مطالب را به طور شفاهی در کلاس بیان نموده و دانش آموزان فقط به صحبت های او گوش داده و مطالب را حفظ می کنند(کرامتی، 1381،ص 214). در چنین شرایطی زمینه‌های لازم برای رشد اجتماعی شاگردان فراهم نمی‌شود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فكری شاگردان نیز از تاثیرات نامطلوب این شرایط بی‌نصیب نمی‌ماند. این روشها و راهبرد یاددهی سنتی در عصر حاضر جوابگوی نیاز جامعه نبوده و هر ساله تعداد قابل توجهی از دانش آموزان و دانشجویان كشور به دلیل ارائه شیوه‌های نامناسب‌ تدریس با افت تحصیلی مواجه شده و خسارت‌های زیادی بر جامعه تحمیل می‌‌گردد(‌علی عسگری، 1382). در این زمینه گولد ، 1984، سراتنیک (1981) معتقدند نامطلوب‌ بودن این روشها به حدی است كه صاحب نظران علوم تربیتی معتقدند كه فقر تفكر دانش آموزان نتیجه حاكمیت روش های تدریس سنتی و عدم به كارگیری روش های فعال در مدارس است. همچنین شواهد تحقیقی دیگر نشان داده اند بیشتر مشکلاتی که در روش های سنتی و غیر فعال به چشم می خورند در رویکرد یادگیری مشارکتی به حداقل می رسد و این روش در نقطه مقابل روش های سنتی قرار دارد(کارن ، 2006 ). شعاری نژاد (1374) می‌گوید : اگر بخواهیم معلم یا كلاس خوب را با یك عبارت معرفی و توصیف كنیم باید گفت : معلمی خوب است كه دانش آموزان را به كنجكاوی و پرسش بیشتر برانگیزد(شعاری نژاد، 1374، ص 68). با توجه به این که روش های سنتی رویکرد های رقابتی و انفرادی) اغلب معلم محورند)، بنابراین دانش آموزان در آنها غیرفعال هستند و بحث و کار گروهی جایگاهی چندانی در این رویکرد ها ندارند و احتمالاً زمینه های لازم برای رشد شخصیت اجتماعی و فکری شاگردان فراهم نمی شود(ویچر[1] و همکاران، 1997). طرفداران یادگیری انفرادی معتقدند که این رویکرد میزان موفقیت فرد در رسیدن به هدف را افزایش می دهد، درگیری دانش آموزان در کلاس را کمتر می کند، شخصیت فرد از طریق فعالیت انفرادی و مستقل توسعه و تقویت می شود و در نهایت مشکلات ناشی از بی انضباطی در کلاس را کمتر می کند(گرینسکی، 1996). بر اساس نظر جانسون[2] و جانسون (200) در رویکرد یادگیری انفرادی هر دانش آموز به تنهایی تلاش می کند و موفقیت افراد دیگر را مانع از موفقیت فردی خود نمی داند. د ر این رویکرد هدف هر دانش آموز مستقل از سایر اعضاء کلاس است و در نتیجه موفقیت فردی ارزشمند تلقی می شود و عملاً در جمع بودن و لذت از فعالیتهای گروهی در آن تجربه نمی شود(جانسون[3]، 2000)از جمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده و جایگزین مناسبی برای افزایش کیفیت آموزش می باشد، رویکرد یادگیری مشارکتی است(آن ویبژ، 2002). استفاده از روش یادگیری مشاركتی بعنوان زیر بنای اصلی و بنیادی كه می تواند پایه ای استوار برای دیگر روشهای فعال در درس علوم باشد، حائز اهمیت فراوان خواهد بود. یادگیری مشاركتی زمانی موجب بهبود پیشرفت دانش آموزان می شود كه معلم آنها را در گروههای كوچك قرار دهد و هدفی مشخص برای آنان بیان كند و به این هدف زمانی دست یابند كه همة اعضای گروه با هم به محتوای آموزشی تسلط یابند. به عبارت دیگر اگر این امكان وجود داشته باشد كه یك یا چند نفر در گروه پاسخ را به دست آورند و در اختیار دیگران قرار دهند یا بخش فكری تكلیف گروهی را انجام دهند و دیگران فقط تماشاگر باشند، در این صورت یادگیری مشارکتی رخ نداده است(اسلاوین ، 2004). این مطلب را هم بخوانید : آوریل 2020 - تحقیق - مقاله -پروژه-پایان نامه حال با توجه به نقش موثر یادگیری مشاركتی در فرایند یادسپاری درس علوم ، در اینكه چه روشی باعث یادسپاری اطلاعات علمی بیشتر و دراز مدت در دانش آموزان می شود و آنها را وادار به فكر كردن می كند ، این تحقیق درصدد است تا بداند میزان یادسپاری اطلاعات علمی دانش آموزان در درس علوم در وضعیت فعلی چگونه است و اینکه روش های یادگیری به روش انفرادی و روش مشارکتی تاثیر معنی داری بر میزان یادسپاری دانش آموزان دارند؟ و اینکه کدامیک از روش های مذکور تاثیر بیشتری بر میزان یادسپاری درس علوم در دانش آموزان دوره ابتدایی پایه ششم شهر پیرانشهر دارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...