چیزی که از این بحران به دست آمد چیزی جزء کشور فقیر دیگر نبود اما همچنان که روایت
ادامه دارد یک کشور غنی فقیر شده است .
نابود شدن با یک شکست استثنائی در سیاست های توسعه ای نئلییرال پولی بین المللی
فاجعه ی آرژانتین قبل از پیشرفت های فوق العاده جدید سازمان بیابند کاهش یافته است . از
یک سیستم ویران شده جایی که پنجاه در صد مردم زیر حفظ فقر هستند یک خوش بینی تازه
به وجود آمده است حرکت ملی با پیشروی تقریبی کارخانه های بهبود یافته شبکه ای از
کارگران سازمان های تعاونی موفقیت این حرکت در مرکز یک گزارش جدی برای امکان
تغییرات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و حت یموقعی که با موانع وحشتناک توان فرسا بوده
است در ارتباط با منازعات اخیر در آموزشی رسانه های گروهی اهمیت تیک از درسی که آن
درباره توان بالقوه تعلیم و تربیتی رسانه های گروهی انتقادی پیشنهاد در بر گرفته شده است
از آغاز مرحله ی دوم از سواد آموزی رسانه های گروهی ( باز اللیت 1997 ، 72 ) در
اوایل 1990 گرایشی برای دیدن فعالیت هایی در زمینه اصطلاحات تفاوت بین مدلهای حمایت
گرایی و آماده سازی وجود داشته است . در میان عاملهای دیگر ، این مدلها با روشی که
آنها توان بالقوه به آموزش و پرورش و کارهای تولیدی رسانه ای مردم جوان پیش بینی می
شود اخیرا ، جاه طلبی های کمتر و اهداف متواضعانه بیشتر آماده سازی مدلها تحت تاثیر
قرار گرفته اند اما هنوز فر کنم فیلم های مثل تیک ما را مجبور به سوال کردن از این
پیشرفت ها و اداره یک محصول رسانه ای مستقل که مردم جوان که انتقاد کردن مداوم از
جهانی سازی است را به خود مشغول کرده است مفهوم دقیق به آن اشاره دارد که چگونه
یک بینش بنیادی می تواند مشابه باشد چرا چنین بینشی به تعد واقعی سواد رسانه ای اشاره
می کند . اخیرا این تهعد مورد شک است مخصوصا زیرا ارتباط بین حمایت گرایی و مدلهای
آماده سازی پی بریدن توسط تاریخچه دردسر ساز واکسینه کردن درون آموزش رسانه ای
می باشد یادداشت های اولیه در این زمینه در آثارF.R اریس و دنیس بریتانیا به عنوان مثال
آورده شده است یا آثار اولیه مارشال مکلوهان در کانادا خط فکری سانه ها را رد کرده اند و
مردم جوانان باید از تاثیرات زیان بار فرهنگ عامه پسند محافظت شوند . امروزه حالت
ترافعی در این موقعیت با فعالیت های در برخی محافل سواد رسانه ای آمریکایی هم آوا شده
است . اگر این مورد در ما بقی کشورهای غربی در بریتانیا ، استرالیا ، کانادا و کشورهای
اسکاندینوایی کمتر درست باشد درگیری مردم جوان با فرهنگ های عامه نقطه شروع برای
آموزش رسانه ای ، میراث تلقیح برای تسخیر کردن بعضی اهداف رسانه ای ادامه می یابد .
این میراث یک دوره ی زمانی و ایفاء کرد به عنوان مثال در فعالیت های کلاسی که به
صورت جدی که چگونه رسانه های عمومی اشکال غیر عادلانه و برتری قدرت تکثیر کردند
گرچه چنین کاری تنها موقعی موفقیت آمیز است که قسمتی از یک آموزش و پرورش با
نشاط ف دموکراتیک بر اساس فعالیت ، ارزش این گونه فعالیت ها مورد شک قرار می گیرند

زیرا انها یک نظام آقا یا بالا سری را که در جستجوی محافظت از جوانان بود را پنهان کردند

 

بنابراین طیف تلقیح سایه ای از نا پایداری به ظهور رساند که این که چگونه آموزش دهنده
ها مردم جوان را در تجزیه و تحلیل فرهنگ رسانه به عنوان محصولی از تولیدات اجتماعی
و مبارزه به خود مشغول می کنند و بعضی دیگر عقیده دارند که تنها راه برای غلبه بر دانش
آموزان برای عمل کردن در یک جهان اشباع شده از رسانه های گروهی به وسیله تمرکز
معلمین بر آماده سازی دانش آموزان برای عمل کردن در یک جهان اشباع شده از رسانه
تضمین می یابد . آموزش دهنده ها مجبور به ایفای نقش رهبر در هشدار دادن به دانش
آموزان و جونان در خطرات مواجه شدن شهروندی در فرهنگ رسانه و آموزش دهنده ها
نباید بر روی رشد مردم جوان به عنوان شهروندان منتقد با فرهنگ و فعال سیاسی تمرکز
یابند . بیشتر هدف شان باید رشد و توسعه شایستگی های مردم جوان با رسانه های که در
حال استفاده از آن هستند اما پیگیری مسیر به معنی آن است که مرحله دوم از سواد آموزی
رسانه مسیر به سمت کنار گذاشتن نوعی از پروزه های دموکراتیک بنیادی که سعی در
تصور کردن شرایط روش های خود مختاری عادلانه زندگی گر چه به آسانی به دست نمی آید
چنین پیشرفت های آموزشی رسانه را تضعیف می کند در نتیجه در پاسخ می خواهم از تیک
برای بررسی دو تنش سازنده در ارتباط بین حمایت گرایی و آماده سازی استفاده کنم با در
نظر گرفتن توانایی بالقوه مرکز تیک آموزش رسانه در این روش من از نویسندگانی مثل کار

من لوک (2002) داگلاس کلنر (2000،1298) جاستین لویس و سوت هالی (1998) استفاده کردم آنها هم چنین آموزش رسانه ای را به عنوان پروژه ای از عدالت اجتماعی 

این مطلب را هم بخوانید :

صور کردهاند که چگونگی قرار گرفتن رسانه و معین مشخص کردن انتخاب های تغییرات دموکراتیک را مورد مخاطب قرار می دهند لن ماستر من و دیوید بدکینگام نقطه مقابل در این بحث هستند زیذا ماستر من به تازگی با گرایشات حمایت گرایی در این زمینه ارتباط پیدا کرده است او در ادامه بحث برای یک آموزش و پرورش رسانه ای که از نظریه انتقادی استفاده می کند و به خاطر این اثر او از پروژه آماده سازی بوکینگام پروزه آموزش دهنده های رسانه ممکن است به عنوان یک شکل از آموزش قرار گیرد متمایز می باشد .

تقسیم بندی بین این دو دانشمند می تواند به صورت سودمندی برای پیشنهاد تعهد و امکان
پذیری بین سواد رسانه مورد استفاده قرار گیرد . در مرکز هدف من تحقیق درباره دو عرصه
از تنش می باشد که بیان کننده این است که این تهعد چه می تواند باشد .
تنش نخست با نقش ساختار زدایی به عنوان ابزاری در سواد رسانه ای می باشد در فرم جدا
سازی استراتزی های انتقادی دیگر امروزه ساختار زدایی به عنوان ابزاری برای شناسایی
در رقابت آثار نیروهای اقتصادی و مکتبی در رسانه تاثیر کمتری دارد به هر حال اگر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...