2-7- شاخص‌های اثرسنجی فرهنگی 35

3- فصل سوم:روش‌شناسی تحقیق 45

3-1- انواع تحقیق 45

3-2- فرآیند پژوهش 45

3-3- روش گردآوری داده‌ها 46

3-4- جامعه آماری تحقیق 46

3-4 روایی پرسشنامه 46

3-5- پایایی پرسشنامه 47

3-6- مؤلفه‌های مستخرج از شاخص‌های دوره متوسطه در بخش ادبیات موضوع تحقیق و نظر نخبگان 48

  1. فصل: تجزیه و تحلیل داده‌ها 55

4-1 مقدمه 55

4-2 تحلیل آماری استنباطی 55

4-3 تحلیل پرسشنامه‌های اثرسنجی فرهنگی 55

4-3-1 اعتقادات 55

4-3-2 اخلاقی 58

4-3-4 فرهنگی و هنری 60

4-3-5 اجتماعی 61

4-3-5 زیستی 63

4-3-6 سیاسی 64

4-3-7 اقتصادی 66

4-3-8 علمی و آموزشی 68

4-4 تحلیل پرسشنامه‌های اثرسنجی فرهنگی با هدف اولویت‌بندی 69

فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات 73

5-1- مقدمه 73

5-2- خلاصه پژوهش 73

5-3- تحلیل یافته‌ها و نتیجه‌گیری 73

5-4- پیشنهادها 75

5-5- محدودیت‌های پژوهش 85

منابع…. 86

پیوست: 89

پیوست شماره 1- برنامه‌های 5 ساله توسعه کشور و برنامه‌های سالانه 89

پیوست شماره 2- مصوبات هیأت امنای سازمان استعدادهای درخشان 89

پیوست شماره 3- اهداف کلی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی 90

 پیوست شماره 4- اهداف دوره متوسطه 93

پیوست شماره 7- اهداف دوره راهنمایی تحصیلی 98

فصل اول:کلیات تحقیق

1-1-   مقدمه

وقتی انسان ها بر اساس فطرت خویش و برای تامین نیازهای روحی،روانی و جسمانی خود ناچار به زندگی در کنار یکدیگر هستند و جامعه ای را تشکیل می دهند، بتدریج با مداخله نیازهای فطری در پیوند با تعلیمات انبیا و آموزه های عالمان، نخبگان و بزرگان خود و تاثیر سایر حوادث تاریخی و شرایط جغرافیایی، مجموعه از اعتقادات، باورها، آداب و رسوم را اختیار کرده و براساس آن ارزش ها و هنجارهای خود پایه گذاری می نمایند و به طور طبیعی و در اکثر موارد در ارتباطات و رفتار خود آنرا مراعات می نمایند، همانور که در بسیاری از آداب رسوم خود، از پوشیدن لباس، خوردن غذا، معماری و شهرسازی تا مراسم مختلف اجتماعی از نمادهای نشان دهنده اعتقادات و ارزش های خود بهره می برند.

از زمان تولد، انسان در همان اوان کودکی نیاز به تربیت و آموزش را در خود احساس می کند و از طریق یادگیری امور مختلف به سمت رشد و تعالی پیش می رود. رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در آبان ماه 1375 می فرمایند:«برکت یک نظام الهی و اسلامی و انسانی و مردمی، در همین است که استعدادها می‌جوشد و شکوفا می‌شود؛ انسانها سرزمینهای ناشناخته و ناپیموده‌ای از تکامل بشری را طی می‌کنند و جامعه، بتدریج، به سمت کمال پیش می‌رود. همان‌طور که مزارع گیاهی را، سرزمینِ بااستعداد و باران رحمت حق و تربیت باغبان ماهر، شکوفا می‌کند و رنگین کمانی از میوه‌ها و گلها می‌سازد؛ در مزارع انسانی و بشری هم، یک کشور آزاد و مستقل، با تربیت قرآنی و اسلامی و باران رحمت احکام و معارف نورانی اسلام، همین بالندگی و شکوفایی را پیدا می‌کند.» فرد در اثر تربیت و آموزش رشد می‌کند و به تجربیات زیادی دست پیدا می کند. یکی از مراحل تربیت انسان در مدرسه است، فضایی که هدف آن رشد و پیشرفت علمی دانش آموزان است. همیشه در بین انسان‌ها، افرادی هستند که دارای هوش بالاتر و ضریب هوشی بیشتری هستند یعنی بهتر می فهمند و بیشتر می توانند رشد کنند. در بین مدارس نیز مدارسی وجود دارند که به آموزش و پرورش استعدادهای برتر می پردازند و افراد توانا و دارای استعدادهای بیشتر را پذیرفته و به آنها آموزش می دهند و نقش بسیار مهمی در شکل گیری فرهنگ و ارزشهای افراد دارد. برنامه هایی که در مدارس وجود دارد و دانش آموزان از آن بهره می برند

رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در سال 84 در دیدار با شورای عالی انقلاب فرهنگی ،مهندسی فرهنگی در جامعه را مطرح کردند و در سال 86 در جمع شورا در ادامه بحث مهندسی فرهنگی ،پیوست فرهنگی را مطرح کردند و فرمودند:«در طرح هائی که درکشور تنظیم می شود ….طرح های اقتصادی ؛طرح های پولی ومالی ؛طرح های عمرانی حتما یک پیوست فرهنگی وجود داشته باشد .آن پیوست فرهنگی مصوبه شوراست وهمه ملزم باشند که به آن عمل کنند وآن رالازم الاجرابشمارند.» و از دیگر بیانات ایشان در عرصه های غیر از پولی و مالی می توان دریافت که این بحث شامل فرهنگ جامعه نیز می شود. برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن در دوران گذار بهترین روش درمان هم به وسیله دارو و هم از طریق کار بنیادی است یعنی در کنار تحول فرهنگی و مهندسی فرهنگی در کشور نیاز به پیوست فرهنگی است که تا حد امکان آسیب‌هایی که در اثر اجرای برنامه ها و طرح ها در فرهنگ جامعه وارد می شود را کاهش داده و یا از بین برد.

1-2-   بیان مساله

رهبر معظم انقلاب در  دیدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش در تیر1381 می فرمایند: «باید برای تربیت دانش‌آموزان هم خیلی اهمیت قائل شد. البته شنیدم در آموزش و پرورش مطرح شده است که بخش تربیت را با تعلیم همراه کنیم تا معلّم در کلاس، تربیت هم بکند. این حرف بسیار درستی است؛ بنده هم معتقدم که معلّم فیزیک، معلّم زیست‌شناسی، معلّم ریاضی، یا هر معلّم دیگری، می‌تواند با یک کلمه و تلنگر، آن چنان تأثیری روی ذهن دانش‌آموز بگذارد و چنان تربیتی بکند که گاهی با یک کتاب نشود آن تأثیر را گذاشت؛ اما این منافاتی ندارد با این‌که بخش تربیت با همان استحکام، در آموزش و پرورش باقی بماند و مورد اعتنا قرار گیرد. البته این را تطوّر و پیشرفت دهید وتکمیل کنید. پیشرفت در همه حال خوب است. ایستایی و جمود در هیچ کاری خوب نیست. باید پیشرفت کرد؛ اما باید قاعده را حفظ نمود.»

تربیت عبارت است از عملی که قوای جسمانی، روانی و عقلی انسان را شکوفا ساخته، تا آن قوا با نظام و سازمان ویژه ای با استعداد از درون متربی و به مدد کوشش‌های او به میزان توانایی و استعداد خود رشد و پیشرفت نماید.(گلستانی،1387) در این تعریف ابعاد فرد را شامل جسم، روان و عقل برشمرده است که برای هرکدام نیاز به برنامه ای مجزا و عملی خاص می باشد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان در اردیبهشت 1387 می فرمایند:«  مسئله‌ی تعلیم وتربیت، مسئله‌ی زندگی بخشیدن و ولادت بخشیدن به یک مخاطب و یک انسان است. اسلام با این چشم نگاه می کند. شما تلاش کنید، سعی کنید یک بخشی از زمینی را که خشک به نظر میرسد، بکاوید و از آنجا چشمه‌ای جاری شود؛ شما یک بذری را که خیلی ناچیز به نظر میرسد، در زمین مستعدی بکارید و آن را آبیاری کنید، تا نهال سرسبزی از آن متولد شود؛ مسئله این است. » و این به این معنا می باشد که آموزش و پرورش وظیفه دارد از لحاظ روحی تا حدودی و از نظر عقلی دانش آموزان را به رشد حقیقی برساند.

همانطور که رهبر معظم انقلاب در دیار با نخبگان جوان سال 1389 فرمودند «اعتقاد راسخ من این است که اگر چنانچه بر روی مسئله‌ی علم و فناوری و نخبه‌پروری سرمایه‌گذاری کنیم، حتماً در یکی از بااولویت‌ترین کارها سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. پیشرفت علمی و به دنبال آن، پیشرفت فناوری، به‌کشور و ملت این فرصت و این امکان را خواهد داد که اقتدار مادی و معنوی پیدا کند. بنابراین با یک نگاه راهبردی، علم یک چنین اهمیتی دارد» یکی از اولویت های ما پرداختن به نخبه پروری و تربیت نخبگان است .در بین مدارس آموزش و پرورش، یکی از مهمترین مدارس مدارس استعدادهای درخشان، و کلیدی ترین دانش آموزان ،دانش آموزان استعداد درخشان می باشند. با توجه به پتانسیل این دانش آموزان در کشور و اهمیت این گونه افراد در جامعه، مدارس استعدادهای درخشان را می توان یکی از نقاط استراتژیک برای کشور و در نظر گرفت. به منظور برنامه ریزی برای تعلیم و تربیت حقیقی دانش آموزان در ابتدا باید به اثرسنجی فرهنگی برنامه های ملی مدارس استعداد درخشان پرداخت و با توجه به نتایج به دست آمده تحلیل و برنامه ریزی کرد. به همین منظور در این پایان نامه سعی می شود با تعریف اثرسنجی(پیوست) و تبیین مفهوم پیوست فرهنگی به بررسی پیوست فرهنگی برنامه‌های ملی مدارس استعدادهای درخشان بر دانش آموزان آنها پرداخت.

1-3-   سوالات تحقیق

1- آثار فرهنگی برنامه ملی مدارس استعدادهای درخشان بر دانش آموزان چیست؟

2-میزان اهمیت آثار فرهنگی برنامه ملی مدارس استعدادهای درخشان بر دانش آموزان چه مقدار است؟

1-4-   اهمیت و اهداف پژوهش

در شرایط امروز جهان دو خطر عمده می تواند فرهنگ یک جامعه را تهدید نماید:1- ضعف ها و کاستی های فرهنگ گذشته و گسترش آن کاستی های، متاثر از تحولات جدید 2- ورود آسیب های جدید از سایر فرهنگ ها (امامی،1391) شومر در مطالعه ای به این نتیجه رسیده است که «باورهای معرفت شناختی» دانش آموزان به طور معناداری از سال اول به چهامر دبیرستان تغییر پیدا می کنند.(مرزوقی،1375)  از آنجا که مدارس استعداد درخشان و نخبه پروری یکی از نقاط راهبردی نظام جمهوری اسلامی است و سرمایه گذاری در این زمینه از ملزومات پیشرفت انقلاب اسلامی است، در این تحقیق به اثرسنجی فرهنگی برنامه های ملی مدارس استعداد درخشان ب روی دانش آموزان دبیرستانی آها پرداخته می شود.

هدف این پژوهش عبارتند از:

1- شناسایی مولفه های فرهنگی موثر برنامه مدارس استعداد درخشان بر دانش آموزان  آنها

2-  اولیت بندی این مولفه ها شناسایی شده

نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی های  آموزش و پرورش استعداد درخشان و همچنین بنیاد نخبگان نقش اساسی و بنیادی داشته باشد.

1-6-   فرضیات تحقیق

از آنجا که پژوهش از نوع اکتشافی است فاقد فرضیه می باشد.

1-7-   روش شناسی تحقیق

پژوهش حاضر بر اساس ماهیت از نوع کیفی ،بر اساس هدف از نوع توسعه ای – کاربردی است،در این پژوهش ابتدا به مرور ادبیات موجود در این حوزه پرداخته و با استفاده از مصاحبه انجام شده از نخبگان، نظر آنها درباره انتخاب و گزینش از بین شاخص ها منتخب انجام شود و در نهایت به فهرستی از شاخص های با اهمیت بالا از نظر نخبگان رسیده و بعد از تبدیل شاخص ها به سوالات با نظرات تعدادی از کارشناسان این امر،این پرسشنامه ها بعد از اعتبارسنجی در دو مدرسه اجرا گردید. به استخراج شاخص های نهایی از شاخص های آموزش و پرورش می پردازد و در مرحله بعد با استفاده از نظر نخبگان به اولویت بندی و طبقه بندی شاخص ها پرداخته شد و در نهایت با تهیه پرسشنامه شاخص های مذکور را در دو مدرسه به آزمایش گذاشته شد .جامعه آماری شامل دانش آموزان سال اول و سوم دبیرستان مدارس استعداد درخشان بدون محدودیت جنسیت می باشند. نمونه گیری نیز به طور غیر تصادفی و انتخابی از بین دانش آموزان مدارس استعداد درخشان صورت خواهد پذیرفت.

– فرهنگ

 2-1-1- مقدمه

به زعم امام خمینی(ره) بدون هیچ تردیدی بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است و اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن را تشکیل می دهد.[1]   «راه اصلاح یک مملکت فرهنگ آن مملکت است.»[2] «فرهنگ است که مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های یک ملت است»[3]. آن چیزی که ملت ها را می سازد فرهنگ صحیح است[4] و « اگر فرهنگ درست شود یک مملکت اصلاح می شود»[5] با همه اهمیت که فرهنگ در بیانات امام به آن اشاره شد، صاحب نظران برای فرهنگ کارکردهای مختلفی برشمرده اند مثل نقش فرهنگ در  چگونگی زندگی و ادامه حیات اجتماعی و ملی ملت ها، تأمین نیازهای درونی و بیرونی انسان، ایجاد و حفظ همبستگی بین افراد جامعه، هویت بخشی  و مواردی از این قبیل  دلالت های روشنی در تآیید اهمیت فرهنگ وجود د

1-2-1-2- مفهوم فرهنگ و انواع رویکردها به آن

در تعریف فرهنگ از آنجا که مفهوم بسیار گسترده و پیچیده ای است به طوری که مورد مداقه صاحب نظران در طول زمان های متمادی گرفته است و تاکنون بیش از 200 تعریف برای فرهنگ ارائه شده و هرکدام از تعاریف برمبنای رویکرد خاصی بنا شده است، در اینجا سعی می شود ابتدا به تعریف فرهنگ از منظر صاحب نظران غربی پرداخته و سپس به آنچه توسط اندیشمندان ایرانی مطرح شده و مرتبط با موضوع این پژوهش است، ارجاع داده شود.

همانطور که پیشتر اشاره شد از سالیان دور فرهنگ با رویکردهای مختلفی مورد بررسی و تحقیق پژوهشگران علوم مختلف از جمله جامعه شناسی، مردم شناسی، روان شناسی، انسان شناسی و … قرار گرفته است و بالطبع تعاریف مختلفی با دیدگاههای مختلف برای آن ارائه شده است که در این مجال بصورت مجمل به آنها اشاره می کنیم:

دیدگاه توصیفی به تبیین عناصر موجود در فرهنگ می پردازد. تیلور در کتاب فرهنگ ابتدایی جامع ترین تعریف توصیفی از فرهنگ را اینگونه بیان می کند: “فرهنگ مجموعه پیچیده ای شامل معارف، اعتقادات، هنر، حقوق، اخلاق، رسوم و تمام توانایی ها و عاداتی است که بشر به عنوان عضوی از جامعه اخذ می نماید.” (تیلور، 126-118: 1871)

دیدگاه تاریخی بر وجه میراث فرهنگی و تمدنی تاکید دارد. سایپر[6] فرهنگ را از این منظر اینگونه تعریف می کند: “مجموعه ای همبسته از کردارها و باورها که از جامعه به ارث رسیده و بافت زندگی ما را می سازد.”

دیدگاه هنجاری بر جنبه قواعدی و راه و روشی فرهنگ نظر داشته و فرهنگ را مجموع راه و رسم های عمل و اندیشه یک گروه اجتماعی در گذشته و حال می داند.

دیدگاه روانشناسی فرهنگ به جنبه سازگاری، یادگیری و به عادت در آمدن فرهنگ می پردازد و فرهنگ را عامل سازگاری انسان با محیط می داند که از راه آموزش و یادگیری انتقال می یابد.

این مطلب را هم بخوانید :

 
 

دیدگاه ساختاری بر ماهیت سیستمی و سازمانی فرهنگ تاکید داشته و آن را شامل نوآوری ها و ویژگی های خاصی دانسته که در یک سیستم یکپارچه شده و اجزاء آن کم و بیش با یکدیگر در ارتباط می باشند.

دیدگاه تکوینی نیز فرهنگ را یک برساخته و محصول تعریف می کند. هانتینگتون[7] فرهنگ را عبارت از هر شیء، عادت، نهاد، شیوه زندگی  عملی می داند که انسان آفریده و به نسل بعدی می سپارد. (آشوری، 74-47: 1381)

در جمع بندی دیدگاههای محققین غربی در مورد فرهنگ می توان به این نتیجه رسید که فرهنگ مجموعه ای از باورها، ارزش ها و رفتارهای برآمده از انسان و فعالیت ها و روابط او در یک جامعه است که در اجزاء و عناصر یک نظام پیچیده و منسجم بازشناسی می شود و در طول تاریخ از نسلی به نسل دیگر به واسطه یادگیری و جنبه های سازگاری و عادتی

 آن انتقال می یابد و بدین سان چارچوب های اندیشه و اقدام را در یک اجتماع مشخص می سازد. (حسن بیگی، 1390)

بر اساس جمع بندی انجام شده دو عامل مهم در شکل گیری فرهنگ دخالت دارد. اول، ارتباط ذهنی، شیوه تفکر، احساس و عمل افراد دارای فرهنگ مشترک و دوم، تجلی نوع تفکر افراد در نهادها و تولیدات ملموس جامعه. به عبارتی می توان گفت فرهنگ دارای دو ساحت مادی و معنوی است که ساحت مادی شامل مصنوعات، رفتارها و نهادهاست و ساحت معنوی شامل باورها، مفروضات و ارزشها. (روسک، 1369) می توان جمع بندی حاصل از تعاریف مختلف فرهنگ را در مدل ساده ای ترسیم کرد. مدل شاین[8] به خوبی این مطلب را بیان کرده است. بر اساس این مدل فرهنگ بر روی سه سطح شکل می گیرد: سطح باورها و مفروضات، سطح هنجارها و ارزشها، و سطح مصنوعات ونمادها. هچ (1385) معتقد است نمادها و مصنوعات خود به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول نمودهای فیزیکی(آرم ها، آثار و طراحی های هنری، معماری، لباس و اشیاء مادی و …)، دسته دوم نمودهای رفتاری(مراسم، الگوهای ارتباط، آداب، پاداش ها و …) و دسته سوم نمودهای شفاهی(حکایتها، داستان ها، اسطوره ها، تاریخ و قهرمان ها و …) (هچ[9]، 353-344: 1385) وی معتقد است میان سطوح فرهنگ تاثیر متقابل و ربط و برگشتی وجود دار و هر یک، دیگری را دچار تغییر و تحول می سازد. (هچ، 345:1385؛ شاین، 4: 1388)

با توجه به تعاریف رایج مفهوم فرهنگ که از عامل در برگیرنده مجموعه ای از عناصر برای حفظ وضعیت موجود برخوردار می باشد، دو موضوع مهم مورد غفلت واقع شده است؛ اول آنکه تمرکز بر رابطه و پیوند عناصر سازنده فرهنگ، هسته هر گونه اقدامی در راستای مهندسی فرهنگی است و دوم اینکه تمرکز بر هدف تعالی سازی جامعه به وسیله فرهنگ که روح مهندسی فرهنگی است در این تعاریف جنبه محوری نداشته و حداکثر بصورت حاشیه ای مطرح شده است. بنابراین از کنار هم قرار دادن اجزای منفعل بدون در نظر گرفتن اصل پیوستگی که عامل اتحاد بخش آن اجزاست و گوهر اساسی فرهنگ را شکل می دهد، نمی توان به مفهوم فرهنگ پی برد. فرهنگ در درجه اول به همبستگی و منطقی وحدت بخش قابل تعبیر است که ورای رفتارهای واقعی جای داشته و می تواند امکان توضیح این رفتارها را فراهم آورد. (عیوضی، 1387؛ بدیع، 1376) فلذا ایجاب می کند تعریفی مناسب با این مساله از فرهنگ ارائه شود. در مهندسی فرهنگ  می بایست فرهنگ را سیستمی در نظر گرفت که دارای اجزایی است که این اجزاء در تعامل با یکدیگر قرار دارند و در جهت هدف معینی حرکت می کنند؛ بنابراین در مهندسی فرهنگ تعریفی مبنا قرار می گیرد که الف) حداکثری باشد، ب) نگاه سیستمی به آن شده باشد و ج) ارتباط آن با سایر نظامات جامعه اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی لحاظ شده باشد. (ناظمی، 1385)

اندیشمندان ایرانی نیز به سبب اتصال عمیق مقوله فرهنگ با مسائل مختلف ملی و بین المللی مواردی را به این تعریف افزوده اند از جمله اینکه مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، در تعریفی که از فرهنگ ارائه داده اند، می فرمایند:

عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی، یا تحرک و ایستادگی، یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران. یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیگارگی و خمودی تحریک می کند. فرهنگ ملی است. فرهنگ – با همین تعریف ویژه – محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش موثر در همه حرکات و تحولات و تشکیل دهنده هویت یک جامعه است. (1383)

ایشان معتقدند فرهنگ دارای دو جزء اصلی است که می بایست در یک تعامل سیستمی با هم قرار داشته باشند. این دو جزء عبارتند از الف) مظاهر فرهنگی مانند زبان و خط و امثال اینها و ب) باطن و اصل تشکیل دهنده پیکره فرهنگ ملی مثل: عقاید، آداب اجتماعی، موارث ملی، خصلتهای بومی و قومی.

به تعبیر استاد شهید آیت الله مطهری برای اینکه فرهنگ را بشناسیم که آیا اصالت و شخصیت دارد و از روح و حیات ویژه ای برخوردار است و یا صرفا، التقاطی است از فرهنگهای دیگر و احیانا ادامه و استمرار فرهنگهای پیشین است، لازم است انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنین عناصر برجسته آن را زیر نظر بگیریم. (مطهری، 1357:14) بنابراین اگر فرهنگی از انگیزه های ویژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت سایر فرهنگها متفاوت باشد و عناصر ویژه ای را وارد کند که آن عناصر از برجستگی خاصی برخوردار باشند به این معنی است که آن فرهنگ اصالت و شخصیت دارد. (ازگلی، 1385)

علامه محمد تقی جعفری نیز در تعریف فرهنگ اینگونه می فرمایند:

مقصود از فرهنگ، پذیرش و منعکس ساختن آن نمودها و فعالیتهای بشری که کاملا منشاء طبیعی داشته و از قوانین جبری تبعیت می کنند، نمی باشد. البته همه نمودها و شئون هر یک از اقوام بشری با خصوصیات فرهنگی آن قوم می تواند رنگ آمیزی شود. (جعفری، 1366) بنابراین فرهنگ رنگ آمیزی واقعیات عینی و توجیه فعالیتها و شئون زندگی (هر جامعه) با مقداری از آرمان ها و عقاید و رسوم و هدف گیری ها، که اخلاق و هنر به معنای عمومی، و کمیت و کیفیت آزادی و مذهب و برداشت خاص از جهان بینی و علم و اخلاق تابو و حتی قوانین حقوقی را کیفیت خاصی می بخشد نامیده می شود. (جعفری، 1360)

امام راحل و بنیانگذار انقلاب اسلامی در تعریف فرهنگ اسلامی می فرمایند:

بدیهی است فرهنگ به مفهوم مجموعه باورها و ارزشها و آداب و رسوم باید بر اساس شناخت اسلام اصیل باشد؛ تا ما را به سوی جامعه‌ای که سرشار از استعدادها و تقوای انسانی و عدالت اجتماعی است راهنمایی کند. (امام خمینی(ره)، مهر ماه 1357)

امام خامنه ای در تعریف فرهنگ چنین می فرمایند:

«فرهنگ اعم از: مظاهر فرهنگی و… است: عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، خصلت‌های بومی و قومی و…ارکان و مصالح تشکیل‌دهنده فرهنگ یک ملت است. فرهنگ، یعنی خلقیات و ذاتیات یک جامعه و بومیِ یک ملت؛ تفکراتش، آرمان‌هایش… فرهنگ به معنای خاص برای یک ملت عبارت از ذهنیات و اندیشه‌ها و ایمان‌ها و باورها و سنت‌ها و آداب و ذخیره‌های فکری و ذهنی است. (بیانات امام خامنه‌ای در دیدار با علما و روحانیون تبریز،1372)

فرهنگ ـ با همین تعریف ویژه ـ محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش مؤثر در همه حرکات و تحولات و تشکیل‌دهنده هویت یک جامعه است. (بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی83)

بخش عمده‌ی فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است. رفتارهای جامعه هم که جزو فرهنگ عمومی و فرهنگ یک ملت است، برخاسته‌ی از همان عقاید است…..مقوله‌ی فرهنگ در موارد زیادی شامل رفتارها هم می‌شود، لیکن اساس و ریشه‌ی فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم، و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی.«( بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی79)

استاد شهید مرتضی مطهری نیز فرهنگ اسلامی را نوعی فرهنگ خاص و ویژه می دانند که در میان فرهنگهای جهان، با یک روح خاص و یک سلسله مشخصات مخصوص به خود مانند یک سلول زنده رشد کرده و فرهنگهای دیگر را از یونانی و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرده و به صورت موجودی جدید با چهره و سیمایی مخصوص به خود، ظهور و بروز می کند و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین تمدن ها و فرهنگهای بشری است. (مطهری 1357:15)

در تعریفی که کمیته تخصصی مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلی مهندسی فرهنگی کشور از مقوله فرهنگ ارائه داده است آمده است:

“فرهنگ نظام واره ای از باورها و مفروضات اساسی، ارزش ها، آداب و الگوهای رفتاری ریشه دار ودیرپا ونمادها و مصنوعات است که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می دهد و هویت آن را می سازد.”

که این تعریف را تعریف مختار مدنظر قرار می دهیم.

فرهنگ انواعی دارد از جمله فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ سازمانی. مهندسی فرهنگ به این معنی است که همه این انواع به یک نظم، جهت گیری، جهت یابی و انسجام برسند. اعمال مدیریت راهبردی فرهنگ الزامی است که ضرورت مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را بیش از پیش باز می شناساند. مدیریت راهبردی فرهنگ دو وظیفه عمده بر عهده دارد: الف) تعیین شاخصهای روشن و مشخص برای اهداف فرهنگی و ب) تعیین نرخ موجود و نرخ هدف. فلذا می توان با سازماندهی فرهنگ و مدیریت راهبردی آن تاثیرات و تغییرات بسزایی در جامعه ایجاد کرد. از طرفی نیز  درکنار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...