فرهنگی تبدیل شده است که هر روز بر دامنه توجه به آن و تأثیرات آن افزوده می­شود. مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی­های ظاهری و مرئی بدن است. این مفهوم به کمک معرف­هایی همچون­کنترل وزن از طریق ورزش، رژیم غذایی و دارو، دست­کاری پزشکی (جراحی بینی و پلاستیک) و میزان اهمیت دادن به مراقبت­های بهداشتی و آرایشی و استحمام روزانه، آرایش مو، آرایش یا اصلاح صورت، استفاده از ادکلن و انواع خوش­بوکننده، آرایش ناخن و لنز رنگی برای خانم­ها، به یک شاخص تجمعی تبدیل شده است که متغیری است با سه درجه نظارت سطح پایین، نظارت متوسط و نظارت سطح بالا. بدن و جذابیت جسمانی از موضوعاتی است که بر نحوه­ی رفتار افراد وگروه­ها تأثیرات مستقیمی دارد، به گونه­ای که مدیریت بدن به عنوان پدیده­ای که دارای تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص خود است به امری شایع و پراهمیت تبدیل شده است. افزایش تأکید بر بدن با چند عامل در ارتباط است که عبارتند از: «سیاسی­شدن بدن، عوامل جمعیتی، تغییر ماهیت بیماری، افزایش فرهنگ مصرفی، توسعه تکنولوژی­های جدید مرتبط با بدن، دگرگونی­های جدیدِ مرتبط با حرکت از مدرنیته­ به مدرنیته­ی متأخر، و در نظر گرفتن بدن به عنوان یک پروژه یا به مثابه یک پدیده­ی اجتماعی و بیولوژیکی ناتمام که در حال تغییر است» (موحد ودیگران،80:1389).

انسان­ها در برخوردهای روزمره­ای که با هم دارند از طریق به نمایش گذاشتن بدن­هایشان به عرضه­ی خود می­پردازند. تصور از بدن می­تواند تأثیرات عمیقی بر چگونگی تفکر و احساس افراد داشته باشد و حالتی از اطمینان و عزت نفس را جهت رویارویی با جهان اجتماعی به افراد اعطا کند. بدن همواره منبع لذت، سلامتی، زیبایی و جوانی بوده است. اما در عین حال به صورت بالقوه به عنوان جایگاه آلودگی، بیماری، اختلال و بی­نظمی، آشفتگی و ناخشنودی، خطرناک و رعب­آفرین به شمار رفته است که این امر لزوم توجه به نگه­داری نظام­مند از بدن و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدن­سازی، رژیم­های غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت و مدیریت بدن را لازم و ضروری می­سازد. از ­طرف­ دیگر، رسانه­ها و وسایل ارتباط جمعی به ارایه­ی الگوهایی ایده­آل از بدن و وضعیت جسمانی می­پردازند؛ برنامه­های ترویج سلامتی انباشته از تصاویری از بدن­های زیبا، جوان، جذاب، دارای تناسب و لاغر هستند که تمامی افراد آرزوی داشتن آنها را در سر می­پرورانند. بدن­ها به محملی برای کسب هویت­های جدید و همچنین وسیله­ای برای کسب منزلت، پرستیژ، تمایز و مشارکت تبدیل شده است. در این میان، زنان همواره در مقایسه با مردان توجه بیشتری به بدن و ظاهر فیزیکی خود داشته­اند. زنان نارضایتی بیشتری از بدن را تجربه می­کنند و نگرانی نسبت به بدن به یکی از مهمترین نگرانی­ها و دل­مشغولی­ها در زندگی آنان تبدیل شده است. از همین رو زنان پول، زمان و انرژی زیادی را معطوف فعالیت­های مرتبط با مدیریت بدن می­سازند تا ظاهرشان را به شکل آرمانی در آورند.

نحوه نگرش نسبت به بدن، مدیریت و کنترل آن از سبک­های زندگی تأثیر می­پذیرد. مفهوم سبک­زندگی پس از آن که ابتدا به ترتیب در آثار وبر، زیمل و وبلن پرورانده شد برای مدتی از رونق افتاد و سال­ها در جامعه­شناسی مسکوت باقی ماند و در این سال­ها بیشتر در پژوهش­های بازار مورد استفاده قرار گرفت. اما در سال­های نخست دهه­ی1990، سبک زندگی با آثار­ نظریه­پردازان­ اجتماعی و فرهنگی معاصر مانند بوردیو[4]، فدرستون[5]، شیلدز[6]، رایمر[7]و چَینی دوباره وارد مباحث جامعه­شناسی شد ( بنت،100:1386). سبک­های ­زندگی نتیجه­ی همه­ی انتخاب­ها و گزینش­هایی هستند که­ شخص نسبت به زندگی خود انجام می­دهد (گیبنیز و بوریمر،103:1384). «سبک­های زندگی برنامه­های خلاقی هستند که بر پایه نمایش توان و شایستگی مصرف­کننده استوارند و نشانگر تأمل فزاینده قلمداد می­شوند که افراد در عمل و دادوستدهای روزمره به نمایش می­گذارند» (چَینی، 97:1996). سبک­های زندگی شکل مهمی از توانمندی و قدرت­یابی فردی در متن مدرنیته­­ی متأخراست؛ این قدرت­یابی به سازماندهی خلاقانه­ی فضا مربوط می­شود. سبک­های زندگی بسیاری از رفتارهای متمایز و خاص­گرایانه را بر­ می­انگیزند و سبب تفاوت در بسیاری از کنش­های افراد و گروه­های انسانی می­شوند. اندی ­بنت اهمیت سبک زندگی در مدرنیته­ی متأخر را این­گونه متذکر می­شود:

 «سخن گفتن از سبک زندگی مدرن اخیر، به معنای سخن گفتن درباره­ی شیوه­ای از بودن است که در آن جنبه­های مختلف امور محلی – فضایل و معرفت­ها و آداب محلی –  به صورت تأملی اداره می­شوند و به صورت خلاقانه با مجموعه­ای از منابع ­فرهنگی[8] اقتباسی ترکیب می­شوند تا هویتی برساخته شود ( بنت، 103:1386). سبک­های زندگی نقش مهمی را در شکل­گیری کنش­ها و رفتارهای فرهنگی- اجتماعی افراد و گروه­ها دارد و شکل­هایی از ارائه خود و برساخته شدن هویت­های مدرن و متمایز را نشان می­دهند.

پژوهش حاضر در صدد است که به تبیین جامعه­شناختی رابطه­ی بین سبک ­زندگی و مدیریت بدن در میان زنان شهر سنندج بپردازد و تأثیر سبک زندگی بر نحوه­ی مدیریت بدن را نشان دهد. شهر سنندج به دلیل ویژگی­های خاص فرهنگی و همراهی با پدیده­های نوین هم از لحاظ فکری و هم از لحاظ کنشی – رفتاری از شهرهایی است که همواره پذیرای تغییرات و گشودگی­های فرهنگی بوده است و در این میان زنان نیز به واسطه تغییر در الگوهای نقشی و تولید و بازتولید هویت­های جدید زنانه به عنوان کنشگرانی خلاق در عرصه­های عمومی اجتماع حضور داشته­اند. در این میان مدیریت بدن به منزله کنشی اجتماعی/ فرهنگی و ذی­نقش در شکل­

این مطلب را هم بخوانید :

رژیم حفاظت از لایه ازن،پایان نامه حفاظت از لایه ازندهی به هویت جایگاهی کانونی در زندگی روزمره­ی بسیاری از زنان این شهر پیدا کرده است و همین امر انجام پژوهش­ آکادمیک در این حوزه را ضروری ساخته است.

1- 2 اهمیت و ضرورت تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...