2-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس روستا………….. 62

3-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس سطح تحصیلات ساکنان…….63

4-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس شغل سرپرست……………. 64

5-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس سابقه سکونت…………….. 65

6-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس میزان اراضی……………….. 66

7-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس میزان اراضی زیرکشت……. 67

8-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس درآمد کشاورزی……………. 68

9-2-4- آثار زیست­محیطی پروژه منارید براساس وضعیت مسکن…………… 69

3-4- تأثیر اجرای پروژه بر متغیّرهای اقتصادی و اجتماعی………………….. 70

1-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص اشتغال………………………………………. 70

2-3-4- تأثیراجرای پروژه بر شاخص سرمایه ­گذاری………………………… 72

3-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص معیشت و درآمد……………………… 73

4-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص سواد و آموزش……………………….. 75

5-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص مهاجرت……………………………… 76

6-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص بهداشت و امکانات رفاهی…………….. 78

7-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص مشارکت………………………………….. 80

8-3-4- تأثیر اجرای پروژه بر شاخص بیابان­زایی………………………………….. 83

4-4- آزمون­های همبستگی………………………………………. 84

1-4-4- رابطه اشتغال با آثار زیست­محیطی پروژه منارید…………………….. 84

2-4-4- رابطه سرمایه­گذاری با آثار زیست­محیطی پروژه منارید………………. 84

3-4-4- رابطه معیشت و درآمد با آثار زیست­محیطی پروژه منارید……………. 85

4-4-4- رابطه سواد و آموزش با آثار زیست­محیطی پروژه منارید………………. 86

5-4-4- رابطه مهاجرت با آثار زیست محیطی پروژه منارید…………………… 86

6-4-4- رابطه بهداشت و امکانات رفاهی با آثار زیست­محیطی پروژه منارید…….. 87

7-4-4- رابطه مشارکت با آثار زیست­محیطی پروژه منارید…………………… 88

5-4- تحلیل رگرسیون عوامل اقتصادی و اجتماعی پروژه منارید بر شاخص بیابان­زدایی……89

6-4- نتیجه ­گیری کلی………………………………………. 91

7-4- محدویت­های پژوهش………………………………………… 92

دانلود پایان نامه

 

8-4- پیشنهادات………………………………………. 93

منابع و مآخذ……………………………………… 96

ضمائم……………………………………… 103

Abstract……………………………………..

چکیده:

پروژه بین­المللی منارید، اولین پروژه چند زمینه­ای است که بدنبال استقرار مشارکت و انسجام سازمانی در سه سطح مردم، سازمان­های دولتی و سازمان­های غیر دولتی به منظور مدیریت پایدار سرزمین با تأکید بر مدیریت پایدار منابع طبیعی آغاز به فعالیت نموده است و علی­رغم مشکلات عدیده­ای که بر سرِ اجرای آن وجود دارد، با مؤفقیت در منطقه در حال اجرا است. با توجه به لزوم آگاهی دقیق از بازده و تطابق پروژه با شرایط منطقه­ای، ارزیابی عملکرد پروژه و آثار زیست محیطی آن و نگرش اهالی منطقه در زمینه آثار این پروژه، این تحقیق با هدف بررسی اثرات اقتصادی- اجتماعی پروژه بین­المللی منارید بر شاخص زیست­محیطی بیابان­زدایی، از دیدگاه ساکنان روستاهای پایلوت در سایت هامون­شهر سیستان انجام شد. چهار روستای پایلوت در پروژه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و حجم نمونه با استفاده از فرمول Best survey software، 147 ( و برای دقت بیشتر 150) خانوار به شیوه نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات بدست آمده از طریق نرم افزار آماری SPSS ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آثار زیست­محیطی پروژه از طریق آزمون­های تفاوت میانگین T و Anova در سطح آزمون 5%، برای تمامی پارامترها به جز وضعیت مسکن، مثبت و معنی­دار بدست آمد. تأثیر اجرای پروژه از طریق آزمون معنی­دار chi- square در سطح اطمینان 99% برای شاخص ­معیشت و درآمد تحت متغیّر اقتصادی در سطح کم و شاخص­های اشتغال و سرمایه­گذاری در سطح متوسط، شاخص بهداشت و امکانات رفاهی تحت متغیّر اجتماعی در سطح زیاد، سواد و آموزش، مهاجرت و مشارکت در سطح متوسط، معنی­دار شد. همچنین شاخص بیابان­زدایی تحت متغیّر زیست­محیطی در سطح متوسط معنی­دار بدست آمد.  اثرات اقتصادی- اجتماعی پروژه بر شاخص بیابان­زدایی منطقه  به روش آزمون همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفت و نتایج ماتریس همبستگی برای  شاخص­های اشتغال، سرمایه­گذاری، معیشت و درآمد، سواد و آموزش و مشارکت رابطه مثبت و معنی­دار در سطح آزمون 1%، مثبت و معنی­دار برای شاخص بهداشت و امکانات رفاهی در سطح آزمون 5% و معکوس و معنی­دار برای شاخص مهاجرت در سطح آزمون 1% را نشان داد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان می­دهد شاخص­های سرمایه­گذاری، سواد و آموزش و معیشت و درآمد  به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیّر وابسته یعنی بیابان­زدایی در منطقه داشته است. نتایج این تحقیق مؤثر بودن عوامل اقتصادی و اجتماعی را بر میزان مشارکت ساکنان و مؤفقیت طرح­های زیست­محیطی کاملاً روشن می­سازد، لذا مطالعه و توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی ساکنان در جهت احیاء و توسعه منابع طبیعی منطقه کاملاً ضروری می­باشد.

فصل اول: مقدمه و کلیات

 

این مطلب را هم بخوانید :

 

1-1- مقدمه

در ارتباط با مسائل اجتماعی و اقتصادی بیابان­زایی باید این واقعیت را قبول كرد كه مسائل و مشكلات فعلی بیابان و بیابان­زایی در ایران صرفا مشكلات فنی و تكنیكی نیست بلكه مسا­ئل ساختاری و اجتماعی و چه بسا سیاسی است. در حوزه وسیع و گسترده بیابان بیشترین ارتباط با جوامع روستایی است، بنابراین شناخت ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه روستایی از جمله توفیقات كاری مطالعات و پروژه­ها محسوب می­شود. وضع جوامع روستایی در زمینه­های اجتماعی و اقتصادی ویژگی­های خاص خود را دارد. ارتباط این جامعه با محیط اطراف خود در طول زمان باعث بوجود آمدن روابط و عرف خاصی در سطح روستا گردیده كه بسته به شرایط محیط در مناطق مختلف متفاوت است، بنابراین در هر برنامه­ای كه در ارتباط با جامعه­ی روستایی باشد، شناخت ساختار اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی روستا و عملكرد آن ضرورت دارد و بدون توجه به آن هر گونه طرحی نه تنها با مؤفقیت همراه نخواهد بود بلكه باعث بروز ناهماهنگی و به هم زدن ساختار سنتی اجتماعی و اقتصادی روستا نیز خواهد شد. فعالیت­های چند دهه اخیر بیابان­زدایی تا حدودی گویای این واقعیت است، زیرا در اغلب طرح­هایی كه تاكنون به مرحله اجرا درآمده به وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم كمتر توجه شده است به طوری كه مردم در مقام معارضه با منابع طبیعی بوده­اند. در این زمینه بایستی خلاء ناشی از ضعف فرهنگی به ویژه فرهنگ منابع طبیعی به طریقی پر شود. ضمن آنكه اقدامات قانونی در برابر متجاوزین به منابع طبیعی برای هر قشری از جامعه با قاطعیت اجرا گردد.

به نظر کارشناسان از دیدگاه شرایط زیست­محیطی، جهان امروز با چهار مشکل جدی و عمده شامل افزایش میزان آلودگی هوا، آلودگی آب­ها، تخریب لایه اوزون و تخریب سرزمین یا بیابان­زایی مواجه است که از میان چهار مشکل فوق مسئله بیابان­زایی اهمیت بیشتری دارد، زیرا از یک سو کشور ما به دلایل شرایط خاص اقلیمی و موقعیت جغرافیایی در معرض این پدیده است و از سوی دیگر این مسئله درد مشترک کشورهای جهان سوم است (سلطانیه 1383). بیابان­زایی به مفهوم تخریب سرزمین یا کاهش توان بیولوژیکی در مناطق خشک و نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب تحت تأثیر دو دسته عوامل طبیعی و انسانی است (عبدی­نژاد 1386). Logo (2000) نیز بیابان­زایی را فقر اکوسیستم در نواحی خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب معرفی نموده و این فقر را نتیجه­ی فعالیت­های بی رویه­ی انسان و خشکسالی می­داند. این پدیده­، فعّالانه در حال تکوین است و تأثیر جدّی بر روند زندگی بسیاری از انسان­ها به ویژه روستائیان گذاشته است. این وضعیت به دلایل گوناگون از جمله عدم بهره­برداری صحیح از منابع طبیعی مناطق خشک و نیمه­خشک، افزایش روزافزون جمعیت، مسائل اجرایی، عدم شناخت فرهنگ منابع طبیعی و … پدید آمده است. سالیان طولانی نیز دستگاه­های ذیربط برای حل این مشکل کوشیده­اند ولی متأسفانه کمتر با مؤفقیت همراه بوده است. در این زمینه اگر به جلب مشارکت مردم در احیاء سرزمین توجه نشود مسلماً صرف بودجه­های اختصاص داده شده چندان با مؤفقیت همراه نخواهد بود. نتایج مطالعات مختلف نشان می­دهد که مهار رشد بیابان از عهده دولت بر نمی­آید مگر اینکه سرمایه­گذاری شایسته در مورد جلب مشارکت روستائیان در زمینه بیابان­زدایی سرلوحه طرح­ها و فعالیت­ها قرار گیرد. بدیهی است که جلب این مشارکت هم کار آسانی نیست و باید از جهات مختلف درباره آن به تحقیق پرداخت و عوامل مؤثر در جلب مشارکت در این زمینه بررسی شود، چرا که شناسایی این عوامل مقدم بر اجرای هرنوع کار برای کنترل بیابان می­باشد.

امروزه تمام تلاش­ها در جهت توسعه انسانی در راستای کاهش تهدیدها و افزایش فرصت­ها است. در کشورهای توسعه یافته، شکل­گیری  NGO[1]ها (سازمان­های غیر دولتی) از واجبات است و در هر کار و پروژه­ای بایستی سهم سازمان­های دولتی، مردم و NGO، مشخص باشد. در نتیجه در امر حفظ منابع­طبیعی امکان مشارکت وجود دارد اما مشارکتی پیچیده و همه­جانبه که در این خصوص نمی­توان ساده­اندیشی کرد. ساختار جمعی، شرایط قبل و حال مردم و لایه­های روان­شناختی بایستی صورت بگیرد و الگوی در نظر گرفته شده بایستی انعطاف­پذیر بوده و با شرایط حال مطابقت کند، تک­بخشی نباشد و بدون شناخت با محیط پژوهشی طراحی نگردد و آسیب­شناسی هر کدام از اضلاع مثلث ( دولت، مردم و NGO ) به خوبی صورت گرفته باشد (گزارش 1 توسعه یاران مهر، 1392).

2-1- بیان مسئله

یکی از عوامل محدودیت مدیریت جامع منابع­ طبیعی، منابع علمی ا­ست. منابع اطلاعاتی در رابطه با ماهیّت، گستره و شدت تخریب منابع طبیعی در مناطق مختلف کشور محدود می­باشد و گرایش به سمت تمرکز بر علائم مشهود تخریب سرزمین، نسبت به پرداختن به علت­های اصلی آن، بیشتر است. جمع­آوری و هماهنگ­سازی اطلاعات از منابع و بخش­های مختلف به علّت پیچیدگی و وسعت مطالب، محدودیت بزرگی به شمار می­رود. علاوه بر این، تلفیق موضوعات اقتصادی- اجتماعی و زیست­محیطی، پرداختن به توسعه­ی پایدار را کاری دشوار می­کند. در رابطه با مدیریت پایدار منابع­ طبیعی در ایران و مقابله با بیابان­زایی ابتکارات و اقداماتی انجام گرفته شده است، اما این ابتکارات عمدتاَ در سطح محلّی بوده و مستندسازی فرایندهای کاری و آموزه­ها انجام نگرفته و یا خیلی کمرنگ بوده است. در نتیجه، دسترسی به اطلاعات و تجارب مؤفق که می­توانست مورد بهره­برداری پروژه­ها و ابتکارات جدید قرار بگیرد، به­راحتی میسّر نیست. از طرفی عدم یکپارچگی و جامعیت مدل­های متعارف توسعه، باعث بروز بحران در پایداری سرزمین، تهدید و تخریب منابع طبیعی، عدم عدالت و ناپایداری در بهره­وری اقتصادی، مشکلات زیست­محیطی، چالش­های بهداشت سلامت، فرسایش، مرگ بیولوژیکی، بحران آب، بحران نیترات، افزایش گازهای گلخانه­ای و بهم خوردن تعادل­های بوم­شناختی در سرزمین می­گردد. به همین دلیل در راهبردهای نوین برای تحقق توسعه پایدار به جای تأکید بر انتقال خدمات، اقدامات فیزیکی و سخت افزاری و انتقال تکنولوژی­های جدیدتر، ارتقاء مهارت­ها در اعمال مدیریت مشارکتی مبتنی بر چرخه اطلاعات، نقش اصلی را بر عهده دارند که با هدف توانمندسازی و دخالت آگاهانه جوامع محلی به­ویژه در بخش روستایی و کشاورزان کوچک در چارچوب عملیات تحقیق- توسعه محقق می­شود.

توجه به سه سرمایه­ی بزرگ اجتماعی1، فیزیکی2و انسانی3در برنامه­ریزی محلّی بسیار مؤثر است. یکی از ابزار برنامه­ریزی محلّی، توجه به مشارکت فعال و همه جانبه­ی افراد جامعه در تمام ابعاد مختلف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...