در تاریكی باشد. ما جذب آن می شویم و همزمان ممكن است محو و گرفتار مقوله وسوسه انگیز نشان داده شدن راه شویم. با اینكه شركت های نرم افزار كامپیوتری قابلیت های سریعتر و درخشانتری را قول می دهند، اما اینترنت، ادعای فراهم كردن دسترسی «بیشتر» به اطلاعات برای افراد «بیشتر» را دارد.
دِوی (Dewey) چندین دهه قبل گفته:
در زمان حاضر گسترش ارتباطات، ابداع ابزارهایی برای حفظ آشنایی با قسمت های دورافتاده جهان و وقایع قدیمی و گذشته تاریخ، ارزان شدن وسایل ودستگاه ها، مانند چاپ، برای ضبط و ثبت و پخش اطلاعات واقعی و اظهارشده، توده انبوهی از موضوعات ارتباطی را تشكیل داده است.
.غرق كردن دانش آموز با این موضوعات از تجربه كردن مستقیم آن توسط خود او آسانتر است. غالب اوقات این، جهان عجیب دیگری را شكل می دهد كه دنیای آشنایی شخصی را بیش ازحد به اشتباه می اندازد. «دوی، سال 1916، صفحه 186»
در مقایسه، پیشرفت های كنونی تكنولوژی ادعای تعهد و نوید برای جهت و محتوا با پیامدهای دور از دسترس برای تعلیم و تدریس دارد. با این حال تكنولوژی اطلاعات ممكن است كمی بیش از ترفند وسوسه انگیز بازاریابی طراحی شده برای جذب مشتریان دستپاچه حول یك پرتو درخشان كه دائما با ویر «ارتقاء» و «قدرت پنتیوم» می درخشد و مصرف كننده را به درون مارپیچ تعهدات گرانقدر می كشاند و دانش آموزان را غرق در حس اندك یابی حسی هدایت می كند.
نهایتا اینكه، این تكنولوژی «اطلاعات» و نه تكنولوژی «دانش» است كه با مهارت كنترل می شود و پریستون ( prestan1992) می گوید: در نتیجه می تواند محصول شود. بنابراین می توان استدلال كرد كه باید توجه بیشتری به چگونگی تدریس با كامپیوتر به جای یادگیری صرف استفاده از كامپیوتر معطوف شود. پریستون خواستار قراردادن كامپیوتر در دبیرستانها در خلال آموزش تاریخ، جغرافیا و شهروندی می باشد. به طوری كه سواد كامپیوتر درسواد اجتماعی استقرار یابد. به این صورت كامپیوتر وتكنولوژی از ابهام درمی آید و مجددا در كنترل عامل انسانی قرار می گیرند. تا «بخشی از دانش شود كه آزاد می كند به جای آنكه اسیر نماید» (پریستون، سال 1992، صفحه 55)

تحقیق
این نوآوری در دو كلاس جداگانه در چهار مدرسه و چهار دبیرستان (هریك تقریبا با 25 دانش آموز) نزدیك اماكن حیات وحش شهر در بخش های مختلف انگلیس در طول زمانی نسبتا كوتاه روی داد. كار عملی و كلاسی طی یك ترم به 15 ساعت بالغ می شد كه به دنبال فاصله یكساله قبل از پیدایش مجدد این نوآوری به صورت سی دی رام بود كه در دسترس همه دانش آموزان قرار گرفت.
تفاوت میان هر جفت از كلاس ها در هر مدرسه در معرفی فرایند داستان سرایی به یكی از كلاس ها بود. هر دو كلاس برنامه مطالعه یكسانی، دنبال می كردند. افزودن روند داستان سرایی، عاقبت این نوآوری را به غیر از استفاده محض از محیط حیات وحش سوق داد و در عوض آنرا به مساله هسته ای درس ومطالعه پیوند داد كه به معنای برخوردای یا عدم برخورداری از روند توسعه یك برنامه كامپیوتری در محیط و نیز عكس العمل نسبت به استفاده از محصول منتج به شكی سی دی رام بود.
كلاس های داستات گویی یا داستان سازی مورد تشویق قرار گرفتند تا اطلاعات پوشش یافته در برنامه درسی را ماهرانه كنترل كنند و به صورتی منطقی در قالب ارائه اطلاعات از طریق استفاده از عكس، متن، وسایل شنیداری، كلیپهای ویدئویی و سكانسهای انیمیشن بیندیشید. به عبارت دیگر، دانش آموزان تشویق شدند كه صرفا تجربه خود را برای نمایش روی دیوار ننویسند بلكه در مورد نظم منطقی موارد از قبیل عكس، متن و كلیپهای صوتی، برای ارتباط با كاربران بعدی برنامه

 كامپیوتری با همان سن به مذاكره پرداختند. این كلاس های قراردادی به شیوه ای معمولی كار كردند و مسیرهای نرمال را برای مطالعات و بررسی «كار عملی» در مكان كلاس درس و غیر آن دنبال نمودند كه شامل خلق پوستر، نشریه دیواری یا كارهای فردی به شكل یك گزارش كوتاه می شد.

تركیب كار عملی و داستان سرایی همزممان مستلزم صرف وقت است اما به نظر می رسد كه نتیجه به اندیشه بیشتر (درعمل) تا )(روی عمل) منتهی شود. این موضوع تكرار بازدید از بخش های یكسان اماكن حیات وحش را به جای بازدید از قسمت های آنجا تشویق می كند كه به نوبه خود به توجه و تمركز بیشتر به مناطق ویژه آنجا منجر می گردد كه برخی از آنها با بقیه متفاوت هستند گروه های پخش خبری به جای آنكه گیرنده های تكنولوژی باشند تشویق می شوند تا با ایجاد شالوده های اساسی اطلاعاتی كه برنامه های كامپیوتری از جانب آنها در نهایت ارائه می شود به درون تكنولوژی گام برمی دارند. به منظور نیل به انسجام كلی به بحث و بررسی مذاكره، تقسیم كار و حس نیاز به دقت لازم است این ابزار به خودی خود هیچ پاسخی را فراهم نمی كند بلكه واكنش های لازم اجتماعی و عقلایی را بین شركت كنندگان موجب می شوند تا ارتباط رضایت بخشی را ازطریق تركیب رسانه كه قبلا غیرقابل دسترس بوده ارائه دهند. این طرح قیاسی به تنهایی نقش نمی تواند داشته باشد. این واقعیت كه من این نوآوری و بازدید از اماكن حیات وحش را هدایت می كنم مستلزم دقت در دخالت و نیز عدم دخالت را می طلبد كه ماهیتا

این مطلب را هم بخوانید :

 چگونگی دیدگاه دانش آموزان را نسبت به فن و نوآوری تحت الشعاع قرار می دهد. واكنش من انتخاب شیوه پذیرش نقش به جای ایفای نقش به وسیله شامل كردن «خود در یك وضعیت آشكار و حساس بود» با این وجود برخلاف لیسی (Laciy) من عضو تمام وقت پرسنل نبودم و این ابداع به مدت كوتاهی برقرار بود. زمان كافی برای من وجود نداشت كه وارد وضعیت جریمه شدم یا تبینه كردم تا اینكه جان سالم به در بردن را یاد بگیرم و هنوز هم نه خواست آن وجود دارد ونه امكان دور كردن خودم از این اقدامات.اینچنین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...