جدول 4-14- نتایج t مستقل برای مقایسه­ی میانگین نمره های حافظه­ی تأخیری چهره­ها  در دو گروه شهری و روستایی …………………………………………………………………………………………………………………………………100

جدول 4-15- نتایج t مستقل برای مقایسه­ی میانگین نمره های حافظه­ی بینایی فوری در دو گروه زنان و مردان  ……………………………………………………………………………………………………………………………………………….101

جدول 4-16- نتایج t مستقل برای مقایسه­ی میانگین نمره های حافظه­ی بینایی تأخیری در دو گروه زنان و مردان  ……………………………………………………………………………………………………………………………………….102

جدول 4-17- نتایج t مستقل برای مقایسه­ی میانگین نمره های حافظه­ی فوری چهره­ها در دو گروه زنان و مردان  ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..103

جدول 4-18- نتایج t مستقل برای مقایسه­ی میانگین نمره های حافظه­ی تأخیری چهره­ها در دو گروه زنان و مردان …………………………………………………………………………………………………………………………………………104

جدول 4-19- همبستگی بین متغیرهای حافظه­ی تصویری، چهره­ها، MMSE، سلامت عمومی و داده‌های جمعیت شناختی در کل گروه نمونه …………………………………………………………………………………………………………………………. ……….106

 

فهرست شکل‌ها

عنوان                                                                                                                              صفحه

شکل 1-1- فهرست هجاهای بینایی برگرفته از ابینگهوس ……………………………………………………………………….. 23

شکل 2-1- مدل نمایی یا مدل هنجاری حافظه اتکینسون و شیفیرین ……………………………………………………. 41

 

 

چکیده

هدف مطالعه حاضر بررسی عملکرد حافظه­ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی در استان فارس می­باشد. به همین منظور (50 نفر زن و 50 نفر مرد ) از شهر شیراز  و روستاهای ریچی و کوزرگ واقع در جنوب کوهمره سرخی و روستاهای مظفری و طسوج شهرستان کوار در استان فارس با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن سن، جنس و سطح تحصیلات انتخاب گردیدند و از این افراد درخواست شد که در آزمون حافظه­ی بینایی متعلق به مقیاس تجدید نظر شده حافظه وکسلر بزرگسالان(WMS-R)و آزمون حافظه چهره ها و آزمون معاینه مختصر وضعیت شناختی ( MMSE )  و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)  شرکت نمایند. نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمره حافظه بینایی در بین گروه های شهری و روستایی از لحاظ آماری معنادار می­باشد و این معناداری به نفع گروه شهری می­باشد. هم چنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بین حافظه چهره­ها در گروه­های شهری و روستایی تفاوت معناداری وجود دارد و این نوع حافظه در افراد شهری قوی­تر است.

نتیجه گیری : نتایج نشان می­دهد که محل اقامت ( شهر / روستا )  از جمله عوامل مهم و تعیین کننده در رشد و تحول توانایی های ذهنی و حافظه است .

واژه های کلیدی: حافظه بینایی، گروه­های شهری و روستایی، زنان و مردان

 

فصل اول

موضوع پژوهش

 

مقدمه

دهه­ای را که پشت سر نهاده­ایم ( دهه­ی 1990) دهه­ی مغز نامیده­اند و دانش به دست آمده در روان شناسی و علوم اعصاب در این دهه، بیش از ده قرن پیش بوده است. در عصر حاضر، در تمامی حوزه­هایی که به نوعی با ساختمان یا کارکرد دستگاه عصبی سر و کار دارند، تشخیص، پیشگیری، درمان، توان‌بخشی و حتی پژوهش، نیازمند اندازه­گیری دقیق و قابل اعتماد عملکردهای مختل ناشی از ضایعات مغزی و حتی سنجش عملکردهای سالم و طبیعی مغز و ذهن است. از آن­جایی که مغز، یک ساختمان محافظت شده ( توسط بافت­های گلیال ) است و دسترسی به آن، چه از طریق دارویی و چه بافتی بسیار محدود و مشکل است، ارزیابی آسیب­های مغزی، به­خصوص آسیب هایی که در ساختمان مغز مشهود نبوده و به صورت اختلال کارکردی نمایان می­شوند، بسیار پر اهمیت است. یکی از روش­های بسیار دقیق، کم­هزینه و متداول در ارزیابی مغز و ذهن، بررسی­های مبتنی بر رفتار و برون دادهای ذهن است. لذا از طریق ارزیابی عصب – روان شناختی[1]( نوروپسیکولوژی ) می­توان استنباط­های معتبری درباره­ی ساختمان و کارکردهای آسیب دیده یا سالم صورت داد (گازانیگا[2]، 2001). در واقع گرایش­های عصب – روان­شناختی می­کوشند تا رفتارها را با کنش مغزی پیوند دهند و استفاده از این روش­ها در سنجش زمینه­هایی نظیر حافظه، استدلال­انتزاعی، مسئله­گشایی، توانایی­های فضایی و پیامدهای هیجانی و تشخیص کژکاری مغز، مورد توجه بسیاری از روان­شناسان شناختی و دانشمندان علوم عصبی قرار گرفته است ( مارنات[3]، 2001). متخصصان این حوزه هنگام سنجش کژکاری عصب شناختی بیماران از آزمون‌های بسیاری استفاده می­کنند. اکثر اطلاعاتی که آن­ها می­توانند به­دست آورند به واسطه­ی کاربرد فنون پیشرفته غربال­کردن نظیر ( ام آر آی و سی تی[4] ) است . با این حال هنوز هم مجموعه­ای از آزمون‌های مداد و کاغذی وجود دارد که این متخصصان می­توانند با استفاده از آن­ها به اطلاعات سودمند و بیشتری دست یابند ( همان منبع ). امروزه از ارزیابی نوروپسیکولوژیک به عنوان ابزار و وسیله­ی قوی در تعیین محل ضایعه و برنامه­ریزی توان­بخشی استفاده می­شود. در واقع هدف از ارزیابی نوروپسیکولوژیک این است که با گردآوری اطلاعات در مورد احتمال آسیب­دیدگی مغزی یک فرد و نوع این آسیب، قضاوت کند و برنامه­ای در جهت توان­بخشی فرد آسیب دیده با توجه به نارسایی­های کارکردی او و نیز آن­چه در او سالم مانده است تنظیم کند از نظر عصب – روان­شناختی، نارسایی­های دیده شده در بیماران دچار اختلال حافظه با تخریب کارکرد به لوب میانی گیجگاهی سازگار می­باشد. لوب میانی گیجگاهی در بر گیرنده­ی ساختارهایی مانند هیپوکامپ است که در حافظه نقش مهمی ایفا می­کند ( علی پور، 1392).

مهم­ترین ناحیه در ارتباط با حافظه و یادگیری، هیپوکامپ می­باشد ( کندل[5]، 2012). هیپوکامپ در کف بطن طرفی در لوب گیجگاهی مغز قرار دارد. تقریباً هرگونه تجربه­ی حسی باعث فعال شدن حداقل بخشی از هیپوکامپ می شود و هیپوکامپ نیز سیگنال های خروجی فراوانی به تالاموس قدامی، هیپوتالاموس و قسمت­های دیگر لیمبیک به ویژه از طریق فورنیکس یعنی توسط مسیر خروجی اصلی خود ارسال می­کند. مطالعات زیادی نشان داده است که کارکردهای حافظه­ی بینایی نیاز به سلامت لوب گیجگاهی و بخش هیپوکامپ و هسته­ی آمیگدال دارد ( براون، تاتل و همکاران[6]، 2010؛ به نقل از معظمی، 1391). به طور کلی در خارج منطقه­ی بینایی اولیه ( منطقه 17 برودمن )، دو منطقه­ی وسیع در قشر ارتباطی قطعه­های پس­سری و گیچگاهی وجود دارد که پردازش اطلاعات بینایی و ضبط حافظه­ی بینایی را به عهده دارد. این دو قسمت مناطق ثانویه و ثالثیه بینایی نام دارند که در تقسیم­بندی برودمن نواحی 18 و 19 شماره­گذاری شده­اند ( اسلوتینک، تامپسون و همکاران[7] ،2011). ضایعه­ی قشر ارتباطی قطعه­ی پس­سری و ادامه­ی آن در قطعه­ی گیچگاهی،

این مطلب را هم بخوانید :

۹ تکنیک کاربردی برای ساخت یک Call to Action تاثیرگذار باعث اختلال در پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات بینایی و از بین رفتن حافظه­ی بینایی می­گردد ( زایدل[8]، 2006) . این تحقیق به تفصیل به بررسی عملکرد حافظه­ی بینایی در افراد می­پردازد.

 

1-1-بیان مسئله

 یکی از بارزترین ویژگی­های انسان و متمایز کننده­ی وی از سایر حیوانات، شناخت عقلانی و تفکر اوست. انسان نه تنها به درک مستقیم از جهان دست می­زند بلکه دارای توانایی­هایی است برای دریافت و  پردازش اطلاعات و این توانایی به مدد تحول و تکامل ساختمان عصبی بسیار منظم و در عین حال پیچیده انسان است که در جریان تکوین فردی حاصل شده است ( مقدم، استکی و همکاران، 1390). یکی از کنش­های شناختی[9] که نقش عمده­ای در فعالیت­ها و مهارت­های شخص دارد « حافظه »[10]است (آیزنگ[11] ، 2000) .

حافظه، مجموعه­ای از ارتباط بین فرایند مغزی است که به ما توانایی کسب، اندوزش و بازیابی اطلاعات را می­دهد و ما را قادر می­سازد که از این اطلاعات در هر زمان استفاده کنیم ( هاکن بری[12]، 2008). در واقع حافظه برای انسان­ها و سایر اورگانیسم ها و موجودات زنده امری حیاتی است.  عملاً تمامی فعالیت­های روزمره مانند صحبت­کردن، ادراک یا فهم و حتی جامعه­پذیری به اطلاعات یاد گرفته شده و ذخیره شده درباره­ی محیط اطرافمان وابسته است ( تراک-  براون[13]، 2013).  به نظر می­رسد که ما انسان­ها تقریباً هر چه داریم و یا هر چه هستیم از برکت حافظه است و حافظه پدیده­های بی­شمار هستی را یکپارچه می­سازد ( کلیسترم [14]، 1998؛ به نقل از ساعد، 1389 ).

اولین مرحله حافظه، حافظه­ی حسی[15] نامیده می­شود. حافظه­ی حسی به عنوان محل ذخیره­ی محرک حسی عمل می­کند. یک خاطره­ی حسی یک کپی برابر اصل از آن چه دیده می­شود یا شنیده می­شود را اندوخته می­کند. حافظه­ی حسی کار نگهداری اطلاعات برگرفته شده از محیط را برای چند ثانیه و  یا

کمتر به عهده دارد ( کرودر[16]، 1992). این قسمت از حافظه در ارتباط مستقیم با حافظه­ی ما بوده و مدت زمان نگهداری اطلاعات در این حافظه از چند هزارم ثانیه تا چند ثانیه متغیر است ( چلبیانلو، 1383 ).  اطلاعاتی که درون حافظه­ی حسی قرار می­گیرند در برگیرنده­ی تمام محرک­های اصلی است که مورد توجه واقع شده­اند. مثلاً حافظه­ی حسی بینایی شامل یک تصویر کوتاهی است از یک منظره­ای که دیدیم و حافظه­ی حسی صوتی شامل یک پژواک زود گذر از صدایی است که ما شنیده ایم. اطلاعاتی که ما دریافت کرده ایم، آنقدر در حافظه­ی حسی باقی می­ماند تا به حافظه­ی کوتاه مدت انتقال بیابند. برای این­که ما از حافظه­ی حسی آگاه شویم، اطلاعات باید بسیار مختصر ارائه شوند، به گونه­ای که بتوانیم اثری از آن­ها را مشاهده کنیم مثلاً رعد و برق در شب نمونه­ی خوبی برای آگاهی از حافظه­ی حسی دیداری است ( لاک و هالینگورث[17]، 2008 ). در حافظه­ی حسی برای هر کانال حسی، حافظه­ای وجود دارد. حافظه­ی بینایی[18] برای محرکات دیداری، حافظه­ی پژواکی[19] برای محرکات شنیداری، حافظه­ی بساوشی[20] برای حس لامسه، حافظه­ی شامه­ای[21] برای حس بویایی و حافظه­ی چشایی[22] برای حس­چشایی که مهم­ترین نوع حافظه­ی حسی، حافظه­ی بینایی و شنوایی است ( قلی زاده، خیرالدین و همکاران، 1389). یکی از مهم­ترین کانال های حسی که انسان از طریق آن اطلاعات زیادی را دریافت می­کند و به حافظه­ی خود می­سپارد بینایی است ( هیل و هیل[23]، 2008 ) .

در طول دهه­های گذشته، تحقیقات مربوط به حافظه­ی بینایی در چند خط پژوهشی مختلف دنبال شده است. یکی از این خطوط پژوهشی، مربوط به تفاوت­های جنسیتی در کارکردهای شناختی به طور اعم و حافظه­ی بینایی به طور اخص بوده است. به عنوان مثال تحقیقات نشان می­دهد که در زمینه­ حافظه مکان یابی اشیاء تفاوت­های جنسی وجود دارد و معمولاً زنان در این مورد بهتر عمل می­کنند ( گالاگر[24] و همکاران ، 2006  ، لاچینی[25] و همکاران، 2005؛ گوئده و همکاران [26]، 2008). هم چنین زنان در مقایسه با مردان در تکالیف مربوط به حافظه­های کلامی کوتاه مدت و یادگیری واژگان جدید بهتر از مردان عمل می ­کنند ( کاشانسکیا، ماریان و همکاران[27] ، 2011). تحقیقات پارسونز، ریزو و همکاران[28] ( 2005) نیز نشان داد که زنان در تکالیف کلامی و مردان در تکالیف فضایی بهتر عمل می­کنند. لنتون، بلیر و همکاران[29] (2011) نشان دادند که زن­ها نسبت به مردها از حافظه­ی کوتاه­مدت قوی­تری برخوردارند. نتایج چندین مطالعه نشان داد که زنان دارای تمایل برای عملکرد بهتر در فرایندهای حافظه­ی کلامی هستند، در حالی که مردان دارای عملکرد بهتری در حافظه­ی بینایی هستند ( دردیل، ورهاف و همکاران[30]، 2013، تراهان،گوینتانا[31]، 1999 ). نتایج برخی از تحقیقات نشان می­دهد که زنان دارای

دانلود مقاله و پایان نامه

 عملکرد بهتری در حافظه­ی بینایی و کلامی و مهارت­های زبانی هستند و مردان دارای عملکرد بهتری در استدلال انتزاعی، حل مسائل ریاضی و همچنین مهارت­های فضایی هستند ( دادین، سالگادو و همکاران[32]، 2008، فیلیپس، 1992، پستما، هانک و همکاران، 1999). هم­چنین گیورن، ماتر و همکاران[33](1998) نشان دادند که زنان دارای حافظه­ی بینایی بهتری برای اشکال انتزاعی نسبت به مردان هستند. فرگوسن، کروز و همکاران[34] ( 2007) نشان دادند که مردان دارای مزیت در حافظه­ی بینایی هستند. نتایج بوت، چن و همکاران[35] (2010) نشان داد که پسران دارای مهارت­های بینایی، فضایی بهتر و دختران توانایی کلامی بیشتری نسبت به پسران می­باشند. ترویا، هریس و همکاران[36] ( 2000) دریافتند که از آن­جایی که پسران و دختران شیوه­های متفاوتی در یادگیری و بهبود حافظه دارند، دختران در عملکردهای شناختی از جمله حافظه­ی بینایی بهتر عمل می­کنند. هالپرن و لورینگ[37] (2000) نشان دادند که مردان در حافظه­ی بینایی بهتر از زنان عمل می­کنند که این نتایج با پژوهش درور و وکسلین[38] ( 1992) که نشان دادند مردان دارای عملکرد سریع­تری نسبت به انتقال مواد در حافظه­ی بینایی هستند همسو است . در برخی تحقیقات گزارش شده است که زنان در  تکالیف کلامی ( برن باوم، باکستر و همکاران[39]، 2000) و حافظه­ی بازشناسی بینایی ( مک گیورن،2000 ) بهتر از مردان عمل می کنند، اما در تکالیف حافظه­ی فضایی مردان عملکرد بهتری دارند ( پست ما، جاگر و همکاران [40]، 2004) علاوه بر تحقیقات مربوط به جنسیت، بخشی از ادبیات تحقیق به بررسی عملکرد حافظه­ی بینایی در گروه­ها و جمعیت­های مختلف پرداخته است. به عنوان مثال تورگسن[41] (2010) بیان می­کند که کودکانی که دچار اختلال یادگیری هستند در حافظه­ی بینایی خود نقایصی دارند.کوهن، وولف و همکاران[42](2011 ) نشان دادند که بین حافظه­ی بینایی موسیقی دانان وغیر موسیقی­دانان تفاوت معنا داری وجود ندارد. کرسپو، دازا و همکاران[43] (2012) در پژوهشی نشان دادند که افراد کم­شنوا به طور عمیق و شدید در تکالیف ارزیابی مربوط به حافظه­ی دیداری، تأخیر نشان دادند. چن، تسای و همکاران[44] (2012) در پژوهشی نشان دادند که عملکرد کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در حوزه­ی حافظه­ی بینایی به طور قابل ملاحظه­ای از کودکان گروه کنترل ضعیف­تر است. نقص در حافظه­ی بینایی و توانایی بینایی – فضایی در بیماران وسواسی هم گزارش شده است ( بونه[45] و همکاران، 1991؛ زیلنسکی[46] و همکاران، 1995 ؛ به نقل از پیورسل، ماروف و همکاران[47]، 1998). هم­چنین دیرسون، سیلوا و همکاران[48] (2003) و شین، پارک و همکاران[49] (2004) رابطه­ی بین نقایص حافظه­ی دیداری را با شدت علائم وسواسی نشان دادند. تحقیقات آلنسو، لباد و همکاران[50] (2008) آندرس و گاستو [51] ( 2005) نشان می­دهد که افراد مبتلا به اختلال وسواسجبری دچار نقص در حافظه­ی بینایی هستند. دکرسباخ و بارتر[52] (2000) نیز یادآور شدند بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری به طور معنا­داری در عملکرد حافظه­ی بینایی به واسطه­ی اختلالاتی که در سازمان­دهی استراتژهای دسته­بندی کردن معنایی، هنگام رمزگردانی از خود نشان می­دهند دچار نقص هستند و هم­چنین نقایص حافظه­ی دیداری در میان بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواسی – جبری شستشو مشاهده شده است (سیلوا و منزیس[53]، 2003). تحقیقات مولر[54] (2004) نشان داد که افراد مبتلا به وسواس جبری در حافظه­ی بینایی در مقایسه با گروه سالم علمکرد ضعیف­تری دارند. در پژوهش، باتنرو لانگ فلت[55] (1991) حافظه­ی کوتاه مدت بینایی کودکان و نوجوانان عادی و کم­شنوا را مقایسه کردند، آن­ها دریافتند که وقتی سوالات به صورت دیداری و غیر کلامی باشد و به­طور همزمان اجرا شود، تفاوت معنا داری از لحاظ حافظه­ی دیداری کوتاه­مدت بین افراد عادی و کم­شنوا وجود ندارد، اما وقتی سوالات به­صورت زنجیره­ای منعکس می­شود افراد کم­شنوا پیشرفت پایین­تری از خود نشان می­دهند. تحقیقات هریس و کیل [56](2006) نشان داد که کودکان کم­شنوا در تکالیف حافظه­ی بینایی عملکرد بهتری دارند . لوپز – کرسپو، مندز  و همکاران [57](2012) نشان دادند که کودکان ناشنوا در تکالیف مربوط به حافظه­ی دیداری تأخیر نشان دادند. مک­لاتچی، گال بریت و همکاران [58] (1987) نشان دادند که ورزش بوکس اثر معناداری بر نقصان حافظه­­ی بینایی دارد. لورنت، دامات و همکاران[59] (2000) نشان دادند که بین حافظه­ی دیداری بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا با گروه گواه تفاوت معنا داری وجود ندارد. هاس و ما و همکاران[60] ( 2012 ) در مطالعه­ی خود نشان دادند که بین حافظه­ی بینایی بیماران اسکیزوفرنی و افراد عادی تفاوت معنا داری وجود دارد. برخی محققان نشان دادند که کودکان مبتلا به بیش فعالی- نقص توجه در مقایسه با کودکان عادی دچار نقص در مهارت­های حافظه­ی بینایی هستند (گرافورد و دوی[61]، 2008، داگلاس[62]، 2005،  گلدشتاین و گلدشتاین[63]، 1998). ولاکس و کاراپیتکساس [64](2003) نشان دادند که کودکان مبتلا به اختلال نوشتن از مشکلات شناختی که تحت­تأثیر حافظه­ی بینایی است رنج می­برند.در کنار این تحقیقات، بخشی از ادبیات تحقیق مربوط به این موضوع است که محل اقامت ( شهری / روستایی ) چه تأثیری روی توانایی­های شناختی افراد دارد. به عنوان مثال بوت و استونسون[65] ( 2008) نشان دادند که تفاوت در عملکرد شناختی مرتبط با محل اقامت، سن، جنس و حضور در مدرسه است. نتایج زولا[66] ( 2010) نشان داد که اقامت تأثیر زیادی در حوزه­ی تسلط کلامی و سرعت پردازش اطلاعات دارد اما اثر اقامت در حوزه­های حافظه­ی ضمنی کلامی و بینایی بر توجه متوسط بود و هم­چنین اثر اقامت در حوزه­ی اجرایی کوچک بود. لیپینسکی، چیلد و همکاران[67] (1990) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که محل زندگی نمی­تواند به عنوان توضیحی برای تفاوت در نمرات عملکرد دیداری – فضایی و عملکرد ترتیبی کلامی در بین پسران شهری و روستایی باشد. به طور کلی همان­طور که گفته شد، درباره ی مقایسه ی عملکرد حافظه ی بینایی در بین افراد شهری و روستایی مطالعات کمی صورت گرفته، از این رو هدف مطالعه­ی حاضر بررسی عملکرد حافظه­ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی با در نظر گرفتن عامل جنسیت است.

[1]– Neuropsychological

[2]-Gazzaniga

[3] – Marnat

[4] – Magnetic Tomogragh & Computerized  Tomograghy

[5]– Kandel

[6]– Brown & Tuttle

[7] – Slotinick  &Thompson

[8]– zaidel

[9]– Cognitive function

[10] – Memory

[11]– Eysenck

[12] -Hockenbury

[13] – Turk-brown

[14] -kihlstrom

[15]– Sensory Memory

[16] – Crowder

[17]– Luck & Hollingworth

[18]– Visual Memory

[19]– Echoic Memory

[20]– Haptic Memory

[21]– Olfactic Memory

[22]– Gustic Memory

[23]– Hill& Hill

[24]– Gallagher

[25] – La chini

[26] – Goede

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...