کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



فصل سوم: روش تحقیق

3-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………………………… 71

3-2- روش پژوهش…………………………………………………………………………………………………….. 71

3-3- شیوه اجرای تحقیق……………………………………………………………………………………………….. 72

3-4- جامعه آماری………………………………………………………………………………………………………. 72

3-5- حجم نمونه و روش نمونه گیری………………………………………………………………………………. 72

3-6- ابزار جمع آوری داده‌ها…………………………………………………………………………………………. 73

3-6- 1- پرسشنامه‌ی سلامت معنوی………………………………………………………………………………… 73

3-6- 2- پرسشنامه جهت گیری مذهبی…………………………………………………………………………….. 74

3-6- 3- پرسشنامه ابراز وجود………………………………………………………………………………………… 74

3-6-4- روایی ابزار اندازه گیری……………………………………………………………………………………… 74

3-6-5- پایایی ابزار اندازه گیری……………………………………………………………………………………… 74

3-7- روش تجزیه و تحلیل داده‌ها…………………………………………………………………………………… 75

3-7-1- ضریب همبستگی پیرسون…………………………………………………………………………………… 75

3-8- جمع بندی…………………………………………………………………………………………………………. 76

 

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها

4-1-مقدمه………………………………………………………………………………………………………………… 78

4-2- تجزیه و تحلیل داده‌ها………………………………………………………………………………………….. 79

4-3- آمار استنباطی…………………………………………………………………………………………………….. 81

 

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری

 

این مطلب را هم بخوانید :

5-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………………………. 86

5-2- بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………… 87

5-3- پیشنهادها و راهکارهای مبتی بر یافته‌های پژوهش………………………………………………………… 88

5-3-1- پیشنهادها به پژوهشگران بعدی……………………………………………………………………………. 88

5-3-2- پیشنهادهای كاربردی…………………………………………………………………………………………. 89

 

5-4- محدودیت‌های پژوهش…………………………………………………………………………………………. 89

5-4- 1- محدودیت‌های در اختیار پژوهشگر……………………………………………………………………… 89

5-4- 2- محدودیت‌های خارج از اختیار پژوهشگر………………………………………………………………. 89

منابع…………………………………………………………………………………………………………………………. 90

ضمائم……………………………………………………………………………………………………………………….. 92

 

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                         صفحه

 

جدول 3-1-ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس‌های پرسشنامه معتادین كمپ اعتیاد………………. 75

جدول 4-1- توزیع فراوانی مربوط به جنسیت، وضعیت تاهل، سن و سطح تحصیلات پاسخگویان….. 79

جدول 4-2- توزیع فراوانی مربوط به وضعیت استخدام، طول دوران اعتیاد و وضعیت مصرف مواد….. 80

جدول شماره 4-3- آزمون همبستگی  پیرسون بین جهت گیری مذهبی با مهارت ابراز وجود در بین معتادین کمپ اعتیاد ایلام…………………………………………………………………………………………………………………………. 81

جدول شماره 4-4- آزمون همبستگی  پیرسون بین جهت‌گیری مذهبی(درونی) با مهارت ابراز وجود در بین معتادین کمپ اعتیاد ایلام………………………………………………………………………………………………………………….. 82

جدول شماره 4-5- آزمون همبستگی  پیرسون بین جهت‌گیری مذهبی(بیرونی) با مهارت ابراز وجود در بین معتادین کمپ اعتیاد ایلام………………………………………………………………………………………………………………….. 83

جدول شماره 4-6- آزمون همبستگی پیرسون بین سلامت معنوی با مهارت ابراز وجود در بین معتادین کمپ اعتیاد ایلام……………………………………………………………………………………………………………………………….. 84

 

فصل اول

کلیات پژوهش

1-1- مقدمه

ترقی و پویایی و اعتلای هر جامعه‌ای جز در داشتن عناصر و اعضایی سالم و کارآمد در آن اجتماع نیست افرادی که علاوه بر وضعیت جسمانی مناسب ازلحاظ وضعیت روحی و روانی نیز در حد متعادل و مطلوبی باشند. بدون تردید تقارن سلامتی جسمانی و روانی اصلی‌ترین نتیجه‌اش داشتن جامعه‌ای شکوفا و با آتیه است. سلامت روانی مقوله‌ای بسیار حائز اهمیت است چراکه تأثیر روح و روان بر عملکرد جسمانی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. در این راه بزرگان مذهبی ما و همچنین دانشمندان علوم پزشکی از دیرباز بر مبحث سلامت روان تأکید داشته‌اند.

در جوامع کنونی و به‌ویژه با ورود به قرن بیست و یکم اکثریت قریب اتفاق افراد به اصول بهداشتی مربوط به ابعاد مختلف جسمانی خویش آگاهی دارند به والدین از طریق رسانه‌های گروهی و به فرزندان از طریق آموزشگاه‌ها این مهم توصیه و سفارش می‌شود. ولی اکثریت جامعه متأسفانه به امر بسیار مهم بهداشت روانی خود و فرزندان اهمیت نمی‌دهند و بهتر آنکه بیان نمائی‌ام آگاهی ندارند(میلانی فر،1379). درحالی‌که برحسب آمارهای کشورهای مختلف تعداد افراد مبنی بر مشکلات و معضلات روانی رو به فزونی است. گرچه به نظر می‌رسد همه انسان‌ها مسئول اعمال و سلامت خود هستند ولی در مورد وابستگی به مواد و اعتیاد مسئله اندكی پیچیده تر است بدین معنی كه فرد معتاد صرفا یك مصرف كننده نیست كه هر وقت خواست ماده ای را مصرف كند و هر وقت نخواست آن را كنار بگذارد. در واقع مجموعه ای از عوامل ذهنی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … فرد را به این سمت سوق می‌دهند كه معمولا همه آن‌ها در نگاه اول موردتوجه قرارنمی گیرند و روند درمان راتحت تاثیر قرار میدهند و البته خود اعتیاد و فرد وابسته به مواد نیز بر عوامل بالا تاثیر می‌گذارند و خانواده و جامعه را به واکنش‌های خاص وادار می‌کند لذا اخیراً بر رفتار خانواده ونقش آن‌ها بر ادامه اعتیاد فرد تاكید شده است و البته سوالی كه اغلب پدر و مادرها وهمسران می‌پرسند این است كه در مقابل فرد وابسته به مواد چه رفتاری نشان بدهیم كه فرد مجدداً مصرف مواد را شروع نكند پاسخ به این سوال اندكی مشكل است وراهنمایی ها بستگی به شرایط فرد وخانواده اش دارد وشایدپاسخ به اینكه چه كارهایی را نبایدانجام داد راحتترباشد. (بیابانگرد، 1373)

اختیاردادن [1] اولین و مورد توافق‌ترین مشخصه هموابستگی[2]  است که در آن اعضای خانواده فکر می‌کنند کمترین کنترل را روی توانمندسازی افراد برای مصرف مواد دارند و آن هم به خاطر فشار اجتماعی روی افراد حمایت گر خانواده مثل همسرومادر است که از اعضای دیگر خانواده حمایت می‌کنند یا ممکن است وابستگی‌های بین فردی بیمار گونه بین افراد خانواده وجود داشته باشد که یک نفر از فرد معتاد حمایت می‌کند. که هر دوی این رفتارها واحساس ها باعث می‌شود که در مقابل تغییر رفتار اعتیادی مقاومت ایجاد شود. بنابراین، برای پیشگیری از بروز حالات عدم تعادل روانی و خارج شدن انسان از خط صراط مستقیم، باید بازگشت به فطرت پاک الهی را توصیه كرد، همچنین قدرت ابرازوجود تا انسان به دور از عوامل تحریکی خارج‌کننده از صراط مستقیم، به این راه راست پای‌نهد و منحرف نگردد. اینجا نقطة عطف ارتباط بین دین و مذهب و بهداشت روانی است؛ زیرا بهداشت روانی نیاز به شناخت کامل روان انسان دارد؛ دین نشئت گرفته از علم الهی است و خالق، از روان مخلوق خود شناخت كامل دارد. بنابراین، دین می‌تواند اطلاعات جامعی دربارة روان انسان ارائه کند و آموزه‌های آن می‌تواند راهنمای کاملی برای رعایت بهداشت روانی باشد. (بیابانگرد، 1373).

 

1-2- بیان مسئله

بر اساس جدیدترین پژوهش‌های جامعه‌شناختی، 95% انسان‌ها به وجود خداوند ایمان دارند. محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافته‌اند که صاحب نوعی دین نباشند. مذهب به عنوان مجموعه ای از اعتقادات بایدها و نبایدها و نیز ارزش‌های اختصاصی و تعمیم یافته، از مؤثرترین تکیه گاه‌های روانی به شمار می‌رود و قادر است معنای زندگی را در لحظه‌های عمر فراهم کند و در شر ایط خاص نیز با فراهم سازی تکیه‌گاه‌های تبیینی، فرد را از تعلیق و بی‌معنایی نجات دهد. آملینگ از مذهب به مثابه یک مجموعه عقاید سازمان یافته یاد می‌کند که به سؤالات زندگی پاسخ می‌دهد. و در قالب متون مذهبی، تشریفات و اعمال سازماندهی می‌شود (وولف[3]، 2011) اسپیکلا و همکاران مذهب را به عنوان یک نظام مرجع برای تفسیر وقایع زندگی مورد بحث قرار می‌دهند. مذهب به عنوان یک نظام با معنا تصور می‌شود که افراد از آن برای کمک به فهم مسایل جهانی، پیش بینی، مهار وقایع و حفظ حرمت خود استفاده می‌کنند. در همین زمینه، یکی از موضوعات دینی و مذهبی، که از سوی محققان به عنوان شاخص پیروی یا تمایل به آموزه‌های دینی در پیشینه پژوهشات مطرح شده، جهت گیری مذهبی است. این مفهوم بر دلایل ابزاری و غیرابزاری بودن افراد، در گزاردن کنش‌های مذهبی دلالت دارد. (جان بزرگی، 1388) جهت گیری مذهبی عبارت است از: عملكرد فرد بر اساس باورهای دینی خود. جهت گیری مذهبی به قرار مرجعیت بخشیدن به ساختار روابط و مناسبات در تمام ابعاد آن، در پرتو رابطۀ انسان با خدا تعریف شده است. در

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 05:03:00 ب.ظ ]




فهرست منابع فارسی……………………………………………………………………………………….. 73

فهرست منابع انگلیسی…………………………………………………………………………………….. 76

پیوست ها

چکیده انگلیسی

 

 

عنوان                              فهرست جداول                              شماره صفحه

 

4-1- شاخص­های توصیفی خرده مقیاس نیازهای بنیادی روانی………………………………. 56

4-2- شاخص­های توصیفی خرده مقیاس طرحواره­های ناسازگار اولیه……………………… 57

4-3- شاخص­های توصیفی خرده مقیاس اختلال تنظیم هیجانی………………………………….58

4-4- معرفی خرده مقیاس­های متغیر­های پژوهش…………………………………………………….59

4-5- ماتریس ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس­های پژوهش…………………………………60

4-6- پارامتر­های اندازه­گیری روابط مستقیم در مدل پیشنهادی……………………………………62

4-7- پارامتر­های اندازه گیری در مدل تأیید شده………………………………………………………..63

4-8- ویژگی­های نیکویی برازش مدل تأیید شده………………………………………………………63

4-9- آزمون t مستقل برای مقایسه­ی خرده­مقیاس­های نیازهای بنیادی روانی………………. 64

4-10- آزمون t مستقل برای مقایسه­ی خرده­مقیاس­های طرحواره­های ناسازگار اولیه……..64

4-11- آزمون t مستقل برای مقایسه خرده­مقیاس­های اختلال تنظیم هیجانی…………………65

 

 

عنوان                            فهرست نمودار ها                               شماره صفحه

 

نمودار 4-1 مدل پیشنهادی……………………………………………………………………………………. 61

نمودار 4-2 مدل تأیید شده……………………………………………………………………………………. 62

 

فصل ا ول

كلیات تحقیق

 

1-1 مقدمه :

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه­ی زندگی و تجدد گرایی،بسیاری از افراد، در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی­های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره­ی زندگی ناتوان و آسیب پذیر ساخته است. پژوهش­های بیشماری نشان داده­اند، که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی- هیجانی، ریشه­های روانی- اجتماعی دارند. بسیاری از آسیب­های اجتماعی ریشه در، عزت نفس پایین، ناتوانی در بیان احساس و فقدان مهارت­های ارتباطی دارد. انسان­ها برای مقابله­ی سازگارانه با موقعیت­های تنش­زا و کشمکش­های زندگی نیاز به آموختن برخی مهارت­ها دارند. هدف از این مهارتها کمک به افراد جهت شناخت هر چه بهتر نیازهای خود، برقراری روابط بین فردی مناسب و موثر، کنترل هیجانات، مدیریت داشتن بر شرایط تنش­زا و حل کردن هر چه بهتر مسائل و مشکلات افراد است. هیجان یک پدیده اساسی کارکرد انسان است که بصورت بهنجار دارای ارزش سازگارانه­ای برای افزایش اثربخشی ما در پیگیری اهداف می­باشد همه ما هیجان­های مختلفی را تجربه می­کنیم و تلاش می­کنیم از طریق روشهای اثر بخش با آنها مقابله کنیم (امامی نائینی، 1385).

تنظیم روابط هیجانی با دیگران موضوعی لایه­دار و پیچیده و از دغدغــه­های درونی افراد است؛ چرا که احساس و عاطفه­ی انسانها، درگیر و دخیل در عملکرد آنان خواهدبود. به عبارت دیگر تنظیم هیجان، شامل به کارگیری تجربه ذهنی و فیزیولوژیگی هیجان­ها برای رسیدن به یک هدف می‌باشد (گراس[1]، 2002؛ تومسپون[2]، 1994). تفاوت قائل شدن بین تلفیق و اجتناب از هیجانها امری ذاتی است، که این شامل تغییر در شدت یا طول مدت تجربه هیجان، به جای تلاش برای جلوگیری یا به طور کامل خاموش کردن هیجان­های منفی است. اختلالات تنظیم هیجانی[3]، به عنوان یک عامل مشترک در سراسر طیفی از مشکلات هیجانی اشاره می­کند (برکینگ، اورت، وپرمن، مایر و کاسپر[4]، 2008).

از جمله سازه­های مهم و جدید که به بررسی سبک پردازش شناختی و نحوه­ی اثر گذاری آن بر پردازش هیجانی در انسان می­پردازد سازه­ی طرحواره­های ناسازگاراولیه[5] می­باشد. طرحواره­های ناسازگار اولیه، الگوی هیجانی و شناختی خود آسیب رسان در فرد هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته و در مسیر زندگی تکرار می­شوند (یانگ، کلوسکو و ویشار[6]، 2003، ترجمه­ی حمید­پور و اندوز، 1392). آشفتگی­های فکری و شناخت­های ناکارآمد از ویژگی­های اختلالات هیجانی می­باشد. به همین دلیل در سالهای اخیر ارتباط بین شناخت و هیجان موضوع تحقیقات و پژوهش­های گوناگون در روانشناسی بوده است. محققین بسیاری این دو زمینه را در ارتباط با هم مورد مطالعه قرارداده و به این ترتیب شناخت و هیجان به عنوان یک زمینه­ مطالعاتی به رسمیت شناخته شده، گسترش پیدا کرده است (دوسیلوا[7]،1991).

اما طرحواره­های اولیه باورهایی هستند که افراد درباره خود، دیگران و محیط دارند و به طور معمول از ارضاء نشدن نیازهای اولیه به خصوص نیازهای هیجانی در دوران کودکی سرچشمه می­گیرد (ژانگ و هه[8]، 2010).

 

1-2 بیان مسئله :

هیجان­ها بسیار پیچیده­تر آز آن هستند که ابتدا به چشم می­خورند. در نگاه اول، همگی، هیجان­ها را به عنوان احساس، می­شناسیم زیرا جنبه­ی احساسی آنها، طبق تجربه­ی ما خیلی بارز هستند. وقتی با تهدیدی مواجه می­شویم یا به سمت هدفی پیشرفت می­کنیم، تقریباً غیر ممکن است که متوجه جنبه­ی احساسی هیجان نشویم. اما به همان صورتی که بینی، بخشی از صورت است، احساس­ها نیز فقط جزئی از هیجان­ها هستند (ریو[9]، 2005، ترجمه­ی سید محمدی، 1390). زمانی که شخص دست به کاری می­زند و متوجه می­شود که این کار در راستای اهداف خویش بوده است هیجانها بوجود می­آیند (لازاروس[10]، 1991). انسانها پس از تجربه وقایع تنش زا، از طریق افکار و دستگاه شناخت، هیجان­هایشان را تنظیم می­نمایند و این موضوع به طور تفکیک ناپذیری با زندگی در هم آمیخته است (گارنفسکی، کریج و ون اتن[11]، 2005) .با این وجود توانایی فرد در کنترل هیجان­هایش یکی از مهمترین قابلیت­ها است که باید آموخته شود. تنظیم هیجانی بعنوان فرآیند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرآیند­های اجتماعی-روانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می­شود (ویمز و پینا[12]، 2010).

طبق نظریه بک[13] (1967) اختلال تنظیم هیجانی[14]با فعال شدن طرحواره­های بد کنش رابطه دارد. ریشه­های تحولی طرحواره­ها­ی ناسازگار اولیه[15] ازعدم ارضاء نیازهای هیجانی اساسی، تجارب اولیه زندگی و خلق و خوی هیجانی نشأت می­گیرند. طرحواره­ها به دلیل ارضاء نشدن نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی به وجود می­آیند. فردی که از سلامت روان برخوردار است، می­تواند این نیازها­ی هیجانی اساسی را به طور سازگارانه­ای ارضاء کند. علاوه بر محیط زندگی اولیه عوامل دیگری نیز در شکل گیری طرحواره­ها نقش بازی می­کنند که در این میان خلق و خوی هیجانی کودک از اهمیت بسزایی برخوردار است (یانگ و همکاران، 2003، ترجمه­ی حمید پور و اندوز، 1392). افرادی که تنظیم هیجانی پایینی دارند، در پیش بینی خواسته­های دیگران توانایی کمتری دارند. آنها فشارهای محیط را درک نمی­کنند و هیجانهای خود را به خوبی مهار نمی­کنند و در نتیجه در مقابل وقایع مقاومت کمتری نشان می­دهند (ترینداد و جانسون[16]، 2000).

طرحواره­های ناسازگار اولیه به عنوان زیر ساخت­های شناختی منجر به تشکیل باورهای غیر منطقی و ادراک بد از دنیا می­شود. هنگامی که این طرحواره­ها فعال می­شوند، سطوحی از هیجان منتشر می‌شود و مستقیم و غیر مستقیم منجر به آسیب­های فیزیکی و روانی می­شوند (هالجین و ویتبورن[17]، 2003، ترجمه­ی سید محمدی، 1391). این طرحواره­ها زمانی بوجود می­آیند که نیازهای اساسی و روانشناختی جهان شمول (دلبستگی ایمن، خودگردانی، آزادی در بیان نیازها و هیجان­های سالم، خود انگیختگی، محدودیت­های واقع بینانه) ارضاء نمی­شوند (تیم[18]، 2010). در صورتی که نیازهای روانشناختی بنیادی[19] ارضاء شوند، احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی در افراد شکل می­گیرد، اما در صورت ممانعت و برآورده نشدن این نیاز­ها، فرد درکی شکننده، منفی، بیگانه و انتقاد آمیز از خود خواهد داشت (چن و چانگ[20]، 2010).

در پژوهشی که بیابانگرد (1381) با عنوان تحلیلی بر فراشناخت و شناخت انجام داد، نشان داد که بین طرحواره­های ناسازگار اولیه و اختلالات هیجانی و نقش فعال شدن طرحواره­های بد کنش در پردازش و تفسیر سوگیرانه اطلاعات رابطه وجود دارد.

در تحقیقی که شهامت (1389) با عنوان پیش­بینی نشانه­های سلامت عمومی بر اساس طرحواره­های ناسازگار اولیه انجام داد، نشان داد که این پژوهش به نقش واسطه­ای طرحواره­ها

 در آسیب شناسی روانی صحه می­گذارد.

در تحقیقی که کربی (2007) با عنوان تأثیر درمان اختلال تنظیم هیجانی بر رضایت زناشویی انجام داد، نشان داد که درمان اختلال تنظیم هیجانی تأثیر قابل ملاحظه­ای در افزایش رضایت زناشویی و افزایش اعتماد در توانایی تنظیم هیجانی زوجین داشت.

با توجه به اینکه شناخت­های ناکارآمد از ویژگی­های اختلالهای هیجانی است و عدم ارضاء نیازهای بنیادی روانی به طور صحیح سبب تشکیل طرحواره­های ناکارآمد می­شود، می­توان استنباط کرد که یکی از دلایل ایجاد اختلالات در تنظیم هیجان عدم ارضاء نیازهای بنیادی روانی وشکل گیری طرحواره­های ناسازگار اولیه می­باشد.

از این رو با توجه به مطالب ذکر شده، پژوهش حاضر بدنبال پاسخگویی به این مسئله است که آیا ارضاء نیازهای بنیادی روانی و طرحوارهای ناسازگار اولیه با اختلالات تنظیم هیجانی رابطه دارد؟

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق :

امروزه یكی از مشغله­های ذهنی اندیشمندان، دشواری در تنظیم هیجانی، در افراد می­باشد. تنظیم هیجان به عنوان یکی از متغیرهای روانشناختی، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفته است (مایر، کارسو، و سالووی[21]، 1999). بر اساس شناختی که از جامعه­ی این تحقیق داریم و با توجه به مراجعات دانشجویان به مراکز مشاوره این دانشگاه، از شواهد این طور استنباط می­شود که دانشجویان در تنظیم هیجان­های خود با مشکل روبرو هستند. در این راستا، ضروری است تا تحقیقات گسترده­ای در مورد کنترل هیجان­ها و بررسی علل

این مطلب را هم بخوانید :

روش انتقال اعتبار بین سیم کارت‌های رایتل - مرکز آموزش علمی-کاربردی کاویان

 ایجاد اختلال در تنظیم هیجان­ها جهت ارائه راهکارها به دانشجویان صورت پذیرد.

شواهد زیادی نشان می دهند که تنظیم هیجان با موفقیت یا عدم موفقیت در حوزه های مختلف زندگی مرتبط است (شاته، مالنوف، تورستینسون، بولار و روک[22]، 2007؛ جاکوبس [23]و همکاران، 2008). در مجموع، دشواری در تنظیم هیجان، نوعی اختلال است که این مسأله منجر به شکست مدیریت حالات هیجانی افراد می‌شود. تصور می­شود که افکار منفی یا تفسیرهای تحریف شده از فعال شدن باورهای منفی انباشته شده در حافظه بلند مدت نشات می­گیرد. طبق این نظریه، اختلال هیجانی با فعال شدن ساختارهای شناختی، بد کنش رابطه دارد. طرحواره­ها از پردازش اطلاعات، بر رفتار تاثیر می­گذارد و در جریان تفکر به تصمیم گیری کمک می­کنند و قابل انتظارترین پیش­بینی را فراهم می­آورند. اما در برخی فرآیند­های ذهنی ممکن است در نقش عاملی مقاوم در برابر تغییر عمل کنند و موجب کندی در فرآیند تغییر الگوهای رفتاری شوند (یانگ، 1990؛ لارنس، پیتر، دان[24]، و یانگ، 2007، ترجمه­ی یوسفی، یعقوبی و قربانعلی­پور، 1390).

هورنای[25] معتقد است که همگی افراد تا اندازه­ای نیاز­های روان رنجور که همان راه حل­های غیر منطقی برای مشکلات فرد هستند را از خود نشان می­دهند. آنچه نیاز­ها را روان رنجور می­سازد، تعقیب شدید و وسواسی شخصی برای ارضاء نمودن آنها به عنوان تنها شیوه حل کردن اضطراب بنیادی است. ارضاء نمودن این نیازها به ما کمک نمی­کند تا احساس امنیت کنیم بلکه فقط به تمایل ما به گریختن از ناراحتی ناشی از اضطرابمان کمک خواهد کرد. همچنین، هنگامی که ما صرفاً برای کنار آمدن با اضطراب، ارضای این نیازها را دنبال می­کنیم، تنها به تمرکز نمودن بر یک نیاز گرایش داریم و به طور وسواسی در همه­ی موقعیت­ها ارضای آن را می­جوییم (شولتز و شولتز[26]، 2005، ترجمه­ی سید محمدی، 1391). عدم ارضاء به موقع این نیازها، اضطراب را در پی دارد و در صورتی که بر طرف نشود فرد دنیا را، مکان خطرناک برای زندگی می­داند و دچار احساس اضطراب اساسی (اضطراب امتحان، اضطراب سازگاری و ارتباط، اضطراب اجتماعی و …) می­شود.

اسکاتز، بنسون، و دجیر جن بی[27] (2008) در تحقیقی نقش انگیزه­های گرایشی- اجتنابی، هیجان­های مربوط به اضطراب امتحان و تنظیم هیجان مرتبط با آزمون را مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که انگیزه­های گرایشی-اجتنابی و فرآیند ارزشیابی شناختی در پرسشنامه­ی تنظیم هیجان مرتبط با آزمون، تأثیرات مستقیم و غیر مستقیمی بر هیجان­های خوشایند و ناخوشایند مرتبط با امتحان دارد. همچنین یافته­ها حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی رابطه مثبت معنی­داری با اضطراب امتحان دارد.

با توجه به مراجعات دانشجویان به مرکز مشاوره دانشگاه بوعلی در سال 92، مشاهده گردید که تعداد 130 نفر از دانشجویان با مشکلات اضطرابی و تعداد 315 نفر با مشکلات ارتباطی، سازگاری و شکست عاطفی که حاصل، عدم تنظیم هیجان­ها است، مواجه بودند .لذا با توجه به مشکلاتی که اکثریت آنان در زمینه­ تنظیم هیجان داشتند و به دلیل شیوع طرحواره­های منفی و آسیب زا و نقش نیازهای برآورد نشده در واکنش هیجانی، بررسی میزان ارتباط این عوامل و تأثیر متقابل­شان بر هیجان ضروری است.

با توجه به موارد گفته شده دلایل اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش عبارتند از: 1-گستردگی مشکلات هیجانی. 2- رشد یا افزایش طرحواره­های منفی در میان دانشجویان که به دلایل مشکلات بیکاری، بی اعتمادی نسبت به محیط و دیدگاه منفی به آینده احتمال گسترش این طرحواره ها­ی منفی در آنان بالا رفته است. 3- رشد، عدم ارضاء نیازهای روانی دانشجویان به دلیل عوامل زمینه ساز و لزوم بررسی میزان تأثیر آن بر هیجان­ها. لذا با توجه به اهمیت وضرورت موضوع، انجام این تحقیق دستیابی به رابطه­ی ارضاء نیازهای بنیادی روانی و طرحواره­های ناسازگار اولیه با اختلالات تنظیم هیجانی و نیز نقش فعال شدن طرحواره های بد کنش در ایجاد اختلال تنظیم هیجانی و نیز تأثیر نیازهای بنیادی روانی در تشکیل اختلالهای تنظیم هیجان است.

[1].Cross

[2] .Thompsom

[3]. Emotional regulation disorders

[4]. Berking, Orth, Wupperman, Meier, & caspar

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:03:00 ب.ظ ]




 

فهرست جداول

عنوان                                                                                    صفحه
جدول 1-4: میانگین، انحراف استاندارد و دامنه نمرات متغیرهای مورد مطالعه ……………….. 89
جدول 2-4: ماتریس همبستگی مرتبه صفر بین متغیرهای پژوهش ……………………………. 90
جدول 3-4: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش­بینی سلامت روان بر اساس استرس شغلی …………………………………………………………………………….. 91
جدول 4-4: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش­بینی رضایت شغلی آزمودنی­ها بر اساس سرسختی روان شناختی ………………………………………………………….. 91
جدول 5-4: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش­بینی سلامت روان بر اساس ابعاد استرس شغلی ………………………………………………………………….. 92
جدول 6-4: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش­بینی رضایت شغلی آزمودنی­ها بر اساس ابعاد استرس شغلی …………………………………………………………………….. 93
جدول 7-4: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش­بینی راهبردهای مقابله­ با استرس بر اساس استرس شغلی ………………………………………………………….. 94
جدول 8-4: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش­بینی راهبردهای مقابله­ای آزمودنی­ها بر استرس شغلی …………………………………………………………………………….. 95
جدول 9-4: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش­بینی راهبردهای مقابله­ با استرس بر اساس ابعاد استرس شغلی ……………………………………………………….. 96
جدول 10-4: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش­بینی راهبردهای مقابله­ای آزمودنی­ها بر ابعاد استرس شغلی …………………………………………………………………….. 97
جدول 11-4: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش­بینی سلامت روان بر اساس راهبردهای مقابله با استرس و استرس شغلی ……………………………………. 99
جدول 12-4: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش­بینی سلامت روان بر اساس راهبردهای مقابله با استرس و استرس شغلی ………………………………………………… 99
جدول 13-4: نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) برای پیش­بینی سلامت روان بر اساس راهبردهای مقابله­ای و ابعاد استرس شغلی ………………………………………. 101
جدول 14-4: ضرایب تحلیل رگرسیون برای پیش­بینی سلامت روان بر اساس راهبردهای مقابله­ای و ابعاد استرس شغلی …………………………………………………… 101
جدول 15-4: اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل معنی­دار برای مدل نهایی اصلاح شده ………… 104
جدول 16-4: اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل معنی­دار برای مدل نهایی اصلاح شده ………… 105
جدول 17-4: برازش مدل نهایی مربوط به شکل 7-4، (241=N) …………………………….. 107
جدول 18-4: برازش مدل نهایی مربوط به شکل 8-4، (241=N) …………………………….. 108
     

 

فصل نخست

کلیات پژوهش

 

این مطلب را هم بخوانید :

 

1-1 مقدمه

بدون شک در جوامع امروزی بدون داشتن شغل، زندگی کردن، امکان­پذیر نیست و هر فرد به داشتن شغلی نیازمند است تا بتواند به سازمان اجتماعی بپیوندد و در جامعه جایگاه و منزلتی بیابد. با این حال شغل فقط راهی برای تأمین نیازهای ضروری زندگی نیست، بلکه به عنوان یک عنصر حیاتی در موقعیت اجتماعی افراد به شمار می­رود (ایاکوویدز،

 فونتولاکیس، کاپرینیس و کاپرینیس[1]، 2003). این در حالی است که شغل افراد یکی از عمده­ترین دلایل تنیدگی در زندگی­ آن­ها است. شغل برای هر فرد به عنوان عامل تشکیل دهنده­ی هویت اجتماعی، منبع تأمین نیازهای زندگی و تشکیل دهنده­ی هویت اجتماعی محسوب می­شود و از منابع مهم تنیدگی به شمار می­آید. در مشاغلی که در آن­ها ارتباط انسانی مطرح است تنیدگی بیشتری وجود دارد (رحمانی، بهشید، زمانزاده و رحمانی، 1389). استرس شغلی[2] امروزه به مسئله­ای شایع و پر هزینه در محیط­های کاری تبدیل شده است (هوئل، اسپارکس و کوپر[3]، 2006). تقریباً تمام اندیشمندان بر این نکته اذعان دارند که استرس نتیجه تعامل بین فرد و موقعیتی است که فرد، توانایی خود را به منظور پاسخگویی به مطالبات و فشار ناکافی می­داند به طوری که موسسه ملی ایمنی و سلامت شغلی[4] (1999)، استرس شغلی را به صورت پاسخ­های فیزیکی و عاطفی زیان­آور یک شخص در زمانی که شرایط شغلی با توانایی­ها، امکانات در دسترس و یا نیازهای نیروی کار مطابقت نداشته باشد تعریف می­کند. استرس­های شغلی از جمله استرس­هایی هستند که اگر بیش از حد باشند، می­توانند با ایجاد عوارض جسمی، روانی و رفتاری برای فرد سلامت وی را به مخاطره اندازند. همچنین وجود این فشارها، با تهدید اهداف سازمانی، می­تواند موجب کاهش کیفیت عملکرد فرد گردد (دیوس و نیواستورم، ترجمه طوسی، 1373). پیامدهای سازمانی استرس، کاهش عملکرد مناسب، افزایش تعداد غیبت­ها، موارد استعفا، کاهش تعهد سازمانی و عدم امنیت شغلی کارکنان و … می­باشد (فرانکوئیس[5]، 2008). تحقیقات زیادی نشان دهنده وجود استرس شغلی و تحلیل جسمی و روانی زیاد در کارکنان می­باشد که منجر به فرار از شغل، برخورد میان کارکنان و جابجایی شدید، اختلال در سلامتی و ناتوانی در انجام وظایف، آسیب­پذیری در ارتباطات حرفه­ای، کاهش کیفیت مراقبت ارائه شده و نهایتاً نارضایتی و ترك شغل می­شود (دورایس و ویلکرسون[6]، 2003). در مطالعات متعدد که در زمینه تأثیر استرس شغلی بر سلامت روانی[7] (نیترو و تاکاشی[8]، 1999؛ نیلان[9]، 2002؛ گسرون[10]، 2002؛ هاشمی­نژاد، رحیمی مقدم، محمدیان و امیری، 1392؛ رزمی و نعمتی سوگلی تپه، 1390؛ شهرکی واحد، مردانی حموله، سنچولی و حامدی شهرکی، 1389؛ عقیلی­نژاد، محمدی، افکاری، عباس­زاده دیزجی، 1386) صورت گرفته است، استرس شغلی به عنوان یکی از مهمترین عوامل به وجود آورنده ضایعات روانی و كاهش سلامت روانی معرفی شده است كه در اغلب این مطالعات استرس به عنوان پاسخی كه مستقیماً تحت تأثیر منابع فشارزا تجربه می­شود، در نظر گرفته شده است. اما تأكید بر این مسأله اهمیت دارد كه استرس همواره به صورت مستقیم از منابع فشارزا ناشی نمی­شود، بلكه نحوه ادراك فرد از استرس، در تجربه آن، نقش اساسی دارد چرا كه بر اساس مطالعات صورت گرفته معلوم شده است كه رویدادهای استرس­زای مشابه، اثرات متفاوتی در افراد مختلف پدید می­آورند. از این رو، این باور كه متغیرهایی وجود دارند كه رابطه استرس را با سلامت روانی تعدیل می­كنند، قوت گرفته است. یکی از متغیرهایی را که در این زمینه می­توان مورد توجه قرار داد، شیوه­های مقابله با رویدادهای استرس­زاست. به طوری که بر اساس تئوری­های روان شناختی راهبردهای مقابله­ای نقش مهمی در كاهش استرس و در نتیجه افزایش سلامت روان افراد دارند؛ به بیان دیگر هر چه منابع افراد برای مقابله بیشتر باشد، كمتر این احتمال وجود دارد تا گرفتار موقعیت­هایی شوند كه در آن­ها آسیب پذیرترند (بهروزیان، خواجه­الدین، هدایی و زمانی، 1388). مکانیسم­های به کار رفته در مقابله با استرس و میزان حمایت اجتماعی و عامل مهم تعیین کننده میزان تحلیل هیجانی و کاهش کارآیی فرد هستند (بیکر، اوبرین و صلاح­الدین[11]، 2007). بر اساس تئوری­های روانشناختی سبك­های مقابله­ای نقش مهمی در كاهش استرس و در نتیجه سلامت عمومی افراد دارند (چین­آوه، 2010؛ ضیغمی و پوربهاالدینی زرندی، 1390). بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده این فرض شکل می­گیرد که راهبردهای مقابله با رویدادهای استرس­زا می­تواند نقش واسطه­ای و همچنین تعدیل کننده در رابطه­ی بین استرس­ شغلی و سلامت روان داشته باشد بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به بررسی رابطه استرس­ شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطه­ای راهبردهای مقابله­ای در کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان، پرداخته شود.

2-1 بیان مساله

نیروی انسانیِ كارآمد پربهاترین و ارزنده­ترین ثروت و دارایی هر كشور است. جوامع بسیاری علیرغم داشتن منابع طبیعی سرشار به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته و لایق، توان استفاده از این مواهب الهی را ندارند. نیروی انسانی کارآمد آن­هایی هستند که ضمن برخورداری از دانش و مهارت، توانایی­های لازم جهت انجام بسنده و موثر وظایف شغلی از سلامت روان برخوردار باشند (گنجی، 1391). سلامت روانی، به عنوان رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیت­های اجتماعی، قدرت سازگاری با آن­ها و ارضاء نیازهای متعادل خویشتن تعریف شده است (به نقل از هاشمی­نژاد و همکاران، 1392). در این خصوص سازمان بهداشت جهانی[12] (WHO) (2005) سلامت روانی را تعادل بین جنبه­های مختلف زندگی، جهانی، اجتماعی، روحی، معنوی و هیجان می­داند و نحوه­ای که ما محیط پیرامونمان را اداره می­کنیم و برای زندگی خود تصمیم می­گیریم از اهمیت خاص برخوردار است. سلامت روانی حالت عملکرد و موفقیت­آمیز کنش روانی است که حاصل آن فعالیت­های ثمر بخش، روابط رضایت بخش با دیگران، توانایی سازگاری با تحولات و کنار آمدن با ناملایمات است. ارتقای سلامت روانی در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی می­شود. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی از هر 4 نفر 1 نفر (25درصد) از افراد در هر مرحله از زندگی از یک یا چند اختلال روانی رنج می­برند. بر اساس گزارش مرکز کنترل بیماری­های آمریکا[13] (CDC) 8/7 درصد مردان و 3/12 درصد زنان در سنین 24-18 از مشکلات روانی به ویژه استرس رنج می­برند. از ویژگی­های افراد دارای سلامت روانی می­توان به شناخت خود، انگیزه­ها، آرزوها و محیط خود، یکپارچگی شخصیت که خود موجب هماهنگی بین اعمال مختلف فرد با یکدیگر می­گردد اشاره داشت. در ایران نیز این آمار از سایر کشورها کمتر نیست؛ به طوری که در طرح ملی بررسی سلامت و بیماری در ایران میانگین اختلالات در افراد بالای 15 سال ایران 21درصد گزارش شد (خانی، یکه­فلاح و حاج­حسینی، 1392). همچنین سازمان جهانی بهداشت بر اساس شاخص جهانی بیماری­ها، برآورد می­كند كه بیماری­های روانی از جمله استرس­های مربوط به اختلالات روانی، دومین علت ناتوانی­ها تا سال 2020 خواهد بود (به نقل از کالیا[14]، 2002). این در حالی است که مطالعات متعدد انجام گرفته در گروه­های شغلی مختلف، بین سلامت روانی و رضایت شغلی افراد ارتباط قابل توجهی نشان داده­اند؛ به نحوی كه افراد با رضایت شغلی كمتر از سلامت روانی كمتری برخوردار بوده­اند (اُ-سولیوان، کیان و مورفی[15]، 2005). یکی از عامل­هایی که می­تواند سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار دهد، استرس­های ناشی از شغل است. افرادی که استرس زیادی را تحمل می‌کنند توجه کمتری به انجام کار خود دارند و بنابراین ممکن است به خود و دیگر افراد سازمان آسیب­هایی وارد کنند. به طور کلی استرس شغلی، بازده و بهره‌وری کارکنان را پایین می‌آورد و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺴﺘﺮده­ای ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ و ﺑﺪﻧﯽ دارد. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺳﺘﺮس­ ﮐﺎرﮐﺮد ﺷﻐﻠﯽ را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎری ﺟﺪی ﮔﺮدد (ﻣﻬﺪاد، 1389). هلمز[16] (2002) یکی از عوامل موثر بر عملکرد افراد در سازمان­ها را، استرس شغلی می­داند که سلامت روانی بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار داده است. بدین لحاظ در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در سازمان به یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی تبدیل شده است (به نقل از رضائیان، 1383). استرس شغلی زمانی روی می­دهد كه انتظارات از فرد بیشتر از اختیارات و توانایی­های او باشد. وقتی كه در محیط كار مجال نشان دادن خلاقیت، تصمیم­گیری و درایت از فرد گرفته شود در او استرس بروز می­نماید كه در نهایت منجر به كاهش كارایی می­شود؛ این امر یكی از مشكلات و تهدیدهای بزرگ، جهت سلامت افراد در جوامع مدرن امروزی است (مسلر و کاپوبینانکو[17]، 2001). در اغلب تحقیقاتی که استرس شغلی را مورد کنکاش قرار داده­اند نشان داده شده است که نیروى كار در معرض استرس شغلى در كشورهاى توسعه یافته حدود 30 درصد مى­باشد كه این میزان در كشورهاى در حال توسعه به مراتب بیشتر است (سوارد[18]، 2004). شواهدی در دست است که نشان می­دهد استرس می­تواند بر روی سلامتی فرد و پیامدهای مهم سازمانی از قبیل بهره­وری نیز تأثیرگذار باشد (لادو[19]، 1999). نارضایتی شغلی از پیامدهای استرس شغلی محسوب می­شود و از نظر اقتصادی و اجتماعی برای فرد هزینه­هایی در بر خواهد داشت (تایسون و پونگرونگفانت[20]، 2004). همچنین استرس شغلی با كاهش كارایی افراد، باعث افزایش میزان غیبت از محل كار، كاهش تولید، جابجایی نیرو، تعارض­های كاری، هزینه­های پزشكی، از كار افتادگی و    بودجه­های مربوط به استخدام نیروهای جدید باعث وارد شدن هزینه­های گزافی به سازمان­ها و شركت­ها می­شود (قاسمی پیرلوطی و همکاران، 1392). به طوری که سازمان بین المللی كارگر[21] (ILO) هزینه­های وارد بر كشورها به دلیل استرس شغلی را 1 تا 5/3 درصد تولید ناخالص داخلی تخمین زده و اعلام  می­كند كه این مقدار در حال افزایش است (به نقل از هاشمی­نژاد و همکاران، 1392). بنابراین می­توان با شناسایی و اصلاح عوامل تنش­زای محیط كار، از ایجاد بیماری­های روانی در این گروه از افراد جلوگیری كرد و جلوی هزینه­های تحمیلی ناشی از آن را گرفت.

[1] – Iacovides, Fountoulakis, Kaprinis & Kaprinis

[2] – job stress

[3] – Hoel, Sparks & Cooper

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:02:00 ب.ظ ]




5-4-1. پیشنهادهای کاربردی… 72

5-4-2. پیشنهادهای پژوهشی… 72

منابع… 73

الف: منابع فارسی… 73

الف: منابع غیر فارسی… Error! Bookmark not defined.

پیوست ها. 80

 

 

 

 

 

 

فهرست جداول

جدول 4-1: میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پیش بین و ملاک…. 60

جدول 4-2: ماتریس همبستگی متغیرهای پیش بین و ملاك…. 61

جدول 4-3: ضرایب رگرسیونی متغیرهای پیش بین استرس و اضطراب بدون تفکیک جنسیت     61

جدول 4-4: ضرایب رگرسیونی متغیرهای پیش بین استرس و اضطراب در گروه پسران   62

جدول 4-5: ضرایب رگرسیونی متغیرهای پیش بین استرس و اضطراب در گروه دختران   63

 

فصل اول

کلیات تحقیق

 1-1. مقدمه

مدرسه را می توان خانه دوم دانش اموزان قلمداد کرد. به جرأت می توان گفت مقدرا زمانی که دانش آموزان در محیط مدرسه می گذرانند بعد از محیط خانواده در رده دوم قرار دارد. محیط خانوادگی سالم ، محیطی گرم است ، محیطی است که کودک و نوجوان از حضور در آن و رابطه با اعضای آن ( پدر ، مادر ، خواهر و بردار ) ا حساس لذت می کند

محیط مدرسه که نیازهای اصلی نوجوان را در این سن برآورده نمایدو باعث ایجاد تعلق خاطر یا احساس تعلق به مدرسه در نوجوانان می شود. نیازهای اساسی دانش اموز در مقاطع ابتدایی و دبیرستان عبارتند از ثبات ، افزایش موقعیت های استقلال فردی ، فرصت هایی برای رقابت ، مواظبت و حمایت از دانش اموزان و پذیرفته شدن در جمع دوستان ( پاترسون، 2007).

هنگامی که محیط مدرسه نیازهای اساسی نوجوان را بر آورده کند در دانش آموز احساسی پدیدار می شود که خود را جزئی از مدرسه می داند، و خود را در رسیدن به اهداف مدرسه یا جامعه مدرسه سهیم و مشترک می داند( پاترسون،2007).

احساس تعلق فرآیندی است كه به موجب آن، افراد خود را با شخص دیگری یا گروهی از افراد همسان و همانند می بینند. و مانند یك منبع تأثیرگذار بر روی انگیزش افراد برای اقدام و فعالیت مشترك عمل می كند. حس یكی بودن با یك جمع و دسته انسانی سبب می شود كه اهداف و منافع شخصی افراد تابع اهداف و منافع جمع و دسته گردد، كه در نتیجه احتمال اقدام جمعی و مشترك براساس فهم و درك مشترك را افزایش می دهد( کرامر[1]،1996).

 

1-2. بیان مساله

می­توان گفت که محیط خانواده در سن نوجوانی نسبت به محیط همسالان دارای جذابیت کمتری می­باشد. در این سن که سن هویت­یابی نوجوان است، نوجوانان از محیط خانواده رویگردان شده و به سمت محیط خارج از خانواده و محدویت­های آن، جذب می­شوند. از جمله مهمترین محیط­هایی که نوجوان به آن گرایش پیدا می­کند محیط همسالان است (کارچر[2]، هولکومب[3] و زامبرانو[4]، 2008 ). محیط همسالان چندان محیط سالمی نیست و انحرافات (از قبیل استعمال دخانیات، انحرافات جنسی، مصرف مواد ) در آن به وفور یافت می­شود (کارچر، هولکومب و زامبرانو، 2008 ). از جمله جایگزین­هایی که برای محیط همسالان در این سن می­توان یافت محیط مدرسه است. محیط مدرسه در صورتی که نیازهای اصلی نوجوان را در این سن بر آورده نماید باعث ایجاد تعلق خاطر یا احساس تعلق به مدرسه در نوجوانان می­شود. نیازهای اساسی دانش­آموز در مقاطع ابتدایی و دبیرستان عبارتند از ثبات، افزایش موقعیت های استقلال فردی، فرصت هایی برای رقابت، مواظبت وحمایت از دانش­آموزان و پذیرفته شدن در جمع دوستان (روا[5]، استوارت[6] و پاترسون[7]، 2007).

حال در اینجا لازم است توضیحاتی را درباره مفهوم احساس تعلق به مدرسه و عوامل موثر بر آن ارایه دهیم. درباره احساس تعلق به مدرسه تعاریف متعددی ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره شده است.

دسته­ای از تعاریف مبتنی بر دیدگاه زیست بوم شناسانه یا مبتنی بر بعد اجتماعی است. در این رویکرد احساس تعلق به صورت عمومی عبارت است از توصیف کیفیت ارتباطات در سطح جامعه و به صورت اختصاصی (احساس تعلق به مدرسه) به عنوان دیدگاه افراد که باعث افزایش پیوند آنها با محیط مدرسه می شود تعریف می گردد(لیبی، 2000 به نقل از مک نلی[8] و همکاران، 2002). مک نلی و همکاران(2002) مهمترین عناصر این تعلق را عبارت از ارتباط موثر افراد با اعضای جامعه مدرسه، میزان تعلق افراد به اهداف جمعی و شمول یا میزان دخالت اعضا در فعالیت های اجتماعی می­داند. در این رویکرد سعی شده است به مدرسه به عنوان بخشی از جامعه نگاه شود که برای بررسی آن می بایست آنرا در بافت اجتماعی مورد بررسی قرار داد. با توجه به این رویکرد مدرسه می بایست دارای سیستمی باشد که به تمام افراد با عقاید و قومیت های متفاوت احترام گذارد(روا، استوارت و پاترسون،2007).

رویکرد دیگر در تعریف احساس تعلق به مدرسه رویکرد روانشناسی به احساس تعلق به مدرسه است که احساس تعلق به مدرسه را به عنوان یک حالت روانشناسی عنوان می­کند که در آن دانش­آموزان احساس کنند خود و دیگر دانش­آموزان مورد مراقبت و حمایت از طرف مدرسه هستند ( شوچت[9] و اسمایث[10]، 2009 ). براساس این رویکرد هنگامی که دانش­آموزان با قوانین سخت­گیرانه از طرف مدرسه روبرو شوند و با اولین خطا در مدرسه تنبیه یا حتی اخراج شوند دارای احساس تعلق کمتری نسبت به دانش­آموزانی هستند که در مدراس آسان­گیر می باشند ( لد[11] و دینلا[12]، 2009). کارچر، هولکومب و زامبرانو (2008 ) در این زمینه تعریفی دیگری را بیان کرده اند که احساس تعلق به مدرسه را به عنوان اعمالی می­داند که باعث سازگار شدن دانش­آموز در انجام یک فعالیت یا مکان خاص می شود. این اعمال باعث افزایش احساس راحتی، خوب بودن و کاهش اضطراب دانش­آموز می­شود.

در رویکرد دیگر نسبت به احساس تعلق سعی شده است با حاصل و بازده های آن تعریف شود ( جمیرسون[13] ، کمپوس[14] و گریف[15]، 2003) با توجه به این رویکرد فردی دارای احساس تعلق به مدرسه می باشد که نمرات و معدل خوبی در مدرسه داشته باشد در رویکرد دیگر سعی به تعریف و اندازه گیری احساس تعلق به عنوان میزان شمول و فعالیت دانش­آموز در تکالیف مدرسه و فعالیت در امور فوق برنامه شده است( نلی[16] وفیکی[17]،2004 ). به طور کلی می­توان به این نکته اشاره کنیم که عنصر مشترک همه  تعاریف ارتباط ، احساس امنیت و استقلال است.

درباره عوامل تاثیر گذارنده بر روی احساس تعلق به مدرسه عوامل متعددی ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می­شود.

تحقیقات سینلهاف[18](2009) مک نلی(2002) موریسون[19](2008) آلن[20]، رابینز وكاسیلاس(2008) و نشان دهنده این مطلب است که عواملی از قبیل 1- تنوع نژادی و قومیتی 2- قوانین سخت گیرانه درمدارس 3- افزایش جمعیت مدارس و کلاسها 4- سو مدیریت در کلاسها 5- افزایش فعالیت های فوق برنامه دارای ارتباط با افزایش یا کاهش احساس تعلق به مدرسه می­باشد.کارچر، هولکومب و زامبرانو(2008) عوامل گسترش دهنده احساس تعلق به مدرسه را شامل سه عامل می­دانند 1- پذیرش به وسیله دیگران 2- حمایت بین فردی 3- احساس تعلق تجربه شده. استرمان به نقل از بتی[21]و بریو[22] (2005 ) می­گویند با اینکه در گذشته وظایف فوق برنامه یکی از بهترین راههای افزایش احساس تعلق به مدرسه بوده است ولی هم اکنون به این نتیجه رسیده­ایم که افزایش ارتباط میان معلم و همسالان از جمله مهمترین عوامل تاثیر روی احساس تعلق به مدرسه می­باشد.   یک مدل که برای احساس تعلق مطرح گشته است مدل درونی کار می باشد. بر اساس این مدل ارتباطات و نحوه ارتباطات کودک با اولین پرستار بچه(والدین) شکل می­گیرد. این تعامل تصاویری را از خود و دیگران و محیط اطراف فراهم می­آورد که تجربیات فرد و نحوه تعبیر و تفسیر آنرا تحت تاثیر قرار می­دهد و در طول حیات تبدیل به مدل پیچیده تر و با ثبات تر می­گردد و پایه و اساس روابط با دیگران را فراهم می­آورد.( شوچت و اسمایث، 2009).

جامع­ترین مدل در جهت عوامل موثر بر احساس تعلق به مدرسه از طرف رو، استوارت و پاترسون ( 2007 ) ارایه شده است. بر اساس این مدل افزایش سلامت در مدارس باعث افزایش احساس تعلق در مدارس بوسیله دو راهبرد زیر می­گردد:

1-فرایندی که باعث افزایش مشارکت تمامی افراد و ایجاد یک اجتماع می­شود. هم چنین فعالیت در جامعه و مشارکت برابر و دمکراتیک میان اعضای جامعه.

2-ساختار سیاست­های مدارس، ترتیبات سازمانی مدارس، محیط فیزیکی، رویکردهای یاددهی و یادگیری و بطور کلی کلیه اموری که منعکس کننده ارزش مشارکت، دموکراسی و دخالت در جریان آموزش می­باشد.

در کنار دیدگاه­های مطرح شده در زمینه احساس تعلق به مدرسه، می­توان به تئوری­های کلان­تر روان­شناسی در زمینه احساس تعلق نیز بهره جست. به­طور مثال در تئوری آدلر[23] (1964)  از مفاهیمی هم­چون علاقه اجتماعی و سبک زندگی یاده شده است. در دیدگاه مازلو[24] (1979) از منظر نیازهای فردی که شامل نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، محبت و تعلق، احترام و خودشکوفایی مطرح شده است. در نظریه واقعیت درمانی گلاسر[25] (2008)از نیازهای اساسی انسان که شامل بقاء، محبت و تعلق، آزادی، قدرت و تفریح نام برده شده است. همانگونه که ملاحظه می­شود در نظریه­های یاد شده همواره از نیاز اساسی انسان به تعلق و محبت بین فردی به عنوان نشانه­ای از سلامت روان در نظر گرفته شده است.

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

از دیدگاه جامعه شناسی بنا به اعتقاد دوركیم وقتی حس تعلق به جامعه در افراد وجود داشته باشد، یك حس همانندی و قرابت به وجود خواهد آمد و پیوندهای عاطفی و دل مشغولیها و منافع مشترك افراد را به هم پیوند میدهد كه نتیجه آن افزایش و تشدید تماسهای آنان و گسترش ارتباطات در سطح جامعه است و این مهمترین ابزار برای یك مدیریت خوب بویژه در كشورهای جهان سوم است( کامر،1989)

از آنجایی­که  اضطراب به منزله‌ی بخشی از زندگانی هر انسان در همه افراد در حدی اعتدال‌آمیز وجود دارد در این مرحله به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می‌شود. به گونه‌ای كه می‌توان گفت: «اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب می‌رفتیم.» عصر حاضر را عصر اضطراب می‌نامند زیرا كه در چنین عصری مظاهر اضطراب بسیار فراوان و گسترده‌اند. اضطراب در دختران بیشتر از پسران مشاهده می‌شود زیرا كه دختران لطیف‌تر و روحی حساس‌تر دارند و زودتر دچار ترس و دلهره می‌شوند و در نتیجه آن، اضطراب بیش از اندازه در دختران یافت می‌شود (كامر[26]، 1995).

بعضی از روان‌شناسان وجود پدیده‌ای به نام اضطراب را در نوجوانی متاثر از اثرات وجودی خاص این دوره می دانند و این دوره را دوره فشار و طوفان می‌نامند. بعضی دیگر اضطراب را اثرات فرهنگ و محیطی خاص می‌دانند، و معتقدنند كه اضطراب در نوجوانی متاثر از تربیت آموزشی در فرهنگهای مختلف می‌باشد. در این عصر بدلیل مشغله‌های مختلف می‌باشد. در این عصر بدلیل مشغله‌های ذهنی كه وجود دارد، مردم همگی همیشه در حال استرس و تنش به سر می‌برند و همچنین استرس شاید عمومی ترین مساله زندگی روزمره انسان باشد، گروهی از صاحب نظران استرس را بیماری شایع قرن نامگذاری کرده اند. دوران ما ، عصر استرس و فشار عصبی است، دوره ای که در آن انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عوامل ایجاد استرس قرار گرفته و مسائل و مشکلات بیشماری از هر طرف او را احاطه کرده است. استرس را می توان جزء لاینفک زندگی بشر و اساس زندگی او دانست. استرس در زندگی افراد به خصوص نوجوانان و جوانان تاثیر مثبت و منفی دارد، به عبارت دیگر وجود استرس لازم و مفید است ولی میزان ان اهمیت دارد، ( دادستان، 1386 ).

این مطلب را هم بخوانید :

 

نوجوانان نیز گاهی اوقات همانند بزرگسالان استرس را در زندگی روزمره خود تجربه می کنند، به همبن دلیل آموختن روشهای مقابله با استرس برای آنها سود مند است. اغلب نوجوانان هنگامی که با موقعیت خطرناک ، دشوار یا دردناک روبرو می شوند و امکاناتی برای مقابله ندارند ، استرس زیادی را تجربه می کنند( سعیدی ، 1387).

پژوهش­ها در زمینه احساس تعلق به مدرسه و عوامل مربوط به آن دارای نتایج متفاوتی بوده است. برای مثال گیوپتا(1982)تاثیرات اضطراب را در مدرسه مورد بررسی قرار داد وی دریافت که اضطراب هیچ تاثیر معنی داری بر تعلق نوجوان به مدرسه ندارد.

مطالعه‌ای در آمریکا نشانه‌های اضطراب را در بین نوجوانان بررسی کردند. شایع‌ترین علائم اضطرابی در نوجوان، نگران و حساسیت بالا و خلق منفی و انتقاد بوده که ناشی از نگرش دیگران می‌باشد. در آمریکا احساس خوب بودن درباره خود، رضایت روانی در مورد اهداف، احساسات قابل قبولی هستند. نگرش دیگران موجب بیشترین اضطراب نشده و با علائمی جسمی از جمله سردرد، اختلال معده‌ای و شکایات عصبی خودر ا نشان می‌دهد (جان کنت[27]، 2003)

در جمع بندی از پژوهش­های متعدد انجام شده در زمینه احساس تعلق به مدرسه می­توان گفت که در چارچوب مفاهیمی چون تعلق، عضویت، رضایت، تعهد، التزام و ارتباط به عنوان پیش بینی کننده دستاوردهای آموزشی، روانشناختی، رفتاری و اجتماعی دانش‌آموزان به شمار می‌آورند (رسنیک[28] و همکاران، 1997 با روزر[29]، الکس[30] و استروبل[31]، 1998)

لذا هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا بین استرس و اضطراب  با احساس تعلق به مدرسه نوجوانان (پسر و دختر )  شهر بندرعباس وجود دارد و اینکه سهم هرکدام از این متغیرها چه میزان می باشد؟

[1] Kramer

[2]- karcher

[3]- holcomb

[4]- zambrano

[5]- Rowe

[6]- Stewart

[7]- Patterson

[8]- Mcneely

[9]- Shochet

[10]- smyth

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:02:00 ب.ظ ]




 

عنوان:

بررسی رابطه آلکسی تایمیا، تیپ شخصیتیD با سبک‌های ابراز هیجان

 

استاد راهنما:

دکتر شهرام مامی

 

زمستان1393

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

فهرست مطالب

عنوان                                                                                       صفحه                                                          

 

چكیده………………………………………………………………………………………………………………………. 1

 

فصل اول: كلیات

1-1- مقدمه. 3

1-2- بیان مسئله. 5

1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق.. 8

1-4- اهداف تحقیق.. 9

1-4-1- هدف اصلی.. 9

1-4-2- اهداف فرعی.. 9

1-5- سؤالات تحقیق.. 9

1-5-1- سؤال اصلی.. 9

1-5-2- سؤالات فرعی.. 9

1-6-فرضیات تحقیق.. 10

1-6-1-فرضیه اصلی.. 10

1-6-2- فرضیه‌های فرعی.. 10

1-7- تعریف عملیاتی و مفهومی‌متغیرها 10

 

فصل دوم: مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق

2-1- مقدمه. 13

2-2- آلکسی تایمیا 14

2-2-1- تعریف لغوی آلکسی تایمیا 14

2-2-2 -تعریف اصطلاحی آلکسی تایمیا 14

2-2-3- ویژگی‌های آلکسی تایمیا 15

2-2-4- ساختار  و انواع آلکسی تایمیا 16

2-3- ابراز گری هیجان. 22

2-3-1- تفاوت‌های فردی در ابراز گری هیجانی.. 23

2-3-2- تفاوتهای جنسی در ابرازگری هیجانی.. 27

2-3-3- دو سوگرایی در ابراز هیجان. 28

2-3-4- بازداری در ابراز هیجان. 28

2-3-5- کنترل هیجانی.. 31

2-3-5-1-کنترل خوش خیم. 32

2-3-5-2-  کنترل پرخاشگری.. 33

2-3-5-3- نشخوار. 33

2-3-6- دوسوگرایی در ابراز هیجان و سلامت روانی.. 35

2-3-7-دوسوگرایی در ابراز هیجان و سلامت جسمانی.. 37

2-3-8- تعریف هیجان. 38

2-3-9- مفاهیم و دیدگاه‌های هیجان. 40

2-3-10- ابعاد و مولفه‌های هیجان. 43

2-3-11- اجزای هیجان. 46

2-3-12- نظم هیجانی.. 47

2-3-13- هوش هیجانی.. 48

2-3-14- نظریه‌های ابراز هیجان. 48

2-4- شخصیت و تیپ شخصیتی.. 52

2-4-1- تعریف تیپ شخصیتی D.. 55

2-4-2 – تعریف تیپ شخصیت B.. 56

2-4-3- تعریف تیپ شخصیت A.. 56

2-4-4- تعریف تیپ شخصیت C.. 57

2-4-5 – نظریه‌های شخصیت… 57

2-4-5-1- نظریه روانکاوی.. 57

2-4-5-2- نظریّه‌های شناختی.. 58

2-4-5-3- نظریه‌های تیپ شناختی شخصیت… 59

2-4-5-4- نظریه یونگ… 60

2-4-5-5- نظریه صفات شخصیتی.. 60

2-4-5-5-1- نظریه گوردون آلپورت… 61

2-4-5-5-2- نظریه ۱۶ عامل شخصیت ریموند کتل.. 61

2-4-5-5-3- سه بعد شخصیت آیزنک… 62

2-4-5-5-4- نظریه پنج عامل شخصیت… 62

2-4-5-6-  رویکردهای موجود در باب شخصیت… 63

2-5- ارتباط آلکسی تایمیا  و ابرازگری هیجان. 64

2-6 – سبک‌های ابراز هیجان و خصوصیات شخصیتی.. 65

2-7-  یافته‌های توصیفی مربوط به متغیر‌های تحقیق.. 66

2-8- مطالعات انجام شده مرتبط با پژوهش… 66

2-8-1- مطالعات انجام شده خارج کشور. 66

2-8-2- پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور. 70

 

فصل سوم: روش اجرای پژوهش

3-1- روش تحقیق.. 73

3-2- جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری.. 73

3-3- روش گردآوری اطلاعات… 73

3-4- ابزار گرد آوری اطلاعات… 74

3-5-  تجزیه و تحلیل داده ها 76

 

فصل چهارم. : تجزیه و تحلیل داده ها

4-1- مقدمه 78

4-3- یافته‌های مربوط به فرضیه‌های تحقیق.. 82

 

فصل پنجم. : بحث و نتیجه گیری

5-2- محدودیت‌های تحقیق.. 96

5-3- پیشنهادات   96

5-3-1 پیشنهادهای کاربردی.. 96

5-3-2- پیشنهادهای پژوهشی.. 97

منابع و مـآخذ 98

چكیده انگلیسی  110

 

 

فهرست جدول‌ها

عنوان                                                                                       صفحه

 

جدول4-1 فراوانی و درصد نمونه مورد پژوهش بر حسب جنس… 78

جدول4-2 فراوانی و درصد نمونه مورد پژوهش بر حسب وضعیت تاهل.. 79

جدول4-3 فراوانی و درصد نمونه پژوهش بر حسب  رشته تحصیلی.. 79

جدول4-4 فراوانی و درصد نمونه مورد پژوهش بر حسب شهر محل سکونت… 80

این مطلب را هم بخوانید :

جدول4-5 فراوانی و درصد نمونه مورد پژوهش بر حسب ترتیب تولد. 81

جدول4-6 گروه نمونه مورد پژوهش بر حسب سن.. 81

جدول4-7 ماتریس همبستگی متغیر‌های آلکسی تایمیا ،  تیپ شخصیتی D با سبک‌های ابراز هیجان. 82

جدول4-8 ماتریس همبستگی متغیر‌های تیپ شخصیتی D با سبک‌های ابراز هیجانی.. 83

جدول4-9 ماتریس همبستگی متغیر‌های الکسی تایمیا  با سبک‌های ابراز هیجان. 83

جدول4-10 ماتریس همبستگی متغیر‌های آلکسی تایمیا با کنترل گری در ابراز هیجان. 84

جدول4-11 ماتریس همبستگی متغیر‌های آلکسی تایمیا   با دو سو گرایی در ابراز هیجان. 84

جدول4-12 ماتریس همبستگی متغیر‌های تیپ شخصیت D  با دو سو گرایی در ابراز هیجان. 85

جدول4-13 مقایسه میانگین نمره الکسی تایمیا   در دانشجویان زن و مرد. 85

جدول 4-14 آزمون تی برای مقایسه میانگین نمرات الکسی تایمیا در بین دانشجویان زن و مرد. 86

جدول4-15 مقایسه میانگین نمره تیپ شخصیتی D در بین دانشجویان زن و مرد. 86

جدول 4-16 آزمون تی  برای مقایسه میانگین نمرات تیپ شخصیتی D در بین دانشجویان زن و مرد. 86

جدول4-17 مقایسه میانگین نمره زیر مولفه های سبک‌های ابراز هیجان در بین دانشجویان زن و مرد. 87

جدول 4-18 آزمون تی  برای مقایسه میانگین نمرات زیر مولفه های سبک‌های ابراز هیجان در بین دانشجویان زن و مرد 87

 

فهرست نمودارها

عنوان                                                                                       صفحه

 

نمودار ٢-١-روابط فرض شده بین یك الگوی هیچان-تولید (سطح حالت تحلیل و سه بعد پرسشنامه ابراز گری بر كلی (سطح صفت تحلیل

دانلود مقاله و پایان نامه

 )…………………………………………………………………………………………………… 24

نمودار ٢-٢ روابط بین سه بعد ابرازگری هیجانی.. 26

 

فصل اول

كلیات

 

1-1- مقدمه

مشکلات هیجانی و میان فردی در سر تاسر جهان در صدر لیست بیماری‌های روانی قرار دارد، به طوری که بیشتر از 46 میلیون نفر در آمریکا تنها از اختلالات هیجانی و خلقی رنج می‌برند (کسلر[1] و همکاران، 1994؛ به نقل از وکیلی عباسعلیلو، 1393). تأثیر بسیار زیاد این مشکلات بر روند زندگی افراد و جامعه (ازجمله؛ هزینه‌های بهداشتی و درمانی، از دست دادن شغل، مشکلات بین فردی و…)، موجب شده است تا تعداد قابل‌توجهی از تحقیقات معطوف به این موضوع شود. نتایج تحقیقات انجام شده شامل معرفی الگوی‌های شناختی، شخصیتی، روابط خانوادگی و…، برای درک و فهم علل مشکلات ذکر شده می‌باشد. عواطف و هیجان‌ها بخش مهم و اساسی زندگی انسان را تشكیل می دهند به گونه ای كه تصور زندگی بدون آن دشوار است. ویژگی‌ها و تغییرات عواطف، چگونگی ارتباط عاطفی و درك و تفسیر عواطف دیگران نقشی مهم در رشد و سازماندهی شخصیت، تحول اخلاقی و روابط اجتماعی، شكل گیری هویت و مفهوم خود دارد (لطف آبادی، 1379). هیجان احساسی ذهنی است كه بر افكار و رفتار و جسم تأثیر می گذارد و از آنها تأثیر می پذیرد (مسكن[2] و همکاران، 2000). ابراز هیجان نیز تأثیر زیادی بر روابط بین فردی دارد (كندی مور[3] و واتسون[4]، 2001). بطور کلی هیجان به دو شیوه قابل مطالعه است. 1. بررسی تأثیر محتوای هیجانی اطلاعات دریافت شده و 2. بررسی تأثیر حالت هیجانی فرد در هنگام یاد سپاری. ابرازگری هیجانی به عنوان یک مولفه اصلی هیجان‌ها به نمایش بیرونی هیجان بدون توجه به ارزش (مثبت یا منفی) یا روش (چهره ای، کلامی‌یا حالت بدنی) اطلاق می‌شود (لویس[5]، 2000). بر همین اساس، برخی از افراد هیجان‌های خود را آزادانه و بدون نگرانی از پیامدهای آن ابراز می‌کنند. این افراد دارای شیوه ابراز هیجان، از نوع ابرازگری هیجانی[6] هستند (ایمونز و کلبی[7]، 1995). برخی دیگر گرایش به بازداری در ابراز پاسخ های هیجانی خود دارند. این افراد دارای شیوه ابراز هیجان از نوع بازداری هیجانی هستند (کینگ[8] و ایمونز، 1990). در بررسی علل و عوامل تأثیر گذار بر سبک ابراز هیجان، تیپ های شخصیتی[9] از جمله متغیرهای مطرح در این زمینه بوده است که از میان تیپهای شخصیتی مختلف تیپ شخصیتی D اخیرا مورد توجه محققین قرار گرفته است (لیم[10] و همكاران، 2011).

تیپ شخصیتی D دارای دو مؤلفه ی عاطفه منفی و بازداری اجتماعی می باشد. عاطفه منفی با تمایل به بیان هیجانات منفی مشخص می شود. افراد دارای عاطفه منفی بالا، بیشتر تمایل به تجارب عاطفه منفی در همه اوقات، صرف نظر از موقعیت دارند (دنولت[11]، 1998). عاطفه منفی ممكن است هم به عنوان یك متغیر مداخله گر و هم به عنوان یك عامل خطر واقعی عمل كند (دنولت و همکاران، 2000).

بازداری اجتماعی با تمایل پایدار به بازداری تجربیات هیجانی و رفتاری در تعاملات اجتماعی مشخص می شود. افراد دارای بازداری اجتماعی بالا بیشتر تمایل دارند كه از طریق كنترل بیش از حد خود بیانگری (عدم ابراز و تصریح عقاید وخصوصیات خود) از واكنش های منفی دیگران جلوگیری كنند (ایمونسا[12] و همکاران، 2007) و همین رویکرد موجب ایجاد آشفتگیهای پایدار در این افراد میشود؛ بنابراین در این مبحث به بررسی ارتباطات بین الکسی تایمیا با سبکهای ابراز هیجان و تیپ شخصیتی D پرداخته شده است.

 

1-2- بیان مسئله

مهارت در ابراز هیجان مقابله با چالش‌های زندگی را آسان تر می‌کند و منجر به افزایش سلامت روانی در اینگونه افراد میشود (کینگ و امونز، 1990). افرادی که از نظر هیجانی توانمند هستند، در موقعیت‌های مختلف احساس‌های خود را تشخیص می‌دهند، مفاهیم ضمنی آن را درک می‌کنند و به گونه موثری حالت‌های هیجانی خود را برای دیگران بیان می‌کنند. این افراد در مقایسه با افرادی که توانایی درک و بیان حالت‌های هیجانی خود را ندارند، در کنار آمدن با تجربه‌های منفی از موفقیت بیشتری برخوردارند و سازگاری مناسب تری را در ارتباط با محیط و دیگران نشان می‌دهند (گلمن[13]،1995).

اصطلاح آلکسی تایمیا[14] (ناگویی خلقی)، اولین بار توسط سیفنوس[15] (1972، 1973) برای توصیف مجموعه ای از ویژگی‌های شناختی و عاطفی و در توصیف افرادی به کار برده شد که فقدان ظرفیت عاطفی آنها، منجر به شکست در توصیف هیجانات و به کلام در آوردن آنها می‌شد (میجر[16] و همکاران، 2006). آلکسی تایمیا به عنوان یک اختلال چند شامل دشواری در شناسایی احساسات[17]، دشواری در توصیف احساسات[18] و سبک تفکر بیرون مدار[19] میشود. درکل آلکسی تایمیا را می‌توان به عنوان نقص در بازنمایی هیجان ها، پردازش شناختی و تنظیم حالات هیجانی بین فردی در نظر گرفت (تیلور[20] و بگبی[21]، 2004). بنابراین آلکسی تایمیا یا نارسایی هیجانی بعنوان یک پدیده ی هیجانی شناختی به اختلال خاص در کارکرد روانی اطلاق می‌شود که در نتیجه ی فرآیند بازداری خودکار اطلاعات و احساسات هیجانی به وجود می‌آید. ناتوانی در ارزیابی و ابراز هیجان‌ها را با آلكسی تایمیا در ارتباط دانسته اند (بگبی و همکاران، 1994).

در ارتباط با آلکسی تایمیا، مؤلفه‌های مختلفی مطرح شده اند که از جمله‌ی آنها می‌توان به تیپ شخصیتی D و سبک‌های ابراز هیجان اشاره کرد. پژوهشگران آسیب شناسی روانی معتقدند که عدم توانایی به کارگیری و اصلاح مهارتهای تنظیم هیجانی، پیش بینی کننده آسیب‌های روانی فرد در آینده می‌باشد. به همین دلیل هنگامی كه فرد با یك موقعیت هیجانی روبرو می شود احساس خوب و خوش بینی برای كنترل هیجان كافی نیست بلكه وی نیاز دارد كه در این موقعیت‌ها بهترین كاركرد شناختی را نیز داشته باشد (رضوان و همکاران، 2006). در همین رابطه، پاركر[22] و همكاران (1993) و كوینتون[23] و واگنر[24] (2005) گزارش کرده اند كه آلكسی تایمیا با دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی رابطه دارد.

ابرازگری هیجانی از ابعاد مهم و تامین‌کننده سلامت روان است و نقش کلیدی در سلامت روان دارد؛ زیرا در صورت عدم ابراز هیجان خاطرات آسیب‌زا همراه با هیجانات سرکوب شده به مقاومتی ناهشیار و نشانگان آسیب‌زا منجر می‌شوند. از دیدگاه علوم شناختی، هیجان‌ها به عنوان دسته ای از طرحواره‌های مبتنی بر پردازش اطلاعات شناخته می‌شوند که شامل فرآیندها و تجسم‌های نمادین و غیر نمادین هستند. کاهش ابراز هیجانات اساسا بیانگر نوعی فقدان یا بدتنظیمی‌هیجانات است. به همین صورت آسیب در ظرفیت‌های پردازش هیجانی مبتنی بر نارسایی هیجانی ممکن است یک عامل خطر احتمالی برای انواع مشکلات سلامت روان باشند. دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، گرایش به ابراز هیجان داشتن ولی ناتوان از ابراز آن بودن، ابراز هیجان بدون تمایل واقعی، ابرازكردن و سپس پشیمان شدن می باشد (كینگ و امونز[25]، 1990). دوسوگرایی در ابرازگری هیجان ممکن است به عنوان احساس های هیجانی به سرعت متغیر یا به طور همزمان شدید و متضاد به یک موضوع تعریف شود (کینگ، 1998). كنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، خود دو سبك از سبك های ابراز هیجان هستند. افراد توانمند از نظر کنترل هیجانی، احساس های خود را تشخیص می‌دهند، مفاهیم ضمنی آن را درك می‌کنند و به گونه مؤثرتری حالت های هیجانی خود را برای دیگران ابراز می‌دارند. برخی افراد هیجان‌های خود را آزادانه و بدون نگرانی از پیامدهای آن ابراز می‌کنند؛ برخی دیگر در انتقال حالت های هیجانی محافظه کارند و برخی هیجان های ناراحت کننده را در ذهن خود مرور می‌کنند و افرادی نیز ممکن است ابرازگر یا غیر ابرازگر باشند، ولی در عین حال در مورد سبک ابرازگری خود متعارض باشند (کینگ و کلبی، 1995).

نتایج پژوهشهای کاستلی[26] و همکاران (2013)؛ دالبداک[27] و همکاران (2013)، مظاهری و افشار (1389)؛ لی[28] و همکاران (2007) نشان داده است که بین آلکسی تایمیا و دو بعد دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات آن، با افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد از طرفی اضطراب با ویژگی‌های شخصیت D رابطه تنگاتنگی دارد. نتایج تحقیقات ویلیامز[29] و همکاران (2011) و ماتن[30] و جنکاز[31] (2007) نیز موید همین نتیجه بوده است.

تیپ شخصیتی D به عنوان یك تیپ شخصیتی آشفته تعریف می شود كه شامل دو رویداد همزمان هیجان پذیری منفی (تمایل به تجربه ی هیجانات منفی) و بازداری اجتماعی (تمایل به بازداری از خود ابرازی در تعاملات اجتماعی) است (دنولت، 1998). هنگامی كه فردی این دو خصوصیت شخصیتی یعنی عاطفه منفی و بازداری اجتماعی را به طور همزمان و با شدت بالا دارا باشد، به عنوان تیپ شخصیت D یا شخصیت پریشان طبقه بندی می شود. به همین ترتیب، بازداری اجتماعی با تمایل پایدار به بازداری تجربیات هیجانی و رفتاری در تعاملات اجتماعی مشخص می شود. افراد دارای بازداری اجتماعی بالا بیشتر تمایل دارند كه از طریق كنترل بیش از حد خود بیانگری (عدم ابراز و تصریح عقاید وخصوصیات خود) از واكنش های منفی دیگران جلوگیری كنند (ایمونسا و همکاران، 2007).

مطالعه پژوهشهای پیشین اهمیت بررسی و تشخیص عوامل موثر بر الکسی تایمی که میتوانند نقش تشدید کننده یا متعادل کننده داشته باشند را آشکار میشود. از آنجایی که بیشتر ادبیات در این زمینه آلکسی تایمیا را با مؤلفه‌های اثر گذار بر آن به طور جداگانه بررسی کرده اند، شناسایی رابطه تیپ شخصیتی D، سبک‌های ابراز هیجان با آلکسی تایمیا، می‌تواند به روشن شدن همپوشانی این صفات با یکدیگر کمک کرده و نشان دهد که کدام دسته از متغیر‌ها به لحاظ همپوشی با این سازه می‌توانند در ابتلا به اختلالات، تداوم آنها و دشواری در درمان، تاثیرگذار باشند. از این رو پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین آلکسی تایمیا با تیپ شخصیتی D و سبک‌های ابراز گری هیجان پرداخته است تا به طور همزمان نقش ارتباطی این عوامل را مورد بررسی قرار دهد و از طریق فهم بیشتر این سازه، امکان اقدامات پیشگیرانه و تشخیص بهتری را فراهم آورد.

1 . Kesller

[2] . Mesken

[3] . Kenndey-Moore

[4] . Watson

[5] . Lewis

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:01:00 ب.ظ ]