جدول 4-5: میانگینهای تعدیل شده متغیر نشخوار فکری در گروههای مختلف در پس آزمون. 80
جدول 4 – 6: تحلیل کوواریانس برای متغیر وابسته دشواری های تنظیم هیجانی در پس آزمون
(گروه 1 و 3) 81
جدول 4- 7: میانگینهای تعدیل شده متغیر دشواری های تنظیم هیجانی در گروههای مختلف
در پس آزمون. 82
جدول 4-8: تحلیل کوواریانس برای متغیر وابسته دشواری های تنظیم هیجانی در پس آزمون
(گروه 2 و 3) 83
جدول 4-9: میانگینهای تعدیل شده متغیر دشواری های تنظیم هیجانی در گروههای مختلف
در پس آزمون. 83
جدول 4-10: تحلیل کوواریانس برای متغیر وابسته ذهن آگاهی در پس آزمون. 84
جدول 4-11: میانگینهای تعدیل شده متغیر ذهن آگاهی در گروههای مختلف در پس آزمون. 85
جدول 4-12: توزیع فراوانی میزان عود مصرف در دو گروه تلفیقی و کنترل. 86
جدول 4-13: آزمون ویلکاکسون برای مقایسه عود مصرف در دو گروه تلفیقی و کنترل. 87
جدول 4-14: توزیع فراوانی میزان عود مصرف در دو گروه ذهن آگاهی و کنترل. 88
جدول 4-15: آزمون ویلکاکسون برای مقایسه عود مصرف در دو گروه ذهن آگاهی و کنترل. 89
جدول 4-16 : پایایی پرسشنامه. 89
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار 4-1: توزیع فراوانی عود مصرف در دو گروه تلفیقی و کنترل. 86
نمودار 4-2: توزیع فراوانی عود مصرف در دو گروه ذهن آگاهی و کنترل. 88
فصل اول
مقدمه و کلیات پژوهش
1-1 مقدمه
اختلال وابستگی یا سوء مصرف مواد که در سالهای اخیر به آسیب اجتماعی تبدیل شده، یک اختلال مزمن و بازگشت کننده است که هزینه های سنگینی برای فرد، خانواده و جامعه دارد. با افزایش فزایندۀ کاربرد انواع مواد مخدر، نیاز مبرمی برای تحقیقات بیشتر در زمینۀ جلوگیری از مصرف و یا عود مصرف احساس می شود. «سازمان وحدت ملی برای کنترل دارو وجلوگیری از جنایت[1]» اخیراً گزارش کرده است که بیش از دویست میلیون نفر در سراسر جهان هم اکنون مواد مخدر مصرف می کنند و این سازمان اعلام می دارد که مشکلات جهانی مربوط به مواد مخدر کماکان ادامه دارد زیرا اکثر کشورها، افزایش فزاینده در مصرف این مواد را گزارش می دهند تا کاهش آن را ( آپل و کیم-آپل[2]، 2009؛ زگیرسکا[3] و همکاران، 2009).
«مت آمفتامین[4] که به نام «مِت»[5] ، «کریستال»[6] ، و یا «سرعت»[7] شناخته می شود یک محرک سیستم عصبی و مشتقی از آمفتامین[8] است که به طور گسترده ای در دهۀ 1950 و 1960 به عنوان دارو برای افسردگی و چاقی تجویز می شد» (آنجلینا[9] و همکاران، 2000 ، ص 1). آمارهای کنونی، افزایش فزایندۀ سوء مصرف مت آمفتامین را بیش از دیگر مواد برآورد کرده اند، به عنوان مثال آمار نشان می دهد که بیشتر از 42 میلیون مصرف کننده دائمی مت آمفتامین در سطح جهان وجود دارند، در حالی که به ترتیب حدود 15 میلیون و 10 میلیون نفر مصرف کننده دائمی هروئین[10] و کوکائین[11] وجود دارد (سالداناو بارکر[12]، 2004). در ایران هم در سال های اخیرالگوی مصرف مواد به میزان زیادی تغییر یافته است و سوء مصرف كنندگان مواد در پی تجربۀ مواد
جدیدی مانند مت آمفتامین، كراك، و … هستند. در ایران فرم کریستالیزۀ مت آمفتامین (یخ) که به نام «شیشه» شناخته شود، یكی از موادی است كه اخیراً به شدت مورد سوء مصرف قرار گرفته است. بنا به گفتۀ نارنجی ها[13] و همکاران (2005)، فراوانی مصرف «شیشه» در كشور ایران 2/5 درصد کل مصرف کنندگان است .
اگرچه بعضی از درمان های اولیه برای اعتیاد به مواد مخدر در کوتاه مدت موثر بوده اند، آنها پس از درمان نرخ بالای عود مصرف را نشان داده اند. از این رو، «اختلالات سوء مصرف مواد»[14] به عنوان «اختلالاتی با عود مزمن»[15] با میزان عود مصرفی بالغ بر 60 درصد عنوان شده اند (میلر[16] و همکاران، 2001). از طرفی، بنا به گفتۀ روزن[17] و همکاران، (2006) مرور مطالعات گذشته نشان می دهد که اثربخشی درمان های نگهدارندۀ دارویی بدون مداخله های روانی- اجتماعی به علت اطاعت دارویی[18] پایین و میزان بالای ریزش[19] ضعیف می باشند و 20 تا 90 درصد از معتادانی که تحت درمان قرار می گیرند دچار بازگشت می شوند. اصطلاح «اختلالاتی با عود مزمن» در مورد مواد مخدری از قبیل مت آمفتامین بیش از سایر مواد صدق می کند، یکی از دلایل این است که برای درمان اعتیاد به آمفتامین ها منجمله مت آمفتامین که زیر گروه این ترکیبات می باشد، درمان دارویی اختصاصی نظیر متادون[20] یا بوپره نورفین[21] (در اپیوئیدها) وجود ندارد.
در پاسخ به نرخ بالای عود مصرف مواد و منجمله مت آمفتامین، درمان های جدید دیگری ابداع شده اند. وارد شدن درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به دنیای درمان، زمینه را برای وارد شدن این درمان به حوزۀ سوء مصرف مواد مخدر مهیا کرده است. در موج سوم روان درمانی ها[22] که به روان درمانی های پست مدرن معروف هستند، فنون شناختی- رفتاری سنتی را با ذهن آگاهی ترکیب می کنند (هیز[23] و همکاران، 2006). امروزه درمان های موج سوم در روان درمانی به جای چالش با شناخت ها، بر آگاهی و پذیرش افراد از احساسات، هیجانات، شناخت ها، و رفتارها (عناصر اساسی در ذهن آگاهی) تأکید دارند.
ذهن آگاهی در غرب از دهۀ 1970 مورد توجه قرار گرفت، از آن زمان به بعد بیش از 240 برنامه بر پایۀ ذهن آگاهی در آمریكای شمالی و اروپا انجام شده است (كایون[24]،2011). رایج ترین روش آموزش ذهن آگاهی، آموزش «كاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»[25] است که به شكل برنامه كاهش استرس و برنامه آرامش آموزی شناخته می شود (کابات- زین[26] ،1990) و در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد.
نشخوار فکری (متغیری در تحقیق)، واژه ای عمومی است و به افكاری اشاره دارد كه تكراری، چرخان، خود متمركز و افسرده كننده اند، به طوری كه نقش اساسی در افسردگی دار ند (ری پری[27]، 1997، به نقل از آذرگون و همکاران، 1388). همچنین نتایج تحقیقی که بر روی نمونه ای از افراد مذکر جوان انجام شد، تأثیر نشخوار فکری به عنوان پیش بینی کنندۀ شروع اختلالات سوء مصرف مواد و شدت گرفتن علائم این اختلال در 4 سال آتی به اثبات رسید (نالن هاکسما[28] و همکاران، 2007). در روش درمانی ذهن آگاهی، بیماران آموزش می بینند تا چرخه نشخوار فكری را متوقف كرده و از افكارمنفی خود فاصله گیرند، در واقع انعطاف پذیری توجه، غنی سازی ذهنی ،توقف نشخوار فكری، اصلاح باورهای مثبت و منفی غلط، و همچنین چالش با باورهای منفی مربوط به هیجانات، باعث کاهش افسردگی و نشخوارفكری می شود (تیزدیل[29] و همکاران، 2000).
از سویی، تنظیم هیجان (متغیر دیگر در تحقیق) شامل همه راهبردهای آگاهانه و غیر آگاهانه می شود که برای افزایش، حفظ، و کاهش مؤلفه های هیجانی، رفتاری و شناختی یکِ پاسخ هیجانی به کار برده می شود (گارنفسکی[30] و همکاران، 2001). گرینبرگ و پای ویو[31] (1997، به نقل از برزلین[32] و همکاران، 2002)، اختلال در تنظیم هیجانی را به عنوان علت آسیب شناسی زیربنایی سوء مصرف مواد و بیماریهای روحی بیان می کنند. هیز و فلدمن[33] (2004) بیان می دارند که آموزش های ذهن آگاهی، مداخله بالینی رو به گسترشی برای تقویت تنظیم هیجانی می باشند.
امروزه محققان به نقش نشخوار فکری و تنظیم هیجانی در ایجاد و ابقاء انواع مختلف اختلالات روانی پی برده اند. هدف قرار دادن آسیب پذیری هایی از قبیل نشخوار فکری و تنظیم هیجانی که روی آوری به مواد و عود مصرف را تسهیل می کنند باید اولویت درمانی رویکردهای جدید درمانی در این گروه از بیماران باشد.
1-2 بیان مسئله
اختلالات سوء مصرف مواد از رایج ترین مشكلات روانپزشكی است كه از تعامل عوامل ژنتیكی و محیطی مثل نابهنجاری های رشدی و وضعیت نامساعد روانی- اجتماعی ناشی می شود. این اختلالات می تواند در اثر مصرف الكل، مواد افیونی، حشیش، مت آمفتامین، كوكائین، و غیره به وجود آمده و به شكل وابستگی و سوء مصرف خود را نشان دهد. مصرف مواد مخدر و روان گردان، امروزه به عنوان یك معضل جدی، كلیه جوامع بشری را تهدید میكند. آثار نامطلوب و ویرانگر مصرف مواد و اعتیاد بر روی جسم و روح انسان این نگرانی را افزایش داده و موجبات افزایش ناامنی خانوادگی و اجتماعی گردیده است.
در بین مواد اعتیاد آور، آمفتامین ها به خصوص مت آمفتامین قوی ترین مواد هستند و خطر وابستگی[34] و مشکلات سلامت روان بیشتری را در بر دارند (تاپ[35] و همکاران، 2002) و با نرخ بالای روان پریشی[36] (مک کتین[37] و همکاران، 2006)، افسردگی (سِمپل[38] و همکاران، 2005)، و مشکلات شناختی (نوردال[39] و همکاران، 2003) ارتباط دارند.
تحقیقات نشان داده اند كه یكی از رویكردهای مهم در شناسایی و درمان سوء مصرف مواد مخدر، رویكرد شناختی است. فرض اساسی نظریه های شناختی این است كه افكار ناكارآمد در نحوه تفسیر و ارزیابی فرد از واقعیت دخیل هستند و همچنین پاسخ ها ی رفتاری كه از تفسیرهای خاص ناشی می شوند در تداوم اختلال سوء مصرف مواد نقش دارند (گودرز ی، 1380). در پاسخ به میزان بالای مصرف مت آمفتامین و عود مصرف، درمان های متفاوت شناختی رفتاری منجمله مدل درمانی ماتریکس ابداع شده اند. این مدل درمانی عناصری را بر اساس یافته های تجربی حمایت شده از حوزۀ تحقیقاتی مربوط به سوء مصرف مواد، مورد استفاده قرار داده است (راسون[40] و همکاران، 1995). با این وجود، وابستگی و عود مصرف مت آمفتامین همچنان ادامه دارد.
در سال های اخیر، تعدادی از پژوهشگران تلفیق رویكردهای بر پایۀ ذهن آگاهی را با مداخلات شناختی رفتاری[41] موجود (موج سوم رفتار درمانی) پیشنهاد كرده اند (كایون و همکاران، 2003؛ كاتز[42] و همکاران، 1985، به نقل از ویتفیلد[43]، 2006). پژوهشگران بر این باورند که به کار گیری روش های درمانی مانند درمان بر پایۀ ذهن آگاهی به دلیل ساز و کارهای نهفته در آن مانند پذیرش، افزایش آگاهی، حضور در لحظه، مشاهده گری بدون داوری، و خودداری از اجتناب هیجانی می تواند در تلفیق با فنون رفتار درمانی شناختی، اثربخشی درمانها را برای جلوگیری از اعتیاد و عود مصرف افزایش دهد. بنابر این افزایش انعطاف پذیری شناختی در درمانهای بر پایۀ ذهن آگاهی می تواند توانایی مقابلۀ بیمار را در کنار آمدن با وسوسه و نشانه های ترک (به عنوان شاخص اصلی تداوم مصرف) در این بیماران افزایش دهد.
درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» (MBSR) اولین مداخله بر پایۀ ذهن آگاهی بوده است که از نظر بالینی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در سال 1979، دکتر جان کابات- زین درمان را ابداع کرد و این نقطۀ شروعی برای وارد شدن این تکنیک به دنیای پزشکی شد (کابات- زین، 1990). درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» رایج ترین متد به کار رونده از فنون ذهن آگاهی در دنیای پزشکی است (کابات- زین، 1990).
استرس، عاملی است که احتمالاً به وسیلۀ درمان به کار رونده در این تحقیق یعنی «ذهن آگاهی» مورد هدف قرار می گیرد، گرچه انتخاب درمان MBSR برای پژوهش حاضر، به علت بررسی آتی نقش استرس در نتایج پژوهش نیست بلکه به این عنوان است که MBSR درمان رایج برای آموزش ذهن آگاهی است.
نشخوار فکری متغیری در تحقیق است که ارتباطش با اعتیاد و تأثیرپذیری اش از درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به اثبات رسیده است. نشخوار فكری بیانگر افكاری است كه تمایل به تكرار داشته، آگاهانه بوده و پیرامون یك موضوع متمركز هستند و حتی در صورت غیبت محرك های محیطی فوری و ضروری این افكار باز هم پدیدار می شوند (مارتین و تِسِر[44]، 1989، به نقل از آذرگون و همکاران،1388). در مورد ارتباط بین نشخوار فکری و اعتیاد، اسکیچ و آبلا[45] (2008) بیان می دارند که افرادی که در مواجهه با مشکلات زندگی و از جمله استرس از سبک پاسخ نشخواری[46] استفاده می کنند مستعد ابتلاء به مشکلات روانی و روی آوری به اعتیاد می باشند.
در مورد ارتباط بین نشخوار فکری و ذهن آگاهی، کومار[47] و همکاران (2008) در تحقیق خود به این موضوع دست یافتند که افزایش در ذهن آگاهی به مقدار زیادی با کاهش در نشخوار فکری و اجتناب[48] (دو استراتژی در تنظیم هیجانی) همراه است، این محققان به این نتیجه رسیدند که مراقبۀ ذهن آگاهی[49] منجر به کاهش در نشخوار فکری می شود.
تنظیم هیجانی هم متغیری دیگر در این تحقیق است که ارتباطش با اعتیاد و تأثیرپذیری اش از درمان های بر پایۀ ذهن آگاهی به اثبات رسیده است. تنظیم هیجانی همان گونه که از نامش پیداست به معنی متعادل ساختن هیجانات منفی و مثبت است و از آنجایی که در هر جامعه ای هنجارهای اجتماعی عکس العمل های نامناسب و کنترل نشده هیجانی را منع می کند افراد مجبورند در تمام مدت در تنظیم هیجانات خود درگیر باشند. این مسأله به عنوان مثال در مورد افرادی که در حال ترک مواد مخدر هستند باعث ایجاد مشکلات زیادی می شود. گراس[50] (1998) بیان می دارد که تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات، تنظیم تجربۀ هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. در مورد ارتباط بین تنظیم هیجانی و اعتیاد، سمپل و همکاران (2010) و واتاناب-گالووی[51] و همکاران (2009)، از تحقیق خود به این نتیجه رسیده اند که ضعف در تنظیم هیجانی، معمولآً بصورت کاهش بازداری[52] یا ناتوانی در کنترل عمل یا فکر، تأثیر اساسی بر رفتارهای ولع مصرف مواد[53]، فعالیت های جنسی خطرزا (که می تواند منجر به ایدز[54] و هپاتیت[55]C شود) و دیگر رفتارهای تکانشگری[56] و مرگ و میر بالا را دارد.
در مورد ارتباط بین تنظیم هیجانی و ذهن آگاهی، هیز و فلدمن[57] (2004) بیان می دارند که به نظر می رسد ذهن آگاهی باعث کسب توانایی تنظیم هیجانات و خلق می شود بدین صورت که با قبول تجربیات داخلی، وضوح عاطفی[58]، انعطاف پذیری شناختی[59]، و یک رویکرد سالم به مشکلات، این توانایی ایجاد می شود.
بین نشخوار فکری و تعدیل هیجانی هم ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. لی مولت[60] (2012) بیان می دارد که در واقع نشخوار فکری یک استراتژی تنظیم هیجانی غیرانطباقی[61] یا ناسازگارانه است که عاطفه منفی[62] را در پاسخ به آشفتگی طولانی می کند.
با توجه به مطالب گفته شده و لزوم اهمیت دادن به معظل مواد مخدر به خصوص انواع جدید و توجه به این موضوع که یکی از علل اصلی مصرف و عود مصرف در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر منجمله مت آمفتامین، مشکلات در نشخوار فکری و تنظیم هیجانی است، این سوال پژوهشی به ذهن می رسد که آیا با به کارگیری روش درمانی «کاهش استرس بر پایه ی ذهن آگاهی» (MBSR) به عنوان درمان تکمیلی مدل درمانی ماتریکس، می توان باعث کاهش نشخوار فکری، دشواری های تنظیم هیجانی، و کاهش عود مصرف در وابستگان به مت آمفتامین شد.
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
هزینۀ سوء مصرف مواد در سطح جهانی، در ارتباط با جنایت، فقدان کار و هزینۀ مراقبت های سلامتی در حدود 9/180 بیلیون [63](USD) در سال 2002 تخمین زده شد (سازمان خدمات بهداشت روان و سوء مصرف مواد مخدر[64]، 2007)، رنج انسانی مرتبط با سوء مصرف مواد غیر قابل اندازه گیری است (موسسۀ ملی راهکارهای کنترل مواد مخدر[65]، 2004). علیرغم در دسترس بودن درمانهای مختلف برای سوء مصرف مواد و الکل، سوء مصرف این مواد و عواقب منفی مرتبط با آن همچنان شایع باقی مانده اند (بوئن[66] و همکاران، 2006). به عنوان مثال، طبق گفتۀ زگیرسکا و همکاران (2009)، در آمریکا در حدود 6/22 میلیون نفر مبتلا به اختلالات وابستگی به انواع مواد مخدر و یا سوء مصرف آنها تشخیص داده شده اند.
از گذشته تاکنون مجموعه ای از درمانها گسترش یافتند تا عود مصرف مواد را نشانه بگیرند. در بین مداخلات رفتاری، «درمان شناختی رفتاری»[67] حمایت قابل ملاحظه ای را کسب کرد، با این وجود، علیرغم بهترین درمان استاندارد، میزان عودِ بالا ادامه دارد که این امر نیاز برای توسعۀ روشهای درمانی جدید را بیان می کند (زگیرسکا و همکاران، 2009). پیکنز[68] و همکاران (1985، به نقل از بوئن و همکاران، 2009) بیان می دارند که اگرچه درمان های جلوگیری از عود مصرف، رشد نوید بخشی را در درمان ارائه می دهد، عود مصرف همچنان یک مشکل اساسی برای 44% تا 70% مراجعان باقی می ماند.
در ایران تغییر الگوی مصرف از مواد مخدر سنتی (تریاك، شیره و…) به مواد روانگردان و به ویژه متامفتامین یا «شیشه» كه سهولت ساخت، فرآورده های تقلبی و دست ساز، هزینه پایین و درآمد فراوان، در دسترس بودن آسان، تجهیزات محدود و سادۀ مورد نیاز، امكان تولید در حجم بالا، و سخت بودن شناسایی لابراتوارها، تجارت این ماده را به حرفه ای پرسود تبدیل نموده و باعث گردیده افراد و سازما نهای فرصت طلب برای تأمین بازار فروش این ماده مرگبار از هیچ اقدامی فروگذار نکنند. در کشورهای دیگر هم وضع به همین منوال است، به عنوان مثال، «برآورد شده در ژاپن که تاریخی طولانی از مصرف مت آمفتامین دارد در اواخر دهۀ 1940 و اوایل دهۀ 1950 حدود 550000 مصرف کنندۀ این ماده وجود داشته که 55000 نفر آنها به روان پریشی ناشی از مصرف مت آمفتامین مبتلا بوده اند» (فارل[69] و همکاران، 2002، ص 10).
اگرچه در ایران تحقیقاتی در مورد استفاده از روش درمانی بر پایۀ ذهن آگاهی در اختلالاتی از قبیل اضطراب و افسردگی، اختلال وسواسی جبری، چاقی، مشکلات جانبازان شیمیایی و نابینایان و … صورت گرفته است، اما مطالعات اندکی بر روی کاربرد این درمان در مورد سوء مصرف کنندگان مواد مخدر وجود دارد و هیچ تحقیقی در مورد کاربرد این درمان در وابستگان به مت آمفتامین و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و تنظیم هیجانی انجام نشده است.
با توجه به شیوع بالای ابتلا به سوء مصرف مت آمفتامین، ابداع روش های درمانی متنوع از ضروریات است. از آنجایی که اثربخشی این روش درمانی به سطح سواد و فرهنگ افراد وابسته نیست، قابلیت گسترش کاربرد آن به سطوح پایین جامعه عامل بسیار مهم و منطقی برای روی آوری به این درمان و انجام این پژوهش محسوب می شود.
1-4 اهداف پژوهش
هدف اصلی: تبیین تأثیر درمان تلفیقی مدل ماتریکس و «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر کاهش نشخوار فکری، بهبود دشواری های تنظیم هیجانی، افزایش ذهن آگاهی، و کاهش عود مصرف در وابستگان به مت آمفتامین
اهداف جزئی:
1) تبیین تأثیر درمان تلفیقی ذکر شده بر نشخوار فکری در افراد وابسته به مت آمفتامین
2) تبیین تأثیر درمان تلفیقی بر دشواری های تنظیم هیجانی در افراد وابسته به مت آمفتامین
3) تبیین تأثیر درمان تلفیقی بر ذهن آگاهی در افراد وابسته به مت آمفتامین
4) تبیین تأثیر درمان تلفیقی بر میزان کاهش عود مصرف در افراد وابسته به مت آمفتامین
5) تبیین تأثیر کاربرد درمان صِرف «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر نشخوار فکری در افراد وابسته به مت آمفتامین
6) تبیین تأثیر کاربرد درمان صِرف «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر دشواری های تنظیم هیجانی در افراد وابسته به مت آمفتامین
7) تبیین تأثیر کاربرد درمان صِرف «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بر میزان کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین
1- 5 پرسش ها و فرضیه های پژوهش
1-5-1 پرسش های پژوهش
1- آیا درمان تلفیقی، منجر به کاهش نشخوار فکری در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
2- آیا درمان تلفیقی، منجر به کاهش (بهبود) دشواری های تنظیم هیجانی در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
3- آیا درمان تلفیقی، بیش از کاربرد صِرف مدل درمانی رایج ماتریکس، منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
4- آیا کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی» بیش از کاربرد درمان صِرف ماتریکس منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین می شود؟
1-5-2 فرضیه های پژوهش
1- درمان تلفیقی، منجر به کاهش نشخوار فکری در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
2- درمان تلفیقی، منجر به کاهش (بهبود) دشواری های تنظیم هیجانی در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
3- درمان تلفیقی، منجر به افزایش (بهبود) ذهن آگاهی در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
4- درمان تلفیقی، بیش از کاربرد صِرف مدل درمانی رایج ماتریکس، منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین می شود.
5- کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، می تواند منجر به کاهش نشخوار فکری در وابستگان به مت آمفتامین شود.
6- کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، می تواند منجر به کاهش (بهبود) دشواری های تنظیم هیجانی در وابستگان به مت آمفتامین شود.
7- کاربرد صِرف درمان «کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی»، می تواند بیش از کاربرد درمان صِرف ماتریکس، منجر به کاهش عود مصرف مواد در وابستگان به مت آمفتامین شود.
[1]– The United Nations Office for Drug Control and Crime Prevention (UNODCCP)
[2]– Apple and Kim-Apple
[3]– Zgierska
[4]– Methamphetamine (MA)
[5]– METH
[6]– Crystal
[7]– Speed
[8]– Amphetamine
[9]– Anglina
[10]-Heroin
این مطلب را هم بخوانید :
[11]-Cocaine
[12]-Saldana and Barker
[13]– Narenjiha
[14]– Substance Use Disorders (SUDs)
[15]– Chronic Relapsing Conditions
[16]-Miller
[17]-Roozen
[18]– Compliance
[19]– Dropout
[20]– Methadone
[21]– Buprenorphine
[22]-Third Wave Cognitive Therapies
[23]-Hayes
[24]-Cayoun
[25]-Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR)
[26]-Kabat-Zinn
[27]-Reppere
[28]-Nolen-Hoeksema
[29]-Teasdale
[30]-Garnefski
[31]-Greenberg and Paivio
[32]-Berslin
[33]-Hayes and Feldman
[34]– Substance Dependency
[35]-Topp
[36]– Sychosis