کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



 

بخش دوم – مطرح یا فساد شرط مجهول در معاملات

 

همان طور که در مطالب بالا ذکر ش، معلوم و معین بودن مورد معامله یکی از قواعد عمومی قراردادهاست. (بند۳ ماده ۱۹۰ و ماده ۲۱۶ ق . م ) براین اساس باید بنابه نظر یکی از حقوق ‌دانان قائل بر این بود که « شرط مجهول، اگر به عقد نیز صدمه نزند موضوع اصلی معامله را مبهم سازد، بی تکان باطل است»[۴۳]در مبحث شرط از آنجا که ارتباط و اثر متقابل شرط و عقد مطرح است، در بند ۲ ماده ۲۳۳ ق. م و در زمره شروطی که باطل و موجب بطلان عقد است آمده است:‌ « شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود»

 

این شیوه بیان دلیل تاریخی دیگری هم دارد و نتیجه بحث های اندیشمندانی در فقه امامیه است. در هر معامله ای، استفاده از شروطی که به سود دو طرف یا یکی از آن ها می شود، از انگیزه های ایجاد توافق است. دو طرف به آن نظر دارند و نفعی را که از این رهگذر می‌برند یا از دست می‌دهند،‌ جزئی از دو عوضی به شمار می آورند. این ارتباط معنوی بین معامله و شرط ضمن آن این سوال را مطرح می‌سازد که آیا در ساختمان فنی عقد نیز شرط، جزئی از دو عوضی است یا در ؟؟ فروع و توابع آن است؟ در نتیجه آیا بطلان شرط مجهول در همه حال چهره ای از بطلان معامله به مجهول یا به دلیل فرعی بودن شرط، این تعهد هم سنگ عوض نیست و جهل به آن در صورتی موجب بطلان عقد می شود که به دو عوض اصلی سرایت کند و معامله را غرر می‌سازد.[۴۴] در پاسخ این سوال اختلاف نظر وجود دارد: گروهی از فقها معتقدند که در صورت جهالت شرط علاوه بر بطلان شرط، عقد هم باطل می شود چون شرط مجهول موجب ایجاد غرر در عقد می شود.[۴۵] و جمع دیگر بطلان عقد را محدود به مواردی ساخته اند که در نتیجه مفاد شرط دو عوض اصلی مجهول بماند‌(مانند شرط وصف مجهول یا اهل نامعین)[۴۶] بند ۲ ماده ۲۳۳ ق. م پاسخی است به همین سوال که نظر گروه اخیر را تأیید می‌کند. ‌به این ترتیب، قانون مدنی از لحاظ تبعی بودن شرط، مجهول ماندن آن را سبب بطلان عقد نمی داند، پس اگر اتومبیلی به مبلغ معینی فروخته شود و در قرارداد شرط گردد تا هر زمان خریدار ساکن آن شهر است سرویس ماشین به رایگان به عهده فروشنده باشد، عقد درست است و نفوذ شرط را نیز با اندک مسامحه می توان پذیرفت زیرا که قابلیت تعیین را دارد. ولی اگر در همین معامله شرط شود که قیمت را خریدار هر زمان که بخواهد می پردازد. بیع باطل است (للاجل قسط من الثمن)

 

شرط مجهول را نمی توان به طور کلی باطل دانست. زیرا دلیلی بر اعتبار علم داشتن به آن موجود نیست. از طرف دیگر شرط امری است تبعی که اصالتاً مقصود نیست و غرر و جهالت آن سرایت به اصل بیع نمی کند، مگر در موارد خاصی که موجب جهل به عوضین گردد. یعنی جهالت شرط به گونه ای باشد که عوضین را در برگیرد.[۴۷]

 

بعضی ها جهالت شرط را برای بطلان آن کافی دانسته اند و یا بطلان شرط به دلیل اینکه قائل به «للشرط قسط من الثمن» هستند، عقد را هم باطل می دانند.[۴۸] این عده وجود شرط را موجب زیادتی در مالیت می دانند و براین اساس معتقدند که بذل مال از برای آن ایجاب می شود. به گونه ای که اگر چنین شرطی نبود، به ازاء آن این مقدار از ثمن و یا مثمن پرداخت نمی شد در نتیجه با جهالت شرط، مقداری از ثمن که در مقابل آن قرار گرفته مجهول و موجب جهل به عوض می شود که این امر مبطل معامله است. به طور خلاصه، قول موجه از نظر این عده آن است که با وجود شرط مجهول، عقد را نیز باطل بدانیم، زیرا شرط به عنوان ضمیمه به یکی از عوضین منظور شده است و از این رو مجهول بودن آن موجب جهل به عوضین می‌گردد. مضافاً بر اینکه اطلاق « نهی النبی عن بیع الغرر» بطلان عقد متضمن چنین شرطی را اقتضا می‌کند.

 

برای پاسخ به آنچه گفته شده است، کافی است تا نظریه « للشرط قسط من الثمن» رد و مستندات مبتنی بر آن مردود گردد از طرفی باید دانست روایت صرح نبوی دلالت بر بیع غرری دارد و مورد، از شرط مجهول منصرف است، مگر اینکه جهل در اصل بیع سرایت کند به عبارت دیگر برای پذیرش اشتمال روایت نبوی بر شرط مجهول، ناگزیر چنین شرطی باید موجب غرری بودن بیع گردد و لازمه چنین وضعیتی این است که ارکان اساسی عقد به واسطه شرط مجهول گردد تا از این طریق عقد باطل شود. ‌بنابرین‏ اگر شرط مجهول موجب جهل به عوضین نگردد، نه تنها عقد متضمن آن باطل نیست، بلکه شرط را نیز نمی توان فاسد دانست[۴۹] البته باید افزود که شرط مجهول، هرچند مربوط به موضوع اصلی معامله باشد، عقدی را باطل می‌کند که معلوم بودن مورد از شرایط درستی آن است، در عقودی که ‌بر مبنای‌ مسامحه واقع می‌شوند و علم اجمالی به عوض در آن ها برای صحت معامله کافی است، شرط مجهول به درستی عقد صدمه نمی زند. برای مثال، در بیمه عمر یا صلحی که برای پایان دادن به دعاوی فرضی و احتمالی انجام می شود، شرطی که سبب مبهم ماندن موضوع عقد است، آن را باطل نمی کند مگر اینکه اجرای تعهد ممکن نباشد. همچنین در عقد ضمان، شرطی که باعث ابهام در مقدار و اوصاف دین شود، قرارداد اصلی را باطل نمی کند.[۵۰]

 

در مقابل نظر مورد پذیرش ما یعنی صحت شرط مجهولی که جهل آن موجب جهل به عوضین نمی شود، یکی از حقوق ‌دانان نظری مخالف دارد و معتقد است که اگر شرط مجهول باشد بدون آنکه موجب جهل به عوضین شود، عقد صحیح و تنها شرط باطل خواهد بود مانند اینکه کسی خانه ای را به یک میلیون ریال بفروشد و ثمن معامله را دریافت کند ولی طرفین شرط کنند که خریدار ۱۰۰ کیلو ماده خوراکی برای فروشنده بخرد یا به فروشنده تحویل دهد، در اینجا چون نوع خوراکی معین نشده است و مواد خوراکی نیز متنوع و گوناگون است، لذا چنین شرطی مجهول و باطل می‌باشد.[۵۱] ایشان علت بطلان شرط را در این می‌داند که شرط خود تعهدی ضمنی است که همانند عقد متعهد، متعهد له و مورد تعهد دارد و با قصد و رضای طرفین تحقق می‌یابد. از این نظر شرط واجد خصوصیات عقود و معاملات بوده و می بایست شرایط صحت معاملات در آن وجود داشته باشد تا صحیح تلقی شود . ‌بنابرین‏ با مبهم بودن مورد تعهد، یکی از شرایط صحت این تعهد تبعی مفقود و در نتیجه شرط باطل است و چنین شرطی در حکم شرط غیرمقدور و نامشروع بوده و به نظر می‌رسد همان طور که بطلان شرط غیرمقدور و نامشروع با جهل مشروط له به فساد شرط، موجب خیار است، در شرط مجهول نیز با توجه به جهل مشروط له به فساد چنین شرطی ، حق خیار برای وی ثابت باشد.

 

با توجه به مطالب مذکور در فوق شرط مجهول دو قسم است، قسم نخست، شروطی هستند که جهل به آن ها موجب جهل به عوضین می شود؛ مثل اینکه کسی یک هکتار زمین از دیگری می خرد و در ضمن عقد شرط می‌کند که یک قواره از آن که میزان آن هم مشخص نیست مال فروشنده باشد و خریدار هر وقت می‌خواهد ثمن را تسلیم کند. چنین شرطی موجب جهل به عوضین می شود. چرا که مدت و زمان تحویل دارای ارزش عقلایی است و بدون شک مؤثر در ثمن خواهد بود (للاجل قسط من الثمن) از طرف دیگر، مقدار مبیع نیز مشخص و معلوم نیست. این دسته از شروط مجهول علاوه بر آنکه خود باطلند مبطل عقد نیز هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 05:12:00 ب.ظ ]




 

۲-۱۳- ابعاد سلامت

 

دانشمندان معتقدند که سلامت دارای ابعادی به شرح زیر می‌باشد:

 

۲-۱۳-۱- سلامت جسمانی

 

سلامت جسمانی عبارت است از سلامت بدن که ‌این سلامت از طریق خوردن و آشامیدن صحیح، ورزش منظم، اجتناب از عادات مضر، آگاهی یافتن و احساس مسئولیت در قبال سلامت و تندرستی، به دنبال مراقبت‌‌های پزشکی بودن در صورت نیاز و شرکت کردن در فعالیت‌هایی که به پیشگیری از بیماری کمک می‌کند، محقق می‌شود (ادلین و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱).

 

سلامت جسمانی به منزله ادراک و انتظار مثبت از وضعیت جسمانی مناسب است. پدیده‌‌های غیر قابل تبیینی مانند اثر دارونما[۷۹] و بیماری‌هایی که خودبخود بهبود می‌یابند از این عقیده حمایت می‌کنند که برخی از عواملی که بر روی سلامت از جمله سلامت جسمانی تأثیر می‌گذارند، ناشناخته هستند. از طرف دیگر این یک واقعیت است که ما فاقد ابزار‌هایی هستیم که بتوانیم به طور کامل سلامت بویژه سلامت مثبت را توصیف و پیش‌بینی کنیم. در این خصوص اخیراً برخی الگو‌ها توسعه یافتند تا ماهیت متغیر‌هایی را که بر سلامت تأثیر می‌گذارند بهتر فهمیده شود.

 

محققانی که در زمینه تنیدگی فعالیت می‌کنند ابراز می دارند که محرک‌های تنیدگی زافقط زمانی در مقابل تنیدگی پاسخ ایجاد می‌کنند که شخص آن را تهدیدکننده[۸۰] درک کند. همینطور، تحقیقات همه‌گیرشناسی[۸۱] نشان داده است که ادراک سلامت از جمله قویترین پیش‌بینی کننده سلامت در آینده است. این متغیر به طور غیر قابل انکاری بر سلامت جسمانی و روانی تأثیر قابل توجهی می‌گذارد.

 

‌بنابرین‏ همان اندازه که تأثیر عوامل خطرآفرین بر سلامت غیر قابل انکار است، نحوه ادراک فرد نیز مهم می‌باشد زیرا ممکن است زمینه ساز علائم آشکار بیماری یا سلامت باشد و لذا می‌تواند بستر مناسبی برای انجام کار‌های مداخله‌ای و درمانی باشد.

 

۲-۱۳-۲- سلامت اجتماعی

 

سلامت اجتماعی یعنی توانایی انجام مؤثر و کارآمد نقش‌های اجتماعی بدون آسیب رساندن به دیگران. سلامت اجتماعی در واقع همان ارزیابی شرایط و کار فرد در جامعه است. این بعد از سلامت به طور مشترک توسط روانشناسان و جامعه شناسان مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از چالش‌های اجتماعی ابعاد مختلف سلامت اجتماعی را تشکیل می‌دهند که عبارتند از:

 

الف)یکپارچگی اجتماعی[۸۲]: عبارت است از ارزیابی کیفیت رابطه فرد با جامعه. یکپارچگی اجتماعی کمیتی است که فرد احساس می‌کند که به ‌اندازه لازم با دیگران وجوه مشترک دارد، همچنین کمیتی است که فرد به ‌اندازه لازم احساس می‌کند به جامعه خود تعلق دارد. این امر واقعیت زندگی افراد را تشکیل می‌دهد. افراد سالم احساس می‌کنند که به جامعه تعلق دارند و بخشی از جامعه هستند. یعنی یکپارچگی اجتماعی در بین آن ها زیاد است (کی یس و رایف، ۲۰۰۰).

 

ب) پذیرش اجتماعی[۸۳]: یعنی تعبیر و تفسیر جامعه از منش و صفات افراد به عنوان یک مقوله تعمیم یافته. افرادی که پذیرش اجتماعی را به منزله اعتماد به دیگران تعبیر می‌کنند، عقیده دارند که با دیگران مهربان هستند. این افراد معتقدند که انسان‌ها فعال بوده و توانایی سعی و کوشش را دارند. افرادی که از نظر اجتماعی پذیرفتنی هستند دیدگاه مطلوبی درباره ماهیت انسان دارند وبا دیگران احساس راحتی می‌کنند. پذیرش اجتماعی شبیه به پذیرش فردی است، افرادی که درباره شخصیت خود احساس خوبی دارند و جنبه‌‌های مثبت و منفی زندگی خود را می‌پذیرند از سلامت روانی خوبی برخوردارند (ادلین و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱).

 

ج)مشارکت اجتماعی[۸۴]: این عقیده را در بر می‌گیرد که شخص عضو حیاتی جامعه است. مشارکت اجتماعی شبیه به مفاهیم کارآمدی و مسئولیت پذیری است. خودکارآمدی یعنی این عقیده که فرد می‌تواند برخی رفتار‌ها را انجام دهد و می‌تواند به بعضی از هدف‌ها برسد. (بندورا[۸۵]، ۱۹۷۷؛ به نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱)

 

مسئولیت پذیری اجتماعی به معنی تعهد فرد به مشارکت با اجتماع است. مشارکت اجتماعی منعکس کننده ‌این نکته است که آیا افراد احساس می‌کنند آنچه در دنیا انجام می‌دهند، به وسیله جامعه ارزشمند محسوب می‌شود یا نه؟ انگیزه ها و رفتار‌های مولد از مفاهیم تحولی مشابه با مشارکت اجتماعی است. بر اساس نظریه اریکسون (۱۹۵۰، نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱).

 

د)شکوفایی اجتماعی[۸۶]: این بعد از سلامت اجتماعی به معنی ارزیابی توان و مسیر[۸۷] جامعه است. افرادی که سالم هستند درباره وضعیت و آینده جامعه امیدوار بوده و می‌توانند توان جامعه را بشناسند.

 

افرادی که از نظر سلامت اجتماعی در سطح مطلوبی هستند می‌توانند این عقیده را داشته باشند که آن ها و افراد شبیه آن ها بالقوه در رشد و تحول اجتماعی ذی نفع هستند. شکوفایی اجتماعی مفهومی مشابه با خودمختاری[۸۸] دارد، توان شکوفایی اجتماعی شبیه به توان و تحول خودشکوفایی[۸۹] در نظر مازلو[۹۰] (۱۹۶۸)، شادی[۹۱] و رضایت خاطر[۹۲] در نظریه واترمن[۹۳] (۱۹۹۳) و رشد شخصی در نظریه رایف (۱۹۸۹) می‌باشد. در تمامی این موارد گشاده رویی به تجربه[۹۴] و تمایل و تلاش به رشد و تحول ممتدد، عملکرد بهینه را رقم می زند (نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱).

 

برخی عوامل با سلامت اجتماعی در ارتباط است پار‌ه‌ای از این عوامل عبارتند از: وضعیت اقتصادی- اجتماعی، سطح تحصیلات، سن، میزان دریافت حمایت اجتماعی و وضعیت تأهل. وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین با میزان سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی ارتباط دارد (آدلر، ۱۹۹۴؛ نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱) زیرا به نظر می‌رسد که زندگی با چنین وضعیتی تا حدی به ادراک خود در جهت افزایش سلامت آسیب می زند (میراوسکی[۹۵]، رأس[۹۶]، ۱۹۸۹؛ نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱). سطح بالای تحصیلات و همچنین افزایش سن، میزان سلامت اجتماعی را افزایش می‌دهد. برخی از تحقیقات نشان داده است که وقتی سن افزایش می‌یابد افراد احساس خوشحالی بیشتر کرده و از زندگی خود رضایت بیشتری داشته و سلامت روانی آن ها افزایش می‌یابد (‌هایدریچ[۹۷]، رایف، ۱۹۹۶؛ نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱). همچنین پار‌ه‌ای از تحقیقات به ‌این نتیجه رسید‌ه‌اند که میزان سلامت روانی با افزایش تحصیلات بیشتر می‌شود اما ممکن است برخی از تنیدگی‌های تحصیلی تأثیر معکوس بگذارند (نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱).

 

۲-۱۳-۳- سلامت هیجانی

 

این بعد از سلامت به فهم هیجان‌ها و سبک صحیح مقابله با مشکلاتی که در زندگی روزمره پدید می‌آید و چگونگی تحمل کردن ‌تنیدگی‌ها، اشاره می‌کند (ادلین و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از باباپورخیرالدین، ۱۳۸۱). به بیان دیگر، سلامت هیجانی عبارت است از فزونی احساسات مثبت بر منفی. برخی اوقات غلبه “خود اسناد‌ها[۹۸]“ی ادراکی مثبت بر “خود اسناد‌ها”ی ادراکی منفی را نشانه سلامت هیجانی می دانند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]




 

۱- جایگاه معاهدات بین‌المللی در حقوق داخلی

 

موقعیت یا جایگاه معاهدات بین‌المللی در حقوق داخلی هر کشور، تعیین کننده میزان اعتبار و کیفیت آثار تعهدات خارجی و قواعد بین‌المللی، در نظام کنترل مرزی یا نظام گمرکی آن کشور است. معمولاً در حقوق داخلی اساسی هر کشور به موازات نظام بین‌المللی، مقررات خاصی جهت انعقاد معاهدات یا پذیرش تعهدات بین‌المللی وضع شده است. بدین لحاظ و نظر ‌به این که رضایت هر دولت برای التزام به معاهدات بین‌المللی باید بر اساس مقررات اساسی کشورها، باشد(ماده ۴۶ عهدنامه ۱۹۹۶ وین ‌در مورد حقوق معاهدات).

 

در عین حال، عهدنامه ۱۹۹۶ وین در زمینه حقوق معاهدات، تصویب معاهدات را یک عمل حقوقی بین‌المللی دانسته و ان را صرفاً به عنوان یکی از اشکال رضایت کشورها به التزام در قبال معاهدات قلمداد ‌کرده‌است(ضیائی بیدگلی، ۱۳۸۵: ۴۵).

 

‌بنابرین‏، قاعده «رضایت به التزام» در قبال معاهدات بین‌المللی می‌تواند به عنوان یک قاعده عام، که کلیه اشکال اعلام رضایت کشورها را تحت پوشش قرار داده است، مورد توجه قرار گیرد. عوامل حقوق بین‌المللی، زمانی می‌توانند آثار خود را بر نظام گمرکی و اقدامات مرزی کشورها تحمیل نمایند که این عوامل در حقوق داخلی آن ها وارد شوند، لذا اعلام رضایت یک کشور به التزام در قبال یک معاهده به منزله وارد شدن آن معاهده به قلمرو حقوق داخلی کشور مذبور است.

 

ماده ۱۱ معاهده ۱۹۶۹ وین ‌در مورد حقوق معاهدات، شیوه های اعلام رضایت به التزام در قبال یک معاهده، به منزله وارد شدن آن معاهده به قلمرو حقوق داخلی کشور به التزام در قبال یک معاهدات را چنین مقرر ‌کرده‌است: «امضاء مبادله اسناد تشکیل دهنده معاهده (اسناد تصویب)، تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق یا به هر شیوه دیگری که توافق شود.» شرح بیشتر در خصوص شیوه های اعلام رضایت به التزام در قبال معاهدات و همچنین توضیح ‌در مورد تشریفات کلی تصویب معاهدات در حقوق داخلی کشورها، ضروری به نظر می‌رسد(سید حسینی، ۱۳۹۰: ۱۴۲).

 

۲- شیوه های ابراز رضایت به التزام در قبال معاهدات

 

از ماده ۱۱ معاهده ۱۹۶۹ حقوق معاهدات چنین استنباط می شود که به طور کلی، کشورها می‌توانند به سه شیوه، رضایت به التزام در قبال معاهدات را ابراز نمایند(موسی زاده، ۱۳۸۴: ۸۰).

 

امضا به منزله تصویب، پذیرش یا تأیید: اعلام رضایت در قبال معاهده به وسیله امضاء در صورتی می‌تواند ابراز گردد که:

 

۱) معاهده، ابراز رضایت به التزام در قبال معاهده مذبور را چنین، مقرر کرده باشد.

 

۲) در غیر این صورت، دولت های مذاکره کننده موافقت کرده باشند که امضاء دارای چنین اثری است.

 

۳) قصد و اراده دولت ها جهت داشتن چنین اثری برای امضاء، از نمایندگان تام الاختیار آن ها آشکار شده باشد. یا در حین مذاکرات (مربوط به انعقاد معاهده) چنین امری مورد تأکید قرار گرفته باشد(بند ۱ ماده ۱۲ معاهده وین ‌در مورد حقوق معاهدات).

 

امضاء به شرط تصویب، پذیرش یا تأیید: همچنین یک دولت ممکن است، امضاء یک معاهده را منوط یا مشروط به «تصویب»، «پذیرش» یا «تأیید» نماید. در چنین وضعیتی، امضاء دلیلی بر ابراز رضایت به التزام دولت مربوطه در قبال معاهده یا تعهد اجرای آن نمی باشد. هر چند دولت مذبور تا زمانی که تمایل و قصد خود را به عدم عضویت در معاهده ابراز نکرده است، باید از مبادرت به عملی که موجب لطمه زدن به موضوع و هدف معاهده است خودداری نماید(ماده ۱۸ معاهده وین ‌در مورد حقوق معاهدات).

 

الحاق: معمولاً معاهدات چند جانبه برای مدت معینی جهت امضاء مفتوح است. الحاق، شیوه ای است که به موجب آن، کشوری که در زمان مفتوح بودن معاهده جهت امضاء، آن را امضاء ننموده است، رضایت به التزام در قبال آن را ابراز و به عضویت معاهده در می‌آید.

 

۳- مقام صالح برای تصویب معاهدات

 

تصویب، عمل حقوقی یک جانبه ای است که مؤخر بر امضاء است و به وسیله آن مقامات عالی یک کشور که طبق حقوق عمومی داخلی آن کشور(معمولاً قانون اساسی) دارای صلاحیت انعقاد معاهدات بین‌المللی هستند، معاهده تهیه و امضاء شده توسط نمایندگان تام الاختیارشان را تأیید و تصدیق نموده و ‌به این که معاهده قطعی و لازم الاجرا گردد، رضایت می‌دهند و رسماً به نام کشور متبوع خود، جهت اجرای آن در قبال سایر کشورها متعهد و ملتزم می‌شوند(ضیایی بیدگلی، ۱۳۸۵: ۴۵).

 

ب) عوامل حقوق داخلی

 

حقوق داخلی، مجموعه قواعدی است که در قلمرو یک کشور اجرا می شود، و در روابط حقوقی آن هیچ عامل خارجی دخالت ندارد(ابراهیمی، ۱۳۸۳: ۴۵).

 

بر این اساس، عوامل حقوقی داخلی، مجموعه عواملی است که منشاء داخلی داشته و بر روابط قواعد حقوقی حاکم بر نظام کنترل مرزی کالاها، حاکم می‌باشد. عوامل حقوقی داخلی در کلیه مراحل فرایند تصمیم گیری، سیاست گذاری و اجرا دارای نقش می‌باشند. مراحل این فرایند عبارت است از:

 

    1. تصمیم گیری و سیاست گذاری توسط نهادهای مربوط

 

    1. تبدیل تصمیمات و سیاست ها به قوانین و مقررات

 

    1. انتشار قوانین و مقررات و اطلاع رسانی

 

  1. چگونگی و کیفیت اجرای قوانین و مقررات(پاکدامن، ۱۳۷۷: ۱۵۲).

نظام حقوق داخلی، تعیین کننده نقش، وظایف و مسئولیت های دولت و نهادهای ملی در این فرایند است. به موازات تعهدات بین‌المللی، هر کشور دارای مجموعه ای از مقررات ملی و داخلی است که جنبه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی و… حقوق و تکالیفی را مقرر نموده و در چارچوب نظام گمرکی به اجرا گذاشته می‌شوند(محمدحسینی، ۱۳۹۰: ۱۴۹).

 

‌بنابرین‏، عوامل حقوقی داخلی شامل راهبردها و سیاست های ملی است که در قالب قوانین، مقررات و ضوابط ملی توسط عوامل اجرایی کنترل کننده در مرزهای گمرکی به اجرا گذاشته می شود. علاوه بر این، بنابر آن چه قبلاً بیان گردید، عوامل حقوقی بین‌المللی با منشاء خارجی نیز، از طریق معاهدات و موافقت نامه های بین‌المللی و در قالب قواعد، هنجارها و استانداردهای بین‌المللی و جهانی وارد نظام حقوقی داخلی شده و توسط عوامل اجرایی مذبور، اعمال می‌گردند.

 

بر این اساس، عوامل حقوقی مؤثر بر نظام کنترل های مرزی کالاها مرکب از عواملی با منشاء داخلی و خارجی است که مجموعاً منابع حقوقی حاکم بر نظام گمرکی کشورها را تشکیل می‌دهند.

 

مبحث سوم: منابع حقوقی و قواعد، تبصره های امور گمرکی

 

گفتار اول: قوانین داخلی و ملی

 

ماده ۱۰۲: ابلاغ هر نوع صورت مجلس مبنی بر ضبط، توقیف کالا و کشف تخلف یا قاچاق به شخصی که به وکالت از طرف صاحب کالا اظهارنامه به گمرک تسلیم نموده و تنظیم صورت مجلس بر اثر رسیدگی به آن اظهارنامه صورت گرفته است به منزله ابلاغ آن به صاحب کالا محسوب می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ق.ظ ]




 

اصول و روش درمانی فرانکل را لوگوتراپی[۱۶] تشکیل می‌دهد، لوگوتراپی روشی است که در آن بیمار در جهتی راهنمایی می شود که معنی زندگی خود را بیابد، ‌بنابرین‏ اصول لوگوتراپی تلاش برای یافتن معنی در زندگی است که اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست. به طور کلی انسان در این دیدگاه، انسان واحدی است که دارای سه جنبه یا بعد بدنی(فیزیکی)، ذهنی(روانی) و معنوی می‌باشد، دو جنبه اول در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند و مجموعا روان-تن را تشکیل می‌دهند و عواملی ارثی و فطری مثل سائق های ذاتی را شامل می‌شوند. روانکاوی فروید، آدلر و یونگ[۱۷] در درک این ابعاد کمک شایان توجهی کرده‌اند، بخصوص در بعد روانی آن لکن جنبه معنوی را که یک بعد مشخص انسان است نادیده گرفته- اند.

 

لوگوتراپی در واقع بر بعد سوم انسان یعنی جنبه معنوی تأکید می‌کند. بعد معنوی اولین خصوصیت از سه خصوصیت انسان است که او را از سایر حیوانات متمایز می‌کند واز وجود آن، وجدان، عشق و زیباشناسی مایه می گیرند، دومین خصوصیت وجود انسان آزادی است، اگر چه او از شرایطی که درآن زندگی می‌کند، آزاد نمی باشد، اما در این که در مقابل آن ها چه موضعی بگیرد آزاد است.آزادی انسان نه تنها به مفهوم رها شدن از چیزی است بلکه در تعلق داشتن به چیزی دیگر می‌باشد و این حالت به گفته فرانکل مسئولیت انسان را تشکیل می‌دهد، انسان از نظر این مکتب، ‌در مقابل‌ خودش، وجدانش و خدایش مسئول است(دژکام،۱۳۶۶).

 

معناجویی در این مکتب بسیار مورد تأکید است. این معناجویی نیرویی متضاد با لذت جویی که روانکاوی فروید بر آن استوار است و همچنین قدرت طلبی مورد تأکید آدلر می‌باشد. فرانکل معتقد است که انسان قادر است و می‌تواند به خاطر ایده ها و ارزش هایش زندگی کند و یا در این راه جان ببازد. معنی خواهی انسان ممکن است با ناکامی مواجه گردد که لوگوتراپی آن را ناکامی وجودی می نامد. واژه وجود به سه صورت به کار برده می شود که عبارتند از:

 

۱- خود وجود(بویژه حالات وجودی انسان)

 

۲- معنای وجود

 

۳- معنی خواهی( کوشش برای یافتن معنای واقعی در زندگی شخصی).

 

پیشنهادهایی برای جستجوی معنا

 

چگونه انسان می‌تواند معنای زندگی را پیدا کند؟ فرانکل معتقد است که انسان سالم و بالغ، انسان از خود فرارونده است.انسان کامل بودن، یعنی به چیزی فرا سوی خود پیوستن.انسان در نهایت زمانی می‌تواند خود را متحول کند که یک معنا رادر زندگی خود تحقق بخشد. فرانکل برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه را پیشنهاد می‌کند:

 

۱- اگر انسان چیزی خلق کند، زندگی اش می‌تواند با معنا باشد، در اینجا انسان از خود سئوال می‌کند: من برای چه زنده هستم؟

 

۲-انسان معنا را ‌در شیوه تجربه کردن زندگی، یاکسی رادوست داشتن، می بیند.در اینجا انسان از خود می پرسد:من برای چه کسی زنده هستم؟

 

۳- انسان معنا رادر هنگامه ی غوطه وری در مشکلات سنگین در می‌یابد. طرز برخوردی که ما نسبت به رنج برمی گزینیم.در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرو می‌شویم.(یک بیماری غیر قابل علاج، مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده و …) در این جاست که زندگی می‌تواند معنادار شود.در این جا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابر سرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب ناپذیر نداشته باشم؟(‌بر امر[۱۸]،۱۹۸۴).

 

ناکامی وجودی می‌تواند سبب ظهور نوروزها گردد. برای نوروزها در لوگوتراپی واژه نئوژنیک[۱۹] یا اندیشه زاد به کار برده می شود که با نوع دیگر یعنی نوروزهای روانزاد یا سایکوژنیک[۲۰] متفاوت است. علت وجود و ظهور نوروزهای نئوژنیک، کشمکش و تعارض بین سائق ها و غرایز نیست بلکه حاصل برخورد ارزشهاست، به تعبیر دیگر تعارضات اخلاقی و یا مشکلات روحانی علت اصلی این دسته از نورزهاست.

 

لوگوتراپی به جای اینکه به تعقیب عوامل و ریشه‌های ناخودآگاه مسائل فردی در ارتباط با غرایز و سائق ها بپردازد، با مسائل روحانی فرد به طور صادقانه و خستگی ناپذیر برخورد می‌کند. وظیفه لوگوتراپی این است که بیمار را در یافتن معنا در زندگی، اندیشه‌های پنهانی وجود و معنای نهفته در آن یاری دهد.در لوگوتراپی انسان به عنوان موجودی ناشناخته می‌باشد که توجه ویژه ای به یافتن معنی در زندگی و شکوفایی ارزش ها دارد(دژکام،۱۳۶۶).

 

باید در نظر داشت که تلاش انسان در راه جستن معنا و ارزش وجودی او در زندگی همیشه موجب تعادل نیست و ممکن است تنش زا باشد، اما همین تنش لازم و جزء لاینفک بهداشت روان است. فرانکل می‌گوید: من به جرئت می گویم که در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن معنای وجودی خود درزندگی یاری رساند. در اردوگاه کار اجباری نازی ها این نکته بخوبی به اثبات رسید که همه کسانی که تصور می‌کردند که کار یا وظیفه ای در انتظارشان است شانس بیشتری برای زنده ماندن داشتند. فرانکل می‌گوید: وقتی مرا به اردوگاه بردند دست نویس کتابی را که برای چاپ آماده می کردم و به همراه داشتم را از من گرفتند، میل بی حد من برای بازنویسی دوباره مطالب آن معنایی شد که سختی های اسارت را راحت تر تحمل کنم واز آن محیط خشونت بار اردوگاه جان سالم به در بردم، پس بهداشت روانی مستلزم اندازه ای از تنش است، تنش بین آنچه که بدان دست یافته و آنچه که باید بدان تحقق بخشید.

این تنش لازمه زندگی انسان است،آنچه انسان لازم دارد تعادل و بی تنشی نیست، بلکه کوششی است که در راه رسیدن به هدفی شایسته درگیر می شود. پذیرفتن مسئولیت امری است که لوگوتراپی قاطعانه بر آن تأکید دارد و در این جهت گام بر می‌دارد و سعی دارد بیمار را با این نگرش «چنان زندگی کن گویی بار دومی است که بدنیا آمده ای و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که درزندگی نخست مرتکب شده بودی» آگاه سازد(فرانکل، ۱۹۶۷ ترجمه صالحیان و میلانی، ۱۳۸۷).

 

اضطراب

 

اضطراب از مبارزه و نبرد شخصی یک فرد برای زنده و باقی ماندن ناشی می شود، که باید به عنوان یک بخش اجتناب ناپذیر وضعیت انسان تلقی شود(کوری،۱۹۹۰). برای می(۱۹۷۷) و دیگر وجودگرایان، اضطراب مفهوم گسترده ای دارد. می[۲۱] دو نوع اضطراب را مطرح می‌کند: اضطراب بهنجار و اضطراب روان رنجورانه.

 

یکی از زیر مجموعه های مهم اضطراب بهنجار که بسیار مورد توجه روان درمانگران وجودی است،اضطراب وجودی[۲۲] می‌باشد. با این که این اضطراب دارای تظاهرات جسمی است ولی از وجود ریشه می‌گیرد. انسان ها باید با دنیای اطراف خویش مواجه شوند، نیروهای پیش‌بینی نشده را تحمل بکنند و به طور کلی جای خود را در دنیا بیابند(شارف، ۲۰۰۰ ترجمه فیروزبخت،۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ق.ظ ]




 

در چارچوب چهار بخشی ‌هدف‌های‌ پیشرفت ‌هدف‌های‌ تسلطی – اجتناب،به ابعاد چارچوب سه بخشی اضافه می شود (که در آن شایستگی به شکل مطلق/ تعریف شده و به صورت منفی جهت گیری شده است)، یعنی جهت گیری ‌هدف‌های‌ تسلطی نیز به دو بخش گرایشی و اجتناب تقسیم می شود(الیوت و مک گریگور، ۲۰۰۱).

 

در جهت گیری هدف تسلطی گرایش هدف فرد از انجام تکلیف افزایش دانش و تسلط خود بر آن تکلیف می‌باشد( میدگلی و لجت[۶۴]، ۱۹۹۸ ؛آمز، ۱۹۹۲ ، دویک، ۱۹۸۸).

 

جهت گیری ‌هدف‌های‌ تسلطی اجتناب جدیدتر از سه نوع جهت گیری دیگر است. در ساختار هدف تسلطی – اجتناب، شایستگی به عنوان ملزومات مطلق یک تکلیف تعریف شده و پرهیز از ناشایستگی، نقطه جهت توجه می‌باشد. در جهت گیری هدف تسلطی – اجتناب هدف دانش آموز از انجام تکلیف اجتناب از نشان دادن (نمایش) بی‌کفایتی و نا شایستگی خود و اجتناب از فراموش کردن تکلیف می‌باشد.

 

۲-۴- پیشینه داخلی

 

الف- سبک‌های یادگیری وخودتنظیمی

 

ـ عارفی جلالی(۱۳۸۸) درتحقیقی که به بررسی رابطه سبک‌های یادگیری و خودتنظیمی در دانش آموزان شهر شیراز می پردازند، نشان دادند که دانش آموزانی که از سبک‌های یادگیری جذب کننده استفاده می‌کنند، از راهبردهای خودتنظیمی بیشتری نسبت به دانش آموزان دارای سبک یادگیری انطباق دهنده برخوردارند.

 

– توکلی زاده و همکاران(۱۳۹۰) درتحقیقی با عنوان بررسی رابطه سبک های یادگیری و خود تنظیمی در دانش آموزان پسردوم راهنمایی شهرمشهد، نشان دادند که بین سبک همگرا و خود تنظیمی رابطه مثبت وبین سبک یادگیری واگرابامیزان خودتنظیمی رابطه منفی وجوددارد.

 

ب- سبک‌های یادگیری وجهت گیری هدف

 

به پژوه ، بشارت، عیاری بناب و فولادی(۱۳۸۹) درتحقیقی که به بررسی سبک‌های یادگیری و جهت گیری هدف دانش آموزان تیزهوش شهرشیراز پرداختند، دریافتند که دانش آموزان سبک‌های یادگیری جذب کننده از جهت گیری هدف بیشتری نسبت به دانش آموزان سبک یادگیری انطباق دهنده ازجهت گیری هدف بیشتری برخوردارند.

 

ج- خودتنظیمی وجهت گیری هدف

 

خادمی و نوشادی(۱۳۸۵) درتحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین جهت گیری هدف با خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر شیراز دریافتند که جهت گیری هدف بعد تسلط با خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی دارای قدرت پیش‌بینی کننده مثبت و معنادار بوده است و تنها برای گروه پسران با پیشرفت تحصیلی قدرت پیش‌بینی کنندگی معناداری نداشته است.

 

کدیور، ساداتی و برهانی(۱۳۹۱) درتحقیقی تحت عنوان راهبردهای خودتنظیمی برجهت گیری هدف دردبیرستانهای شهر یزد دریافتند که بین راهبردهای خودتنظیمی و ابعاد، هدف عملکرد گرایشی و اهداف عملکرد اجتنابی رابطه معنادار وجود دارد.

 

جوکار (۱۳۸۴) درتحقیق خود تحت عنوان رابطه بین جهت گیری هدف با خودتنظیمی در دانشجویان رشته‌های تحصیلی دانشگاه شیراز دریافتند که هدف گرایی تبحری، ابعاد فراشناخت و شناخت را به گونه مثبت و بعد انگیزش را به صورت منفی پیش‌بینی می‌کند. هدف گرایی عملکردی تنها در بعد انگیزش نقش پیش بین داشت. هدف پرهیز از شکست درتمامی ابعاد پیش‌بینی کننده منفی بود.

 

عطایی فر، حسینی و رضایی(۱۳۸۸) درتحقیقی تحت عنوان جهت گیری هدف و خود تنظیمی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دو گروه علوم انسانی و ریاضی فیزیک دریافتند که بین جهت گیری هدف و خودتنظیمی در بین افراد نمونه رابطه مثبت وجود دارد.

 

کارشکی(۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان نقش اهداف پیشرفت در مؤلفه‌ های یادگیری خودتنظیمی بیان می‌دارد، هدف پژوهش، بررسی نقش اهداف پیشرفت در مؤلفه‌ های یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان بود. روش: آزمودنی ها شامل ۶۸۵ دانش آموز پایه سوم نظری دبیرستانهای شهر تهران هستند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. آزمودنی ها به پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (۱۹۹۰) پاسخ دادند. روایی و اعتبار پرسشنامه های یادشده احراز شد. ‌بر اساس پاسخ آزمودنی ها به پرسشنامه اهداف پیشرفت و ‌بر اساس برتری جهت گیری شان، آزمودنی ها در پنج گروه، قرار گرفتند (گروه بدون هدف، اجتنابی، رویکردی، تبحری و اهداف چندگانه). یافته ها: مقایسه میانگین مؤلفه‌ های خودتنظیمی (شناخت، فراشناخت و مدیریت منابع) در آزمودنیهای پنج گروه هدفی، با روش تحلیل واریانس چند متغیری ‌یک‌راهه نشان داد که میانگینهای پنج گروه با همدیگر تفاوت دارند. لذا آزمون‌های تعقیبی توکی و شفه اجرا شد و مشخص شد که میانگین راهبردهای شناختی و مدیریت منابع در ‌گروه‌های اجتنابی و بدون هدف از سایر گروه ها پایین تر است. میانگینهای یاد شده در سه گروه تبحری، رویکردی و چندگانه تفاوت معناداری نداشتند. میانگین گروه بدون هدف، از اجتنابیها هم پایین تر بود. ‌در مورد راهبردهای فراشناختی، مقایسه میانگین‌ها در بعضی گروه ها تفاوت داشتند. نتیجه گیری: فراهم کردن محیطها و ساختارهای انگیزشی چند گانه و تبحری نقش مهمی در رشد مهارت‌ها و مؤلفه‌ های خودتنظیمی دارد و لازم است بین منظور اقداماتی صورت گیرد. کلید واژه ها: اهداف پیشرفت، جهت گیری تبحری، جهت گیری عملکردی، یادگیری خودتنظیمی.

 

تجری و همکاران(۱۳۹۱)، در تحقیقی با عنوان جهت‌گیری هدفی و خودتنظیمی دانشجویان شهر مشهد: نقش ماهیت تکلیف و جنسیت، بیان می دارند، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ماهیت تکلیف و جنسیت در جهت‌گیری هدفی و خودتنظیمی دانشجویان شهر مشهد و نیز بررسی رابطه بین این دو متغیر بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین اهداف پیشرفت و خودتنظیمی رابطه¬ مثبت و معناداری وجود دارد. هر سه نوع اهداف تبحری و رویکردی و اجتنابی با خودتنظیمی رابطه مثبت و معناداری داشتند. همچنین، بین زیرگروه های علمی از نظر خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود داشت. دانشجویان گروه انسانی نسبت به دانشجویان گروه فنی و علوم ¬پایه و دانشجویان گروه علوم¬ پایه نسبت به دانشجویان گروه فنی از راهبردهای خودتنظیمی بیشتری استفاده می¬کردند. اما خودتنظیمی در زنان و مردان تفاوتی نداشت. همچنین، دانشجویان گروه انسانی از دانشجویان دو گروه دیگر تبحری ـ تر و اجتنابی ـ تر بودند. در مجموع، زنان از مردان هدفمندتر بودند.

 

نوشادی( ۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین جهت گیری هدف با خودتنظیمی یادگیری، پیشرفت تحصیلی و رضایت از تحصیل در دانش آموزان؛ نشان داده است که، جهت گیری هدف یاد گیری (تسلط) پیش‌بینی کننده مثبت و معنادار خود تنظیمی یادگیری در نمونه مورد مطالعه است. در این پژوهش آمده است که قدرت پیش‌بینی کنندگی متغیر خود تنظیمی توسط متغیر جهت گیری هدف یادگیری (تسلط) برای جنسیت ها نیز معنادار و مثبت است. همچنین، در ارتباط با جهت‌گیری هدف عملکرد نیز این متغیر

 

    1. – goal orientation ↑

 

    1. – Learning Styles ↑

 

    1. – self – regulation ↑

 

    1. -Ames ↑

 

    1. -Kolb, D. ↑

 

    1. -Dweck ,C, and Leggett, E ↑

 

    1. – Kolb,D ↑

 

    1. – McGregor, H ↑

 

    1. -Self-Regulated ↑

 

    1. -Baumeister ↑

 

    1. -Self-efficacy ↑

 

    1. – Boekaerts ↑

 

    1. – Markus & Kitayama ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]