دانلود پایان نامه ارشد : اثربخشی آموزش برنامه مهارت های زندگی بر بهبود مهارت ارتباط و کنترل خشم کودکان آهسته گام |
فهرست جداول
عنوان صفحه | |
جدول 1-2 سطوح عقب ماندگی…………………………………………………………………………………………. | 27 |
جدول 3-1 نتایج تحلیل پایایی گویه های مربوط چک لیست ارتباط بین فردی (آلفای کرونباخ)….. | 53 |
جدول 3-2 نتایج تحلیل پایایی گویه های مربوط چک لیست کنترل خشم (آلفای کرونباخ)………… | 54 |
جدول 4-1 : توزیع فراوانی شرکت کنندگان در تحقیق بر اساس گروه کنترل…………………………….. | 57 |
جدول 4-2 : توزیع فراوانی شرکت کنندگان درگروه آزمایش به تفکیک جنسیت……………………….. | 57 |
جدول 4-3 : توزیع فراوانی شرکت کنندگان درگروه کنترل به تفکیک جنسیت…………………………. | 58 |
جدول 4-4: میانگین و انحراف استاندارد پیش-آزمون و پس-آزمون مهارت ارتباطی در گروه آزمایش…………………………………………………………………………………………………………………………….. | 58 |
جدول4-5 : میانگین و انحراف استاندارد پیش-آزمون و پس-آزمون مهارت ارتباطی در گروه کنترل………………………………………………………………………………………………………………………………… | 59 |
جدول 4-6 : میانگین و انحراف استاندارد پیش-آزمون و پس-آزمون کنترل خشم در گروه آزمایش | 59 |
جدول 4-7: میانگین و انحراف استاندارد پیش-آزمون و پس-آزمون کنترل خشم در گروه کنترل…. | 59 |
جدول 4-8: بررسی نرمال بودن توزیع متغیر مهارت های ارتباطی در پیش-آزمون و پس-آزمون….. | 60 |
جدول 4-9: خلاصه نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه تفاضل نمرات نمرات پس-آزمون و پیش آزمون مهارت های ارتباطی افراد آهسته گام در گروه آزمایش و کنترل…………………………………. |
60 |
جدول 4-10: بررسی نرمال بودن توزیع متغیر مهارت های ارتباطی در پیش-آزمون و پس-آزمون.. | 61 |
جدول 4-11: خلاصه نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه تفاضل نمرات پیش-آزمون و پس آزمون کنترل………………………………………………………………………………………………………………………………… | 62 |
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش برنامه مهارت های زندگی بر بهبود مهارت ارتباط و کنترل خشم کودکان آهسته گام ( عقب مانده ذهنی خفیف) انجام یافته است. روش پژوهش : با توجه به هدف و موضوع از نوع آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه مدجویان آهسته گام دختر وپسر 10تا 18 سال تحت پوشش بهزیستی روانسر در سال 1392بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 32 مددجوی کم توانی ذهنی خفیف و بدون معلولیت های دیگر مشخص شده، در گروههای 16 نفره آزمایش و کنترل جایگزین گردید. شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 14 جلسه 30 تا 40 دقیقه ای به مدت 2ماه به یادگیری بسته مهارت های زندگی ویژه پیش دبستانی پرداختند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از دو چک لیست محقق ساخته از مهارت بهبود ارتباط بین فردی با پایایی 914/0 و کنترل خشم با پایایی866/0. پس از مشاهده رفتار شرکت کنندگان در دوره آموزشی و تکمیل چک لیست ها توسط مربیان آموزش دیده، با استفاده از نرم افرار spss21 داده های آماری با آزمون Tمستقل محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد برنامه مهارت های زندگی بر بهبود ارتباط کودکان آهسته گام مؤثر بوده ولی بر رفتار کنترل خشم آنان تأثیر نداشته است.
کلید واژه ها : مهارت های زندگی ،بهبود ارتباط، کنترل خشم، کودکان آهسته گام
فصل یکم
|
مقدمه پژوهش
1-1 مقدمه
دردهه های اخیر توجه بسیاری به نحوه رشد کودکان ونیازهای آنان در روانشناسی وعلوم تربیتی معطوف گشته است وتحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده که منجر به ظهور ورویکردهایی متنوع و روشهای آموزشی وتربیتی ویژه در این خصوص شده است. وجه مشترک تمام این رویکردها وروشهای علمی تأکید بر حق برخورداری همه کودکان ازمحیط مناسب وغنی برای رشد وبروز استعداد آنان است. اما سؤالی که در اینجا مطرح این است که آیا تمامی کودکان دارای شرایط کم وبیش یکسانی برای دریافت واستفاده از امکانات آموزشی هستند؟ برای پاسخ به این سؤال باید کمی درنگ کرد، چرا که در زندگی روزمره گاهأ به کودکانی برمی خوریم که رفتار وتوانایی های آنان توجه ما را به خود جلب می کند. این افراد را اصطلاحا کودکان با نیازهای ویژه می گویند. افراد با نیازهای ویژه [1]( کودکی استثنایی) به کودکان گفته می شود که بر خلاف افراد همسن خود در شرایط عادی قادر به سازگاری با محیط نباشند و از نظر فکری، جسمانی، رفتاری و عاطفی با همسالان خود فرق کلی داشته و احتیاج به روشهای خاص تربیتی، آموزشی و درمانی دارند تا بتواند از استعداد خود نهایت استفاده را بکنند (شکوهی یکتا،پرند 1389). امروزه بیش از 4درصد از جمعیت جهان را افراد با نیازهای ویژه تشیکیل داده که نیازمند آموزش ویژه هستند. آموزش های ویژه و مداخلات خاص برای این افراد که متناسب با توانایی و استعداد آنان، همراه با دقت و نظارت مکرر به طور قابل ملاحظه ای در حال پیشرفت است (هوکت و همکاران 1996). منظور از آموزش ویژه برنامه ایست که بتواند نیازهای خاص این کودکان را برآورده سازد (جوادیان، 1384) .بخشی از این کودکان آهسته گام (عقب مانده ذهنی[2])هستند. کودکان آهسته گام در کشور ما پس از تشخیص در کلاس های جداگانه ومدارس خاصی به نام مدارس کودکان استثنایی گمارش شده وآموزش رایگان دریافت می نمایند. آنان همچنین از سوی سازمان های حمایتی به خصوص سازمان بهزیستی مورد حمایت اجتماعی قرار می گیرند. اینکه تا چه اندازه این امکانات برای رشد افرادآهسته کافی بوده تا بتوانند در آینده زندگی مستقل و در نهایت ثمربخشی داشته باشند خود نیازمند پژوهش های جدگانه است. این پژوهش به بررسی اثربخشی نوعی خاص از آموزش ویژه افراد آهسته گام می پردازد که در شرایط عادی تنها به کودکان با توانایی ها و استعداد عادی اختصاص دارد. این نحوه آموزش به “آموزش مهارتهای زندگی[3] “معروف است. آموزش بسته مهارتهای زندگی نیز تا جایی که پژوهشگر از آن مطلع است هنوز به عنوان ضرورت ونیازی مبرم درآموزش وپرورش ما گنجانده نشده و مورد کم لطفی قرار گرفته است. در این پژوهش تلاش می شود اثر بخشی بسته مهارتهای زندگی بر رفتار و عملکرد افراد آهسته گام مورد ارزیابی قرار گرفته تا شاید زمینه استفاده از روش های نوین درنهادهای متولی آموزش وپرورش کودکان با نیاز های ویژه هرچه بیشتر فراهم گردد.
1-2 بیان مسأله
” عقب ماندگی ذهنی” حالتی است که در آن فرد از نظر هوشی پایین تر از حد متوسط است وبرای تعیین آن از بهره هوشی ورفتار سازشی استفاده می شود (سیف نراقی، 1388). در حقیقت این کودکان به شرایط وامکانات ویژه برای یادگیری و آموزش نیاز دارند. تلاش های فراوانی در این خصوص انجام شده ولی هنوز در ابتدای راه است. آموزش ویژه به خصوص آموزشی که بتواند برتوانایی ها ونیازهای این افراد منطبق باشد ضروریست. اهمیت این امر آنجا بیشتر نمایان می شود که این افراد بتوانند با استفاده از توانایی های خود، زندگی سالم وآرامی درکنار سایر شهروندان داشته باشند. این امر مستلزم آموزش برنامه ایست که درآن مهارتهای زندگی را بتوان با در نظر گرفتن شرایط وفراهم نمودن ابزار، محتوای ویژه واستفاده از کادر آموزشی متخصص به آنها ارائه نمود.
طبق تعریف DSM-IV-TR عقبماندگی ذهنی حالتی است که در آن کارکرد هوشی عمومی فرد به میزان چشمگیری زیر حد متوسط است که سبب تخریب همزمان رفتار انطباقی شده و یا همراه آن باشد و در حین دوره رشد، پیش از هجده سالگی تظاهر کند. عملکرد هوش کلی با استفاده از آزمونهای استاندارد شده هوش تعیین میشود . این اختلال طبق تعریف عبارتند از بهره هوشی معادل 70 و کمتر و یا دو انحراف معیار کمتر از متوسط یک آزمون خاص. تشخیص عقبماندگی ذهنی صرفنظر از ابتلا به اختلال جسمی همزمان با سایر اختلالات روانی تعیین میشود ( نائینیان وهمکاران 1383).
بسته مهارتهای زندگی برنامه ایست که درآن نیازهای روانی اجتماعی، عزت نفس، خودپنداره، مدیریت استرس وخشم ، ارتباط بین فردی مؤثر، دسترسی به شبکههای حمایت اجتماعی، رویارویی با مشکلات، استفاده از فرصت ها… را به طور مستقیم ویا ضمنی مورد توجه قرار می دهد. برنامه مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است که کودکان ونوجوانان حق دارند توانمند شوند و نیاز دارند که بتوانند از خودشان وعلائقشان در برابرموقعیتهای سخت زندگی دفاع کنند و این امر به ویژه در خصوص افراد آهسته گام اهمیت دوچندان پیدا می کند. مهارتهای زندگی، متعدد و متنوع هستند و برنامه آموزش مهارتهای زندگی نیز نسبت به پیشگیری، نگرشی کلگرایانه دارد و تنها یک مهارت مثلا”« نه گفتن» مورد توجه قرار نمیگیرد. از طرف دیگر، تجارب کشورهای مختلف نشان میدهد که ماهیت و تعریف مهارتهای زندگی، در کشورها و فرهنگهای مختلف، متفاوت است. با این حال، تحلیلهای بیشتر در زمینه مهارتهای زندگی نشان میدهد که برنامههای
این مطلب را هم بخوانید :
مختلفی براساس آموزش مهارتها در زمینه ارتقاء سلامت کودکان و نوجوانان اجرا شده است و مشتمل بر چندین مهارت اصلی و اساسی هستند.
سازمان جهانی بهداشت (who)در برنامه مهارتهای زندگی كه در سال ۱۹۹۳ معرفی نمود، ده مهارت را بهعنوان مهارتهای زندگی اصلی معرفی کرد. این ده مهارت از سوی یونیسف و یونسكو نیز بهعنوان مهارتهای زندگی اصلی شناخته شدهاند. این مهارتها عبارتاند از: 1. مهارت تصمیمگیری : در این مهارت افراد میآموزند كه تصمیمگیری چیست و چه اهمیتی دارد. آنها همچنین با انواع تصمیمگیری آشنا شده و مراحل یك تصمیمگیری را گامبهگام تمرین میكنند. كودكان همچنین با رابطه موجود میان تصمیمگیری و سایر مهارتهای زندگی از یكسو و رابطه تصمیمگیری با پیشگیری اولیه در بهداشت روانی از سوی دیگر آشنا میشوند.2. مهارت حلّ مسئله: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشكلی كه فرد با آن روبهرو است، شناسایی و بررسی راهحلهای موجود و برگزیدن و اجرای راهحل مناسب و ارزیابی فرآیند حلّ مسئله تا به این ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راههای غیرسالم برای حلّ مشكلات خویش استفاده نكند.3. مهارت تفكر خلاق: توانایی تفكر خلاق یك مهارت سازنده و پایه برای نیل به سایر مهارتهای مرتبط با سبك اندیشیدن است. در این مهارت افراد فرا میگیرند كه به شیوهای متفاوت بیاندیشند و از تجربههای متعارف و معمولی خویش فراتر روند و تبیینها یا راهحلهایی را خلق نمایند كه خاص و ویژة خودشان است.4. مهارت تفكر نقاد: این مهارت عبارت است ازتوانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و شناسایی آثار نفوذی ارزشهای اجتماعی، همسالان و رسانههای گروهی بر رفتار فردی.5. توانایی برقراری ارتباط مؤثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطهنظرهای فردی بهصورت كلامی و غیركلامی است. 6. مهارت ایجاد و حفظ روابط بینفردی: مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد، بهویژه اعضای خانواده، در زندگی روزمره.7. خودآگاهی: خودآگاهی به معنی توانایی و ظرفیت فرد در شناخت خویشتن، و نیز شناسایی خواستهها، نیازها و احساسات خویش است. در این مهارت فرد همچنین میآموزد كه چه شرایط یا موقعیتهایی برای وی فشارآور هستند.8. مهارت همدلی كردن: این مهارت عبارت است از فراگیری نحوه درك احساسات دیگران. در این مهارت فرد می آموزد كه چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درك كند، تفاوتهای فردی را بپذیرد و روابط بینفردی خود را با افراد مختلف بهبود بخشد.9. مهارت مقابله با هیجانها: شناخت هیجانها و تأثیر آنها بر رفتار. همچنین فراگیری نحوه اداره هیجانهای شدید و مشكلآفرین نظیر خشم، مهارت مقابله با هیجانها نامیده میشود.10. مهارت مقابله با استرس: در این مهارت افراد فرا میگیرند كه چگونه با فشارها و تنشهای ناشی از زندگی امروزی و همچنین استرسهای دیگر كنار بیایند وچگونه در شرایط ناکام کننده بر خشم خود فائق آمده وبهترین عملکرد را داشته باشند (who 1998).
پژوهش های اندکی درخصوصی اثربخشی آموزش مهارت ها به ویژه مهارت های زندگی بر بهبود رفتارهای اجتماعی افراد آهسته گام انجام گرفته است. این پژوهش ها بیشتر بر آموزش مهارت های اجتماعی
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-07-01] [ 03:38:00 ق.ظ ]
|