پایان نامه ارشد: شناخت ارکان و شرایط و احکام قذف صغار از منظر فقه و حقوق موضوعه ایران |
فقهای امامیه و اهل سنت در صورت وقوع قذف توسط صغار، نظر به عدم اجرای حد دادهاند و مجازات صغیر را تعزیر عنوان کردهاند، اما اگر مقذوف صغیر باشد، برخلاف فقهای امامیه که قائل به عدم تحقق قذف هستند، بعضی از فقهای اهل سنت، قائل به اجرای حد قذف شدهاند. حقوق موضوعه در این خصوص از نظر فقهای امامیه پیروی کرده است.
این پژوهش در پی آن است که احکام و شرایط مختلف قذف را از دیدگاه فقهای امامیه، اهل سنت و حقوق موضوعه را بیان کرده و در نهایت به تطبیق آرا و نظریات بین فریقین و حقوق موضوعه بپردازد.
2-1- ضرورت و اهمیت موضوع
بررسی موضوع قذف که از جرایم بسیار مهم و مورد بحث فقها و حقوقدانان است از جهات ذیل اهمیت و ضرورت دارد:
أ-آشنایی عموم مردم با احکام و شرایط تحقق قذف و آثار و نتایج حقوقیاش میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده، به تأمین سلامت اجتماعی و اجتناب از این گناه کمک کند.
ب ـ این موضوع از مسائل مبتلابه جامعه است که میطلبد در راستای ضرورت آشنایی مردم به حقوق خود، زوایای مبهم آن روشن شود.
ج ـ این پژوهش به مراکز قانونگذاری و مجریان قانون میتواند به وضع و اجرای مطلوب قوانین در این خصوص کمک کند.
3-1- پیشینه علمی موضوع تحقیق
با بررسیهای به عمل آمده کتاب، پایاننامه و یا مقالهای که قذف صغار را از منظر فقه وحقوق بررسی کرده باشد، به دست نیامد. البته در کتب فقهی امامیه و اهل سنت، از قذف سخن به میان آمده. بهجز شیخ طوسی که به صورت مختصر در کتاب الخلاف در ضمن سایر مباحث فقهی به آن پرداخته، هیچ کدام به طور تطبیقی و مستقل مسأله قذف صغار را بررسی نکردهاند. فقهایی که کم و بیش در این باره سخن گفتهاند، به برخی از آنها اشاره میشود:
الف)کتاب«الخلاف»، نوشته شیخ طوسی، وی که این کتاب را به صورت تطبیق بین مذاهب فقهی به رشته تحریر در آورده است، در جلد چهار ضمن مباحث مربوط به حدود، موضوع قذف صغار را مورد توجه قرار داده و در این باره گفته است:«از شرایط قاذف و مقذوف، بلوغ و عقل است، بنابراین اگر کودک یا مجنون مورد قذف قرار گیرد و یا اینکه دیگری را قذف نماید، حد زده نمیشود، بلکه تأدیب میگردد».
ب) کتاب«شرایع الاسلام فی مسایل الحلال والحرام» نوشته محقق حلی؛ وی در جلد چهار در باب حدود، به تعریف قذف پرداخته و شرایط و ارکان تحقق قذف را بیان کرده و در مورد قذف صغار، تنها به میزان مجازت آن که نباید از ده تازیانه تجاوز شود، اکتفا کردهاست.
ج) کتاب«الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه» نوشته شهید ثانی؛ ایشان در جلد دو این کتاب باب حدود، تمامی ارکان و شرایط قذف را آورده و در مورد قذف صغار میگوید: «صغار به دلیل عدم قوه تشخیص فاقد حد بوده و در تعزیر آنان از ده تازیانه بیشتر تجاوز نمیشود».
در پژوهش حاضر به صورت تطبیقی و مبسوط دیدگاه فریقین بررسی خواهد شد و به مقایسه حقوق موضوعه با فقه امامیه پرداخته میشود.
4-1- اهداف تحقیق
هدف اصلی
شناخت ارکان، شرایط و احکام قذف صغار از منظر فقه و حقوق موضوعه ایران.
اهداف جزیی
1ـ آگاهی ازشرایط فقهی قذف صغار و تفسیر آنها.
2ـ تبیین احکام فقهی حقوقی قذف صغار.
3ـ شناسایی موارد اشتراک و افتراق قذف صغار از منظر فقه و حقوق.
5-1- فرضیه و سوال های تحقیق
سوال اصلی
ارکان، شرایط و احکام قذف صغار در فقه و حقوق موضوعه ایران چیست؟
سوالات فرعی
1ـ قذف چه شرایطی دارد؟
2ـ احکام فقهی حقوقی قذف صغار چیست؟
این مطلب را هم بخوانید :
3ـ قذف صغارازنظر فقه و حقوق موضوعه ایران دارای چه موارد اشتراک و افتراقی است؟
6-1- شرح و روش تحقیق
این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانهای انجام میپذیرد. به این صورت که ابتدا با شناسایی منابع ذیربط، به مطالعه آنها پرداخته و به فیشبرداری از مطالب مورد نیاز اقدام میگردد. سپس با دستهبندی مباحث، به تحلیل دیدگاههای فقهی وحقوقی اهتمام ورزیده و در نهایت، نتیجهگیری لازم صورت خواهد گرفت.
تعاریف و اصطلاحات:
قذف
قذف در لغت به معنای رمی، یعنی انداختن و زدن است.[1] و در اصطلاح فقهای امامیه نسبت صریح زنا و لواط به محصن و محصنه را گویند. [2]در اصطلاح فقهای اهل سنت، صرفأ نسبت زنا به محصن و محصنه است. [3] حقوقدانان نیز آن را به تبع فقها، نسبت زنا و لواط به محصن و محصنه هر چند مرده باشد، تعریف کردهاند
بلوغ
بلوغ، در لغت به معنای رسیدن به چیزی است. وقتی که به مکانی میرسی میگویی «بلغت المکان» به آن مکان رسیدم و در اصطلاح متشرعه، به معنای رسیدن انسان، بلکه سایر حیوانات، به حد خاصی از نیروی بدنی است که به سبب و به مقتضای طبع اولیهاش، اگر مقدمات جماع و احتلام حاصل شود قادر به انزال منی میباشد[4] اما در اصطلاح فقهی وحقوقی بلوغ به رسیدن دختر به سن نه سالگی و پسر به سن پانزده سالگی معنی شده است.[5]
احصان
احصان در لغت از حصن مشتق شده[6] که در اصل به معنای قلعه و جای مستحکم میباشد. اما راغب معتقد است که مجازأ در هر نگه داشتنی بکار میرود.[7] این واژه در اصطلاح فقها معانی مختلفی دارد یکی از آن معنی در باب زنا است که مراد از آن همسر دار بودن هر یک از مرد و زن است به گونهای که با دارا بودن شرایطی خاص، اگر مرتکب زنا شوند، حد رجم بر آنها جاری میشود.[8] ) و از این رو به زنی که مشهور به زنا نباشد اطلاق میگردد.[9] و معنای دوم آن عفیفه، است و به زن محصنه عفیفه گفته میشود. [10] وقتی مردی ازدواج میکند، میگویند: أحصن الرجل.[11] همان طور که در قرآن مجید در مورد حضرت مریم آمده است «وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِنْ رُوحِنَا وَ جَعَلْنَاهَا وَ ابْنَهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ[12] و به یاد آور زنى را كه دامان خود را پاك نگه داشت و ما از روح خود در او دمیدیم و
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-07-01] [ 07:48:00 ب.ظ ]
|