عنوان                                                                                                          صفحه

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه 2

1-2- بیان مساله 2

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه 4

1-4- اهداف تحقیق 5

1-5- فرضیه­ها 6

1-6- روش تحقیق 6

1-7- تعریف مفاهیم …………………………………………………………………………………………………………………7

1-7-1- بهره­وری کل عوامل تولید……………………………………………………………………………………………………….7

1-7-2- ضریب جینی آموزش…………………………………………………………………………………………………………….8

1-8- محدودیت­های تحقیق 9

1-9- سازماندهی تحقیق 9

فصل دوم: مروری بر ادبیات موضوع

2-1- مقدمه 11

2-2- مبانی نظری 11

2-2-1- دیدگاه­های اقتصاددانان مختلف در مورد اهمیت اقتصادی آموزش و سرمایه انسانی 13

2-2-1-1- دیدگاه اقتصاددانان کلاسیک 13

2-2-1-2- دیدگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک 15

2-2-1-3- دیدگاه اقتصاددانان معاصر 15

2-2-2- سرمایه­گذاری در آموزش و بهره­وری 17

2-2-3- اهمیت توزیع آموزش 18

2-2-4- اهمیت و جایگاه بهره­وری 19

2-2-5- عوامل مؤثر بر بهره­وری نیروی کار، سرمایه و کل عوامل تولید 20

2-2-5-1- برخی عوامل مؤثر بر بهره­وری نیروی کار 20

2-2-5-2- برخی عوامل مؤثر بر بهره­وری سرمایه 21

2-2-5-3- برخی عوامل مؤثر بر بهره­وری کل عوامل تولید 22

 

2-3- مروری بر مطالعات تجربی 24

2-3-1- مطالعات خارجی 24

2-3-2- مطالعات داخلی 28

2-4- جمع­بندی 34

فصل سوم: روند بهره­وری کل عوامل تولید و ضریب جینی آموزش در ایران

3-1- مقدمه 36

3-2- بهره­وری کل عوامل تولید 36

3-2-1- جایگاه بهره­وری در برنامه­های توسعه اقتصادی کشور 37

3-3- ضریب جینی آموزش 39

3-3-1- محاسبه ضریب جینی آموزش 41

3-4- جمع­بندی 45

فصل چهارم: روش­شناسی تحقیق

4-1- مقدمه 47

4-2- مدل تحقیق 47

4-3- معرفی روش تحقیق 48

4-4- آزمون پایایی 49

4-5- روش ARDL 49

4-5-1- الگوهای پویا 49

4-5-2- آزمون هم­انباشتگی روش بنرجی، دولادو و مستر (1992) 52

4-5-3- مدل تصحیح خطا (ECM) 52

4-5-4- آزمون ثبات ساختاری (آماره CUSUM و CUSUMSQ) 53

4-6- جمع­بندی 54

فصل پنجم: یافته­های تحقیق

5-1-مقدمه 56

5-2- بررسی پایایی متغیرها 56

5-3- برآورد مدل با استفاده از الگوی ARDL 58

این مطلب را هم بخوانید :

5-3-1- برآورد مدل کوتاه­مدت 59

5-3-2- بررسی وجود رابطه تعادلی بلندمدت 63

5-3-3- برآورد مدل بلندمدت 63

5-3-4- برآورد مدل تصحیح خطا (ECM) 65

5-4- نتایج آزمون فرضیه 66

5-5- جمع­بندی 67

فصل ششم: جمع­بندی، نتیجه­گیری و پیشنهادها

6-1- مقدمه 70

6-2- مروری بر خطوط کلی تحقیق 70

6-3- نتیجه آزمون فرضیه­های تحقیق 72

6-4- توصیه­های سیاستی 74

6-5- پیشنهادهایی برای پژوهش­های آتی 75

منابع و مآخذ

الف) منابع فارسی 76

ب) منابع انگلیسی 78

پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………………………………..81

مقدمه

بر اساس رویکرد اصلی مطالعه که بررسی اثر کاهش نابرابری آموزشی بر بهره­وری کل عوامل تولید طی دوره 1390-1349 است، در این فصل کلیات تحقیق در نه بخش بیان شده است. در بخش دوم و سوم بیان مسئله و ضرورت و اهمیت موضوع بیان شده است. بخش چهارم و پنجم به اهداف و فرضیه­های تحقیق اختصاص دارد. در بخش ششم به روش تحقیق اشاره شده است. بخش­های هفتم و هشتم به ترتیب به تعریف مفاهیم و محدودیت­های تحقیق اختصاص دارد. در بخش پایانی نیز سازماندهی تحقیق صورت گرفته است.

1-2- بیان مساله

بهره­وری[1] مفهومی است جامع و کلی که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقاء سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسان­ها، که هدفی اساسی برای همه کشورهای جهان محسوب می­شود، همواره مدنظر دست­اندرکاران سیاست، اقتصاد و برنامه­ریزان بوده است. بهره­وری به عنوان یکی از شاخص­های مهم کار­آمدی بخش­ها و فعالیت­های مختلف اقتصادی محسوب می­شود و معیاری مناسب برای ارزیابی عملکرد بنگاه­ها، سازمان­ها و تعیین میزان موفقیت در رسیدن به اهداف می­باشد. بهره­وری به دلیل ماهیت اندیشه و دانش محوری که دارد در سایر ابعاد شکوفایی اقتصادی نظیر نوآوری، کیفیت، مدیریت و حتی اقتصاد کلان آثار مثبت و غیر قابل انکاری را به دنبال خواهد داشت (ابطحی وکاظمی،1378).

در واقع، بهره­وری چگونگی و میزان استفاده از عوامل تولید را در تولید محصول نشان می­دهد که در صورت استفاده بهینه از عوامل تولید، بهره­وری آن­ها افزایش خواهد یافت. بهره­وری کل عوامل تولید[2]، به افزایش تولید ناشی از افزایش در کارایی[3]– افزایش سطح مهارت­ها، تحصیلات نیروی کار، تکنولوژی و غیره- دلالت دارد. بهره­وری کل عوامل تولید به عنوان منبع پویا و دائمی رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد؛ که بر اساس نظریات موجود، سرمایه انسانی[4] به عنوان یکی از مهم­ترین عوامل اثر­گذار شناخته می­شود (امینی و حجازی،1386).

سرمایه انسانی مفهومی گسترده و پیچیده است که شامل انواع مختلفی از سرمایه­گذاری بر روی مردم می‎شود. مفهوم سرمایه انسانی در ادبیات اقتصادی شامل آموزش (تحصیلات)، سلامت، مهارت، تجربه، مهاجرت و دیگر سرمایه­گذاری­هایی می­باشد که رشد آن باعث افزایش بهره­وری نیروی کار و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی می­شود.

آموزش، به عنوان یکی از مفاهیم سرمایه انسانی، توانایی­های متعددی را به نیروی­کار انتقال می­دهد و موجب افزایش قدرت تولید و بازدهی کار می­شود. آموزش از یک سو قابلیت­های نیروی انسانی را ارتقاء می­بخشد و در شکوفا ساختن استعدادها نقش مؤثری دارد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا می­سازد. این دو نقش آموزش هر دو در رشد و توسعه اقتصادی سهم مهمی دارد. دسترسی عادلانه و برابر به آموزش، تحرک اجتماعی و اقتصادی فقرا را ممکن می­سازد و سهم­بری آنان را از تولید افزایش می­دهد. فواید آموزش از سطح فردی فراتر می­رود. شرکت­ها، صنایع و به طورکلّی اقتصاد از بهبود کیفیت سرمایه انسانی که از طریق آموزش به دست می­آید بهره­مند می­شوند. آگاهی از میزان نابرابری آموزش و ریشه­های آن در کشور مهم است؛ زیرا توزیع نابرابر فرصت­های آموزشی، زیان‎های رفاهی قابل ملاحظه­ای برای جامعه دارد. آموزش ناکافی یا نامطلوب، انسان را از شکوفا شدن استعدادها و قابلیت­ها محروم می­سازد، درحالی که بهبود در توزیع فرصت­های آموزش، بهره­وری و خلاقیت را افزایش می­دهد، دسترسی نابرابر به فرصت­های تحصیلی می­تواند به نابرابری­های بیشتر منتهی شود (ایرن[5]، 2007).

تاکنون، تمرکز اصلی بحث روی اندازه­گیری سطح متوسط آموزش بوده است و توجه زیادی به ابعاد توزیعی آن نشده است. بررسی چگونگی توزیع آموزش درک ما از پویایی­های جمعیت و مکانیزم­ها و کانال­های ارتباطی میان آموزش و متغیرهای اقتصادی، نه فقط رشد اقتصادی بلکه کاهش نابرابری[6]، کاهش فقر[7]، دموکراسی و بی­ثباتی سیاسی[8] را بهبود می­بخشد. از این رو مسئله اصلی پیش روی تحقیق حاضر این است که نابرابری آموزشی به عنوان یکی از عوامل موثر بر سرمایه انسانی چه ارتباطی با بهره­وری کل عوامل تولید دارد؟

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه

برای معرفی سرمایه انسانی به عنوان یک عامل مهم بهره­وری در هر دو سطح فردی و اجتماعی دلایل خوبی وجود دارد. همچنین دلایل کافی وجود دارد تا نقش سرمایه انسانی در اقتصاد جهانی شده امروزی، بسیار تعیین کننده و حیاتی قلمداد شود. کارگرانی که دارای قابلیت حل مسئله و توانمندی­های ارتباطی هستند در مقایسه با کسانی که این توانایی­ها را ندارند، در انجام وظایف و کارهایی که نیاز به مهارت دارد بهتر عمل می‎نمایند و علاوه بر این، سریع­تر یاد می­گیرند و خود را با تغییر شرایط بهتر وفق داده و سازگار می­کنند. از این رو، می­توان انتظار داشت که کارگران ماهر نسبت به کارگران غیرماهر دارای بهره­وری بیشتری در هر فرآیند تولید هستند و باید قادر باشند تا تکنولوژی­های پیچیده­تری را به کار بگیرند. اگر مهارت با قابلیت یادگیری بیشتر همراه باشد، دانش جدید به وجود آورده و قابلیت تطبیق با شرایط را فراهم می­کند. به علاوه، یک نیروی کار با آموزش بیشتر، قادر خواهد بود تا هم از طریق بهبود تدریجی در فرآیندهای تولیدی موجود و هم از طریق به کارگیری تکنولوژی­های پیشرفته­تر به نرخ رشد و بهره­وری بالاتری دست یابد و در عرصه­ی رقابت رو به رشد جهانی به طور انعطاف­پذیرتری واکنش نشان دهد. این ملاحظات نشان می­دهد که چون فرایند تولید به طور فزاینده­ای دانش محور[9] شده است به همین خاطر اهمیت سرمایه انسانی به عنوان یک عامل تولید با گذر زمان افزایش یافته است (فونته[10]، 2006).

اگر تنها گروه­ها و اقشار خاصی از افراد به آموزش دسترسی داشته باشند، کسانی که از بهبود بهره­وری و ارتقاء مهارت­های خود محروم هستند تخصص و صلاحیت لازم برای تصدّی مشاغل پردرآمد را به دست نخواهند آورد و به احتمال زیاد از لحاظ اقتصادی در وضعیت نامساعدی قرار خواهند گرفت. از این رو بررسی رابطه تجربی نابرابری آموزشی و بهره­وری کل عوامل تولید مهم به نظر می­رسد. در صورتی که نتایج تحقیق نشان دهنده رابطه مثبت بین ارتقاء سطح آموزشی و بهره­وری­کل عوامل تولید باشد، سیاست­گذاران می­توانند با اتخاذ سیاست­های درست افزایش بهره­وری و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی را موجب شوند (عمادزاده، 1388).

اگر چه بهبود بهره­وری بر اساس اصل عقلانیت اقتصادی همواره باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن امروزه با کم­رنگ شدن مرزهای اقتصادی، رقابت در صحنه جهانی، ابعاد تازه­ای یافته و تلاش برای بهبود بهره­وری، پایه اصلی این رقابت را تشکیل می­دهد. این مسأله به ویژه در اقتصاد ایران که از پایین بودن سطح بهره­وری به صورت مزمن رنج می­برد حائز اهمیت فراوان است. از سوی دیگر اصلاح در توزیع فرصت­های آموزشی و برنامه­ریزی برای حرکت به سوی برابری این فرصت­ها علاوه بر تقویت اقتصاد کلان کشور، در اصلاح توزیع درآمد و بهبود معیشت و رفاه نیروی کار جامعه از طریق ارتقاء بهره­وری آن مؤثر و حائز اهمیت می­باشد.

1-4- اهداف تحقیق

اهداف اصلی تحقیق عبارتند از:

  • بررسی رابطه بین کاهش نابرابری آموزشی و بهره­وری کل عوامل تولید در ایران
  • محاسبه ضریب جینی آموزش به عنوان شاخصی برای بیان نابرابری آموزشی

اهداف فرعی تحقیق عبارتند از:

  • بررسی تأثیر باز بودن تجاری بر بهره­وری کل عوامل تولید در ایران
  • بررسی تأثیر توسعه مالی بر بهره­وری کل عوامل تولید در ایران
  • بررسی تأثیر متقابل باز بودن تجاری و ضریب جینی آموزش بر بهره­وری کل عوامل تولید در ایران

1-5- فرضیه­ها

فرضیه اصلی

  • کاهش نابرابری­های آموزشی تأثیر مثبت بر بهره­وری­کل عوامل تولید در ایران دارد.

فرضیه­های فرعی

  • درجه باز بودن تجاری تأثیر مثبت بر بهره­وری کل عوامل تولید دارد.
  • توسعه مالی تأثیر مثبت بر بهره­وری کل عوامل تولید دارد.
  • اثر متقابل باز بودن تجاری و ضریب جینی آموزش بر بهره­وری کل عوامل تولید مثبت است.

1-6- روش تحقیق

مطالعه حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می­باشد. آمار و اطلاعات لازم با استفاده از روش کتابخانه­ای جمع­آوری شده است. در این مطالعه ضریب جینی آموزش به عنوان شاخصی برای بیان نابرابری آموزشی، برای افراد 15 سال به بالا، با استفاده از مطالعه توماس و همکاران[11](2001)، محاسبه شده است. در ادامه، با بهره­گیری از داده های سری زمانی ایران طی دوره 1390-1349 و رهیافت اقتصاد سنجی ARDL، میزان نابرابری آموزشی و رابطه تجربی آن با بهره­وری کل عوامل تولید مورد آزمون قرار گرفته است. در این بررسی از نرم­افزارهای Eviews 6 و Microfit 4.0 و Matlab 6.5 استفاده شده است.

دلیل انتخاب رهیافت ARDL این است که متغیرهای مؤثر بر بهره­وری کل عوامل تولید معمولاً با تأخیر عمل می­کنند؛ بنابراین باید مدلی برای برآورد استفاده شود که پویایی­های کوتاه­مدت را به بلندمدت مرتبط سازد. همچنین سری­های زمانی مورد بررسی ایستا ( انباشته از صفر) نبوده و مرتبه انباشتگی آن­ها نیز مختلف می­باشد، لذا استفاده از روش­های حداقل مربعات معمولی[12] ، خود رگرسیون برداری[13] و هم­انباشتگی[14] کاربرد نخواهد داشت؛ بنابراین استفاده از رهیافت ARDL به لحاظ عدم در نظر گرفتن مرتبه انباشتگی متغیرها و قابلیت تحلیل نتایج آن در کوتاه­مدت و بلندمدت، می­تواند بهترین الگو جهت تخمین ضرایب مدل­های کوتاه­مدت و بلندمدت باشد (بیژنی، 1386).

1-7- تعریف مفاهیم

متغیرهای اصلی در مطالعه حاضر بهره­وری کل عوامل تولید و ضریب جینی آموزشی است که در ادامه تعریف مفهومی این متغیرها بیان شده است. شایان ذکر است که تعریف عملیاتی این متغیرها در کنار سایر متغیرهای مورد استفاده، در فصل چهارم این مطالعه ذکر شده است.

1-7-1- بهره­وری کل عوامل تولید

در ادبیات اقتصادی برای بهره­وری مفاهیم متعددی توسط اقتصاددانان، مؤسسات و سازمان­های بین­المللی ارایه شده است. در اوایل دهه­ی 1900 بهره­وری را رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید تعریف کردند. در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا[15] (OECD)، تعریف دقیق­تری از بهره­وری ارایه نمود و آن را نسبت ستانده به یکی از عوامل تولید معرفی کرد. عوامل تولید ممکن است سرمایه، کار، موادخام، انرژی و مواد دیگر باشد. سازمان بهره­وری اروپا[16] (EPA) آن را درجه استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید معرفی می­کند و معتقد است که بهره­وری قبل از هر چیز یک دیدگاه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...