1-6-اهداف.. 8
1-7-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق.. 8
1-8-روش تحقیق.. 9
1-9-سازماندهی پژوهش.. 10
فصل دوم: فرزند پروری و انواع روش های فرزند پروری.. 11
2-1-مفهوم فرزندپروری.. 12
2-2-تاریخچه فرزندپروری.. 13
2-3-تعامل والدین- فرزند.. 15
2-4-شخصیت و روابط والدین و فرزندان.. 19
2-5-انواع شیوه های فرزندپروری.. 20
2-5-1-شیوه فرزندپروری مقتدرانه.. 22
2-5-2-شیوه فرزندپروری مستبدانه.. 23
2-5-3-شیوه فرزندپروری سهل گیرانه.. 23
2-6-نگرشهای فرزندپروری.. 24
2-6-1-اقتدار و نفوذ والدین در خانواده و فواید آن.. 25
2-6-2-طبقه اجتماعی و سبک فرزندپروری.. 28
2-6-3-فرهنگ و فرزندپروری.. 29
2-7-نظریههای مرتبط با فرزندپروری.. 30
2-7-1-نظریه بامریند.. 30
2-7-2-نظریه اریکسون.. 37
2-7-3- الگوی زیگلمن.. 38
فصل سوم: بزهکاری جوانان و عوامل موثر در آن.. 42
3-1-تعریف جرم.. 43
2-3-عوامل موثر در بزهکاری جوانان.. 48
2-3-1-عوامل اقتصادی.. 48
3-2-2-عوامل اجتماعی.. 52
3-2-2-1-ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ (ﻫﻤﺴﺎﻻﻥ ﻭ ﻏﻴﺮﻫﻤﺴﺎﻻﻥ).. 52
3-2-2-2-ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻗﻀﺎﻳﻲ (ﻗﻀﺎﺕ، ﺿﺎﺑﻄﻴﻦ ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﻱ، ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﻦ ﺍﺟﺮﺍﻱ ﺣﻜﻢ).. 54
3-2-3-عوامل خانوادگی در بزهکاری اطفال و نوجوانان.. 55
3-2-3-1- ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭﺍﻟﺪﻳﻦ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ.. 57
3-2-3-2-ﻓﻘﺪﺍﻥ ﻳﺎ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﻭﺍﻟﺪﻳﻦ.. 58
3-2-3-3-ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻣﺎﻟﻲ خانواده ها.. 60
3-2-3-4-ﺍﻋﺘﻴﺎﺩ ﻭﺍﻟﺪﻳﻦ ﻳﺎ ﺍﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ.. 60
3-2-3-5-ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ.. 61
3-2-3-6-مسکن خانواده.. 63
3-3-نظریات جرم شناختی.. 64
3-3-1-نظریه آسیب شناسی اجتماعی.. 64
3-3-2-نظریه انحراف رفتاری.. 65
3-3-3-نظریه بی سازمانی اجتماعی.. 66
3-3-4-نظریه برچسب زنی.. 67
3-3-5-نظریه انتقادی.. 69
3-3-6-نظریه یادگیری اجتماعی.. 70
3-3-7-نظریه هم نشینی افتراقی.. 71
فصل چهارم: تعامل بین روش های فرزندپروری و ارتکاب جرایم از سوی جوانان.. 74
4-1-اهمیت خانواده در تربیت فرزندان.. 75
4-2-خانواده و گرایش به جرم.. 76
4-3-ضروت اجتناب خانواده ها از فرزندپروری سهل گیرانه.. 78
4-4-خانواده و نقش پیشگیری از ارتکاب جرایم.. 79
4-4-1- بازدارندگی والدین از معاشرت فرزندان با دوستان ناباب.. 80
4-4-2- جلوگیری خانوادهها از راهیابی آلودگیهای محیطی به كانون خانوادگی.. 80
4-4-3- نقش خانوادهها در پیشگیری از وقوع جرائم جنسی دوران جوانی.. 80
4-4-4- نقش مهر و محبت تربیتی در محیط خانواده در پیشگیری از وقوع جرم.. 81
4-4-5- ضرورت تقویت حس مذهبی و اعتقادی فرزندان توسط خانواده.. 82
4-4-6- اجتناب والدین از ستیزههای خانوادگی و طلاق.. 83
4-4-7- هدفدار كردن زندگی برای فرزندان توسط والدین.. 84
4-4-8- اجتناب والدین از تنبیهات بدنی فرزندان در تربیت.. 85
این مطلب را هم بخوانید :
4-4-9-خانواده و پر کردن اوقات فراغت در پیشگیری از جرایم جوانان.. 86
4-4-10-پیشگیری آموزش محور خانواده ها.. 99
4-4-11-پیشگیری کنترل مدار.. 101
4-4-12-پیشگیری عاطفی مدار از انحرافات فرزندان.. 102
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات.. 104
5-1-نتیجه گیری.. 104
5-2-پیشنهادات.. 107
فهرست منابع.. 108
چکیده
جوانی دورهای است كه والدین متوجه میشوند كه فرزند آنها، دیگر آن پسربچه یا دختربچه دیروزی نیست و بسیار جسور و تا حدی عصیانگر، زبر و زرنگ و منطقی است. او عقاید شخصی خود را بیش از پیش محكم تر و روشنتر بیان میكند. در واقع او به طور دائم، برای كسب هویت تلاش میكند و در جسم، افكار، هیجانها، آرزوها و روابط او با دیگران دگرگونیهایی به وجود میآید. مطالعات و بررسیها نشان میدهد پدر و مادر و خانواده نقش مهمی در زندگی جوانان امروز ایفا میكنند و ارتباط پدر و مادر با خانواده یكی از دو متغیری است كه جوانان را دائماً از ارتكاب اعمال با ریسك بالا حمایت می كند. خانواده نخستین محیطی است كه جوان در آن پرورش مییابد و در رفتار بعدی فرد فوقالعاده مؤثر است و نقش مهمی را ایفا میکند، كه این نقش در رفتارها و نوع شیوههای تریتی(فرزندپروری) آنها متبلور میشود. با توجه به اینكه والدین یا همان محیط خانواده تشكیل دهندههای اصلی و اولیه هر كانون خانواده هستند، نوع نگاه آنها نسبت به فرزند یا جایگاه فرزند در خانواده، شكل رابطه آنها را با فرزندان مشخص و هدایت میكند. طبیعتاً فرزندان نیز نسبت به كنشهای والدین، واكنش نشان میدهند. این واكنشها در گذر زمان در شكل شخصیت آنان انعكاس مییابد. یعنی حركت اصلی و اولیه توسط والدین آغاز میشود. نوع تشویقها، تنبیه و تحذیرها، بی اعتناییها و رفتارهای والدین در مراحل اولیه زندگی فرد آثاری برای دورههای بعدی در او بر جای میگذارد. هدف كلی این پژوهش، بررسی رابطه بین شیوههای فرزند پروری والدین با ارتكاب جرایم میباشد.
واژگان کلیدی: روش های فرزندپروری، والدین، رفتارهای پرخطر، بزهکاری، جوان
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1-مقدمه
هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت كند چنان چه از خانوادههایی سالم برخوردار نباشد. بی هیچ شبهه هیچ یك از آسیبهای اجتماعی نیست كه فارغ از تأثیر خانواده به وجود آمده باشد. خانواده اساسیترین نهاد جامعه پذیر كردن فرزندان به ویژه در سالهای حساس اولیه زندگی است. خانواده تحت شرایط صحیح، كودكان را آماده میسازد تا تواناییهای بالقوه خود را شناسایی كنند و به عنوان افراد بالغ، نقشهای سودمندی را در جامعه به عهده گیرند. فرزندان در فرآیند جامعهپذیری در خانواده، امر و نهی والدین، تقلید و همانندسازی را كه از مهمترین شیوههای انتقال ارزشها، هنجارها و سنتهای اجتماعی است یاد میگیرند. در حقیقت، در خانواده است كه فرزندان میآموزند كه چه چیزی درست و چه چیزی غلط است. طبیعـی است كه خانواده نقش قابل ملاحظهای در شكلگیری شخصیت و رفتار فرزند دارد(زارعی:1389، 219).
شیوه هایی كه والدین در تربیت فرزندان خود به كار میبرند به سه دسته سهل گیرانه، مقتدرانه و دموكراتیك یا اقتدار-منطقی تقسیم میشوند. در شیوه سهل گیانه والدین اجازه می دهند فرزند هرچه خود دوست دارد و یا منطقی می داند انجام دهد و هیچ نظارتی بر اعمال او ندارند، در روش مقتدرانه عمدتا نظر فقط نظر والدین است وفرزند حق هیچ اظهار عقیده ای ندارد در غیر این صورت مورد تنبیه والدین قرار میگیرند و در شیوه دموكراتیك والدین به طور منطقی بر اعمال فرزند نظارت نموده و در موقعیت مقتضی به او اجازه اظهار نظر میدهند(فضلی :1389، 80).
رفتارهای پرخطر یا جرایم ارتکابی، رفتارهایی هستند كه سلامت و بهزیستی جوانان را در معرض خطر قرار میدهد. بر این اساس رفتارهای پر خطر به دو گروه تقسیم میشوند، گروه اول شامل رفتارهایی می شوند كه بروز آنها سلامت خود فرد را به خطر میاندازد و گروه دوم رفتارهایی هستند كه سلامت و تندرستی دیگر افراد جامعه را تهدید میكند. لذا، از آنجایی كه میزان خطرپذیری جوانان نسبت به دیگر دورههای سنی بالاتر است، گرایش بیشتری به این نوع رفتارها دیده میشود. از جمله رفتارهای پرخطری كه برای دیگران تهدید كننده می باشد، می توان به رفتارهای ضداجتماعی، مثل دزدی، پرخاشگری، گریز از مدرسه، فرار از خانه و رفتارهای جنسی و از جمله رفتارهای پرخطری كه برای خود فرد خطـرزا میباشد، میتوان به مصرف الكل، مصرف سیگار و روابـط جنسی نامطمئن اشاره كرد.
1-2-بیان مسئله
مطالعات و بررسیها نشان می دهد خانواده نقش مهمی در تربیت و پرورش فرزندان دارد و ارتباط پدر و مادر با فرزندان دو متغییری است که در اعمال و رفتار کودکان نقش مهمی ایفا می کند. نظریه پردازان جامعه شناسی انحرافات، در سالهای اخیر با تكیه بر ملاك سن و تأكید بر تعریفی رسمی كه قانون از انحرافات ارائه می دهند، رفتار انحرافی را به این صورت تقسیم كرده اند كه اگر رفتار انحرافی توسط نوجوان و جوان صورت گرفته باشد، بزهكاری و اگر توسط بزرگسالان انجام شود، جرم تلقی می شود.
اما نکته اساسی و قابل بحث در این تحقیق نتایج تأثیراتی است كه هریك از شیوه های فرزند پروری می تواند بر روی فرزند داشته باشد و ارتباطی كه این تأثیرات با برخی نگرشها، به خصوص نسبت به رفتارهای بزهكارانه، دارد. در واقع انسان چون موجودی اجتماعی است و در ارتباط با محیط های اجتماعی مختلف قرار دارد، از هر محیطی چیزی می آموزد تا در مجموع، از فرد بدونِ هویت تبدیل به شخصِ اجتماعی و دارای هویت اجتماعی شود و طبیعی است كه این فرد شهروندی مثمرثمر برای جامعه خویش می شود و در گذر از فردی بدون هویت به شخص اجتماعی، فعالیت جامعه پذیری نسبت به وی اعمال می شود. امر جامعه پذیری توسط منابع مختلف بر روی انسان عملی شده و هریك بخشی از شخصیت فرهنگی و اجتماعی شخصِ اجتماعی شده را می سازند.
در این بین، خانواده در اكثر جوامع نقش اصلی را ایفا می كند كه این نقش در رفتارها و نوع شیوههای فرزندپروری آنها متبلور می شود. با توجه به اینكه والدین تشكیل دهنده های اصلی و اولیه هر كانون خانواده هستند، نوع نگاه آنها نسبت به فرزند یا جایگاه فرزند در خانواده، شكل رابطه آنها را با فرزندان مشخص و هدایت می كند. طبیعتاً فرزندان نیز نسبت به كنشهای والدین، واكنش نشان می دهند. این واكنشها در گذر زمان در شكل شخصیت آنان انعكاس می یابد. یعنی حركت اصلی و اولیه توسط والدین آغاز میشود. حركت والدین تحت تأثیر جهان بینی یا سرمایههای فرهنگی آنان صورت می گیرد.
قابل ذكر است محیط اجتماعی كه افراد جوانان در آن با مشكلاتی مواجه می شوند، در مورد نسلهای مختلف جوانان با یكدیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. بر این اساس این پژوهش ضمن بررسی تأثیر هریك از شیوه های فرزندپروری والدین در رابطه با ایجاد نگرش مثبت به رفتارهای بزهكارانه جوانان، به ارتباط برخی عوامل دیگر در ایجاد این نوع نگرش نیز خواهد پرداخت.
1-3-پیشینه تحقیق
در خصوص موضوع فوق با این عنوان در سایت های حقوقی معتبر مانند سایت Iran doc، سیکا سایت(SID)، سایت نورمگز، سایت جاد دانشگاهی و کتابخانه ملی جستجویی گستردهای انجام شده که در خصوص موضوع فوق با این عنوان هیچ گونه تحقیقی تاکنون ثبت نگردیده است ولی در خصوص موضوعات مشابه با این عنوان چندین تحقیقات صورت گرفته که به مختصر برخی از این موارد را بیان خواهیم کرد:
- حجت االله مهرافروز و مهرناز شهرآرای( 1381) دریافتند كه بین نگرش شیوه های فرزندپروری مادر (اقتدار منطقی) و پیشرفت تحصیلی رابطه ای مثبت وجود دارد و بین نگرش نسبت به شیوه فرزندپروری مادر (استبدادی) و پیشرفت رابطه منفی معنی داری وجود ندارد. همچنین بین نگرش نسبت به شیوه های فرزندپروری مادر (اقتدار منطقی، آزادگذاری، استبدادی) و مكان كنترل دانش آموز رابطه ای معنادار مشاهده نشد.
- پروین كدیور(1372) به این نتیجه رسید كه: الف. بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس فرزندانشان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، ب. بین نگرش تربیتی والدین و عزت نفس دختران رابطه بیشتر و قویتری نسبت به پسران وجود دارد.
- عباس رحمتی و همكاران( 1386) به نتایج زیر دست یافتند: در افسردگی، وسواس اجبار، حساسیت در روابط متقابل، هراس، روانپریشی و شكایات جسمانی، دانش آموزانی كه میزان بیشتری از اختلالات را نشان داده اند، دارای والدین بی توجه و مستبدی بودند. همچنین در مقایسه ای ای اضطراب، خصومت و تفكر پارانوئیدی تفاوتی در چهار شیوه فرزندپروری مشاهده نشد.
- ناهید هواسی( 1380) به نتایج زیر دست یافته است: بین خانوادههایی كه دارای نوجوانان معتاد هستند با خانواده هایی كه دارای نوجوانان عادی هستند، از لحاظ روشهای فرزندپروری تفاوت وجود دارد. همچنین غیر از روش فرزندپروری سهل گیری، دیگر روشهای فرزندپروری (پذیرش، طردكننده، دیكتـاتوری) با اعتیاد رابطه منفی دارند. در ضمن نتایج تحقیق نشان داد كه بین مناطق (شمال، مركز و جنوب) از لحاظ روشهای فرزندپروری تفاوت معناداری مشاهده شده است.
- سهرابی و حسنی(1386) به بررسی رابطه شیوههای فرزندپروری با رفتار ضداجتماعی دختران نوجوان پرداختند. نتایج این تحقیق رابطه معنادار و مستقیمی را بین شیوه فرزندپروری مستبد با رفتار ضداجتماعی نشان داد، در حالی که رابطه منفی با قرزندپروری مقتدر گزارش کردند.
1-4-سوالات
[سه شنبه 1399-07-01] [ 12:40:00 ق.ظ ]
|