کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



1-6-1-3- کارایی.. 7

1-6-2- تعاریف عملیاتی.. 8

1-6-2-1- کارایی.. 8

1-6-2-2- بهینه سازی……………………………………………………………………………………………….8

1-6-2-3-منابع انسانی……………………………………………………………………………………………….8

1-7- قلمرو پژوهش (زمانی، مکانی، موضوعی)………………………………………………………………….8

1-8-  سازماندهی تحقیق…………………………………………………………………………………………………8

فصل دوم. 10

2-1- مقدمه. 11

2-2- تعریف و تاریخچه بهره وری.. 12

2-2-1- بهره وری از دیدگاه ژاپنی ها 19

2-2-2- رابطه کیفیت و بهره وری.. 20

2-3-1- استراتژی پیکورث.. 23

2-3-2- استراتژی های مدیریت بهره وری انبساطی و انقباضی.. 23

2-3-3- استراتژی تحول و نوآوری.. 24

2-3-4- استراتژی بهبود مستمر (کایزن) 24

2-4- عوامل موثر و موانع بهبود بهره وری.. 24

2-4-1- عوامل بر بهره وری.. 25

2-4-2- نیروی انسانی.. 29

2-4-2-1- بهره وری نیروی انسانی.. 29

2-4-2-2- انگیزش و بهره وری نیروی انسانی.. 30

2-4-2-3- جایگاه عوامل انسانی در میان سایر عوامل بهره وری.. 30

2-4-2-4- شاخص بهره وری نیروی انسانی در ایران. 31

2-4-2-5- متوسط رشد سالانه شاخص بهره وری نیروی انسانی ایران. 31

-6-2-4-2     عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی.. 32

2-4-2-7- موانع ارتقاء بهره وری نیروی انسانی.. 36

2-5- مدل های بیانگر عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی.. 38

2-5-1- مدل های موری اینسورث و وینویل اسمیت.. 38

 

2-5-2- مدل هرسی و گلداسمیت.. 39

2-6- کارایی.. 40

2-6-1- مفهوم و تعریف کارایی.. 40

2-6-2- اهمیت کارایی.. 41

2-6-3- عوامل مؤثر در کارایی.. 41

2-6-4- شاخص های کارایی.. 41

2-6-5- شاخص های کارایی عمومی.. 42

2-7- تعاریفی‌‌ از اثربخشی.. 45

2-8- تفاوت بین کارایی و اثربخشی.. 45

2-9- پیشینه پژوهشی تحقیق. 46

2-9-1- پیشینه پژوهش در داخل کشور. 46

2-9-2- پیشینه پژوهش در خارج کشور. 50

2-10- تاریخچه تشکیل سازمان اوقاف و امور خیریه. 52

2-10-1- ساختار سازمانی سازمان اوقاف و امور خیریه. 54

2-11- چارچوب نظری تحقیق. 55

2-12- مدل مفهومی تحقیق. 56

2-13- فرضیه تحقیق. 57

3-1- مقدمه. 59

3-2- روش تحقیق. 61

3-4- نمونه و روش نمونه گیری.. 62

3-5- آمار توصیفی.. 62

3 -5-1- بررسی خصوصیات جمعیتی و شغلی پاسخگویان. 63

3-5-1-1- بررسی توزیع فراوانی بر حسب شاخص جنسیت.. 63

3-5-1-2- بررسی توزیع فراوانی بر حسب شاخص سن.. 63

3-5-1-3- بررسی توزیع فراوانی برحسب شاخص میزان تحصیلات.. 64

3-5-1-3- بررسی توزیع فراوانی برحسب شاخص سابقه کار. 65

3-6- ابزار گردآوری داده ها 66

3-6-1- پرسشنامه سنجش موانع بهبود کارایی نیروی انسانی.. 67

این مطلب را هم بخوانید :

3-6-1-1- پایایی پرسشنامه موانع بهبود کارایی نیروی انسانی.. 68

3-6-1-2- روایی پرسشنامه موانع بهبود کارایی نیروی انسانی.. 68

3-7- روایی و پایایی ابزارهای سنجش… 69

3-7-1- روایی ابزار سنجش… 69

3-7-2- آزمون پایایی طیف… 69

4-1- مقدمه. 73

4-2- بررسی وضعیت پاسخگویان به پرسشنامه موانع بهبود کارایی نیروی انسانی.. 73

4-2-2- بررسی وضعیت مولفه های موانع بهبود کارایی نیروی انسانی پاسخگویان. 74

4-3- نتایج آمار استنباطی.. 75

4-3-1- فرضیه اصلی پژوهش:  موانع بهبود کارایی نیروی انسانی برمدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است. 75

4-3-2- اولین فرضیه فرعی پژوهش: بین موانع اجتماعی و روانی با مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان رابطه مستقیم و تاثیرگذار وجود دارد. 78

4-3-3- دومین فرضیه فرعی پژوهش: بین موانع فردی با مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان رابطه مستقیم و تاثیرگذار وجود دارد. 79

4-3-4- سومین فرضیه فرعی پژوهش: بین موانع محیطی با مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان رابطه مستقیم و تاثیرگذار وجود دارد. 80

4-3-5- چهارمین فرضیه فرعی پژوهش: بین موانع اقتصادی با مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان رابطه مستقیم و تاثیرگذار وجود دارد. 81

4-3-6- پنجمین فرضیه فرعی پژوهش: بین موانع مدیریتی با مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان رابطه مستقیم و تاثیرگذار وجود دارد. 82

4-3-7- ششمین فرضیه فرعی پژوهش: بین موانع فرهنگی با مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان رابطه مستقیم و تاثیر گذار وجود دارد. 83

4-4- تحلیل مسیر (برازش مدل ساختاری) 84

4-4-1- شاخص های مورد استفاده در این پژوهش برای تایید و برازش مدل: 85

4-4-1-1- شاخص (RMSEA): 85

4-4-1-2- شاخص (NFI): 85

4-4-1-3- شاخص (NNFI): 85

4-4-1-4- شاخص (CFI): 86

4-4-1-5- شاخص (AGFI) و (GFI): 86

4-5- برازش مدل ساختاری.. 87

5-1- مقدمه. 92

5-2- خلاصه پژوهش……………………………………………………………………………………………………92

5-3- یافته ها و بحث در مورد آن ها 92

5-3-1- فرضیه اصلی تحقیق:  موانع بهبود کارایی نیروی انسانی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است.. 92

5-3-2- فرضیه فرعی اول:  موانع اجتماعی و روانی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیرگذاراست. 93

5-3-3- فرضیه فرعی دوم: موانع فردی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است. 94

5-3-4- فرضیه فرعی سوم:  موانع محیطی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است. 95

5-3-5- فرضیه فرعی چهارم: موانع اقتصادی برمدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیرگذار است. 95

5-3-6-فرضیه فرعی پنجم:  موانع مدیریتی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیرگذار است. 96

5-3-7- فرضیه فرعی ششم:  موانع فرهنگی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است. 97

5-4- محدودیت های پژوهش… 98

5-5- پیشنهادهای برگرفته از نتایج پژوهش ( پیشنهاد های کاربردی) 98

– منابع و مآخذ. 100

– فهرست منابع فارسی.. 100

پرسشنامه جهت پالایش موانع بهبود کارایی نیروی انسانی.. 109

– خروجی پایان نامه. 112

– خروجی spss پژوهش… 112

– خروجی لیزرل پژوهش… 142

– چکیده انگلیسی.. 144

چکیده

یکی از اهداف اولیه هر سازمان و مدیران آن بهبود کارایی و بهره وری نیروی انسانی می باشد. دستیابی به این هدف مستلزم برنامه ریزی و درک دقیق از وقایع موجود در سازمان می باشد. در این پژوهش بر مبنای مرور متون مرتبط و دریافت نظرات کارشناسان موانع بهبود کارایی شناسایی گردید. سوال اصلی این مطالعه این است که:  آیا موانع بهبود کارایی نیروی انسانی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟ برای استخراج مدل مفهومی، نظریه ها و مدل های مرتبط با موضوعات و تحقیق های پیشین به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت.  تحقیق حاظر از لحاظ روش تحقیق توصیفی – پیمایشی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان اداره اوقاف و امور خیریه استان فارس می باشد. روش نمونه گیری بر اساس تصادفی ساده (در دسترس) می باشد که اندازه نمونه 155 نفر محاسبه شده است. ابزار استفاده شده در این تحقیق آلفای کرونباخ 84/0 می باشدو روایی آن از طریق روایی محتوایی تایید گردید.در این پژوهش از آزمون های همبستگی پیرسون، آزمون تی و آزمون تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره و با بهره گیری از نرم افزار SPSSو Lisrel  استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان بر موانع بهبود کارایی و مؤلفه های آن تاثیر گذار است. یعنی با افزایش بهینه سازی منابع انسانی، کارایی کارکنان افزایش می یابد.

واژه های کلیدی: کارایی منابع انسانی، بهینه سازی و بهره وری منابع انسانی

1-1- مقدمه

در جهان پرشتاب و تحول آفرین امروز، همه شواهد حکایت از محوری بودن نقش انسان و منابع انسانی در گشایش تنگناها، ایجاد تکنولوژی های پیشرفته و تولید فرآورده های گوناگون دارد. در واقع سنگ زیر بنای هر سازمان را نیروی انسانی و به عبارت صحیح تر منابع انسانی تشکیل می دهند که اگر این منابع انگیزش کافی داشته باشند استعداد و مهارت خود را درخدمت سازمان بکار خواهند گرفت و چرخ های آن را به حرکت درخواهند آورد. اکثر دانشمندان مدیریت بر این باورند که منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهد و سرمایه مادی و منابع طبیعی عوامل تبعی تولید هستند. کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد، قادر نیست به هیچ چیز دیگری توسعه بخشد. این مباحث نشان دهنده اهمیت نیروی انسانی و کارایی نیروی انسانی در توسعه و پیشرفت کشورها است. در دنیای کنونی مهم ترین عامل توسعه و پیشرفت کارایی، نیروی انسانی است و این در حالی است که شاخص بهره وری (کارایی) نیروی انسانی در ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه و شرق آسیا بسیار پایین تراست. (احمدی، مقدس، 1381).

به طور کلی بهره وری به استفاده کارا و اثربخش از منابع شامل افراد، ماشین، پول و سایر منابع اشاره دارد و این منابع برای موفقیت و رشد سازمان ضروری هستند (هونگ و کریک[1]، 1995).

از منظر هدفمندی، توسعه منابع انسانی در این عبارت کوتاه خلاصه می شود: توانا سازی انسان ها برای کیفیت بهتر زندگی فردی، اجتماعی و سازمانی است. صرف نظر از دیدگاه ها، آنچه مهم به نظر می رسد این است که منابع منابع انسانی تنها منبع لایزال و جاودان است که نه تنها به سهولت قابل دسترسی است، بلکه پدیده ای که در صورت مدیریت صحیح به طور مرتب در حال خود افزایی و ارتقا توانمندی خواهد بود. پس توسعه منابع انسانی ابزاری برای بهبود کارایی افراد در محیط کار است. منابع انسانی یک کشور، از هرجنبه ای که به آن توجه شود، چه به عنوان تصمیم گیران و قانون گذاران در سطح کلان و چه به عنوان مدیران و کارکنان در سطح خرد مهم ترین عمل توسعه آن کشور محسوب می شود (حسینی و همکاران، 1377).

بهره وری (کارایی) یکی از مهم ترین عوامل موثر برعملکرد کلی هرسازمان، چه کوچک و چه بزرگ می باشد. در سطح خرد بهبود بهره وری باعث کاهش هزینه های تولید محصول، و ارایه خدمات در سطح سازمان می شود، در سطح کلان نیز بهبود بهره وری همواره به عنوان ابزاری مفید برای مقابله با اثرات تورم و سیاست های حقوق و دستمزد می باشد. به طور خلاصه نتایج بهبود بهره وری را می توان این گونه بیان کرد: 1- کاهش هزینه کل و استمرار تولید 2- بهبود کیفیت 3- رشد سهم بازار محصول 4- افزایش حقوق کارکنان بدون هیچ گونه فشار تورمی 5- بهبود توان خرید کارکنان، کارفرمایان و مشتریان.(کازار و همکاران[2]،2007).

صاحب نظران بهره وری معتقدند که کارایی نیروی انسانی عامل اصلی شکل دهنده کارایی کل عوامل تولید در سازمان است. تا کنون تحقیقات متعددی در زمینه کارایی نیروی انسانی انجام شده است. با این وجود در این زمینه گزینه های زیادی حتی در کشورهای توسعه یافته برای تحقیق وجود دارد (الیناتوی و همکاران[3]، 2007 ).

1-2- بیان مسئله

زمانی که از بهینه سازی منابع انسانی سخن می گوییم قاعدتا منظورمان مجموعه ای از فرایندها و فعالیت هایی است که باعث می شوند قابلیت ها و استعدادهایی که لزوما هنوز فرصت شکوفا شدن پیدا نکرده اند، عینیت و فرصت ظهور پیدا کنند. بهینه سازی منابع انسانی درسازمان نوعی تعهد متقابل و وظیفه دوجانبه بین فرد و سازمان تلقی می شود (کارگر، 1389).

توجه غیر ابزاری به نیروی انسانی از زمان تکوین مکتب روابط انسانی در مدیریت آغازگردید. در این مقطع مدیران به تدریج متوجه شده اند که نیروی انسانی نقش موثری در کارایی سازمان دارد و به دنبال یافتن راه هایی برای افزایش کارایی نیروی انسانی بودند. درحال حاضر اکثر کشورهای توسعه یافته و برخی از کشورهای در حال توسعه سرمایه گذاری زیادی در بهبود کارایی در سطح ملی، منطقه ای، سازمانی و افراد انجام داده اند. صاحب نظرانی که از کارایی و بهینه سازی منابع انسانی سخن گفته اند نقش نیروی انسانی را به عنوان عامل اصلی کارایی در نظر دارند. به عبارت دیگر کارایی نیروی انسانی عامل اصلی تشکیل دهنده کارایی کل عوامل تولید درسازمان است. پایین بودن کارایی در اکثر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران توجه صاحب نظران را در سال های اخیر به خود جلب کرده است. یکی از مهم ترین سازمان هایی که نقش مهمی را در کمک به نیازمندان و رفاه جامعه در کشور ایفا می کند سازمان اوقاف و امور خیریه ایران است. لذا بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان در این بخش می تواند تاثیر شگرفی بر شکوفایی جامعه داشته باشد. سازمان اوقاف و امور خیریه استان فارس نیز یکی از زیر مجموعه های این سازمان است که به نوبه خود نقش مهمی را در کمک به نیازمندان و رفاه آنان در استان فارس ایفا می کند. لذا مساله اصلی در این تحقیق این است که چگونه با شناسایی و رتبه بندی موانع بهبود بهینه سازی و کارایی نیروی انسانی نسبت به ارتقای کارایی نیروی انسانی در سازمان مذبور اقدام نمود (کاوه کوشا، 1390).

1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

افزایش کارایی به ویژه کارایی نیروی انسانی در رفع مشکلات اجتماعی کشورها به ویژه کشورهای درحال توسعه می تواند نقش اساسی داشته باشد. نگرش منطقی به پیشرفت زندگی نیازمندان و جایگاه اجتماعی آنها در کشور، ما را به این نتیجه می رساند که یکی از مهم ترین راهکارهای پیشرفت سازمان ها بالا بردن کارایی منابع انسانی می باشد. اکثر محققان در این زمینه بر این باورند که ارتقای کارایی سازمان و بهینه سازی منابع انسانی معلول ترکیبی از عوامل گوناگون می باشد که در هر سازمان با توجه به شرایط خاص آن متفاوت می باشد. با توجه به نقش و اهمیت نیروی انسانی در کارایی، یکی از مهمترین گام ها در بهینه سازی منابع انسانی و ارتقای کارایی، شناسایی مشکلات بهبود کارایی نیروی انسانی است. تا زمانی که مدیران نتوانند مهم ترین موانع و مشکلات بهبود کارایی کارکنان شان را شناسایی کنند، تلاش هایشان در جهت ارتقای کارایی و بهینه سازی بی فایده خواهد بود. شناسایی دقیق و ریشه یابی این مشکلات باعث جهت بخشیدن به تلاش های مدیران در راستای بهبود بهینه سازی منابع انسانی و کارایی خواهد شد (کاوه کوشا، 1390).

1-4- پرسش های پژوهش

  • آیا موانع بهبود کارایی کارکنان بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟
  • آیا موانع اجتماعی و روانی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانیو کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟
  • آیا موانع فردی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانیو کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟
  • آیا موانع محیطی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانیو کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟
  • آیا موانع اقتصادی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانیو کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟
  • آیا موانع مدیریتی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانیو کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟
  • آیا موانع فرهنگی بر مدیریت بهینه سازی منابع انسانیو کارایی کارکنان تاثیر گذار است؟

1-5- اهداف پژوهش

این پژوهش درصدد دستیابی به سه هدف می باشد که در زیر ارائه شده است:

1- شناسایی مشکلات و موانع بهبودکارایی نیروی انسانی درسازمان اوقاف و امور خیریه استان فارس

2- رتبه بندی مشکلات و موانع بهبود کارایی نیروی انسانی در سازمان اوقاف و امور خیریه استان فارس

3- ارایه راهکارهایی براساس تجزیه وتحلیل مشکلات و موانع بهبود کارایی نیروی انسانی، در راستای ارتقای بهینه سازی و کارایی نیروی انسانی در سازمان اوقاف و امور خیریه استان فارس

1-6- تعاریف نظری و عملیاتی

1-6-1-تعاریف نظری

1-6-1-1- بهینه سازی

در معنای عام یعنی تمام کارهایی که باعث بهبود و کیفیت (بهبود کارایی) گفته می شود. بهینه سازی باعث می شود به اهداف خود نزدیک تر شوید. بهینه سازی یعنی انجام کارها به بهترین نحوه ممکن. بهینه سازی منابع انسانی به آموزش و ارتقا فعالیت های انسانی در سازمان ها مرتبط است و به ما کمک می کند تا شرایط فرهنگی خاصی را ایجاد کنیم که در آن کارکنان به توان بلقوه برای بهره مند شدن از افراد و سازمان دست یابند. در این حالت، بهینه سازی منابع انسانی خود را به صورت خیلی نزدیک با توسعه سازمان در یک راستا هماهنگ می بیند (کامازورا[4]، 2010).

1-6-1-2- نیروی انسانی

به عقیده بارون[5] وکرپس[6] (1999)، منابع انسانی کلید موفقیت یا شکست سازمان ها به شمار می آیند. از این رو، خط مشی ها، شیوه ها و کارکردهای منابع انسانی باید در راستای راهبرد سازمانی باشد و مدیران و رهبران سازمان ها نسبت به مسایل آن درک درستی داشته و در مورد پیامدهای آن حساس باشند. نیروی انسانی به کلیه افرادی که تحت عناوین مختلف شغلی در یک سازمان به منظور دستیابی به اهداف و استراتژی های تعیین شده باهم همکاری می نمایند.

1-6-1-3- کارایی

کارایی در واقع عبارت است از نسبت داده ها به ستاده ها در یک سیستم سازمانی (ابطحی، 1386).

مارتین مانزر[7] (1990) کارایی را به معنای توانایی در خوب و متناسب انجام دادن کارها و دستیابی به نتایج مطلوب می داند. منظور از کارایی، تحقق اهداف سازمان با حداقل هزینه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-06-31] [ 03:21:00 ب.ظ ]




1-6-1 قلمرو موضوعی پژوهش…………………………………………………………………………………………9

1-6-2 قلمرو زمانی پژوهش……………………………………………………………………………………………..9

1-6-3 قلمرو مکانی پژوهش……………………………………………………………………………………………..9

1-7 مدل مفهومی پژوهش……………………………………………………………………………………………………………10

1-8 تعریف متغیرها…………………………………………………………………………………………………………………….11

 

فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه­ی پژوهش

2-1 مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………13

2-2 مبانی نظری…………………………………………………………………………………………………………………………13

2-2-1 مدیریت کنترل سازمانی………………………………………………………………………………………..14

2-2-1-1 طراحی سیستم کنترل……………………………………………………………………………15

2-2-1-3 نقش‌ مدیریت‌ در تخلفات‌ اداری‌ کارکنان‌………………………………………………..16

2-2-1-4 ساز وکارهای‌ مدیریتی‌ موثر در تخلفات‌ کارکنان………………………………………17

2-2-2 کنترل خروجی، کنترل فعالیت و کنترل ظرفیت………………………………………………………..18

2-2-2-1 فرایند کنترل………………………………………………………………………………………..19

2-2-2-1-1 سطح استـراتژیک………………………………………………………………..20

2-2-2-1-2 سطح فرآیندی…………………………………………………………………….21

2-2-2-1-3 سطح وظیفه ای…………………………………………………………………..22

2-2-3 نظام کنترل مدیریت……………………………………………………………………………………………..23

2-2-3-1 نقش هدفها و استراتژی ها در کنترل مدیریت………………………………………….24

2-2-3-2 متغیرهای کلیدی در طراحی کنترل مدیریت…………………………………………….26

2-2-3-3  متغیرهای استثنایی………………………………………………………………………………27

2-2-4 مدیریت عملکرد………………………………………………………………………………………………….30

2-2-4-1 مزیت های مدیریت عملکرد…………………………………………………………………32

2-2-4-2 نقش مدیریت عملکرد در مدیریت استراتژیک…………………………………………36

2-2-4-3 مراحل پیاده سازی و استقرار مدیریت عملکرد………………………………………..38

2-2-4-4 سیستم های سنجش عملکرد…………………………………………………………………40

2-2-5 کارآفرینی سازمانی……………………………………………………………………………………………….42

 

2-2-5-1 عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی………………………………………………………….44

2-2-5-2 تفاوت میان کارآفرینی فردی و سازمانی………………………………………………….46

2-2-5-3 کارآفرینی فردی (رویکرد عوامل رفتاری)……………………………………………….49

2-2-5-4 کارآفرینی سازمانی……………………………………………………………………………….50

2-2-5-4-1 کارآفرینان سازمانی (رویکرد ویژگیها)…………………………………….51

2-2-5-4-2 کارآفرینان سازمانی (رویکرد عوامل رفتاری)…………………………..52

2-2-5-5 ویژگیهای سازمان کارآفرین…………………………………………………………………..54

2-2-5-6 ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی………………………………………………………….55

2-2-5-7 ابعاد موقعیتی کارآفرینی سازمانی……………………………………………………………57

2-2-5-8 مدلهای کارآفرینی سازمانی……………………………………………………………………58

2-2-5-8-1 مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن………………………………59

2-2-5-8-2 دل کارآفرینی سازمانی اکهلس و نک……………………………………..60

2-2-5-8-3 مدل کارآفرینی سازمانی کوراتکو و همکارانش………………………..61

2-2-5-8-4 کارآفرینی سازمانی تامپسون………………………………………………….61

2-2-5-8-5 مدل کارآفرینی سازمانی آنتونیک و هیسریچ…………………………….61

2-2-6 مشتری گرایی……………………………………………………………………………………………………..62

2-3 پیشینه پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………….63

2-3-1 پیشینه داخلی………………………………………………………………………………………………………63

2-3-2 پیشینه خارجی…………………………………………………………………………………………………….64

فصل سوم: روش شناسی پژوهش

 

3-1 مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………….67

3-2 روش تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………..67

3-3 جامعه آماری تحقیق……………………………………………………………………………………………………………67

3-4 روش نمونه گیری و حجم نمونه………………………………………………………………………………………….68

3- 5 ابزار گردآوری داده‌ها…………………………………………………………………………………………………………69

3-6 روایی و پایایی…………………………………………………………………………………………………………………..70

3-7 روش و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ها……………………………………………………………………………………..72

این مطلب را هم بخوانید :

3-8 روش تجزیه و تحلیل داده­ها………………………………………………………………………………………………..74

 

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده­ها

4-1 مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………81

4-2 آمار توصیفی……………………………………………………………………………………………………………………….81

4-2-1 توصیف ویژگی­های جمعیت شناختی…………………………………………………………………….82

4-2-1-1 توصیف ویژگی­های جنسیت…………………………………………………………………83

4-2-1-2 توصیف ویژگی­های سن……………………………………………………………………….84

4-2-1-3 توصیف ویژگی­های مقطع تحصیلی……………………………………………………….85

4-2-1-4 توصیف ویژگی­های سابقه کاری……………………………………………………………86

4-2-2 آمار توصیفی متغیرهای تحقیق……………………………………………………………………………….87

4-3 آمار استنباطی………………………………………………………………………………………………………………………90

4-3-1 بررسی نرمال بودن داده­ها……………………………………………………………………………………..90

4-3-2 محاسبه همبستگی بین متغیرهای تحقیق………………………………………………………………….92

4-3-3 مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون فرضیه های تحقیق…………………………………………94

4-3-3-1 تحلیل عاملی تائیدی…………………………………………………………………………….94

4-3-3-1  مدل ساختاری پژوهش……………………………………………………………95

فصل پنجم: نتیجه­گیری و پیشنهادها

5-1 مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………….101

5-2  نتیجه­گیری فرضیات پژوهش……………………………………………………………………………………………..101

5-3 پیشنهادها اجرایی( حاصل از پزوهش)………………………………………………………………………………….103

5-4 پیشنهادهایی برای پژوهش­های آتی………………………………………………………………………………………104

5-5 محدودیت­های پژوهش………………………………………………………………………………………………………105

منابع و مأخذ…………………………………………………………………………………………………………………………….107

پیوست اول: پرسشنامه……………………………………………………………………………………………………………….113

پیوست دوم: خروجی آموس………………………………………………………………………………………………………119

چکیده:

اثربخشی سازمان فروش خلاصه ارزیابی خروجی های کلی سازمانی است. ارزیابی ممکن است برای تمام سازمان فروش یا دیگر قسمت های سازمانی باشد. شاخص های مختلفی برای سنجش اثربخشی، مانند فروش، سهم بازار، توزیع سود و رضایت مشتری استفاده می شوند. اثربخشی کارکنان واحد فروش به عنوان یک خلاصه ارزیابی از میزان رسیدن به اهداف تعریف شده بر مبنای راهبردهای واحد فروش و اهداف تعریف شده از سوی مدیران فروش برای آنها است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفه های کنترل مدیریت فروش در گرایش به کارآفرینی سازمانی در بین کارکنان بخش فروش می­باشد. تعداد فرضیات مورد آزمون در این پژوهش 6 فرضیه می­باشد. روش این پژوهش از نظر بررسی متغیرها از نوع توصیفی – پیمایشی و از نظرنوع هدف، کاربردی می­باشد. جامعه آماری این پژوهش فروشگاه های زنجیره ای اتکا و رفاه شهر کرمانشاه می­باشند. روش نمونه­گیری در این پژوهش تصادفی طبقه­ای می­باشد که تعداد 180 نفر به عنوان نمونه برای جمع­آوری داده­ها انتخاب شدند. برای تجزیه تحلیل داده­ها و آزمون فرضیات از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم­افزار معادلات ساختاری آموس نسخه­ی 22 استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که ابعاد کنترل مدیریت فروش بر گرایش به بازار تأثیر مثبت و معناداری داشته و همچنین گرایش کارآفرینانه نیز بر عملکرد بخش فروش فروشگاه های اتکا و رفاه شهر کرمانشاه نیز تأثیر مثبت و معناداری داشته است.

کلمات کلیدی: ابعاد کنترل مدیریت فروش، گرایش کارآفرینانه، عملکرد شرکت.

1 مقدمه:

اثربخشی سازمان فروش خلاصه ارزیابی خروجی های کلی سازمانی است. ارزیابی ممکن است برای تمام سازمان فروش یا دیگر قسمت های سازمانی باشد. شاخص های مختلفی برای سنجش اثربخشی، مانند فروش، سهم بازار، توزیع سود و رضایت مشتری استفاده می شوند. اثربخشی کارکنان واحد فروش به عنوان یک خلاصه ارزیابی از میزان رسیدن به اهداف تعریف شده بر مبنای راهبردهای واحد فروش و اهداف تعریف شده از سوی مدیران فروش برای آنها است(محمدی و عباسی، 1388). کنترل کارکنان واحد فروش به منظور افزایش اثربخشی آنها و با به کارگیری سه فرایند مدیریت(برنامه ریزی، اجرا، و ارزیابی) با کارکنان واحد فروش و فعالیت هایشان سر و کار دارد، مدیران اهداف فروش خود را مشخص کرده و برای فعالیت­های کارکنان واحد فروش برنامه ریزی می کنند. (شریعتی، 1388).

کارآفرینی مقوله ی بسیار مهمی است که بسیاری از کشورها ی توسعه یافته و در حال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و می دارند. در این میان، یکی از شاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی در سازمان است که بدون شک سهم چشم گیری در توفیق و تعالی سازمان ها دارد (احمدپور، 1383). تغییرات در محصولات و مکانیسم های بازار، اغلب بدین صورت است که سازمان ها دست به بهره برداری از فرصت هایی می زنند که دیگر سازمان ها دنبال نمی کنند و گاه حتی از وجود آن ها مطلع نیستند. در این زمینه، نوآوری نقش راهبری و عمده را ایفا می کند(کالین و رم[1]، 2003)

کارآفرینی شرکتی، مجموعه فعالیت هایی است که بهره برداری از مزایای رقابتی نوآوری را در یک سازمان امکان پذیر کرده و رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری در سازمان ها است. در حقیقت، کارآفرینی شرکتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآور ی و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود(کوراتکو و دیگران، 2005). از این رو  با توجه به تماس مستقیم متصدیان فروش با مشتریان و افزایش رضایتمندی آنها به عنوان یک مزیت رقابتی، نظارت بر میزان تلاش متصدیان وتشویق آنها به افزایش رضایتمندی مشتریان از طریق ارائه ی خدمات و رویه های جدید کاری هدفی است که بررسی آن از اهداف اصلی این پژوهش است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفه های کنترل مدیریت فروش در گرایش به کارآفرینی سازمانی در بین کارکنان بخش فروش فروشگاه های زنجیره ای اتکا و رفاه شهر کرمانشاه می باشد.

1-2 بیان مسأله:

در شرایط کنونی با افزایش رقابت در اکثر صنایع، رسیدن به مرحله اشباع، افزایش مراودات بین­المللی، هجوم محصولات وارداتی و ایجاد فشارهای قیمتی، واحد فروش سازمان خط مقدم مواجه با مشتریان است. با توجه به اهمیت و حساسیت واحد فروش، اثربخشی کارکنان واحد فروش مورد توجه قرار گرفته است. یکی از روش های افزایش اثربخشی فروش و کسب مزیت رقابتی گرایش به کارآفرینی و افزایش روش های جدید و نوآوارنه به قصد افزایش مشتریان و به ویژه سودآوری می باشد. در حوزه مدیریت فروش، مدیریت کارکنان واحد فروش از مهمترین مباحث در مدیریت بازاریابی شرکت­ها است(قره چه و کاشی، 1389). از جانب دیگر، مشکلات و معضلات مدیریت کارکنان واحد فروش با توجه به نوع صنعت، ورود رقبا و خارج شدن بازارها ازحالت انحصاری اهمیت یافته است. در محیط فعلی تجاری ایران با وجود تغییر و تحولات درتمامی ارکان بازار و افزایش رقابت، ضرورت این امر، خود را بیشترنشان داده است(قره چه و کاشی، 1389). یکی از مباحثی که در این پژوهش مورد توجه است، سیستمهای کنترل واحد فروش است. نوع کنترل به کار گرفته شده توسط مدیران فروش تا حدود زیادی از سیستم کنترلی موجود در شرکت­ها نشأت می­گیرد(چرچیل و دیگران[2]، 2009). کنترل مدیریت در یک سازمان تلاش مدیران به منظور اثرگذاری بر رفتار و فعالیت­های کارکنان در راستای دستیابی به اهداف سازمانی (افزایش فروش و رضیاتمندی کشتری) می­باشد(جاورسکی و مک لینز[3]، 2009). اثربخشی هر یک از نیروهای واحد فروش محصول سیستم مدیریتی آن واحد است. در یک سیستم کنترل کارکنان واحد فروش، قواعدی برای روش آموزش، نظارت، پایش، سرپرستی، ایجاد انگیزه، نوآوری و کارآفرینی و آنها حاکم است(بالداف و دیگران[4]، 2011).

در ادبیات کارآفرینی از کارآفرینی شرکتی با عنوان های اقدام های خطرآمیز شرکتی و یا کارآفرینی درون سازمانی  نیز یاد می شود. این مفهوم به مجموعه ی فرایندهایی گفته می شود که سازمانها برای دست یابی به هدف هایی مانند سودآوری گسترش نوآوری، نوسازی راهبردی، کسب دانش برای به دست آورد درآمد و ایجاد فضای مناسب برای، موفقیت در سطح بین المللی ظهور کارآفرینی پی گیری می کنند. شرایطی که شکل دهنده ی نگرش و علا قه های مدیران نسبت به فعالیت های کارآفرینانه است، سطح پشتیبانی مدیریت از آن ها و سرنوشت و اقدام های خطرآمیز شرکتی را تعیین می کند(طلایی، 1390). امروزه بسیاری از شرکت ها و به خصوص بخش فروش آنها نیاز به کارآفرینی شرکتی را درک کرده اند. این نیاز در پاسخ به چند مشکل پدید آمده است که از آن جمله عبارتند از رشد سریع تعداد رقبای جدید و پیچیده،  افزایش خواسته ها و نیازهای متنوع مشتریان و افزایش رقابت و ایجاد مزیت رقابتی است(بندریان، 1389).

از این رو مسأله اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد کنترل مدیریت فروش بر گرایش کارآفرینانه بخش فروش و عملکرد شرکت می باشد.

 

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش:

امروزه شرکت ها به اهمیت فروش به خوبی واقفند و در تلاشند تا با افزایش حجم فروش، در فضای رقابتی موجود در بازارها وضعیت خود را حفظ، تثبیت و یا بهبود بخشند. برای رسیدن به هدف فروش بالا، جذب و حفظ مشتریان بسیار با اهمیت به نظر می رسد. شرکت های موفق متوجه شده اند که در صورت کسب رضایت مشتری، فروش و سهم بازار بیشتری را به خود اختصاص خواهند داد. فروش و تبلیغات بخشی از مجموعه ای بزرگ تر با نام آمیخته بازاریابی است و آمیخته بازاریابی، مجموعه ای از ابزارهاست که برای راضی کردن و ایجاد رابطه با مشتری به کار می رود. رشد و سودآوری در بازار، یکی از اهداف اصلی تمامی موسسات و بنگاه های اقتصادی است و یکی از عوامل مهم در ارزیابی رشد و سودآوری این موسسات میزان فروش آن ها می باشد(قربانی، 1392) بدون شک اثربخشی در تمامی فعالیت های انسانی و سازمانی دخیل می باشد. بنابر این اثربخشی فروش جز عواملی است که حیات شرکت ها و سازمان های انتفاعی در گرو دستیابی به آن است. برای دستیابی به اثربخشی فروش، فروشندگانی توانا نیازمند است که بتوانند با شناخت نیازها و مشکلات مشتریان، برقراری روابطی موثر با آن ها، به شرکت ها کمک کنند تا به اهداف فروش خود دست یابند. برای دستیابی به فروش و سهم بیشتر بازار، انطباق مداوم با انتظارات، توقعات و نیازهای مشتریان از هنگام طراحی اولیه محصول، در تمامی طول عمر محصول و ارایه آن رمز اصلی موفقیت شرکت هاست و موفقیت در این امر زمانی تکمیل می شود که اصول و فنون فروش با روشی مناسب از سوی نیروی حرفه ای فروش اجرا گردد(حسینی و دیگران، 1390). روش های فروش محصولات در واقع برقراری نوعی ارتباط با مشتری است و مفهوم ارتباط در عصر جدید، ارتباطی است بلند مدت و ماندگار با مشتری که بخش اعظم مسئولیت آن به عهده نیروی فروش است. با توجه به این که فروشندگان شرکت، نمایندگان شرکت به حساب می آیند هر گونه سوء رفتار آن ها به طور مستقیم و غیرمستقیم، متوجه شرکت می گردد، نیازمند آموزش و حمایت و توجه بیشتر هستند. در مورد کالاهایی که به شدت رقابتی هستند و فروشندگان با تلاش فراوان، کالاها را به فروش می رسانند، جذب، نگهداری و پرورش مشتریان به عنوان یک مزیت رقابتی محسوب می گردد، فروشنده ای که بتواند مشتریان را جلب نماید، آنها را متقاعد به خرید نموده و وفاداری در آنها ایجاد نماید، از بقیه فروشندگان کالا یا خدمات مشابه یک گام جلوتر است(مهرابی، 1390). اثربخشی سازمان فروش خلاصه ارزیابی خروجی­های کلی سازمانی است. ارزیابی ممکن است برای تمام سازمان فروش یا دیگر قسمت های سازمانی باشد. شاخص های مختلفی برای سنجش اثربخشی، مانند فروش، سهم بازار، توزیع سود و رضایت مشتری استفاده می شوند. اثربخشی کارکنان واحد فروش به عنوان یک خلاصه ارزیابی از میزان رسیدن به اهداف تعریف شده بر مبنای راهبردهای واحد فروش و اهداف تعریف شده از سوی مدیران فروش برای آنها است(دارمن و مارتین[5]، 2011).

در عصر حاضر بهره گیری مناسب از استعدادها و توانایی های افراد در تدوین چارچوب ها و الگوهای فکری جدید، شناسایی نیازهای واقعی مخاطبین و بهبود مستمر خدمات و فرآورده های تولیدی، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده است (مقدسی، 1388). سازمانها برای موثر بودن، نیاز به افراد آینده نگر دارند که بدانند چه کارهایی باید انجام شود تا بتوانند به راحتی با کسانی که گوش به زنگ تحولات هستند ارتباط برقرار کرده، خود و سازمانشان را برای رویارویی با چالش های فردا آماده کنند. راه حل مشکلات آینده در ابزارهایی نیست که در حال حاضر استفاده می شود بلکه در ابزارهایی مانند تشویق و حمایت مدیریت عالی از فعالیتهای خلاق و نوآور کارکنان است که تا به امروز کمتر مورد توجه بوده است(علم بیگی و دیگران، 1388).

کارآفرینی سازمانی را میتوان بعنوان گستره ای تعریف کرد که در آن محصولات و یا بازارهای جدید توسعه می یابند و بر همین مبنا، سازمانی را کارآفرین می پندارند که بیش از دیگر سازمانها به ایجاد محصولات و یا بازارهای جدید مشغول است. در کارآفرینی سازمانی با بکارگیری ظرفیت های نوآوری در سازمان، نیل به عملکرد بالاتر امکانپذیر می گردد. این امر با عرضه محصول جدید، معرفی روش جدید تولید، تشخیص بازارهای جدید، پیدا کردن منابع جدید، بهبود و توسعه کارکردهای محصول موجود و بهبود سازمان و مدیریت امکانپذیر میشود. برای ایجاد اثربخشی در فعالیتهای کارآفرینی در سازمان، مدیران باید برنامه ریزی، هدایت، تخصیص منابع، اجرای ایده های نو، ارزیابی عملکرد و بهبود مداوم و کنترل را در دستور کار خود قرار دهند(دهقان و دیگران،1391).

شواهد تحلیل به طور مداوم نشان داده است که فروش مبتنی بر مشتری عاملی کلیدی در بهبود عملکرد فروش می باشد. همین فروش مبتنی بر مشتری خود می تواند از فعالیت های سازمانی تأثیر بپذیرد. مسأله­ای که در اینجا وجود دارد این است که سازمان ها چگونه و با چه اقداماتی می توانند متصدی فروش را به انجام این رفتارهای کارآفرینانه ترغیب کنند. در میان عوامل سطح سازمانی مؤثر بر رفتار فروش، کنترل های فروش، مکانیزم های با اهمیتی در شکل دادن به رفتارهای فروش متصدی فروش هستند. از این رو بررسی تأثیر مؤلفه های کنترل فروش بر گرایش به کارآفرینی شرکتی متصدیان فروش اهمیت انجام این پژوهش را آشکار می­کند.

1-4 اهداف پژوهش:

1-4-1 هدف کلی:

– بررسی تأثیر مؤلفه های کنترل مدیریت فروش در گرایش به کارآفرینی سازمانی در بین کارکنان بخش فروش.

 

1-4-2 اهداف ویژه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:21:00 ب.ظ ]




1-6-1) فرضیه‌های اصلی.. 11

1-6-2) فرضیه‌های فرعی.. 11

1-7) تعریف متغیرهای تحقیق. 12

1-7-1) وفاداری برند. 12

1-7-2)  شخصیت برند. 12

1-7-3) تعاریف سه عامل شخصیت برند. 12

1-7-3-1) هیجان. 12

1-7-3-2) صلاحیت.. 13

1-7-3-3) دلفریب.. 13

1-7-4) پنج عامل بزرگ شخصیتی مشتری.. 13

1-7-5) تعاریف پنج عامل بزرگ شخصیت.. 14

1-7-5-1) دلپذیر بودن. 14

1-7-5-2) با وجدان بودن. 14

1-7-5-3) برونگرایی.. 14

1-7-5-4) انعطاف پذیری.. 15

1-7-5-5)روان رنجوری.. 15

1-8) اهداف تحقیق. 15

1-8-1) هدف اصلی.. 15

1-8-2) اهداف علمی.. 16

1-9) روش انجام تحقیق. 16

1-10) قلمرو تحقیق. 16

1-10-1) قلمرو موضوعی.. 16

1-10-2) قلمرو مکانی.. 16

1-10-3) قلمرو زمانی.. 16

فصل دوم: مروری بر ادبیات موضوع تحقیق (بررسی متون)

2-1) بخش اول: ادبیات تحقیق. 18

2-1-1) وفاداری.. 18

2-1-2) تاریخچه وفاداری.. 19

 

2-1-3) رفتار مصرف کننده 19

2-1-4) برند. 20

2-1-5) وفاداری به برند. 22

2-1-6) وفاداری به برند رویکرد نگرشی، رفتاری، وابستگی، ترکیبی؟. 26

2-1-6-1) رویکرد نگرشی وفاداری به برند. 26

2-1-6-2) رویکردهای رفتاری وفاداری به برند. 27

2-1-6-2-1) رویکرد الماس وفاداری (واکر و ناکس، 1995) 28

2-1-6-2-2) رویکرد چهارc 29

2-1-6-3) رویکرد وابستگی وفاداری به برند. 29

2-1-6-4) رویکرد ترکیبی وفاداری به برند. 29

2-1-7) انواع و حالت وفاداری به برند. 30

2-1-8) سطوح وفاداری از دیدگاه آکر. 31

2-1-9) مزایای وفاداری به برند. 33

2-1-10)  چرا وفاداری مهم است؟. 35

2-1-11) شناسایی برند. 35

2-1-12) ویژگی وفاداری به برند. 36

2-1-13) کارکردهای برند. 36

2-1-13-1)  متمایز سازی.. 36

2-1-13-2) اطمینان بخشی.. 36

2-1-13-3) بخش بندی بازار. 37

2-1-13-4) تشخیص خوب از بد. 37

2-1-13-5) خلق مزیت رقابتی.. 37

2-1-13-6) کمک در انتخاب.. 38

2-1-13-7) ارائه دهنده دوستی و رضایت.. 38

2-1-13-8) بهبود عملکرد کسب و کار. 38

2-1-14) شخصیت برند. 39

2-1-14-1) منابع شخصیت برند. 43

2-1-14-2) نقش شخصیت برند. 43

این مطلب را هم بخوانید :

2-1-14-3) مزایای شخصیت برند. 43

2-1-14-4)  اهداف استراتژیک شخصیت برند. 44

2-1-14-5) چگونه شخصیت برند ساخته می‌شود؟. 44

2-1-15)  فواید برند. 45

2-1-16) مفهوم شخصیت برند. 45

2-1-16-1) انتقادات به مدل شخصیت برند. 47

2-1-16-2) از شخصیت انسان به شخصیت برند. 48

2-1-17) هویت برند. 48

2-1-18) تصویر برند. 50

2-1-19) مدیریت برند. 52

2-1-20) شخصیت چیست؟. 53

2-1-21) ویژگی شخصیتی.. 53

2-1-22) روابط متغیرها 56

2-1-22-1) مفهوم شخصیت مصرف‌کننده یا خود انگاره (خویشتن بینی) 56

2-1-22-2) روابط بین شخصیت مصرف‌کننده و شخصیت برند. 58

2-1-22-3) رابطه شخصیت برند و وفاداری برند. 58

2-2) بخش دوم: پیشینه تحقیق. 59

فصل سوم: روش اجرای تحقیق.

3-1) مقدمه. 65

3-2) روش اجرای تحقیق. 65

3-3) روش و ابزار گردآوری داده‌های تحقیق. 65

3-4) معرفی پرسشنامه‌ها و سوالات آن. 66

3-5) جامعه و نمونه آماری.. 67

3-6) روش نمونه گیری و محاسبه حجم نمونه. 68

3-7) روایی و پایایی پرسشنامه تحقیق. 69

3-7-1) پایایی و روایی در pls 70

3-7-2) بررسی برازش مدل اندازه گیری………………………………………………………………70

3-7-3) پایایی و روایی مدل اندازه گیری……………………………………………………………..71

3-7-4) پایایی سازگاری درونی …………………………………………………………………….. 71

3-7-5) پایایی مرکب………………………………………………………………………………… 72

3-7-6)پایایی معرفها…………………………………………………………………………………. 72

3-7-7)تجزیه و تحلیل روایی ابزار اندازه گیری …………………………………………………….. 74

3-7-7-1) روایی همگرا……………………………………………………………………………. 74

3-7-7-2) روایی واگرا ……………………………………………………………………………..74

3-8) روش‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها 75

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات

4-1) مقدمه. 77

4-2) آمار توصیفی.. 77

4-2-1) جنسیت پاسخگویان. 77

4-2-2) سن پاسخگویان. 78

4-2-3) میزان تحصیلات پاسخگویان. 79

4-2-4) میزان درآمد پاسخگویان. 80

4-3) توصیف متغیرهای تحقیق. 81

4-3-1) توصیف متغیر وفاداری مشتری.. 82

4-3-2) توصیف متغیر های مربوط به ابعاد شخصیتی برند. 82

4-3-2-1) توصیف متغیر هیجان درک شده برند. 82

4-3-2-2) توصیف متغیرصلاحیت درک شده برند. 83

4-3-2- 3) توصیف متغیر دلفریبی درک شده  برند. 84

4-3-3) توصیف متغیرهای مربوط به پنج عامل بزرگ شخصیتی.. 85

4-3-3-1) توصیف متغیر روان رنجوری.. 85

4-3-3-2) توصیف متغیر برونگرایی.. 86

4-3-3-3) توصیف متغیر انعطاف پذیری.. 87

4-3-3-4) توصیف متغیر دلپذیری.. 88

4-3-3-5) توصیف متغیر با وجدان بودن. 89

آزمون مدل ساختاری.. 91

4-4) آمار استنباطی.. 95

4-4-1) بررسی فرضیات تحقیق. 95

4-4-1-1) آزمون فرضیات مربوط به تأثیر سه بعد شخصیت برند درک شده بر وفاداری مشتری.. 95

4-4-1-2) آزمون فرضیات مربوط به بررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر دلفریبی درک شده برند. 96

4-4-1-3) آزمون فرضیات مربوط به برررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر هیجان درک شده برند. 97

4-4-1-4) آزمون فرضیات مربوط به برررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر صلاحیت درک شده برند. 98

فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات

5-1) مقدمه. 100

5-2) نتایج آمار توصیفی.. 100

5-3) نتایج آمار استنباطی.. 101

5-4) پیشنهادات تحقیق. 104

5-5) محدودیت‌های تحقیق. 107

5-6) پیشنهادات برای تحقیقات آینده 108

منابع. 109

چکیده:

موضوع وفاداری مشتری به یک محصول یا علامت تجاری خاص حائز اهمیت فراوانی است، چرا که می‌توان گفت با اهمیت ترین دارایی بسیاری از شرکت‌ها مشتریان وفادار آنها می باشند. از طرفی شخصیت برند مقوله بسیار مهمی در مدیریت برند است که در ایران توجهی به آن نشده است با تمام تلاش های انجام شده در شرکتهای بیمه بر اساس یافته مشتری وفاداری وجود ندارد در حال حاضر صنعت بیمه ایران با خلاء وفاداری فعال مشتری مواجه است بدین معنی که تحقیقات کافی در این زمینه صورت نگرفته و نه تنها مشتریان بلکه شرکت های بیمه گذار نیز در این زمینه بصورت منفعلانه حرکت می کنند. سوال اصلی تحقیق:آیا مدل تأثیرگذاری پنج عامل بزرگ شخصیتی و شخصیت درک شده از برند  از قابلیت پیش بینی مناسب وفاداری برند برخوردار میباشد؟ هدف تحقیق حاضر شناسایی ارتباط میان  ویژگی های شخصیتی مشتریان  و شخصیت برند و شناسایی ارتباط  میان شخصیت برند  بر روی وفاداری به برند فرضیه اصلی تحقیق: مدل تأثیرگذاری پنج عامل بزرگ شخصیتی و شخصیت درک شده از برند از قابلیت پیش‌بینی مناسب وفاداری برند برخوردار می‌باشد.. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتریان شرکت‌های بیمه در استان گیلان می باشد تعداد 250 عدد پرسشنامه به روش نمونه گیری در دسترس توزیع و در پایان 243 عدد در تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. همچنین لازم به ذکر است که آزمون فرضیات تحقیق با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و با بهره گیری از نرم افزار تحلیل آماری PLS انجام شده است. نتایج نشان می‌دهد که هر یک از ابعاد پنجگانه ویژگی‌های شخصیتی مشتریان (انعطاف‌پذیری، با وجدان بودن، برون گرایی، دلپذیر بودن و روان رنجور) حداقل بر یکی از ابعاد شخصیت درک شده برند (دلفریبی، صلاحیت و هیجان) تأثیر معنی داری دارد و  نیز هر یک از این ابعاد شخصیت درک شده برند بر وفاداری به برند تأثیر معنی داری دارند.

واژگان کلیدی: پنج عامل بزرگ شخصیت، شخصیت برند، وفاداری به برند، شرکتهای بیمه استان گیلان

فصل اول

کلیات تحقیق

1-1) مقدمه

امروزه برند[1] و نام تجاری یکی از مهمترین مباحث بازاریابی است که پیش روی تمامی شرکت‌ها، من جمله شرکت‌ها ی تجاری قرار دارد. این اهمیت تا حدی است که مدیریت برند به رشته مستقلی در محافل علمی تبدیل شده است. برندها از لحاظ اقتصادی و استراتژیک جزء دارایی‌های با ارزش شرکت‌ها و حتی بدون اغراق از با ارزش‌ترین دارایی‌های آنها محسوب می‌شوند. در سال های اخیر محققان به این نتیجه رسیده‌اند که ارزش واقعی محصولات و خدمات برای شرکت‌ها در درون محصولات و خدمات نیست، بلکه این ارزش در ذهن مشتریان واقعی و بالقوه وجود دارد و این برند است که ارزش واقعی را در ذهن مشتریان پدید می‌آورد (دهدشتی شاهرخ و همکاران، 1391).

با توجه به اینکه رقابت در بازار روز به روز شدیدتر می‌گردد پاسخ گویی به نیازهای مشتریان با هدف جلب و رضایت و ایجاد وفاداری در آن اهمیت بیشتری می‌یابد و شرکت‌ها باید برای حفظ و نگهداری مشتریان فعلی و ایجاد رابطه بلند مدت و سودآور با آنها تاکید نمایند. این نکته قابل ذکر است که در کسب و کار امروز، دیگر رضایت مندی مشتریان کافی نیست و نباید تنها به رضایت مندی مشتریان اکتفا کرد بلکه باید علاوه بر رضایت مندی، به وفاداری مشتریان توجه کرد (حسن زاده و قدیری، 1389).

شخصیت برند [2]مقوله مهمی است که در صنعت بیمه کمتر به آن توجه شده است. علی‌رغم تحقیقات انجام گرفته در حوزه برند و بیمه، پژوهشی در ارتباط با شخصیت برند و تأثیر آن برقصد خرید مجدد از طریق پیامدهای شخصیت برند، یعنی ارزش ادراک شده و وفاداری به برند در شرکت‌های بیمه صورت نگرفته است وخلاء مطالعاتی شگرفی در این زمینه احساس می‌شود و در این تحقیق به این مقوله پرداخته‌ایم.

همچنین شخصیت یکی از عوامل تعیین کننده‌ی سازگاری افراد با شغل است زیرا هر ویژگی شخصیتی دارای شرایطی است که متناسب با شغل خاصی است.  با دانستن این که کدام ویژگی متناسب با کدام شغل است کمک بسیاری به سازمان‌ها می‌شود تا با انتخاب مناسب نیروها، بهره‌وری سازمان شان را بالا برده، باعث افزایش رضایت شغلی نیروهایشان شوند. همچنین از زیان های احتمالی انتخاب نا مناسب بدین وسیله اجتناب شده و در هزینه‌های بسیار زیاد اقتصادی که به واسطه انتخاب نامناسب بر آن‌ها تحمیل می‌گردد نیز صرفه جویی می‌شود (کریمی، 1388).

لذا این تحقیق متمرکز بر این است که چه رابطه‌ای بین بررسی تأثیر ویژگی‌های شخصیتی مصرف کننده بر شخصیت برند و وفاداری به برند در شرکت‌های بیمه استان گیلان وجود دارد.

1-2)  بیان مسئله

هدف اصلی هر سازمان علاوه بر فروش محصول خود، ایجاد نوعی رابطه و پیوند پایدار بین محصول و گروه خاصی از مشتریان می‌باشد، عصاره این رابطه پایدار، نوعی تعهد و وفاداری مشتری نسبت به محصول را به دنبال دارد. ایجاد چنین تعهدی نسبت به یک محصول با نام تجاری خاص فرایندی شامل مراحل آشنا شدن مشتری با محصول، شناخت پیدا کردن نسبت به آن و سپس ترجیح محصول با نام تجاری خاص را در بر می‌گیرد. امروزه مشتریان کالاها و خدمات در کشورهای مختلف به ویژه کشور توسعه یافته هزینه بیشتری را برای کالاهای دارای برند معروف می‌پردازند، زیرا برند بخش قابل توجهی از اطمینانی که مشتری به دنبال آن است را اعطا می‌کند(غفاری آشتیانی و میر،1390).

منظور از شخصیت برند، جنبه احساسی تصویر برند [3]در ذهن انسان است، این تصویر از تمام تجربیاتی که مصرف کننده از یک برند دارد شکل گرفته است. مصرف‌کنندگان معمولا نام تجاری را از جنبه‌هایی که بطور عمده از شخصیت فرد اقتباس شده است درک می‌کنند و آن را به برند تعمیم می‌دهند. بعد شخصیتی برند را می‌توان توسعه و تعمیم داد و ابعاد شخصیتی انسان را در قلمرو نام تجاری تعریف کرد. در شخصیت نام تجاری دو عنصر اصلی وجود دارد که عبارتند از: نوعی منفعتی که از طریق نام تجاری نصیب فرد می‌شود و نوع مصرف‌کننده‌ای که آن (برند) را ترجیح می‌دهد (غفاری آشتیانی و میر،1390).

مصرف‌کنندگان محصولات مانند سخنگویانی برای برند خواهند بود و اساس و پایه‌ای را برای عرضه کنندگان ایجاد خواهند کرد که هویت و خصوصیت برند را بسازند (لین[4]،2010).

با خصوصیات خاص یک برند، مصرف‌کنندگانی که این ویژگی شخصیتی را تایید می‌کنند جذب خواهند شد و اولویت و ترجیح به آن برند به تدریج افزایش خواهد کرد. علاوه بر این شرکت می‌تواند روابط خوب و مطلوب خود را با مشتریان خود از طریق شخصیت و خصوصیت برند خود ارتقا ببخشد، چون هر برندی دارای خصوصیت ویژه خود است و مشتریان ممکن است به مانند یک انسان واقعی با برند رفتار کنند (لین،2010).

آگاهی از اینکه مشتریان یک شرکت نسبت به برند در چه سطحی از وفاداری قرار دارند، کمک می‌کند تا برنامه بازاریابی که شامل حفظ مشتری و جذب مشتریان  جدید می‌باشد به گونه‌ای موثرتر تدوین شود از آنجاکه یک توافق کلی بر سر این موضوع که مشتریان وفادار سود آورترند وجود دارد، سازمان‌ها علاقه‌مند هستند تا روابط بلند مدت با مشتریان وفادار به برند برقرار کنند (کی فرزندی اصل، 1391).

تمام فعالیت‌های بازاریابی هدفشان باور دادن و شناساندن شخصیت و خصوصیت برند خود به مصرف‌کنندگان است و اینکه بتوانند ارتباط میان برند و مصرف کننده را تقویت کنند تا بدین وسیله وفاداری و عدالت برند را ارتقاء دهند (لین،2010).

شخصیت برندکه به عنوان ارتباط حسی بین برند و مصرف کننده می‌تواند درک شود و نقش مهم زیادی را ایفا می‌کند در خلق، گسترش و حفظ برندهای بزرگ و مهم، دانشمندان ثابت کرده‌اند که احساسات در لایه زیرین، رفتار انسان‌ها را هدایت می‌کند بنابراین ویژگی برند باید با عنوان یک عنصر مهم در موفقیت برند درک شود.

در سال‌های اخیر  اگر  چه در مورد شخصیت برند تحقیقاتی در حوزه برندها ی مربوط به  محصولاتی همچون کالاهای بادوام، کالاهای مصرفی، سرگرمی، وکالاهای لوکس[5] صورت گرفته است (لین،2010).

شخصیت مفهومی است که هم به صورت عامیانه و هم به صورت کاربردی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اصولاً هر کسی خصوصیات، منش، توانایی‌ها و ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که الگو های رفتاری، شیوه‌های پاسخ دهی، و واکنش‌های وی را به محیط درونی و بیرونی نشان می‌دهد که این خصوصیات شخصیت وی را شکل می‌دهند. شخصیت انسان‌ها همیشه مورد توجه بوده و توجه محققان و صاحب نظران بسیاری را به خود جلب کرده است. ریشه کلمه شخصیت معادل کلمهPersonality انگلیسی یاPersonalit’eفرانسه است ودرحقیقت از ریشه لاتینPersonaگرفته شده است که به معنی نقاب یا ماسکی بودهاست که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می‌گذاشتند(کریمی،1386).

مصرف‌کنندگان صرفاً به دنبال خرید یک کالا نیستند . آنها در عین حال می‌خواهند نیازهای خود را ارضا یا مسا ئل و مشکلاتشان را نیز حل کنند (هاوکینز،1385)، سه مجموعه مشخص از موضوعات تحقیق  رفتار مصرف کننده از گذشته مورد توجه واقع شده است:

1)  تحقیقات در زمینه قضاوت و انتخاب مصرف کننده .

2)  بررسی پاسخ های مصرف کننده به محرک های ایجادشده توسط بازار (مثل تبلیغات، بسته بندی، قیمت).

۳ ) تحقیقات توصیفی در زمینه الگوهای رفتار مصرف، مثل ارزیابی مصرف‌کنندگان از نتایج مصرف (محمودی میمند،1391).

اگر چه شخصیت افرد به عنوان یک عامل موثرمی تواند در رفتار آنها موثر باشد. اگر چه بر اساس نظر متخصصان بازاریابی و برند، شخصیت برند به عنوان یک عامل تأثیرگذار می‌تواند در جذب مشتریان موثر باشد اما در کشورما ایران تعداد کمی از پژوهش‌ها، تأثیر شخصیت مشتریان را بر علاقه آنها به خرید کالا یا خدمت و همینطور تأثیر شخصیت برند را بر عمل خرید و وفاداری مشتریان مورد بررسی قرار داده است، که این تحقیقات محدود نیز تنها برای تعداد بسیار ناچیزی از برندها صورت گرفته است بنابراین پوشاندن این شکاف تحقیقاتی و مطالعاتی اولین انگیزه این پژوهش است.

مصرف‌کنندگان ممکن است بر اساس ویژگی شخصیتی خود و خصوصیت برند به زعم خودشان اولویت خود را مشخص کنند. اگر چه ترجیح به یک برند فقط میل و علاقه و وفاداری به آن برند را درگیر می‌کند، ولی ممکن است رفتار خرید را اصلا بهبود نبخشد. تعداد کمی از محققان همزمان وفاداری عملی و وفاداری عاطفی را در مطالعاتشان در مورد ارتباط ویژگی شخصیتی خود و شخصیت برند با وفاداری به برند تلفیق کرده اند. بنابراین انگیزه دوم این مطالعه برای پر کردن و پوشاندن این شکافت تحقیقاتی شکل می‌گیرد (لین،2010).

در مباحث نظری و مطالعات کتابخانه‌ای از نشریات علمی،کتب و گزارشات واحدهای بازاریابی در رقتار آنها از جمله تمایل به خرید، خرید و وفاداری و گزارشات واحدهای بازاریابی مسائل و مشکلات زیر در سازمانها و شرکت‌های ایرانی دیده شده است:

  • عدم توجه به تأثیر ویژگی‌های شخصیتی مشتریان
  • عدم توجه به شخصیت برند بر میل به خرید و وفاداری مشتریان
  • عدم وجودیت نگاه سیستماتیک[6]به مسئله برند بر اساس تأثیر عوامل روانشناختی بر رفتار مشتریان،خرید،رضایت و وفاداری
  • شکاف تحقیقاتی موجود در زمینه شخصیت مشتریان و برند
  • عدم توجه به مسئله نرومارکیتینگ( بازاریابی عصبی)
  • عدم اعتماد به شرکتهای بیمه باعث کاهش وفاداری مشتریان
  • عدم رضایت و کمبود وفاداری بیمه گذاران نسبت به شرکتهای بیمه

با توجه به اهمیت مشتریان در صنعت بیمه، عدم توجه  به برند باعث گردیده که این شرکت‌ها در مبادلات بین المللی توان رقابت را در مقابل رقبای خارجی نداشته باشند و نتوانند در عرصه بین المللی قوی ظاهر بشوند.و در این رساله منظور از مصرف کنندگان، همان بیمه گذاران می باشند.

پس در این تحقیق می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که  آیا ویژگی‌های  شخصیتی مصرف‌کنندگان از طریق شخصیت برند درک شده بر وفاداری به برند تأثیر معنی‌داری دارد؟

 

1-3) ضرورت و اهمیت تحقیق

موضوع وفاداری مشتری به یک محصول یا علامت تجاری خاص حائز اهمیت فراوانی است، چرا که می‌توان گفت با اهمیت ترین دارایی بسیاری از شرکتها مشتریان وفادار آنها می‌باشند. تحقیقات تجربی نشان می‌دهد که هزینه جذب یک مشتری جدید 25 تا 400 درصد بیشتر از هزینه‌های حفظ مشتریان فعلی است. بنابراین با افزودن 5 درصد به هزینه‌های مربوط به حفظ مشتریان فعلی خود می‌توان تا 75 درصد به میزان سودآوری شرکت افزود. البته تجزیه و تحلیل مذکور بر این فرض استوار است که مشتریان فعلی سودآور باشند. یا به عبارت دیگر، ارزش چرخه حیات آنها (درآمدی تحقق یافته از محل خریداری آنها طی مدت زمانی که از شرکت خریداری می‌کنند منهای هزینه‌های لازم) برای حفظ آنها مثبت است (رسائی، 1391).

در سازمان‌ها معمولاً بنابر دلایلی از جمله:  «تعداد کمتر مشتریان، تداوم بیشتر از خدمات توسط آنها، و روابط نزدیکتر و عمیق‌تر با مشتریان و حرفه ای بودن مشتریان و اهمیت بالای حفظ و تقویت روابط بلندمدت سازمان با مشتریان» موجب شده است توجه به عوامل موثر بر وفاداری مشتریان از اهمیت بسزایی برخوردار باشد (جایاواردهن و همکارانش2007).

کمتر شرکتی را می‌توان یافت که در بدو تولد برند خود، هویت و جایگاهی برای آن تعریف کرده باشد و آن هویت را درتمامی ارتباطات با مصرف‌کنندگان هدفش حفظ کند و منجر به ایجاد تصویر و شخصیتی خاص در ذهن گردد. وقتی برند در ذهن مصرف‌کنندگان یک شخصیت قوی، مستحکم و منحصر به خود داشته باشد، ارتباط پایدار، ماندگار و اثربخشی با آنان خواهد داشت. این ارتباط هدف نهایی تمامی فعالیت‌های بازاریابی است (حسنقلی پور،1391).

با توجه به اینکه رقابت در بازار روز به روز شدیدتر می‌گردد پاسخ به نیازهای مشتریان با هدف جلب و رضایت و ایجاد وفاداری در آن اهمیت بیشتری می‌یابد و شرکت‌ها باید به حفظ و نگهداری مشتریان فعلی و ایجاد رابطه بلندمدت و سودآور با آنها تأکید نمایند. این نکته قابل ذکر است که در کسب و کار امروز، دیگر رضایت‌مندی مشتریان کافی نیست و نباید تنها به رضایت‌مندی مشتریان اکتفا کرد بلکه باید علاوه بر رضایت‌مندی، به وفاداری مشتریان نیز توجه کرد (حسن زاده و قدیری، 1389).

شخصیت برند مقوله بسیار مهمی در مدیریت برند است که در ایران توجهی به آن نشده است. کمترشرکتی را می‌توان یافت که در بدو تولد برند خود، هویت و جایگاهی برای آن تعریف کرده باشد و آن هویت را درتمامی ارتباطات با مصرف‌کنندگان هدفش حفظ کند و منجر به ایجاد تصویر و شخصیتی خاص در ذهن گردد. وقتی برند در ذهن مصرف‌کنندگان یک شخصیت قوی، مستحکم و منحصر به خود داشته  باشد، ارتباط پایدار، ماندگار و اثربخشی با آنان خواهد داشـت. این ارتباط هـــدف نهایی تمامی

فعالیت‌های بازاریابی است(حسنقلی پور،1391).

1-4) چهارچوب نظری تحقیق

هر تحقیق به یک چهارچوب نظری نیاز دارد، چهارچوب نظری مبنایی است که تمام تحقیق بر روی آن قرار داده می‌شود. چهارچوب نظری یک شبکه منطقی، توسعه یافته، توصیف شده و کامل بین متغیرهایی است که از طریق فرایندهایی مانند مصاحبه، مشاهده و بررسی (پیشینه تحقیق) فراهم آمده است. در این مرحله آشکار می‌شود که برای پیدا کردن راه حل‌های مساله ابتدا محقق باید مساله را بشناسد سپس متغیرهایی را که در مساله نقش دارند معین کند، بعد از شناسایی متغیرهای مناسب، باید شبکه ارتباطات بین متغیرها به درستی بنا شود، به نحوی که بتوان فرضیه‌های مربوط را ایجادو سپس آزمون کرد (خاکی، 1390).

اولین اقداماتی که در زمینه شناخت ساختار شخصیت صورت می‌گیرد بر محور اقداماتی می‌چرخد که در زمینه شناسایی و تشخیص خصوصیات همیشگی است و نشان دهنده رفتار او می‌باشد. این ویژگی‌ها عبارتند از کمرویی، پرخاشگری، حجب و حیا، تنبلی، بلند پروازی، وفاداری یا بزدلی و ترسویی. هنگامی که این خصوصیات‌ها در موارد متعددی ابراز گردد، آنها را خصوصیت یا ویژگی می‌نامند (رابینز). در این تحقیق پنج عامل بزرگ شخصیت به عنوان متغیر مستقل می‌باشد که دارای ابعاد برون گرایی، دلپذیر بودن، با وجدان، روان رنجوری و انعطاف پذیری است.

شخصیت برند ویژگی‌هایی است که به برند نسبت داده می‌شود این ویژگی‌ها بخشی از هویت برند را شکل می‌دهند. آکر عقیده دارد برندها با تعریف شخصیت خود، وعده‌ای را به مصرف‌کنندگان می‌دهند، این ویژگی‌ها نیز مانند تصویر در اثر فعالیت‌های شرکت در ذهن مصرف کننده می‌شود. این شخصیت مبنایی است که ارتباطات برند با مصرف‌کنندگان بر اساس آن شکل می‌گیرد (جلیلوند،1391).

در این تحقیق شخصیت برند به عنوان متغیر میانجی می‌باشد که دارای ابعاد هیجان، صلاحیت، دلفریبی است.

از آنجا که نگه داشتن مشتریان قدیمی چهار تا شش برابر، کمتر هزینه تراز ایجاد مشتریان جدید است، مدیران بهتر است اولویت نخست را به ایجاد راهبردهایی که وفاداری به برند را توسعه و حفظ می‌کند، بدهند(موون و مینور[7]، 1388). در این تحقیق وفاداری به برند متغیر وابسته می‌باشد.

 

) سوالات فرعی

 

  • سوالات مربوط به تأثیر سه بعد شخصیت برند درک شده بر وفاداری مشتری

 

سوال فرعی 1-1 : آیا دلفریبی بر وفاداری به برند تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی2-1: آیا صلاحیت بر وفاداری به برند تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی 3-1:  آیا هیجان بر وفاداری به برند تأثیر دارد؟

 

  • سوالات مربوط به بررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر دلفریبی درک شده برند

 

سوال فرعی 1-2: آیا انعطاف پذیری بر دلفریبی درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی 2-2: آیا با وجدان بودن  بر دلفریبی درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی 3-2: آیا برون گرایی بر دلفریبی درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی 4-2: آیادلپذیر بودن بر دلفریبی درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی5-2 : یا روان رنجوری بر دلفریبی درک شده تأثیر دارد؟

 

  • سوالات مربوط به بررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر هیجان درک شده برند

 

سوال فرعی1-3 :آیا انعطاف پذیری برهیجان درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی2-3: آیا با وجدان بودن  برهیجان درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی3-3: آیا برون گرایی بر هیجان درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی4-3: آیادلپذیر بودن برهیجان درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی5-3: آیا روان رنجوری بر هیجان درک شده تأثیر دارد؟

 

  • سوالات مربوط به بررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی برصلاخیت درک شده برند

 

سوال فرعی1-4:آیا انعطاف پذیری برصلاخیت درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی2-4: آیا با وجدان بودن  برصلاحیت درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی3-4: آیا برون گرایی بر صلاحیت درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی4-4: آیا دلپذیر بودن برصلاحیت درک شده تأثیر دارد؟

 

سوال فرعی5-4: آیا روان رنجوری برصلاحیت درک شده تأثیر دارد؟

 

1-6) فرضیه‌های تحقیق

 

با توجه به موضوع تحقیق و متغیرهای آن، فرضیه‌های تحقیق عبارتند از:

 

 

 

 

 

1-6-1) فرضیه‌های اصلی

 

مدل تأثیرگذاری پنج عامل بزرگ شخصیتی و شخصیت درک شده از برند از قابلیت پیش‌بینی مناسب وفاداری برند برخوردار می‌باشد.

 

1-6-2) فرضیه‌های فرعی

 

  • فرضیات مربوط به تأثیر سه بعد شخصیت برند درک شده بر وفاداری مشتری

 

فرضیه فرعی1-1: دلفریبی بر وفاداری برند تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی2-1: صلاحیت بر وفاداری برند تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی3-1: هیجان بر وفاداری برند تأثیر معنی داری دارد.

 

  • فرضیات مربوط به بررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر دلفریبی درک شده برند

 

فرضیه فرعی1-2: انعطاف پذیری بر دلفریبی درک شده از برند تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی2-2: با وجدان بودن بر دلفریبی درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی3-2: برون گرایی بر دلفریبی درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی4-2: دلپذیر بودن بر دلفریبی درک شده از برند تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی5-2: روان رنجور خویی بر دلفریبی درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد

 

  • فرضیات مربوط به برررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر هیجان درک شده برند

 

فرضیه فرعی1-3: انعطاف پذیری بر هیجان درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی2-3: با وجدان بودن بر هیجان درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی3-3: برون گرایی بر هیجان درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی4-3: دلپذیر بودن بر هیجان درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی5-3: روان رنجور خویی بر هیجان درک شده از برند تأثیر معنی داری دارد.

 

  • فرضیات مربوط به برررسی تأثیر پنج عامل بزرگ شخصیتی بر صلاحیت درک شده برند

 

فرضیه فرعی1-4: انعطاف پذیری بر صلاحیت درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی2-4: با وجدان بودن برصلاحیت درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی3-4: برون گرایی بر صلاحیت درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی4-4: دلپذیر بودن بر صلاحیت درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

 

فرضیه فرعی5-4: روان رنجور خویی بر صلاحیت درک شده از برند  تأثیر معنی داری دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:21:00 ب.ظ ]




1-2- بیان مساله:…………………………………………………………………………………………………. 2

1-3- پرسش تحقیق:……………………………………………………………………………………………… 5

1-4- اهداف و ضرورت تحقیق:…………………………………………………………………………………. 5

1-5- فرضیه های تحقیق…………………………………………………………………………………………. 5

1-6-روش شناسی تحقیق:………………………………………………………………………………………. 7

1-7- خلاصه فصل:………………………………………………………………………………………………. 8

 2- فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق

2-1- مقدمه…………………………………………………………………………………………………….. 10

2-2- ساختار سرمایه…………………………………………………………………………………………… 10

2-3- فرصت های رشد و ساختار سرمایه (اهرم مالی)……………………………………………………….. 13

2-4- عوامل تاثیر گذار بر ساختار سرمایه……………………………………………………………………. 14

2-5- نقدینگی………………………………………………………………………………………………….. 14

2-6- شاخص های سنتی اندازه گیری نقدینگی……………………………………………………………….. 15

2-7- شاخص های نوین اندازه گیری نقدینگی……………………………………………………………….. 15

2-8- اهرم مالی………………………………………………………………………………………………… 16

2-9- مبانی نظری ارتباط اهرم مالی و سرمایه گذاری………………………………………………………. 17

2-10- سودآوری………………………………………………………………………………………………. 18

2-11- رابطه ساختار سرمایه و سودآوری……………………………………………………………………. 21

2-12- رقابت بازار محصول…………………………………………………………………………………… 22

2-13- تأثیر رقابتی بودن بازار محصول بر هزینه های نمایندگی…………………………………………… 24

2-14-رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه با تاکید بر سطوح مختلف رقابت بازار محصول، سودآوری و   نقدینگی

…………………………………………………………………………………………………………………… 25

2-15- پیشینه تحقیق در جهان…………………………………………………………………………….. 26

2-15-1- پیشینه تحقیقات داخلی………………………………………………………………….. 26

2-15-2- پیشینه تحقیقات خارجی………………………………………………………………… 28

2-16- خلاصه تحقیقات…………………………………………………………………………………… 30

2-17- خلاصه فصل…………………………………………………………………………………………… 34

 3- فصل سوم: روش تحقیق

دانلود پایان نامه

 

3-1- دیپاچه……………………………………………………………………………………………………. 36

3-2-جامعه آماری تحقیق……………………………………………………………………………………… 36

3-3- تعیین حجم نمونه تحقیق………………………………………………………………………………… 37

3-4-فرضیه های تحقیق………………………………………………………………………………………… 37

3-5- روش تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………………. 39

3-5-1- روش تحقیق از نظر ماهیت و محتوایی………………………………………………….. 39

3-5-2- روش تحقیق از نظر هدف………………………………………………………………… 39

3-5-3- انجام تحقیق……………………………………………………………………………….. 39

3-6- روش گرد آوری اطلاعات………………………………………………………………………………. 40

3-7-مدل های تحقیق………………………………………………………………………………………….. 40

3-8- تعریف متغیرها و نحوه محاسبه آن ها  …………………………………………………………………. 42

3-9- تابع آماره (روش واکاوی مدل ها)……………………………………………………………………… 46

3-9-1 روش داده های پانل………………………………………………………………………… 46

3-9-1-1- روش اثراث ثابت…………………………………………………………… 47

3-9-1-2 – آزمون هاسمن………………………………………………………………. 48

3-9-2 – آزمون معنی دار بودن مدل……………………………………………………………….. 49

3-9-3- آزمون معنی دار بودن ضرایب……………………………………………………………. 49

3-9-4-آزمون مربوط به بررسی نرمال بودن توزیع متغییرها……………………………………… 50

3-9-5- آزمون مربوط به مفروضات مدل رگرسیون خطی……………………………………….. 50

3-9-5-1-فرض نرمال بودن باقیمانده ها………………………………………………. 51

3-9-5-2-فرض عدم وجود همخطی بین متغییرهای مستقل………………………….. 51

3-9-5-3-فرض مستقل بودن باقیمانده ها……………………………………………… 51

  4- فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

4-1-مفدمه……………………………………………………………………………………………………… 53

4-2- آمار توصیفی…………………………………………………………………………………………….. 53

4-3- تحلیل همبستگی…………………………………………………………………………………………. 57

4-4-آزمون فرضیه های تحقیق………………………………………………………………………………… 59

4-4-1- نتایج آزمون مدل (1-1)………………………………………………………………….. 59

 

این مطلب را هم بخوانید :

4-4-2- نتایج آزمون مدل (1-2)………………………………………………………………….. 61

4-4-1- نتایج آزمون مدل (2-1)………………………………………………………………….. 62

4-4-2- نتایج آزمون مدل (2-2)………………………………………………………………….. 64

4-4-3- نتایج آزمون مدل (2-3)………………………………………………………………….. 65

4-4-4- نتایج آزمون مدل (2-4)………………………………………………………………….. 67

4-4-1- نتایج آزمون مدل (3-1)………………………………………………………………….. 68

4-4-2- نتایج آزمون مدل (3-2)………………………………………………………………….. 69

4-4-3- نتایج آزمون مدل (3-3)………………………………………………………………….. 71

4-4-4- نتایج آزمون مدل (3-4)………………………………………………………………….. 72

4-4-1- نتایج آزمون مدل (4-1)………………………………………………………………….. 74

4-4-2- نتایج آزمون مدل (4-2)………………………………………………………………….. 75

4-4-3- نتایج آزمون مدل (4-3)………………………………………………………………….. 76

4-4-4- نتایج آزمون مدل (4-4)………………………………………………………………….. 78

4-5- خلاصه فصل…………………………………………………………………………………………….. 79

 

5- فصل پنچم: نتیجه گیری و پیشنهادات

5-1-مفدمه……………………………………………………………………………………………………… 81

5-2- خلاصه تحقیق……………………………………………………………………………………………. 81

5-3- در این قسمت نتایج آزمون فرضیات بطور جداگانه ارائه می‌شود………………………………………. 82

5-3-1- نتایج آزمون فرضیه اول………………………………………………………………………….. 82

5-3-2- نتیجه فرضیه دوم…………………………………………………………………………………. 82

5-3-3- نتیجه فرضیه سوم…………………………………………………………………………………. 83

5-3-4- نتیجه فرضیه چهارم………………………………………………………………………………. 84

5-4-نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………….. 85

5-5- بررسی نتایج تحقیق با تحقیقات مشابه …………………………………………………………………. 86

5-6- پیشنهادهای برخاسته از تحقیق………………………………………………………………………….. 88

5-7- محدودیت‌های تحقیق……………………………………………………………………………………. 89

5-8- خلاصه فصل…………………………………………………………………………………………….. 90

 منابع…………………………………………………………………………………………………………….. 91

پیوست های آماری………………………………………………………………………………………………………………………………. 98

فهرست جداول

خلاصه تحقیقات داخلی………………………………………………………………………………………… 30

خلاصه تحقیقات خارجی………………………………………………………………………………………. 32

انتخاب نمونه آماری تحقیق…………………………………………………………………………………….. 37

نحوه اندازه گیری متغیرهای تحقیق…………………………………………………………………………….. 42

خوشه بندی……………………………………………………………………………………………………… 45

آمارتوصیفی متغیرهای کمی……………………………………………………………………………………. 53

آمارتوصیفی متغیرهای کیفی……………………………………………………………………………………. 57

ضرایب همبستگی متغیرهای تحقیق ……………………………………………………………………………. 58

آزمون مدل (1-1)………………………………………………………………………………………………. 59

 آزمون مدل (1-2)……………………………………………………………………………………………… 61

 آزمون مدل (2-1)……………………………………………………………………………………………… 62

 آزمون مدل (2-2)……………………………………………………………………………………………… 64

 آزمون مدل (2-3)……………………………………………………………………………………………… 65

 آزمون مدل (2-4)……………………………………………………………………………………………… 67

 آزمون مدل (3-1)……………………………………………………………………………………………… 68

 آزمون مدل (3-2)……………………………………………………………………………………………… 69

 آزمون مدل (3-3)……………………………………………………………………………………………… 71

 آزمون مدل (3-4)……………………………………………………………………………………………… 72

 آزمون مدل (4-1)……………………………………………………………………………………………… 74

 آزمون مدل (4-2)……………………………………………………………………………………………… 75

 آزمون مدل (4-3)……………………………………………………………………………………………… 76

 آزمون مدل (4-4)……………………………………………………………………………………………… 78

 1-1مقدمه

یکی از چالش های مدیریت مالی، ساختار سرمایه می باشد که به بررسی تاثیر ترکیب ساختار سرمایه شرکتها بر ارزش شرکت و به نوعی دیگر بر هزینه سرمایه می پردازد. اهرم مالی به کاربرد منابع و وجوهی که برای شرکت هزینه ثابت مالی ایجاد می کند، اشاره دارد. هر چه اهرم مورد استفاده میزان بدهی ها و سهام ممتازی که برای شرکت هزینه ثابت ایجاد می کند بیشتر باشد؛ ریسک مالی بیشتر می شود. ریسک ناشی از تغییرات اهرم تقریباً در کنترل مدیریت است. به دلیل تا ثیر اهرم بر سودآوری و ارزش شرکت، یک مدیر باید اطلاعات کافی از نحوه محاسبه و ارزیابی اهرم داشته باشد.

سرمایه گذاری یک امر ضروری و حیاتی در رشد و توسعه اقتصادی هر کشوری است. برای اینکه وجوه لازم جهت سرمایه گذاری فراهم آید، باید یکسری منابع برای تامین مالی وجود داشته باشد. بنابراین مدیران مالی می بایست در تامین مالی ضمن در نظر داشتن منابع مختلف، به ریسک و بازده شرکت و تاثیر آن بر روی ریسک و بازده سهام عادی شرکت در بازار بورس نیز توجه داشته باشند. عواملی که ریسک یک شرکت را تعیین می کنند، متعددند. یکی از این عوامل ساختار سرمایه شرکت می باشد. (اسلامی بیگدلی و جولا، 1389).

1-2 بیان مساله

ادبیات مدیریتی و مالی مربوط به شرکت های کوچک و متوسط بسیار گسترده است و در کشورهای مختلف تعاریف گوناگونی برای این کسب و کار ارائه شده است، گرچه درکشورهای مختلف جهان دارای شباهت های بسیاری هستند ، اما با وجود این نمی توان تعاریف یکسانی از آنها بدست آورد و هر کشور با توجه به شرایط ویژه خود تعریفی برای آنها ارائه داده است. بیشتر تعاریف نیز براساس معیارهای کمی، مانند تعداد کارکنان و میزان گردش مالی مطرح شده اند (ملکی نژاد، 1385).

ساختار سرمایه ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام است . تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه شرکت دارای دو جنبه است :

  1. میزان سرمایه مورد نیاز 2. ترکیب منابع سرمایه

نظریه سلسله مراتب که ابتدا از سوی مایرز (1984) و مایرز و ماجلوف (1984) مطرح شد، بیان می دارد که به دلیل عدم تقارن اطلاعات، میان شرکت ها و سرمایه گذاران بالقوه آنها در خصوص عملیات کنونی شرکت ها و دیدگاه های آینده آنها، سرمایه- گذاران خواهان سود سرمایه هایی هستند که در اختیار شرکت ها قرار داده اند. در نتیجه برای شرکت ها تامین مالی خارجی از جذابیت کمتری نسبت به تامین مالی داخلی برخوردار است و به دلیل بالا بودن عدم تقارن اطلاعات برای شرکت های جدید و کوچک، سرمایه گذاران حتی خواهان سود بیشتری برای سرمایه های خود هستند و مدیران شرکت های کوچک و متوسط که سهامداران شرکت ها نیز هستند، تمایلی به از دست دادن دارایی ها و کنترل شرکت ندارند، بنابراین قبول سهامداران جدید منتفی است، در نتیجه منابع داخلی سرمایه را به خارجی ترجیح می دهند (هولمس و کت،1991 ; هامیلتون و فوکس، 1998).

این نظریه بیان می داردکه شرکت ها ترجیح می دهند از درآمدهای کسب شده به عنوان اولین منبع تامین مالی سپس از بدهی و سرانجام از سهام استفاده کنند (باسکین، 1989).

اندازه شرکت از عوامل مهم و موثر بر اهرم مالی است، زیرا شرکت های بزرگتر دارای نسبت های اهرم بسیار بیشتری نسبت به شرکت های کوچک تر هستند و این امر منطبق با این دیدگاه است که، شرکت های بزرگتر تمایل به سمت گسترش فعالیت های خود و گرایش بیشتری به متنوع ساختن ساختار سرمایه خود دارند، لذا دارای قدرت ریسک پذیری بیشتری هستند و کمتر در معرض خطر ورشکستگی قرار می گیرند بنابراین انتظار می رود از میزان بدهی بیشتری برخوردار باشند (فرانک و گویال، 2009).

همچنین شرکت های بزرگتر از بدهی بیشتری جدای از سطح رشد خود استفاده می کنند زیرا هم می توانند از سطح چانه زنی بالاتری در رویارویی با سرمایه گذاران برخوردار باشند و هم توان وثیقه گذاری بیشتری دارند (متیو و پاتزیوریس و ایوانو،2012) .

سیرمون و هیت (2003) معتقدند ، داشتن منابع مالی مناسب لازمه توسعه همه شرکت هاست، اما داشتن منابع مالی مناسب برای دستیابی به مزیت رقابتی شرط کافی نیست. اقتصاددانان به طور فزایندهای به رابطه بین رقابت بازار محصول و تصمیمات مالی شرکت ها پی بردند (گانی و همکاران، 2011) .

در این راستا دو رویکرد وجود دارد :

  1. در بازارهایی که انحصار وجود ندارد، مدیران برای افزایش قابلیت انعطاف پذیری خود، تلاش می نمایند منابع مالی را فراهم آورند که زمان های پاسخگویی به آنها طولانی تر باشد. زیرا در اثنی رقابت، امکان حصول بازده در کوتاه مدت کمتر است و مدیران به زمان نیاز دارند تا کسب بازده معقول یا غیر- مالی نمایند. بدین سبب استقراض از منابع بانکی بدلیل پیچیدگی و نظارت مستمر بر دریافت کننده، انعطاف پذیری مدیران را کاهش می دهد. لذا، مدیران ترغیب به عدم استقراض از منابع مالی بانک ها می شوند و تلاش می نمایند از محل افزایش سرمایه نسبت به تامین مالی اقدام نمایند (بوتاسان و پلامی، 2005). این امکان برای شرکت های متوسط همانند شرکتهای بزرگ وجود دارد، حال آنکه شرکت های کوچک به آینده امیدوارتر هستند و از انگیزه خطر کردن برای رشد بهره مند می شوند و از بدهی (بیشتری) تامین مالی می کنند.
  2. از سوی دیگر، در بازارهایی که انحصار چند گانه وجود دارد، بدلیل خطر عدم تداوم فعالیت، مدیران به دنبال تداوم فعالیت می باشند. لذا کسب منابع مالی در ابتدا، در راستای حفظ سهم بازار محصولات می باشد و در وهله دوم به هدف کسب بازده و سودآوری می باشند. بدین ترتیب به نظر می رسد مدیران در شرکت هایی که محصولات آنها در بازار چند جانبه (انحصار) توزیع می شود، علاقه مند به جذب منابع مالی بیشتر باشند تا توان سهم خواهی بیشتر در بازار داشته باشند. در این وضعیت آنها تمایل به استقراض را به همان میزان که به افزایش سرمایه از محل آورده و مطالبات سهامداران دارند، نشان می دهند (ستایش و کارگر فرد جهرمی، 1390). در چنین شرایطی شرکت های متوسط نسبت به شرکت های کوچک از بدهی بیشتری استفاه می کنند.

در خصوص تاثیر سودآوری بر اهرم مالی، راجان و زینگلاس (1995) نتایج مایرز را مبنی بر کاهش سودآوری در اثر افزایش اهرم تایید کردند، جنسون (1986) بر خلاف نظریه مایرز، رابطه مثبتی بین اهرم مالی و سودآوری به شرط وجود بازار کارا در شرکت ها پیش بینی کرد و در صورتی که بازار ناکارا باشد، معتقد به یک رابطه منفی بین سودآوری و اهرم بود. کونستند (1991) بیان کرد، که میان سودآوری و بدهی رابطه مثبتی وجود دارد. نظریه موازنه ایستا بیان می دارد که با کاهش میزان سودآوری، شرکت کمتر از بدهی برای تامین مالی استفاده می کند (فاما و فرنچ ،2002). با توجه به اندازه شرکت، شرکت های متوسط از جریان نقدی بیشتری نسبت به شرکت های کوچک برخوردارند و احتمالا سودآوری بالاتری دارند و از بدهی بیشتری برای سرمایه گذاری در فعالیت ها و برای رشد خود استفاده می کنند، در صورتی که در شرکت های کوچک سرمایه های داخلی کمتر بوده و از سودآوری کمتری برخوردارند و از توانایی کمتری در استفاده از تامین مالی به صورت بدهی برخوردارند.

برخی از اقتصاددانان، نقدینگی را با اهمیت تر از سودآوری می دانند و معتقدند احتمال اینکه شرکتی سودآور نباشد و به حیات خود ادامه دهد وجود دارد ولی بدون نقدینگی نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. به عبارت دیگر نقدینگی شرکت رابطه بین وجه نقدی است که در کوتاه مدت در اختیار شرکت قرار خواهد گرفت و وجه نقدی است که شرکت به آن نیاز خواهد داشت (اسدی و همکاران، 1387). شرکت های متوسط نسبت به شرکت های کوچک دارای نقدینگی بالاتری بوده و توانایی بیشتری در استفاده از تامین مالی به صورت بدهی را دارند.

 1-3 پرسش تحقیق

بنابراین سوالی که برای انجام تحقیق حاضر طرح می شود عبارت است از : آیا سطوح مختلف رقابت در بازار، سودآوری و نقدینگی بر رابطه بین اندازه و ساختار سرمایه در شرکت های کوچک و متوسط موثر است ؟

1-4 اهداف و ضرورت انجام تحقیق

هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. همانگونه که این تحقیق به بررسی رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه با تاکید بر سطوح مختلف رقابت بازار محصول، سودآوری و نقدینگی در شرکت های کوچک و متوسط می پردازد با نگاهی جزیی تر می توان اهداف در نظر گرفته شده را به صورت زیر خلاصه نمود :

  1. درک رابطه بین اندازه شرکت با ساختار سرمایه
  2. بررسی تاثیر سطح مختلف رقابت بازار محصول بر رابطه بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه در شرکتهای کوچک و متوسط
  3. بررسی تاثیر سطح مختلف سودآوری بر رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه در شرکتهای کوچک و متوسط
  4. بررسی تاثیر سطح مختلف نقدینگی بر رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه در شرکتهای کوچک و متوسط
  5. توسعه ادبیات مالی مرتبط با ساختار سرمایه و شرکت های کوچک و متوسط

  1-5 فرضیه های تحقیق

  1. رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه در شرکت های متوسط بیشتر از شرکت های کوچک است .

    • رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی غیر جاری در شرکت های متوسط بیشتر از شرکت های کوچک است .
    • رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی جاری در شرکت های متوسط بیشتر از شرکت های کوچک است .
  2. رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه در شرکت های متوسط و کوچک تحت تاثیر سطوح ( بالا / پایین ) رقابت بازار قرار می گیرد .

2-1 رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی غیر جاری در شرکت های متوسط تحت تاثیر سطوح     ( بالا / پایین ) رقابت بازار متفاوت است .

2-2 رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی غیر جاری در شرکت های کوچک تحت تاثیر سطوح     ( بالا / پایین ) رقابت بازار متفاوت است .

2-3 رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی جاری در شرکت های متوسط تحت تاثیر سطوح  ( بالا / پایین ) رقابت بازار متفاوت است .

2-4 رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی جاری در شرکت های کوچک تحت تاثیر سطوح  ( بالا / پایین ) رقابت بازار متفاوت است .

 

  1. رابطه اندازه شرکت با ساختار سرمایه در شرکت های متوسط وکوچک تحت تاثیر سطوح ( بالا / پایین ) سودآوری قرار می گیرد .

3-1 رابطه اندازه شرکت با اهرم مالی غیر جاری در شرکت های متوسط تحت تاثیر سطوح( بالا / پایین ) سودآوری متفاوت است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




1-7-1 قلمرو موضوعی پژوهش………………………………………………………………………………………….9

1-7-2 قلمرو زمانی پژوهش………………………………………………………………………………………………9

1-7-3 قلمرو مکانی پژوهش………………………………………………………………………………………………9

1-8 تعریف متغیرها………………………………………………………………………………………………………………………9

 

فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه­ی پژوهش

2-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………….13

2-2 مبانی نظری………………………………………………………………………………………………………………………….15

2-2-1 مفهوم درآمد و سود………………………………………………………………………………………………15

2-2-1-1  مفهوم سود در سطح ساختاری……………………………………………………………..16

2-2-1-2  مفهوم سود در سطح معنائی………………………………………………………………….16

2-2-1-3  مفهوم سود در سطح رفتاری………………………………………………………………..16

2-2-2 بازده غیرنرمال……………………………………………………………………………………………………..18

2-2-3 مفهوم هموارسازی سود…………………………………………………………………………………………19

2-2-4 انواع هموارسازی سود…………………………………………………………………………………………..20

2-2-4-1 دستکاری حسابها…………………………………………………………………………………22

2-2-5 اهداف هموارسازی سود………………………………………………………………………………………..23

2-2-5-1 دریافت پاداش های مدیریتی بیشتر به خاطر بالا بودن ارزش سهام………………..24

2-2-5-2 پرداخت بهره کمتر در استقراض از موسسات اعتباری و بانک ها………………..24

2-2-5-3 جذب سرمایه………………………………………………………………………………………25

2-2-6 انواع هموار سازی سود………………………………………………………………………………………….28

2-2-7 روش های هموارسازی سود…………………………………………………………………………………..29

2-2-7-1 هموارسازی از طریق وقوع رویداد…………………………………………………………..29

2-2-7-2 هموارسازی از طریق تخصیص بر دوره های زمانی…………………………………..30

2-2-7-3 هموارسازی از طریق طبقه بندی……………………………………………………………..30

2-2-8 نقش استانداردهای حسابداری در رویکرد هموارسازی سود………………………………………..37

2-2-9 استانداردهای حسابداری و مقررات قانون مالیاتهای مستقیم…………………………………………39

2-2-10 راه کارهای موجود جهت جلوگیری ار هموارسازی سود………………………………………….42

 

2-2-10-1 ابهام در تعاریف عناصر حسابداری………………………………………………………..43

2-2-10-2 ویژگی های کیفی اطلاعات………………………………………………………………….43

2-2-10-3 چه کسی هزینه افشاء بیشتر را می پردازد………………………………………………..44

2-2-10-4 اثرات افزایش مقررات افشای اطلاعات………………………………………………….44

2-2-11 نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………….45

2-3 پیشینه پژوهش……………………………………………………………………………………………………………………..48

2-3-1 پیشینه مطالعات انجام شده در داخل کشور………………………………………………………………48

2-3-2 پیشینه مطالعات انجام شده در خارج از کشور…………………………………………………………..50

 

فصل سوم: روش­شناسی پژوهش

3-1 مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………….53

3-2 روش پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………….53

3-3 جامعه آماری………………………………………………………………………………………………………………………53

3-4 نمونه آماری و روش نمونه گیری…………………………………………………………………………………………..54

3-5 روش گردآوری داده ها………………………………………………………………………………………………………..55

3-6 روش تجزیه و تحلیل داده ها………………………………………………………………………………………………..55

3-6-1 داده­های پانل (داده­های تابلویی)……………………………………………………………………………..56

3-6-2 روش­های تخمین مدل­های ادغام شده……………………………………………………………………..57

3-6-3 آزمون F لیمر……………………………………………………………………………………………………….57

3-6-4 آزمون هاسمن……………………………………………………………………………………………………..57

3-6-5 مدل اثر ثابت (FEM)…………………………………………………………………………………………..59

3-6-6 مدل اثرات تصادفی (REM) یا مدل تصحیح خطا (ECM)………………………………………61

3-6-7  آزمون ریشه واحد پانل…………………………………………………………………………………………63

3-6-8 آزمون هم جمعی پانل دیتا……………………………………………………………………………………..64

3-6-9 آزمون هم جمعی پدرونی………………………………………………………………………………………66

3-6-10 آزمون جارکو- برا………………………………………………………………………………………………70

3-6-11 مفهوم سطح معنی­داری (P-value)………………………………………………………………………73

3-6-12 آزمون t ……………………………………………………………………………………………………………74

این مطلب را هم بخوانید :

 

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده­ها

4-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………….77

4-2-آمار توصیفی………………………………………………………………………………………………………………………77

4-3- آزمون ریشه واحد داده­های پانل……………………………………………………………………………………………80

4-4- معرفی متغیرها و تصریح مدل……………………………………………………………………………………………….82

4-5- نتایج برآورد مدل­……………………………………………………………………………………………………………….74

4-6-آزمون هم­جمعی کاو…………………………………………………………………………………………………………… 89

فصل پنجم: نتیجه­گیری و پیشنهادها

5-1 مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………92

5-2  نتیجه­گیری فرضیات پژوهش………………………………………………………………………………………………..92

5-3 پیشنهادها اجرایی( حاصل از پزوهش)……………………………………………………………………………………..95

5-4 پیشنهادهایی برای پژوهش­های آتی………………………………………………………………………………………….97

5-8 محدودیت­های پژوهش…………………………………………………………………………………………………………99

منابع و مأخذ…………………………………………………………………………………………………………………………….101

پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………………….106

چکیده:

مدیریت سود، استفاده مدیریت از قضاوت در گزارش­دهی مالی و ساختاربندی معاملات، برای اصلاح و تغییر گزارشگری مالی است تا استفاده­کنندگان صورت­های مالی را در مورد عملکرد اقتصادی شرکت گمراه کند و یا بر نتایج معاملاتی که به ارقام حسابداری مثل سود بستگی دارد، تاثیرگذارد. یکی از اشکال مدیریت سود، هموارسازی سود است که توجه زیادی را در ادبیات حسابداری به خود جلب کرده است. فرضیه هموارسازی سود پیشنهاد می­کند که سود برای کاهش نوسان­های آن حول سطحی که برای شرکت نرمال به نظر می­رسد، به طور آگاهانه دستکاری می­شود. از این رو هدف این تحقیق بررسی رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت­های رشد در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می­باشد. تعداد فرضیات مورد آزمون در این پژوهش 6 فرضیه می­باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف پژوهش کاربردی می­باشد. این پژوهش از نظر منطق اجرای پژوهش از نوع استقرایی، از نظر زمان انجام پژوهش طولی و از نظر نحوه­ی اجرای پژوهش توصیفی- پیمایشی می­باشد. جامعه آماری این پژوهش شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می­باشند. روش نمونه‌گیری این پژوهش روش حذف سیستماتیک(جدول فیلترینگ) می­باشد و تعداد 112 شرکت به عنوان نمونه آماری استخراج شدند. داده­ها از طریق نرم­افزار ره­آورد نوین جمع­آوری شدند و برای تجریه و تحلیل داده­ها از نرم­افزارهای SPSS، EVIEWS 8 و Excel استفاد شده است. با توجه به نتایج پژوهش تغییرات در حساب­های پرداختنی با هموارسازی سود و فرصت­های رشد رابطه مثبت و معناداری دارد. تغییرات در حساب­های دریافتنی با هموارسازی سود هیچ رابطه­ای نداشته ولی با فرصت­های رشد رابطه منفی دارد. تغییرات در موجودی کالا با هموارسازی سود و همچنین فرصت­های رشد رابطه مثبت و معناداری دارد.

کلمات کلیدی: اجزای تعهدی سود، هموارسازی سود، فرصت های رشد.

1-1 مقدمه

گسترش فزاینده فعالیت­های اقتصادی و پیچیدگی روزافزون آن­ها از یک طرف و لزوم توجه به اطلاعات دقیق حسابداری و صورت­های مالی از سوی دیگر، سبب ابداع روش­های تحلیلی و مدیریتی نوین در حسابداری شده است. در اواخر دهه 1920 رایج شدن صورت سود و زیان همراه با فشارهای قابل توجه از سوی افراد خارج از حرفه حسابداری و نیز عدم رضایت دست اندرکاران حرفه­ای و دانشگاهیان از روش­های جاری، تغییرات نهادی مهمی را در تفکر و نظریه حسابداری به وجود آورد. یکی از مهم­ترین این تغییرات، تأکید و توجه بیشتر به صورت سود و زیان بوده که سبب شده تا مقوله­ای به نام مدیریت سود متولد و مطرح شود(بادآورد نهندی و دیگران، 1389). مدیریت سود به عنوان فرآیند برداشتن گام­های آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای آوردن سود گزارش شده به سطح مورد نظر تعریف شده است. اگرچه مدیریت سود در ادبیات حسابداری به عنوان یک فرضیه پیشنهاد شده است ولی قطعیت نیافته است. عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح سود هدف، از طریق دستکاری انجام می­شود، یکی از اهداف دستکاری سود، هموارسازی آن است. بنابراین هموارسازی سود را می­توان بخشی از مدیریت سود دانست. هموارسازی سود به عنوان اقدامی آگاهانه و عامدانه برای کاهش تغییرها و نوسان های دوره­ای سود گزارش شده یا سود مورد پیش­بینی از طریق استفاده از فن گزینه­ای حسابداری در چارچوب اصول پذیرفته شده عمومی حسابداری تعریف شده است(مرادی، 1386).

یکی از سوال­های مهم در پژوهش­های حسابداری، نقش سود حسابداری در قیمت­گذاری اوراق بهادار است. سود حسابداری و اجزای آن از جمله اطلاعات مهمی است که سرمایه­گذاران و تحلیل­گران مالی در تصمیم­گیری­های سرمایه­گذاری مورد استفاده قرار می­دهند. تحلیل گران مالی عموماً سود گزارش شده را به عنوان یک عامل برجسته در بررسی­ها و قضاوت های خود مد نظر قرار می­دهند. سرمایه­گذاران نیز برای تصمیم­های سرمایه­گذاری خود بر اطلاعات مالی مندرج در صورت­های مالی بنگاه های اقتصادی، به ویژه سود گزارش شده، اتکا می­کنند. شواهد نشان می­دهد که سود تعهدی نقش مهمی در فرآیند ارزش­گذاری دارد، زیرا مشکلات زمانبندی و عدم تطابق نهفته در ارقام وجوه نقد را کاهش می­دهد(هاشمی و محمدی، 1388).

در فضای رقابتی کسب و کار امروز، تلاش برای تصاحب بازار و جریان رقابت پیرامون آن، رفتارهای مشارکت کنندگان بازار را تحت تأثیر قرار داده است. عوامل و راهبردهای مختلفی برای تعیین سهم بازار در این محیط رقابتی استفاده می­شود تا شرکت­ها را با فرصت­های رشد بهتری رو به رو سازد. از طرفی تداوم حیات اقتصادی مستلزم تلاش جهت بدست آوردن سهم بیشتری از بازار تولید و فروش است که این موضوع بر افزایش درآمد شرکت­ها و تغییرات در بازده حقوق صاحبان سهام بی اثر نیست. در بیشتر بررسی­ها، عامل فروش شرکت در مقایسه با رقبا به عنوان مهم­ترین عامل در تعیین سهم بازار تعیین شده است. طبیعتاً کسب سهم بیشتری از بازار فروش مستلزم بکارگیری استراتژی های برتر است(قائمی و دیگران، 1382).

1-2 بیان مسأله

یکی از اهداف گزارشگری حسابداری، ارائه اطلاعات مفید در مورد عملکرد مالی واحد تجاری برای طیف گستردهای از استفاده­کنندگان است. صورت سود و زیان، یکی از صورت­های مالی اساسی است که این هدف را برآورده می­سازد. محصول صورت سود و زیان، سود خالص است و یکی از اطلاعات مالی بسیار مهمی است که توسط سرمایه­گذاران و سایر استفاده­کنندگان صورت­های مالی استفاده می­گردد. عده­ای معتقدند که سرمایه­گذاران برای شرکت­هایی که دارای سود ثابت و پایدار هستند، ارزش بیشتری قائل می­شوند، در نتیجه ممکن است مدیران برای افزایش قیمت سهام شرکت خود به مدیریت سود روی آورند. با توجه به اهمیت سود گزارش شده، بر تصمیمات اقتصادی و تخصیص منابع کمیاب، مدیریت سود و کیفیت سودگزارش شده، موضوع بسیاری از تحقیقات حسابداری در طول سه دهه گذشته بوده است. از نظر هیلی و وهلن[1] (1999) مدیریت سود، استفاده مدیریت از قضاوت در گزارش­دهی مالی و ساختاربندی معاملات، برای اصلاح و تغییر گزارشگری مالی است تا استفاده­کنندگان صورت­های مالی را در مورد عملکرد اقتصادی شرکت گمراه کند و یا بر نتایج معاملاتی که به ارقام حسابداری مثل سود بستگی دارد، تاثیرگذارد(پیتر[2]، 2014). یکی از اشکال مدیریت سود، هموارسازی سود است که توجه زیادی را در ادبیات حسابداری به خود جلب کرده است. فرضیه هموارسازی سود پیشنهاد می­کند که سود برای کاهش نوسان­های آن حول سطحی که برای شرکت نرمال به نظر می­رسد، به طور آگاهانه دستکاری می­شود(پیتر، 2014). از این رو هدف این تحقیق بررسی رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت­های رشد در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می­باشد.

1-3 اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

دیکو و اسکینر[3](2000) بیان می­کنند که مدیریت سود به انگیزه مدیریت مربوط می­شود و انگیزه مدیریت بیشتر با عملکرد سهام مرتبط است. بنابراین، اگر در تحقیقات هموارسازی سود تاکید بر ارزش شرکت باشد، تحقیق سودمندتر خواهد بود. به عقیده بائو و بائو[4](2004) هموارسازی سود حتما باعث افزایش ارزش شرکت نمی­شود، بلکه هموارسازان سود باید همزمان به کیفیت سود نیز بیندیشند. کیفیت سود یک معیار مهم برای بررسی سلامت مالی واحد تجاری است و مفهومی است که به طور گسترده و بدون تعریف واحدی از آن استفاده می­شود.کیفیت سود، ثبات، پایداری و نوسان ناپذیری سود گزارش شده را نشان می­دهد. مک نیکلز[5](2002) کیفیت سود را به سه دسته تقسیم نمود: پایداری سود، سطوح ارقام تعهدی و سودی که منعکس­کننده معاملات اقتصادی مربوط است. پایداری سود به معنای تکرارپذیری (استمرار) سود جاری است. هرچه پایداری سود بیشتر باشد؛ یعنی شرکت توان بیشتری برای حفظ سودهای جاری دارد و فرض می­شود کیفیت سود شرکت بالاتر است. وی بیان کرد که از مجموعه سه تعریف، امکان آزمون تجربی طبقه بندی اول و دوم وجود دارد و معیار سوم تنها یک تعریف تئوریکی است. اسکیپر و وینسنت[6](2003) معیارهای کیفیت سود را به مفیدبودن در تصمیم­گیری و تعریف اقتصادی سود مرتبط کردند. بال و شیواکومار[7](2004) معتقدند در صورتی که سود کمتر مدیریت شود و زیان بموقع شناسایی شود، کیفیت سود بیشتر است. بیور[8](2002) استدلال کرد که هر شکلی از مدیریت سود می­تواند کیفیت سود را بهبود بخشد و یا آن را کاهش دهد. هموارسازی سود واریانس سود گزارش شده را کاهش می­دهد، ولی حتما کیفیت بالای سود را تضمین نمی­کند. بنابراین، اگر سود هموار شده کیفیت بالایی داشته باشد، هموارسازی به ارزش بالاتر شرکت منجر می­شود و اگر سود گزارش شده کیفیت پایینی داشته باشد، سود هموارشده ارزش کمتری خواهد داشت(قائمی و دیگران، 1382). یکی از کارکردهایی که برای حسابداری تعریف شده است، ارائه اطلاعات مفید و سودمند برای سرمایه­گذاران جهت تعیین ارزش اوراق بهادار و کمک به تصمیمات آگاهانه سرمایه­گذاری است. از بین همه اطلاعات حسابداری، سود حسابداری به عنوان مهم­ترین منبع اطلاعاتی درباره ارزیابی توان سودآوری و جریان های نقدی آتی محسوب می­شود. سرمایه گذاران علاقه­مند به برآورد ارزش سرمایه­گذاری خود هستند که بستگی به ارزش سهام شرکت دارد. ارزش ذاتی سهام بر مبنای ارزش فعلی جریان­های نقدی مورد انتظار آتی محاسبه می­شود، بنابراین بررسی تجربی ارتباط بین متغیرهای حسابداری و ارزش شرکت ضروری می­نماید(برقعی، 1385).

1-4 اهداف پژوهش

1-4-1 اهداف کلی:

– شناخت رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت های رشد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.

1-4-2 اهداف ویژه:

1- شناخت رابطه بین تغییرات حسابهای دریافتنی و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس.

2- شناخت رابطه بین تغییرات حسابهای پرداختنی و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس.

3- شناخت رابطه بین تغییرات در موجودی کالا و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس.

4- شناخت رابطه بین تغییرات حسابهای پرداختنی و فرصت های رشد در شرکت­های پذیرفته شده در بورس.

5- شناخت رابطه بین تغییرات در موجودی کالا و فرصت های رشد در شرکت­های پذیرفته شده در بورس.

6- شناخت رابطه بین تغییرات حسابهای دریافتنی و فرصت های رشد در شرکت­های پذیرفته شده در بورس.

1-4-3 اهداف کاربردی:

– ارائه­ی اطلاعات مفید برای تصمیم­گیری مدیران.

– تعیین جزء نقدی سود حسابداری  به عنوان اطلاعاتی مربوط برای تعیین ارزش شرکت.

– توان پیش­بینی سود غیرمنتظره از طریق اجزای تعهدی و  نقدی سود.

1-5 فرضیات پژوهش

1- بین تغییرات حساب­های دریافتنی و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.

2- بین تغییرات حساب­های پرداختنی و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.

3- بین تغییرات در موجودی کالا و هموارسازی سود در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.

4- بین تغییرات حساب­های پرداختنی و فرصت­های رشد در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.

5- بین تغییرات در موجودی کالا و فرصت­های رشد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.

6- بین تغییرات حساب­های دریافتنی و فرصت­های رشد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.

1 قلمرو موضوعی

 

قلمرو موضوعی این پژوهش، بررسی رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت های رشد می باشد.

 

1-7-2 قلمرو زمانی انجام پژوهش

 

از نظر زمانی، دوره­ی زمانی در این در طی دوره بین سال های 1387 تا 1392 می­باشد.

 

1-7-3 قلمرو مکانی پژوهش

 

از لحاظ قلمرو مکانی، این پژوهش در  بورس اوراق بهادار تهران انجام می­گیرد.

 

1-8 تعریف متغیرها

 

1-8-1 تعاریف مفهومی

 

الف: اجزای تعهدی سود:

 

به آن بخش از سود حسابداری گفته می­شود که زمان وصول مورد توجه قرار نمی­گیرد بلکه زمان تحصیل یا تحقق آن در شناسایی و ثبت سود حسابداری اهمیت دارد(کردستانی و رودنشین، 1385).

 

ب: هموار سازی سود:

 

هموارسازی سود به عنوان اقدامی آگاهانه و عامدانه برای کاهش تغییرها و نوسان­های دوره­ای سود گزارش شده یا سود مورد پیش­بینی از طریق استفاده از فن گزینه­ای حسابداری در چهارچوب اصول پذیرفته شده عمومی حسابداری تعریف شده است(بادآور نهندی و دیگران، 1389).

 

ج: فرصت های رشد:

 

ارزش یا مطلوبیت دارایی­های یک شرکت در گروه توانایی آن در ایجاد جریانات نقدی در یک دوره­ی معین زمانی است(آندرس و دیگران[1]، 2014).

 

1-8-2 تعاریف عملیاتی

 

الف: اجزای تعهدی سود:

 

1- تغییرات حسابهای دریافتنی:

 

تغییرات سالانه حساب­های دریافتنی: از تفاوت مانده پایان دوره و اول دوره بدست می­آید.

 

جمع کل دارایی ها / (سایر حسابها و اسناد دریافتی تجاری + حسابها و اسناد دریافتی تجاری) = حساب های دریافتنی

 

جمع کل دارایی ها / (طلب از شرکتهای گروه و شرکت های وابسته +

 

2- تغییرات حساب­های پرداختنی:

 

تغییرات سالانه حساب­های پرداختنی: از تفاوت مانده پایان دوره و اول دوره بدست می آید.

 

جمع کل دارایی ها / (سایر حسابها و اسناد پرداختنی تجاری + حسابها و اسناد پرداختنی تجاری) = حساب های پرداختنی

 

جمع کل دارایی ها / (بدهی شرکتهای گروه و شرکت های وابسته +

 

3- تغییرات در موجودی کالا:

 

تغییرات سالانه موجودی کالا: از تفاوت مانده پایان دوره و اول دوره بدست  می آید.

 

تغییرات در موجودی کالاست که با استفاده از مدل (لیو و دیاگاراجان)، (آباربانل و بوشی) و (باسو و وانگ) به شرح زیر محاسبه می­شود:

 

Inventory (INV) = Δ Inventory – Δ sales

 

: Δ Sales تغییرات در فروش خالص.

 

: Δ Inventory تغییرات ساخت شده در موجودی کالای.

 

ب: هموارسازی سود:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]