(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

فهرست مطالب

عنوان                                         صفحه

چکیده . 1

مقدمه. 2

فصل اول:کلیات

1-1 بیان مسأله. 10

1-2 سابقه پژوهش. 10

1-3 سوالات و فرضیه ها. 11

1-4 اهداف. 11

1-5 بهره وران. 12

1-6 جنبه نو آوری و جدید بودن تحقیق. 12

1-7 روش تحقیق. 12

1-8 روش گردآوری اطلاعات. 12

1-9 تاریخچه خداشناسی توحیدی در مسیحیت. 12

نتیجه. 24

فصل دوم:زندگی نامه رهبران یونیتارین

2-1 ایرانائوس (130-200م ). 26

2-2 ترتولیان (160-220م). 29

2-3 اوریگن (185-254م). 32

2-4 آریوس(250-336م). 35

2-5 میخائیل سروتوس (1511-1553م). 37

2-6 فرانسیس دیوید(1510-1579م). 45

 

2-7 فائوستوس سوسینوس(1539-1604م). 48

2-8 فردریک شلایرماخر(1768-1834م). 48

2-9 کارل بارت (1886-1968م). 52

فصل سوم:ذات خداوند

تعریف ذات . 59

3-1 روح بودن. 59

3-2  خدا قائم به ذات است. 76

3-3  خدا نامحدود است. 80

3-4 خدا ازلی و ابدى است. 83

این مطلب را هم بخوانید :

نتیجه فصل ذات. 85

فصل چهارم:صفات خداوند

تعریف صفات خدا. 89

4-1 حضور مطلق. 90

4-2 قدرت مطلق. 92

4-3 تغییر ناپذیری. 95

نتیجه فصل صفات خداوند. 99

فصل  پنجم:افعال خداوند

5-1 مشیت خدا. 101

5-2 آفرینش. 104

نتیجه فصل افعال. 110

فهرست منابع. 111

 

چکیده :

نوشتار حاضر به بررسی خدا از منظر یونیتارین ها به خصوص نظرات میخائیل سروتوس می پردازد که علیه عقاید  کلیسا برخواستند. افراد این گروه مطرود کلیسا بودند و کلیسا آن ها را به عنوان بدعت گذار محکوم کرد و آثار این افراد را ازبین برد و فقط تعداد معدودی از آن ها اکنون برجای مانده است. مبنای این پژوهش آثار به جای مانده از این افراد و نوشته های مخالفین آن ها است .

بنابراین برای یافتن آثار آن ها خیلی تلاش صورت گرفته است و بیشتر مطالب از لابه لای سخنان افرادی که از آن ها نقل قول کردند و همچنین اینترنت یافته شده است. نگارنده ضمن بیان معرفی زندگی و عقاید یونیتارین ها  به بررسی و تحلیل آن ها می پردازد.

حاصل این پژوهش آن است که وجوه مشترک عقاید این افراد با دلایل منطقی و عقلی نشان می دهد که مسیحیت، بعد از عروج مسیح از جاده اصلی خود منحرف شده و راه شرک عقلی را در پیش گرفته است. یکتاپرستان کسانی بودند که در برابر باطل ایستادند و جان خود را نیز فدا کردند تا هدف اصلی مسیح که یکتاپرستی بوده احیا شود . این پژوهش با بررسی ذات ، صفات ، افعال خدا از دیدگاه یونیتارین ها به خوبی روشن می سازد که خدای واحدی بر جهان حکومت می کند ، برخلاف نظرات کلیسا .

کلید واژه : خدا ، ذات ، صفات ، افعال ، مشیت ، میخائیل سروتوس، یونیتارین ها .

 

 

 

 

 

 

مقدمه

این تحقیق با عنوان « بررسی خدا از دیدگاه یونیتارین ها با تأکید بر نظر میخائیل سروتوس »، در پی حقایقی است که در تاریخ مسیحیت مطرح شده و سرکوب گردیده است . در میان دینداران مسیحی ،مذاهبی وجود دارد که معتقد به خدای واحدند وپیروان آن مذاهب ، می کوشند که بر طبق دستورات انجیل زندگی کنند. یکتاپرستان مسیحی معتقدند کسانی که کتاب مقدس را آموزش می دادند تفاسیر اشتباهی از آن داشتند و آن تفاسیر اشتباه را ترویج کردند که این موجب شرک نسبت به خداوند شده است. مهمترین عقیده و وجه تمایز یکتاپرستان از دیگر مکاتب و مذاهب مسیحی این است که آنان بر استفاده از عقل و اندیشه آدمی در دین تأکید می­ورزند.بر همین اساس، آنان تثلیث را قبول ندارند، خدا را تنها در یک شخص (و نه در سه شخص) پذیرفته و الوهیت حضرت عیسی را انکار می­کنند.البته با یکتاپرستان مسیحی برخوردهای شدیدی صورت گرفته وحتی به صورت فجیعی حکم اعدامشان صادر شده و اجازه ندادند عقایدشان به صورت آزادانه گفته شود . میخائیل سروتوس متولد قرن 16 میلادی از سردمداران یکتاپرستی مسیحی است .علاوه بر او در قرن های اولیه میلادی کسانی بودند که تفکرات یکتاپرستانه داشتند.افرادی چون ایرانائوس 130-200م، ترتولیان 160-220 م، اوریگن185-254م، آریوس 250-336م ،فرانسیس دیوید 1510-1579م ،سوسینوس 1539-1604م ، شلایرماخر 1768-1834م ،کارل بارت 1886-1968م.

هدف از بررسی این افراد، معرفی نسبتاً مختصری از زندگی نامه و عقاید آنها در مورد خدا به زبان فارسی است که ناقد آموزه تثلیث می باشند. این افراد به خصوص سروتوس مسیری را طی کردند که بعدها باعث ایجاد جریان مستقلی در مسیحیت شدند و نظرات و دیدگاههای آن ها می تواند تقاربی میان یکتاپرستی مسیحی و یکتاپرستی اسلام ایجاد کند.

نگارنده با شناختی که از افراد یاد شده به دست آورده است ، در صدد برآمد زندگی و افکارشان را بررسی کند. علاوه بر انگیزه علمی که در انتخاب این موضوع موثر بوده ، دلایل زیر می تواند انتخاب نگارنده را بهتر و بیشتر توجیه کنند.

1 – عقایدی که از سوی آنان مطرح شد تا آن زمان مطرح نشده بود وکلیسا قانون و یا دستوری در خصوص آن موضوع نداشت. با طرح آن ها ،کلیسا را به عنوان مرجع نهایی دینی و مذهبی وادار به پاسخ کرد.

2 – عقاید این افراد به عنوان بدعت شناخته شد و از نظر کلیسا مطرود گردید . بدعت عبارت است از عدول از مذهب رایج و بنابراین با توجه به مذاهب رایج آن زمان یعنی مسیحیت تعریف می شود. البته بدعت در آن زمان موضوع اخلاقی و به معنای خطای صعب بوده است. خطا و اشتباه مراتب گوناگون داشته و هر خطایی را بدعت به حساب نمی آورند. آنجایی که کلیسا در مقام مرجعی که نجات دادن فرد، رسالت آن در زمین است، عقیده ای را خطا اعلام می کرد و به فرد خاطی اعلام می نمود و از او می خواست که از این خطا تبری و دوری جوید، در صورتیکه کلیسا در برابر اصرار سرسختانه فرد قرار می گرفت ،خطا را بدعت اعلام می نمود. ( گریدی،1377 ،719 )

با وجود این محکوم شدند و کلیسا سعی بسیار بر پنهان نمودن افکار وآثار آنان کرد، اما این افکار تا قرن ها پس از مرگ ایشان طرفدارانی داشت که برخی از آن ها هنوز هم وجود دارند. بر این اساس نگارنده در صدد برآمد که با انتخاب موضوع مذکور ، حقایقی را مکشوف سازد که می توان افکار آنان را اشکال مختلف توحید در مسیحیت اعلام نماید.

3- کلیسا فرد بدعت گذار را مجازات می نمود زیرا پس از نشان دادن خطا به فرد، از خطای خود تبری نمی جسته و وتوبه نمی کردند. بر این اساس بدعت ، برای کلیسا در حکم شکست بوده است یعنی ناکامی در امر نجات دادن فرد که رسالت آن در زمین بوده است. به این ترتیب نوعی دوگانگی نسبت به شخص بدعت گذار وجود داشته ، مسئولیت وی (بر خلاف کافر) مستقیماً بر دوش کلیسا بوده است که در صورت اصلاح نشدن می بایست مجازات نماید. بنابراین از سوی کلیسا مجازات های سختی شدند. برای مثال سروتوس مدتی در زندان بود و اندکی بعد به همراه کتابهایش در آتش سوزانده شد.

4- افراد مذکور دارای آثار و نوشته هایی بودند که به دستور امپراتور یا پاپ طعمه آتش قرار گرفتند. هدف آن ها از سوزاندن این آثار این بود که مانع از رسوخ این نوع تفکر و دیدگاه بر جامعه مسیحیت شوند.

5- با وجود این همه سختگیری های کلیسا ، این افراد پیروانی بدست آوردند که قرن ها زیسته اند. این خود نشانه ای بر این مدعاست که اگرچه  افرادی در طول تاریخ مورد لعن و تکفیر قرار گیرند و از سوی جامعه طرد گردند ، اما افکار و اندیشه مقوله ای نیستند که با سوزاندن آثار و یا بدعت خوانده شدن آن مطرود گردند و از بین روند .بلکه ممکن است پس از گذشت سالیان بار دیگر ظهور یابند.

اما در خصوص واژه خدا که عمده مطالب این پژوهش به آن مرتبط است می توان گفت که خدا در دین مسیحیت جزئی از الاهیات مسیحی  است . الهیات به معنی خداشناسی است که مبیّن تعریف، توصیف و شناخت خدا در یک دین میباشد. در الهیات مسیحی بحث محدود به وجود خدا نمی‌ماند بلکه موضوعات دیگری نیز مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرند.   در الهیات مسیحی هنگام بحث از آموزه خدا صرفا به ذات و صفات او پرداخته نمی‏شود و در مورد تمامی شئون الوهی وی از جمله علم خدا، نام‏های خداوند، مشیت خدا، قدرت خدا، تدبیر خدا، حکمت او و سایر امور مربوط به خدا پرداخت می‏شود.

خداشناسی هنگامی که به عنوان موضوع علم الهیات طرح می‏شود به بحث در مورد صفات و ذات خدا می‏پردازد و همانگونه که برخی از صفات را برای خداوند اثبات می‏کند، برخی دیگر از صفات را نیز از او نفی می‏کند. الهیات به معنی خداشناسی است و دربردارنده تعریف، توصیف و شناخت خدا در یک دین میباشد. الهیات مسیحی نیز به معنای گفتار در مورد خدا در مسیحیت است. (هینلز، 1386، 58 )

از آن جا كه خداوند داراى وجودى نامحدود است ارائه ى تعریفى جامع و مانع در مورد او كارى ناممكن است. درباره ى خدا دو مطلب مشخص شده است: یكى آن كه «خدا وجود است» و مى توان تفاوت او را با سایر وجودها بیان كرد; و دیگر آن كه صفات الهى را كه براى انسان مكشوف شده است مى توان شرح داد.

در این تحقیق ، بررسی خدا در سه عنوان انجام می شود که نمودار آن را در ذیل مشاهده می کنید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...