کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



فصل دوم: پیشینه‎ی پژوهش

2-1 پیشینه‎ی نظری.. 13

2-1-1 سازوکارهای دفاعی.. 13

2-1-1-1 فروید. 13

2-1-1-2 سرکوبی.. 14

2-1-1-3 عمل زدایی و جداسازی 14

2-1-1-4 واکنش وارونه. 15

2-1-1-5 جا به جایی.. 15

2-1-1-6 تثبیت… 15

2-1-1-7 واپس روی.. 16

2-1-1-8 فرافکنی.. 16

2-1-1-9 درون فکنی.. 16

2-1-1-10 والایش… 17

2-1-1-11 آنا فروید. 17

2-2 مکانیزم‎های ریاضت طلبی و عقلی سازی.. 19

2-2-1 ریاضت طلبی.. 19

2-2-2 عقلی سازی.. 19

2-3 راهبردهای مقابله‎ای.. 26

2-3-1 ماهیت مقابله‎ای.. 26

2-3-2 مروری تاریخی بر مقابله. 28

2-3-3 کارکرد‎های مقابله. 31

2-3-4 مقابله، احساس وارزیابی.. 33

2-3-5 منابع شخصی مقابله. 34

2-3-5-1 تحول من.. 34

2-3-5-2 کارامدی.. 34

2-3-5-3 خوش بینی.. 35

دانلود پایان نامه

 

2-3-5-4 احساس‎یکپارچگی.. 35

2-3-5-5 شناخت… 35

2-3-6 طبقه بندی راهبردهای مقابله‎ای.. 36

2-4 راهبردهای سازش‎یافته و سازش نایافته. 39

2-4-1 مقابله سازش‎یافته. 39

2-4-2 مقابله سازش نایافته. 39

2-5 تفاوت‎های مقابله و مکانیسم‎های دفاعی.. 40

2-6 رضایت زناشویی.. 41

2-7 تفاوت زوج‎ها از نظر میزان رضایتمندی.. 42

2-8 عوامل موثر در آشفتگی روابط زوجی.. 44

فصل سوم: روش اجرای پژوهش

3-1 جامعه آماری.. 51

3-2 حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 51

3-3 روش تحقیق.. 51

3-4 ابزار گردآوری اطلاعات… 51

3-4-1 پرسشنامه سبک‎های دفاعی (DSQ) 52

3-4-2 پرسشنامه راهبردهای مقابله‎ای.. 52

3-4-3 پرسشنامه رضایت زناشویی.. 53

3-5 روش اجرای کار. 54

3-6 روش‎های تجزیه و تحلیل داده‎ها 54

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

4-1 مقدمه. 56

4-2‎ یافته‎های توصیفی و جمعیت شناختی.. 57

4-3‎یافته‎های استنباطی.. 62

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5-1-مقدمه. 72

این مطلب را هم بخوانید :

5-2-تبیین فرضیات پژوهش… 72

5-3-محدودیتها 80

5-4-پیشنهادهای پژوهش… 80

منابع و مأخذ. 81

چکیده

هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک‎های دفاعی و راهبردهای مقابله‎ای با رضایتمندی زناشویی است. در‎این پژوهش تلاش می‎شود تا آسیب‌پذیرترین و مقاوم‌ترین تركیب سازوكارهای دفاعی/سبكهای مقابله‎ای نسبت به خطر فروپاشی خانواده (طلاق) ‎یافته شود. بدین منظور نمونه‎ای متشکل از 180 نفر، در سه گروه 60 نفره تهیه شده است که‎این سه گروه شامل زوجین با رضایت زناشویی بالا، زوجین با رضایت پایین و زوجین متقاضی طلاق می‎باشد و به صورت نمونه دردسترس انتخاب گردیده‎اند. برای بررسی روابط بین متغیرها از سه پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه، راهبردهای مقابله‎ای موس و بلینگز و سبک‎های دفاعی DSQ استفاده شده است. جهت تحلیل آماری داده‎های پژوهش از روش آزمون‎های همبستگی، آزمونهای آماری پارامتریک تی مستقل و ضریب رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می‎دهد که متغیر سبکهای مقابله‎ای 042/0 درصد و متغیر سبکهای دفاعی 089/0 از تغییرات متغیر رضایت زناشویی را قابل تبیین می‎کند. همچنین نتایج نشان داد، بین سبکهای مقابله‎ای، سبکهای دفاعی با رضایت زناشویی در زوجین با رضایت بالا و متقاضی طلاق تفاوت در دو گروه در سطح 01/0>p معنادار است.

واژگان کلیدی: رضایت زناشویی، سازوکار دفاعی، سبك‎های مقابله‎ای‌، طلاق

مقدمه

ازدواج‎یک سنت فطری و الهی است که از دیرباز وجود داشته و تمامی‎شرایع و قوانین آن را ترغیب کرده‎اند. ازدواج قراردادی است که به موجب آن، زن و مرد در زندگی با‎یکدیگر شریک و متحد شده، خانواده‎ای را تشکیل می‎دهند. مصلحت فرد و اجتماع در‎این است که زنان و مردان پیمان زناشویی ببندند و تشکیل خانواده دهند. اسلام اساس خانواده را بر آرامش، مودت، مهربانی و مساوات استوار ساخته است. آنچه از خود ازدواج مهم تر به شمار می‎رود موفقیت در ازدواج در بین زوجین است (فتحی آشتیانی و احمدی1383). موفقیت در ازدواج سبب‎ایجاد خانواده‎های سالم خواهد شد و خانواده‎های سالم در سلامت فرزندان و سپس سلامت جامعه، نقش مهمی‎را دارند. جو حاکی از عدم تفاهم (عدم درک متقابل زن و شوهر از وضعیت و حالات طرف مقابل) و وجود درگیری و کشمکش بیانگرعدم رضایت رناشویی است. بدیهی است که در صورت وجود جو حاکی از عدم رضایت میان همسران، سلامت و کارکرد خانواده خدشه دار می‎شود و ادامه‎ی‎این اوضاع سرانجام ازدواج و خانواده را متلاشی می‎کند (محمدخانی، 1388). لذا، توجه به سلامت و چگونگی فضای درون خانواده که در عواملی نظیر رضایت زوجین از زندگی تبلور می‎یابد، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. بدنبال رضایت از زندگی، اختلافات زناشویی کمتر شده و طلاق نیز در جامعه کمتر رخ می‎دهد (منانی، 1385).

سازوکار دفاعی‎یک کنش روانشناختی می‎باشد که میان آرزوها، نیازها، عواطف و تکانه‎های فرد از‎یک سو وبازداری‎های درونی شده و واقعیت‎های بیرونی از سوی دیگر میانجی می‎شود. دفاع، تقلای ناهشیار انگیخته شده‎ای تعریف می‎شود که هیجان دردناک را به حداقل و هیجان لذت بخش را به حداکثر می‎رساند. درحقیقت، از وجود انسان دفاع می‎کنند و تعادل او را برقرار می‎نمایند. فروید1 اولین کسی بود که در رابطه با مکانیسم‎های دفاعی صحبت نمود او تعدادی مکانیسم دفاعی را فرض نمود و خاطرنشان ساخت ما با استفاده از چندین مکانیسم به طور همزمان از خود دفاع می‎کنیم.‎این مکانیزم‎های دفاعی عبارتند از سرکوبی، انکار، واکنش وارونه، فرافکنی، واپس روی، دلیل تراشی، جابجایی و والایش. بین‎این مکانیسم‎ها مقداری همپوشی نیز وجود دارد. گرچه مکانیسم‎ها از لحاظ جزئیات تفاوت دارند اما در دو ویژگی مشترک هستند1) آنها انکار‎یا تحریف واقعیت هستند. 2) آنها به صورت ناهشیار عمل می‎کنند (سید محمدی، 1387).

فولکمن[1] و لازاروس[2] مقابله را‎اینطور تعریف می‎کنند: “تلاش‎های شناختی و رفتاری که جهت مدیریت خواست‎های داخلی و‎یا خارجی صورت گرفته که به عنوان سختی‎یا مشکل فراتر از توان فرد ارزیابی می‎شوند. ” براساس‎این تعریف 1. مقابله‎ای فرایندی است که پیوسته درحال تغییراست؛2. مقابله‎ای به طور خودکار انجام نمی‎شود، بلکه الگوی آموخته شده‎ای است برای پاسخ گویی به موقعیت‎های تنش زا؛و3. مقابله‎ای نیازمند تلاش‎های فرد برای مقابله‎ای با استرس است (خدایاری فرد وپرند، 1390). فولکمن، لازاروس وسایرین با توجه به گستردگی و گوناگونی پاسخ‎های مقابله‎ای، جهت درک شیوه‎های مقابله‎ای که مردم از آنها استفاده می‎کنند، طبقه بندی‎هایی را پیشنهاد دادند.‎یکی از جدیدترین و مشهورترین مفهوم سازی‎های شیوه‎های مقابله‎ای بین دو روش مقابله‎ای تمایز قائل می‎شود: روش‎های مقابله‎ای مسئله محور و مقابله‎ای هیجان محور. مقابله‎ای مسئله محور مستلزم تلاش‎های فعال برای مواجهه با محرک تنش زا است.‎یک نمونه از مقابله‎ای مسئله محور مسئله گشایی فعال است که مستلزم تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مسئله وتدبیر‎ها وراه حل‎های در دسترس می‎باشد. از طرف دیگر، مقابله‎ای هیجان محور به تلاش‎هایی اشاره می‎کند که مستقیماً در پی حل مسئله نبوده بلکه بر مدیریت واکنش‎های هیجانی متمرکز است واز ارزیابی‎های اولیه وثانویه ناشی می‎شود.‎یک نمونه از مقابله‎ای هیجان محور، فرار- اجتناب است که می‎تواند مصرف الکل‎یا سایر دارو‎ها واجتناب احساسی از مشکل واقعی را‎ایجاب کند (مارتز و لیونه، 2007).

پژوهشگران بر‎این نکته تاکید کرده‎اند که باید بین مکانیزم‎های دفاعی و راهبردهای مقابله‎ای تمایز قائل شد. راهبردهای مقابله‎ای نیازمند آگاهی کامل و تصمیم گیری برای مدیریت و حل موقعیت مشکل آفرین هستند؛ در حالی که مکانیزم‎های دفاعی ناهشیارانه روی می‎دهند و فقط می‎توانند با حالت هیجانی درونی تداخل کنند و تحریفی از واقعیت به وجود آورند. علاوه بر‎این، راهبردهای مقابله‎ای وابسته به موقعیت، در حالی که مکانیزم‎های دفاعی انعکاس دهنده خصوصیات نسبتا پایدار افرادند (زوکالی، موسکاتلو، برنو، باریلا، کامپولو و سانتورو، 2006؛ به نقل از جواهری و همکاران، 1390). شناخت و دسترسی به سازوکارهای دفاعی و راهبردهای مقابله‎ای افراد به عنوان سازه‎هایی بسیار تاثیر گذار در شخصیت، افکار و رفتار افراد دارای اهمیت می‎باشد. در پژوهش حاضر به بررسی دو سازه روانشناختی سازوکارهای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-06-31] [ 08:07:00 ب.ظ ]




1-7-2 تعاریف عملیاتی.. 10

فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه پژوهش

2-1 مقدمه. 12

2-2 مهارت‎های ارتباطی.. 12

2-2-1-تعریف ارتباط.. 12

2-2-2- ویژگی‌های ارتباطات… 15

2-2-3 عناصر و اجزای ارتباط.. 19

2-2-4 انواع ارتباطات… 20

2-2-5 موانع ارتباطات… 20

2-2-6 تفاوت‌های قدرت به‌عنوان مانعی در ارتباطات… 23

2-2-7 تفاوت ارتباطات در عصر گذشته با عصرحاضر. 25

2-2-8 مدل‌های ارتباطات… 26

2-2-9 مهارت‎های ارتباطی.. 27

2-2-9-1 تعریف مهارت‎های ارتباطی.. 27

2-2-9-2 انواع مهارت‌های ارتباطی.. 28

2-3 هوش هیجانی.. 30

2-3-1 هیجان و هوش هیجانی.. 30

2-3-2 رابطه هیجان با تفکر. 31

2-3-3 اساس زیستی و هوش هیجانی.. 31

2-3-4 تاریخچه هوش هیجانی.. 33

2-3-5 تئوری هوش هیجانی و هوش معنوی سالووی و مایر. 34

2-3-6 مفاهیم اساسی هوش هیجانی و هوش معنوی از دیدگاه مایر و سالووی.. 35

2-3-7 تئوری هوش هیجانی و هوش معنوی گلمن.. 35

2-3-8 مفاهیم اساسی هوش هیجانی از دیدگاه گلمن.. 36

2-3-8-1 مؤلفه‌های خودآگاهی.. 36

2-3-8-2 مؤلفه خود تدبیری.. 36

2-3-8-3 مؤلفه خود انگیزی.. 37

2-3-8-4 مؤلفه همدلی.. 37

دانلود مقاله و پایان نامه

 

2-3-9 هوش هیجانی از دیدگاه بار-اون. 38

2-3-10 آموزش و یادگیری هوش هیجانی.. 39

2-4 هوش معنوی.. 40

2-4-1 هوش… 40

2-4-2 معنویت… 41

2-4-3 هوش معنوی و مؤلفه‌های آن. 42

2-4-4 رشد هوش معنوی.. 46

2-4-5 هوش معنوی و سلامت روانی.. 48

2-5 چارچوب نظری پژوهش…. 50

2-6 پیشینه پژوهشی.. 51

2-6-1 پیشینه خارجی.. 49

2-6-2 پیشینه داخلی.. 52

فصل سوم: روش‌شناسی پژوهش

3-1 مقدمه. 57

3-2 روش پژوهش…. 57

3-3 جامعه آماری.. 57

3-4 برآورد حجم نمونه و روش نمونه‌گیری.. 57

3-5 روش گرد‌آوری اطلاعات… 57

3-6 ابزار اندازه‌گیری.. 58

3-6-1 پرسشنامه مهارت‌های ارتباطی.. 58

3-6-2 پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون. 58

3-6-3 پرسشنامه هوش معنوی.. 60

3-6 روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات… 61

فصل چهارم: تجزیه‌وتحلیل یافته‌های پژوهش

4-1 مقدمه. 63

4-2 آمار توصیفی.. 63

4-2-1 توزیع فراوانی ویژگیهای جمعیت شناختی.. 64

4-2-1-1 توزیع فراوانی سن آزمودنی‎ها 64

این مطلب را هم بخوانید :

4-2-1-2 توزیع فراوانی جنسیت آزمودنی‎ها 65

4-2-1-3 توزیع فراوانی تحصیلات آزمودنی‎ها 66

4-2-1-4 توزیع فراوانی وضعیت تأهل آزمودنی‎ها 67

4-2-2 شاخص‌های توصیفی متغیر مهارت‌های ارتباطی.. 68

4-2-3 شاخص‌های توصیفی متغیر هوش هیجانی.. 68

4-2-4 شاخص‌های توصیفی متغیر هوش معنوی.. 69

4-3 آمار استنباطی.. 69

4-3-1 فرضیه 1. 69

4-3-2 پیش‌بینی تغییرات مهارت‌های ارتباطی بر اساس هوش هیجانی.. 70

4-3-2-1 معادله خط رگرسیون هوش هیجانی و مهارت کلامی.. 71

4-3-3 فرضیه 2. 72

4-3-4 فرضیه 3. 73

4-3-5 پیش‌بینی تغییرات مهارت کلامی بر اساس مولفه‌های هوش هیجانی.. 74

4-3-5-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش هیجانی و مهارت کلامی.. 75

4-3-6 پیش‌بینی تغییرات مهارت شنودی بر اساس مولفه‌های هوش هیجانی.. 76

4-3-6-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش هیجانی و مهارت شنودی.. 80

4-3-7 پیش‌بینی تغییرات مهارت بازخوردی بر اساس مولفه‌های هوش هیجانی.. 80

4-3-7-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش هیجانی و مهارت بازخوردی.. 80

4-3-7 فرضیه 4. 78

4-3-8 پیش‌بینی تغییرات مهارت کلامی بر اساس مولفه‌های هوش معنوی.. 79

4-3-8-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش معنوی و مهارت کلامی.. 80

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری

5-1 مقدمه. 82

5-2 تبیین نتایج حاصل از فرضیات پژوهش…. 82

5-3 بحث و نتیجه‌گیری.. 88

5-4 محدودیت‌های پژوهش…. 90

5-5 پیشنهاد‌های برآمده از نتایج پژوهش…. 87

5-6 پیشنهادهای پژوهشی.. 91

منابع.. 92

پیوست‌ها 100

چکیده

هدف: این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین مهارت‎های ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی در میان دانشجویان صورت پذیرفته است.

روش: روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایشی از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز بودند. در این پژوهش روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای بود و حجم نمونه با مراجعه به جدول مورگان 260 نفر برآورد گردید. در این پژوهش سه متغیر موردبررسی قرار گرفتند، لذا به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از سه پرسشنامه مهارت‎های ارتباطی بارتون جی-ای (1990)، پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون (1997) و پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) استفاده‌شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر مبین آن است که بین مهارت کلامی با هوش هیجانی و مؤلفه‌های آن رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین سایر مؤلفه‌های هوش هیجانی با مهارت‌های شنودی و بازخوردی ارتباط معناداری وجود ندارد و تنها بین مؤلفه بین فردی با مهارت شنودی و بازخوردی رابطه معنی‌داری وجود دارد. مؤلفه گسترش آگاهی هوش معنوی با مهارت کلامی رابطه معناداری داشت و هیچ‌یک از مؤلفه‌های دیگر هوش معنوی با مهارت‌های کلامی، شنودی و بازخوردی ارتباط معناداری نداشتند.

بحث: این مطالعه نشان داد افرادی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند در شرایط برقراری ارتباطات انسانی از مهارت‎های کلامی بالاتری برخوردار هستند.

کلیدواژه‌ها: مهارت‎های ارتباطی، هوش هیجانی ، هوش معنوی، دانشجویان.

1-1 مقدمه

شناخت مهارت‎های ارتباطی[1] افراد و اعمال نفوذ بر آنان، به‌منظور تحقق اهداف سازمانی موضوعی اساسی در مطالعه رفتار انسانی است. انسان در پرتو تبادل اطلاعات و ارتباطات گسترده، می‌تواند با تفکر و اندیشه نو بر واقعیت‌های تازه دست یابد و بدین ترتیب در توسعه سازمانی و بالندگی جامعه نقش داشته باشد. ایجاد ارتباط، احساس اجتماعی بودن را در انسان برمی‌انگیزد و در برقراری این ارتباط فرد به مهارت‎های تازه و طرز فکرهای جدید دست می‌یابد تا جایی که هرچه سازمان­ها گسترده‌تر می‌شوند، ارتباطات انسانی شکل پیچیده‌تری به خود می‌گیرند. توانمندی‌ها و شایستگی‌های هیجانی از عوامل تعیین‌کننده و تأثیرگذار بر کیفیت ارتباطات انسانی به شمار می‌آید.

هوش هیجانی[2] شامل توانایی ادراك، ابراز، فهم و كنترل هیجانات خود و دیگران است. به‌عبارت‌دیگر، هوش هیجانی عبارت است از پردازش مناسب اطلاعاتی كه بار هیجانی دارند و استفاده از آن در جهت فكر كردن و برقراری ارتباط لازم است (اکبر زاده،1383).

مفهوم هوش هیجانی ژرفای تازه‌ای به هوش انسان بخشیده و آن را به توانایی ارزیابی هوش عمومی فرد از خود گسترش داده است. هوش هیجانی برای شناخت فرد از خودش و دیگران، ارتباط با دیگران و سازگاری و انطباق با محیط پیرامون كه برای موفق شدن در برآوردن خواسته‌های اجتماعی لازم است. درواقع، می‌توان گفت هوش هیجانی در دستیابی فرد به موفقیت در حوزه‌های مختلف تحصیلی و شغلی نقش به‌مراتب مهم‌تری را دارا می‌باشد (ساولی و مایار[3]، 1999).

هوش معنوی[4]، بیانگر مجموعه‌ای از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و منابع معنوی می‌باشد که کاربست آن‌ها در زندگی روزانه می‌تواند موجب افزایش انطباق‌پذیری فرد شود. در تعریف‌های موجود بر نقش آن در حل مسائل وجودی و یافتن معنا و هدف در اعمال و رویدادها زندگی روزمره تأکید شده است ( زوهر  و مارشال، 2000؛ سیسک، 2001؛ ولمن، 2001؛ نازل، 2004؛ ؛ ترجمه قربانی، 1383).

معنویت امری همگانی است (وگان،2002)، از طرفی یکی از ضرورت‌های طرح معنویت در عرصه روانشناسی بالینی ظهور دوباره گرایش معنوی و نیز جستجوی درک روشن‌تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه است (سهرابی، 1388).

بر اساس نظر زوهر و مارشال (2000) به‌واسطه هوش معنوی به مشکلات معنا و ارزش می‌بخشیم و به حل آن‌ها می‌پردازیم و با استفاده از آن می‌توانیم اعمال و زندگی‌هایمان را در بافتی که ازلحاظ معنا دهی غنی‌تر و وسیع‌تر می‌باشد قرار دهیم و به کمک آن می‌توانیم بسنجیم که یک روش و یک‌راه زندگی از دیگر راه‌ها و روش‌ها از معناداری بیشتری برخوردار است (حمیدی و صداقت، 1391).

ازاین‌رو در این پژوهش، مهارت‌های ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی دانشجویان موردبررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است، دست‌یابی به پاسخی منطقی در این زمینه، امکان پیش‌بینی و توصیف رفتار را در شرایط مشابه فراهم می‌سازد.

پژوهش‌های صورت گرفته در ایران و سایر کشورهای جهان بیشتر به بررسی رابطه هریک از متغیرهای ذکر شده، بصورت مجزا پرداخته است  .اما هیچ پژوهشی تاکنون رابطه هر 3 عامل را با یکدیگر مورد بررسی قرار نداده است. خصوصا خویشتنداری که پژوهش کمتری روی آن صورت گرفته است.

1-2 بیان مساله

سال‌ها قبل، هوش شناختی[5] و چگونگی سنجش آن موردتوجه اكثر متخصصین در جهان بود؛ اما در دهه‌ی کنونی در تمامی محیط‌های کاری به‌ویژه سازمان‎های آموزشی، هوش هیجانی به‌عنوان پارادایم فکری اکثر متخصصین منابع انسانی گردیده است؛ به‌طوری‌که  اظهار می‌دارند 80 درصد موفقیت‌های افراد در سرکار به هوش هیجانی آن‌ها وابسته است و تنها 20 درصد آن به بهره هوشی مربوط می‌شود. با این حساب، هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را در برگرفته و معمولاً به آن دسته مهارت‎های درون فردی و بین فردی اطلاق می‌گردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانش‌های پیشین، چون هوشبهر و مهارت‎های فنی یا حرفه‌ای است (سبحانی نژاد،1387).

صاحب‌نظران نیز، هوش هیجانی را با توجه به ویژگی‎ها و کارکردهای آن به‌صورت زیر تعریف کرده‎اند، هوش هیجانی مهارتی است که دارنده آن می‌تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی، تأثیر آن‌ها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه‌ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد (خائف الهی و دوستار، 1383). یا اینكه هوش هیجانی شامل آگاهی داشتن نسبت به عواطف و چگونگی ارتباط و تعامل این عواطف با بهره هوشی می‌باشد؛ یعنی فردی که می‌خواهد در زندگی خود موفق بوده و جزء بهترین افراد باشد باید از عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفاده منطقی ببرد (کایرستد، 1999).

گلمن[6] (1998) نیز هوش هیجانی را در چهار قالب دسته‌بندی نموده است: 1-خودآگاهی[7] 2- خود مدیریتی[8] 3– آگاهی اجتماعی[9] 4- مدیریت روابط[10]. او بیان می‌کند که چهار عنصر ذکرشده در دو مهارت اصلی قابلیت فردی و قابلیت اجتماعی پدیدار می‌شود که قابلیت فردی روی فرد تمرکز دارد و به دو قسمت خودآگاهی و خود مدیریتی تقسیم می‌شود و قابلیت اجتماعی که روی روابط فرد با دیگران تمرکز می‌کند و به آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط تقسیم می‌شود (استایز و بران، 2004).

درهرحال هوش هیجانی را می‌توان به‌کارگیری قابلیت‌های هیجانی خود و دیگران، در رفتار فردی و گروهی برای کسب حداکثر نتایج تعریف كرد. ازنظر ویزینگر هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از عواطف است. به این صورت که شما آگاهانه از عواطف خود استفاده می‌کنید و رفتار و تفکرات خود را در جهت اهداف خود هدایت می‌کنید تا به نتایج جالب‌توجهی دست‌یابید (ویسنگر[11]، 1998).

ازنظر سالووی و مایر اصطلاح هوش هیجانی به‌عنوان شکلی از هوش اجتماعی شامل توانایی در کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران و توانایی تمایز قائل شدن بین آن‌ها و استفاده از این اطلاعات به‌عنوان راهنمایی برای فکر و عمل فرد به کارمی‌رود (چرنیس[12]، 2000).

یکی دیگر از ابعاد هوش تحت عنوان «هوش معنوی» جزو عرصه‌هایی است که پژوهش‌های چندان منسجم و نظام‌مندی در جهت شناخت و تبیین ویژگی‌های آن و همچنین اثرات آن صورت نپذیرفته است. هوش معنوی عبارت است از مجموعه‌ای از ظرفیت‌های ذهنی انطباقی که بر جنبه‌های غیرمادی و متعالی  و امنیت استوار می‌شوند. به‌ویژه آن‌هایی که در ارتباط با ماهیت هستی فرد، تعالی و حالت‌های اوج گرفته  هوشیاری باشند. در عمل این فرایندها با توجه به توانایی‌شان در تسهیل شیوه‌های منحصربه‌فرد حل مسئله، استدلال انتزاعی، کنار آمدن با مشکلات زندگی و انطباقی تقسیم‌بندی می‌شود (کینگ[13]،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]




فصلدوم : پیشینهوادبیاتپژوهش

۲-۱- شخصیت.. 14

۲-۲- تعریفویژگی‌هایشخصیتیوشخصیت.. 16

۲-۳- هرکسیشخصیتیدارد. 17

۲-۴- ابعادشخصیت.. 18

۲-۵- عواملاجتماعیشخصیت.. 20

۲-۵-۱- تعلیموتربیت.. 20

۲-۵-۲-نقشاولیهسال‌هایزندگی.. 20

۲-۶- شکلگیریشخصیت.. 20

۲-۷- مراحلتحولشخصیت.. 21

۲-۸- نظریه‌هایتیپبندیشخصیت.. 22

۲-۸-۱- ساختارشخصیتازدیدگاهفروید. 23

۲-۸-۱-۱-نهاد. 23

۲-۸-۲-۲- خود. 23

۲-۸-۲-۳- فراخود. 23

۲-۹- پویاییشناسیشخصیت.. 24

۲-۱۰- اختلالاتشخصیت.. 25

۲-۱۰-۱- اختلالاتطبقهاول. 26

۲-۱۰-۲- اختلالاتطبقهدوم. 26

۲-۱۰-۳- اختلالاتطبقهسوم. 27

۲-۱۱- اهمیتتجاربشخصیدررشدشخصیت.. 27

۲-۱۱-۱- A,Bویژگی‌هایشخصیتیوتمایزتیپ.. 28

۲-۱۲- رابطهفرهنگوشخصیت.. 30

۲-۱۳- رویکرد‌هایمهمشخصیت.. 30

۲-۱۳-۱- روانکاوی.. 30

۲-۱۳-۲- رویکردرفتارگرایی.. 31

۲-۱۳-۳- رویکردانسانگرایی.. 32

۲-۱۳-۴- رویکردشناختی.. 32

 

۲-۱۳-۴-۱- نظریاتدربابشخصیت.. 33

رشدروانی- جنسیفروید. 33

نظریهآلفردآدلر. 34

تیپسلطه‌گر. 35

تیپگیرنده 35

تیپاجتنابکننده 35

تیپسودمنداجتماعی.. 35

۲-۱۳-۴-۲- نظام‌هایشخصیتازنظریونگ… 35

نظریهکارلیونگ… 35

نگرش‌هاازدیدگاهیونگ… 36

۲-۱۳-۴-۳- تیپ‌هایروانشناختییونگ… 36

– تیپبرون‌گرایمتفکر. 36

– تیپبرون‌گرایحسی.. 37

-تیپدرونگرایمتفکر. 37

– تیپدرون‌گرایحسی.. 37

– تیپدرون‌گرایشهودی.. 37

۲-۱۳-۵-ساختارشخصیت.. 38

نظریهگوردونآلپورت.. 38

نظریهکتل.. 39

نظریهآیزنکدربارهیشخصیت.. 40

برون‌گرایی.. 41

۲-۱۴- روانرنجورخویی (ثبات – بی‌ثباتی) 42

۲-۱۵- روانپریش‌خویی.. 42

۲-۱۶- الگویپنجعاملیدرصفاتشخصیت.. 43

۲-۱۵-۱- عصبیتیاروانرنجورخویی-N.. 44

۲-۱۵-۲- برونگرایی-E. 44

۲-۱۵-۳- پذیرابودنیاگشودگینسبتبهتجربه-O.. 45

۲-۱۵-۴- سازگارییامطبوعبودن-A.. 45

این مطلب را هم بخوانید :

۲-۱۵-۵- مسئولیتپذیرییاوظیفهشناسی-C. 45

۲-۱۶- پرورشوایجادمهارتتفکرانتقادی.. 45

۲-۱۷- تفکرچیست؟. 46

۲-۱۷-۱- تعریفتفکرانتقادی.. 46

۲-۱۷-۲- نظریاتدربابتفکرانتقادی.. 47

۲-۱۷-۳- هدفتفکرانتقادی.. 50

۲-۱۷-۴- اهمیتتفکرانتقادی.. 50

۲-۱۷-۵- ویژگی‌هایتفکرانتقادی.. 51

۲-۱۷-۶- بررسیفرایندتفکرانتقادی.. 52

۲-۱۷-۷- فرقبینتفکرانتقادیوتفکرعادی.. 53

۲-۱۷-۸- تفکرانتقادیازبعدمهارت‌هاونگرش‌ها 54

ششمهارتتفکرانتقادیهمراهباخردهمهارت‌هایآن. 55

۲-۱۷-۹- مبانیتفکرانتقادی.. 56

۲-۱۸- صلاحیتاجتماعیچیست؟. 59

۲-۱۹- ویژگی‌هایشایستگی.. 61

درارتباطباشغل. 61

۲-۱۹-۱- قابلارزیابیوآموزش… 61

۲-۱۹-۲- وجوهمختلفشایستگیاجتماعی.. 64

۲-۱۹-۳- خودخواهیوابرازوجود. 65

۲-۱۹-۴- تکنیک‌هایخاصجراتآموزی(ابرازوجود) 66

۲-۱۹-۵- همدلی.. 68

۲-۱۹-۵-۱- حوزه‌هایمهمهمدلی.. 69

۲-۱۹-۵-۲- تحملابهام. 70

۲-۲۰- پژوهش‌هایانجامشدهدرداخلایران. 71

۲-۲۰-۱- پژوهش‌هایداخلی.. 71

۲-۲۰-۲- پژوهش‌هایخارجی.. 91

فصلسوم : روشتحقیق

۳-۱- مقدمه. 97

۳-۲- نوعروشتحقیق. 97

۳-۳- جامعهآماری.. 98

۳-۴- نمونهوروشنمونهگیری.. 98

۳-۵- ابزارپژوهش… 99

۳-۵-۱- پرسشنامه شخصیتی پنج عاملیNEO-FFI 99

عوامل پنج گانه شخصیت.. 100

روش نمره گذاری وتفسیر. 100

۳-۵-2- پرسشنامه تفکرانتقادی کالیفرنیا 103

۳-۵-3- پرسشنامه کفایت اجتماعی.. 106

۳-6- روش اجرا 108

۳-7- روش تجزیه وتحلیل اطلاعات.. 108

فصل چهارم : تجزیه وتحلیل داده‌ها

۴-۱- مقدمه. 111

فصل پنجمبحث ونتیجه گیری

مقدمه. 125

۵-1- محدودیت‌هایپژوهش… 133

۵-2- پیشنهاد‌های پژوهش… 133

۵-3- پیشنهاد‌های کاربردی.. 134

منابع ومآخذ. 135

چکیده لاتین. 153

چکیده

هدف از پژوهش حاضر،بررسی رابطه بین ویژگی‌های شخصیتی وتفکر انتقادی با صلاحیت اجتماعی در دانشجویان روانشناسی دانشگاه رودهن بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد رودهن بودکه در سال 1394-1393 مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه 181نفر (90دختر-91پسر)را در بر گرفته بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و روش نمونه‌گیری به شکل در دسترس بود. ابزار‌های پژوهش پرسشنامه ویژگی‌های شخصیتی مک کری و کوستا(1985)،تفکر انتقادی کالیفرنیا فاسیون و فاسیون(1990) و کفایت اجتماعی فلنر(1990)بود. روش آماری پژوهش از طریق شاخص‌های مرکزی و شاخص‌های پراکندگی و همچنین ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه داده‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها:نتایج نشان داد که بین ویژگی‌های شخصیتی و کفایت اجتماعی رابطه مثبت معنادار وجود دارد،بین تفکر انتقادی و کفایت اجتماعی رابطه معنی داری وجود ندارد،بین ویژگی‌های شخصیتی و تفکر انتقادی رابطه مثبت وجود دارد. همچنین ویژگی‌های شخصیتی و تفکر انتقادی قادر به تبیین صلاحیت اجتماعی بودند. در نتیجه افراد با ویژگی‌های شخصیتی مناسبتر نسبت به دیگران شادتر بوده و ارتباط مثبتی با دیگران داشته و هدفمند بودن در زندگی و لذت بردن از تعاملات اجتماعی و همچنین رضایت از زندگی وحتی موفقیت تحصیلی بیشتری را تجربه کنند. پس بنابرین می‌توان پیش بینی نمود که با ویژگی‌های شخصیتی صحیح می‌توان تفکری انتقادی و اندیشمندانه و به تبع آن صلاحیت اجتماعی لازم را انتظار داشت.

کلید واژه‌ها:ویژگی‌های شخصیتی،تفکر انتقادی،صلاحیت اجتماعی،دانشجویان.

 

مقدمه

از بدو پیدایش انسان تاکنون این موجود دو پا تلاش در شناخت خود و دیگران داشته است(عابدی،1386). اما در عین حال عده‌ی کمی‌از مردم را می‌بینیم که از وضع خود کاملأ راضی باشندبیشتر افراد معتقدند که از ویژگی‌های مرموزی که برای موفقیت اجتماعی لازم است برخوردار نیستند در بین ویژگی‌های مطلوب صفتی که آن را معمولأ شخصیت[1] می‌نامند.

در نظر روانشناسان معنای فراتر از صفت جذابیت می‌باشد که ما را وادار می‌کند در مورد دارنده آن بگوییم که فردی با شخصیت است (با توجه به نظر محقق)شخصیت یک فرد از تمام صفات او تشکیل یافته است و به منظور الگوی نسبتأ پایدار صفات و گرایش‌هایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می‌بخشد(شولتز و شولتز[2]،به نقل از محمدی1389). یکی از پیچیدگی‌های انسان که سبب تمایز وی از موجودات دیگر می‌شود فرایند فکر و تفکر انتقادی و اندیشمندانه‌ی اوست. که تفکر انتقادی را شامل تجزیه و تحلیل و ارزشیابی و استباط دانسته‌اندتعبیر و تفسیر تبیین و خودتنظیمی‌از جمله مولفه‌های محوری تفکر انتقادی[3] قلمداد می‌شود یکی از توانایی‌های فکری ارزنده ای که برای تفکر انتقادی لحاظ می‌شود آن است که شنیده‌ها خوانده‌ها اندیشه‌ها و اعتقاد‌های مختلفی را که در زندگی با آنها رو به رو می‌شوند ارزشیابی کنند و درباره‌ی آنها تصمیم منطقی بگیرد (سیف،1387). و به طور کلی شایستگی اجتماعی[4] توانایی مراقبت از خود،یاری رساندن و مراقبت از دیگران است(ابوالقاسمی،جمالویی،نریمانی،زاهدبابلان،1390). رابین روز-کران سور[5] (1992)شایستگی اجتماعی را توانایی رسیدن هدف‌های فردی در تعامل اجتماعی همزمان با حفظ روایط مثبت با دیگران در همه ی زمان‌ها و موقعیت‌ها می‌دانند.

در ظرف 50 سال گذشته پژوهش‌هایی در این زمینه که ابتدا توسط فیسک (1949)آغاز شد و سپس از طریق پژوهشگران دیگری چون نورمن[6](1967)اسمیت[7](1967)کلبرگ[8](1981)و مک کری و کوستا(1987)انجام گرفته که پنج بعد از رده‌های گسترده خصیصه‌های شخصیت را تشکیل می‌دهند که شامل:برون گرایی[9]،خوشایندی(مقبولیت)[10]،وظیفه شناسی[11]،تهییج پذیری[12] و آزاداندیشی[13] می‌باشد.

این ابعاد نشانگر زمینه‌های گسترده شخصیت انسان است در این بین می‌توان عنوان کرد که با،شخصیت با ثبات و تفکری صحیح می‌توان به ایجاد کفایت و شایستگی اجتماعی و ارتقای آن در جوانان دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




2-1-1-2- مشکلات زناشویی ازدیدگاه شناختی- رفتاری:………………………………….. 13

2-1-1-3- تعارضات زناشویی ازدیدگاه تحولی……………………………………………. 14

2-1-3-هشت کارکردمثبت تعارض ازنظر…………………………………………………… 15

2-1-4-موضوعهای پدیدآورنده ی اختلافهای زناشویی:…………………………………… 5

2-1-5-مقابله های ناکارآمد و غیر مفید………………………………………………….. 16

2-1-6- تعریف جدیداززوج خوشبخت:………………………………………………… 17

2-1-7- مقایسه باورهاوعقایدزوجهای سالم وغیرسالم:………………………………….. 18

2-1-8- هرم تعارض……………………………………………………………………. 20

2-1-9- عوارض تعارض………………………………………………………………………. 20

2-1-10-تعارض وهیجانات مربوط به آن……………………………………………………… 21

2-1-11-مسایل مولد تعارض………………………………………………………………….. 22

2-1-12-مراحل تعارض……………………………………………………………………. 23

2-1-13-نقشهای جنستی وتعارضات روجین…………………………………………… 24

2-1-14-نظریه های مربوط به تعارض………………………………………………….. 25

2-1-15- تعریف راهبردهای حل تعارض………………………………………………. 26

2-1-16-بهترین سبک مؤثرمدیریت تعارض…………………………………………….. 27

2-1-17- نگرش و نیاز دو مقوله در تعارض همسران…………………………………… 27

2-1-18- نقش درک نیازهای همسردرمدیریت تعارض……………………………………….. 28

2-1-19-روشهای تسهیل کننده درکنترل تعارض………………………………………… 25

2-1-20- مراحل کنترل تعارض…………………………………………………………. 31

2-1-21-رعایت قواعدحل تعارض……………………………………………………… 33

2-1-22- سبک‌های غیرمؤثرومشکل‌ساز………………………………………………… 34

2-2- ازدواج…………………………………………………………………………………… 36

2-2-1-مقدمه………………………………………………………………………………….. 36

2-2-2-تعریف ازدواج………………………………………………………………….. 38

2-2-3خانواده ونگرش به همسرگزینی………………………………………………….. 27

2-2-4- انتخاب همسروعوامل مؤثربرآن……………………………………………………….. 40

2-2-5-مراحل انتخاب همسر…………………………………………………………… 43

 

2-2-6- ازدواج وخانواده دردوران نوین………………………………………………… 45

2-2-7- رعایت قواعدحل تعارض………………………………………………………. 50

2-2-8- شیوه های انتخاب همسر……………………………………………………….. 57

فصل سوم : روش پژوهش

3-1- روش پژوهش……………………………………………………………………………. 64

3-2- متغیرهای پژوهش………………………………………………………………………… 64

3-3- جامعه آماری،نمونه آماری،روش نمونه گیری……………………………………………… 64

3-4-ابزار پژوهش……………………………………………………………………………… 64

3-5-نحوه گردآوری دادها……………………………………………………………………… 67

3-6-تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………. 67

فصل چهارم : یافته های پژوهش

4-1 آمارتوصیفی……………………………………………………………………………….. 69

4-2 آماراستنباطی………………………………………………………………………………. 70

فصل پنجم : بحث ونتیجه گیری

5-1- بحث ………………………………………………………………..76

5-2- نتیجه گیری………………………………………………………………………………. 79

محدودیتهای تحقیق……………………………………………………………………………… 80

5-3- پیشنهادات……………………………………………………………………………….. 81

5-3-1- پیشنهادهای پژوهشی……………………………………………………………… 81

5-3-2- پیشنهادهای کاربردی………………………………………………………………. 82

منابع…………………………………………………………………………………………….. 82

الف) منابع فارسی……………………………………………………………………………. 82

ب) منابع انگلیسی…………………………………………………………………………… 86

پیوست‌ها        89

چکیده

مقدمه: ازدواج یکی از مهم ترین مراحل زندگی هر فردی می تواند باشد. افراد در آستانه ازدواج بنا به بسیاری از شرایط تصمیم به انتخاب همسر می گیرند. عوامل زیادی می تواند روی نگرش به ازدواج تاثیر بگذارد. یکی از موضوعات نگرش های است که از خانواده ها به فرزندان منتقل میشود. خانواده های دچار تعارض نگرش فرزندان بخصوص فرزندان دختر را ممکن است تحت تاثیر خود قرار دهند. بنا به این موضوع، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض والدین با نگرش فرزندان دختر به ازدواج  انجام پذیرفت.

این مطلب را هم بخوانید :

روش اجراء: با توجه به اینکه این پژوهش یک مطالعه ای همبستگی بود تعداد 132 دانشجوی مجرد بصورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تعارض زناشویی (MCQ) و پرسشنامه نگرش به ازدواج لارنس(1992) استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.

یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که بین تعارض والدین و نگرش به ازدواج رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که تعارض والدین و نگرش غیر منطقی به ازدواج رابطه منفی ومستقیم دارد. یافته های پژوهش نشان داد که بین تعارض والدین و نگرش منطقی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. یافته های پژوهش نشان دادندکه تعارض والدین یک پیش بینی کننده خوب برای نگرش به ازدواج است.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تعارض والدین می تواند برروی نگرش به ازدواج در فرزندان دختر تاثیر بگذارد. بنابراین لازم است در خصوص مشاوره به دختران در آستانه ازدواج و دارای والدین دچار تعارض توجه ویژه به عمل آید.

کلید واژه ها: انتخاب همسر، ازدواج، تعارض زناشویی، فرزندان دختر،

مقدمه ی پژوهش

  • مقدمه

خانواده یکی از عوامل مؤثر و اساسی در رفتار افراد می‌باشد. نفوذ والدین در کودکان تنها جنبه ارثی و وراثتی ندارد بلکه در آشنایی کودک با زندگی اجتماعی و فرهنگ پذیری وی، نقش مؤثری دارد. ساختار و شکل خانواده ها، نحوه ارتباط اعضاء هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن زندگی می کند در بیشتر مواقع همسانی ندارند، از این رو، رفتار و تأثیر خانواده ها در افراد متفاوت است(یزدان پناه و همکاران، 1392). خانواده بر اساس نوع رابطه با فرزندان بیشترین تأثیر را اولاً بر چگونگی شخصیت روانی، اجتماعی و فرهنگی آن­ها داشته و ثانیاً به صورت غیر مستقیم جامعه را متأثر می کند. خانواده پایه و اساس بنای نگرش ها در فرزندان هستند. این خانواده ها و والدین هستند که نگرش های پایه ی را در فرزندان رشد می دهند. اینکه افراد در چه خانواده ای و با چه والدینی بزرگ شده استف قطعا” نگرش ها متفاوتی را هم خواهد داشت. نگرش به ازدواج بسیار حائز اهمیت است(ریاحی و همکاران، 1392). نگرشی که والدین با اعمال خود به فرزندان می دهد خواه هشیارانه، یا ناهشیارانه، آنها را در امر انتخاب همسر در آینده تحت تاثیر قرار می دهد. اینکه زمانی که در خانواده های والدین هموراه در حال تعارض هستند و درگیرهای لفظی و … دارند. تعارضات والدین اثرات مخربی را بر خانواده و فرزندان می گذارد. طبق یافته‌ها، کودکانی که والدینشان در هنگام کودکی آن‌ها اغلب دعوا می‌کردند کمتر از نظر هیجانی احساسی امنیت یا احساس مورد حمایت بودن داشتند. ناامنی هیجانی شامل مواردی بود همانند آشفته بودن کودکان، یا برون ریزی هیجانی مانند پرخاشگری یا زدن در حین تعارض، یا گزارش احساس رنج و نگرانی به خاطر دعوای والدین. دعوا با تأثیر بر حس امنیت احساسی درباره خانواده، بر کودکان تأثیر می‌گذارد(بختیارپور و همکاران، 1392). یک کودک، یک حس امنیت یا رفاه دارد، اگر آن را نداشته باشد از نظر هیجانی احساس آشفتگی و اضطراب می‌کند و مستعد پرخاشگری و رفتارهای خصمانه می‌شود. والدین با انواع استرسها مواجه می‌شوند و دعوا امری طبیعی است، اما باید به یاد داشته باشند که کودکشان دعوای آن‌ها را می‌بیند و می‌شنود. انسان همواره بر سر مسیر انتخاب قرار دارد. اما گاهی انتخاب های که باید انجام دهد می تواند تاثیر عظیمی را بر مسیر او بگذرد(مهرابی زاده هنرمند و همکاران، 1391). انتخاب همسر همواره یکی از موضوعات مهم دنیای انسانی بوده است. تحقیقات بیشماری برروی ویژگی ها، صفات و … برای همسر آینده انجام شده است. انتخاب همسر تحت بسیاری از عوامل از جمله فرهنگ، نژاد و … قرار دارد. در این مطالعه هدف این است که اثر تعارضات والدین را بر نگرش فرزندان دختر در خصوص انتخاب همسر مورد بررسی قرار دهد.

  • بیان مسئله

بر کسی پوشیده نیست که خانواده مهم ترین رکن هر اجتماعی را دارد. هر خانواده برای خود نظام و قوانینی را دارا می باشد. قسمتی از این قواعد و قوانین از نسل های قبلی منتقل می شود و قسمتی حاصل نگرش های جدید والدین و نوع ارتباطات آنها می باشد(ثنایی، 1387). والدین همواره به گونه ئی هشیار یا ناهشیار وام دار والدین خود هستند و تلاش می کنند نگرش ها و عقاید آنها را در خانواده های که تشکیل داده اند بکار گیرند(بوزورمینی ناگی و اسپارک، 1973). روابط نامناسب والدین موجب شكل گیری رفتارهای اجتماعی نامناسب ناخواسته ای در فرزندان می گردد كه سهم عمده ای در چگونگی روابط آنان با دوستان و همسالانشان و به طور كلی نحوه پاسخ های آنان به موقعیت های مختلف اجتماعی خواهد داشت(برانجی و همکاران، 2009). مطالعات زیادی اثرات سبک های حل تعارض را بر جنبه های مختلف فرزندان بررسی کرده اند. تحقیقات گذشته تعارضات بین فردی را مخرب دانسته و كاهش این تعارضات را به عنوان روشی مدیریتی مد نظر قرار داده اند. اما اخیراً رویكردهای حل مسأله به تعارضات بین فردی، شیوه هایی چون توافق بیشتر، توازن قدرت، رویكردهای خلا ق به حل مسأله و تسهیل تغییرات را مدنظر قرار داده اند(مک فارلند، 1992؛ به نقل از یزدان پناه و همکاران، 1392).

مطالعات زیادی اثرات سبک های حل تعارض را بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی فرزندان بررسی کرده اند. سیفرت و شوارز[1](2011) نشان دادند كه رفتارهای ناسازگارانه فرزندان در رابطه سبك های منفی حل تعارض و درون سپاری و برون سپاری مسائل به عنوان متغیر میانجی عمل می كند. نتایج كار آنان دلایلی ارائه داده است كه سبك های حل تعارض ناسازگاری اجتماعی فرزندان را پیش بینی می كند. شودلیچ و كامینگز[2](2007) در بررسی خود نشان دادند كه كاهش احساس امنیت در خانواده به عنوان مكانیزمی عمل می كند كه از طریق آن برخی سبك های تعارض منفی، سازگاری فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. ریاحی و همکاران(1392) در پژوهش خود گزارش کردند که بین به سلامت روان مادران و مشکلات رفتاری فرزندان ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. بختیارپور و همکاران(1392) در بررسی خود نشان دادند که بین افسردگی و رضایت زناشویی مادران و مشکلات رفتاری دختران ارتباط مستقیم وجود دارد. همچین خانجانی و همکاران(1392) در مطالعه خود نشان دادند که ابعاد شخصیت مادران با اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران مرتبط است.

همانطور که بیان شد تعارضات و مشکلات والدین تاثیر مستقیم بر جنبه های روانی و اجتماعی فرزندان دارد. یکی از جنبه های که به نظر می رسد فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد، تصمیم گیری های آنان برای ازدواج باشد. کسانی که در خانواده ی اصلی خویش با تجریه های منفی همچون تعارض و جر بحث های والدین روبه رو بوده اند مسلما با آنهایی که در خانواده های با نگرش های مثبت و بدون تعارض بوده اند بسیار متفاوت اند(وامپلر و همکاران، 2003). گذشته از یادگیری رفتار تعارض آمیز از والدین، درگیر شدن فرزندان در اینگونه روابط تعارض آمیز می تواند پایه ئی برای اختلاف ها زناشویی آنان در زندگی مشترک آینده شان باشد(ثنایی و ذاکر، 1387). ازدواج از امور اساسی انسانی است. تصمیم ی که برای ازدواج گرفته می شود بسیار حائز اهمیت است، چرا که زندگی دوم فرد را شکل می دهد. روی این تصمیم گیری، مسایل بسیار مختلفی تاثیر گذار است. به نظر می رسد تعارضات والدین یکی از  موضوعات بسیار نزدیگ با نحوه تصمیم گیری برای ازدواج است. تعارضات والدین می توانند بر جنبه های شناختی و رفتاری فرزندان تاثیر گذار باشد. کودکانی که در خانواده های با والدینی که همواره در حال تعارض هستند ، بزرگ می شوند در محیط های اجتماعی و مناسبت های اجتماعی توانایی برقرار و انجام رفتارهای مناسب را ندارند. این فرزندان ممکن در آستانه ازدواج نتوانند ارتباط های مناسبی را با دیگران داشته باشند. از طرفی شاید دختران بنا به شرایط روحی و روانی بیشترین تاثیر را از تعارضات والدین می گیرند. دختران در چنین شرایطی معمولا دچار ناراحتی های عاطفی می شوند که این ناراحتی های عاطفی می تواند دید آنها را نسبت به ازدواج و زندگی آینده تغییر دهد. با توجه به مطالب مسئله ای که این پژوهش بدنبال پاسخگویی به آن است اینست که  رابطه تعارض والدین بر نگرش فرزندان دختر به ازدواج چگونه است.

  • ضرورت و اهمیت پژوهش

خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی که کودک در آن قدم می گذارد، نقش اساسی در پدیدآیی ویزگی های فردی و اجتماعی وی دارد. در این میان نقش پدر و مادر در شکل گیری این خصوصیات غیر قابل انکار است. تنها یك سوم ازدواج‌ها 16 سال پس از شكل‌گیری، هنوز دست نخورده و رضایتمندانه ادامه دارند. درباره اینكه چرا با گذشت زمان تغییراتی در رابطه زناشویی رخ می‌دهد، برخی نظریه‌پردازان به تحولات ارتباطی زوجین اشاره می‌كنند و برخی آن را به رگه‌های شخصیتی و مهارتهای ارتباطی نسبت می‌دهند كه فرد با خود وارد رابطه جدید می‌كند. از آنجایی كه طلاق والدین خطر طلاق را در فرزندان افزایش می‌دهد (گرچه تمام طلاق‌ها به دنبال یك رابطه تعارض‌آمیز طولانی بین زوجین پیش نمی‌آیند و بسیاری از ازدواج‌های دست نخورده نیز دچار تعارضات مزمن هستند) و احتمال انتقال بین نسلی آن مطرح میشود، باید احتمال مشابه را برای اختلافات زناشویی نیز آزمود(پسندیده، 1392). مطالعاتی كه تاكنون انجام شده بیشتر به صورت مقطعی و بنابر نظر افراد در مورد ازدواج خود و والدینشان صورت گرفته است. اشخاصی كه از نارضایتی والدین خود در ازدواج می‌گویند از ازدواج خود نیز مشكلات بیشتری را به خاطر می‌آورند، گرچه این امر می‌تواند به دلیل تاثیر عواطف منفی انسان‌ها در

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




مشخصه های سلامت روان  17

دیدگاه های مرتبط با سلامت روان  18

دیدگاه روان تحلیلی  18

دیدگاه هستی گرایی  21

دیدگاه انسان گرایی  23

دیدگاه شناختی  25

دیدگاه رفتار گرایی  27

تعریف دین  28

تاریخچه روان شناسی دین  29

مذهب و بهداشت روانی  31

نظریه های روان شناسی مرتبط با دین  35

نظریه یونگ   35

نظریه ویلیام جیمز  37

نظریه آلپورت   40

نظریه گالتون  41

نظریه هال  42

تعریف شخصیت   43

رویکرد صفات   46

نظریه گوردون آلپورت   47

نظریه ریموند بی کتل  48

نظریه هانس جی. آیزنک   49

مدل پنج عاملی صفات شخصیت   51

پیشینه تحقیق  57

پیشینه ی داخلی  57

پیشینه خارجی  60

فصل سوم: روش پژوهش    64

طرح پژوهش    65

متغیرهای پژوهش    65

 

جامعه آماری  65

نمونه و شیوه نمونه گیری  65

ابزار پژوهش    66

پرسشنامه سلامت روان (GHQ-28 ) 66

پرسشنامه سنجش جهت گیری های درونی و بیرونی مذهبی آلپورت   67

پرسشنامه شخصیت NEO-FFI مک کری و کاستا 68

شیوه اجرا 69

روش ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها 69

فصل چهارم:یافته های پژوهش    71

الف. داده های  توصیفی  72

ب. داده های استنباطی  74

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری  78

محدودیت های پژوهش    83

پیشنهادات   83

پیشنهادات پژوهشی  83

پیشنهادات کاربردی  84

منابع  85

چکیده

هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری مذهبی و ابعاد شخصیت با سلامت روان است.

روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و حجم نمونه شامل 100 نفر از معلمان زن مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه می باشد که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه جهت گیری مذهبی (آلپورت، 1950)، سلامت روان (گلدبرگ و هیلر، 1979) و پرسشنامه شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1993) استفاده شد .

یافته ها: نتایج نشان دادند که بین عوامل برون گرایی و دلپذیر بودن با سلامت روان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد و بین عامل روان رنجور خویی و سلامت روان رابطه ی معنی دار و معکوس وجود دارد. اما بین عوامل انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری با سلامت روان رابطه ی معنادار وجود ندارد. همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی و سلامت روان رابطه ی معنادار و مثبت وجود دارد اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی و سلامت روان رابطه معنادار وجود ندارد.

این مطلب را هم بخوانید :

نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد عوامل ابعاد شخصیت از جمله روان رنجور خویی، مسئولیت پذیری، دلپذیر بودن و انعطاف پذیری سهم معناداری در پیش بینی سلامت روان دارند و این عوامل می توانند میزانی از واریانس سلامت روان معلمان زن را تبیین کنند.

واژگان کلیدی: جهت گیری مذهبی، ابعاد شخصیت و سلامت روان

مقدمه

بررسی ها نشان می دهد که پیوند دیرینه ی مذهب و سلامت روانی در حال تبدیل شدن به یک باور عمومی در میان روان شناسان و روان پزشکان است. پایبندی ها و گرایش های دینی، تأثیرات مثبت و قابل ملاحظه ای بر سلامت روان می گذارند و ما اکنون شاهد چرخش چشم گیر تحقیقات به سوی نقش اعتقادات دینی و معنویت در سلامت روان هستیم. (سالاری فر و همکاران، 1390).به قول فرانکل[1]  التیام فرد و جامعه فقط با مراعات سه جنبه ی انسانی یعنی جسمی، روانی و دینی حاصل می شود. آلپورت[2] و راس[3] استدلال می کنند که نگرش های مذهبی تعیین می کنند که چگونه کارکردهای مذهبی به عنوان مکانیزمی برای ارزشیابی و در ارتباط با حوادث استرس زای زندگی به کار می روند. این ارزش یابی می تواند بین نگرش های مذهبی و سلامتی اتصال برقرار کند. آنها بر این باورند که میل و گرایش دینی یک عامل مستقل و خود مختار در شخصیت انسان بوده و تمام اجزاء دیگر، شخصیت را در یک سیستم واحد کلی، وحدت می بخشد. آنان در بحث شخصیت انسان متوجه شدند که کل زندگی انسان وابسته به ایمان اوست. به این معنا که هر چه فرد دارای دین داری درونی باشد، سلامت روان بیشتری دارد، اما هر چه دین را در جهت رفاه و برآورده کردن نیازهای اجتماعی به کار ببرد و به اصل آن توجه نداشته

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]