موسیقی قلمرو وسیعی را در بر می گیرد؛ انسان از بدو تولد تا هنگام مرگ و پدید آمدن روز و شب و گردش ایام نوعی نظم و انسجام را مشاهده می کند و از این نظم و ترتیب احساس لذّت می کند. حتی در کارهای روزمرّه، کشاورزی، صنعت و غیره. این ریتم و موسیقی در کلام و معارف الهی در سوره ی مبارکه ی «الرّحمن» آیه ی «فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» (الرحمن/13) ترجمه: «کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟»(الهی قمشه ای، 1376: 531)  سی و یک بار در طول سوره که 78 آیه می باشد، تکرار شده است. در آیات قرآن صرف نظر از مباحث تفسیری و تأکیدی که گاهی اوقات موجب تنببه و بیداری است، چنان تناسب و لطافتی را پدید می آورد که در مجموع به زیبایی کلام منتهی می گردد.

بنابراین با تأمل در موزونیت کلام، این ارتباط در شعر بسیار محسوس است و با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند؛ گویی هر دو (موسیقی و شعر) از یک منبع و سرچشمه ای برخاسته اند. بر این اساس،«همواره، شاعران بزرگ، آگاه و ناآگاه، بزرگ ترین شیفتگان موسیقی بوده اند و شعر خاستگاهی جز به موسیقی رساندنِ زبان ندارد. و یا شعر تجلّی موسیقایی زبان است. تصویر، معنی، بیان، همه و همه جلوه های گوناگون این موسیقی اند، و موسیقی، در این کاربرد، مفهومی گسترده از مفهوم عرفی و معهود خویش دارد.»(شفیعی کدکنی، 1370: 389)

تحقیقات اخیر، تأثیر موسیقی بر روی پدیده های طبیعت و جانداران نشان می دهد که موسیقی عامل اصلی تحرّک و پویایی و مایه ی نشاط می شود و عواطف روحی و احساسات و هیجانات درونی را بر می‌انگیزد. لذا تأثیر موسیقی بر هیچ کس پوشیده نیست حتی بر روی چهارپایان:

«اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب                  گر ذوق نیست تو را، کژ طبع جانوری»

(سعدی، 1365: 97)

انتخاب الفاظ و در نظر گرفتن معانی و تعابیر و آهنگ و ریتم، هر کدام در ادای معنی نقش خاصی دارند که مجموعه ی اینها تحت عنوان موسیقی شعر بررسی می گردد. آن چه در موسیقی شعر مطرح است، تمایز و افتراق آن از زبان روزمره و عادی است. از ترکیب صامت ها و مصوت ها ساخت های آوایی و معنایی خاصی به وجود می آید که به آن هجا می گویند و از ترتیب هجاها در کلام و رویارویی آنها با یکدیگر ریتم و آهنگ خاصی شکل می گیرد که به آن نیز وزن می گویند. بنابراین وزن، موسیقی برخاسته از ترکیب صامت و مصوت و به بیان دیگر ترتیب هجاها می باشد که در کلام روزمره از آن خبری نیست و خاص زبان شعر می باشد. از جمله عوامل تمایز دیگر زبان شعری، هماهنگی کلمات مکرر و غیر مکرری است که در پایان هر بخشی از سخن یعنی مصراع یا ابیات می آید و سخن را ظرافت خاصی می بخشد که به آن ردیف و قافیه می‌گویند. در مقدمه ی کتاب غره الکمال امیرخسرو دهلوی نقل شده است: یکی از امتیازات شعر فارسی بر شعر عرب، وجود ردیف می‌باشد که شعر عرب فاقد آن است. (شفیعی کدکنی، 1370: 134) وجود ردیف در شعر موجب غنای موسیقی شعر می گردد و از نظر معانی به تداعی های شاعر کمک می کند. قافیه نیز حالت تکمیل کننده ی وزن شعر را دارد؛ در مقام اهمیت قافیه همین بس که وجود آن را الزامی دانسته اند و به قول نیما «شعر بدون قافیه گوشت بدون استخوان و یا هچون خانه ی بی سقف و در است.» (یوشیج، 1363: 67) بنابراین در قافیه هر چه تعداد صامت ها و مصوت های یکسان بیشتری میان کلمات باشد، موسیقی حاصل از آن نیز به مراتب بیشتر و گوش نواز تر خواهد بود. مثلاً در قصیده ی شماره ی 19 از سلمان ساوجی:

باز این منم که دیده بختم منورست                         زان خاک ره، که سرمه خورشید انور است

(سلمان ساوجی، 1389: 45)

زلف شبرنگش که باد صبح سرگردان اوست             گوی حسن و دلبری امروز در چوگان اوست

(همان، 56)

همانطور که ملاحظه می گردد در بیت اول، واژه های (منوّر و انور) و در بیت دوم (سرگردان و چوگان) واژه های قافیه می باشند و میزان اشتراک صامت و مصوت در این دو قافیه موجب افزایش موسیقی شعر گردیده است؛ همچنین وجود ردیف (است) و (اوست) عامل افزونی موسیقی دیگر است که در مقایسه با اشعار بدون ردیف، کاملاً موسیقائی شعر بیشتر گشته است.

از عوامل تمایز زبان شعر از زبان روزمره و متداول وجود روابط معنایی و لفظی واژگان است که در شعر بیشتر به چشم می خورد. در همان دو مثال فوق، می بینیم که شاعر در بیت اول برای بیان تعابیر خود میان واژه های دیده، منور، خاک، سرمه و انور چه رابطه ی زیبایی برقرار کرده است و موجب زیبایی شعر شده است. و در بیت دوم میان واژگان گوی و چوگان با ایجاد رابطه ی تناسب و با مفهوم کنایی سبقت و پیشی گرفتن در زیبایی موجب خلق مضمون زیبای ادبی شده است. اینجاست که اهمیت زبان شعری شاعر جلوه گری می کند و دیگران را مورد رشک و حسادت خویش قرار می دهد. «بزرگ ترین نقاش معاصر جهان پیکاسو به عجز خود در این زمینه ـ یعنی آفرینش نقشی واحد که دو وجه داشته باشد ـ اعتراف می کند و می گوید من حسرت ان را دارم که قوطی کبریتی نقش کنم که در عین حال خفاش هم

 باشد.» (شمیسا،1372: 18) می بینیم که شعرا به راحتی از عهده ی این کار بر می آیند.

سده ی هشتم هجری قمری از پربارترین دوره های ادبیات ما از جهت آثار ادبی و تواناترین گویندگان شعر فارسی است. دوره ای که در آن شاعران پرآوازه ای چون: حافظ، خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، محمود شبستری و سلمان ساوجی به رشد و بالندگی رسیده اند. به طور کلی وضعیت عمومی شعر فارسی در قرن هشتم با کاهش شعر مدحی و رواج اشعار ذوقی و عرفانی و همچنین در میان قالب های شعری، قالب قصیده رو به کاستی گرایید و عده ای نیز به روش متقدمان خود به ساختن قصاید و استقبال از قصیده های معروف سنایی، انوری، خاقانی و نظایر آن پرداختند.«قصیده های مصنوع و التزام های مختلف و انتخاب ردیف های مشکل در این دوره امری متداول و عمومی است. در قصیده های این دوره از شعر فارسی، به کار بردن لغت ها و ترکیب های وافر عربی رایج بود و شاعران به ایراد تعبیرهای جدید و مضمون های دقیق و به کاربردن صنعت های مختلف توجه روز افزون داشتند. اگر چه شاعرانی چون: مجد همگر و سعدی در قصیده های خود سخنان سهل و روان دارند، کسانی دیگر چون سعید هروی، سراج قمری، بدر چاچی، خواجو و سلمان ساوجی در التزام ردیف های دشوار و به کاربردن استعاره ها و تشبیه های دقیق دیریاب اصرار می ورزند.»(صفا، 1370: 88) از میان شاعران مذکور، موضوع مورد بحث ما، سلمان ساوجی می باشد که قصاید وی از لحاظ جنبه های مختلف موسیقی مورد بررسی قرار می گیرد. در مقام اهمیت شعر و شاعری او همین بس که لسان الغیب شیراز در مرتبه ی شاعری او گفته است:

«ســرآمد فضلای زمانه دانی کیست                ز روی صدق و یقین نه ز راه کذب و گمان

شهنشه فضـــلا پادشاه ملک سخـن                جمال ملت و دین خواجه ی جهان سلمان»

(حافظ، 1320: 343)

«با این حال این شاعر در قصیده تواناتر بود و قصیده های شیوایی در ستایش شاهان و بزرگان عهد خود سرود و در آنها غالب قصیده های استادان مقدم مانند:

این مطلب را هم بخوانید :

 منوچهری، سنایی، انوری، خاقانی و ظهیر را جواب گفته و به شیوه ی فصیحان متقدم در تشبیب آنها به توصیف معشوق و یا زبایی های طبیعت همت گماشته و در همگی آنها به نیکوترین بیان از عهده ی آنها برآمده است.»(صفا،1370، 208)

در قصاید سلمان ساوجی نیز کارکردهای هنری زبان با به کارگیری اوزان مطبوع و استفاده از قافیه های متداول و پرکاربرد شعر فارسی بیش از هر چیزی ذهن خواننده را به خود معطوف می کند. از آنجا که سلمان ساوجی یکی از شاعران طراز اول سده ی هشتم هجری می باشد، به طور قطع و یقین در ایراد معانی و خلق مضامین و بهره گیری از ظرفیت های هنری زبان دست توانایی دارد. قرار گرفتن نام او در

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...