پایان نامه ارشد: تعیین تابع امپدانس ترکیبی افقی و گهواره ای برای یک پی مستطیلی صلب مستقر بر یک نیم فضای ایزوتروپ جانبی |
3-4- فلوچارت برنامهنویسی برای تحلیل مسأله ……………….56
فصل چهارم: نتایج عددی………………………………………… 58
4-1- مقدمه……………………………………………………….. 59
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات…………………………. 84
5-1- مقدمه……………………………………………………….. 85
5-2- پیشنهادات…………………………………………………. 85
فهرست مراجع……………………………………………………. 86
چکیده:
در این پایاننامه توابع امپدانس[1] افقی، گهوارهای (خمشی) و توام افقی- گهوارهای شالودههای مربع مستطیلی مستقر بر سطح محیط خاکی با رفتار ایزوتروپ جانبی و ارتجاعی بهروش تحلیلی در فضای فركانسی بهدست میآیند بهطوری که میتوانند به صورت پارامترهای متمرکز جایگزین خاك زیر شالوده شوند. بدین منظور ابتدا معادلات حاكم بر سیستم مشترک شالوده و خاک زیر آن در دستگاه مختصات استوانهای بیان شده و بر حسب مؤلفههای بردار تغییرمكان بهصورت یك سری معادله دیفرانسیـل درگیر با مشتقات جزئی نوشته میشوند. برای مجزاسازی این معادلات از توابع پتانسیلی[2] كه توسط اسكندری قادی در سال 2005 ارائه شده، استفاده میشود. معادلات بهدست آمده با استفاده از سری فوریه نسبت به مختصه زاویهای و تبدیل هنکل نسبت به مختصه شعاعی در دستگاه مختصات استوانهای برای بار متمرکز حل شده و توابع گرین تغییرمکان و تنش بهدست میآیند. با تبدیل مختصات از دستگاه قطبی به دستگاه دکارتی، نتایج در دستگاه مختصات دکارتی نوشته شده و با استفاده از انتقال دستگاه مختصات، توابع گرین برای محل اثر دلخواه نیروی متمرکز خارجی تعیین میشوند. سپس با بکارگیری اصل جمع آثار قوا (بر هم نهی)، تغییرمکانها و تنشها در محیط ناشی از بارگذاری سطحی با شکل دلخواه بهصورت انتگرالی بهدست میآیند. در حالت کلی این انتگرالها بهصورت تحلیلی قابل استحصال نبوده و باید بهصورت عددی برآورد شوند. برای مدلسازی شالوده صلب، لازم است تغییرمکان نقاط مختلف شالوده چنان نوشته شوند که تغییر فاصله نقاط مختلف شالوده را غیر ممکن سازد. بهمنظور اعمال این شرط به شکل عددی، تنش تماسی شالوده و خاک زیر آن به فرمت اجزاء محدود با المانهای جدید تحت نام المان گرادیانی پویا[3] نوشته شده و با ارضاء شرایط مرزی تغییرمکانی مسئله، توابع تنش، تغییرمکان و سختی افقی و خمشی (گهواره ای) شالوده صلب مستطیلی تعیین میشوند. بدین ترتیب تنش تماسی زیر شالوده صلب تعیین شده و از آن اندازه نیروی تماسی و یا گشتاور خمشی برای تغییرمكان افقی و گهواره ای هر یک با دامنه ثابت بهدست میآیند. ماتریس تبدیل بردار تغییر مکان- تغییر زاویه به بردار نیروی افقی- گشتاور خمشی را ماتریس توابع امپدانس مینامیم. این ماتریس با داشتن دو بردار فوق تعیین میشود. نشان داده میشود كه نتایج بهدست آمده حاصل از این روش برای محیط ایزوتروپ بر نتایج قبلی ارائه شده توسط لوکو[4] ومیتا[5] وگوییزنا[6] منطبق است. همچنین نتایج برای حالت استاتیكی با حدگیری از نتایج اصلی برای زمانی که فرکانس تحریک به سمت صفر میل میکند، بهدست میآیند. در صورتیكه فركانس تحریك به سمت صفر میل كند و رفتار محیط بهطور حدی بهسمت ایزوتروپ میل كند، نتایج ناشی از تغییر مکان استاتیکی برای محیط ایزوتروپ بهصورت بسته بهدست میآیند.
فصل اول: معادلات كلی حاکم بر انتشار امواج در محیطهای ایزوتروپ جانبی و شرایط مرزی مسأله
1-1- مقدمه
به علت اثر گذاری سازه بر خاک و خاک بر سازه تحلیل دینامیکی سازههای سنگین مستقر بر سطح زمین (شکل 1-1) نیاز به در نظر گرفتن اندرکنش خاک و سازه دارد، چه در غیر این صورت نتایج تحلیل سازه با دقت کم همراه خواهد بود. در این موارد همواره برای داشتن طرح مطمئن نیاز به سادهسازیهای محافظه کارانه و در نتیجه غیراقتصادی میباشد. یکی از راههای در نظر گرفتن اندرکنش خاک و سازه، تحلیل مجموعه سازه و خاک با استفاده از روش اجزا محدود و در نتیجه با المانبندی زمین زیر ساختمان (شکل 1-2) میباشد. تحلیل سازه بههمراه زمین مطابق این روش اولاً بسیار پرهزینه بوده و ثانیاً بهعلت عدم توانایی المانبندی زمین تا بینهایت از دقت مناسب برخوردار نیست. بهعلاوه از آنجایی که سختی المانهای خاک با ابعاد مختلف متفاوت میباشد، آنالیز انتشار امواج به این روش، امواج انعکاسی و انکساری غیر واقعی در اختیار قرار میدهد که بهنوبه خود دقت محاسبات را کاهش میدهد. بههمین علت با ارزش خواهد بود که توابع امپدانس شالودهها بهروش تحلیلی بهدست آیند و جایگزین خاک زیر شالوده گردند (شکل 1-3). تعیین این توابع امپدانس نیاز به تحلیل محیط نیم بینهایت تحت بارگذاری دلخواه در محل استقرار شالوده دارد. از طرفی رفتار خاک زیر شالوده بهعلت پیشتحکیمی در طول زمان ایزوتروپ نبوده، بلکه بیشتر شبیه رفتار ایزوتروپ جانبی میباشد. در نتیجه بهمنظور واقعیتر کردن تحلیل فوقالذکر، در این پایاننامه محیط ایزوتروپ جانبی بهعنوان محیط مبنا در نظر گرفته شده و تحت اثر ارتعاش توام افقی و گهواره ای یك شالوده سطحی صلب مربع مستطیل در فضای فرکانسی مورد تحلیل قرار میگیرد.
انتشار امواج[1] در یک محیط ناشی از بارگذاری خارجی از جمله مباحثی بوده است که در قرن گذشته بسیاری از محققان و مهندسان در زمینه ریاضیات کاربردی و مکانیک مهندسی را به خود جلب کرده است. انتشار امواج در یک محیط ارتجاعی به معنی انتقال تغییر شکل از یک نقطه به نقطه دیگر میباشد. بر اساس اصول مکانیک محیطهای پیوسته، تغییرشکلها مولد تنشها میباشند. بنابراین بههمراه انتقال تغییر شکلها، تنشها نیز از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل میشوند. بههمین علت گاهی انتشار امواج در محیط ارتجاعی بهنام انتشار امواج تنشی[2] نیز نامیده میشود. مقاله پایهای در زمینه انتشار امواج مربوط به لمب (Lamb) در سال 1904 میباشد [1]. او در این مقاله، انتشار امواج ناشی از یک بار هارمونیک وارد بر یک محیط ایزوتروپ و ارتجاعی نیمه بینهایت را در دو حالت دو بعدی و سه بعدی بررسی کرده و میدان
تغییرمکان آنها را بهدست آورده است. در این مقاله نیروی متمرکز بر حسب زمان بهصورت تک هارمونیکی در نظر گرفته شده است بهطوری که فرکانس تغییرات نیرو بر حسب زمان میباشد. بهعلت تغییرات هارمونیکی محرک (نیروی)، پاسخ سیستم شامل میدانهای تغییرمکان، کرنش و تنش نیز بهصورت هارمونیکی بر حسب زمان تغییر میکنند1، بههمین علت جمله از معادلات حرکت در غیاب نیروهای حجمی حذف شده و معادلات حرکت بهصورت مستقل از زمان و وابسته به نوشته میشوند. در این حالت مسأله انتشار امواج در فضای فرکانسی حل میشود. بهعلت حذف متغیر زمان، معادلات حرکت به دستگاه معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی نسبت به مکان تبدیل شده و در صورتیكه محیط ایزوتروپ باشد تجزیه هلمهولتز همواره این دستگاه معادلات را به معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی و مستقل از یکدیگر تبدیل میکند. معادلات حاکم بر توابع هلمهولتز، معادلات موج بوده که وابسته به دستگاه مختصات میتواند با استفاده از روش فوریه2 (جداسازی متغیرها) و تبدیل هنکل3 و یا روش های دیگر حل شوند. لمب با استفاده از تبدیل انتگرالی هنکل معادلات حرکت را در حالت سه بعدی حل کرده است [1].
یکی از دلایل استفاده از تبدیلات در حل معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزیی کاهش متغیرهای مستقل معادله وتبدیل آن به معادله دیفرانسیل معمولی میباشد [17]. در حل مسائل مربوط به محیطهای نامتناهی، معمولاً شرایط مرزی بهصورت توابع قطعهای پیوسته[1] وجود دارند و تبدیلات انتگرالی[2] این شرایط را بهصورت توابع پیوسته در فضای تبدیل یافته[3] در میآورند. این موضوع یکی دیگر از دلایل استفاده از تبدیلات انتگرالی میباشد، چه در غیر این صورت شرایط مرزی بهصورت مختلط و پیچیده در میآیند .
بعد از لمب محققان زیادی در زمینه انتشار امواج در محیطهای ایزوتروپ تحقیق کردهاند و تحقیقات گستردهای را ارائه کردهاند که از آن جمله میتوان اشخاص زیر را برشمرد:
انتشار امواج در محیطهای ناهمسان[4] در گذشته كمتر مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر با توجه به استفاده روز افزون از مواد ناهمسان نیاز به تحقیقات در زمینه انتشار امواج در این محیطها بیشتر احساس میشود. برای مثال مواد کامپوزیت که در سالهای اخیر در زمینه علوم مهندسی کاربرد گستردهای یافتهاند دارای خاصیت ناهمسانی میباشند. از سوی دیگر در زمینهایی که خاک تحت اثر نیروی ثقل رسوب کرده است و نهشتههای طبیعی سربار شده روی هم تشکیل داده است، خاصیت ناهمـسانی وجود دارد.
اما با توجه به ملاحظات کاربردی در زمینه مهندسی محیطهای ناهمسان معمولاً بهصورت ایزوتروپ جانبی[5] و یا ارتوتروپیك[6] مدلسازی میشوند. یکی از بررسیهای اولیه در زمینه انتشار امواج در محیطهای ایزوتروپ جانبی توسط Stoneley در سال 1949 انجام گرفته است [2]. او نشان داد که وجود مواد با خاصیت ایزوتروپ جانبی میتواند منجر به تفاوتهای قابل توجـهی در زمینه انــتشار امواج نسبت به مواد ایزوتروپ گـردد.
Synge در سال 1957، انتشار امواج ریلی[7] در محیطهای ایزوتروپ جانبی را بررسی کرده است و نتیجه گرفته که این امواج فقط در صورتی در این محیطها منتشر میشوند که محور ایزوتروپی محیط یا عمود بر سطح آزاد و یا موازی این سطح باشد [3]. همچنین او بیان داشته است که امواج ریلی معمولی (در محیطهای ایزوتروپ) موازی سطح آزاد محیط منتـشر میشوند در حالیکه امواج ریلی کلی (در محیـطهای ناایزوتروپ) میتوانند با شیب نسبت به سطح آزاد منتشر شوند [3].
Rajapakse و Wang در سال1991 تغییرمکانها و تنشهای ناشی از ارتعاش هارمونیک یک جسم صلب در یک محیط ارتوتروپ دو بعدی را بهدست آوردهاند [4]. همچنین آنها تغییرمکانها و تنشهای ناشی از ارتعاش هارمونیک نیروی موثر بر پیرامون یک دایره مدفون در یک محیط ایزوتروپ جانبی را در حالت سه بعدی تعیین
این مطلب را هم بخوانید :
کردهاند [5]. در این مقاله، آنها دستگاه معادلات حرکت را با استفاده از سه تابع پتانسیل به دو معادله درگیر[8] و یک معادله مستقل تبدیل کرده و بدون اثبات كامل بودن توابع پتانسیل اختیار شده معادلات بهدست آمده را با استفاده از تبدیلات انتگرالی حل کردهاند.
رحیمیان و همكاران [16] مسأله لمب را برای محیط ایزوتروپ جانبی پیگیری كرده و معادلات حركت را با استفاده از توابع پتانسیل اسكندری قادی [7] بهصورت مستقل درآوردند. معادلات بهدست آمده از توابع پتانسیل را به كمك سری فوریه در امتداد زاویهای و تبدیل هنكل در امتداد شعاعی در یك دستگاه مختصات استوانهای حل كردند. اسكندری قادی و همكاران [8] نیز یك نیمفضای ایزوتروپ جانبی متشكل از یك لایه فوقانی و یك محیط نیمه بینهایت تحتانی با رفتار ایزوتروپ جانبی تحت اثر نیروهای سطحی هارمونیكی را تجزیه وتحلیل كرده و با استفاده از توابع پتانسیل ارائه شده توسط اسكندری قادی حل كردهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-07-01] [ 08:25:00 ق.ظ ]
|