1-6 پیشینه­ی تحقیق……………………………………………………………………….

فصل دوّم: مبانی نظری

2-1 تعریف فاجعه ……………………………………………………………………………..

2-2 خاطره‌ و روایت……………………………………………………………………………

2-3 خاطره‌ و فراموشی……………………………………………………………………….

2-3-1 شق بیماری، درمانی …………………………………………………….

2-3-2 شق عملی ……………………………………………………………………..

2-3-3 شق اصولی، اخلاقی و سیاسی……………………………………….

2-4 خاطره‌ و مخاطب………………………………………………………………………….

2-5 خاطره در فاصله‌ گناه‌ و شرم………………………………………………………..

2-6 خاطره‌، تناقض‌ها و امکانات شهادت……………………………………………..

فصل سوّم: روش­شناسی

3-1 معرفت­شناسی تحلیل روایت ……………………………………………………….

3-1 روایت و تحلیل روایت…………………………………………………………………..

3-3 تحلیل ساختاری روایت ……………………………………………………………….

3-4 میدان مطالعه، شیوه­ی نمونه­گیری و حجم نمونه………………………..

3-5 جامعه­شناسی هنر ………………………………………………………………………..

3-6 جامعه­شناسی سینما و واقعیت اجتماعی …………………………………….

فصل چهارم: یافته‌های تحقیق

4-1 نگاهی اجمالی به تاریخچه سینما در ایران ………………………………….

4-2 فیلم مستند «هزار و یک سیب»……………………………………………………

4-2-1‌ شناسنامه­ی فیلم……………………………………………………………..

4-2-2‌ داستان فیلم……………………………………………………………………..

4-2-3 تحلیل روایتِ فیلم……………………………………………………………

4-2-4‌ تحلیل تماتیک فیلم…………………………………………………………

4-2-5 تحلیل جامعه­شناختی فیلم………………………………………………

4-3 فیلم مستند «همه مادران من» ……………………………………………………

4-3-1‌ شناسنامه­ی فیلم…………………………………………………………….

 

4-3-2 داستان فیلم ……………………………………………………………………

4-3-4‌‌ تحلیل تماتیک فیلم ………………………………………………………..

4-3-3 تحلیل روایت فیلم ………………………………………………………….

4-3-5 تحلیل جامعه­شناختی فیلم …………………………………………….

4-4 فیلم داستانی «زمزمه با باد» …………………………………………………………

4-4-1 شناسنامه­ی فیلم ……………………………………………………………..

4-4-2‌‌ داستان فیلم …………………………………………………………………….

4-4-3‌‌ تحلیل روایت فیلم …………………………………………………………..

4-4-4‌‌ تحلیل تماتیک فیلم………………………………………………………….

4-4-5 تحلیل جامعه­شناختی فیلم………………………………………………

فصل پنجم: نتیجه­گیری

نتیجه گیری …………………………………………………………………………………………..

منابع ………………………………………………………………………………………………………

مقدمه

این پژوهش تلاشی است برای مطالعه «وضعیت انسان معاصر و مردمان فاجعه دیده»، آن­گونه که در سینمای معاصر ایران بازنمایی شده است. تحلیل آثار سینمایی کردستان در بیان این وضعیت مورد توجه قرار گرفته است در فصل دوم با ارائه نظراتی از متفکرانی همچون پل ریکور، هانا آرنت، جورج آگامبن، پریمو لوی و ریچارد کورنی و … به مباحثی پیرامون موضوع فاجعه و چگونگی روایت آن پرداخته شده است، و درفصل بعد به معرفی روش تحقیق رساله حاضر می­پردازیم. پژوهش­های انجام شده در حوزه جامعه­شناسی سینما حکایت از آن دارند که بخش اعظم روش­ها و فنونِ استفاده شده برای گردآوری و تحلیل داده­ها در این عرصه از جنس روش­های کیفی­اند. به دلیل ارتباط موضوع و اهداف پژوهش از روش کیفی «تحلیل نشانه­شناختی روایتِ » استفاده می­شود. در اینجا علاوه بر تشریح معرفت­شناسی حاکم بر این روش، بر اساس روش تحلیل روایتِ نشانه­شناختی به بررسی و تحلیل این فیلم­ها پرداخته می­شود. بر مدل نشانه­شناسی کریستین متز به عنوان چارچوب روشی در تحلیل روایی فیلم­ها تأکید می­شود و جامعه آماری، حجم نمونه و شیوه­ نمونه­گیری نیز معرفی خواهد شد، و همچنین تحلیل تماتیک را به دلیل اینکه بافت موضوعی حاکم بر فیلم است و فیلمساز پیرنگ داستانی و موضوعی خود را در چارچوب آن بنا نهاده است را مورد استفاده قرار داده­ایم.

در فصل یافته­ها میدان مطالعه بر اساس شیوه نمونه­گیری نظری – هدفمند سه فیلم، “هزار و یک سیب”(1392) ساخته­ی طه کریمی ، “همه مادران من” (1386) ساخته­ی ابراهیم سعیدی و زهاوی سنجاوی، “زمزمه با باد”(1387) ساخته­ی شهرام علیدی به گونه­ای انتخاب شوند که بیشترین روشنایی­بخشی را برای نظریه­ای که تا آن لحظه تدوین شده، داشته باشند.

 

1-1: طرح مسئله

زندگی و حیات انسانی، حیاتی است در دل فاجعه. انسان بالاخص انسان مدرن، تحت هجمه­های سهمگین عصر مدرن، تکنولوژی و ایدئولوژی­های نوین بیش از هر زمانی در لابلای آنچه گیدنز گردونه خرد کننده می­نامد، له شده است. در این میان انسان مدرن کُرد تحت تأثیر سیاست­های سرکوبگرانه­ی دولت بعث، به شدت با آنچه می­توان تجربه­ی فاجعه نامید، هم­آغوش شده است. “بمباران شیمیایی حلبچه” در 16 مارس 1988 که در آن 5000 هزار نفر قربانی شدند و واقعه “انفال” که در آن 4000 روستای کردنشین در کردستان عراق ویران شد و182000 کرد نیز توسط نیروهای بعثی در 14 آوریل 1988 زنده به گور شدند، از جمله مصادیق این تجربه­ی فاجعه هستند. این تجربیات از جمله اساسی­ترین موضوعاتی بوده­اند که همیشه نویسندگان و هنرمندان را ترغیب کرده­اند تا در انتقال و بازنمایی تجربه فاجعه، نقش نافذی داشته باشند. این دو نسل کشی در کردستان عراق فیلمسازانی از ایران، عراق، سوریه و حتی فیلمسازانی از اروپا را برآن داشته که به بازنمایی و روایت این فاجعه­ها بپردازند. از جمله این آثار می توان به فیلم­های: “عروس حلبچه” (1369) به کارگردانی حسن کار بخش، “اوینار” (1370) به کارگردانی شهرام اسدی و “به دنبال پاهایم می گردم” (1385) به کارگردانی آلان امین اشاره کرد که سعی در بازنمایی فاجعه حلبچه داشته اند. فیلم های زیادی نیز درباره فاجعه انفال ساخته شده است که می توان به فیلم­های: “انفال” (1384) به کارگردانی مانو خلیل (از فیلمسازان کرد سوریه)، “زمزمه با باد” (1387) به کارگردانی شهرام علیدی، “همه مادران من” (1386) به کارگردانی ابراهیم سعیدی و زهاوی سنجاوی، “کولاجو، قلب من تیره شد” (1386) به کارگردانی هلنا آپیو (فیلمساز شناخته

این مطلب را هم بخوانید :

 شده انگلستانی)، “خسته” (1387) به کارگردانی ابراهیم سعیدی و فیلم “مزدور سفید” (1391) و فیلم “هزار و یک سیب” (1392) هر دو به کارگردانی طه کریمی اشاره کرد.

ابراهیم سعیدی، شهرام علیدی و طه کریمی سه فیلمساز ایرانی هستند که آثاری درباره واقعه انفال ساخته­اند. لذا در میان آثار فیلمسازان مذکور سه فیلم “زمزمه با باد” (1387) ساخته­ی شهرام علیدی، “همه مادران من” (1386) ساخته­ی ابراهیم سعیدی و زهاوی سنجاوی و “هزار و یک سیب” (1392) ساخته­ی طه کریمی، برای تحقیق انتخاب شده است.

پل ریکور در کتاب زمان و حکایت با مهم بر شمردن موضوع زمان در درک کنش به این اصل می پردازد که روایت بدون زمان و به تبع آن بدون درک کنش ممکن نیست(ریکور،1383). در مقابل زیگموند فروید در پژوهشی تحت عنوان ماتم و ماخولیا به مناسبات روان پریشانه­ی فرد ماخولیا و برون شدگی­اش از نظم زمانی می پردازد و معتقد است که فرد ماخولیا برای حفظ موضوع از دست رفته، خود را در زمان کنونی نگه داشته و حاضر به گذشتن از این زمان نیست یا به عبارت دیگر فروید معتقد است که فرد ماخولیا پا از نظم زمانی بیرون می نهد و رابطه­ی گذشته، حال و آینده را به نفع زمان گذشته تا حال فاجعه به فراموشی می سپارد و از این حیث زمان تبدیل به عارضه­ای می شود که مانع از توانش زبانی و استعاری زبان می­شود تا فرد ماخولیا از خود بازگویی ناتوان باشد (فروید، 1382). کنار هم آوردن این موضوع یعنی عدم تحقق روایت در غایت زمان در کنار بیرون افتادگی فرد فاجعه و ماخولیا، موضوع جدیدی است که ساموئل بکت و موریس بلانشو از آن تحت عنوان نوشت فاجعه و شکل گیری روایت جدید با عنوان «نامتن» یاد می کنند. این مسئله که فرد فاجعه دیده چگونه و با کدام امکانات خود را روایت می کند اساس تحقیق و بیان مسئله­ای است که در اینجا بدان خواهیم پرداخت.

1-2: فرضیه

فرض ما در این تحقیق بر این امر استوار است که روایت متن فاجعه به شکلی جهان شمول، کلی و یکپارچه ممکن نیست بلکه همواره روایتی است شیزوئید، از هم گسیخته و تکه­پاره که بلاخص در آثار فیلمسازان مذکور به صورت یاد شده روایت فاجعه انسانی انفال ارائه شده است.

3-1: سوالات تحقیق

  1. شهرام علیدی، ابراهیم سعیدی و طه کریمی در آثار سینمای خود چگونه توانسته­اند فاجعه را بازنمایی کنند؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...