کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                         صفحه

 

جدول 3-1-اطلاعات مربوط به پراکندگی متغیر های دموگرافیک در گروه نمونه…………………………66

جدول 3-2-میانگین و انحراف معیار نتایج به دست آمده از دو مطالعه برای اعتبار یابی مقیاس خود کنترلی ………………………………………………………………………………………………………………………………68

جدول3-3-گزارش میزان پایایی پرسشنامه بامریند…………………………………………………………………. 70

جدول 3-4-همبستگی بین مقیاس های بهزیستی روانشناختی ریف با یکدیگر و با کل مقیاس……………………………………………………………………………………………………………………………….74

جدول 4-1-میانگین و انحراف معیار ……………………………………………………………………………………76

جدول 4-2-ماتریس همبستگی بین خود کنترلی ، سبکهای فرزند پروری و حیطه های بهزیستی

روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….77

جدول 4-3-نتایج محاسبه رگرسیون پیش بینی کنندگی خود کنترلی بر بهزیستی روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….79

جدول4-4-نتایج اولیه بررسی واریانس متغیر خود کنترلی در ابعاد متفاوت بهزیستی روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….80

جدول 4-5-رگرسیون خود کنترلی بر مولفه های بهزیستی روانشناختی…………………………………….81

جدول 4-6 نتایج محاسبه رگرسیون پیش بینی کنندگی سبک فرزندپروری بربهزیستی روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….83

جدول 4-7-نتایج اولیه بررسی واریانس متغیر سبکهای  فرزند پروری در ابعاد متفاوت بهزیستی روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….84

جدول 4-8-نتایج محاسبه رگرسیون پیش بینی کنندگی سبک فرزندپروری بربهزیستی روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….85

جدول4-9-ضرایب همبستگی متغیرهای خودکنترلی وسبکهای فرزندپروری بربهزیستی روانشناختی……………………………………………………………………………………………………………………….87

جدول4-10-مقدار واریانس قابل پیش بینی به صورت گام به گام توسط متغیرهای مورد بررسی در  پیش بینی بهزیستی روانشناختی…………………………………………………………………………………………..87

جدول 4-11-مدل های مختلف رگرسیون با افزایش گام به گام متغیرها،برای محاسبه توان پیش بینی کنندگی متغیرهای توانمند در پیش بینی بهزیستی روانشناختی…………………………………………………88

این مطلب را هم بخوانید :

 

رابطه خودکنترلی و سبک­های فرزندپروری با بهزیستی روانشناختی در بین دانش­آموزان دبیرستانی

به وسیله­ی:

معصومه اکبری­نژاد

 

چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه خودکنترلی و سبک­های فرزندپروری با بهزیستی روانشناختی در بین دانش­آموزان دبیرستانی­، بود. بدین منظور از بین 3286 دانش­آموزان دبیرستانی شهرستان آباده در سال تحصیلی93-92، تعداد 370 نفر (209 دختر و 161 پسر) به صورت نمونه­گیری خوشه­ای دومرحله­ای به روش سیستماتیک، انتخاب و نمونه­ها با استفاده از مقیاس خودکنترلی تانجنی، پرسشنامه سبک‌های فرزندپروری بامریند و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف ، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده­های به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه­ی هم­زمان و روش ضریب همبستگی پیرسون، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته­ها نشان داد خودکنترلی و سبک­های فرزندپروری قادر به پیش­بینی تغییرات مربوط به بهزیستی روانشناختی دانش­آموزان می­باشد. به طوری که هر چه خودکنترلی فرد بالاتر باشد، انتظار می­رود که شخص در احراز شرایطی که به بهزیستی روانشناختی منجر گردد، بیشتر موفق باشد. همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه بر بهزیستی روانشناختی دانش­آموزان اثر منفی و سبک فرزندپروری مقتدرانه بر بهزیستی روانشناختی

 دانش­آموزان اثر مثبت دارد و همچنین سبک فرزندپروری سهل­انگارانه، هیچ تأثیری بر بهزیستی روانشناختی افراد ندارد. نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می­کند، به منظور بهبود وضعیت بهزیستی روانشناختی افراد می­توان به سبک­های فرزندپروری والدین و خودکنترلی آنان توجه کرد.

واژگان کلیدی: خودکنترلی، سبک فرزندپروری، بهزیستی روان­شناختی.

 

 

فصل نخست

کلیات پژوهش

 

1-1- مقدمه

در سالهای اخیر، رویکرد روانشناسی مثبت، با شعار توجه به استعدادها و توانمندی های انسان، مورد توجه پژوهشگران حوزه های مختلف روانشناسی قرار گرفته است. این رویکرد، هدف غایی خود را شناسایی سازه ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی و شادکامی انسان را فراهم می کند. از اینرو عواملی که موجبات تطابق هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی را سبب گردند، بنیادی ترین سازه های مورد پژوهش این رویکرد می باشند. در این میان، بهزیستی روانشناختی  جایگاه ویژه ای، مخصوصاً در حوزه های روانشناسی تحولی، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی، به خود اختصاص داده است (کمپل، سیلس، کوهان و استین1، 2006).

بهزیستی روانشناختی حق و نیاز اساسی  تمام انسانها است. در حال حاضر نیز توسعه یافتگی هر اجتماعی را از روی کیفیت سلامت و بهزیستی مردم آن اجتماع، میزان توزیع عادلانه سلامت در میان طیف های مختلف طبقات اجتماعی و نیز میزان محافظت از افراد محروم در مقابل عوامل آسیب رسان به سلامت آن اجتماع قضاوت می نمایند (لنکرانی، 1387). افزایش ثروت ملی به خودی خود سبب توسعه یافتگی نمی گردد، بلکه در این مسیر نیاز شدیدی به سلامت و بهزیستی نیز وجود دارد هر چند که در کل دنیا وضعیت سلامت بهبود یافته است اما هنوز بی عدالتی در بین و داخل کشورها وجود دارد (لنکرانی، 1387).

یکی از مهم ترین مدل هایی كه بهزیستی روان شناختی را مفهوم سازی و عملیاتی كرده، مدل چند بعدی ریف و همكاران(ریف، سینگر، لو و اسیکس[1]2، 1998) است. ریف و همكارانش الگویی از بهزیستی روانشناختی یا بهداشت روانی مثبت را ارائه كرده اند که براساس این الگوی بهزیستی روانشناختی از 6 عامل: پذیرش خود(داشتن نگرش مثبت نسبت به خود)، رابطه مثبت با دیگران(برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و توانایی همدلی)، خودمختاری (احساس استقلال و توانایی ایستادگی در مقابل فشارهای اجتماعی)، زندگی هدفمند (داشتن هدف در زندگی و معنا دادن به آن)، رشد شخصی(احساس رشد مستمر) و تسلط بر محیط (توانایی فرد در مدیریت محیط) تشكیل شده است (ریف، 1989 ؛ ریف و كیز،1995).

گروهی از پژوهشگران حوزه سلامت روانی با الهام از روانشناسی مثبت نگر، رویكرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه این مفهوم برگزیده اند. آنان سلامت روانی را معادل كاركرد مثبت روان شناختی، تلقی و آن را در قالب اصطلاح بهزیستی روان شناختی مفهوم سازی كرده اند. این گروه نداشتن بیماری را برای احساس سلامت كافی نمی دانند، بلكه معتقدند كه داشتن احساس رضایت از زندگی، پیشرفت بسنده، تعامل كارآمد و موثر با جهان، انرژی و خلق مثبت پیوند، رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت از مشخصه های فرد سالم و بهزیستی روانی است(رایان و دکی[2]، 2001 ). این امرمطالعه همه جانبه پیرامون عوامل تعیین کننده فردی و اجتماعی موثر بر سلامت جسمی و بهزیستی روانی را به یک ضرورت برای نظام مراقبتهای بهداشتی جوامع تبدیل کرده است. رویكرد روانشناسی مثبت گرا، با توجه به استعدادها و توانمندی های انسان(به جای پرداختن به نابهنجاری ها و اختلال ها) هدف نهایی خود را شناسایی سازه ها و شیوه هایی می داند كه بهزیستی و شادكامی انسان را به دنبال دارند. از این رو عواملی كه سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدید های زندگی گردند، بنیادی ترین سازه های مورد پژوهش این رویكرد می باشند. در این میان، متغیرهای خودکنترلی و سبکهای فرزندپروری جایگاه ویژه ای در حوزه های روانشناسی تحولی، روانشناسی مثبت نگر، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، به طوری كه هر روز بر شمار پژوهش های مرتبط با این سازه افزوده می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه خودکنترلی و سبک­های فرزندپروری با بهزیستی روانشناختی می­باشد.

1-2- بیان مساله

یکی از محورهای ارزیابی سلامت جوامع مختلف بهداشت روان آن جامعه است. بی شک بهزیستی روانشناختی، نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می کند. بهزیستی روان، از جمله اموری است که انسانها در زندگی به دنبال آن هستند. از آنجا که سلامت روان نیازی حیاتی برای بهبود کیفیت زندگی انسانها تلقی شده است، در این خصوص سازمان بهداشت جهانی سلامتی را به عنوان حالتی از بهزیستی که در آن فرد توانمندی های خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است تعریف میکند (سازمان جهانی بهداشت WHO[3]، 2004). بهزیستی روانشناختی، نیازی اساسی برای بهبود كیفیت زندگی انسان و امری حیاتی است(سازمان جهانی بهداشت WHO، 2004). بهزیستی روانی با ویژگی های توانمندساز درونی یا منابع درونی قدرت ارتباط دارد. برخورداری از این منابع درونی توانایی فرد را، با وجود شرایط ناگوار و پیشامدهای منفی، برای رشد سازگارانه خود افزایش می دهد تا بهزیستی روانی خود را حفظ نماید(جکلون[4]، 1997).

مدل ریف[5] بهزیستی روانشناختی را تلاش فرد برای تحقق توانایی های بالقوه واقعی خود می داند. این مدل از طریق ادغام نظریه های مختلف رشد فردی(مانند نظریه خود شكوفایی مزلو و شخص كامل راجرز) و عملكرد سازگارانه (مانند نظریه ی سلامت روانی مثبت جاهودا) شكل گرفته و گسترش یافته است. ریف بر پایه مرور دقیق ادبیات پژوهشی و انسجام نظریه های رشدی، سلامت روانی و بالینی خاطر نشان ساخت كه این دیدگاه ها در بر دارنده ی ملاك های مشابه و مكمل بهزیستی روانشناختی مثبت هستند(ریف، 1989). ویسینگ و وان ادن[6](1997)، یك عامل بهزیستی روانشناختی كلی را شناسایی كرده اند و آن را به صورت  تركیبی از كیفیت های ویژه، از قبیل احساس انسجام، رضایت از زندگی، تعادل عاطفه و نگرش كلی نسبت به خوش بینی یا جهت گیری مثبت نسبت به زندگی توصیف كرده اند. بهزیستی روانشناختی یك مفهوم چند بعدی است كه علاوه بر عدم بیماری و ناتوان نبودن، احساس شادكامی و امید را نیز در برمی گیرد(لارسن[7]،1991؛ به نقل از اپدناكر[8] و همكاران، 2008).  ابعاد نظری بهزیستی روانشناختی مثبت در دیدگاه اخیر شامل، استقلال، تسلط محیطی، رشد فردی، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی و پذیرش خود است. الگوی مزبور در سراسر جهان به طور گسترده و وسیعی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است(ریف و سینگر[9]، 1998 ؛ آنتولی و کاکونی[10]، 1998 ؛ کاشلو و کاسترو[11]، 2001).

از سوی دیگر بهزیستی روانی علاوه بر بدن سالم با عوامل فردی، محیط و شرایط زندگی سالم نیز مرتبط می باشد. اینکه محیط و عوامل مختلف چگونه بر ساختار بهزیستی روانی انسان تاثیر می گذارد و با چه شیوه ای با کشمکش های محیطی مبارزه می کنند موضوعی است که در رویکردهای مختلف روانشناختی مطرح است و هر کدام با توجه به دیدگاه های اختصاصی خود پیرامون ماهیت انسان و نیروی انگیزش وی، بهزیستی روانی انسان را به شیوه ای خاص تبیین می کند. در این میان دو عامل که در تبیین بهزیستی روانشناختی افراد مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است خودکنترلی و نوع سبک فرزند پروری والدین می باشد.

بررسی ها گویای آن هستند كه  خودکنترلی با سلامت بدنی و روانی رابطه مثبت دارد و به عنوان یك منبع مقاومت درونی، تاثیرات منفی استرس را كاهش می دهد و از بروز اختلال های بدنی و روانی پیش گیری می کند و  به طور کلی منجر به افزایش بهزیستی فرد می گردد. روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعادل بین رفتارها و خودکنترلی در مواجهه با مشکلات اجتماعی را داشته باشد(حردانی، 1385). در شرایطی که بهزیستی روانی افراد آسیب دیده، تحت تاثیر پیامدهای منفی پیشامدهای ناگوار قرار می گیرد، خودکنترلی و خود تاب آوری از منابع درون فردی هستند كه می توانند سطوح استرس و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعدیل نمایند و اثرات منفی استرس را كم رنگ تر جلوه دهند.

به عبارت دیگر بررسی ها نشان داده است، یكی از مهمترین مهارت ها كه مشخصه بهزیستی روانی افراد است، برخورداری آنها از صفت خودكنترلی(خودنظارتی) است. افرادی كه می توانند هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی كنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار كنند خود كنترل هستند. خودكنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی های رفتاری خود با شرایط و موقعیت موجود است(كریتنر و کینیکی[12]، 2007). مفهوم خودكنترلی كه در سال1974 توسط اشنایدر[13] گسترش یافت، به این معنی است كه یك شخص در موقعیت خود چه قدر انعطاف پذیر یا چه قدر پایدار است(كاشال وكوانتس[14]، 2006). چندین مطالعه اثر خودكنترلی را در محل كار بررسی كرده و به این نتیجه رسیده اند كه افراد با خودكنترلی بالا بیشترین مهارت اجتماعی را دارند و از بهزیستی روانشناختی مطلوبی برخوردارند(دای و کلیدوف[15]، 2003). ازطرفی نارسایی خودکنترلی با مفهوم تکانشگری و اضطراب رابطه دارد و نشانگر ناتوانی در تفکر در مورد پیامد رفتار است. بنابراین شناخت و شناسایی تاثیر این متغیر مهم  بر بهزیستی روانشناختی لازم بنظر می رسد.

از سوی دیگر سبک فرزند پروری والدین بر شکل گیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تأثیر معناداری دارد. بر اساس مدل آسیب پذیری- استرس[16] در آسیب شناسی روانی پژوهش های زیادی نقش عوامل مربوط به خانواده را به عنوان عامل زمینه ساز در آسیب پذیری و بهزیستی روانی فرد مورد بررسی قرارمیگرید(هریس و کرتن[17]،2002 ؛ پیاژه[18]،1954 ؛ بالبی[19]،  1969 به نقل از نریمانی و احدی 1390).

انسانها(کودکان)در بدو تولد مانند کاغذ سفیدی هستند که هنوز چیزی بر روی آن نوشته نشده است هر آنچه که ما بر روی آن بنویسیم در آینده همان را خواهیم خواند. به عبارت دیگر، شخصیت اجتماعی و فرهنگی فرزندان توسط خانواده، مدرسه رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود.یعنی، قاعدتا شکل فرم و محتوی هر کدام از این منابع ،نسبتاً مشابه شکل فرم و محتوی شخصیت روانی ،اجتماعی و هویت فرهنگی جوانان خواهد بود.در مواقعی که خانواده بتواند با روایط آموزشی صحیح ،فرزند را به سمت خود جذب کند تاثیر نیروهای دیگر حتی در صورتی که مخالف با فرهنگ رایج خانواده باشد به حداقل خواهند رسید.و در صورت موافقت نیز تشدید خواهد شد.در صورتی که خانواده با روابط نا صحیح خود نقش دافعه را نسبت به فرزند داشته باشد،، طبیعتاً منابع دیگری که رابطه بهتر و آرامشی بهتر از خانواده ایجاد کنند ،می توانند بر روی چگونگی شخصیت روانی ،اجتماعی و فرهنگی فرزندان اثر بسزایی داشته باشند .از منظر دیگر در صورتی که رابطه خانواده رابطه ای بر اساس دموکراسی و آزادی باشد اولاً فرزند بیشتر به سمت خانواده تمایل نشان خواهد داد، ثانیاً جنبه اجتماعی شدن او بیشتر تقویت شده و وی نقش فعالتری را در جامعه ایفا می کند. در غیر این صورت غالباً دیده شد که فرد منزوی بوده و با محیط اطراف خود منفعلانه برخورد خواهد کرد. این منابع بطور یکسان عمل نکرده و تاثیر یکسانی بر روی افراد جامعه ندارند. در بعضی از افراد خانواده و در افراد دیگر، مدرسه و در تعدادی دیگر ممکن است رسانه ها بیشترین تاثیر را داشته باشند. اما، همانطوری که تحقیقات نشان می دهند، بیشترین تاثیر در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری انسان ،در نتیجه، شخصیت روانی و فرهنگی او تا قبل از 6 سال پایه ریزی می شود و این زمان را انسان بیشتر در خانواده می گذراند .(دادسون، 1972).

به طور کلی خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزشها و معیارهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی آینده کودک خود دارد و اخلاق و صحت و سلامت روانی فرد تا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 04:16:00 ب.ظ ]




4-4 تحلیل استنباطی داده ها 44

فصل پنجم بحث و نتیجه گیری.. 46

5-1 بحث و نتیجه گیری : 47

5-2پیشنهادات: 48

فهرست منابع و مؤاخذ : 49

 

فهرست جداول، نمودارها و نقشه‌ها

عنوان                                                                                                         صفحه

شکل شماره 3-1موقعیت جغرافیایی منطقه. 16

شکل 3-2 نوسانات دما در دشت شهداد. 17

جدول 3-1 تبخیر ماهانه از تشتک و تبخیر وتعرق پتانسیل برحسب میلیمتر. 17

شکل 3-3موقعیت محدوده مورد مطالعاتی در اقلیم نمای دومارتن.. 18

جدول 3-2 پارامترهای مربوط به دما و بارندگی ماهانه ایستگاه مبنا (شهداد) طی دوره 35 ساله(1351 لغایت 1385) 19

شکل 3-4منحنی آمبروترمیک حوزه شهداد. 20

جدول 3-3 لیست فلورستیک منطقه. 22

جدول شماره 3-4آمار جمعیت و وضعیت سواد بر اساس آمار نامه 1385. 24

 

جدول 3-5 عملکرد اجرایی فعالیت های بیابان زدایی از ابتدا تا پا یان سال91. 28

جدول شماره 3-6 خلاصه نتایج آمار مربوط به محاسبه ضریب کرونباخ.. 31

جدول 3-7بارهای عاملی تحلیل عاملی شاخص های اندازه گیری.. 35

جدول 3-8 تعداد نمونه به تفکیک روستاهای هدف.. 36

نقشه شماره 3-1 موقعیت روستاهای هدف در محدوده مورد مطالعه. 37

جدول4-1-آماره های آزمون T یک نمونه‌ای برای بررسی تاثیر پروژه‌های‌بیابان‌زدایی بر توسعه کشاورزی و ابعاد ده گانه  41

جدول 4-2- آمارههای آزمون فریدمن جهت رتبه بندی تاثیر پروژه های بیابانزدایی بر توسعه کشاورزی در 10 بعد  45

 

این مطلب را هم بخوانید :

 

فصل اول
مقدمه، تعاریف، اهداف، فرضیه تحقیق

 

به نام خدا

1-1 مقدمه :

کشور ایران بر روی کمربند خشک جغرافیایی جهان واقع گردیده،بطوریکه بخش قابل توجهی از مساحت کشور را کویرها و اراضی بیابانی در بر می‌گیرند.

وجود محدودیت‌های اقلیمی و ادافیکی، ساختارهای اکولوژیکی را در این مناطق بسیار آسیب‌پذیر نموده بنحوی که هرگونه فشار ناشی از تحولات نامتعارف طبیعی و یا فعالیت‌های غیراصولی انسانی در این زیست بوم‌ها،تخریب سرزمین وبروز پدیده بیابان‌زائی را به دنبال خواهد داشت.

پدیده بیابان‌زائی در کشور ما همواره بعنوان یکی از مهم ترین چالش‌های زیست محیطی مطرح بود،که در سالهای اخیر اثر عواملی مانند، افزایش جمعیت، توسعه صنایع،استفاده بی رویه از منابع آب و زمین، توسعه غیراصولی اراضی کشاورزی،آلودگی‌های مختلف زیست محیطی وبروز تغییرات نامتعارف اقلیمی این پدیده را تشدید نموده است.

پیامدهای بیابان‌زائی از قبیل شورشدن آب و خاک، جاری شدن سیلابها،فرسایش شدید وهجوم ماسه‌های روان،موانعی جدی را در مسیر دستیابی به اهداف توسعه پایدار ایجاد می‌نمایند.

بنابراین اجرای طرحها وپروژه های بیابان‌زدائی در سطوحی گسترده به منظور مهار بیابان‌زائی و احیاء واصلاح اراضی تخریب یافته در برنامه‌ریزیهای توسعه امری اجتناب ناپذیر بوده،که به لطف خداوند و تلاش کارشناسان و دست اندرکاران این بخش، در چهار دهه گذشته اقدامات ارزنده‌ای پیرامون این مسئله در کشور ما صورت گرفته است.اما با توجه به گستردگی پهنه‌های بیابانی،رشد فزاینده بیابان‌زائی و وجود محدودیت‌های اجرائی،هنوز نیاز به فعالیت‌های زیادی در این زمینه می‌باشد .

با وجود قدمت چهل­ساله فعالیت­های بیابان­زدائی، تا كنون مطالعات اندكی در زمینه چگونگی ومیزان اثر این اقدامات برپارامترهای اقتصادی، اجتماعی‌وزیست ­محیطی صورت گرفته که درسالهای اخیرنظربرخی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ب.ظ ]




منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 98

پیوست ها

 

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                  شماره صفحه

جدول3-1: محاسبات موروثی بودن حوادث سرشتی در 2680 دوقلوی استرالیایی…………………………………………… 46

جدول 4-1: هم‌بستگی‌های دوقلوها در نمرات معیارهای شخصیتی TPQ در نمونه ویرجینیا (استالینگز ، 1994)…… 47

جدول5-1: همبستگی های (100×) ژنتیکی و همپراشی های ژنتیکی که از نظر فنوتایپی در ابعاد سرشتی TPQ در نمونه دوقلوهای ویرجینیا معیار شده اند (استالینگز ، 1994)……………………………………………………………………………………………………… 48

جدول 6-1: ساختار سلسله مراتبی TC…………………………………………………………………………………………………………… 52

جدول7-1…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 53

جدول 8-4: میانگین دامنه تغییرات، انحراف معیار، مقادیر t و سطح معنی داری سن آزمودنی ها به تفکیک جنس و شهر    77

جدول 4-1- سن پاسخ دهندگان……………………………………………………………………………………………………………………. 79

جدول 4-2- میانگین (انحراف معیار) رگه های شخصیت بر اساس آزمون TCI در گروههای سنی در نمونه جامعه… 80

جدول 4-3- همبستگی های (سطح معنی داری) مقیاس های سرشت و منش در TCI…………………………………….. 80

جدول 4-4- مقادیر ویژه………………………………………………………………………………………………………………………………. 82

جدول 4-5- نتایج چرخش واریماکس عامل ها…………………………………………………………………………………………….. 83

جدول 4-6- نتایج آزمون مقایسه میانگین مقیاس های هفتگانه در دو گروه درحال بهبود و بهبودیافته…………….. 84

جدول 4-7- نتایج آزمون مقایسه میانگین سرشت و منش در دو گروه درحال بهبود و بهبودیافته……………………. 85

جدول4-8 :بررسی معنی داری مسیر جهت آزمون فرضیه ……………………………………………………………………………… 87

جدول4-9 :بررسی بار عاملی رگه ها……………………………………………………………………………………………………………… 87

 

 

فهرست نمودارها

عنوان                                                                                                  شماره صفحه

نمودار 4-1…………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 82

نمودار4-2 :نمودار ضرایب مسیر دو گروه…………………………………………………………………………………………………….. 86

این مطلب را هم بخوانید :

 

چکیده:

طرح مسئله : شناسایی عوامل شخصیتی و گرایش به مواد مخدر ، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد.

لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی بهبود یافتگان ( گروه یاور) و بهبود نایافتگان ( گروه در حال بهبود ) اعتیاد است.

روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای است. در این پژوهش 55 نفر از معتادان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند که 35 نفر بهبود یافتگان ( گروه یاور ) و 20 نفر گروه بهبود نایافته (در حال بهبود) را تشکیل می دهد، اطلاعات به روش تحلیل مولفه های اصلی و تی تست مستقل و استفاده از پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر گردآوری شد و داده ها به کمک روش های آمای تجزیه و تحلیل شد و با استفاده از آزمون T-TEST و عامل فاکتوری و آزمون T دو نمونه بدست آمد. یافته ها : نتایج پژوهش فوق نشان داد با توجه به اینکه P =0/05 و مقدار آماره T بیشتر از 96/1 می باشد وجود رابطه معنی داری بین رگه های شخصیت بهبود یافتگان و بهبود نایافتگان تایید می شود به علاوه بررسی بار عاملی رگه ها نشان داد که بیشترین تاثیر در بهبود یافتگی و ترک اعتیاد را به ترتیب رگه های پشتکار پاداش وابستگی، همکاری، خود راهبری دارند.

نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش برخی از ابعاد شخصیت در بهبود یافتگی یا بهبود نایافتگی موثر است و تعداد کمی از گروه در حال بهبود می توانند به مرحله یافتگی و ترک اعتیاد برسند.

 

کلید واژه ها : رگه های شخصیتی ، اعتیاد ، سرشت و منش ، بهبود یافتگان ، بهبود نایافتگان

 

 

 

فصل اول:  کلیات پژوهش

1-1مقدمه

سوء مصرف مواد یکی از مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مهم در بیشترکشورهاست.تحقیقات نشان می دهد که اعتیاد به مواد مخدر چند وجهی یا چند عاملی است و عوامل مختلف روانی، اجتماعی، فرهنگی و ژنتیکی در این زمینه دخیل است (کاپلان، سادوک، 2003).

سوء مصرف مواد همواره مشکلات متعددی را در گستره ی زندگی بشر به همراه داشته است ، از جمله افت سلامت عمومی ، افزایش مرگ ومیر ، آسیب های خانوادگی و اجتماعی ، از دست رفتن فرصت های آموزشی و شغلی ، افزایش نرخ درگیری با سیستم قضایی ، ایجاد چرخه ی مصرف مواد ، تداوم آسیب و بازیابی آن در نسل های بعدی .

ویژگی های شخصیتی از عوامل مهم سبب شناختی در گرایش به رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الکل، مواد مخدر و فعالیتهای جنسی ناایمن به شمار می روند (اولادی، نویدیان، فارسانی 1391).

از دیدگاه روان شناختی افراد سوء مصرف کننده مواد یک ویژگی شخصیتی آسیب پذیر دارند (بوند،2005).

لذا مشکل معتادان تنها مواد مخدر نیست، بلکه در اصل رابطه متقابل شخصیت و اعتیاد مطرح است (کتابی، ماهر، برجتعلی،1384).

و ساختمان شخصیتی برخی از افراد برای پذیرش اعتیاد مستعدتر از دیگران است (گرگانی،1990).

باورها و نگرش های افراد درباره ی مواد و پیامدهای مثبت و منفی مصرف آن ، در گرایش به مواد تاثیر دارد.

به عنوان مثال در صورتی که خود فرد نسبت به مواد ، نگرش مثبتی نداشته باشد و آن را راهگشای مشکلات خود تلقی نکند،احتمال کمتری وجود دارد که فرد اقدام به مصرف مواد کند، و یا در صورتی که فرد از اعتماد به نفس کافی برخوردار نباشد و در مقابل فشار همسالان که یکی از عوامل مصرف مواد محسوب می شوند، تسلیم نشود.

نتایج پژوهش محققین نشان داد که میان عوامل شخصیتی و گرایش به مصرف مواد ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد (آدروم، نیک منش، بخشانی،2010).

1-2طرح مسئله

 مسئله مورد تحقیق، رگه های خاص شخصیتی است که می توانند نقش به سزایی در بروز اختلالهای رفتاری و از جمله رفتارهای اعتیادگونه و وابستگی به مواد مخدر و مشروبات الکلی ایفاء کنند. البته ضمن به چالش کشاندن این نقش، ما سعی داریم تحقیق را متمرکز بر وابستگی به مواد مخدر کنیم. پژوهشگران از دیرباز دنبال ارتباط رفتارهای ناسازگارانه و رگه های شخصیت بوده اند.

آیزنک و گاد جانسون[1] (1989) با پژوهشی نشان دادند که تیپ شخصیتی روان گسسته گرایی (شامل رگه های پرخاشگری، سرد خویی، خودمحوری، تکانشی،…) با رفتارهای بزهکارانه و ضد اجتماعی مرتبط هستند و حتی در بزرگسالی مؤلفه قوی برای وابستگی به الکل، سیگار و مواد مخدر می باشند. و به نظر آیزنگ (1997)، مهمترین تیپ یا عامل شخصیتی برای تبیین اعتیاد است.

در تحقیقات دیگر ویلس و همکاران[2] (1994) و ماس و ترامبلی[3] (1997)، رگه سرشتی هیجان جویی که شبیه نوجویی در نظریه کلونینجر است، را مرتبط با رفتارهای ضد اجتماعی و نیز بطور وسیع به کاربرد مواد روانگردان می دانند. که البته طبق نظر کلونینجر (1988)، مجموعه رگه های شخصیتی مربوط به سرشت چون تنوع طلبی، وابستگی به پاداش و… پیش بینی کننده خوبی برای سوء مصرف یا وابستگی به الکل می باشند.

و در نهایت می توان به تحقیق میلر[4] و همکاران (2003) اشاره کنیم که رگه های شخصیتی خوش مشربی در بُعد منفی (سرد مزاجی عاطفی، بی اعتمادی، سنگدلی و پرخاشگری)، بطور معناداری در بروز پرخاشگری و پایداری اختلال رفتاری در نوجوانان تاثیر می گذارند. و این رگه ها در سنین بزرگسالی قویاً با بروز شخصیت ضد اجتماعی و اعتیاد مرتبط هستند.

از مجموع رگه های شخصیتی ذکر شده در تحقیقات فوق، می توان نتیجه گرفت که برخی رگه های شخصیتی در رفتارهای ناسازگارانه و از جمله اعتیاد، مؤثر هستند.

1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

مصرف مواد مخدر یکی از خطرناک ترین پدیده های جوامع انسانی در عصر حاضر به شمار می رود. امروزه وسعت اعتیاد بر جهان گسترش یافته، که به شکل بیماری مزمن و اجتماعی در آمده و باعث به خطر افتادن امنیت اجتماعی شده است.

در ایران طی 30 سال گذشته، اعتیاد رشد سالانه 8 درصدی داشته است. این معضل بیشتر از آن جهت اهمیت پیدا می کند که یکی از حادترین مسائل نسل جوان است و به دنبال آن منجر به زوال شخصیت و نیروی جسمانی افراد شده و به خروج جوانان از صحنه های فعال زندگی می انجامد (مرکز مطالعات ملی اعتیاد، 2001).

بدینوسیله استخراج برخی رگه های شخصیتی بوسیله آزمون کلونینجر در تحقیقمان (همچنانکه در بیان مسئله برخی از رگه ها را به اختصار بیان کردیم)، به موسسات آموزشی و تربیتی کودکان و نوجوانان، و حتی بزرگسالان (مراکز ترک اعتیاد و یا زندانها) نیمرخ پیش بینی کننده رفتارهای ناسازگارانه خوبی ارائه خواهد داد. که از جمله این رفتارها، اعتیاد به مواد مخدر است. این نیمرخ می تواند در جهت پیشگیری مورد استفاده قرار گیرد، خصوصاً با این آمار رو به افزایش اعتیاد در کشور ما.

کلونینجر تلاش کرده است با نگاه و تاکید بر پارامترهای زیست شناختی، یک چارچوب نظری محکم را در دو زمینه ی سرشت و منش پدید آورد. و همچنین در چاپ ششم کتاب روانپزشکی (سادوک و سادوک، 2000) این پرسشنامه مورد توجه قرار گرفت. با کاربرد این پرسشنامه می تواند یکی از مشکلات بالینی روان پزشکی در ایران یعنی سنجش شخصیتی را تا حدودی حل کند(کاویانی و پور ناصح، 384).

دلیل انتخاب آزمون سرشت و منش TCI، تحلیل دو عامل سرشتی و ومحیطی فرد، که او را به سرنوشت اعتیاد کشانده است و تاثیر همین دو عامل و شدت کمبودهای ذاتی و محیطی (والدین و محیط زندگی) که در گذشته فرد تحول یافته، و در مرکز اجتماع محور TC فرد را بیشتر در ترک اعتیاد یاری کرده است.

4-1-اهداف مشخص پژوهش

اهداف پژوهش:

1-از جهت تشخیصی: با اجرای آزمون شخصیت کلونینجر قادر خواهیم بود رگه های شخصیتی که با اعتیاد ارتباط دارند را شناسایی کنیم و افرادی را جذب کنیم که احتمال لغزش و خطای کمتری دارند. این هدف ما را درمشاهده افرادیکه میتوانند اعتیادشان راترک کنند و احتمال ناهماهنگیشان بامرکز TC کمتراست، یاری می دهد.

2- از جهت پیشگیری: ارائه طرح جامع صفات و حالات شخصیتی که می توانند میزان آسیب پذیری فرد (خصوصاً از سنین نوجوانی و ابتدای بزرگسالی) را نسبت به رفتارهای ناسازگارانه و خصوصاً اعتیاد مشخص کنند.

5-1فرضیه های تحقیق

فرضیه تحقیق:

1- گروه خاصی از معتادین، تحت تاثیر رگه های شخصیتیشان قادر خواهند بود به بهبودی پایدار برسند.

1-6تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ب.ظ ]




2-1-10- تعهد سازمانی.. 52

2-1-11 ارزش‌ها، نگرش‌ها 54

2-1-12- تعریف تعهد سازمانی.. 56

2-1-13- تعهد سازمانی نگاه تک بعدی یا چند بعدی.. 59

2-1-14- ضرورت توجه به تعهد سازمانی.. 66

2-1-15- انواع تعهد.. 68

2-1-16-عوامل مؤثر برتعهد سازمانی.. 71

پیشینه‌ی تحقیق.. 92

تحقیقات صورت گرفته در خارج از ایران. 92

تحقیقات صورت گرفته در ایران. 102

خلاصه فصل.. 105

فصل سوم. 111

روش‌شناسی تحقیق.. 111

مقدمه. 111

روش تحقیق.. 112

جامعه آماری و قلمرو تحقیق.. 112

روش های آماری.. 112

مدل مفهومی تحقیق.. 113

جامعه‌ی آماری، نمونه و روش نمونه‌گیری.. 113

نحوه جمع‌آوری داده‌ها 114

تحلیل داده ها 114

روایی  و پایایی  پرسشنامه ها 114

روایی پرسشنامه ها 114

پایایی پرسشنامه. 115

ضریب آلفای کرونباخ.. 116

دانلود پایان نامه

 

روش و ابزار تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات… 117

خلاصه فصل.. 119

فصل چهارم. 121

تجزیه و تحلیل داده‌ها و یافته‌های تحقیق.. 121

مقدمه. 121

2 –  اطلاعات توصیفی مربوط پاسخ دهندگان (کارکنان شرکتهای کارگزاری بورس اوراق بهادار)  121

الف : وضعیت تحصیلی پاسخ‌دهندگان.. 121

ب : وضعیت سنی و جنسیت پاسخ‌دهندگان.. 122

این مطلب را هم بخوانید :

 

3 –  پرسشنامه و بررسی اعتبار آن. 123

4 – سنجش بار عاملی نشانگرهای سازه ها (بررسی اعتبار مدل طراحی شده). 124

5 – بررسی روایی تشخیصی.. 129

6 – آزمون فرضیه ها 130

آزمون فرضیة اول : 131

آزمون فرضیةدوم : 131

آزمون فرضیة سوم : 132

7 – برازش مدل ساختاری.. 134

فصل پنجم.. 137

بحث، نتیجه‌گیری و ارائه پیشنهادات… 137

مقدمه. 137

بحث… 137

نتیجه گیری.. 139

پیشنهادات… 141

الف ) پیشنهادات مبتنی بر پژوهش…. 141

ب) پیشنهادات برای پژوهش های آتی.. 142

منابع فارسی.. 144

منابع انگلیسی.. 147

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




چکیده انگلیسی.. 138

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                                   صفحه

 

جدول 2-1. چارچوب هوش هیجانی.. 42

جدول 4-1. شاخص های توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق.. 88

جدول 4-2. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک سن. 89

جدول 4-3. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک پایه تحصیلی.. 90

جدول 4-4. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تحصیلی پدران. 91

جدول 4-5. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت مادران. 92

جدول 4-6. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل پدران. 93

جدول 4-7. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل مادران. 94

جدول 4-8. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک تعداد فرزندان. 95

جدول 4-9. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک میزان درآمد خانواده 96

جدول 4-10. نتایج حاصل از آزمون ام. باکس… 97

جدول 4-11. نتایج آزمون لاندای ویلکز. 97

جدول 4-12. نتایج آزمون لون جهت سنجش برابری واریانس ها 98

جدول 4-13. نتایج آزمون های اثرات بین آزمودنی ها 98

جدول 4-14. محاسبه ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه فرعی اول. 99

جدول 4-15. خلاصه مدل رگرسیون به روش همزمان بر حسب ضریب همبستگی و ضریب تعیین. 99

جدول 4-16. نتایج تحلیل واریانس… 100

جدول 4-17. نتایج مربوط به ضرایب تأثیر رگرسیونی متغیر پیش بین بر متغیر ملاک… 100

جدول 4-18. محاسبه ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه فرعی دوم 101

جدول 4-19. خلاصه مدل رگرسیون به روش همزمان بر حسب ضریب همبستگی و ضریب تعیین. 101

جدول 4-20. نتایج تحلیل واریانس… 102

جدول 4-21. نتایج مربوط به ضرایب تأثیر رگرسیونی متغیر پیش بین بر متغیر ملاک… 102

 

فهرست نمودارها / اشکال

عنوان                                                                                                   صفحه

 

این مطلب را هم بخوانید :

نمودار 4-1. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک سن. 89

نمودار 4-2. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک پایه تحصیلی.. 90

نمودار 4-3. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تحصیلی پدران. 91

نمودار 4-4. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک وضعیت تحصیلی مادران. 92

نمودار 4-5. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل پدران. 93

نمودار 4-6. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک شغل مادران. 94

نمودار 4-7. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک تعداد فرزندان. 95

نمودار 4-8. فراوانی و درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک میزان درآمد خانواده 96

 

چکیده فارسی

هدف: این پژوهش با هدف رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر انجام شد. روش: روش تحقیق همبستگی می باشد و جامعه آماری آن 582 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان سیاهکل در سال تحصیلی 94-93 بود که تعداد 234 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری والدین، هوش هیجانی و پرخاشگری پاسخ دادند. داده های حاصل به روش تحلیل پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد. همچنین با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد و با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.

 

   واژه گان کلیدی: سبک فرزندپروری والدین، هوش هیجانی، پرخاشگری

 

 

                     فصل اول

: کلیات تحقیق

 

کلیات تحقیق

 

1-1- مقدمه

در متون اسلامی سبک های فرزندپروری[1] فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزشها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است. امام صادق (ع) سه حق را بر پدر لازم می دانند که یکی جدیت در تربیت اوست. ایشان می فرمایند: فرزند بر پدر سه حق دارد؛ انتخاب همسر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت فرزند (بیرامی، بهادری و خسروشاهی، 1389).

از نظر تاریخی مدارس همواره بر آموزش تحصیلی كودكان، تقویت مهارت های آنها در خواندن، نوشتن و حساب كردن متمركز بوده اند، اما امروزه متخصصان آموزش و پرورش دریافته اند كه چالش های عصر جدید و خواست های كنونی جامعه، نیازمند مهارت های افزوده ای در حیطة آگاهی هیجانی، تصمیم گیری، تعارض اجتماعی و حل تعارض اند (نیکوگفتار، 1388). بارها اصطلاح پرخاشگری[2] را شنیده ایم، اما هنگامی كه می خواهیم آن را تحلیل یا تعریف كنیم كاری بسیار مشكل است و این اصطلاح مبهم به نظر می رسد، كشتارهای دسته جمعی، قتل های انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم كردن از حقوق اولیه، همه گویای چهرة زشت و خشن انسان نسبت به همنوعان خود است (کریمی، 1385). نتایج پژوهش ها نشان داده است كه پرخاشگری از شاخص های مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوك و اختلال شخصیت ضداجتماعی به شمار می آید. همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماری های جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی نیز در ارتباط است. علاوه بر این، پژوهش های دیگر نشان می دهد كه افراد پرخاشگر نسبت به سایرین از نظر شیوة تفكر متفاوت هستند، آنها راهبردهای مثبت كمتری نسبت به افراد دیگر ارائه می دهند، بیشتر اطمینان دارند كه راهبرد پرخاشگرانه سازگارانه تر است و این طور قضاوت می كنند كه راهبردهای پرخاشگرانه كمتر باعث آسیب می شود (عارفی و رضویه، 1388).

پرخاشگری یكی از مسائل مهم در دوران دانش آموزی است و به عنوان یك مشكل شدید و رو به افزایش در میان نوجوانان و جوانان شناخته شده است. در حال حاضر پرخاشگری یك مسألة اجتماعی و یكی از موضوعات اساسی بهداشت روانی[3] به حساب می آید. مشاهده جهان اطراف نشان می دهد كه این مشكل رفتاری در بین همة انواع جانداران، طبقات اجتماعی- اقتصادی و مراحل مختلف سنی دیده می شود. مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابله ای، خصومت و پرخاشگری از علل اصلی مراجعة نوجوانان و جوانان به مراكز مشاوره و روان درمانی است (سوخودولسكی و همکاران[4]، 2008). عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینكه باعث ایجاد مشكلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران می شود، ممكن است درون ریزی [5]شود و باعث انواع مشكلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد (نیكولسون[6]، 2013).

اگر چه انسان در حوزه های مختلف با مسائل متنوعی رو به رو است با این حال می توان اصولی كلی را در نظر گرفت كه تقریباً در هر نوع مسائلی كاربرد دارد و شامل مجموعة پیچیده ای از مؤلفه های شناختی، رفتاری و نگرشی و فرایندهای چندمرحله ای است. هوش هیجانی[7] نوعی پردازش اطلاعات هیجانی است كه شامل ارزیابی صحیح، بیان مناسب و تنظیم سازگارانة هیجان می شود. همچنین هوش هیجانی به طور گسترده ای به عنوان ظرفیت درك و كنترل هیجانات خود و دیگران تعریف می شود.

نظریة هوش هیجانی دیدگاه جدیدی دربارة پیش بینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می كند. با توجه به اینكه پرخاشگری نوعی، هیجان محسوب می شود و یكی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است به نظر می رسد با استفاده از آموزش هوش هیجانی و بکارگیری سبک های فرزندپروری، بتوان پرخاشگری را در افراد مهار كرد. ارتباط هوش هیجانی با عملكرد بهتر و موفق تر در محیط های تحت تنیدگی و همراه با فشار روانی اجتماعی نشان داده شده است. این پژوهش هم بدنبال مطالعه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر است.

1-2- بیان مسأله

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[8] از مشخصات بارز اختلال سلوك در كودكان از پرخاشگری و ناسازگاری در روابط بین فردی نام می برد كه مشكلات رفتاری بین فردی، رفتاری و هیجانی مختلفی را برای این كودكان و خانواده های آنان ایجاد می كند. روانشناسان اجتماعی پرخاشگری را به صورت آسیب رساندن عمدی به دیگران و خشونت را نیز مبادرت كنشی عمدی برای آسیب رساندن جسمانی به دیگران تعریف می کنند (فرجاد و محمدی اصل، 1387). دلوکیو و الیوی[9] (2005) پرخاشگری را رفتار قابل مشاهده كه به قصد آسیب رساندن به دیگران باشد، تعریف می کند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگری در زمرة شایع ترین علل ارجاع كودكان و نوجوانان به كلینیك های بهداشت روانی هستند. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینكه می تواند موجب ایجاد مشكلات بین فردی و جرم شود، درون ریزی را نیز به همراه دارد و موجب بروز انواع مشكلات جسمی و روانی، مانند زخم معده، سردرد و افسردگی می شود. ماتسون[10] (2007) معتقد است كه انواع شدید مشكلات رفتاری می تواند بسیار خطرناك باشد. به رشد شخصی صدمه بزند، فرصت های یادگیری و رفتار سازگارانه را كاهش داده و سرانجام كیفیت زندگی شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. رفتار پرخاشگرانة دوران كودكی می تواند به عنوان یك عامل پیش بینی كننده برای بزهكاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، افت تحصیلی و … باشد. شواهد نشان می دهد كه رفتار ضداجتماعی دوران خردسالی با ناتوانی های دوران بزرگسالی در ارتباط است (به نقل از دان و فایت[11]، 2010).

دیدگاه های نظری، عوامل مختلفی را در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می دانند. فابیان[12] (2010) ارتباط بین اختلالات عصب شناسی و عصب روانشناختی، و پرخاشگری و خشونت را شایان توجه می داند. مك اندرو[13] (2009) نقش و مقدار ترشح هورمون ها در بروز رفتارهای پرخاشگرانه را مؤثر می داند. از نظر دانگجوسو و همکاران[14] (2008) تعاملات نامناسب بین سیستم های سروتونین و دوپامین در كرتكس پیشانی احتمالاً ساز و كار مهمی است كه ارتباط بین پرخاشگری تكانشی و اختلالات پیرو آن را به دنبال دارد. دیدگاه یادگیری اجتماعی عوامل مختلفی مانند تجربه های گذشتة فرد، پاداش هایی كه از تجربه های گذشته یا حال نصیب افراد می شود و مشاهدة رفتار دیگران را در بروز پرخاشگری مورد توجه می دانند (به نقل از ریچاردسون و هاموگ[15]، 2007).

هوش هیجانی[16] آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط بین تعقل و هیجان است. علی رغم دیدگاه ها، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می دهند که انسان برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطقی وابسته است. در برخی مواقع محققان ادعا می کنند که خود آگاهی و زندگی درونی به طور چشم گیری توسط تجربه های هیجانی مشخص می شود، لذا هوش هیجانی می تواند با مشکلات هیجانی زیادی که ریشه در تجارب میان فردی و درون فردی دارند، مرتبط باشد (آستین و همکاران[17]، 2005). در این پژوهش هم این سؤال مطرح است که آیا سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه دارد؟

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

خانواده به عنوان اولین کانون اجتماعی، عوامل مختلفی دارد که یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد فرزندان بویژه رشد روانی آنها، چگونگی روش های تربیتی والدین در چارچوب خانواده است. روش تربیتی والدین در تکوین شخصیت و هم چنین سازگاری آنان با وضعیت مختلف اجتماعی مؤثر است. روابط مطلوب میان والدین و فرزندان در سلامت روان فرزندان تأثیر فراوان دارد. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در متون اسلامی نیز فرزندپروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزش ها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است (پرچم و همکاران، 1391). هوش هیجانی، ‌تركیب عاطفه با شناخت و هیجان با هوش است. بنابراین می تواند در توانایی به كارگیری هیجان ها به منظور كمك به حل مشكلات و داشتن زندگی اثر بخش باشد. شناخت احساسات و توانایی ها را می توان در برانگیختن خودمان و دیگران استفاده كنیم و بدانیم آیا این هیجان ها و عواطف موجب تسهیل یا مانع برقراری تعامل با دیگران می شود (گلمن[18]، ‌2009).

   شیوه های فرزندپروری را می توان مجموعه ای از رفتارها دانست که تعاملات والد- فرزند را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند. بامریند[19] (1991) که مطالعات طولی برجسته ای را با مشاهده تعامل های والدین با فرزندان خود انجام داد، شیوه های فرزندپروری را شامل رفتارهای گوناگون متنوع و بهنجار و طبیعی می داند. بامریند دریافت که شیوه های مختلف فرزندپروری والدین در دو بعد با یکدیگر تفاوت دارند. بعد اول توقع و کنترل و بعد دوم پذیرندگی و اجابت کنندگی می باشد. ترکیب گوناگون دو بعد توقع/ کنترل و پذیرندگی/ اجابت کنندگی چهار شیوه فرزندپروری را به وجود می آورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آن متمرکز است؛ مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه. چهارمین شیوه یعنی شیوه کناره گیر (مسامحه کار) را محققان دیگری مورد مطالعه قرار داده اند. سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص می شود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین و از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین با سبک فرزندپروری سهل گیرانه روش مهرورز و پذیرا را نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند تا در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند. بامریند دریافت که مطلوب ترین نتایج تحولی که سبب سازگاری های مختلف در فرزندان در رشد همه جانبه آنان می شود، با شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین در ارتباط است (به نقل از برنز[20]، 2006).

پرخاشگری رفتاری اجتناب ناپذیر یا تغییرناپذیر نیست، برعكس چون ناشی از تعامل پیچیدهای بین رویدادهای بیرونی، شناخت ها و ویژگی های شخصی است، می توان آن را پیشگیری كرد یا كاهش داد. روش های مختلفی برای پیشگیری و كنترل پرخاشگری پیشنهاد شده است كه از آن جمله می توان به درمان اختلالات عصبی[21] و عصب روانشناختی[22]، اصلاح عادت غذایی افراد، از بین بردن زمینه های ناكامی و حضور الگوهای غیرپرخاشگرانه اشاره کرد. میر و همکاران[23] (2008) نقش مداخله های شناختی، دارلی و همكاران[24] (2000) نقش تنبیه و كارمانز و همكاران[25] (2003) بخشایش را در کاهش پرخاشگری مؤثر می دانند (آقایی نژاد و همکاران، 1392).

با توجه به مطالب فوق، این پژوهش هم با هدف مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین  و هوش هیجانی با پرخاشگری در نوجوانان دختر شهرستان سیاهکل به اجرا در می آید. در همین رابطه سازمان ها، افراد حقیقی و حقوقی مختلفی از یافته های این تحقیق بهره مند خواهند شد که از آن جمله می توان به؛ سازمان های روانپزشکی، بهزیستی، آموزش و پرورش، مدیران، دانشجویان، معلمان، اولیاء دانش آموزان و کلیه افرادی که علاقه مند به کسب آگاهی در زمینه موضوع پژوهش هستند اشاره کرد.

[1] – Parenting Style

[2] – Aggression

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]