دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته فیزیک عنوان : مطالعه خواص الكترونی و اپتیكی نانو صفحات چند لایه ششضلعی بورن- نیتر... |
پذیر از سامانه، را تعیین کند. 2- یک تابعی F[n]وجود دارد بطوریکه انرژی کل E[n] میتواند بصورت زیر نوشته شود: (1-1) این F یک تابعی عمومی است بطوریکه وابستگی تابعیاش به چگالی برای همه سامانههای با برهمکنش ذره- ذره مشابه، یکسان است. حالت پایه این سامانه را میتوان از طریق کمینه کردن تابعی انرژی کل E[n]برحسب چگالی بدست آورد. معادلات كوهن- شم [2](KS) که در سال 1965 معرفی گردید، نظریه تابعی چگالی را به ابزاری خاص برای بدست آوردن چگالی حالت پایه تبدیل كرد. كوهن- شم سامانه برهمكنشگر واقعی را كه در آن تمام الكترونها به هم مربوطاند و تحت تأثیر پتانسیل واقعی سامانه قرار دارند را با سامانهای غیر برهمكنشگر كه در آن ذرات در معرض پتانسیل مؤثری قرار میگیرند، عوض كردند. با معرفی یك سامانه فرضی، سامانه کوهن- شم، شامل الكترونهای بدون برهمكنشی و با اعمال یك میدان متوسط موضعی شامل پتانسیل هارتری، پتانسیل خارجی و برهمكنشهای تبادلی- همبستگی[3](xc)، در روشی مشابه با روش هارتری- فوك به معادلات خود- سازگاری رسیدند كه با روش آنها چگالی حالت پایه سامانه محاسبه میگردد. با قرار دادن این چگالی در تابعی انرژی، انرژی حالت پایه محاسبه میشود. درطرح کوهن- شم، الکترونها ازیک معادله شروینگر تک- ذرهای ساده با یک پتانسیل خارجی مؤثر vKS پیروی مینمایند: (2-1) اوربیتال كوهن- شم iφ و ویژه مقادیر كوهن- شم iε بدست آمده، بطور کلی دارای یک معنی و مفهوم فیزیکی مستقیمی نمیباشند اما برای ساختن چگالی درستی از سامانه برهمكنشی بر طبق رابطه زیر استفاده میشوند: (3-1) با توجه به اینكه vKS تابعی از چگالی الكترونی است، این معادلات باید بصورت خود سازگار حل شوند. پتانسیل مؤثر vKS معمولاً بصورت زیر نوشته میشود: (4-1) در این معادله، جمله اول پتانسیل خارجی، برهمكنش كولنی بین الكترونها و هسته، میباشد و جمله دوم شامل قسمت كلاسیكی برهمكنش الكترون- الكترون (هارتری) میباشد. پیچیدگی مسئله در پتانسیل همبستگی- تبادلی vxc[n]® نهفته است كه بصورت vxc[n]®=δExc[n]/δn® تعریف میشود كه در آن Exc[n] انرژی همبستگی- تبادلی است. تقریبهای بسیار مؤثری برای محاسبه Exc[n] بیان شده است، نظیر تقریب چگالی موضعی[4] (LDA) [3] یا تقریب گرادیان تعمیم یافته[5] (GGA) [4] و بسیاری از خواص حالت پایه نظیر پارامترهای شبكه یا فركانسهای فونونی، امروزه با استفاده از اصول اولیه با دقتی حدود چند درصد محاسبه میشوند. با این وجود خاصیتهای حالت پایهای وجود دارند که حتی برای سامانههای ساده بخوبی انجام نشده است. تنها حدود 10% از انرژیهای پیوندی در LDA محاسبه میشوند و یا گزارشهای نادرستی كه برای خاصیتهای پاسخ استاتیك، همانند ثابت دیالكتریك ∞ε، كه اغلب بطور قابل ملاحظهای زیاد محاسبه میشوند، بیان شده است [5]. سامانههای همبستگی قوی نیز مثالی است كه تقریبهای ذكر شده بالا قادر به توصیف خواص الكترونی و اپتیكی آنها نمیباشند [6]. اینچنین مسئلههایی در محاسبه خاصیتهای حالت پایه، در اعتبار استفاده از تقریبهای بكارگیری شده، محدودیتهایی ایجاد میكند. نکته مهم دیگر از حالت پایه مربوط به نظریه تابعی چگالی كوهن- شم، برانگیختگیها (پاسخ اپتیكی به میدان الكتریكی وابسته به زمان) میباشند كه در این نظریه قابل دسترس نیستند. البته هیچ اشكالی به تقریبهای موجود وارد نیست، بلكه واقعیت این است كه نظریه تابعی چگالی برای توصیف چنین پدیدههایی کارآمد نیست. در حقیقت، حتی اگر بتوانیم ویژه مقادیر كوهن- شم را بصورت دقیق محاسبه كنیم، اختلاف آنها لزوماً نزدیك به انرژیهای برانگیخته اندازهگیری شده، نخواهد بود و دوم اینكه آنها برای انرژی الكترونهای اضافه شده یا حذف شده هیچ توضیحی ندارند. بنابراین شکاف انرژی كوهن- شم در گزارشات عمومی نسبت به شکافهای انرژی اندازهگیری شده، بسیار كوچك است كه این به تقریبهای انتخاب شده برای پتانسیلهای همبستگی- تبادلی وابسته است. اگر بخواهیم با یك هامیلتونی مؤثر كه بتواند ویژه مقادیر را برای انرژی الكترونهای اضافه شده به سامانه یا حذف شده از آن، یا بعبارت دیگر انرژیهای برانگیختگی، تعیین کند کار کنیم، اطلاع از چگالی حالت پایه کافی نیست. برای این منظور دو رهیافت ویژه را مورد توجه قرار میدهیم: ابتدا، چگونگی انتشار و نوسانات ذرات در سامانه مورد نظر را بررسی میکنیم كه منجر به پیدایش توابع همبسته مرتبط با توابع پاسخ میشود (همانند پاسخ خطی برای جذب اپتیكی) بطوریکه این توابع همبسته، توابع گرین تك ذره، دو ذره و یا مراتب بالاتر هستند. با استفاده از تابع گرین تك- ذرهای كه مربوط به انتشار الكترون یا حفره است، میتوان انرژی الكترون اضافه شده یا حذف شده را اندازهگیری كرد. بعنوان مثال میتوان به آزمایشات اندازهگیری مستقیم و معكوس تابش نور به ماده اشاره کرد[6]. علاوه بر این انرژیهای برانگیختگی را میتوان از قسمت حفره- ذرهی تابع گرین دو ذرهای، كه به سهم خود قطبهایی در انرژیهای برانگیختگی دارد، بدست آورد. بخش کاهشپذیر از تابع چهار- نقطهای L(r, r1, r´, r1´) مربوط به تابع گرین دو- ذرهای، منجر به تابع پاسخ دونقطهای (r, r´, ω)χ میشود كه طیف قابل اندازهگیری، همانند طیف جذب و یا طیف اتلاف انرژی الكترون[7](EELS) را مشخص میكند. نظریه اختلال بس- ذرهای[8] (MBPT)، چارچوبی از تقریبهای مناسب برای اینچنین توابع گرین، كه قابل دستیابی هستند، ارائه میدهد. بطور خاص تقریب GW، كه در سال 1965 بوسیله لارس هدین[9] [7] معرفی شد، بصورت بسیار موفق انرژی الكترونهای اضافه شده یا حذف شده برای فلزات، نیمرساناها و نارساناها را توصیف میكند و بنابراین یكی از روشهای مورد انتخاب برای توصیف آزمایشهایی همچون اندازهگیری مستقیم و معكوس تابش نور به ماده میباشد. در خصوص برانگیختگیهای طبیعی، معادله بته – سالپیتر[10](BSE)، نقطه شروع خوبی برای تقریبهایی از χ [11-8] خوهد بود. بنابراین، برای یك توصیف كامل و درك فیزیكی قابل اطمینان از یك سامانه برهمكنشگر، بعلت ظاهر شدن توابعی نظیر L(r, r1, r´, r1´) كه مهمترین خاصیت آنها غیر جایگزیده بودن آنهاست، بجای توابع جایگزیده n®، هزینه بالای محاسباتی باید پرداخت شود. دومین راه، محاسبه تحول زمانی تابعی چگالی برای سامانهای است كه در معرض یك پتانسیل خارجی وابسته به زمان قرار گرفته است. تابع پاسخ χ، برای مثال، بطور مستقیم از رابطه پاسخ خطی بین تغییرات پتانسیل خارجی و چگالی القاء شده بدست میآید . این روش باعث تعمیم نظریه تابعی چگالی به نظریه تابعی چگالی وابسته به زمان[11](TDDFT) [16- 12] میشود. با مبنا قرار دادن نظریه رانگ- گراس[12]، میتوان بطور مستقیم خط سیر مکانیک کوانتومی در TDDFT از سامانه تحت تاثیر توسط پتانسیل خارجی وابسته به زمان را، از طریق بررسی کمیت مورد نظر در بینهایت (به جای به کمینه رسانیدن انرژی کل، آنطوری که برای حالت پایه انجام شد)، مشابه با مکانیک کلاسیک، بدست آورد. بنابراین میتوان معادلات کوهن- شم وابسته به زمان را بصورت تعمیمی از حالت استاتیک بدست آورد و از آنها توابع پاسخ توضیح دهنده برانگیختگیهای طبیعی سامانه را محاسبه کرد. در این حالت این مطلب را هم بخوانید : پسر بچه ۲ساله معتاد به سیگار …!!! ، مشکل پیدا کردن تقریبهای مناسب برای پتانسیل همبستگی- تبادلی وابسته به زمان vxc[n](r,t) میباشد. باید توجه داشت که وابستگی تابعی به چگالی در کل فضا و در همه زمانهای گذشته میباشد. تقریبهای زیادی برای سامانههای محدود پیشنهاد و امتحان شدهاند. حتی تقریب بسیار ساده چگالی موضعی بیدرو[13](ALDA که میتوان آن را LDA وابسته به زمان نیز نامید) که بصورت داده میشود، در بسیاری از موارد بسیار موفق بوده است [12و 17]. امروزه، استفاده از روشهایی نظیر GW ، BSE و TDDFT بطور مداوم در حال گسترش است که در آن برهمکنشها مهم میباشند. البته حل مستقیم معادله شرودینگر امکانپذیر نمیباشد. پژوهش حاضر حاوی
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 07:01:00 ب.ظ ]
|