کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



1-6- تعریف عملیاتی و نظری متغیرها 7

1-6-1- تعریف مفهومی زوجین متقاضی طلاق.. 7

1-6-2- تعریف عملیاتی زوجین متقاضی طلاق.. 7

1-6-3- تعریف مفهومی ویژگیهای شخصیتی.. 8

1-6-4- تعریف عملیاتی ویژگیهای شخصیتی.. 8

1-6-5- تعریف مفهومی اختلالات شخصیت… 8

1-6-6- تعریف عملیاتی اختلالات شخصیت… 8

1-6-7- تعریف مفهومی منبع کنترل.. 8

1-6-8- تعریف عملیاتی منبع کنترل.. 8

فصل دوم……………………………………………………………………………………………….. 9

2-1- پیشگفتار. 10

2-2- طلاق 10

2-2-1-زمینه­های تاریخی طلاق.. 12

2-2-2- نظریه­های طلاق.. 12

2-2-2-1-نظریه همسان همسری.. 13

2-2-2-2-نظریه طرحواره 13

2-2-2-3-نظریه مبادله. 14

2-2-2-4-نظریه توزیع قدرت.. 14

2-2-2-5-نظریه نیاز- انتظار 14

2-2-2-6-نظریه‌ نظامها 14

2-2-2-7-نظریه تصورات اجتماعی.. 14

2-2-2-8-نظریه خود میان بینی.. 15

2-2-2-9-نظریه مشکلات اقتصادی.. 15

2-2-2-10-نظریه شبکیه. 15

2-2-2-11-نظریه بوهن.. 16

2-2-2-12-نظریه ویسمن.. 16

2-2-2-13-نظریه مل کرانتزلر. 17

 

2-2-2-14-نظریه سیستمی خانواده 17

2-2-2-15-نظریه خطر و تاب آوری.. 18

2-2-2-16-نظریه دلبستگی.. 18

2-2-3-طلاق و دنیای مدرن.. 18

2-2-4-شیوع طلاق در ایران.. 19

2-2-5- علل و عوامل طلاق.. 19

2-3- ویژگی­های شخصیتی… 23

2-3-1-نظریه­های شخصیت… 24

2-3-1-1-نظریه تیپ­شناسی.. 24

2-3-1-2-نظریه رفتارگرایی.. 24

2-3-1-3-نظریه روانکاوی.. 24

2-3-1-4-نظریه انسان­گرایی.. 25

2-3-1-5-نظریه صفات.. 25

2-3-2-نقش شخصیت و عوامل جمعیت شناختی در روابط زناشویی و طلاق.. 28

2-4- مفهوم و تعریف اختلالات شخصیت… 30

2-4-1-انواع اختلالات شخصیت… 30

2-4-1-1-اختلال شخصیت پارانوئید30

2-4-1-2-اختلال شخصیت اسکیزوئید31

2-4-1-3-اختلال شخصیت اسکیزوتایپال.. 32

2-4-1-4-اختلال شخصیت ضد اجتماعی.. 32

2-4-1-5-اختلال شخصیت مرزی.. 33

2-4-1-6-اختلال شخصیت نمایشی.. 33

2-4-1-7-اختلال شخصیت خود شیفته34

2-4-1-8-اختلال شخصیت اجتنابی.. 34

2-4-1-9-اختلال شخصیت وابسته35

2-4-1-10-اختلال شخصیت وسواسی.. 35

2-5- مفهوم و تعریف منبع کنترل.. 36

این مطلب را هم بخوانید :

2-5-1- انواع منبع کنترل.. 36

2-5-1-1- منبع کنترل درونی.. 36

2-5-2-2- منبع کنترل بیرونی.. 37

2-5-3- نوسان در پیوستار منبع کنترل.. 38

2-5-4- پیامدها و تاثیرات منبع کنترل.. 39

2-5-4-1- سلامت روان و هیجانات منفی.. 39

2-5-4-2- موفقیت و شکست.. 39

2-5-4-3- بهداشت جسمانی.. 39

2-5-5-منبع کنترل براساس دیدگاه‌های متفاوت… 40

2-5-5-1-نظریه درماندگی آموخته شده 40

2-5-5-2-نظریه اسناد. 40

2-5-5-3-نظریه یادگیری اجتماعی راتر. 40

2-5-5-4-نظریه خود کارآمدی بندورا 41

2-5-6-منبع کنترل و روابط همسران.. 41

2-6-پیشینه پژوهشی.. 41

2-6-1- پیشینه داخلی.. 41

2-6-2- پیشینه خارجی.. 44

2-7-جمع­بندی… 47

فصل سوم…………………………………………………………………………………………….48

3-1- روش تحقیق… 49

3-2- جامعه پژوهش….. 49

3-3-شیوه نمونه­گیری و حجم نمونه. 49

3-4-ابزار جمع­آوری اطلاعات… 49

3-4-1-پرسشنامه چند محوری بالینی میلون 3.. 49

3-4-2-پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو50

3-4-3- پرسشنامه منبع کنترل زناشویی میلر (MMLOC) 50

3-4-4-پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی خصوصیات مربوط به ازدواج.. 50

3-5-شیوه جمع آوری داده­ها و تجزیه و تحلیل آنها 51

3-6-ملاحظات اخلاقی… 51

فصل چهارم…………………………………………………………………………………………..52

4-1- یافته های توصیفی……………………………………………………………………………………………..53

4-2-یافته‌های استنباطی.. 62

4-3- یافته‌های جانبی.. 79

فصل پنجم……………………………..80

5-1- تبیین فرضیه ها…………………….81

5-2- تبیین یافته‌های جانبی مربوط به مدت ازدواج و دلائل طلاق.. 92

5-3- محدودیت‏های پژوهش….. 92

5-4- پیشنهادها 93

5-2-1- پیشنهادات پژوهشی.. 93

5-2-2- پیشنهادات کاربردی… 93

منابع…………………………………….95

منابع فارسی.. 95

منابع انگلیسی……………………………101

پیوست………………………………….106

1-1- مقدمه

خانواده اصلی ترین هسته­ی هر جامعه و كانون حفظ سلامت و بهداشت روانی است و نه تنها محل تأمین نیازهای عاطفی، مادی، تكاملی و معنوی اعضای خود است بلكه مبدأ بروز عواطف انسانی و كانون صمیمانه­ترین روابط و تعاملات بین فردی نیز می­باشد (فاض، حق شناس و کشاورز، 1390). یکی از عواملی که می تواند این کانون گرم و صمیمانه را تهدید کند و موجب ناراحتی ها و مشکلات متعددی در این کانون گرم و صمیمانه شود، بروز آسیبی تحت عنوان طلاق است كه آثار مخرب آن در ابعاد اجتماعی فوق العاده زیاد بوده و موجب ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری می شود. طلاق نوعى گسســت و جدایى و اخلال در بنیان هاى اساســى خانواده اســت كه منجر به جدایى همیشــگى مى شــود (محقق داماد، 1387). طلاق فرایندی است كه با تجربة بحران عاطفی هر دو زوج شروع می شود و بـا تـلاش بـرای حـل تعـارض از طریق ورود به موقعیت جدید با نقـشهـا و سـبك زنـدگی جدید خاتمه می یابد (گاتمن[1]، 1993). طلاق به معنای فروپاشی مهمترین نهاد جامعه پذیری در جامعة انسانی اسـت. به درستی می توان پذیرفت که طلاق در آنجایی بیشتر رخ می دهد و تعدد می پذیرد که روابط بین انسان ها دچار بحران و مشکل شده باشد (ساروخانی، 1376). به اعتقاد مارکمن[2] (1993) تقریبا همه زوجینی که ازدواج می کنند در ابتدای ارتباطشان سطح بالایی از رضایت زناشویی را گزارش می­کنند. اما این رضایت از رابطه در طی زمان در میان بسیاری از زوجین کاهش می یابد (برادبری[3]، 1998). این کاهش تدریجی رضایت مندی اعضای خانواده، ابتدا سبب گسستگی روانی و سپس گسستگی اجتماعی و در نهایت طلاق می شود. طلاق شایع‌ترین جلوه تعارض شدید است و در نهایت بالغ بر نیمی از زوج‌هایی در صدد مشاوره هستند طلاق می گیرند (ورسینگتون[4]، 2005). واژه طلاق در زبان فارسی به معنای بیزاری و جدایی کامل است (فاتحی دهاقانی و نظری، 1389). طلاق بارزترین آشفتگی زناشویی است  و در همه جوامع حالت همه گیر پیدا کرده است. طلاق همانطور که بر جامعه آثار شوم می گذارد، تعادل انسان ها را ناپایدار می سازد و باعث از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده می شود و همبستگی بین زن و مرد را می گسلد (ستوده و بهاری، 1386).

نهـاد خانواده در دنیای كنونی، به طور گسترده ای طلاق را تجربه می كند؛ البتـه ایـن بـدان معنا نیست كه خانواده در گذشته با این پدیده مواجه نبوده است، ولـیكن طـلاق نیـز مانند تمام پدیده های دیگر، تغییر ماهیت یافته اسـت. امـروزه طـلاق اغلـب گـزینش اختیاری افراد است و به نظر می رسد نسبت به گذشته پدیدهای عادی و عملی بهنجار انگاشته می شود و به گونه ای روزافزون اقدامی برای رهـایی از تـنش خـانوادگی تلقـی می گردد. زمانی طلاق آخرین راه حل یك زندگی مشترك محـسوب مـی گردیـد و تـا رسیدن به آن نقطة پایانی، تمامی راهها برای تداوم زندگی زناشویی آزمون می شد، اما اكنون طلاق همچون ازدواج، امری طبیعی محسوب می شود و در اكثر جوامع روشـی پذیرفته و نهادینه شده برای پایان ازدواج است (محبی، 1380).  طلاق یک مسأله اجتماعی و آسیبی جدی در جامعه امروز است که اگر چه در فرهنگ و تاریخ ایران عمومیت نداشته، اما رشد سریع و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قانونی و روانی که بر ابعاد مختلف جامعه دارد، امری نگران کننده است. در واقع خانواده امروز در مرحله­ای حساس قرار دارد، که به طور گسترده ای طلاق را تجربه می کند (آزاد،1377). بررسی در زمینه آسیب شناسی خانواده نشان می دهد که طلاق یکی از متداول ترین مسائل خانواده در جوامع امروزی است بطوری که در بسیاری از جوامع آمار طلاق رقم بالایی را نشان می دهد (اخوان تفتی، سیف،1387). در حال حاضر جهان با روند رو به افزایش طلاق مواجه است. آمار جهانی در ارتباط با طلاق مؤید این واقعیت است. در آمریکا 20 درصد کودکان در خانه‌هایی زندگی می کنند که فقط یکی از والدین (به طور معمول مادر) عهده دار خانواده است (قطبی، 1383). بر اساس آمار رسمی در ایران از هر 1000 مورد ازدواج، حدود 200 مورد به طلاق منجر می شود و ایران چهارمین کشور جهان از نظر میزان نسبت طلاق به ازدواج معرفی شده است (یوسفی، 1390).

اگرچه طلاق هم اکنون در جوامع روشی پذیرفته شده و نهادینه شده برای پایان ازدواج است، به عنوان یك مســئله اجتماعی می تواند زمینه بروز بســیاری از مسائل و پیامدهای متفاوت و بعضا زمینه بروز بســیاری از آسیب های اجتماعی دیگر در سطوح فردی و سطوح جتماعی را فراهم آورد. از یك سو این آثار و پیامدها می تواند عوارضی را برای زنان و مردان و از سوی دیگر برای فرزندان به همراه داشته باشد. از  جمله آثار و عوارض منفی طلاق بر زنان مطلقه مشــكلات اقتصــادی و معیشــتی، تن دادن بــه ازدواج های موقت و یا خــارج از عرف اجتماعی، افســردگی، سرخوردگی و كاهش رضایت از زندگی، پذیرش نقش های چندگانه و تعدد نقش ها، روی آوردن به آسیب هایی همچون قتل، خودكشی، اعتیاد، فحشا، سرقت، انزوا و اختلال در مناســبات و تعاملات اجتماعی، مشــكلات جنســی و روی آوردن به انحرافات جنســی و فساد اخلاقی، مشكلات ناشــی از عدم حضانت فرزندان، دلتنگی و از دست دادن ســلامت روانی و جســمی و … هستند. برای مردان فشارهای روحی و روانی، ابتلا به انواع آسیب ها مثل اعتیاد به مواد مخدر، الكل، اختلافات رفتاری، خودكشــی و انحرافات جنســی و قرار گرفتن در معرض انواع بیماری های عفونی و ویروسی، از دست دادن پیوندها و همبستگی با خانواده، طرد خانوادگی و اختلاف با ســایر اعضای خانــواده، تن دادن به ازدواج های موقــت و ازدواج های ثانویه، اختلاف بین فرزندان با همسر در صورت ازدواج مجدد، از جمله آثار و پیامدهای منفی طلاق برای مردان است. آثار و عوارضی که طلاق برای فرزندان به همراه دارد، از آن جهت قابل اهمیت اســت كه می تواند زمینه بروز بســیاری از اختلالات رفتاری، روحی و روانی در آنان باشــد و زندگــی فــردی و اجتماعی آتی آنان را بــه مخاطره اندازد. از جمله عواملی که می تواند در ایجاد تعارض و طلاق در بین زوجین نقش زیادی داشته باشد، عوامل شخصیتی از قبیل ویژگی های شخصیتی، اختلالات شخصیت و منبع کنترل زناشویی می باشد. بنابراین هدف این پژوهش مقایسه ویژگی های شخصیتی، اختلالات شخصیت و منبع کنترل در زوجین عادی و متقاضی طلاق است.

  • بیان مساله

طلاق علل متعددی دارد و كمتر می توان برای آن علل محدودی را در نظر گرفت. طلاق از آن دسته پدیده های اجتماعی است كه دارای علل متعدد و در اكثر مواقع پیچیده است. پژوهشگران متعددی در داخل و خارج از کشور به بررسی  این مسئله پرداخته و به علل و ریشه ها و به ویژه پیامدها و عوارض فردی، خانوادگی و اجتماعی آن توجه کرده­اند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که عوامل برون روانی از جمله دخالت دیگران در زندگی و تفاوت منزلتی (فاتحی دهاقانی و نظری، 1389؛ قطبی، 1383)، برآورده نشدن انتظارات زوجین (فخرایی و حکمت، 1389)، مشکلات مالی و اقتصادی ( شیرزاد و کاظمی فر، 1383؛ قطبی، 1383و میلر[5] و همکاران، 2003)، اعتیاد، فقر و بیکاری و اختلاف فرهنگی (شیرزاد و کاظمی فرد، 1383؛ توسلی و ندوشن، 1390)، بیکاری مردان (شیرزاد و کاظمی فرد، 1383) و عوامل درون روانی از جمله عدم تفاهم اخلاقی و عقیدتی زوجین (قطبی، 1383) ، مهارت‌های ارتباطی ضعیف (هنریان و یونسی، 1390) و… در روابط زوجین و در نتیجه طلاق تاثیر به سزایی دارند که از بین آن ها ویژگی‌های درون روانی از اهمیت به سزایی برخوردارند. زیرا این عوامل با تمام جنبه‌های زندگی افراد مثل آموزش، شغل و عملکردهای بین فردی مرتبط هستند (دوروس، هانزال و سگرینا[6]، 2011).

از جمله ویژگی‌های درون روانی که به نظر می رسد ثبات روابط زوجین را تحت تاثیر قرار می دهد، ویژگی‌های شخصیتی، اختلالات شخصیتی و منبع کنترل زناشویی در زوجین می باشد. شــخصیت، می تواند تأثیرات پایداری بر روابط زناشــویی داشــته باشــد (شاهمرادی و همکاران، 1390). همچنین برخی از ویژگیهای شــخصیتی و اختلالات روانی، تنشها و تعارضات را بین زوجها افزایش می دهد و تداوم زندگی زناشویی را تهدید می كند (عطاری و همکاران، 1385). کارنی و برادبوری[7] (1997) معتقدند كه بعضی تمایلات شــخصیتی مانند روان رنجوری آســیب پذیری های پایداری را به وجود می آورند كه بر چگونگی انطباق زوجها با تجارب فشــار آفرین تأثیر می گذارد. این انطباق نیز بر رضایت آنها از روابط زناشویی مؤثر است. بسیاری از روانشناسان و خانواده درمانگران، ویژگی های شخصیتی زوجین  و کیفیت روابط بین اعضای اصلی خانواده را مهمترین عامل در موفقیت و عدم موفقیت هر ازدواجی می دانند. در واقع زناشویی، ازدواج دو شخصیت است. هر یک از زوجین با پیشینه تحولی و سبک شخصیتی و ترکیب عوامل زیست شناختی، محیطی و تجربی گوناگونی به زندگی مشترک قدم می گذارند. یافته های پژوهشی نشان می دهد که عوامل و ابعاد شخصیتی بهتر از متغیرهای تقویمی مثل سن، تحصیلات یا سابقه جدایی در گذشته کیفیت روابط زناشویی را پیش بینی می کند (بنتلر و نیوکمپ[8]، 1998). پژوهش ها نشان داده اند که ثبات و پایداری یک ازدواج با هماهنگی ویژگی‌های شخصیتی زوجین مرتبط است. محققان معتقدند که یک توافق عمومی وجود دارد که خصوصیات شخصیتی نقش مهمی در نتایج منفی یا مثبت روابط زناشویی دارد (آتاری[9] و همکاران، 2006). پژوهش ها به این نتیجه رسیدند که ویژگی های شخصیتی یکی از مهمترین عامل ها در شکل گیری، حفظ، و فروپاشی ازدواج هستند. به طور کلی، ویژگی های شخصیتی بر شیوه ای که همسران یکدیگر را درك و با هم تعامل می کنند تأثیر می گذارد و تعیین می کند که چگونه اختلافات زناشویی درك و مطرح می شوند (بارلدس دیک[10] و بارلدس-دی جکسترا[11]، 2006). رابینز[12] و همکاران (2000) نشان دادند که از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، ویژگی روانرنجورخویی قدرتمندترین پیش بینی کننده عدم ثبات رابطه و نارضایتی زناشویی است. دونلان[13] و همکاران (2004) با اشاره به تحقیقات متعدد انجام شده، بر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-06-31] [ 07:53:00 ب.ظ ]




1 -4-    اهداف پژوهش………………………………………………..13

1-4-1- هدف کلی…………………………………………………….13

1-4-2- اهداف جزئی……………………………………….13

  • سؤال و فرضیه­های پژوهش………………………………………………………………………………………………………………….13
  • تعاریف مفهومی ………………………………………………………………………………………………………………………………….14
  • تعاریف عملیاتی ………………………………………………………………………………………………………………………………….16

 فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهشی

2-1- مقدمه……………………………………………..19

2-2-اضطراب سلامتی……………………………..19

2-2-1- نظریه های مرتبط با اضطراب سلامتی ………….23

2-2-2- پژوهش های صورت گرفته در زمینه اضطراب سلامتی……………….26

2-3- حساسیت پردازش حسی………………………………..27

2-3-1- تعریف حساسیت پردازش حسی…………………………28

2-3-2- ابعاد مختلف حساسیت پردازش حسی………………..28

2-3-3- پژوهش های انجام شده در زمینه حساسیت پردازش حسی……..29

2-4-الگوهای استرس و مقابله………………………………………………34

2-4-1- هیجان……………………………………………….36

2-4-2- تنظیم هیجان………………………………………37

2-4-3- الگوی فرایند تنظیم هیجان………………………………..38

2-4-4- تنظیم شناختی هیجان……………………………………..41

2-5-الگوهای سرشت و منش………………………42

2-5-1- تعریف الگوهای سرشت و منش……………………….43

2-5-2- ارتباط آسیب پرهیزی و اضطراب…………….46

2-6- خلاصه و جمع‌بندی…………………………….50

فصل سوم: روش پژوهش

3-1- مقدمه…………………………………………………………53

3-2- روش پژوهش…………………………………53

3-3- جامعه آماری………………………………53

3-4-روش نمونه گیری…………………………………….53

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

3-5- ابزارهای اندازه‌گیری…………………………54

3-5-1- پرسشنامه اضطراب سلامت………………………54

3-5-2- پرسشنامه حساسیت پردازش حسی……………….55

3-5-3- پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان………………57

3-5-4- پرسشنامه الگوهای سرشت و منش…………………………..58

3-6- روش­های تجزیه و تحلیل داده­ها……………………..59

3-7-روش اجرا……………………………………………………………60

فصل چهارم: یافته­های پژوهش

4-1-مقدمه…………………………………………………………………………62

4-2- آمار توصیفی………………………………………………………62

4-3-آمار استنباطی…………………………………………………..68

4-3-1- پاسخ به سؤال پژوهش…………………………………………68

4-3-2 – فرضیه اول…………………………70

4-3-3- فرضیه دوم…………………………………70

4-3-4- فرضیه سوم…………………………….72

4-3-5- فرضیه چهارم………………………………….75

4-4-یافته جانبی…………………………75

فصل پنجم:  بحث و نتیجه گیری

5-1-مقدمه………………………………………………………..79

5-2- تحلیل سؤال و فرضیه ها…………………………..79

5-2-1 – سؤال پژوهش…………………………………79

5-2-2فرضیه اول………………………………………80

5-2-3- فرضیه دوم……………………………………82

5-2-4- فرضیه سوم………………………………83

5-2-5 فرضیه چهارم…………………………………..86

5-3- پیشنهادها……………………………………………..87

5-3-1- پیشنهادهای پژوهشی………………………..87

5-3-2- پیشنهادهای کاربردی………………………88

 

این مطلب را هم بخوانید :

5-4-محدودیت­ها ی پژوهش……………………………89

فهرست منابع و مؤاخذ

6-1-منابع فارسی……………………………………………………..90

6-2- منابع لاتین……………………………………..92

– مقدمه

پرستاران به عنوان تنها گروه حرفه ای که در طول 24ساعت شبانه روز، خدمات خود را به صورت مستمر ارائه می کنند، از یک سو حفظ سلامت افراد را به عهده داشته و از سوی دیگر هماهنگ کننده فعالیت سایر اعضاء تیم بهداشتی درمانی می باشند (هروآبادی و مرباقی[1]، 2007).

امروزه در محیط های درمانی کشورهای مختلف، شاهد عدم تمایل پرستاران به ادامه کار و درگیری با شغل های دوم غیر مرتبط با پرستاری، تمایل به ترک کار، درخواست بازنشستگی قبل از موعد، شکایت از حجم کار زیاد و کمبود نیروی انسانی بوده و در این میان در بخش های مراقبت های ویژه از جمله )[2]CCUواحد مراقبت قلبی) و ICU[3](واحد مراقبت ویژه) و نیز در بخش های دیالیز و آنکولوژی[4] (سرطان شناسی)، این مشکلات حادتر و میزان اضطراب و استرس از سایر بخش ها چشم گیر تر است (ساترلند و کوپر[5] ،2000). تحقیقات نشان داده که رویارویی دایمی با بیماران، داشتن مسؤولیت سلامت انسان ها، انجام فرایندهای بالینی، مواجه با بیماران در حال احتضار، برخورد با موقعیت های اضطراری و اورژانس، می تواند باعث کاهش عملکرد مطلوب پرستاران شود و بر سلامتی روانی و جسمانی آنها تأثیر بگذارد ( گرینید، جیم و راگر[6]، 2001).

پرستاران در مقابل محرک های محیطی، از خود پاسخهای روانی بروز می دهند که این پاسخها ممکن است سبب شود وظایف خود رابه خوبی انجام ندهند و راهنماییها را خوب متوجه نشوند. مسائل روانی پرستاران یک بیمارستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم نه تنها در میزان رضایت بیماران آن بیمارستان از خدمات بهداشتی- درمانی مؤثر است، بلکه در مسیر بهبود جسمی–روانی آنان نیز تأثیر خواهد داشت  ( گرینید، جیم و راگر، 2001)

اضطراب سلامت[7] اختلال شناختی گسترده ای است که بصورت ادراک نادرست درباره علایم و تغییرات بدنی که نتیجه باورهای فرد در مورد بیماری یا سلامت است شکل می گیرد (سالکووسکیس و وارویک[8]، 2000). در الگوهای شناختی- رفتاری، اضطراب سلامت از نگرانی و ترس مداوم نسبت به سلامت که به وسیله ارزشیابی نادرست هدایت می شود، تعریف می گردد (سالکووسکیس و وارویک، 2000) .

این الگوها بیانگر چندین شکل مهم از اضطراب سلامت هستند که شامل :

1) قاطعیت در مورد داشتن بیماری (پافشاری بر این باور که یک نفر دارای یک بیماری جدی است).

2) اشتغال ذهنی و نگرانی در مورد بدن (توجه بیش از حد روی احساس های بدنی و مشکلات بدن).

3) ترس در رابطه با بیماری (ترس از یک نفر که مبتلا به یک بیماری جدی است، یا در آینده به یک بیماری جدی مبتلا می شود (پاتریک و آسموندسون[9]، 2009) .

می توان اضطراب سلامت را بر روی یک پیوستار در نظر گرفت که در یک انتهای پیوستار سطوح خفیف اضطراب سلامت قرار دارد که توسط بیشتر افراد تجربه می شود (تایلور[10] و آسموندسون، 2004) . برای افرادی که در این انتها از طیف (سطوح خفیف) قرار می گیرند، اضطراب قابل تحمل است و با گذشت زمان برطرف می شود و افراد به طور سازگارانه، جویای توجه پزشکی برای درمان مشکل می شوند، یا می توانند برای اطمینان، به طور مکرر، راهنمایی پزشکی دریافت کنند (تایلور و آسموندسون، 2004) . در انتهای دیگر پیوستار شکل شدید اضطراب سلامت قرار دارد، مانند اضطراب بیماری و نیز به شکل شدیدتر نشانگان اختلال بدنی شکل ([11]DSM-5، 2013). این شرایط اغلب به دنبال پافشاری برای داشتن یک بیماری جدی، علی رغم اطمینان داشتن از عدم بیماری است و می تواند منجر به ایجاد اختلالات مهمی شود (پاتریک ، آسموندسون، 2009) .

مطالعات همه گیر شناسی گزارش می کنند که بیشتر از 9% بیماران بستری در مراکز پزشکی درمانی، اضطراب سلامت را تجربه می کنند و شیوع آن در جمعیت عمومی بیشتر از 5% گزارش شده است (گریدز و بارسکی[12]، 2004 ) . در رابطه با مدل شناختی – رفتاری، عوامل متعددی مانند پردازش شناختی اطلاعات و ارزشیابی شناختی نقش مهمی در ایجاد و حفظ اضطراب سلامت دارند (سالکووسکیس و وارویک ، 2000) . اطلاعات درونی نظیر حس های بدنی، نشانه های بدنی و فیزیکی، یا محرکهای بیرونی مرتبط با بیماری، (مانند شنیدن ابتلا یک دوست به بیماری)، دارای قدرت بالقوه برای فعال کردن شناخت معیوب در مورد سلامت و بیماری هستند. عوامل درونی و بیرونی منجر به اضطراب شدید در مورد سلامت شخصی و رفتارهای مرتبط با سلامت و تصمیم گیری و ادراک اطلاعات مرتبط با سلامت است (سالکووسکیس و وارویک ، 2000).

یکی از مشاغلی که به واسطه محیط کار در معرض ابتلا به اضطراب سلامت هستند پرستاری است و از طرفی در راستای راه کارهای ارتقاء سلامت، تمرکز روی مشاغل مرتبط با سلامت و هم چنین محیط کاری آنها، همان اهمیت توجه به بیماران را دارد ( گرینید، جیم و راگر، 2001).

محتوای نظریه شناختی که توسط بک (1976) مطرح شده است، بیان می کند که اضطراب سلامت و خود بیمار انگاری می تواند از سایر اختلالات به وسیله محتوای باورهای تخریبی ناشی از آن تفکیک گردد. افرادی که دچار اضطراب سلامت هستند سعی می کنند که نسبت به تغییرات بدنی هشیار و حساس باشند. زمانی که شخص به طور ارادی به بدنش توجه زیادی داشته باشد، میزان ادراک و هیجان ها در وی افزایش پیدا می کند (بارسکی و همکاران، 2002). بسیاری از احساس ها مانند خارش، سرفه یا خمیازه کشیدن از نظر آنها دارای یک تفکیک بیمار گونه است که می تواند به وسیله توجه دیگران و واکنش های دیگران گسترش یابد (بارسکی و همکاران،2002) .

زمانی که اطلاعات هیجانی نتوانند در فرایند پردازش شناختی ادراک ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار آشفتگی و درماندگی می شود و این ناتوانی،سازماندهی عواطف و شناختهای او را تحت تأثیر قرار می دهد. حساسیت پردازش حسی[13] بعنوان یک ویژگی خلق و خوی شخصیتی به شمار می رود که توسط حساسیت نسبت به تحریکات درونی و بیرونی از قبیل محرک های هیجانی و اجتماعی که علت پیدایش آن می باشد، مشخص می شود (جاگیلوز[14] و همکاران، 2011).

آرون و آرون[15] (1997)از حساسیت پردازش حسی بعنوان ساختاری که گرایش به پردازش انواع مختلفی از اطلاعاتی که از اهمیت بیشتری نسبت به سایر اطلاعات دریافت شده از محیط برخوردار هستند، یاد می کنند. همچنین حساسیت پردازش حسی اشاره دارد به شناسایی و پاسخ افراد به تعداد معدودی از محرک های موجود درمحیط می باشد.

هم چنین مطالعات شناختی بیانگر این است که افراد مبتلا به اضطراب سلامت در مقایسه با افراد غیر مبتلا به اضطراب سلامت، به احتمال بیشتری علایم بدنی را به عنوان یک ضعف سلامتی یا بیماری جدی تعبیر می کنند ( بارسکی، 2002) . به احتمال بیشتری باور می کنند آن ها ضعیف هستند و توان مقابله با استرس را ندارند (رایف[16]، 1998). برای برآورد بیش از اندازه شانس ابتلا به بیماری و یا تخمین بیش از اندازه خطر یک بیماری تمایل بیشتری نشان می دهند  . ممکن است اطلاعات گسترده ای صرفأ در زمینه بیماری ها داشته باشند نه در زمینه های دیگر( بارسکی، 2002).

از سوی دیگر روش های مقابله با چنین تنش ها و تشویش های روانی و رویارویی با مشکل های کاری می تواند تا حدودی شرایط روانی محل کار را مساعدتر نماید.مدیریت هیجان ها به منزله فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هرگونه اشکال و نقص در تنظیم هیجان ها می تواند فرد را در برابر اختلال های روانی همچون اضطراب و افسردگی آسیب پذیر سازد(گارنفسکی و کرایج[17]، 2005).

به اعتقاد محققان چگونگی ارزیابی شناختی فرد در هنگام روبه رو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ها و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است (گارنفسکی و همکاران، 2003).

مفهوم کلی تنظیم شناختی هیجان دلالت بر شیوه شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان دارد (اوکسنر و گروس[18]، 2004 و 2005). بعبارت دیگر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا واقعه آسیب زا برای آنها اطلاق می گردد.

کلونینجر در مدل عصبی_زیستی خود مطرح کرده است، که سامانه های سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی[19] و متشکل از سامانه های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال سازی، تداوم و بازداری رفتار در پاسخگویی به گروه های معین از محرک ها هستند.

بازداری رفتاری در پاسخ به محرک های تنبیه یا نبودن پاداش است. تفاوت های فردی در قابلیت وقفه یا بازداری رفتاری[20]،آسیب پرهیزی[21] نامیده می شود. کلونینجر آسیب پرهیزی را به همراه دو بعد دیگر نوجویی و پاداش وابستگی که هر یک دارای چهار مقیاس فرعی هستند در قسمت سرشت معرفی کرد (کلونینجر[22]، 1987 و 1991).

 

1-2– بیان مسأله

حرفه و شغل هر فرد نقش تعیین کننده در سلامت روان دارد. پرستاری از مشاغلی است که همواره با عوامل متعدد و تنش زای محیط کار رو به رو است. ماهیت این شغل به گونه ای است که با ترکیبی از نقش ها از طریق فعالیت های فنی، مهارتهای حرفه ای، روابط انسانی و احساس همدردیدر ارتباط است و هر کدام از این فعالیت ها نقش و مسئولیت زیاد را برای پرستار موجب می شود. افسردگی در زنان پرستار در اکثر موارد به علت رویدادهای تنش زای زندگی کاری بالا می باشد (مایرس[23] و همکاران، 2005). مؤسسه ملی و بهداشت شغلی اعلام کرده است که از 130 شغل مورد بررسی، پرستاری رتبه 20 را در مراجعه به پزشک جهت مشکلات ناشی از عدم سلامت جسمانی و روانی کسب کرده اند (رافی ، 1387).بنابراین به نظر می رسد که بعلت حساس بودن مسئولیت های شغلی پرستاران و تعامل مداوم آنها با بیماران، پرستاران همواره در معرض مخاطرات بیماریهای جسمی و روانی و تنش های منفی قرار می گیرند(درخشان و صالحی،1384، میرصدری،1389). دربین آنان پرستاران شاغل در بخش های ویژه به دلیل شرایط خاص ناشی از محیط کار و بیماران ممکن است بیشترین استرس را تحمل نمایند. ازجمله عوامل تنش زای بخش ویژه می توان به مواردی همچون ارتباط کاری با سایر پرستاران و کارکنان تیم بهداشتی، ارتباط و مکالمه با بیمار و همراهان وی، سطح بالای دانش و مهارت مورد نیاز برای کار در این بخش، حجم کاری بالا، لزوم پاسخ سریع و بی درنگ پرستار به موقعیت های فوری، تماس مداوم با بیماران اورژانسی، مسئولیت سنگین مراقبت از بیماران بخشهای ویژه و در معرض قرار گرفتن مشاهده مستقیم مرگ بیماران اشاره کرد(مک گراس[24] و همکاران، 2003). متخصصان سلامت گزارش کرده اند که پرستاران، نگرانی های جدی را در رابطه با ماهیت شغلی شان تجربه می کنند. آنها به واسطه تماس مداوم با بیماران و استفاده مکرر ازتجهیزات تیز همچون آمپول و غیره و تماس مستقیم با خون و مایعات بدن بیماران و مواد شیمیایی بیمارستان و داروهای پزشکی خطرناک از قبیل شیمی درمانی و غیره در معرض خطرهای جدی و نگرانی های مرتبط با سلامتی شان می باشند ( ریوجر[25]  و همکاران، 2007).

سلامت[26] مفهوم پیچیده ای است که شامل قواعد و رشته های مختلف نظیر پرستاری، پزشکی، فلسفه و روانشناسی می شود که هرکدام از این اجزاء سعی در تعریف سلامت داشته اند .دامنه تعریف سلامت از تعریف کاملی که توسط سازمان جهانی بهداشت[27] مبنی بر وضعیتی که سلامت کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه فقط عدم داشتن بیماری، تا تعریف سنتی سلامت که محدود به نداشتن بیماری جسمی است، گسترده شده است  ( ریوجر  و همکاران، 2007).

یکی از ابعادی که سلامت روانشناختی را تحت تأثیر قرار می دهد، اضطراب است به طوری که امروزه اختلالات اضطرابی[28] بیشترین شیوع را در دسته بندی اختلالات روانی دارند. میزان شیوع اختلالات اضطرابی در طول مراحل زندگی از 8% تا 29% دامنه دارد (مک گراس و همکاران، 2003). یکی از انواع اختلال های اضطراب، اضطراب سلامت است.

اضطراب سلامت اختلال شناختی گسترده ای است که بصورت ادراک نادرست درباره علایم و تغییرات بدنی که نتیجه باورهای فرد در مورد بیماری یا سلامت است ، شکل می گیرد (سالکووسکیس و واردیک، 2000).اضطراب سلامت پیوستاری است که در یک سوی آن نگرانی های خفیف مرتبط با احساس های بدنی و در سوی دیگر آن ترس های شدید مرتبط با سلامت و اشتغال ذهنی با احساس های بدنی قرار می گیرد (تانگ[29] و همکاران، 2007). ضابطه بندی اضطراب سلامت که به وسیله سالکووسکیس مطرح شده بیانگر آن است که برخی افراد طیف وسیعی از عوامل از جمله تغییرات بدنی، اطلاعات پزشکی، مشاوره های پزشکی، نتایج آزمایشها و نیز واکنش ها و توصیه های دیگران را به غلط بعنوان علایمی از یک بیماری جسمی خطرناک تفسیرمی کنند(سالکووسکیس و وارویک، 2001). این سوءتعبیرهای مبتنی بر خطر منجر به شکل گیری فرض ها و افکار منفی بیشتری می گردد. این افکار غالبأ به وسیله تصویرهای ذهنی هیجانی تقویت می شود و به این ترتیب فرد اضطراب سلامت شدیدی را تجربه می کند. افرادی که اضطراب سلامتی شدید را تجربه می کنند واجد ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب بیماری[30] براساس پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی[31] هستند. اختلال اضطراب بیماری بعنوان یکی از اختلال های نشانگان بدنی[32] که ویژگی اساسی آن گرایش مداوم به سوءتعبیر فاجعه آمیز علایم و نشانه های بی خطر جسمانی بعنوان شواهدی مبنی بر وجود یک بیماری خطرناک می باشد، پذیرفته شده است (DSM-5 ، 2013). یکی از مشاغلی که به واسطه محیط کار در معرض ابتلا به اضطراب سلامت هستند پرستاری است و از طرفی در راستای راه کارهای ارتقاء سلامت، تمرکز روی مشاغل مرتبط با سلامت و هم چنین محیط کاری آن ها، همان اهمیت توجه به بیماران را دارد((مک گراس[33] و همکاران، 2003).

می توان ادعا کرد که بخش عظیمی از رفتارهای ما تحت تأثیر عوامل زیستی می باشد. از آنجا که دیدگاه ها و نظریه های زیست شناختی_شخصیت، جایگاه ویژه ای در متون علمی جهان دارد، طی سالیان متمادی تلاش های زیادی برای پیوند بین روانشناسی و زیست شناسی صورت گرفته است. و باعث این شد که روانشناسان میان روان و تن و نیز رفتار و مغز پلی بزنند. حاصل این گونه تلاش ها در گرایش های علمی نظیر علوم عصب پایه نوروپسیکولوژی بازتاب خوبی داشته است (کاویانی،1386). برای مثال در اختلال نشانگان بدنی، اضطراب بیماری نتیجه محدودیت آگاهی و درک احساس های در افراد مبتلا می باشد، و از طرفی دیگر افراد مبتلا به این عارضه ، احساس های فردی خود را دقیق درک نمی کنند(DSM-5 ، 2013). زمانی که اطلاعات هیجانی نتوانند در فرآیند پردازش شناختی ادراک ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار آشفتگی و درماندگی می شود و این ناتوانی، سازماندهی عواطف و شناخت های او را تحت تاًثیر قرار می دهد. حساسیت پردازش حسی[34] به عنوان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]




خانواده ،ساختار علمی از دنیای ظاهری خانواده است که بر اساس ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر و اینکه اعضا چه معنایی از این ارتباط دارند تعریف می شود .(فرهمند،1391). در رابطه ی زوجی خود پنداره ی هر فرد و باورهایش در مورد توانایی های خود نقش بسزایی در ایجاد و حتی کنترل فرسودگی زناشویی دارد.سرمایه ی روانشناختی موضوعی است که هر فرد به صورت باور او به توانایی هایش برای دستیابی به موفقیت ،داشتن پشتکار در دنبال کردن اهداف ،ایجاد اسنادهای مثبت درباره ی  خود و تحمل کردن مشکلات تعریف می شود (دیانت نسب 1393) .با توجه به اینکه زندگی زناشویی مملو از هیجانات مثبت و منفی است روش برخورد با هیجانات و تنظیم و کنترل شان از ویژگی های تاثیر گذار در کنترل کیفیت زندگی زناشویی می تواند باشد. بنابراین تنظیم شناختی هیجان به فرایند شناختی اطلاق می شود که اطلاعات برانگیزاننده ی هیجانی را با راهبردهای مختلف مدیریت می کنند .(واحدی و همکاران،1392).

2-1 بیان مسئله:

خانواده و در راس آن ، رابطه ی زناشویی با قراردادی قانونی و مقدس به نام ازدواج شکل می گیرد و ازدواج و تشکیل خانواده و تلاش برای حفظ آن از اصیل ترین رفتارهای اجتماعی است ،به گونه ای که علی رغم آمار بالای طلاق ، قرار داد ازدواج همچنان مهترین و مقدس ترین تعهد عاطفی و قانونی بین زن و مرد بوده و انتخاب همسر یکی از حساس ترین و سرنوشت ساز ترین انتخاب های پیش روی هر فرد بزرگسالی است. رایج ترین دلیل ازدواج ، عشق است .ازدواج از روی عشق یعنی مجموعه ای از احساسات عمیق و مثبت ما به یک فرد دیگر از جمله دلبستگی ،علاقه صمیمیت ،آمیختگی ،هوس و تفاهم(غلامی پور ،1390).

زمانی که افراد پا به عرصه ی زندگی زناشویی می گذارد با انتظارات و توقعات خاصی ،که از پیش در ذهن خود داشته وارد این رابطه می شوند اما زمانی که متوجه می شوند واقعیت چیزی دیگر است به تدریج دچار نوعی احساس سرخوردگی و دلخوری و در نهایت فرسودگی زناشویی [1] می شوند(اسدی و همکاران ،1392). 

 فرسودگی مجموعه علایم خستگی عاطفی ،زوال شخصیتی و کاهش بهره وری می باشد . خستگی عاطفی به تهی شدن یا خالی شدن منابع عاطفی که به وسیله تقاضاهای بین فردی ایجاد می شود ،بر می گردد.زوال شخصیت به رشد منفی و گرایشات بی رحمانه و عیب جویانه و بدگمانانه به گیرنده خدمات فردی داشتن تاکید دارد که بعضی آشفتگی ها و پریشانی ها را شامل می شود که کاملا با جنبه روانپزشکی این نشانه ها متفاوت است (نیازپور،1388). اندرسون و پاینز[2](1998)، فرسودگی زناشویی را به عنوان یک خستگی جسمانی ، عاطفی و روانی که در شرایط درگیری طولانی مدت همراه با مطالبات عاطفی ایجاد می شود ،می دانند .دراین تعریف خستگی جسمانی[3] با کاهش انرژی، خستگی مزمن ، ضعیف و تنوع وسیعی از شکایت های جسمی و روان تنی مشخص می شود . درحالیکه خستگی عاطفی[4] شامل احساسات درماندگی ، ناامیدی و فریب می شود،خستگی روانی[5] به رشد نگرش منفی نسبت به خود و کار و زندگی بر می گردد (داورنیا،1392). به اعتقاد کایزر[6](1996) ،سرخوردگی و فرسودگی زناشویی ،کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی،بی علاقگی و بی تفاوتی زوجین به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است .دریک ازدواج سرخورده یک یا هر دو زوج ضمن تجربه احساس گسستگی از همسر و کاهش علایق و ارتباط متقابل ، نگرانی های قابل توجهی در خصوص تخریب فزایند رابطه و پیشروی به سمت جدایی و طلاق دارند .کایزر معتقد است با وجود اینکه

این مطلب را هم بخوانید :

تحقیق رایگان با موضوع مشارکت مردم، نقش برجسته، طبقه حاکم تمامی ازدواج ها به نوعی سرخوردگی را تجربه می کنند ،اما بسیاری از این ازدواج ها با کیفیت پایین ادامه یافته و زندگی متاهلی بی ثباتی را تشکیل می دهند که متمایز به فروپاشی است و اگر چه ممکن است لزوما به طلاق منجر نشود ولی مسلما با فراوانی افکار و تصورات درباره جدایی همراه خواهد بود .کینزل و ناسون [7](2000)فرسودگی را یک تجربه روان شناختی شخصی و درونی می دانند که احساسات ،انگیزش،انتظارات و نگرش های فرد را تحت تاثیر قرار می دهد (فیض آبادی 1392).

حال سوال و مسئله ای که پیش می آید این است که چه چیز باعث می شود عشق اولیه که می تواند تضمین کننده ی استحکام بنیه ازدواج باشد به تدریج رنگ می بازد؟ چه چیز پیش می آید که زوجین بعداز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




2-1- مقدمه11

2-2- اهداف پیشرفت… 11

2-2- 1- هدف‌ها 11

2-2-2- انگیزش پیشرفت… 11

2-2-3- رابطه سطح دشواری تکلیف و انگیزش پیشرفت… 13

2-2-4- تعاریف اهداف‌پیشرفت… 13

2-2-5- جهتگیری هدف… 14

2-2-6- انگیزه هدف… 15

2-2-7- نظریه ها و مدل های مطرح شده در جهت‌گیری اهداف پیشرفت… 16

2-2-8- مدل نیکولز18

2-2-9- مدل ایمز وآرچر18

2-2-10- مدل سه بخشی الیوت و چارچ، الیوت و هاراکیویکز19

2-2-11- مدل2×2 الیوت و مک گریگور20

2-3- شخصیت… 22

2-3-1- تعریف های شخصیت… 22

2-3-2- رویکرد روانکاوی.. 23

2-3-3- مراحل تحول شخصیت در نظریه فروید25

2-3-4- رویکرد نوروان‌کاوی.. 27

2-3-5- نظریه کارل یونگ…. 27

2-3-6- نظریه آلفرد آدلر29

2-3-7- نظریه کارن هورنای.. 30

2-3-8- نظریه اریک فروم32

2-3-9- نظریه سالیوان33

2-3-10- نظریه هنری موری.. 33

2-3-11- رویکرد عمر و نظریه اریک اریکسون34

2-3-12- رویکرد صفت: وراثت شخصیت… 36

2-3-13- نظریه گوردون آلپورت… 38

2-3-14- نظریه ریموند کتل.. 40

 

2-3-15- نظریه هانس آیزنک…. 43

2-3-16- مدل پنج عاملی شخصیت… 48

2-3-17- ارتباط شخصیت با انگیزش و اهداف پیشرفت… 51

2-4- کمال‌گرایی.. 52

2-4-1- کمال‌گرایی از نگاه متقدمین روان‌شناسی.. 53

2-4-2- تعریف‌های کمال‌گرایی.. 53

2-4-3- کمال‌گرایی بهنجار و نابهنجار54

2-4-4- الگوی سه بُعدی کمال‌گرایی.. 55

2-4-5- علت‌شناسی.. 56

2-4-6- رابطة كمالگرایی با هدفگرایی و انگیزه‌ی پیشرفت… 57

2-4-7- ارتباط کمال‌گرایی با شخصیت… 58

2-5- رضایت تحصیلی.. 58

2-5-1- بهزیستی روان‌شناختی، روان‌شناسی مثبت‌نگر و رضایت‌مندی.. 58

2-5-2- مدل شش عاملی ریف در تبیین بهزیستی روان‌شناختی.. 59

2-5-3- مدل بهزیستی ذهنی داینر59

2-5-4- مفهوم رضایت‌مندی.. 60

2-5-5- مدل سه بعدی احساس خوشبختی(بهزیستی) ذهنی.. 60

2-5-6- رضایت تحصیلی و رضایت از زندگی.. 61

2-5-7- تعاریف رضایت از زندگی.. 61

2-5-8- دیدگاه عینی و فاعلی در بررسی کیفیت زندگی.. 62

2-5-9- تفاوت جنسیتی در رضایت از زندگی.. 63

2-5-10- تأثیر عوامل درونی و بیرونی بر رضایت از زندگی.. 63

2-5-11- تعاریف رضایت تحصیلی.. 63

2-5-12- عوامل فردی و محیطی مؤثر بر رضایت تحصیلی.. 64

2-5-13- مدل شناختی- اجتماعی در تبیین رضایت تحصیلی.. 64

2-5-14- ارتباط رضایت تحصیلی با پیشرفت تحصیلی و عملکرد66

2-6- مروی بر پژوهش‌های مرتبط انجام شده در داخل و خارج کشور68

2-6-1- پژوهش‌های انجام ‌شده در داخل کشور. 68

 

این مطلب را هم بخوانید :

2-6-2- پژوهش‌های انجام شده در خارج از کشور. 70

فصل سوم: روش شناسی پژوهش…. 74

3-1- مقدمه: 74

3-2- طرح پژوهش: 74

3-3- جامعه، نمونه، روش نمونه‌گیری و اجرا 74

3-4- ابزار پژوهش: 75

3-5- روش تجزیه و تحلیل دادهها 78

فصل چهارم: یافته‌های پژوهش…. 80

4-1- مقدمه: 80

4-2- بخش اول: اطلاعات توصیفی.. 80

4-3- بخش دوم: اطلاعات استنباطی.. 81

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری… 87

5-1- بحث و نتیجه گیری: 87

5-2- محدودیت های پژوهش: 96

5-3- پیشنهادهای پژوهش: 96

فهرست منابع98

الف) منابع فارسی… 98

ب) منابع لاتین… 102

ضمیمه: نمونه پرسشنامه‌ها 104

چکیده انگلیسی.. 108

چکیده فارسی

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اهداف پیشرفت، کمال گرایی و شخصیت در پیش‌بینی رضایت‌تحصیلی دانش‌آموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. 330 نفر (159 پسر و 171 دختر) از دانش‌آموزان دختر و پسر پایه‌های سوم و چهارم (پیش‌دانشگاهی) مقطع متوسطه شهر ورامین با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شده و به سؤالات پرسشنامه‌های؛ سنجش جهت‌گیری‌های هدفی میدگلی، مقیاس کمال‌گرایی هویت و فلت، پرسشنامه پنج عامل شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و خرده مقیاس رضایت از مدرسه هیوبنر پاسخ دادند.  نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین ویژگی‌های شخصیتی؛ برون‌گرایی، سازگاری، گشودگی، مسئولیت‌پذیری؛ اهداف تبحری و اهداف عملکردی و کمال‌گرایی خودمدار با رضایت‌تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین روان‌رنجورخویی با رضایت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. در نتیجه تحلیل رگرسیون با روش گام به گام مشخص شد که متغیرهای؛ ویژگی شخصیتی گشودگی و اهداف تبحری به عنوان بهترین پیش‌بین برای رضایت تحصیلی عمل می‌کنند. یافته‌های این پژوهش وجود ارتباط بین اهداف پیشرفت، کمال‌گرایی و ویژگیهای شخصیتی با رضایت تحصیلی را نشان داد. بنابراین می توان اهداف پیشرفت، کمال‌گرایی و ویژگی‌های شخصیتی را به عنوان متغیرهای پیش‌بین و مؤثر در میزان خشنودی و رضایت از تحصیل دانش آموزان در نظر گرفت.

واژه‌های کلیدی: اهداف پیشرفت، شخصیت، کمال‌گرایی، رضایت تحصیلی، اهداف تبحری

1-1- مقدمه:

جوامع بشری در گذر تاریخ برای پاسخگویی به نیازهایشان چند نهاد عمده اجتماعی را پدید آورده‌اند که در کنار اقتصاد، سیاست، دین و خانواده، آموزش نیز به عنوان یکی از پنج نهاد اصلی جامعه به شمار می رود. کارکرد اصلی نهاد آموزش که رابطه تنگاتنگی با فرهنگ و سایر نهادهای اجتماعی دارد، ارائه دانش و مهارت‌های لازم به افراد برای زیستن در جامعه و به عهده گرفتن نقش‌های اجتماعی است(ربانی و ربیعی، 1390). نهاد آموزش در کشور ایران بزرگترین سازمان ها را در خود جای داده است. این نهاد یکی از نهادهای آغازین است که در هر جامعه‌‌ی شناخته شده در طول تاریخ وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت. هرچند ساختار نهاد آموزش در سایه‌ی پیشرفت‌های تکنولوژیک، ممکن است در طول زمان تغییر کند، ولی کارکرد آن همچنان انتقال فرهنگ، دانش، مهارت‌ها و فنون به نسل بعدی است(قلی پور و پیران نژاد، 1386).

رضایت‌مندی در آموزش نه تنها می تواند به تعیین سطح لذت تجربه شده از سوی دانش‌آموز بپردازد، بلکه اثربخشی آموزش‌های ارائه شده را نیز تعیین می‌کند. رضایت‌مندی تحت عنوان ادراک ارضای لذت‌بخش نیازها و خواست‌ها تعریف شده است. به اعتقاد سو (2004) رضایت‌مندی یک داوری است که دانش‌آموزان بر مبنای ارزیابی اسناد عملکرد یک مبادله‌ی خاص انجام می دهند(سرتیون گارن و کرایریت، 2006؛ به نقل از نادی، محمدی و سیادت، 1388). مدرسه تأثیری عمیق بر زندگی نوجوان می گذارد و موقعیتی مرکزی در تعریف احساس کلی نوجوانی از اجتماع دارد. احساس تعلق و پیوند با مدرسه، به شماری از پیامدهای مثبت آموزش و روان‌شناختی از قبیل خود پنداره، مهارت‌های اجتماعی، انگیزش، موفقیت و پیشرفت تحصیلی مربوط است. موفقیت تحصیلی، انگیزش‌های دانش‌آموز و اتمام دوره تحصیلی با موفقیت نیز می تواند به عنوان پیامد مثبت احساس تعلق و پیوند با مدرسه محسوب شود(پشت مشهدی، احمدآبادی، پناهی، محمدی و رفیعی، 1389).

انگیزه و رضایت باعث بر انگیخته شدن علاقه و تمایل بیشتر به جستجو و کنجکاوی، کشف ایده‌های نوین و گسترش باور و اندیشه و عمل می گردد. (حسام و ثناگو، 1391) عوامل فردی و محیطی می‌تواند رضایت از تحصیل و پیشرفت دانشجو [و دانش‌آموز] را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از مطالعات بر این باورند که رضایت تحصیلی[1] با انگیزه، شخصیت، پیشرفت تحصیلی و دستاوردهای حرفه‌ای فرد در ارتباط است(ادراکی، رامبد و عبدلی، 1390).

در رابطه با انگیزش فراگیران، جهت‌گیری هدف پیشرفت از جمله چهارچوبهای نظری جدید است که نقش آن به عنوان یک سازه کلیدی در مطالعه انگیزش مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش‌ها نشان می دهد که کیفیت انگیزش فراگیران در کلاس درس به تعریف موفقیت در آن موقعیت بستگی دارد. اهداف موفقیت به عنوان دلایل و مقاصدی که فرد برای گرایش یا درگیرشدن در تکالیف برای خود مشخص می‌کند، تعریف می‌شود(پنتریچ[2]، 2003).

از سوی دیگر کمال‌گرایی[3] به عنوان ویژگی شخصیتی، باعث می شود که دانش‌آموزان انتظارات بالایی از خود داشته و دائم تلاش کنند عملکرد بهتری داشته باشند و به طور مداوم از خود ارزیابی انتقادی داشته باشند(داوری، لواسانی و اژه‌ای، 1391).

متغیر دیگری که در پژوهش حاضر مد نظر بوده و به عنوان عاملی مؤثر در پیش‌بینی رضایت تحصیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، شخصیت[4] است. برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی باعث می‌شوند تا افراد درموقعیتهای گوناگون زندگی رفتارهای سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند. داشتن آگاهی و دانش لازم درباره‌ی شخصیت، [صرفاً] به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل گوناگون رشد شخصیت نمی‌آید بلکه این دانش در پیشگیری یا اقدام احتمالی در مورد بروز اختلال‌ها و نابسامانی‌های شخصیتی نیز می‌تواند به کمک فرد بیاید(سروقد،برزگر و بلاغی، 1390).

1-2- بیان مساله

آموزش زیربنای اصلی پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی در جهان امروزی محسوب می‌شود. تمدنی که بشر امروزی به وجود آن افتخار می‌کند، در حقیقت نتیجه انباشت تجربه‌ها و انتقال آن از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر است و کشوری که نتوانسته باشد ویژگی‌های لازم یک جامعه علمی را به دست آورد، علت اصلی را باید در نظام آموزشی خویش جستجو کند و با رفع موانع و مشکلات موجود در جامعه به طور قطع، خواهد توانست به پیشرفت‌های فراوان در همه‌‌ی زمینه ها دست یابد(ترکمان و عابدی، 1388). جوامع دانش‌محور با برخورداری از انسان‌های فرهیخته و با معلومات، بیش از سایر جوامع، برنامه پذیرترند(ربانی و ربیعی، 1390). هر نظام آموزش و پرورشی در بُعد پرورشی وظیفه‌ی هدایت رشد همه جانبه‌ی شخصیت پرورش یابندگان خود را در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد‌های آنان و در بعد آموزش، وظیفه‌ی تسهیل یادگیری، طی تدبیری از پیش طرح ریزی شده را به عهده دارد(نادی و همکاران، 1388).

آموزش مستلزم فعالیت متقابل دو نفر(یاددهنده و یادگیرنده) است. مدرسه و کلاس درس محیط و زمینه‌ای است که این تعامل در آنجا شکل می‌گیرد. در این میان محیط فیزیکی و اجتماعی و روانی کلاس در این تعامل مؤثرند. از طرف دیگر ویژگیهای فردی، محتوای دروس و عوامل مربوط به معلم همه و همه به نوعی بر آموزش و یادگیری کلاس اثر می‌گذارد(نادی و همکاران، 1388). دانش‌آموزان برای رفتارهای مربوط به تحصیل و رسیدن به پیشرفت تحصیلی، اهدافی را برای خود در نظر می‌گیرندکه سبک ویژه‌ی آنها در برخورد با مسائل تحصیلی را نشان می دهد. این تفاوت در اهداف پیشرفت دانش‌آموزان تابع عوامل گوناگونی است، اما چگونه می توان علل و عوامل این تفاوت را تبیین نمود؟ به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، تفاوت در اهداف پیشرفت تنها تحت تأثیر [امور] آموزشی و تربیتی نیست؛ بلکه مبتنی بر ویژگی‌های روانی، شخصیتی و تفاوت‌هایی است که در باور دانش‌آموزان نسبت به خود وجود دارد. مطابق با دیدگاه‌های شناختی- اجتماعی و با توجه به بعد انگیزشی در تبیین رویکردهای متفاوت دانش‌آموزان به امور تحصیلی، دو متغیر مرتبط با اهداف پیشرفت دانش‌آموزان، خودکارآمدی تحصیلی و ویژگی شخصیتی کمال‌گرایی در آنان می‌باشد(داوری و  همکاران، 1391).

در سالهای اخیر پژوهش‌هایی هر چند اندک در مورد ارتباط رضایت تحصیلی با متغیر هایی چون پیشرفت یا افت‌تحصیلی، انتخاب رشته، تنیدگی تحصیلی، سبک‌های مقابله، هوش هیجانی و … انجام شده که در آنها به وجود ارتباط بین این متغیر با ویژگیهای شخصیتی، تفاوتهای فردی و عوامل محیطی و روانی و … اشاراتی شده است لیکن در کمتر تحقیقی موضوع میزان اثر اهداف‌پیشرفت، کمال‌گرایی و شخصیت به عنوان متغیرهای پیش‌بین در مورد رضایت‌تحصیلی مورد بررسی قرار گرفته است. لذا سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین متغیرهای اهداف پیشرفت، شخصیت و کمال‌گرایی با رضایت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد؟

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

یکی از واقعیت‌های مهم جهان هستی وجود تنوع در میان پدیده‌های عالم است. نه تنها گونه‌های مختلف جانداران و گیاهان با هم فرق دارند، بلکه اعضای هر گونه نیز با یکدیگر متفاوت‌اند. انسان‌ها نیز مشمول

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]




2-2    مفهوم تاب آوری ……………………………………………………………………………….10

2-2-1  تبیین رفتارهای پر خطر ………………………………………………………………..         13

2-2-2 دیدگاهای اجتماعی فرهنگی رفتارهای پر خطر…………………………             15

2-3 متغیرهای شناختی وشخصیتی…………………………………………………………….         16

2-4  هیجان……………………………….. ……………………………………………………………..          17

2-5 نظم جویی شناختی هیجانی………………………………………………………………           18

2-5-1   پایه های عصبی نظم جویی هیجان ………………………………………….           23

2-5-2 مبانی زیستی نظم جویی شناختی هیجانی ………………………………..            26

2-5-3 راهبردهای شناختی نظم جویی هیجانی ……………………………………..           27

2-5-4 حوزه های نظم جویی شناختی هیجانی ………………………………………….         27

2-6  مفهوم تاب آوری  ………………………………………………………………………………..          28

2-7  عوامل مؤثر بر انعطاف پذیری …………………………………………………………….           33

2-6-1  پیش بینی کننده های تاب آوری …………………………………………………           34

2-6-2 ویژگی افراد تاب آور ……………………………………………………………………….           35

2-6-3 توصیه هایی جهت تاب آوری …………………………………………………………           35

2-7     پیشینه تحقیق………………………………………………………………………………….          35

2-7-1 مطالعات داخلی …………………………………………………………………………………         35

2-7-2 مطالعات خارجی ……………………………………………………………………………….         35

فصل سوم : روش پژوهش ………………………………………………………………………………         43

3-1    مقدمه …………………………………………………………………………………………………         44

3-2    روش تحقیق ………………………………………………………………………………………         44

3-3    جامعه آماری ، حجم نمونه ، روش نمونه گیری ……………………………….         44

3-3-1  روش جمع آوری اطلاعات ………………………………………………………………         45

3-3-2  ابزار تحقیق ……………………………………………………………………………………..         46

3-3-3  روش ها و ابزار تجزیه تحلیل داده ها …………………………………………….         48

فصل چهارم : تجزیه تحلیل آماری ……………………………………………………………….         49

4-1     مقدمه ……………………………………………………………………………………………..         50

4-2     یافته های جمعیت شناختی ………………………………………………………….         51

 

4-3     یافته های توصیفی ………………………………………………………………………..         54

4-4     یافته های استنباطی ……………………………………………………………………..         56

4-5     آزمون فرضیه های پژوهش …………………………………………………………..         57

4-6     پیش فرض های الگویابی معادلات ساختاری ……………………………….         63

فصل پنجم : بحث ونتیجه گیری ……………………………………………………………….          67

5-1     مقدمه ……………………………………………………………………………………………         68

5-2     تحلیل یافته های استنباطی …………………………………………………………         68

5-3     پیشنهادات تحقیق ………………………………………………………………………..         77

5-4    محدودیت های تحقیق ………………………………………………………………….          78

منابع ……………………………………………………………………………………………………………         80

پیوست ها ……………………………………………………………………………………………………         84

  • مقدمه

یكی از قشرهایی كه در معرض رفتارهای پر خطر می باشند، دانشجویان هستند. دانشجویان معمولاً در محدوده سنی 18ـ26 سال قرار می‌گیرند. بسیاری از آنها بلافاصله پس از پایان دوره دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی را آغاز كرده‌اند، همچنان كه بسیاری نیز برای اولین بار از خانه و والدین دور شده اند. این سبك زندگی سبب می‌شود كه دانشجویان برحسب میزان سلامت‌ شان با انواعی از تجربه های جدید روبه‌رو شوند و این در حالی است كه از الگوی مناسبی بهره‌مند نیستند (ردیکان[1]، 2004) و آن ها را در معرض انواع آسیب های روحی و جسمی و رفتارهای پرخطر قرار می دهد. رفتارهای پرخطر شامل رفتارهایی هستند كه زندگی دیگران را مختل كرده و ممكن است به اشخاص و یا اموال آنان آسیب برسانند و شامل رفتارهایی است که معمولا تحت عنوان بزهكاری دسته بندی می شوند (ماستن[2]،1991) ارائه اصطلاح سندروم رفتار مشکل ساز برای افراد در معرض رفتار پر خطر، مقوله های رفتارهای پر خطر را شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زود هنگام می داند. مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارهای جنسی عامل بسیاری از مرگ و میرهای سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی است (ساترلند[3]،1998). بسیاری از رفتارهای پر خطر از قبیل مصرف سیگار، مواد و روابط جنسی نامطمئن در سنین قبل از 18سالگی اتفاق می افتند (بونانو[4]، 2010). با توجه به اینکه تاب آوری بر تمایل افراد به رفتارهای پرخطر نقش به سزایی دارد و با یکدیگر مرتبط می باشند و هرچه تاب آوری بیشتر باشد کمتر فرد به سمت رفتارهای پرخطر می رود و نیز تسلط بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی باعث کاهش رفتارهای پرخطر می شود، بنابراین در این تحقیق به بررسی نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در پیش بینی رفتارهای پرخطر می پردازیم.

  • بیان مسئله

در زمان های گذشته دغدغه اصلی متولیان سلامتی مردم، بیماری های عفونی بود و آنها با تنها راهكار مؤثری كه به ذهنشان خطور می‌كرد یعنی تقویت مقاومت مردم از طریق واكسیناسیون سعی در حل مشكلات بهداشتی و سلامتی مردم را داشتند. لیكن در دوره‌های بعدی مشكلات و دغدغه دیگری مطرح گردید كه ناشی از شرایطی بود كه مردم بر اثر ورود به دوره صنعتی با آنها مواجه ‌شدند. تحولات فرهنگی، جمعیت شناختی، سیاسی و ریشه شناسی بیماریها و مشكلاتی نظیر بیماریهای روانی،‌ انواع سرطانها، حوادث و سوانح، بیماریهای قلبی- عروقی و استعمال دخانیات دیگر مربوط به ویروسها و باكتریها نبوده و با تقویت مقاومت افراد و تجویز دارو قابل پیشگیری و درمان نبوده و نیاز به راهكارهای جدید احساس می‌شد. درواقع جنبش نوین ارتقای سلامت در پاسخ به این نیاز مطرح شده است. براساس رویكرد ارتقای سلامت، مردم می‌بایست به نوعی توانمند شوند كه بتوانند مسوولیت سلامتی خود را بپذیرند و شیوه زندگی سالمی را اتخاذ نمایند. به عبارت دیگر، توانمند سازی افراد و گروهها جهت اتخاذ شیوه زندگی سالم راه رسیدن به سلامت و ارتقای آن است. برخی از رفتارها که تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم عمیقی بر سلامت فرد و جامعه می گذارند و عواقب منفی در بردارند “رفتارهای پر خطر” می نامند. رفتارهای پر خطر سنین نوجوانی و جوانی عمدتا شامل استعمال دخانیات، اعتیاد و سوء مصرف مواد، رفتارهای مرتبط با صدمات و جراحات ( مثل خشونت )، رفتارهای جنسی ناسالم ، الگوهای ناسالم تغذیه و الگوی تحرک کم بدنی می باشند. شناخت این الگوهای رفتاری غلط و اجتناب از بروز این رفتارها و یا تداوم این رفتارها در نوجوانان و جوانان منجر به فراهم شدن زندگی سالم و کسب سلامتی و توانمندی این گروه خواهد شد (کودجو[5]،2004). در تصمیم‌گیری پرخطر، شخص با گزینه‌هایی روبه رو است كه انتخاب آنها عاری از سود و زیان، در زمان حال و آینده را به دنبال دارد. هر چند این سود و زیان با درجاتی از احتمال و عدم قطعیت همراه است. در تعریفی دیگر، تصمیم‌گیری پرخطر، نوعی از تصمیم‌گیری با پیامدهای كوتاه مدت مثبت ولی بلندمدت منفی، به شمار می‌آید و مشخصه آن به عنوان یك اختلال، این است كه یك لذت آنی فدای یك هدف بلند مدت می‌گردد. این همان چیزی است كه به عنوان عامل كلیدی بسیاری از اختلال‌های روانی از جمله سوء مصرف مواد، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلالات خلقی دوقطبی، گرایش به خودكشی، اختلالات رفتاری نابهنجار و رفتارهای پرخطر جنسی به شمار می‌رود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت كه پیش‌بینی میزان خطرپذیری تصمیم‌گیری ‌های فرد در شرایط مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است و لازمه آن شناخت شرایطی است كه در آن احتمال بیشتری برای خطر پذیری افراد وجود دارد. در این تحقیق منظور از رفتارهای پرخطر مجموع رفتارهایی با ماهیت آسیب زننده به فرد و اجتماع در دانشجویان مانند اعتیاد به سیگار، الکل و مواد مخدر، رفتار جنسی نا متعارف، انجام کارها بدون ایمنی، گرایش به خودکشی و … است (کودجو، 2004). از آنجایی که متغیر اصلی ما در این پژوهش رفتارهای رفتارهای پرخطر می باشد در اینجا به بررسی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی می پردازیم.

این مطلب را هم بخوانید :

سازه ی نظم جویی هیجان در گستره ی پژوهشی و نظری، در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده است. برخی از نظریه پردازان این سازه را تنها به عنوان یک حالت درونی (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی و فرآیندهای توجه) در نظر گرفته اند(تامپسون[6]، 1994)، اما اکثر پژوهشگران آن را به عنوان یک سازه که دربرگیرنده‌ی چندین مولفه می‌باشد مورد توجه قرار داده اند. این مولفه ها عبارتند از: 1- ابعاد درونی درک و شناسایی هیجان‌های خود و تعدیل یا مقابله‌ی مناسب با آن ها، 2- مولفه ی اجتماعی درک و شناسایی حالت هیجانی همسالان و اعضای خانواده و 3-مولفه‌ی رفتاری که دربرگیرنده‌ی پاسخ‌دهی مناسب در موقعیت‌های بین فردی است (گروس[7]، 1998ایزنبرگ[8]، 2005). تامپسون بر این باور است که نظم جویی هیجان شامل فرآیندهای درونی و برونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تغییر واکنش‌های هیجانی، به خصوص ویژگی‌های شدت و زمان در رسیدن به اهداف است. نظم جویی هیجان یک مفهوم بسیار پیچیده و گسترده می‌باشد که دامنه‌ی وسیعی از پاسخ‌های شناختی، هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیکی را دربرمی‌گیرد و می‌تواند به صورت هشیار یا ناهشیار خودکار یا تلاش مند انجام شود (بارق[9]، 2007). این سازه شامل مهارت ها و راهبردهایی برای نظارت، ارزشیابی و تغییر واکنش‌های هیجانی است. راهبردهای نظم جویی هیجان نه تنها شدت و فراوانی حالت های هیجانی را کاهش می‌دهد، بلکه باعث ایجاد و حفظ هیجان‌ها نیز می گردد (کل[10]،1994). بنابراین فرآیندهای نظم جویی هیجان نه تنها بر هیجان‌های منفی بلکه بر هیجان‌های مثبت نیز متمرکز است. یکی از متداول ترین راهبردهای نظم جویی هیجان، استفاده از فرآیندهای شناختی (یا نظم جویی شناختی هیجان است. نظم جویی هیجان از طریق شناخت ها در زندگی روزمره ی افراد به چشم می خورد. شناخت ها یا فرآیندهای شناختی به افراد کمک می کنند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشوند. فرآیندهای شناختی را می‌توان به فرآیندهای ناهشیار (مانند فرافکنی و انکار و هشیار نظیر ملامت خویش، فاجعه سازی و نشخوارگری تقسیم نمود (کاشدان[11]، 2008و بیدلوسکی[12]،2005). و در آخر به توضیح تاب آوری که بر رفتارهای پرخطر تاثیر می گذارد می پردازیم.

تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پرخطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد (به نقل از هووارد[13]، 2009) چنین به نظر می رسد دانشجویان در شروع تحصیل در انطباق با موقعیت جدید به ویژه از نظر اجتماعی و روابط بین فردی مشکلات بیشتری داشته اند که این موضوع لزوم اقدامات مرکز مشاوره را از نظر سازگاری با شرایط جدید در دانشگاه و محیط خوابگاه و همچنین ضرورت آموزش مهارتهای زندگی مخصوصاً برقراری ارتباط موثر و مهارتهای روابط بین فردی، آموزشهای جرأت ورزی و مدیریت استرس و به خصوص تاب آوری را مطرح می سازد. مطالعات نشان داده اند که

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]