کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia

 



2-1-2- نابآوری. 18

2-1-2-1- تعریف تابآوری. 18

2-1-2-2- ویژگی های افراد تاب آور   19

2-1-2-3- مدلهای تابآوری. 20

2-1-2-3-1- مدل تاب آوری کامپفر   20

2-1-2-3-2- مدل تابآوری اورال و همکاران   21

2-1-3- خوشبینی. 23

2-1-3-1- تعریف خوشبینی. 23

2-1-3-2 -انواع خوشبینی. 23

2-1-3-2-1- خوش بینی سرشتی یا گرایشی   23

2-1-3-2-2- خوش بینی تبیینی. 24

2-1-3-3- افراد خوشبین، افراد بدبین   24

2-1-3-4- رشد خوش بینی. 25

2-1-4- خودکارآمدی. 26

2-1-4-1- تعریف خودکارآمدی. 26

2-1-4-2- ابعاد خودکارآمدی. 27

2-1-4-3- منابع خودکارآمدی. 27

2-1-4-4- باورهای خودکارآمدی. 29

2-1-4-5- ویژگیهای خودکارآمدی   30

2-2- سلامت روان. 31

2-2-1- مفهوم سلامت. 31

2-2-2- تعریف سلامت روان. 32

2-2-3- اصول بهداشت روانی. 33

2-2-4- نقش خانواده در تأمین سلامت روان. 34

2-2-5- سلامت روانی از دیدگاههای مختلف. 34

2-2-5-1- نظریه آلبرت الیس:. 34

2-2-5-2- نظریه ویلیام گلاسر. 35

2-2-5-3- نظریه اسکینر. 36

2-3- بهزیستی. 36

2-3-1- مفهوم بهزیستی. 36

2-3-2- مؤلفههای تشکیل دهنده بهزیستی روانی. 37

2-3-2-1- خودمختاری. 37

2-3-2-2- رشد فردی. 38

2-3-2-3- تسلط بر محیط. 38

2-3-2-4- هدفمندی در زندگی. 38

2-3-2-5- روابط مثبت با دیگران   39

2-3-2-6- پذیرش خود. 39

2-3-3- کیفیت زندگی. 39

2-3-3-1- رویکرد فلسفی به مفهوم کیفیت زندگی   39

2-3-3-2- رویکرد اقتصادی به مفهوم کیفیت زندگی   40

2-3-3-3- رویکرد زیست شناختی مفهوم کیفیت زندگی   41

2-3-3-4- رویکرد روانشناختی مفهوم کیفیت زندگی   41

2-3-4- مؤلفه های جسم سالم. 42

2-4- پیشینه پژوهش. 43

2-4-1- تحقیقات انجام شده در داخل کشور. 43

2-4-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور. 45

فصل سوم: روش اجرای پژوهش

3-1- روش تحقیق. 48

3-2- جامعه آماری. 48

3-3- نمونه و روش نمونهگیری. 48

3-4- ابزار پژوهش. 48

3-5- روش اجرای پژوهش. 50

3-6- روش تجزیه و تحلیل دادهها. 50

فصل چهارم: یافته ها

4-1-  اطلاعات توصیفی. 52

4-2-  اطلاعات استنباطی. 54

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5-1- بحث و نتیجه گیری. 58

5-2- محدودیت ها. 62

5-3- پیشنهادات. 62

منابع و مأخذ. 63

پیوستها. 71

چکیده

سلامت روانی و بهزیستی از مباحث مهمی هستند که در رشد و بالندگی خانواده و جامعه مؤثر می‌باشند. از طرفی، سرمایه­های روانشناختی، جنبه های مثبت زندگی آدمی را در بر می گیرد. لذا، هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش سرمایه­های روانشناختی در پیش­بینی سلامت روان و بهزیستی زنان شاغل بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان زن شهر دهدشت در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل می­داد که تعداد 280 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر استفاده شد. روش این پژوهش همبستگی می باشد که از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار آماری spss استفاده گردید.نتایج این پژوهش نشان داد که بین سرمایه های روانشناختی با بهزیستی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین، بین سرمایه های روانشناختی و سلامت روان رابطه معنادار و منفی وجود داشت. از طرفی، یافته ها حکایت از توان پیش­بینی سلامت روان و بهزیستی از طریق سرمایه­های روانشناختی را دارد.

کلید واژه ها: سرمایه­های روانشناختی، سلامت روان، بهزیستی، زنان شاغل

 1-1- مقدمه

سلامت روانی[1] یکی از مباحث مهمی است که در رشد و بالندگی خانواده و جامعه موثر می‌باشد. سازمان بهداشت جهانی[2](2004) سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی[3] که در آن فرد توانمندی خود را شناخته از آنها به نحو مؤثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است، تعریف می‌کند. به طور کلی بهداشت روانی ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های روانی، کنترل عوامل موثر بروز آن، تشخیص زودرس، پیشگیری از عوامل ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم در برقراری روابط صحیح انسانی است (میلانی­فر،1389).

از این رو، سلامت یک مفهوم چند بعدی است که علاوه بر بیمار و ناتوان نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز در بر می­گیرد. تلاش­هایی که در جهت گذر از الگوهای سنتی سلامتی صورت گرفته، گرچه زمینه لازم را برای تلقی سلامت به عنوان حالتی از بهزیستی(نه صرفاً نبود بیماری) فراهم ساخته، ولی کافی نیست. البته الگوهای جدید سلامت نیز به طور عمده بر ویژگی­های منفی تأکید دارند و در آنها ابزارهای اندازه­گیری سلامت اغلب با مشکلات بدنی(تحرک، درد، خستگی و اختلالات خواب)، مشکلات روانی(افسردگی، اضطراب و نگرانی) و مشکلات اجتماعی(ناتوانی در ایفای نقش اجتماعی، مشکلات زناشویی) سر و کار دارد( بیانی و همکاران، 1387).

لذا، در شیوه نگرش برخی روان‌شناسان، تغییری بنیادی در حال تکوین است. کانون و جهت تازه این نگرش، روان‌شناسی کمال یا روان‌شناسی سلامت خوانده می شود که به جنبه سالم طبیعت آدمی می­پردازد؛ نه به جنبه ناسالم آن، این رویکرد جدید که آن را روان‌شناسی مثبت گرا نیز نامیده­اند به تازگی در حوزه سازمان و مدیریت، توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده و بدین ترتیب، جنبش جدیدی با عنوان: رفتار سازمانی مثبت­گرا ایجاد شده است. همانند روان‌شناسی مثبت­گرا، رفتار سازمانی مثبت­گرا، ادعا نمی کند که به دستاورد جدیدی در ارتباط با مثبت­گرایی رسیده است، بلکه بر نیاز به تمرکز بیشتر بر نظریه پردازی، پژوهش و کاربرد مؤثر حالات، صفات و رفتارهای مثبت کارکنان در محیط کار اشاره دارد (باکر و شفلی[4]، 2008).

سازمان­های امروزی برای حفظ مزیت رقابتی خود به دنبال جذب و نگهداشت کارکنان با استعداد هستند که به عنوان جنگ استعدادها مطرح است. چالش­های امروزی نیاز سازمان را به داشتن شغل­های تخصصی­تر و منابع انسانی با استعدادهای متنوع و چند بعدی یا به عبارتی انسانی سفارشی و متناسب با آن سازمان، اجتناب ناپذیر ساخته است. بعلاوه ظهور یک قرارداد روانشناختی جدید به نام مالکیت روانشناختی به دلیل دور نمای آشفته حاصل از تعدیل و نادیده گرفتن هویت کارکنان، شرایط فعلی سازمان را پیچیده تر می سازد. در شرایط کنونی مزیت رقابتی تنها می تواند با ویژگی­هایی چون پایداری، منحصر به فرد بودن و تجدیدپذیری برای سازمان مفید باشند، چنین مزیتی حفظ منابع مادی مرسوم را آسان می­کند (لوتانز[5]،2007).

اشتغال زنان در دوره­های مختلف تاریخ از موضوعات مهم اجتماعی به شمار می­رفت و نظر پژوهشگران را از دیر باز به خود جلب می­کرد.

همچنین، یکی از موضوعات مورد توجه در زمینه­ی سلامت روان زنان، پی­آمدهای روانشناختی اشتغال زنان است. نتایج پژوهش­ها در این زمینه، ناهمگون است. برخی معتقداند که اشتغال زنان باعث افزایش شناخت نسبت به خود، که یکی از پایه­های عمده­ی سلامت روان است، و نیز افزایش منابع ایجاد احساس رضایت و دریافت پاداش می­شود. زنان شاغل بدین وسیله، امکان انجام فعالیت­های مقبول و ارزشمند اجتماعی را، که سبب افزایش عزت نفس است، پیدا می­کنند. نتایج برخی از پژوهش­ها نیز نشانگر آن است که این دسته از زنان در سلامت عمومی، رضایت از زندگی و اعتماد به نفس، نمرات بالاتر و در ناامیدی، عدم امنیت و اضطراب، نمرات پایین­تری به دست آورده­اند(ای­ورسون و مگوآیر[6]، 2000).

روانشناسی مثبت نگر به عنوان رویکرد تازه­ای در روانشناسی، بر فهم و تشریح شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی و همچنین پیش­بینی دقیق عواملی که بر آنها مؤثرند، تمرکز دارد. از منظر روانشناسی مثبت، عدم وجود نشانه­های بیماری روانی، شاخص سلامتی نیست. بلکه سازگاری، شادکامی و اعتماد به نفس و ویژگی های مثبتی از این دست، نشان دهنده سلامت بوده، هدف اصلی فرد در زندگی، شکوفایی قابلیت­های خود است. بنابراین روانشناسان مثبت گرا، بر وجود ویژگی­های مثبت و رشد توانایی­های فردی تأکید دارند و جنبه مثبت روانی فرد را در نظر می­گیرند(رایان و دسی[7]، 2001).

بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی نقش سرمایه­های روانشناختی در پیش­بینی سلامت روان و بهزیستی زنان شاغل پرداخته است.

1-2- بیان مسأله

امروزه سلامت روان تنها به معنی فقدان بیماری روانی نیست بلکه به معنی توانایی ایجاد هماهنگی بین ارزشها، علایق، آرزوها و مشکلات و توانایی بهره برداری صحیح و به موقع از فرصتها نیز هست. سلامت روان با تمایل به رشد و شکوفایی مرتبط است و نشان دهنده توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن و احساس شایستگی است. از نظر سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی عبارت است از توانایی در حل مشکلات و تضادهای زندگی، توانایی به برقراری رابطه اثرگذار با دیگران و قابلیت هماهنگ شدن یا اصلاح محیط های زندگی به نحوی که زمینه رشد فرد را فراهم سازد(لامرز[8]، 2012).

از طرفی، علیرغم پیشرفتی که در زمینه­ای سلامت و بهزیستی وجود دارد، هنوز تعریف یکسانی از بهزیستی شخصی ارایه نشده است در حالی که بعضی، بهزیستی شخصی را معادل شادی و تعادل عاطفی می دانند، دیگران این سازه را متشکل از ابعاد و مؤلفه هایی خاص مثل معنادار بودن زندگی، نیرومندی روانی و شادی به حساب می آورند. برخی دیگر بهزیستی شخصی را رضایت کلی از زندگی، احساس انسجام و پیوستگی در زندگی و تعادل عاطفی در زندگی معرفی می-کنند (کارادماس[9]، 2006).

کارادماس(2006) بهزیستی را واکنشهای عاطفی و شناختی برای درک توانمندی­ها و ویژگی­های شخصی، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان در رابطه مناسب با اجتماع و رشد و پیشرفت مثبت در طول زمان می­داند که در برگیرنده رضایت از زندگی، انرژی و خلق مثبت است

در یک فرآیند تعلیلی و تبیینی دامنه دار، لوتانز(1999) بیان داشته است که بهزیستی روانی در درجه اول از عوامل فردی تأثیر می پذیرد که در این میان بر نقش سرمایه روانشناختی[10] تاکید نموده است (لوتانز و همکاران، 2007).

سرمایه روانشناختی عبارت است از مجموعه­ای از صفات و توانمندی­های مثبت افراد و سازمان ها که می تواند مانند یک منبع قوی در رشد و ارتقاء فرد و سازمان نقش داشته باشد. امیدواری[11]، خوش­بینی[12]، خودکارآمدی[13] و استقامت(تاب­آوری[14] یا انعطاف پذیری) مؤلفه­های سرمایه روانشناختی هستند. امید حالتی انگیزشی است و سه مؤلفه عاملیت، طرح و هدف دارد. خوشبینی اسناد درونی بالنسبه ثابت و کلی در مورد حوادث مثبت است. خودکارآمدی به معنی اطمینان داشتن به توانایی های مورد نیاز در دستیابی به موفقیت و باور به داشتن قدرت در غلبه بر تکالیف چالش انگیز است و تاب آوری را ظرفیت روانی مثبت برای برگشت، جهش از مصیبت و تغییر مثبت در جهت پیشرفت تعریف کرده اند که فرد را برای پذیرش مسئولیت آماده می کند(علیپور و همکاران، 1392).

سلیگمن[15](2000) معتقد است که سرمایه روانشناختی، جنبه های مثبت زندگی آدمی را در بر می گیرد. او معتقد است که سرمایه انسانی و اجتماعی آشکار بوده، به آسانی قابل مشاهده است و می توان آن را به سادگی اندازه گیری و کنترل کرد. در حالیکه سرمایه روانشناختی، بیشتر بالقوه بوده، اندازه گیری و توسعه آن دشوار است. بنابراین، سرمایه روانشناختی شامل درک شخص از خودش، داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات تعریف می شود.

به عقیده ی لوتانز و همکاران(2007) سرمایه روان­شناختی یک وضعیت توسعه­ای مثبت روانشناختی با مشخصه های زیر است: الف) تعهد و تلاش لازم برای موفقیت در کارها و وظایف چالش برانگیز(اعتماد به نفس/خودکارآمدی)، ب) داشتن اسناد مثبت درباره موفقیت­های حال و آینده(خوش بینی)، ج) پایداری در راه هدف و در صورت لزوم تغییر مسیر رسیدن به هدف برای دستیابی به موفقیت(امیدواری) و د) پایداری هنگام مواجهه با سختی ها و مشکلات برای دست­یابی به موفقیت (تاب آوری یا انعطاف پذیری).

از این رو، بورنشتاین[16](2003) خاطر نشان می کند که خودکارآمدی، خودارزیابی و تشخیص به موقع موقعیت های مساله دار، از جمله معیارهایی است که به واسطه ی آنها می توان سطح بهزیستی شخصی و سلامت روان افراد را برآورد کرد.

انتظارات خودکارآمدی و خوش­بینی با سلامتی و کارکرد مناسب فرد مرتبط هستند.  همچنین خوش بینی نیز با بهزیستی و سلامتی مرتبط بوده و مشخص شده است که در مجموع افراد خوش­بین سالم تر و شادتر هستند(شعبانی و همکاران، 1391).

نتایج پژوهش اعرابیان و همکاران(1383) نشان داد که بین خودکارآمدی و سلامت روانی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.

همچنین، یافته های مطالعه سیوکاچینگ و استفن[17](2000) حاکی از آن است که افزایش خودکارآمدی با بهبود سلامت روان رابطه دارد. همچنین، کیم[18](2003) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین خودکارآمدی و بعضی مؤلفه های سلامت روان (اضطراب،‌ افسردگی و خصومت) رابطه وجود دارد (نجفی و فولادچنگ، 1386).

از جهتی، خوش­بینی هم بر روی سلامت روانی و هم بر روی سلامت جسمانی تأثیر دارد. پژوهشهای متعددی نشان دادند که خوش بینی قادر به پیش بینی سلامت روان در افراد می باشد. (باقیانی مقدم و همکاران، 1392).

پژوهش­ها نشان داده­اند که خوش­بینی قویاً با بهزیستی مثبت و منفی،‌ ارتباط داردودرانجام تحقیقی به این نتیجه رسیدند که رابطه ی مثبتی میان خوش­بینی و بهزیستی وجود دارد (سوری و همکاران، 1392). کارادماس(2006) نیز معتقد است خوش بینی با سلامت و بهزیستی رابطه دارد.

لذا، آثار سودمند سازه های مثبت(مثل خوش بینی و امید) بر سلامت جسمانی و روانی در تحقیقات مختلف تأیید شده است(شیر و همکاران[19]، 2001).

در این میان، امید، یک حالت انگیزش مثبت با در نظر گرفتن اهداف روشن برای زندگی است. در امید، از یک سو انگیزه خواستن به اراده برای حرکت به سوی اهداف و از طرف دیگر بررسی راه های مناسب برای حصول اهداف نهفته است. (بیلی و اشنایدر[20]، 2007).

امیدواری پیوندی است میان رفتارهای مرتبط با هدف و باورهای فرد برای رسیدن به این اهداف. میزان امیدواری بالا با بهزیستی بیشتر همراه است. امیدواری از طریق تجارب موفقیت آمیز زندگی افزایش می یابد و به واسطه تجارب شکست تقلیل می یابد(یو و همکاران[21]، 2008).

چنین ذکر شده است که تاب آوری می تواند سلامت روانی افراد را تضمین و ارتقاء دهد. از طرفی، در زمینه پیامدهای تاب آوری، می توان به افزایش سطح سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در پژوهش های لازاروس[22](2004) و سلیگمن (1994) اشاره نمود(آزادی و آزاد، 1390).

تحقیقات انجام شده در خصوص رابطه بین تاب آوری و سلامت روان، نشان دهنده رابطه مثبت بین تاب آوری و سلامت روان می باشد(احمدی و همکاران، 1391). پژوهش­های انجام شده در زمینه تاب آوری توانسته اند تأثیر مثبت این سازه بر بهزیستی را تأیید کنند(اورورک[23]، 2004).

با این اوصاف که مؤلفه های سرمایه های روانشناختی(خودکارآمدی، خوش بینی، امیدواری و تاب-آوری) رابطه مستقیمی با سلامت روانی و بهزیستی افراد دارند، لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش سرمایه های روانشناختی در پیش بینی سلامت روان و بهزیستی زنان شاغل در آموزش و پروش شهر دهدشت می باشد. بنابراین، سؤال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: آیا سرمایه های روانشناختی قادر به پیش بینی سلامت روان و بهزیستی زنان شاغل هست؟

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

زنان نیمی از جمعیت هر جامعه ای را تشکیل می­دهند و در عین حال پرورش دهنده همه افراد جامعه­اند. فراهم کردن غذا، آموزش و پرورش، و مراقبت­های بهداشتی افراد خانواده به عهده زنان است. البته امروزه با پیشرفت جوامع بشری و حضور بیشتر زنان در بیرون از خانه، این مسئولیت به کل افراد جامعه تعمیم یافته است. به نظر می­رسد توقع از زنان، به سبب ماهیت وجودیشان از لحاظ جسمی و عاطفی بالا، منجر به افزایش فشارهای روانی اجتماعی بر آنها می شود و تمام ابعاد سلامت(فیزیکی، روانی، و اجتماعی) این گروه را تحت تأثیر قرار می دهد. مسلم است که حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است. برخورداری از سلامت حق همه  انسان­هاست، به ویژه برای زنان که در تأمین بهداشت و سلامت جامعه نقش مؤثرتر و مهم­تری از مردان برعهده دارند. اینها همه بیان کننده اهمیت سلامت خصوصاً سلامت روان در زنان است(هاشمی فشارکی و همکاران، 1390).

به همین دلیل پژوهشگران درصدد یافتن راه­هایی جهت ارتقاء سلامت روان هستند. از جمله می­توان به پژوهش هایی اشاره کرد که متوجه نقش سازه­های مثبتی مانند امید و خوشبینی(که از سازه­های سرمایه­های روانشناختی مثبت هستند) در سلامت روان شده و در نتیجه پایانی خود استفاده از برنامه­های آموزشی مبتنی بر مؤلفه­های مثبت را جهت ارتقاء سلامت روان توصیه کرده­اند(لامرز، 2012).

از طرفی، سلامت زنان شاغل به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت باید مورد توجه قرار گیرد و عدم سلامت و  بهزیستی روانی آنها در جامعه اثر منفی بر جای می­گذارد. لذا توجه به موضوع سلامت روانی و بهزیستی و نقش سرمایه­های روانشناختی بر این دو متغیرحایز اهمیت است. از سویی دیگر بر اساس چهارچوب روانشناسی مثبت­نگر که هدف غایی خود را شناسایی سازه­هایی دخیل در بهزیستی و شادکامی می داند توجه به عوامل تأثیرگذار بر بهزیستی و سلامت روانی ضرورت دارد. همچنین، مرور یافته­هایی از این دست نشان داد که تحقیقات پر دامنه­ای برای تعیین سطح سلامت روان و بهزیستی افراد انجام شده و عوامل گسترده و متنوعی نیز به دست آمده است که می­تواند با کاهش یا افزایش سلامت روان و بهزیستی همراه باشد.           همچنین، از آنجایی که پدیده سلامت روانی و بهزیستی یکی از نیازهای اساسی شهروندان قرن بیست و یکم تلقی شده است و سازمان بهداشت جهانی بر مهیا کردن زمینه­های شکل گیری آن به وفور تأکید نموده است و عملیاتی کردن این تأثیرات، مستلزم شناسایی عوامل دخیل در سلامت روانی و بهزیستی می­باشد. لذ، اجرای این پژوهش در شناسایی این عوامل کمک شایانی خواهد کرد و از این رو است که ضرورت و اهمیت اجرای این پژوهش احساس می­گردد. از سویی کار بست یافته­های این پژوهش در عرصه­های بهداشت عمومی اهمیت دو چندان اجرای این پژوهش را تضمین می­نماید.

بهزیستی عملکرد فرد را در حوزه­های مختلف تحت تأثیر قرار داده، عزت نفس افراد را بالا می­برد. افرادی که بهزیستی بالایی دارند، خلاق هستند و بهتر از دیگران می­توانند با شرایط دشوار کنار آیند (جوشی[24]، 2010).

بنابراین، یکی از راهکارهای بهبود عملکرد فرد در حوزه­های گوناگون، افزایش میزان بهزیستی و سلامت روان اوست، و این کار نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر بهزیستی و سلامت روان است. بهزیستی و سلامت روان معلمان و مطالعه آن، از آن جهت اهمیت دارد که یک معلم شاد و راضی نه تنها بیشتر در مدرسه فعالیت می­کند و خلاقیت زیادی دارد، همچنین مسئول، منظم و از نظر جسمی و ذهنی سالم است و کمتر دست به رفتارهای تخریبی می­زند. می توان گفت میزان بهزیستی و سلامت روان معلمان بر عملکرد آنها در مدرسه اثرگذار است.

در واقع به نظر می رسد که سرمایه­های روانشناختی به عنوان یکی از متغیرهای روان شناسی مثبت گرا، ارتباط بالایی با سلامت روان و بهزیستی داشته باشد. از طرفی مطالعات انجام گرفته در خصوص بررسی نقش سرمایه­های روانشناختی بر سلامت روان و بهزیستی یا وجود ندارند یا بسیار ناچیز هستند. لذا با توجه به این شرایط، ضرورت انجام چنین پژوهشی  از اهمیت خاصی برخوردار است.

همچنین، از آنجا که مسئولیت اصلی تعلیم و تربیت آینده سازان کشور بر عهده معلمان می­باشد،‌ بنابراین سلامت روان و بهزیستی مطلوب معلمان می­تواند آنها را در رسیدن به اهداف عالی نظام آموزش و پروش یاری نماید و شاید سلامت روان و بهزیستی معلم تأثیر مستقیمی بر سلامت روان و بهزیستی دانش آموزان داشته باشد. از این رو، مطالعه نقش عوامل مؤثری مانند سرمایه­های روانشناختی ، که می­تواند نقش اساسی در سلامت روان و بهزیستی معلمان بازی ­کند لازم و ضروری به نظر می­رسد.(جوشی،2010).

1-4- اهداف پژوهش

1-4-1- هدف کلی

تعیین نقش سرمایه­های روانشناختی در پیش­بینی سلامت روان و بهزیستی زنان شاغل.

1-4-2- اهداف جزیی

  • تعیین رابطه سرمایه­های روانشناختی با بهزیستی زنان شاغل.
  • تعیین رابطه سرمایه­های روانشناختی با سلامت روان زنان شاغل.
  • تعیین سهم سرمایه­های روانشناختی در پیش­بینی بهزیستی زنان شاغل.
  • تعیین سهم سرمایه­های روانشناختی در پیش­بینی سلامت روان زنان شاغل.

1-5- فرضیه­های پ‍ژوهش

  • بین سرمایه­های روانشناختی با بهزیستی رابطه وجود دارد.
  • بین سرمایه­های روانشناختی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

3-سرمایه­های روانشناختی  بهزیستی را پیش­بینی می­کند.

4-سرمایه­های روانشناختی  سلامت روان را پیش­بینی می­کند.

 1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی اصطلاحات و کلمات کلیدی

1-6-1- تعریف مفهومی سرمایه­های روانشناختی

سرمایه روان­شناختی یک وضعیت توسعه­ای مثبت روانشناختی با مشخصه­های زیر است:  الف) تعهد و تلاش لازم برای موفقیت در کارها و وظایف چالش برانگیز (اعتماد به نفس/ خود کارآمدی)، ب) داشتن اسناد مثبت درباره موفقیت­های حال و آینده(خوش­بینی)، ج) پایداری در راه هدف و در صورت لزوم تغییر مسیر رسیدن به هدف برای دست­یابی به موفقیت (امیدواری) و د) پایداری هنگام مواجهه با سختی­ها و مشکلات برای دست­یابی به موفقیت (تاب­آوری یا انعطاف پذیری)(لوتانز و همکاران، 2007).

1-6-2- تعریف عملیاتی سرمایه های روانشناختی

منظور از سرمایه روانشناختی در این پژوهش،‌ میزان نمره­ای است که آزمودنی از پرسشنامه سرمایه­های روانشناختی لوتانز(PCQ)(2007) کسب می نماید.

1-6-3- تعریف مفهومی سلامت روان

امروزه سلامت روان تنها به معنی فقدان بیماری روانی نیست بلکه به معنی توانایی ایجاد هماهنگی بین ارزش ها، علایق، آرزوها و مشکلات و توانایی بهره برداری صحیح و به موقع از فرصتها نیز هست. سلامت روان با تمایل به رشد و شکوفایی مرتبط است و نشان­دهنده توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن و احساس شایستگی است. از نظر سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی عبارت است از توانایی در حل مشکلات و تضادهای زندگی، توانایی به برقراری رابطه اثرگذار با دیگران و قابلیت هماهنگ شدن یا اصلاح محیط­های زندگی به نحوی که زمینه رشد فرد را فراهم سازد (لامرز، 2012).

1-6-4- تعریف عملیاتی سلامت روان

منظور از سلامت روان در این پژوهش،‌ میزان نمره­ای است که آزمودنی از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ(GHQ-28)(1979) کسب می نماید.

1-6-5- تعریف مفهومی بهزیستی

کارادماس(2006) بهزیستی را واکنشهای عاطفی و شناختی برای درک توانمندیها و ویژگی­های شخصی، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان در رابطه مناسب با اجتماع و رشد و پیشرفت مثبت در طول زمان می­داند که در برگیرنده رضایت از زندگی، انرژی و خلق مثبت است.

1-6-6- تعریف عملیاتی بهزیستی :

 

منظور از بهزیستی در این پژوهش،‌ میزان نمره­ای است که آزمودنی از مقیاس رضایت از زندگی داینر (1985) کسب می نماید.

 الف) مبانی نظری

 2-1-  سرمایه­های روانشناختی

2-1-1- مفهوم سرمایه روان­شناختی

سرمایه روانشناختی عبارت است از مجموعه­ای از صفات و توانمندی­های مثبت افراد و سازمان­ها که می­تواند مانند یک منبع قوی در رشد و ارتقاء فرد و سازمان نقش داشته باشد. امیدواری، خوش­بینی، خودکارآمدی و استقامت(تاب­آوری یا انعطاف­پذیری) مؤلفه­های سرمایه روانشناختی هستند. امید حالتی انگیزشی است و سه مؤلفه عاملیت، طرح و هدف دارد. خوشبینی اسناد درونی بالنسبه ثابت و کلی در مورد حوادث مثبت است. خودکارآمدی به معنی اطمینان داشتن به توانایی­های مورد نیاز در دستیابی به موفقیت و باور به داشتن قدرت در

این مطلب را هم بخوانید :

 

بایگانی‌های آموزشی - پارک علم و فناوری هامون - آموزش و تجربه

 غلبه بر تکالیف چالش­انگیز است و تاب­آوری را ظرفیت روانی مثبت برای برگشت، جهش از مصیبت و تغییر مثبت در جهت پیشرفت تعریف کرده­اند که فرد را برای پذیرش مسئولیت آماده می کند (علیپور و همکاران، 1392).

در واقع، لوتانز و همکارانش در توسعه چارچوب رفتار سازمانی مثبت­گرا در سازمان­ها، سرمایه روان‌شناختی مثبت­گرا را به عنوان یک عامل ترکیبی و منبع مزیت رقابتی سازمان­ها مطرح کرده­اند. آنها بر این باورند که سرمایه روان‌شناختی، با تکیه بر متغیرهای روان‌شناختی مثبت‌گرایی همچون: امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی منجر به ارتقای ارزش سرمایه انسانی(دانش و مهارت­های افراد) و سرمایه اجتماعی( شبکه روابط میان آنها) در سازمان می­شود. بنا براین، سرمایه روان‌شناختی، از متغیرهای روان‌شناختی مثبت گرایی تشکیل شده است که قابل اندازه گیری، توسعه و پرورش هستند و امکان اعمال مدیریت بر آنها وجود دارد(علیپوروهمکاران،1392).

در سال­های اخیر، پژوهش­های تجربی فراوانی در زمینه تأثیرهای سرمایه روان‌شناختی بر متغیرهای سازمانی مانند: رضایت شغلی، عملکرد و تعهد سازمانی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش­ها نشان از آن دارد که رابطه معنی داری میان سرمایه روان‌شناختی و این متغیرهای سازمانی وجود دارد. نکته جالب توجه آن است که همبستگی میان سرمایه روان‌شناختی با هر یک از متغیرهای سازمانی، قوی­تر از همبستگی میان تک تک اجزای تشکیل دهنده سرمایه روان‌شناختی(امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب­آوری) و متغیرهای سازمانی است و این بدان معنا است که سرمایه روان‌شناختی دارای اثری هم افزاینده است. در مجموع، در مقوله رفتار سازمانی مثبت گرا، سرمایه روان‌شناختی به مثابه درون دادی در نظر گرفته می‌شود که برون داد آن، سطح عملکرد سازمان است. لوتانز و همکارانش با پژوهش­هایی که در این زمینه انجام داده‌اند، به این نتیجه رسیده­اند که می­توان با تقویت سرمایه روان‌شناختی در سازمان، عملکرد آن را دست کم تا 10 در صد ارتقا داد (لوتانز و اوالیو[25]، 2007).

لوتانز و همکاران(2006) معتقدند که سرمایه­ روان شناختى فراتر از سرمایه­ انسانى و سرمایه­ اجتماعى است و به طور مستقیم با اینکه “شما که هستید” و مهم­تر اینکه “شما که خواهید شد” مرتبط است. بحث تئورى منابع روان شناختى بیان مى­کند که بسیارى از سازه­هاى روان شناختى به عنوان شاخص­هاى سازه­هاى محورى گسترده تر یا “منابع روان شناختى”، بهتر درک مى شوند. در این رابطه، منبع مشترک اساسى بین این چهار قابلیت، یک “تلاش کارگزارى مثبت” است. که نشان دهنده­ى تمایل افراد براى اقدام بر محیط به عنوان کارگزار، بر پایه ارزیابى­هاى مثبت فردى از موقعیت مى­باشد. آنچه در اینجا مهم مى­نماید، تمایز قائل شدن بین سرمایه روان شناختى و احساسات مقطعى است. سرمایه روان شناختى برخلاف احساسات مثبت، دوره زمانى طولانى­ترى دارد و احتمالاً در طول زمان، کمتر تغییر مى­کند. همچنین، سرمایه روان شناختى را مى­توان در رابطه با هر دو شرایط خاص و عمومى، مفهوم­پردازی کرد. در حالى که احساسات مثبت، نوعاً مربوط به برخى از “شرایط معنادار شخصى” هستند. اجزاى سرمایه روان شناختى، منابعى شخصى شامل منابع ذهنى، اجتماعى و روان شناختى را شکل مى­دهند که به نوبه خود به حالتى از سلامت کارى مانند عجین شدن شغلى منجر مى شود(کریمی و همکاران، 1391).

نتایج پژوهش­های انجام شده در زمینه رفتار سازمانی مثبت‌گرا حاکی از آن است که ظرفیت‌های روانشناختی  از قبیل: امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی، در کنار هم، عاملی را با عنوان«سرمایه روان‌شناختی» تشکیل می­دهند. به عبارت دیگر، برخی متغیرهای روان‌شناختی، از قبیل: امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی، در مجموع یک منبع یا عامل نهفته جدیدی را تشکیل می­دهند که در هر یک از این متغیرها، نمایان است (اوی و همکاران[26]، 2006).

از این رو، در ادامه به ادبیات نظری مربوط به اجزای سرمایه روان­شناختی پرداخته می­شود:

2-1-1-1- امیدواری

2-1-1-2- تعریف امیدواری

امید یکی از سازه­هایی است که به عنوان شاخص توانمندی در بهزیستی مثبت افراد مورد توجه واقع شده است. ایده امید از زمان پیدایش نوع بشر وجود داشته است. زمانی که متقاعد می­شویم آینده بطور کلی غم­افزار و پوچ است، ممکن است اراده­مان را برای بردباری در زمان حال نیز از دست بدهیم. طبق نظر اگوستین «امید تنها با چیزهای خوب و آینده سروکار دارد و ارتباط مستقیم با فرد امیدوار دارد» هنگامی که هدف امید برآورده می­شود، دیگر امید نیست بلکه تبدیل به دارایی فرد می­شود همچنین امید اساس پشتکار افراد است (وال[27] و همکاران، 2004).

امید به عنوان یک نیروی انگیزشی در تمام دوران معاصر مورد بحث بوده و در قرن گذشته صاحب نظران پزشکی و روان­شناسی آن را بررسی کرده اند. بیش از 40 سال پیش، امید را فرآیندی مفهوم سازی کرد که در تمام رویکردهای روان درمانی مشترک است(بهاری، 1389).

از نظر اشنایدر (2002) امید فرایندی است که طی آن افراد ابتدا اهداف خود را تعیین می­کنند،  سپس راهکارهایی برای رسیدن به آن اهداف خلق می­کنند و بعد از آن انگیزه لازم برای به اجرا درآوردن این راهکارها را ایجاد کرده و در طول مسیر حفظ می­کنند.

از این روی، امید یعنی انتظار مثبت برای دست یابی به هدف ها. این انتظار مثبت، خود دارای دو بعد گذرگاه  و عامل است؛ یعنی: عامل + گذرگاه = امید(اشنایدر، 2002).

2-1-1-3- نظریه امید

چارلز ریک اشنایدر(2006-1935) ملقب به سلطان امید برای اولین بار نظریه­اش را درباره امید مطرح کرد و آن را مرکب از«قدرت اراده»، «قدرت راه­یابی»، «داشتن هدف» و «تشخیص موانع» دانست. بر اساس این فرض که امید موجب امید بیشتر می­شود، روابط خانوادگی، دوستی­های امید بخش  می­توانند به عنوان عوامل روابط خواهر و برادری امید افزا عمل کنند(پرچم و همکاران، 1392).

مدتی بعد ورثینگتون[28](2005) از مولفه دیگری در امید به نام «قدرت صبر» موقعی که ما تغییری نمی­بینیم، یاد کرد. او درباره بازسازی امید می­نویسد که زن و شوهر باید بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، اختلافاتشان را حل کنند، و آسیب­ها را جبران کنند. زن و شوهر باید الف) اراده برای به­سازی ازدواجشان داشته باشند، ب) باید به راه­هایی برای به­سازی ازدواجشان دست یابند، و ج) اعتقاد به صبر برای ازدواجشان داشته باشند و در عین حال برای بهبود ازدواجشان فعالانه بکوشند. به طور خلاصه، زوج­ها به امید احتیاج دارند تا بتوانند مشکلات را طلاق دهند نه اینکه شریک زندگی­شان را به عنوان مشکل ببینند. باید این نگرش و طرز فکر را جدی گرفت تا زوج­ها برای مدتی طولانی از مشکلاتشان مرخصی بگیرند. راه این کار، امید است زیرا امید هسته اصلی ازدواج و برای موفقیت هر ازدواجی لازم است.

بر خلاف گروپمن(2005) که امید را مانند دارونما نافعال تلقی می­کند و آن را انتظار، تمایل و باور می­داند، اشنایدر معتقد بود که تلقی امید به عنوان مؤلفه­ای که دارای اجزایی مثل چشم­داشت و آرزوست، تلقی منفعلانه­ای است و در عوض مضمون فعالی از امید را معرفی می­کند که شامل داشتن هدف، قدرت برنامه ریزی و قدرت اراده برای دستیابی به هدف با در نظر گرفتن موانع رسیدن به هدف و رفع آنهاست. از نظر او، هدف که اولین مؤلفه امید است همان چیزی است که فرد آن را انجام می­دهد یا می­خواهد آن را داشته باشد و می­تواند کوچک یا بزرگ باشد (اشنایدر، 2001) می گوید، «امید بدون هدف نمی­تواند زنده بماند». بنابراین، اهداف نقطه ثقل نظریه امیدند. این بدان معنی است که نه اهداف 100 درصدی قابل پیگیری­اند، نه اهداف صفر درصدی قابل دفاع­اند. در واقع، اشخاص امید را تحت شرایط احتمالی متوسط از رسیدن به هدف رونق بخش می­بینند. قدرت برنامه­ریزی یا راهیابی، دومین جزء است و همان تصور توانایی یافتن راه­هایی به سوی هدف مورد نطر است، مثل «من می توانم برای این وضع راهی پیدا کنم». سرانجام، قدرت اراده یا پایوری، جزء سوم امید، یک نیروی سوق دهنده در تفکر امیدبخش است. در واقع همان نیرویی است که شخص را به سوی هدف می کشاند؛ یعنی تصور داشتن اراده برای به کارگیری راه­های پیدا/خلق شده برای رسیدن به هدف است و به صورت «باخودگویی مثبت» درونی مثل «من می­توانم این کار را بکنم»، «من آماده­ام»، «من به اوضاع مسلطم» است. در این نظریه، قدرت اراده در آدمی نهفته است و چیزی نیست که باید آموخته شود یا از هیچ به وجود آسد. در عوض می تواند افزایش یابد و به سوی اهداف خاصی سوق داده شود(بهاری، 1389).

اشنایدر[29](2002) عقیده داشت که امید ماهیتی اضدادی دارد زیرا در چارچوب نظریه امید حتی کسی که قصد خودکشی دارد برای هدفی البته بسیار منفی در حال نقشه کشیدن(برنامه­ریزی) است؛ یعنی او با تمام امید می­کوشد خودش را بکشد. به عقیده او خودکشی در نهایت ممکن است بازتاب تجلی آخرین تفکر امیدبخش باشد. وقتی تعقیب اهداف مربوط به زندگی مسدود می­شود، مردم سرشار از یأس و جستجو برای هدفی می­شوند که آنها را از دام­های غیرقابل تحمل برهاند. مرگ همان هدف غایی است. هر چند که شخص ممکن است با تصمیم برای تعقیب مرگ مبارزه کند. از نظر او، افراد خودکشی­گرا از نظر فکری فعال و پرتوان می­شوند تا راهی برای رسیدن به هدفشان یعنی مرگ پیدا کنند. در واقع، بر اساس این دانش بالینی است که متخصصان زمانی باید نسبت به اقدام به خودکشی که مرگ­آور است، نگران باشند که سه شاخص مطرح باشد: نخست، شخص شروع به توصیف مرگ خود در قالب کلمات روشن(هدف) کند؛ دوم، این طور به نظر بیاید که شخص دارای موج عظیمی از انرژی(تفکر پایورانه) است؛ و سوم، شخص طرح و نقشه­های خاصی درباره اینکه چگونه این تصمیم را عملی کند(تفکر رهیاب) دارا باشد. با این که درماندگی صحنه روانی را برای خودکشی از طریق تثبیت شخص روی هدف مرگ آماده می­سازد؛ اما تفکرات پایورانه و رهیاب این سناریو مرگ آور را تکمیل می­کند. بنابراین، اصول تفکر امیدبخش را برای خودکشی قطعاً می­توان به کار بست.

ورثینگتون(2005) در تأیید نظریه امید اشنایدر می­نویسد: «تصور داشتن قدرت راه­یابی یا برنامه­ریزی بدون تصور داشتن قدرت اراده، امیدی در پی ندارد. و تصور داشتن قدرت اراده بدون تصور قدرت راه­یابی، معنای امید را نمی­دهد. با این حال، او معتقد است که امید چیزی بیش از دست و پنجه نرم کردن با موانع است و شامل پشتکار است.

بنابراین، اشنایدر(2000) در پاسخ به این سوال که امید به راستی چیست، آن را یک حالت انگیزشی مثبت می­داند که مبتنی بر حس پایوری و راهیابی و ناشی از تعامل فرد با محیط است. به سخن دیگر، امید، ظرفیت تصور توانایی ایجاد مسیرهایی به سمت اهداف مطلوب و تصور داشتن انگیزه برای حرکت در این مسیرهاست. او در تعریف دیگری، امید را مجموعه­ای ذهنی می­داند که مبتنی بر حس متقابل اراده، و برنامه­ریزی برای رسیدن به هدف است که دارای دو بعد شناختی به هم مرتبط: 1- قدرت پایوری و 2- قدرت راه­یابی است. به عقیده وی تفکر پایورانه. افکاری­اند که افراد در مورد توانایی خود برای شروع و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[چهارشنبه 1399-06-26] [ 09:44:00 ب.ظ ]




2-4 تنظیم هیجان……………………………………………………………………………………………………     30

2-5 جمع­بندی……………………………………………………………………………………………………….     34

 

فصل سوم: روش پژوهش

3-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………. 36

3-2 نوع پژوهش……………………………………………………………………………………………………………… 36

3-3 جامعه پژوهش……………………………………………………………………………………………………………    36

3-4 نمونه و روش نمونه­گیری…………………………………………………………………………………………….. 36

3-5 ابزارهای جمع­آوری اطلاعات……………………………………………………………………………………….  37

3-5-1 سیاهه­ی علائم اختلالات خوردن………………………………………………………………………………    37

3-5-2 پرسشنامه­ی ضربه کودکی………………………………………………………………………………………… 38

3-5-3 پرسشنامه­ی تنظیم هیجان………………………………………………………………………………………… 38

3-6 روش اجرای پژوهش………………………………………………………………………………………………….     39

3-7 روش تجزیه و تحلیل داداه­ها……………………………………………………………………………………….     39

 

فصل چهارم: نتایج پژوهش

4-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………. 41

4-2 یافته­های توصیفی………………………………………………………………………………………………………..  41

4-3. مدل­های ساختاری و وارسی فرضیه­ها…………………………………………………………………………….   46

4-4 بررسی سؤال­های پژوهشی…………………………………………………………………………………………..  51

فصل پنجم: بحث و نتیجه­گیری

5-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………. 54

5-2 بحث و نتیجه­گیری……………………………………………………………………………………………………..  54

5-3 محدودیت­های پژوهش………………………………………………………………………………………………    57

5-4 پیشنهادات پژوهشی……………………………………………………………………………………………………..     57

منابع

منابع فارسی……………………………………………………………………………………………………………………… 59

منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………  62

 پیوست

پیوست­­ها  ………………………………………………………………………………………………………….. 67

مقدمه

امروزه اختلالات خوردن [1](ED) یکی از مورد توجه­ترین اختلالات روانی/ روان­تنی [2] به شمار می­رود. این دسته از اختلالات باعث ایجاد اشکال در سلامت جسمی و عملکرد روانی می­شوند  و کیفیت زندگی فرد مبتلا را مختل می­کنند و همچنین ممکن است سبب افزایش مرگ و میر شوند ( دالی، جنکینس[3]، 2011 ). این اختلالات به سه شکل بی­اشتهایی عصبی[4]  پرخوری عصبی[5] و شکل بینابینی به نام Bing-eating  وجود دارد. گرچه در حال حاضر دانش ما در خصوص پاتولوژی این اختلالات محدود است ولی زمینه­های ژنتیکی، ویژگی­های فردی، عوامل اجتماعی-فرهنگی، تبلیغات و رسانه­ها، دوستان و خانواده از عوامل مهم بروز آنها یاد شده است ( گلدن[6]،  2003).

باور عمومی بر این است که اختلالات خوردن مربوط به جوامع غربی است که تاکید فراوانی به تناسب اندام می­شود ولی گذر اپیدمیولوژیک و ترویج فرهنگ غرب سبب شده است که بتدریج شاهد افزایش این اختلالات در کشورهای شرقی مثل ژاپن، پاکستان و ایران باشیم (گلدن 2003 ، سوماتسو[7]، 1985، مومفورد[8]، 1992).

اخیرا مطالعاتی در ایران در خصوص اختلالات خوردن صورت گرفته است. نوبخت و همکاران (2000 ) شیوع اختلالات خوردن به شکل بی­اشتهایی عصبی و پرخوری در دختران 15-18 ساله تهران را به ترتیب 9/0 و 2/3 درصد گزارش نمودند. مطالعه دیگر، شیوع این دو را در دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی به ترتیب 8/1 و 8/7 درصد و به طور کلی 5/21 درصد از دانشجویان را در معرض خطر اختلالات خوردن گزارش نمود ( صفوی، محمود، روشندل، 2009).

-2 بیان مسأله

اختلالات خوردن از اختلالات سخت و ناتوان­کننده روانپزشکی هستند که به صورت اختلال در رفتارهای خوردن و تصویر بدنی تعریف می­شود. بی اشتهایی عصبی[9] و پراشتهایی عصبی[10] دو شکل عمده از اختلالات خوردن هستند. هردو اختلال شامل دلواپسی افراطی از وزن، شکل و اندازه بدن و ادراک تحریف شده از بدن خود است (کلوپر[11]، 2011 ).

در سبب شناسی این اختلالات عوامل ژنتیکی، زیستی، روانشـناختی و محیطی مطـرح شده­اند.

محیط نقش مهمی در پیدایش بعضی اختلالات خوردن دارد. به طور مثال نشان داده شده است که مادران کودکانی که بعدها مبتلا به اختلالات خوردن می شوند، طی بارداری در معرض استرس بیشتری بوده­اند. اتفاقات حین زایمان (مثل هماتوم سفال) یا زایمان زودرس، شانس بروز اختلالات خوردن را افزایش می دهدبرخی دیگر از عوامل محیطی مرتبط با اختلالات خوردن داشتن تاریخچه­ای از آسیب دوران کودکی به ویژه سوءاستفاده جنسی، فیزیکی، هیجانی و بی­توجهی هستند. افرادی با مشخصه بی­اشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی ویا اختلال خوردن نامشخص که گزارشاتی از آسیبهای مکرر دوران کودکی دارند، رفتارهای خودتخریبی را از خود نشان می­دهند(کلوپر،2011).

هرچند پدیده کودک آزاری از اعصار دور در جوامع انسانی وجود داشته، لیکن در سالهای اخیر به صورت علمی مورد توجه قرار گرفته و مبارزه با آن به تدریج آغاز شده است.آزار کودکان در سطوح و به اشکال مختلفی از جمله آزارجسمی مانند کتک زدن یا انواع تنبیه­های بدنی، آزار روانی و هیجانی مانند بی­توجهی، غفلت از برآوردن نیازهای اولیه­ی کودکان، وآزار جنسی در بیشتر جوامع امروزی وجود دارد(باکر[12] ، 1990 ).

  طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت[13] (1999)کودک آزاری جسمی عبارت است از هر تعاملی که به آسیب واقعی بالفعل یا بالقوه منجر گردد و تا حد معقولی در کنترل والد یا شخص سرپرست، قدرتمند و یا مورد اعتماد کودک باشد.

از سویی مفهوم نقص در تنظیم هیجان به علت نقش احتمالی آن در ایجاد تفاوت در بروز نشانه­ها، توجه فراوانی را به خود جلب کرده است (گراس و مونز، 1995)[14]، که شامل آسیب شناسی خوردن نیز می­شود (هدرتون[15]، بومیستر[16] 1991 ، سلوای[17]، استرانگمن[18] و هستون[19]،  2005 ). اخیراً، گراتز و رومر[20] (2004) در مفهوم سازیشان از تنظیم / نقص در تنظیم هیجان، شش عامل را به لحاظ نظری و با پشتوانه تجربی استخراج کرده­اندکه روایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. این عوامل نه تنها تجربه هیجانی منفی را شامل می­شوند، توانایی شخص برای برچسب گذاری صحیح هیجانی، تحمل فشار روانی و هدف گرا بودن و رفتار انطباقی در زمان تجربه­ی فشار روانی را نیز در بر می­گیرند. بنابراین، ساختار تنظیم هیجان شامل توانایی انطباقی فرد در شناسایی و کنار آمدن با حالات هیجانی منفی است، نه فقط تجربه صرف خود حالت منفی.

فرضیه تنظیم هیجان در اختلال خوردن، نشانگانی مانند می­خواری را تلاشی برای افتراق خود از عواطف منفی یا خودتسکینی، عنوان می­کند ( هدرتون، بومیستر 1991، سلوای، استرانگمن و هستون 2005 ). رفتارهای مختل خوردن در این مدل به عنوان یک ابزار غیر انطباقی برای کنار آمدن با عاطفه­­ی منفی مفهوم سازی شده است، و بنابراین دلالت بر مهارتهای تنظیم هیجانی ضعیف دارد. این مطالعات با تأکید بر این فرضیه، از ارزیابی سریع بوم شناختی (EMA)[21] استفاده می­کنند و به این نتیجه رسیده اندکه افزایشی در عاطفه منفی پیش از بروز نشانه­های روزانه اختلال خوردن وجود دارد ( انگلبرگ[22]، استیگر[23]،گوئین[24] و وندرلیچ[25] 2007، اسمیت[26] و همکاران، 2007، استین[27] و همکاران، 2007). برای مثال، رفتار می خواری بوسیله­ی کاهش عواطف دردناک، حداقل در کوتاه مدت به عنوان یک تقویت کننده­ی منفی برای کاهش یا بلوکه کردن هیجان منفی عمل می­کند (ارنو[28] ،کندی[29] و اگراس[30]، 1992 ؛هدرتون و بومیستر،1991 ؛پولیوی[31] و هرمان[32]، 1993؛ ویتساید[33] و همکاران، 2007).

نتایج رشد کردن و بزرگ شدن در یک محیط سوء استفاده­گر ارتباطات بالقوه­ی متعددی با مدل تنظیم هیجان در ایجاد نشانگان اختلال خوردن دارد. انتقاد مراقب از ابراز عاطفه کودک، تنبیه ابراز هیجانی، یا کم اهمیت جلوه دادن عواطف (یعنی؛ ویژگی رفتارهایی محیط­های سوء استفاده­گر از لحاظ هیجانی) با سرکوبی هیجانی، اجتناب، و شکست در رسیدن حمایت به کودکان، که تمام اینها احتمالاً می­توانند به عنوان استـراتژی­های تنظیم هیـجان عاطفی غیر انطـباقی مفـهوم سازی شوند ( برلین[34] و کسیدی[35]، 2003 ؛ شیپمن[36]، 2007 ؛ اسپینراد[37] ،استیفتر[38] ، دونلان مککال[39] و ترنر[40] ، 2004 ). در بزرگسالان، سوءاستفاده هیجانی دوران کودکی[41] ( CEA ) گزارش شده توسط فرد با بازداری هیجانی و سبک اجتنابی فرد، عدم پذیرش هیجانی، و اجتناب تجربی مرتبط است. به طور خلاصه، سوء استفاده­ی هیجانی با الگوهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در هر دو دوره­ی کودکی و بزرگسالی ارتباط دارد. همانگونه که آسیب شناسی خوردن به عنوان نتیجه تلاش­های ناکارآمد تنظیم هیجان مفهوم سازی شده است، بنظر می­رسد که CEA تأثیر غیر مستقیمی در آسیب شناسی خوردن بعدی از طریق رشد این مهارتهای تنظیم هیجان ناکارآمد، داشته باشد.

مطالعه دیگری در تبریز روی دانش آموزان دختر ، نشان داد که 7/16 درصد از افراد شرکت کننده در معرض خطر ابتلا به اختلالات خوردن بودند(پورقاسم گرگری، کوشاور، سیدسجادی، کرمی، شاهرخی، 2009).طالعات معدودی در زمینه اختلالات خوردن در ایران انجام شده است، نوبخت و دژکام (2000) در اولین مطالعه بررسی اپیدمیولوژیک این اختلالات در ایران شیوع بی­اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی را در 3100 دانش­آموز دختر به ترتیب 9/0 و 2/3 درصد گزارش کردند.

در مطالعه ای در آمریکا که در آن رابطه­ی سوءاستفاده­ی دوران کودکی با نقص در تنظیم هیجان و اختلالات خوردن متعاقب آن بررسی شد، نتایج معناداری بدست آمد( بورنز[42]، فیشر[43]، جکسون[44]، هاردینگ[45]، 2012 ). در بررسی های مشابهی ، نشان داده شد که سوءاستفاده­ی دوران کودکی، پیش­آگهی برجسته­ای برای ابتلا به اختلالات خوردن بعدی است( سونسوک کونگ و کونسوک برنشتین، 2008 )[46].  بنابراین با توجه به پیشینه تحقیق و اهمیت اختلالات خوردن این سوال پیش می­آید که آیا نقص در تنظیم هیجانات قادر است روابط بین سوءاستفاده­ی دوران کودکی و نشانه­های اختلالات خوردن را میانجیگری کند؟  

 

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش

امروزه اختلالات خوردن یکی از مورد توجه­ترین اختلالات روانی/روان­تنی[47] به شمار می­روند. این دسته از اختلالات باعث ایجاد اشکال در سلامت جسمی و عملکرد روانی می­شوند و کیفیت زندگی فرد مبتلا را مختل می­کنند و همچنین ممکن است سبب افزایش مرگ و میر شوند. علت اصلی این اختلالات هنوز به خوبی شناخته نشده است و درمان آن­ها مشکل است و بسیاری از بیماران تمایلی به استفاده از درمان­های کنونی ندارند.

اختلالات خوردن مجموعه­ای چند عاملی در هم آمیخته از متغیرهای زیستی، خانوادگی، روانی-اجتماعی و روانشناختی می­باشند( کنت[48] و والر[49]، 2000 ). کارشناسان، تخمین

این مطلب را هم بخوانید :

 

خردنامه فرنام -

 می­زنند که علاوه بر اختلالات خوردن، تقریباً 25 میلیون نفر با یک اختلال پرخوری یا رفتار تغذیه­ای خفیف، دست به گریبانند.

همه­گیر بودن مشکل کودک آزاری و افزایش گزارشات مربوط به صدمات و آسیب­هایی که متوجه کودکان است، دولتهای جهان را بر آن داشته است تا توجه جدی­تری به حقوق کودکان داشته باشند. تصویب پیمان نامه جهانی حقوق کودک به عنوان یک توافق جهانی در سال 1989 میلادی شاهدی برای این تلاش­ها در جهت تضمین بقا و رشد، تحصیل و سلامتی و همچنین حمایت از کودکان در برابر انواع سوءرفتارهای جسمی، جنسی یا بهره کشی از آنها در کار و جنگ­ها است (رحیمی و قاسم زاده، 1377 ). در معرض سوءاستفاده و بی توجهی قرار گرفتن کودکان می­تواند به رنج وسیعی از پیامدهای مخرب، که یک عمر تباهی به بار آورد، منجر شود (الیستر لامنت 2010 )[50]. متخصصان بالینی و محققان مطرح کرده­اندکه آسیب وسوءاستفاده­ی دوران کودکی به ویژه سوءاستفاده­ی جنسی می توانند به صورت نیرومندی اختلالات خوردن بعدی را تبیین نمایند (رورتی و یاگر،1996)[51].

 

رشد کردن و بزرگ شدن در یک محیط سوء استفاده­گر می­تواند ارتباطات بالقوه­ی متعددی با مدل تنظیم هیجان در ایجاد نشانگان اختلال خوردن داشته باشد( برلین و کسیدی، 2003 ؛ شیپمن، 2007 ؛ اسپینراد ، استیفتر ، دونلان مککال و ترنر، 2004 ). در بزرگسالان، سوءاستفاده­ی هیجانی دوران کودکی ( CEA ) گزارش شده توسط فرد با بازداری هیجانی و سبک اجتنابی فرد و عدم پذیرش هیجانی مرتبط است. به طور خلاصه، سوء استفاده هیجانی با الگوهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در هر دو دوره­ی کودکی و بزرگسالی ارتباط دارد. همانگونه که آسیب شناسی خوردن به عنوان نتیجه تلاش­های ناکارآمد تنظیم هیجان مفهوم سازی شده است، بنظر می­رسد که CEA تأثیر غیر مستقیمی در آسیب شناسی خوردن بعدی از طریق رشد این مهارتهای تنظیم هیجان ناکارآمد، داشته باشد. گیلبا- اسکچمن[52] و همکاران (2006) دریافتند افراد کم اشتها در قیاس با افراد پراشتها از آگاهی هیجانی کمتری برخوردارند در مقابل افراد پراشتها نسبت به کم اشتها در تنظیم هیجانات خود مشکلات بیشتری نشان داده­اند.

مبتنی بر آنچه عنوان شد، چنین استنباط می­شود که روابط بین سوءاستفاده دوران کودکی و اختلالات خوردن بواسطه نقص در تنظیم هیجان، وساطت می­شود. لکن تصریح این روابط به انجام پژوهش جدید نیازمند است. از این رو، پژوهش حاضر بخشی از این دغدغه را پوشش می­دهد.


1-4  اهداف پژوهش

1-4-1 هدف کلی

تعیین نقش سوءاستفاده­ی دوران کودکی در نشانه­های اختلالات خوردن با میانجیگری نقص در تنظیم هیجان.

  • اهداف اختصاصی

1-4-2-1 تعیین نقش سوءاستفاده­ی دوران کودکی در نشانه­های خوردن

1-4-2-2 تعیین نقش نقص در تنظیم هیجان در نشانه­های اختلال خوردن

1-4-2-3 تعیین نقش سوءاستفاده­ی دوران کودکی در نقص در تنظیم هیجان

1-4-2-4 تعیین برازش مسیرعلی اندازه­گیری شده با مدل نظری

1-5  فرضیه­های پژوهش

1-5-1  سوءاستفاده­ی دوران کودکی در مؤلفه­های شناختی- عاطفی اختلال خوردن نقش مستقیم دارند.

1-5-2  نقص در تنظیم هیجان نقش مستقیم در مؤلفه­های شناختی- عاطفی اختلال خوردن دارد.

1-5-3  سوءاستفاده­ی دوران کودکی نقش مستقیم در نقص در تنظیم هیجان دارد.

1-6  سؤال­های پژوهش

1)آیا مسیر علًی اندازه­گیری شده با مدل نظری برازش دارد ؟

2)آیا سوءاستفاده جنسی بواسطه تنظیم هیجان، بر نشانه­های پرخوری تأثیر دارد؟

1-7  تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها

1-7-1 تعاریف نظری متغیرها

1-7-1-1  اختلالات خوردن:

اختلالات خوردن دارای خصوصیات بارزی از جمله مختل شدن رفتارهای متعادل تغذیه­ای و اختلالات بارز در افکار فرد نسبت به غذا و خود می­باشد و مهم­ترین آن­ها بی­اشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی است. بی اشتهایی عصبی با علایمی از جمله گرسنگی کشیدن عمدی به میزان زیاد، تمایل بی­وقفه برای لاغری و ترس مرضی از چاقی و وجود علایم و نشانه­های ناشی از گرسنگی کشیدن و روزه داری همراه است و پراشتهایی عصبی علایمی از جمله روش­های نامناسب جلوگیری از افزایش وزن، دوره­های پرخوری با بسامد بالا، رفتارهای جبرانی متعاقب پرخوری به منظور پیشگیری از افزایش وزن و ترس مرضی از چاق شدن را دربرمی­گیرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[53] ، 1994).

  هرگونه رفتاری که آزار عمدی فیزیکی، هیجانی، جنسی و یا سهل­انگاری و غفلت نسبت به کودک در پی داشته باشد، کودک آزاری محسوب می­شود( سازمان بهداشت جهانی ). آثار روانشناختی طولانی مدت کودک آزاری بروز مشکلات رفتاری و روانشناختی عمده در دوران نوجوانی و بزرگسالی است(کریستوفرسون، پولسن و نیلسن، 2003 )[54].

1-7-1-3  تنظیم هیجان:

تنظیم هیجان بعنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایندهای اجتماعی- روانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می­شود ( ویمز و پینا[55]، 2010 ). در واقع تنظیم هیجانی تنها سرکوب هیجان ها نیست، بلکه شخص نباید همیشه در یک حالت آرام و ساکن از برانگیختگی هیجانی قرار داشته باشد. در عوض تنظیم هیجانی، شامل فرایندهای نظارت و تغییر تجربیات هیجانی شخص است (تامپسون[56]، 1994 ).

1-7-2  تعاریف عملیاتی متغیرها

1-7-2-1  اختلالات خوردن: اختلالات خوردن در این پژوهش توسط پرسشنامه سیاهه­ی علائم اختلال خوردن[57] (EDI) سنجیده شد و نمره­ی فرد در این پرسشنامه، نشان دهنده­ی رفتارهای مخل خوردن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:44:00 ب.ظ ]




2-2-3-1- روش های درمانی شناختی- رفتاری …………………………………………………………………………. 40

2-2-3-2- تلفیق رویکردهای شناختی- رفتاری …………………………………………………………………………. 41

2-2-3-3- رفتار درمانی …………………………………………………………………………………………………………. 43

2-2-3-4- شناخت درمانی ……………………………………………………………………………………………………… 45

2-2-3-5- مطابقت دادن تکنیک های باز سازی شناختی برای درمانجویان نوجوان …………………………. 51

2-2-3-6- فرآیند بازسازی شناختی ………………………………………………………………………………………….. 52

2-2-3-7- تکنیک های درمانی باز سازی شناختی ………………………………………………………………………. 53

2-2-3-8- تکنیک های ضد خجالت ………………………………………………………………………………………… 57

2-2-3-9- بازبینی عملکرد ……………………………………………………………………………………………………… 60

2-3-10- رفتارهای مخرب ……………………………………………………………………………………………………… 60

2-3- پیشینه تحقیقات …………………………………………………………………………………………………………………………………………. 61

2-3-1- تحقیقات داخلی انجام شده ……………………………………………………………………………………………………………………… 61

2-3-2- تحقیقات خارجی انجام شده ……………………………………………………………………………………………………………………. 65

2-4- جمع بندی پیشینه ………………………………………………………………………………………………………………………………………. 68

فصل سوم (روش تحقیق)

3-1- روش تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………………………………………… 72

3-2- طرح پژوهش …………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 72

3-3- جامعه آماری …………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 72

3-4- نمونه و روش نمونه گیری …………………………………………………………………………………………………………………………… 72

3-5- ابزار اندازه گیری ……………………………………………………………………………………………………………………………………….. 73

3-5-1- پرسش نامه کمرویی …………………………………………………………………………………………………………………. 73

3-5-2- پرسش نامه راهبردهای  مقابله ای نوجوانان …………………………………………………………………………………. 73

3-6- روش اجرای پژوهش …………………………………………………………………………………………………………………………………. 74

3-6-1- طرح مداخله (بسته آموزشی) …………………………………………………………………………………………………….. 74

3-7- روش آماری تحلیل داده ها ………………………………………………………………………………………………………………………….. 76

فصل چهارم (تجزیه و تحلیل داده ها)

4-1- یافته های توصیفی تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………………………. 78

4-2- آزمون فرضیات تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………………………….. 88

فصل پنجم (نتیجه گیری وپیشنهادات)

5-1- بحث و نتیجه گیری ………………………………………………………………………………………………………………………………….. 111

5-2- محدودیت های پژوهش ……………………………………………………………………………………………………………………………. 117

5-3- پیشنهادات ………………………………………………………………………………………………………………………………………………. 117

5-3-1- پیشنهادات نظری ……………………………………………………………………………………………………………………. 117

5-3-2- پیشنهادات کاربردی ……………………………………………………………………………………………………………….. 117

منابع

منابع فارسی …………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 119

منابع انگلیسی …………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 124

پیوست

طرح مداخله ای (بسته آموزشی) ………………………………………………………………………………………………………………………….. 127

پرسش نامه ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………. 151

چکیده انگلیسی ………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 161

مقدمه

یکی از مسائل موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سال های اخیر مورد توجه روان شناسان و مشاوران خانواده قرار گرفته است ، پدیده ی کمرویی است. کمرویی مشکلی است که از گذشته تا کنون به جهات بسیار مختلف دامنگیر افراد مختلف بوده و هست. این مشکل به دلایل متعدد مورد توجه قرار نگرفته است و عامه مردم کمتر از آن به عنوان یک معضل ومشکل یاد می کنند. غافل از این که انزوا طلبی و کمرویی در بطن جامعه فرد را با مشکلات زیادی اعم از عدم توانایی ایجاد رابطه با دیگران و به تبع آن ناتوانی در یادگیری و کسب آگاهی ها و مهارت های مختلف مواجه می کند شاید از دلایلی که والدین و حتی معلمان مدارس به این مشکل توجه نمی کنند ، برداشت غلطی است که از عملکرد افراد خجالتی دارند. این باور نادرست که کودک کمرو مؤدب است ، درد سر ایجاد نمی کند و تربیت او راحت تر است موجب متقاعد شدن والدین شده که کمرویی و گوشه گیری اجتماعی را به عنوان یک مشکل ندانسته و به این ترتیب از مشکلاتی که کودک در آینده با آن مواجه خواهد شد غافل بمانند(افروز ، 1376).

انسان موجودی است دو بعدی و بعد روانی و جسمانی او همیشه در حال تعامل اند و بر یکدیگر اثر می گذارند. انسان ها در مراحل مختلف زندگی خود از نظر روانی تغییر می کنند. ورود به دوره راهنمایی برای دانش آموزان همزمان با ورود آنها به دوره نوجوانی می باشد. دوره ای خاص و حساس از زندگی که به واسطه اهمیت تغییرات گسترده روانی افراد در آن ، مورد توجه بسیاری از محققان بوده است. نوجوان به خاطر تغییرات جسمانی سریع ، هم از نظر روانی و هم از نظر اجتماعی شرایط جدیدی را تجربه می کند و وظیفه سنگینی برای سازگاری با این تغییرات و یکپارچه کردن وجود خود و دست یابی به خویشتن پنداری مثبت دارد تا بتواند به هویت دست یابد. و اگر نتوانست به هویت ، خود دست یابد و نداند کیست و چه توانایی هایی دارد ، با سر در گمی در هویت رو به رو شده و پیامد این وقایع ، ایجاد تزلزل در اعمال و رفتار وی خواهد بود (گنجی 1380) در زمان های گذشته دوره نوجوانی چندان بارز نبود اما در دوره کنونی به علت افزایش فاصله دوران بلوغ جسمانی تا رسیدن به آستانه بزرگسالی و دست یافتن به نماد های رشد یافتگی (مثل استقلال مالی ، اتمام تحصیلات و یافتن شغل و…) در سنین با لاتر ، دوره نوجوانی را از اهمیت خاصی برخوردار کرده است (ماسن [1]و دیگران ، ترجمه یا سا ئی ، 1374).

راتر [2](1980) گزارش نمود حدود چهل درصد از نوجوانان افسرده اند و هر چند یک بار احساس غمگینی و بی ارزشی و بد بینی نسبت به آینده دارند (به نقل از ماسن و همکاران ، ترجمه یاسائی 1374). کاپلان[3] و سادوک[4] (1991) پس از بررسی های دقیق گزارش کردند در کلینک های عمومی کودکان و نوجوانان حدود 5 درصد کودکان بلافاصله قبل از سن بلوغ و 15 درصد نوجوانان ، تشخیص انواع گوناگون اختلات خلقی را دریافت می کنند و حدود 20 درصد از آنها یک اختلال روانپزشکی قابل تشخیص دارند. در کشورمان ایران نیز تحقیقات فراوانی حاکی از وجود درصد بالایی از اختلالات مختلف روانی در نوجوان می باشند (اسد الهی 1373 ، محققی 1377).

بطور کلی پژوهشگران بسیاری بیان کرده اند شناخت های نادرست یا پردازش های شناختی نابهنجار در کودکان مضطرب و کمرو وجود دارد. با این حال پژوهش های انجام شده در زمینه درمان ، نشان داده است رفتار درمانی شناختی در درمان این مشکلات مناسب بوده است این روش در تبدیل شناخت های منفی این کودکان به شناخت های مثبت مؤثر بوده است. (آلفانو[5] و همکاران ، 2002، کندال[6]و همکاران ، 1982)

مقابله به معنای کاربردن راهبردهای رفتاری – شناختی برای کاهش استرس و توسعه مهارت های دفاعی است رپتی[7] (1999).

پارگامنت[8] (1997) ، (به نقل از یزدانی ، 1382) معتقد است که در مواقع فشار و رویدادهای ناگوار ، معنی زندگی اهمیت بیشتری پیدا می کند و از این رو مقابله را به عنوان جستجوی معنی زندگی در مواقع فشار تعریف کرده است.

به طور کلی در این پژوهش در صددیم تا با استفاده از راهبرهای شناختی – رفتاری به بهبود ابعاد سبک مقابله در افراد کمرو بپردازیم.

 1-2- بیان مسئله

نوجوانی دوره پر تغییر و پرچالش است که می تواند برای نوجوان استرس زا و دشوار باشد. برای نوجوانان مقابله مؤثر بسیار مهم است. لازاروس[9] و فولکمن[10] معتقدند که مقابله (coping) عبارت است از مجموعه کوشش های شناختی ورفتاری برای غلبه بر مطالبات بیرونی و درونی که به نظر فرد انرژی بر و فراتر از منابع موجود اواست. به نظر لازاروس ، مقابله ، یک متغیر میانجی بین وقایع منفی زندگی و سلامت روانی است. روان شناسی سلامت برای نقش سبک های مقابله ای در چگونگی سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل شده و به اعتقاد شوارزور و چان (به نقل از سامر فیلد[11] ومک کرا ، 2000) سبک های مقابله گسترده ترین موضوع مطالعاتی در روان شناسی معاصر و یکی از مهمترین عوامل روانی – اجتماعی است که رابطه بین استرس و بیماری است (یزدانی ، 1382).

با پا گذاشتن در دوران بلوغ ، دورانی که حد فاصل کودکی و نوجوانی معرفی شده است ، به علت فاصله گرفتن کودک از بزرگسالان ، به خصوص والدین و تمایل به استقلال دوره بزرگسالی این دوره چالش عاطفی سهمگینی را برای نوجوانان به وجود می آورد (لطف آبادی ، 1378).

از نظر روانی مهمترین تحولاتی که در نوجوان رخ می دهد استقلال طلبی ، دوست یابی ، عصیان و همزیستی با گروه همسالان است. همچنین به دلیل ویژگی های خاص بلوغ ، بسیاری از بیماری های روانی و انحرا فات در مرحله بلوغ بارزتر به چشم می خورد که مهمترین آنها عبارتند از افسردگی ، اضطراب ، کمرویی ، بزهکاری و اختلالات شخصیت که این موارد با هوشیاری و دلسوزی والدین و دادن آگاهی های لازم تا حد زیادی قابل پیشگیری و درمان است (خدابنده سامانی ، 1381). صرف نظر از سایر مسائل موجود ، تقریباً تمام دانش آموزان که به سن خاص وارد می شوند ، به کاهش اعتماد به نفس و جهش در خود آگاهی مواجه می گردند. تفکر واقعی آنها در مورد خودشان ، نا هموار و آشفته است به طوری که یکی از بزرگترین تغییرات مشخص ، در زمینه عزت نفس اجتماعی پدید می آید. از این رو متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند در این موقعیت بحرانی و چالش انگیز ، حمایت کردن از توانایی های دختران و پسران دانش آموز به برقراری ارتباط نزدیک و پس زدن مشکلات بین فردی و تعاملی از طریق پرورش اعتماد به نفس در آنها کمک زیادی می کند (روزنبرگ [12]، 1989).

امروزه درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کمرویی و گوشه گیری ، لجبازی و پرخاشگری ، تنبلی و کند روی به عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس و تقویت آن از طریق مهارت های فردی و اجتماعی پرداخته می شود. افزایش اعتماد به نفس می تواند به کودکان و نوجوانان فرصت بدهد تا بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندی های بالقوه خود بهره مند شوند و از انگیزه ای غنی برای تلاش برخوردارد شوند. بدون تردید نوجوانانی که دارای حس اندیشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه ، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می دهند (افروز ، 1375). تقویت اعتماد به نفس و احترام به خود در کودکان و نوجوانان می تواند سرمایه معنوی و روحی باشد که در سنین مدرسه به آنها اهدا می شود تا از این طریق بتوانند در آینده در برابر مشکلات زندگی ایستادگی کنند ، هویت خود را حفظ نمایند و عملکرد خوبی داشته باشند.

دکترشارتیه[13](1369) روانشناس معروف جهان معتقد است که عقده حقارت یکی از عوامل اصلی ایجاد کمرویی است. عقده حقارت در فرد در اثر ویژگی های جسمی و روانی وی و یا تأثیر محیط و گاهی توأماً شکل می گیرد.

افراد برای رفع تنش حاصل از عقده حقارت ممکن است از واکنش های روانی مختلفی مثل کناره گیری پرخاشگری و غیره استفاده کنند.

دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد معمولاً زودتر شناسایی گشته و معلمین و اولیا در صدد رفع درمان رفتار وی بر می آیند ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند ، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار اینگونه دانش آموزان هستند در حالیکه نو جوان کمرو علی رغم توانائی ها و خلاقیتهایی که دارد به سبب ترس و کمروئیش کمتر می تواند توانائی هایش را نشان دهد.

در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید لذا در یک حلقه معیوب کناره گیری از اجتماع قرار می گیرد که منجر به تشدید اینگونه اختلال در آنان می شود.

از آنجایی که نهاد آموزش و پرورش هدفش پرورش جوانانی فعال و شاداب و سازنده است می بایست به رفتار اینگونه دانش آموزان نیز توجه کند. و نه تنها ویژگی ها و مشکلات رفتاری آنها را بشناسد بلکه ریشه ها و علت های زمینه ساز این رفتار را شناسایی کند و در جهت بهبود و پیشگیری رفتار کمروئی نوجوانان گام های اصولی و سازنده بردارند.

یکی ازتکنیک های رایج رویکرد شناختی ، درمانی عقلانی- عاطفی است که توسط آلبرت الیس[14] ، تحول یافته است. بطورفشرده ، دراین رویکرد ، مشکلات و مسائل روانی ، از یک سلسله باورهای غیرمنطقی- غیرعقلانی ناشی می شود. بدین صورت که یک تجربه هیجانی منفی همانند اضطراب یا افسردگی از یک سری باورهای غیرمنطقی و نادرست که متعاقب یک حادثه یا اتفاق روزانه در ذهن فرد شکل می گیرد ، ناشی می شود.

با توجه به مطالب مطرح شده چون افراد کمرو باورهای غیر منطقی دارند که سبب انعطاف ناپذیری آنها شده و در نتیجه بر عملکرد فرد تاثیر منفی می گذارد و سبب می شود که در انجام کلیه امورشان دچار مشکل شوند و با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در زمینۀ درمان و حل مشکلات افراد کمرو ، لذا در پژوهش حاضر محقق در نظر دارد تا به این سوال اصلی تحقیق که آیا آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری باعث بهبود سبک مقابله صحیح و مناسب در افراد کمرو می شود یا خیر؟ پاسخ دهد.

 1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

یکی از مسائل و مشکلاتی که در سازگاری بهینه نوجوانان اختلال ایجاد می کند انزوا گزینی و کناره گیری آنها ست. عده ای معتقد اند فرد کمرو مضطرب است همین اضطراب نمی گذارد دوستان جدیدی پیدا کند.

اما از رابطه با دوستان قدیمی لذت می برد نشانه های مرضی واکنش کناره گیری عبارتست از خجالت ، گوشه گیری ، حساسیت ، اضطراب و تواضع بی دلیل ، این افراد از برقراری تماس های بین فردی یا روابط رضایت بخش با افراد بیگانه پرهیز می کنند آثار کمروئی و خجالت در صدای آنها پیداست و ممکن است با نجوا صحبت کرده ، یا برای فرار از مورد توجه قرار گرفتن ، خود را پشت دیگران پنهان کنند. سرخ شدن از خجالت ، دشواری در صحبت کردن و شرمساری از خصوصیات آنهاست.

نگی[15]، وودز[16] و کارسون[17](1997) پژوهشی پیرامون رابطه سبک‌های مقابله و عوامل شخصیتی به ویژه سازگاری ، انجام دادند در این مطالعه 153 زن زندانی 35 ساله که در یک زندان با حداقل امنیت به سر می‌بردند ، مورد مطالعه قرار گرفتند و نتایج بیانگر این نکته بود که از 13 سبک نظری مقابله ، همبستگی مثبتی با سبک سازگاری داشتند و زنانیکه برای مقابله با تنیدگی سبک های بیشتری در اختیار داشتند ، نمرات سازگاری بالا تری هم نشان دادند همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش تکنیک های مقابله سودمند می‌باشد.

الن مناکر[18] و کارولین‌. م[19] (1996) تحقیقی پیرامون سبک های مقابله و خود پنداره انجام دادند در این مطالعه رابطه بین خودپنداره و سبکهای مقابله 457 نوجوان سرآمد پایه‌های ششم تا دهم بررسی شد با این پیش فرض که همه کودکان با چالش هایی روبرو می‌شوند. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات یافته‌ها نشان داد که 27% از واریانس خودپنداره در کل افراد به وسیله شش سبک مقابله‌ای تبیین می‌شود. همچنین مشخص شد که از شش زیر مقیاس مقابله ، تلاش سخت و رسیدن به موفقیت (مساله مداری) ، تمرکز روی حل مساله و محافظت از خود پیش‌گویی کننده‌های معنی‌داری در رابطه با ارتباط بین سبک مقابله و خود پنداره می‌باشند (به نقل از اسلامی، 1381).

نتایج پژوهشی و تجربی نشان می دهند که روش آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری باعث کاهش علایم کمرویی و افزایش سطح خودپنداشت شده و موجب بهبود کمرویی و کاهش افسردگی شده است. به عبارت دیگر این روش یک روش بازسازی شناختی است که می تواند طرز فکر و شناخت های افراد را تغییر دهد و یا به عبارتی اصلاح کند. این تغییر شناخت ها نتیجتاً می تواند روی اهداف و انتظاراتی که افراد از خود و دیگران دارند تأثیر گذار باشد. همانطور که بیان شد افراد کمرو دارای شناخت ها و رفتارهایی هستند که برای رسیدن به اهداف سطح بالا و بلند پروازانه در تلاشند و از نتایج و پیامد های منفی اجتناب می کنند. کمرویی ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود و سر انجام جسم را نیز از تحرک می اندازد.

امام جعفر صادق (ع) می فرمایند “من رق وجهه رق علم” هرکه از سوال کردن دچار شرم و خجالت گردد از کسب علوم محروم مانده و نمی تواند به ذخایر علمی دست یابد.

این مطلب را هم بخوانید :

 
 
 

نتیجه اینکه از نظر اسلام نیز شرم و خجالتی که مانع رشد و کمال انسان باشد مطرود است ، لذا بحث درباره کمرویی نوجوانان و چاره اندیشیدن برای رفع این معضل اهمیت و ضرورت خاص می باشد و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و پرورش دهندگان نسل آینده کشور باید به این مهم توجه نمود ، و با شناخت این معضل و کشف ریشه ها وعلت های این رفتار در جهت درمان و پیش گیری رفتار کمرویی نوجوانان برنامه ریزی های صحیح و اصولی و دامنه دار صورت گرفته و گام های مفید و سازنده برداشته تا گره های کور و تاریک و مشکلات و موانع از سر راه رشد و شکوفایی نوجوانان بردارند و آنان را در رسیدن به بلوغ اجتماعی و داشتن شخصیتی سالم و به کار گرفتن استعدادها و توانایی هایشان و همچنین حل مشکلات رفتاری و اجتماعی شان کمک نمایند.

حال ما در این پژوهش سعی داریم تا به بررسی تأثیر روش آموزش خود به عنوان یک روش شناختی- رفتاری بر کمرویی که به نوبه ی خود باعث میزان کاهش ابعاد سبک مقابله ناکارآمد افزایش ابعاد سبک مقابله مراجعه به دیگران و بهبود ابعاد سبک مقابله کارآمد می باشد ، بپردازیم (بک[20] و الیس[21] 1979).

هدف کاربردی از این تحقیق و به کارگیری این روش برای بهبود سبک مقابله افراد کمرو توسط مشاوران ، معلمان و در سایر مراکز خدمات روان شناختی میباشد.

1-4- اهداف تحقیق

 1-4-1- هدف کلی:

تعیین تاثیر آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری بر بهبود سبک مقابله در دانش آموزان دختر کمرو پایه ششم

1-4-2- اهداف جزیی:

  • تعیین تاثیر آموزش راهبردهای شناختی- رفتاری برافزایش ابعاد سبک مقابله کارآمد در افراد کمرو
  • تعیین تاثیر آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری بر افزایش ابعاد سبک مقابله مراجعه به دیگران در افراد کمرو
  • تعیین تاثیر آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری بر کاهش ابعاد سبک مقابله ناکارآمد افراد کمرو.
  • بررسی ماندگاری تاثیرراهبردهای شناختی- رفتاری بر کمرویی در بستر زمان.

1-5- فرضیه های تحقیق

فرضیه اول : آموزش شناختی – رفتاری منجر به افزایش ابعاد سبک مقابله کارآمد در افراد کمرو می شود.

فرضیه دوم : آموزش راهبرد های شناختی – رفتاری منجر به افزایش ابعاد سبک مقابله مراجعه به دیگران در افراد کمرو می شود.

فرضیه سوم : آموزش شناختی – رفتاری منجر به کاهش ابعاد سبک مقابله ناکارآمد در افراد کمرو می شود.

فرضیه چهارم : آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری بر تغییر سبک مقابله دختران کمرو در بستر زمان محفوظ می ماند.

1-6-متغیر های پژوهش

متغیر مستقل : راهبردهای شناختی – رفتاری.

متغیر وابسته : سبک مقابله و ابعاد آن.

 تعریف واژه ها و اصطلاحات

1-6-1- تعریف مفهومی

راهبردهای شناختی – رفتاری : درمان شناختی- رفتاری رویکردی است مبتنی بر عقل سلیم که بر دو اصل بنیادی استوار است : نخست این که شناخت واره های ما اثری کنترل کننده بر هیجان ها و رفتار ما دارند و دوم این که چگونگی عملکرد یا رفتار ما اثری قوی در الگوهای فکری و هیجان های ما می گذارند (جسی رایت[22]، مونیکابسکو[23] و مایکل تیز[24]، 1392،ص 15)

سبک مقابله : به تلاش های شناختی و رفتاری برای جلوگیری مدیریت و کاهش تنیدگی اشاره می کند (لازاروس وفولکمن ، 1984: به نقل از پنلی[25] و توماکو[26]2002) که شامل سبک مقابله کارآمد ، ناکارآمد و مراجعه به دیگران است.

سبک مقابله مساله مدار(کارآمد) : در این نوع مقابله فرد سعی می‌کند برای برطرف کردن استرس و یا به حداقل رساندن آن ، کار و یا فعالیتی انجام دهد. بیشتر تلاش فرد در راستای حل مساله ایجاد کننده استرس و یا به حداقل رساندن فشار روانی ناشی از آن و یا برطرف کردن آن انجام می‌شود (اگدن[27]،1996).

مقابله هیجان مدار(مراجعه به دیگران) : یعنی فرد با فاصله گرفتن عاطفی از مشکل اقدام به فرار و اجتناب کرده و برای دریافت حمایت عاطفی تلاش می‌نماید در این مقابله هدف فرد آرام ساختن خود و دست یافتن به آرامشی است که به دلیل روی دادن استرس به هم خورده است. در این مرحله فرد می‌کوشد تا خود را از آشفتگی‌ها و پریشانی های حاصل از وقوع فشار روانی رها سازد. در این قسمت فرد سعی می‌کند تا با توسل به راه هایی مثل دعا و نیایش ، معنی جدید و مثبت به موقعیت دادن ، درد دل کردن با اطرافیان و ابراز محدود عواطف و غیره با فشار روانی مقابله نماید (پروین ، 1989 ، ترجمه جوادی و کدیور ، 1374 ، نقل از مهدی پور ،1383).

مقابله اجتنابی(ناکارآمد) : منظور از این نوع مقابله شیوه ایست که توصیف کننده تفکر آرزویی و تلاش های رفتاری جهت گریز یا اجتناب از مشکل است. بعضی افراد در برخورد با یک موقعیت یا رویداد تنیدگی زا ترجیح می‌دهند که به دنیای رویاهای خویش پناه برده و آنچه را که می‌خواهند در دنیای خیال خویش مجسم کنند (آقایوسفی ، 1378).

کمرویی : یک توجه افراطی به خود ، اشتغال ذهنی افکار ، احساسات و واکنش های فیزیکی خود است که می تواند حداقل شامل یک ناراحتی اجتماعی ضعیف تایک ترس اجتماعی بازدارنده و شدید باشد (زیمباردو وهندرسون[28] ، 2002). در یک تعریف دیگر زیمباردو[29](2002) می گوید : کمرویی به معنی تردید فرد در مورد تواناییش در مواجهه اجتماعی و باشکل گیری این باور شخصی در اوست که از طرف دیگران ممکن است مورد ارزیابی منفی قرارگیرد.

 1-6-2-تعریف عملیاتی :

راهبردهای شناختی – رفتاری : اجرای 10 جلسه آموزش راهبردهای شناختی – رفتاری به مدت 5/1 ساعت هر هفته که شامل مواردی چون : تغییر و اصلاح افکار خود آیند ، فعال سازی رفتاری ، مسئله گشایی و…. می باشد.

سبک مقابله : نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای نوجوانان به دست می آورد.

کمرویی : نمره ای است که محقق از طریق مصاحبه نیمه ساختار و مشاهده رفتار آزمودنی و همچنین تکمیل پرسش نامه کمرویی توسط آزمودنی به دست می آورد.

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:43:00 ب.ظ ]




الف)یافته های توصیفی 51

ب) یافته های استنباطی 53

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 67

خلاصه پژوهش 64

بحث و نتیجه گیری 65

محدودیت های تحقیق 67

پیشنهادهای پژوهشی 68

منابع 73

پیوست 75

چکیده انگلیسی 86

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره متوسطه در شهر بمپور به مرحله اجرا در آمده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بوده است. جهت انتخاب نمونه آماری از بین کلیه دانش آموزان از میان دبیرستان­ها، دبیرستان قدس به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه اضطراب امتحان ابواقاسمی و همکاران (1375) و مهارتهای ارتباطی جرابک (2004 ) در بین آنها اجرا گردید. آنگاه 30 نفر از دانش آموزانی که در اضطراب امتحان نمره بیشتر و در مهارت ارتباط نمره کمتری گرفته بودند، را به دو گروه 15 نفری تقسیم و هرگروه را بصورت تصادفی بعنوان گروه آزمایش و کنترل انتخاب شد.  گروه آزمایش از آموزش گروه درمانی رفتاری برخوردار شدند، ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت ننمودند. پس از پایان دوره آموزش، مجددا پرسشنامه های مزبور اجرا شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه­ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آماره­هایی نظیر میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون­ تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب امتحان موثر می باشد و همچنین آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر افزایش مهارت های ارتباطی موثر می باشد. آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر افزایش ابعاد مهارت های ارتباطی (درک پیام، بینش، قاطعیت) موثر می باشد.

کلیدواژه ها: آموزش رفتاری به شیوه گروهی ، مهارتهای ارتباطی ، اضطراب امتحان

 

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه

اضطراب[1] واکنش طبیعی و سالم انسان است. بسیاری از نظریه پردازان عقیده دارند که اضطراب حالت تکامل یافته ای است که ما را از خطرات قریب الوقوع آگاه می سازد تا بتوانیم با آن خطرات مقابله کنیم . با وجود این، اگر شدت یا مدت زمان حالت اضطرابی زیاد باشد یا بدون علت خاص رخ دهد ، ممکن است واکنشی بیمارگونه و نابهنجار باشد (کارتر[2]، ویلیمس و سیلورمن[3]،2008). در واقع ما می توانیم اضطراب را به عنوان احساسات نگرانی ، خطر تهدید و تردید تعریف کنیم که با بی قراری و تنش همراه می شود. علاوه بر این ، اضطراب با ویژگی های جسمی، مثل تپش قلب، عرق کردن و فشار خون مشخص می شود (آلپرت[4] و هبر[5] ،2005).

اگر فرد دانشجو یا دانش آموزی، با شنیدن خبر شروع امتحان، دیدن برنامه امتحانی، یا در هنگام امتحان دادن، تشویش پیدا کند و از خود دلهره نشان دهد، می توان از “اضطراب امتحان[6]” سخن به میان آورد (بیوچمن[7]،2008). پژوهش هایی که در این زمینه به عمل آمده است، نشان می دهد اضطراب امتحان با کاهش کارآمدی تحصیلی همراه است (مهرابی زاده[8]، ابواقاسمی، نجاریان، شکرکن[9]، 2000). به خصوص افرادی که اضطراب بالایی دارند، حاصل کمتری از امتحان نصیبشان می شود. نکته اصلی این کاهش امتیاز در این است: فرد مضطرب موقعیت های امتحانی را به منزله تهدیدی نسبت به خود و حرمت خویش به حساب می آورد و به نتایج نامطلوب خود نگران می شود (مهرابی زاده و همکاران، 2000). اضطراب امتحان به عنوان یک پدیده متداول و مهم آموزشی، رابطه منفی تنگاتنگی با عملکرد و پیشرفت تحصیلی میلیون ها دانش آموز و دانشجو دارد (بیابانگر[10]، 2003). این پدیده مهم “شناختی – هیجانی[11]” که نقش منفی بسزایی در عملکرد تحصیلی نوجوانان و جوانان ایفا می کند، مدت هاست که مورد توجه روان شناسان قرار داشته است. در واقع، اضطراب امتحان نوعی احساس “خود- کم انگاری[12]”  است که فرد درباره توانایی خود تردید داشته و منجر به ارزیابی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش های فیزیولوژیکی نامطلوب و افت تحصیلی می شود (هاشمی، شعیری، ملامیرزایی، پروری، شه مرادی، 1383). براساس برآورد پژوهشگران در پژوهش های مختلف میزان شیوع اضطراب امتحان در دانش آموزان 10 تا 30 درصد گزارش شده است (هیوبرتی و دیک[13]، 2006). این برآورد در ایران برای دانش آموزان دبیرستانی 2/17 درصد گزارش شده است (ابوالقاسمی، گلپور، نریمانی، قمری، 1388). با توجه به شیوع زیاد اضطراب امتحان در دانش آموزان، مداخله رفتار درمانی در کاهش اضطراب امتحان ضروری است. در میانه های دهه شصت پژوهشگران برای درمان اضطراب امتحان از روش های تن آرامی استفاده می کردند. در دو دهه اخیر از روش های رفتاری در کاهش اضطراب امتحان بیشتر استفاده شده است. اخیرا” مداخله های رفتار درمانی در کاهش اضطراب امتحان بسیار مؤثر واقع شده است.

مفهوم رفتاردرمانی اولین بار توسط آیزنک ابداع شد. این مفهوم بر کلیه روش های درمانی که هدف آن ها، تغییر رفتارهای کنونی است، دلالت دارد. برخلاف روان کاوی، در رفتار درمانی، افشاء و تحلیل تعارضات روانی ناهشیار مورد توجه قرار گرفته نمی شود. رفتاردرمانی، کاربرد بالینی نتایج آزمایشات رفتاری است که بر پایه تئوری های یادگیری مانند شرطی سازی کلاسیک و عامل بنا شده است(کاظمیان مقدم، مهرابی هنرمند، سودانی،1387 ). نکته مهم در رفتاردرمانی تغییر رفتار توسط آموزش رفتارهای جدید، اصلاح رفتارهای گذشته و حذف رفتارهای نامطلوب می باشد. هر نشانه اختلالات روانی، روش درمانی متفاوتی را ایجاب می کند. به عنوان مثال برای درمان فوبی (ترس مرضی از موقعیت و یا شی) از روش حساسیت زدایی منظم استفاده می شود( امیری،1384).

کاظمیان مقدم و همکاران (1387) اثربخشی روش حساسیت زدایی منظم را در اضطراب امتحان و کارکرد تحصیلی بررسی کردند. نتایج پژوهش انها نشان داد که روش حساسیت زدایی منظم باعث کاهش اضطراب امتحان و افزایش کارکرد تحصیلی دانش آموزان دختر گروه آزمایشی، با گروه کنترل، می شود.

هروی، جدید میلانی، رژه، ولایی(1383) تأثیر آموزش تمرینات تن آرامی را بر سطح اضطراب امتحان دانشجویان بررسی کردند. نتایج نشان داد که تمرینات تن آرامی موجب کاهش اضطراب امتحان دانشجویان می شود. در مجموع نتایج نشان می دهند که روش های درمانی مختلف در کاهش اضطراب امتحان و افزایش عملکرد تحصیلی مؤثرند.

ارتباط فرآیند انتقال پیام ها ، ایده ها، حقایق ، عقیده ها ،اطلاعات و نگرش ها از یک شخص به شخصی دیگر است که اجازه می دهد اطلاعات و ایده های انتقال یافته به عمل تبدیل گردد. ارتباط بین کارکنان محیط آموزشگاه و دانش آموزان شامل تعامل متقابل بین کارکنان محیط آموزشی و دانش آموزان در امر آموزش به دانش آموزان برای دستیابی به یک هدف مشترک آموزشی است. دانش آموزان به عنوان عضوی از محیط آموزشی باید خود را در ارزیابی و اجرای طرح های آموزشی دخیل بدانند. این ارتباط باید بر چارچوب ارتباط باز، صداقت و احترام دوطرفه و براساس اختیارات و توانایی ها و مسئوایت های دو طرفه برای کمک به تصمیم گیری های مشترک باتوجه به منابع ،امکانات و اهداف موجود و در جهت رفع مشکلات آموزشی برقرار شود( ماوردی جاغرق،1388).

این مهارت شامل توانایی ابراز احساسات و مهار انها و نیز کنار آمدن با هیجانات و عواطف دیگران است توانایی درک و معنای حقیقی پیام های کلامی و غیر کلامی و دریافت و ارسال واضع پیام از ارکان دیگر مهارتهای ارتباطی تلقی می گردد. فاکتور مهم دیگر در مهارتهای اجتماعی قاطعیت وفعال بودن ارتباط است که به توانایی ابراز عقاید واحساس فرد اطلاق می گردد. توانایی دفاع از عقاید ونظرات خود و پافشاری بر دیدگاه های منطقی ومعقول خویش از جمله فاکتورهای مهم دیگر مهارتهای ارتباطی می باشد.-در این راستا بایدگفت که مهارتهای ارتباطی به منزله آن دسته از مهارتهای هستند که به واسطه انها افراد می توانند در گیر تعاملها بین فردی و فرایند ارتباط شوند؛یعنی فرایندی که افراد در طی آن،اطلاعات افکار واحساسهای خود رااز طریق مبادله پیامها ی کلامی وغیر کلامی با یکدیگر در میان می گذارد(بروکسی وهیث ،1993نقل از ماوردی جاغرق،1388). این مهارتها مشتمل بر مهارتهای فرعی یا خرده مهارتهای مربوطبه «درک پیامهای کلامی وغیر کلامی»،«نظم دهی به هیجانها »،«گوش دادن»،«بینش نسبت به فرایند ارتباط»و«قاطعیت در ارتباط »است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل می دهد(مجدیان حسین آبادی ،1387).

این مهارتها از چنان اهمیتی برخوردارند که نارسایی انها می تواند با احساس تنهایی ، اضطراب اجتماعی، افسردگی، حرمت خود پایین ، و عدم موفقیت های شغلی و تحصیلی همراه باشد (استوار،1389).

بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده، هدف پژوهش حاضر تبیین اثر بخشی آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان دانش آموزان دوره متوسطه است. یعنی احتمالا با استفاده از فنون رفتار به صورت گروهی می توان سطح مهارتهای ارتباطی دانش آموزان مورد مطالعه را افزایش و میزان اضطراب امتحان آنان را کاهش داد.

بیان مسئله

اضطراب امتحان یک پدیده جهانی است. این پدیده یک مشکل آموزشی مهمی است که سالانه میلیونها دانش آموز را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می دهد (هیل[14] 1984، کاظمیان و همکاران، 1387). اکثریت تحقیقات انجام شده در پنجاه سال اخیر بیانگر اهمیت و توجه خاص کشورهای مختلف به این پدیده است. اضطراب امتحان یک واکنش هیجانی ناخوشایند به موقعیت ارزیابی است. این هیجان با احساس ذهنی از تنش ،تشویش و برانگیختگی سیستم عصبی خودکار مشخص می شود (دیفین[15]،2004). اضطراب نقش مخرب و باز دارنده ای در سلامت روانی و تحصیلی دانش آموزان ایفا می کند. به طور کلی اضطراب امتحان به عنوان تجربه ای ناخوشایند به درجات مختلف کسب معلومات، چگونگی پیشرفت و بروز خلاقیت ها و استعدادها را تحلیل می برد و بدین سان ، مانع رشد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می گردد (ایلوت و مک گرگور[16]،2003). نتایج پژوهشهای مختلف نشان داده است میزان اضطراب امتحان در دختران بیشتر از پسران است دختران اضطراب امتحان را با شدت بیشتری تجربه می کنند (ماریا و نیوا[17] ،1999؛ به نقل از ایلوت و همکاران،2003).

برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی از ضرورت های مهم و اساسی برای یک زندگی اجتماعی و شغلی اثر بخش می باشد. با توجه به اینکه دانش آموزان در تعادل مستمر با محیط مدرسه ،همکلاسان و کارکنان مدرسه هستند مهارتهای اجتماعی و ارتباطی مناسب می تواند این تعامل ها را در جهت اهداف آموزشی اثر بخش نماید.

مهارتهای ارتباطی یکی از اساسی ترین مهارتهای زندگی فردی می باشد. این مهارت به دنبال شناخت رفتار ،افکار و احساسات افراد است تا بتوان ارتباطی راحت تر با دیگران برقرار کرد. مهارتهای ارتباطی نیز به عنوان یکی از دیکر مهارتهای مورد نیاز در زندگی ، ارتباط نزدیکی با مهارت اجتماعی دارد. چرا که هر دو به دنبال ایجاد ارتباط و درک معنی دار با دیگران هستند(عطاری، حسین پور، راهنورد، 1388).

رفتارهای غیر کلامی به عنوان یکی از اجزاء مهارتهای ارتباطی به ما کمک می کند تا در تفسیر نشانه ها مهارت بیشتری پیدا کنیم و برداشتهای دیگران را بهتر بتوانیم کنترل کنیم. رفتار غیر کلامی ،شامل کلیه فرایندهایی است که ما در روابط ،زبان و فهم فرهنگ های دیگران و در قالب کامات استفاده می کنیم. از جمله مهمترین رفتارهای غیر کلامی به مواردی چون: روش های ایستادن، نشستن، حرکت کردن، حالات چهره، ارتباط چشمی و تکان دادن سر اشاره کرد. این رفتارها می تواند قدرتمندتر از زبان شفاهی با نوشتاری باشد (بورگراف[18]،2009 ،به نقل از قربانی، 1380).

یکی دیگر از نشانه های اصلی در تعاملات اجتماعی،استفاده از علائم کلامی است. بهره مندی از گفتار و تعاملات اجتماعی باید متعادل و متناسب با وضعیت و احوال شخص مقابل باشد زیرا اشتباه در گفتار باعث بی انگیزه شدن طرف مقابل به ادامه تعامل و از بین رفتن جو اعتماد می شود. برخورداری از روحیه همکاری به عنوان نوعی مهارت ارتباطی، نیز می تواند عامل مؤثری در اثر بخشی دانش آموزان باشد. این مهارت عبارت است از انگیزه مشارکت در تلاش منسجم برای حل یک مشکل (باباپور خیر الدین،1387).

رفتار درمانی علم کاربرد اصول و یادگیری مبتنی بر تجربه و آزمایش به منظور از بین بردن عادتهای ناسازگار تعریف شده است( زیتل[19]،2003).

رفتاردرمانی از زمانهای قدیم بصورت غیرسیستماتیک در بین مردم رایج بود ولی هم اکنون در مراکز مشاوره و روان درمانی بصورت مشاوره فردی، گروهی، زناشویی، خانوادگی کاربرد وسیعی دارد و همچنین در درمان مشکلاتی از قبیل اختلالات هراس ، اختلالات رفتاری کودکان ، لکنت زبان و جلوگیری از بیماریهای قلبی عروقی و فراتر از کار بالینی اصول آن در حوزه هایی از قبیل پزشکی کودکان، مدیریت بر استرس ، طب رفتاری، آموزش و پیری پزشکی بکار بسته می شود(لانگ [20]،2010).

از آنجایی که مشاوره رفتارگرا از تکنیک های ایفای نقش حساسیت زدایی منظم ریلکسیشن و جدول باورهای منطقی استفاده می کند این تکنیک ها احتمالا تاثیر بسزایی بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش مهارتهای ارتباطی دانش آموزان مؤثر واقع خواهد شد ما در این پژوهش قصد داریم به این سوال پاسخ گوییم که آیا آموزش رفتاری به شیوه گروهی به عنوان متغیرمستقل بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان به عنوان دو متغیر وابسته تأثیر خواهد گذاشت؟

اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

افرادی که دارای اضطراب امتحان هستند معمولا دارای سطح پایینی از خودکارآمدی بوده و احساس درماندگی و ناتوانی می کنند و نیز قادر نیستند رویدادهای امتحان را تحت کنترل و نفوذ خود در آورند (تورنر[21]،2002). همچنین این افراد باور دارند که هر تلاشی برای موفق شدن در امتحانات بیهوده و محکوم به شکست است. در چنین شرایطی چنانچه تلاشهای اولیه انها برای غلبه بر موانع و مشکلات امتحان مؤثر نباشد احتمالا به سرعت تسلیم می شوند (مک دونالد[22]،2001).

همچنین انسان موجودی اجتماعی است که با همنوعان خود ارتباط برقرار کند. زیرا احساس تنهایی تقریبا برای همه انسانها احساسی دردناک و رنج آور است نیاز به دوستی برقراری ارتباط با دیگران موجبات ارتقا سطح بهداشت روانی و اجتماعی ما را فراهم می آورد . امروزه ثابت شده افرادی که از شبکه ارتباطی گسترده برخوردارند و دوستان فراوانی دارند در مقابله با چالشهای زندگی موفقیت بیشتری را کسب می کنند و از لحاظ سلامت جسمی و روانی نسبت به همه کسانی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند وضعیت بهتری دارند. یکی ار نیازهای اساسی انسان نیاز به محبت، توجه، عاطفه و مهربانی است. بر همین مبنا انسان به طور غریزی جهت ارضای این نیاز طبیعی تمایل به ارتباط با دیگران دارد. آنچه که در یک برخورد موفق مؤثرترین عامل است مهارتهای ارتباطی است. بسیاری از مردم به قدر کافی از این مهارتها برخوردار نیستند همین ضعف سبب می شود که بسیاری از تنشها و درگیری های اجتماعی بوجود آید که گاهی عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت (کرافت[23]، 2004).عوامل متعددی می توانند در برقراری ارتباط مانع ایجاد کنند از جمله مشکلات مربوط به زبان و لهجه و تعصب، کمرویی، عدم انگیزه و ناتوانی یا کم توانی در قدرت بیان، ترس و اضطراب (وکیلی، غلامعلی لواسانی، حجازی، اژه ای،1389).

اهمیت رفتار درمانی در افزایش کیفیت زندگی و سازگاری از طریق بازسازی رفتاری است. البته در رفتار درمانی، دلایل ایجاد اختلال در کودکی نیز مورد توجه واقع می‌شود. اما تاکید بر پیشینه‌ یادگیری فرد است. با وجود این، اساس رفتار درمانی ایجاد تغییر در رفتارهای کنونی (رفتارهای نامطلوب) و الگوهای فکری ناکارآمد می‌باشد(بیابانگرد [24]،2003).

آشنای با کم و کیف میزان اثر بخشی گروه درمانی رفتاری بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان دانش آموزان و ارائه راه حلهای مناسب مهارتهای ارتباطی و یافتن راه حلهایی مفید به منظور کاهش و به حداقل رساندن اضطراب امتحان در دانش آموزان از مزایای استفاده مهارتهای ارتباطی کسب مؤلفه هایی مانند: تقویت اعتماد بنفس، درک اجتماعی، جرات ورزی، همکاری، خودگردانی وخوداتکایی، ابرازوجود، نقش پذیری، مسئولیت پذیری و… است.

با توجه به اهمیت موضوع پژوهش و اینکه دانش آموزان سرمایه های ملی وآینده ساز هر جامعه هستند و یادگیری مهارتهای ارتباطی و کاهش میزان اضطراب امتحان به عنوان گامی مثبت و ضروری در تعیین اثربخشی رفتاری به شیوه گروهی خواهد بود. از نتایج این پژوهش نظام آموزش و پرورش و ارگانهای  موظف به تعلیم وتربیت ، نظام خانواده ، نظام های تربیتی و… می توانند استفاده کنند و در این زمینه و در شهر بمپور تا کنون پژوهشی از این دست انجام نگرفته است انجام پژوهش حاضر ضروری می نماید.

این مطلب را هم بخوانید :

 
 

اهداف پژوهش

هدف کلی

  • تبیین اثر بخشی آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره متوسطه

هدف جزیی

  • تبیین آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر اضطراب امتحان دانش آموزان دوره متوسطه
  • تبیین آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر مهارتهای ارتباطی دانش آموزان دختر دوره متوسطه
  • تبیین آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر ابعاد مهارتهای ارتباطی دانش آموزان دختر دوره متوسطه

فرضیه های پژوهش

فرضیه کلی

  • آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر مهارتهای ارتباطی و کاهش اضطراب امتحان تأثیر معناداری دارد.

فرضیه های جزیی

 

  • آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب امتحان تاثیر معناداری دارد.

سوال های پژوهشی

  • آیا آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر افزایش مهارت های ارتباطی تاثیر معناداری دارد؟
  • آیا آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر ابعاد مهارت­های ارتباطی تأثیر معناداری دارد؟

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

تعریف مفهومی درمان رفتاری: رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است (کاظمیان و همکاران،1387).

تعریف مفهومی مهارتهای ارتباطی: مهارتهای ارتباطی بین شخصی، مجموعه ای از رفتارهایی است که کیفیت ارتباطی شخصی با شخص دیگر را تعریف و مشخص می کند. و این رفتارها به فرد کمک میکند عواطف و نیازهای خود را به درستی بیان کند و به اهداف بین فردی برسد (قربانی،1380).

مهارتهای ارتباطی شامل پنج مهارت فرعی، گوش دادن، کنترل عاطفی، توانایی دریافت و ارسال پیام بینش نسبت به فرآیند ارتباط و ارتباط توأم با قاطعیت می باشد. در ادامه توضیح مختصر هر کدام ارائه شده است.

گوش دادن: عبارت است از مشارکت فعال در یک گفت و شنود و هدف از آن تأمین این منظور است که گوش دهنده به آنچه گفته می شود، گوش دهد نه اینکه حدس بزند (قربانی،1380).

کنترل عواطف: این مقوله ناظر بر توان ابراز احساسات و کنترل آن و نیز کنار آمدن با عواطف دیگران در خلال ارتباط است (قربانی،1380).

توانایی دریافت و ارسال پیام: توانایی دریافت و ارسال پیام های واضح ارتباطی که از آن به عنوان درک پیام نیز یاد می شود یکی دیگر از مقوله های مهارتهای ارتباطی را شامل می گردد (قربانی،1380).

بینش نسبت به فرآیند ارتباط: این مقوله ناظر بر توانایی کشف معنای حقیقی پیام های کلامی و غیرکلامی در ارتباط بوده و در واقع توانایی فهم دیگران است (قربانی،1380).

قاطعیت ارتباطی: این مهارت ناظر به آن است که فرد بتواند صرف نظر از واکنش عاطفی دیگران، سؤالات و ابهامات خود را بیان کند. در واقع، توان ابراز عقاید و احساساتی است که علی رغم معقول بودن، گاهی اوقات با منجارهای گروه همخوانی ندارد (قربانی،1380).

اضطراب امتحان: اضطراب امتحان به نوعی از اضطراب یا هراس اطلاق می شود که فرد را درباره توانایی هایش دچار تردید می­کند (ابوالقاسمی و همکاران،1388).

تعاریف عملیاتی واژه ها

 آموزش رفتاری به شیوه گروهی: برای آموزش رفتاری به شیوه گروهی در این پژوهش از بسته آموزش رفتاری به شیوه گروهی استفاده شده است. به این ترتیب که آموزش رفتاری به شیوه گروهی در 8 جلسه به صورت 5/1 در هفته به دانش آموزان دختر سوم دبیرستان مدرسه قدس آموزش داده شد که آموزش جلسات به اختصار زیر می باشد :

جلسه اول: آشنایی و معرفی خود، هدف از تشکیل گروه، معرفی شیوه های کار، تعیین زمان و مکان و تعداد جلسات آموزش.

جلسه دوم: بررسی مشکل اعضا(صحبت در مورد اضطراب دانش اموزان و اموزش استراحت عضلانی(ریلکسیشن))

جلسه سوم: آموزش تنفس گزاری(اعضا یاد بگیرند که چگونه با اضطراب امتحان مقابله کنند)

جلسه چهارم:پاداش دادن به خود(:افراد در این جلسه پاداش دادن به خودرا درمقابل هر موقعیت یاد می گیرند.)

جلسه پنجم:آموزش اظهار وجود (اعضای گروه یاد می گیرند در موقعیت های اجتماعی اظهار وجود کنند.)

جلسه ششم:غرقه سازی تجسمی (مشاور اعضارا با تصویر ذهنی شی یا رویدادی تهدید امیز یا اضطراب اور مواجه می کند)

جلسه هفتم : منظومه دوستی (اعضای گروه در این جلسه رفتار یکدیگر را مورد بازبینی قرار می دهند)

جلسه هشتم : جمع بندی و خلاصه سازی و پی گیری جلسه های قبلی و راهکارهای لازم

مهارتهای ارتباطی : برای سنجش مهارتهای ارتباطی در این پژوهش از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی استفاده شده است. این پرسشنامه توسط جرابک،(2004) ساخته شده که شامل 5 زیر مقیاس می­باشد. به ترتیب مهارت گوش دادن(سوالات:5، 6، 7، 8، 22، 23، 27)، توانایی دریافت و ارسال پیام(سوالات:14، 18، 19، 21، 28، 2، 11، 12، 13)، بینش نسبت به فرایند ارتباط(سوالات:16، 24، 25، 29، 34) ، کنترل عاطفی(سوالات:4، 9، 15، 17، 20، 26، 30، 31) و ارتباط توأم با قاطعیت(سوالات:1، 3، 10، 32، 33) می باشد.

اضطراب امتحان: برای سنجش اضطراب امتحان در این پژوهش از پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شده است. این پرسشنامه توسط ابوالقاسمی (1375)  ساخته شده که حداقل نمره در این آزمون صفر و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:42:00 ب.ظ ]




2-1- مقدمه 19

2-2- مشارکت 20

2-2-1-تعاریف 20

2-2-2-تعریف و مفهوم مشارکت مردمی 21

2-2-3-پیشینه فعالیت های مشارکتی در ایران 22

2-2-4- درآمدی بر اصول، قوانین و مقررات سازما نهای مرد م نهاد 23

2-2-5- ضرورت و مزایای جلب مشارکت‌های مردمی در روند توسعه 23

2-2-6- دیدگاه امام راحل (ره) درباره مشارکت در فرهنگ جهادی 25

2-2-7- مبانی فلسفی مشارکت 26

2-2-8-پیش‌شرطهای مشارکت 28

2-2-9- الگوهای سازمانی مشارکت شهری 30

2-2-10- مشارکت اجتماعی 31

2-2-11- مختصری از تبیین نظری مشارکت اجتماعی از منظر جامعه شناختی 32

2-2-12-تشکل‌های غیردولتی ؛ کارآمد ترین الگوی مشارکت اجتماعی 33

2-2-13- تشکل های غیردولتی در بستر جامعه مدنی 35

2-2-14- حیطه عملکرد تشکل های غیردولتی 37

2-2-15-ویژگی های سازمان های غیر دولتی 39

2-2-16-مشارکت‌های مردمی در سازمان بهزیستی 41

2-2-16-1- بخش مشارکت‌های مردمی 42

2-2-17-نقش مشارکت در تحول اداری 44

2-2-18-راهکارهای تقویت مشارکت 47

2-2-19-چالش ها و موانع مشارکت های مردمی در محرومین زدایی 48

2-2-20-راهکارهای عملی افزایش مشارکت مردمی در روند محرومیت زدایی 49

2-2-21- عناصر و متغیرهای اثر گذار مشارکت اجتماعی 52

2-3- هلال احمر 53

2-3-1- اصول اساسی صلیب سرخ و هلال احمر 53

2-3-2- آشنایی با جمعیت هلال احمر ایران 54

2-3-3- خدمات داوطلبانه 55

2-3-3-1-آشنایی با مفاهیم 55

2-4-1- معرفی جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد 59

2-4- پیشینه تحقیق 64

2-4-1- مطالعات داخلی 64

2-4-2- مطالعات خارجی 67

2-5- اصول نظری 69

2-6- خلاصه فصل 76

فصل سوم: روش تحقیق 77

3-1 مقدمه 77

3-2- مراحل انجام پژوهش 78

3-2-1-مراحل اجرایی تحقیق به تفکیک 78

3-2-2- مطالعات انجام شده به تفکیک 79

3-2-2-1- مطالعه اول 79

3-2-2-2- مطالعه دوم 79

3-2-2-3- مطالعه سوم 80

3-2-2-4- مطالعه چهارم 80

4-2-3- دستاورد های مورد انتظار 80

4-2-3-1- داوطلبین 80

4-2-3-2- سازمان داوطلبانه جمعیت هلال احمر 81

3-3- روش و طرح تحقیق 81

3-4- جامعه آماری 82

3-5- روش نمونه‌گیری و نمونه آماری 82

3-5-1- روش نمونه‌گیری 82

3-5-2- نمونه اماری 83

3-6- ابزار گرداوری داده‌ها‌ 83

3-7- روایی و پایایی ابزار جمع آوری داده‌ها‌ 84

3-7-1-روایی پرسشنامه 84

3-7-2- پایایی پرسشنامه 85

3-8- روش تجزیه و تحلیل داده‌ها‌ 85

3-8-1- ازمون کولموگروف اسمیرنوف 86

3-8-2- آزمون رگرسیون 87

3-8-2-1-نحوه محاسبه رگرسیون گام به گام 87

فصل چهارم:  تجزیه و تحلیل داده‌ها 90

4-1 مقدمه 90

4-2- تحلیل امار توصیفی: 91

4-2-1- توصیف وضعیت سنی 91

4-2-2- توصیف وضعیت جنسیت 92

4-2-3- توصیف وضعیت تاهل 93

4-2-4- توصیف وضعیت تحصیل 94

4-3- آمار استنباطی 95

4-3-1- فرضیه فرعی اول: عوامل سیاسی بر افزایش مشارکت‌های مردمی جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد. 96

4-3-2- فرضیه فرعی دوم: عوامل اقتصادی بر افزایش مشارکت‌های مردمی جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد  تاثیر دارد. 97

4-3-3- فرضیه فرعی سوم: عوامل فرهنگی بر افزایش مشارکت‌های مردمی جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد. 97

4-3-4- فرضیه فرعی چهارم: عوامل اجتماعی بر افزایش مشارکت‌های مردمی جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد. 98

4-3-5-  تحلیل رگرسیون چندگانه 99

4-3-6- مقایسه میانگین رتبهی موانع با استفاده از آزمون فریدمن 101

4-4- خلاصه فصل 101

فصل پنجم: خلاصه، نتیجه  گیری و  و پیشنهادها 102

5-1- مقدمه 102

5- 2- تفسیر یافته ها 103

5-3- بحث و نتیجه گیری 109

5-4- محدودیت های پژوهش 110

5-4-1- محدودیت های خارج از اختیار محقق (محدودیتهای کاربردی) 110

5-4-2- محدودیت های در اختیار محقق (محدودیتهای پژوهشی) 110

5-5- پیشنهادهای پژوهش 111

5-5-1- پیشنهادهای کاربردی 111

5-5-2- پیشنهادهای پژوهشی 113

منابع 114

پیوست ها 119

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی مناسب جهت افزایش مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد انجام پذیرفت. عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان عوامل موثر بر افزایش میزان مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری شامل 220 نفر از داوطلبین جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد و به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده در نظر گرفته شد. در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخت با اعتبار و روایی مورد تایید اساتید و الفای کرونباخ 87/0 برای جمع‌آوری اطلاعات میدانی استفاده گردید. ابتدا به وسیله آزمون کولموگروف اسمیرنوف نرمال بودن داده‌ها‌ مورد تایید قرار گرفت و سپس با استفاده از نرم افزار spss با تعیین ضریب تعیین و رگرسیون گام به گام فرضیات مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها نشان دادند که عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به‌ترتیب اولویت در افزایش مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر نقش موثر و مثبت داشتند و عوامل سیاسی قوی‌ترین پیش‌بینی کننده مثبت و معنادار افزایش مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر بود، اما عوامل فرهنگی چون میزان خطای بالاتر از 05/0 داشتند وارد معادله نگردید و نتیجه می‌شود که این عوامل بر میزان مشارکت‌های مردمی موثر نبودند.

کلید واژه: الگوی مشارکت‌های مردمی، فعالیت‌های عام المنفعه، جمعیت هلال احمر.

1-1- مقدمه

مشارکت به عنوان یکی از شاخص‌های توسعه در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به ویژه توسعه انسانی مطرح است  (عربی، 2000). درواقع، به همین دلیل است که در این حوزه‌ها با توجه به اهمیت عواملشان در افزایش میزان مشارکت‌های مردمی و اجتماعی مطالعات انجام می‌گیرد و عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر یک از حوزه‌های مذکور که می‌تواند در میزان مشارکت موثر باشد، مد نظر قرار می‌گیرد.

در دهه اخیر، کشورهای پیشرفته صنعتی، کلید حل برخی از معضلات جوامع خود را دموکراسی مشارکتی، توسعه مشارکتی و اقدامات مشارکتی دیگر دانستهاند؛ به طوری که در کشورهای توسعه یافته مردم از طریق نهاد‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، کاری و امثال آن در تصمیم‌گیری‌های حوزه‌های کار، علم و تخصص در قالب سازمان‌های رسمی و غیررسمی فعال می‌باشند (جعفری، 2001). از طرفی دیگر، با توجه به گسترش روزافزون علم و تکنولو ژی روز، روند جلب همکاری افراد متفاوت تر از گذشته است و اتخاذ شیوه و روش مناسب در دعوت به عضویت مردم مورد نظر می باشد. گسترش علم و تکنولوژی، افزایش جمعیت و شهرنشینی چالش­های جدیدی روبه روی ما در قرن اخیر قرار داده است؛ به گونه‌ای که برای حل مشکلات و معضلاتی همچون فقر، حوادث و غیره راهی بجز گسترش ارتباطات و مشارکت افراد و گروه‌های اجتماعی در تصمیم‌گیری‌های خرد وکلان باقی نگذاشته است. رشد تشکل‌ها و نهادهای اجتماعی خرد، داوطلبانه و غیر سیاسی – مانند جمعیت هلال احمر – موجب شکل‌گیری مفهوم مشارکت، شهروند فعال و فضای عمومی و به تبع آن علایق عمومی و هویت اجتماعی مبتنی بر آن علایق می شود که این امر در جوامع جهان سوم که در معرض فشارهای مضاعف، به ویژه فرایند جهانی شدن و رشد علایق منطقه‌ای و محلی، قرار دارند بسیار حیاتی است (داوری و همکاران، 1389). با توجه به این مباحث و با توجه به اهمیت این موضوع، در این فصل به طرح مسأله و اهمیت و ضرورت بررسی مشارکت‌های مردمی و عوامل موثر بر افزایش آن که به عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مربوط است، پرداخته می‌شود.

1-2- بیان مسأله

هر جامعه‌ای بالقوه در معرض مخاطرات طبیعی و انسان ساخت قرار دارد. اگر مخاطره‌ای منجر به تلفات انسانی و خسارات مادی شود در آن صورت ما با بحران روبه‌رو هستیم. تجربیات حاصل از وقوع بحران‌ها و بلایا در ایران و جهان نشان داده است که هر چند سازمان‌ها، نهادها و مؤسسه‌های امدادی دولتی و غیردولتی، آمادگی کافی و لازم برای حضور و اقدام به موقع در صحنه‌های آسیب ناشی از بلایا و سوانح را دارند اما به دلایل گوناگون از جمله نبود هماهنگی بین بخش‌ها، تعریف نشدن سامانه فرماندهی سیستم در سازمان‌ها، شفاف نبودن حدود و اختیارات سازمانی، فقدان رهبری متمرکز، اطلاعات ناکافی مدیران درباره علم مدیریت بحران، باعث شده که کشورها در مواجه بلایا، احساس ضعف و ناتوانی کنند(بزرگزاد، 1391 ).

مفهوم مشارکت از جمله مفاهیمی است که با رویکرد مثبت به آن در عرصه توسعه و پیشرفت همواره، توجه شده و برداشتهای مختلف و متعددی از آن صورت گرفته است. تقریبا تمامی تعاریف و برداشتهای آن بر روی تاثیر مشارکت در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اتفاق نظردارند(طالبی نژاد، 1391). قرن بیست و یکم را قرن همیاری و مشارکت نام نهاده اند و با هدف شناخت عمیق تر این مفهوم، طبقه بندی های مختلفی از آن ارائه شده است که رایج‌ترین آن مشارکت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می باشد. مشارکت اجتماعی و مردمی از انواع مهم مشارکت محسوب می شود. اگرچه تمامی اشکال مشارکت دارای نوعی رابطه اجتماعی هستند و بحثی جامعه شناختی به شمار می‌آیند، اما عرصه‌هایی که به عمل متقابل افراد و گروه‌های اجتماعی با محیط پیرامونشان مربوط است موضوع مشارکت اجتماعی است. مشارکت‌های محلی، روستایی، شهری، انواع انجمن‌ها، اجتماعات، گروه‌ها، سازمان‌های داوطلبانه و غیر دولتی، حقوق شهروندی در وجوه اجتماعی آن و… از مظاهر مهم مشارکت اجتماعی مردم به شمار می‌رود. (سعیدی، 1381).

جمعیت هلال احمر یکی از نهادهای مسؤول و دخیل در امور مربوط به امداد و نجات است که با تشکیل پایگاه‌های امداد و نجات جاده‌ای، هوایی، ریلی، دریایی، کوهستانی و استفاده از امدادگران و داوطلبان متخصص و امکانات و تجهیزات، در راستای وظایف بشر دوستانه و به عنوان معین دولت، به افراد حادثه دیده کمک می‌کند. یکی از سازمانهای جمعیت هلال احمر، سازمان داوطلبان هلال احمر می باشد. هدف اصلی این سازمان، سازماندهی و بهره‌گیری از خدمات داوطلبان به نفع نیازمندان بوده که برای تحقق آن، سازمان دو وظیفه «جذب نیروی انسانی و مشارکت‌های مردمی» و «ارایه خدمات حمایتی به نیازمندان جامعه» را برعهده دارد. این داوطلبان در چهار گروه مهارت، مشارکت، هدایت و حمایت به عضویت افتخاری این سازمان در می‌آیند. در گروه مشارکت، داوطلبان در فعالیت‌های اجرایی جمعیت مشارکت می‌کنند. داوطلبان گروه هدایت، خدمات فکری و مشاوره‌ای به سازمان ارایه می‌دهند. داوطلبان گروه حمایت، خدمات مادی و مالی ارایه می‌کنند و داوطلبان گروه مهارت نیز اعضایی هستند که خدمات فنی و تخصصی خود را داوطلبانه درجهت اهداف جمعیت به کار می‌گیرند. مطالعه چگونگی مشارکت مردم در امور جامعه بعنوان رکن مهم توسعه سیاسی، اجتماعی و حیات مدنی به بررسی روابط فرد و جامعه، چگونگی درونی کردن ارزشها و هنجارهای مشارکت جویانه، چگونگی استفاده از پتانسیل مشارکت اجتماعی در بهبود و ارتقاء سرمایه اجتماعی، رابطه بین مشارکت و اعتماد و تعلق اجتماعی و کارکرد و نقش مشارکت شهروندان در توسعه و تحول جامعه و مواردی از این دست می پردازد. (طالبی نژاد، 1391).

درواقع، می توان گفت امروزه همه جمعیت های هلال احمر برای هدایت و رهبری فعالیت های خود به داوطلبان وابسته اند و با توجه به اینکه مشارکت مردم در یکی از اصول هفتگانه نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر تحت عنوان خدمات داوطلبانه مطرح شده است؛ این جمعی تها وظیفه دارند با بسیج این منابع عظیم انسانی، مشارکت آنها را سازماندهی و در جهت اجرای وظایف جمعیت، خصوصاً تأمین احتیاجات معنوی و مادی نیازمندان آسیب پذیر در زمان حوادث و یا در شرایط عادی، بهره گیری کنند. این وظیفه در جمعیت هلال احمر کشور به دوش سازمان داوطلبان گذاشته شده است که با شعار توان توانمندان در خدمت نیاز نیازمندان، به فعالیت های عام المنفعه و بشردوستانه می پردازد. بنابراین، تشویق همه اقشار جامعه، به خصوص افراد توانمند، برای انجام این فعالیت ها ضروری است. تفاوت و امتیاز مشارکت مردمی در جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر از سایر مؤسسات حمایتی در این است که صرفاً به منافع و مقدورات مالی توجه نمی شود؛ بلکه استفاده از تجربیات، تخصص ها، دانش و فرصت های داوطلبان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در نهایت می توان گفت برای موفقیت در به حداکثر رساندن مشارکت مردم در فعالیتها و استفاده از توانمندی افراد، لازم است که انواع روش های جلب مشارکت مورد شناسایی قرار گیرند تا بتوان با استفاده از روشهای مؤثر در برخورد با داوطلبان گروه‌های مختلف برای جلب مشارکت آنها برای رسیدن به اهداف کوتاه و بلند مدت استفاده  شود (داوری و همکاران، 1389).

در این راستا، فرضیه اصلی تحقیق حاضر ارائه الگوی مشارکت مردمی مناسب جهت فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر می باشد. بنابراین، عوامل موثر بر افزایش مشارکت مردمی مورد بررسی قرار گرفته است تا بتواند به این پرسش اساسی پاسخ دهد:

چه عواملی بر افزایش مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر موثر هستند؟

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

مشارکت پذیری اعضای جامعه به عنوان نیاز اجتناب ناپذیر عصر ما همه ابعاد انسانی را در سطوح مختلف فکری، عاطفی و رفتاری تحت پوشش قرار می دهند. فرایند مشارکت پذیری از رویکردهای متفاوتی قابل توجه است. امروزه مقوله مشارکت مردم شرط توفیق هر نوع برنامه و رهیافت کلان اقتصادی، اجتماعی و توسعه بشمار می رود و علت این امر نیز گستردگی و تنوع زمینه های مشارکت است. بنا براین، هرگز نمی توان به برداشتی محدود از مفهوم فراگیر مشارکت اکتفا کرد. لذا مشارکت، کنش هدفدار، ارادی، اختیاری وارزشی بین کنشگر و زمینه اجتماعی و محیطی او به منظور نیل به هدف معین و مشترک است، همان طور که ملاحظه می‌شود و در این تعریف ارادی بودن مشارکت مورد تأکید است که در نتیجه مشارکت کننده را از حالت غیر فعال خارج می سازد، مشارکت شامل فعال بودن موقعیت و امکان تحت تأثیر قرار گرفتن فرد در آن موقعیت است که در این صورت این امر چیزی بیش از سهم داشتن است به عبارت دیگر روشهای مشارکتی باید به عنوان مجموعه ای از ابزار ضروری دیده شود که می توانند مکملی برای دیگر روشهای پژوهش و توسعه متداول باشند و نه جایگزینی برای آنها. هدف از مشارکت، توانمند سازی افراد برای مشارکت خود جوش است در واقع مشارکت فرایندی است که موجب تحرک بخشی منابع محلی، بکارگیری گروه‌های متنوع اجتماعی در تصمیم گیری، درگیری مردم محلی در تعریف مشکلات، جمع‌آوری و تحصیل اطلاعات و اجرای پروژه ها می‌شود. واژه مشارکت با توجه به معادلش در زبان انگلیسی [1] و در مجموع می توان جوهرۀ اصلی آن را درگیری، فعالیت و تأثیر پذیری دانست. مشارکت در زبان فارسی در قالب مفاهیمی از قبیل همکاری، تشریک مساعی، تعاون، مبادله افکار و… به کار رفته است. از بعد جامعه شناختی، مشارکت به معنی تعلق فرد در گروه و سهمی که در آن دارد تلقی می گردد و همچنین به معنی شرکت فعالانه در گروه در جهت به ثمر رسانیدن یک فعالیت اجتماعی است. با تدبر در آیات نورانی قرآن و احادیث متعدد نبوی و ائمه اطهار علیهم السلام این نتیجه حاصل می‌شود که دین مبین اسلام بیشتر از سایر ادیان به امر کمک و مساعدت به نیازمندان تأکید و توصیه نموده است.. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی معمار کبیر انقلاب با توجه به آرمانهای مقدس نظام حضور مردم و مشارکت آنان را زمینه ساز توفیق و سربلندی نظام جمهوری اسلامی در تمامی عرصه ها تبیین فرمودند و از آنجائی که کمک به محرومین و محروم نوازی از ارزشهای دین مبین اسلام است و این ارزش عطر هدایت قرآن و بوی دل انگیز ولایت عدالت پرور ائمه معصومین (ع) را برای مسلمین تداعی می کند، مشارکت مردم را در زدودن فقر و محرومیت امری اساسی و تعیین کننده تشخیص و بر همین اساس سازمان هلال احمر را جایگاهی برای سازماندهی ارزش های اعتقادی و تعمیق آن در رفتار و بینش افراد جامعه و تلاش برای تحقق عملی اهداف و دستورات دینی و باورهای فرهنگی و هدایت این عمل ارزشی در بین مردم کشورمان در جهت مشارکت آنان در این عرصه تبیین فرمودند. در مورد نقش مشارکت‌های مردمی در توسعه، می توان اذعان نمود که توسعه به مثابه یک تحول تاریخی تعریف می‌شود که این تحول همه جنبه های زندگی را در بر می‌گیرد و دارای ابعاد متفاوت است. ابعاد متفاوت این تحول تاریخی شامل جنبه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زندگی می‌شود. بنابراین، توسعه شامل یک نوع پیشرفت که عبارت است از تحول و دگرگونی از وضعی به وضع دیگر و یا تغییر ساختار ماهیت و عملکرد در جهت یافتن روند بهره وری همه اقشار جامعه از منابع و امکانات موجود و تلاش و مشارکت کلیه افراد در تسریع و انطباق توسعه با نیازها و حرکت در جهت یافتن محتوی مطلوب به ویژه بهره مندی اقشار کم درآمد و محروم از دستاوردهای توسعه و توزیع مطلوب درآمدها و تحقق عدالت اجتماعی است (عبدلی، 1390).

مشارکت‌های مردمی در سازمان هلال احمر به عنوان حلقه واسط بین خیرین و نیکوکاران با محرومین و نیازمندان جامعه با توجه به ضرورت حفظ عزت نفس و حرمت محرومین، نیات خیر مردم را در جهت کمک و مساعدت به افراد نیازمند عملی می سازد. بدین سان مشارکت‌های مردمی و فعالیت‌های این حوزه در معاونت مشارکت‌های سازمان هلال احمر)  بصورت کمی و کیفی با فراهم نمودن زمینه های اجرایی لازم مطابق با قابلیتها و پتانسیل های بالقوه و بالفعل موجود در کشور به منظور تقویت و توسعه امور مشارکت‌های مردمی متناسب با سیاستها و روند آتی حوزه مورد توجه می باشد به گونه ای که با شناخت بیشتر پیرامون قابلیتهای محیطی، برنامه ریزی علمی وکاربردی با بهره گیری از نقطه نظرات افراد صاحب نظر درصد است تا حداکثر بهره برداری لازم را در توسعه فرهنگ مشارکت و جذب کمکهای مردمی از طریق شیوه نوین طرح تحقیقاتی شناسایی خیرین و ارتباط معنا دار با مخاطبین در اجرای طرحهای مختلف حوزه گامی مؤثر برداشته شود. با عنایت به اهمیت مشارکت‌های مردمی در امور رسیدگی به وضعیت نیازمندان جامعه، سازمان هلال احمر برای توسعه این امر اقدام به ایجاد ((حوزه مشارکت‌های مردمی)) نموده تا به این ترتیب با استفاده از مجموعه ای ارگانیک در سطوح صف و ستاد، هدایت برنامه های فقر زدایی و خود اتکایی محرومان جامعه را با مشارکت مردم در دست بگیرد. در این نظام مشارکت مردم جایگاه ویژه ای دارد. نگرش بوجود آمده در مجموع  بر اساس تحلیل و ارزیابی صورت گرفته از برنامه های سوم و چهارم توسعه نوید دهنده ابعاد فکری گسترده تری در تعامل با مردم و مشارکت آنان در عرصه های مختلف فعالیت‌های امداد امام است. در این رهگذر می توان بصورت خاص سیاستهای مد نظر در حوزه‌های اشتغال، مسکن و امور آموزش و فرهنگی خانواده ها را نام برد (اساسنامه جمعیت هلال احمر، 1388).

همچنین سایر فعالیت‌های سازمان گویای این واقعیت است که متناسب با ساختار مردمی سمت و سوی اهداف و شیوه های دستیابی به آنان نیز متوجه مردم گردیده که قطعاً چنانچه ساز و

این مطلب را هم بخوانید :

 

منابع پایان نامه با موضوع تاثیر ابعاد برند خدمات بر وفاداری برند در صنعت بیمه – مرجع مقالات

 

 کارهای اجرایی نیز در دستیابی به اهداف مورد نظر طراحی و مورد عمل قرار گیرد و از استحکام لازم برخوردار باشد، نتایج ارزشمند و قابل قبولی را پدید می آورد. در بخش مشارکت‌های مردمی :

توسعه دهنده شبکه ارتباطی و حمایتی مردمی کارآمد برای انجام کارهای عمیق، ماندگار، زود بازده و اثر بخش در میان اقشار آسیب پذیر جامعه با رعایت اصول کفایت، جامعیت ومطلوبیت

پیشتاز در احیاء و ترویج سنت های حسنه اسلامی و تأثیر گذار بر تقویت همبستگی های ملی، اجتماعی و حفظ همگرایی مردم با نظام اسلامی و تأمین اصل عدالت و رضایت اجتماعی.

دارای تعامل مؤثر و سازنده با سازمانها و نهادها، متکی به مشارکت‌های مردمی و منابع اختصاصی و بهره گیرنده از منابع عمومی حوزه مشارکت‌های مردمی  با الهام از تعالیم و احکام نورانی اسلام و زنده و نمایان نگاه داشتن اندیشه دینی و فرهنگی و حمایتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری و تحقیقات و تجربیات تبلور آن در تمام سیاست گذاریها و برنامه ریزی ها.

روشهای تعامل و در راستای تلاش بمنظور زدودن چهره فقر از جامعه اسلامی فراهم نمودن زمینه های مختلفی جهت جذب کمک های مردمی با نگرش به اینکه در جامعه ای که بر طبق الگوی اسلامی و بر اساس وحدت عقیدتی و مکتبی تشکیل می گردد و باورهای فرهنگی و ملی نیز حس نوع دوستی و دگر دوستی را تقویت می کند افراد جامعه خود را در برابر نیازها، مشکلات و گرفتاریهای برادران و خواهران خود بی تفاوت احساس نمی کنند، بلکه بر اساس توصیه ها و فروض دین مبین اسلام و عرق ملی در جهت یاری آنان گام بر می دارند (عبدلی، 139).

از طرفی نیاز به داوطلبان در کشورهای در حال رشد محسوس تر است و خدمت داوطلبانه در این کشورها اهمیت به سزایی دارد. زیرا سازمانها و مؤسسات ارائه دهنده خدمات اجتماعی، بدون داوطلبان تربیت شده فقط قادر به انجام دادن حداقل برنام ههای خود هستند، ولی با کمک داوطلبان می توانند برنامه های خود را از نظر کمی وکیفی گسترش دهند و به عده بیشتری از مردم خدمت کنند. از طرفی انجام خدمات داوطلبانه برای خود داوطلبان نیز بسیار مفید است، زیرا سبب تقویت حس نوع دوستی درآنان می گردد.

در حال حاضر نهضت صلیب سرخ و هلال احمر حدود 105 میلیون نفر عضو داوطلب در سراسر جهان دارد. درواقع یکی از وظایف جمعیت هلال احمر، اداره امور داوطلبان و توسعه مشارکت آنان در تصمیم‌گیری‌های ها و فعالیتهای مربوط به آنان و تربیت و آموزش آنان به منظور آماده ساختن آن ها در انجام خدمات امدادی و عام المنفعه می باشد(جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، 1392).

1-4- اهداف تحقیق

1-4-1- هدف کلی

هدف کلی از این تحقیق بدست آوردن الگوی های مناسب جهت مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد بود.

1-4-2- اهداف جزئی

بررسی میزان تاثیر عوامل سیاسی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد

بررسی میزان تاثیر عوامل اقتصادی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد

بررسی میزان تاثیر عوامل اجتماعی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد

بررسی میزان تاثیر عوامل فرهنگی موثر بر الگوی مشارکت مردم در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد

ارائه راهکارهای افزایش مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد

1-5-کاربرد تحقیق

کاربرد این تحقیق برای ادارات و سازمانهای تابعه جمعیت هلال احمر می باشد تا با استفاده از الگوهای مشارکتی و پیشنهاد الگوی مناسب بتوانند جلب مشارکت مردمی بیشتری را در کلیه فعالیت‌های عام المنفعه داشته باشند.

1-6- سوال تحقیق

آیا عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر مشارکت مردم در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد موثر می باشند؟

1-7- فرضیه‏های تحقیق

1-7-1- فرضیه اصلی

عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر مشارکت مردم در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد موثر می باشد.

1-7-2- فرضیات فرعی

عوامل سیاسی بر مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد.

عوامل اقتصادی بر مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد  تاثیر دارد.

عوامل فرهنگی بر مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد

عوامل اجتماعی بر مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد تاثیر دارد.

بین میانگین عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تفاوت معناداری وجود دارد.

1-8- قلمرو تحقیق

1-8-1- قلمرو موضوعی

در این پژوهش به دست آوردن الگوی مناسب جهت افزایش مشارکت‌های مردمی در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد به عنوان موضوع اصلی در نظز گزفته شد و با توجه به آن، متغیر وابسته میزان مشارکت مردمی بود. عوامل موثر بر افزایش مشارکت‌های مردمی شامل : عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و  فرهنگی بود که به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفت.

1-8-2- قلمرو مکانی

از نظر مکانی این پژوهش در کلیه سازمانهای داوطلبان جمعیت هلال احمر شهرستان مهر و لامرد انجام گرفت و اعضایی که به صورت داوطلبانه برای مشارکت در فعالیت‌های عام المنفعه جمعیت هلال احمر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:42:00 ب.ظ ]