پایان نامه بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر محیط یادگیری تلفیقی |
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر محیط یادگیری تلفیقی (تعاملی – تجربی) بر میزان سواد سلامت دانش آموزان پایه ششم ابتدایی صورت گرفت. طرح این پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنیهای این پژوهش 56 نفر از میان دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان سرپل زهاب در سال تحصیلی 94-93 بودند که به شیوهی «نمونه گیری خوشه ای تصادفی» انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. افراد انتخاب شده از دو کلاس به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته و هر یک از گروههای مورد مطالعه در مدت یک ماه و 10 جلسهی آموزشی 50 دقیقهای، تحت دو شیوهی آموزشی تلفیقی (تعاملی تجربی) و شیوهی مرسوم مدارس قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری متغیرهای مورد مطالعهیک پرسشنامهی 50 سؤالی بود که با مطالعهی منابع علمی مرتبط و با بهرهگیری از نظرات متخصصان در حوزهی آموزش و سلامت تهیه گردیده است. این آزمون به شیوهی دو گزینهای صحیح- غلط و سواد سلامت آزمودنیها را به شکل کلی و در سه مؤلفهی آن شامل: (سواد بهداشتی، سواد درمانی و سواد پیشگیرانه) مورد ارزیابی قرار میدهد. روایی این ابزار با روشهای آماری و نظرسنجی از صاحبنظران تعیین گردیده و پایایی ابزار نیز به شیوهی محاسبهی ضریب همسانی درونی پاسخهای داده شده توسط تعداد 50 نفر از افراد جامعهی آماری و با به کارگیری آزمون آلفای کرونباخ معادل (0.798) برای کل پرسشنامه، و برای سه مؤلفهی سواد بهداشتی (0.841)، سواد درمانی (0.753)، و سواد پیشگیرانه (0.776) تأیید گردید.. تحلیل دادهها در دو بخش و با استفاده از آمارههای توصیفی (میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره) و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل و آزمون تجزیه و تحلیل کوواریانس) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد آموزش به شیوهی تلفیقی (تعاملی –تجربی) در قیاس با روش معمول به شکل معناداری سبب ارتقاء میزان و سطح سواد سلامت (25.448=F ، 0.000=Sig)، سواد بهداشتی (24.189=F ، 0.000=Sig)، سواد درمانی (18.371=F ، 0.000=Sig)، و سواد پیشگیرانه (8.501=F ، 0.005=Sig)، در افراد گروه آزمایش گردیده است.
واژههای کلیدی: یادگیری تلفیقی، تعاملی تجربی، سواد سلامت، سواد درمانی، سواد بهداشتی، سواد پیشگیرانه.
(1-1) مقدمه:
تا پیش از سال 1980، بیشتر روشهای آموزشی، مبتنی بر انتقال دانش با تأکید بیشتر بر نتیجهی یادگیری بودند، نه فرآیند یادگیری. هدف از آموزش، توانا کردن دانش آموختگان برای دریافت اطلاعاتی بود که توسط متخصصان تأیید شده و معلمان – که تنها وسیلهی انتقال دانش به دانش آموزان منفعل هستند – انتقال میدادند. تانگهاناکانوند[1] (2006) معتقد است که در این وضعیت، معلمان به عنوان انتقال دهندگان اطلاعات، و دانش آموزان به منزلهی دریافت کنندگان منفعل دانش انتقال یافته از سوی معلمان، شناخته میشدند. این روش، کمترین میزان شرکت فعالانهی دانش آموزان را در نظر میگرفت و برای تغییر آن، دگرگونی ای اساسی در ساختار تعلیم و تربیت پیشنهاد گردیده است (نفیسی و همکاران، 1390، ص 128).
با درک این نیاز آموزشی، تلاشهای بسیاری از ناحیه پژوهشگران صورت گرفته است تا بتوانند روشهایی مناسب برای آموزش بیابند و تأثیر این روشها را در پژوهشهای میدانی به آزمایش بگذارند. از جملهی این تلاشها، که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، استفاده از روشهای آموزشی تلفیقی در آموزش و فعالیتهای یاددهی یادگیری اس
این مطلب را هم بخوانید :
https://urlscan.io/result/d9cb3955-5ee6-4b95-b6d2-c49febd42459/ت.
مطرح شدن برنامههای درسی تلفیقی در آموزش بیشتر از آنکه به محاسن این برنامهها برگردد، مربوط به معایب برنامههای درسی موضوع محور و سنتی است. در برنامههای درسی سنتی، محتوای دروس برای دانش آموزان به صورت خشک، بی روح، انتزاعی و غیر منطبق با کیفیت یادگیری در محیط طبیعی ارائه میگردد. و هر چه به عمق موضوعهای آموزشی افزوده میشود، جدایی از زندگی بیشتر میگردد. این رویکرد، یادگیرنده را به سوی یک بعدی بودن، اعتقاد بدون دلیل و رقابت به جای همکاری سوق میدهد (شعبانی، 1387، ص 89). لذا این اندیشه که برنامههای آموزش و پرورش زمینهیادگیری انفعالی اندیشههای راکد را فراهم میسازد، به کرات مورد نقد قرار گرفته است به گونهای که وایتهد اظهار ناراحتی میکند که به دلیل تجمع بی هدف دانش انبوه، راکد و بدون استفاده در دانش آموزان، تفکر و اندیشه در آنها متوقف شده است (مهرمحمدی و احمدی، 1380، ص 200).
اما در نقطه مقابل این موضوع، برنامههای درسی تلفیقی وجود دارند که در آن دانش آموزان ارتباط برنامهها را با زندگی واقعی و عینی در مییابند و توانایی مواجهه با مسائل زندگی در آنها به وجود میآید. این برنامههای زمینه ساز رشد روزافزون دانش و اطلاعات دانش آموزان، دارای انعطاف با برنامههای زمان بندی مدارس، موجد شرایط لازم برای تحقق شرایط یادگیری مؤثر فراگیران و پرورش دهندهی مهارتهای فکری سطح بالا در یادگیرندگان میباشند (مهرمحمدی و احمدی، 1380، ص 210 تا 212). استفاده از روشهای تلفیقی برای آموزش مسائل مربوط به زندگی واقعی افراد بیشتر از سایر موضوعات آموزشی مورد توجه بوده است. از جملهی موضوعات مهم آموزشی مرتبط با زندگی واقعی، مباحث مرتبط با سلامت و سواد سلامت است. بنا به تعریف، سواد سلامت میزان ظرفیت فرد برای کسب، تفسیر و درک اطلاعات اولیه و خدمات سلامتی است که برای تصمیمگیری متناسب لازم است (بوهلمن[2] و همکاران، 2004). سواد سلامت حاصل تشریک مساعی عوامل اجتماعی و فردی بوده و به
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-26] [ 04:43:00 ب.ظ ]
|