1. آزادگی، دادگری و ظلم­ستیزی: از دیگر خطوط برجسته و درخشان مبنای اخلاقی و تربیتی نهج­البلاغه، آزادگی و عدالت­خواهی و ظلم­ستیزی است. رهایی انسان از عبودیت غیر خدا و نجات او از اسارت علائق فریبای دنیا است.« وَ لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعلکَ الله حَرا»، «بنده غیر خودت مباش زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است»(نهج­البلاغه،خطبه۲۳۰).

  1. زهدورزی و اعراض از زخارف فریبای دنیا:

أیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَهُ قِصَرُ الاَمَلِ، وَ الشُّکرُ عِندَ [عن] النَّعَمِ، وَالنَّوَرُّعُ عِندَ المَحَارِمِ، فَاِن عَزَبَ ذالِکَ عَنکُم فَلَا یَغلِبِ الحَرَامُ صَبرَکُم، وَلَاتَنسَوا عِندَ النِّعَمِ شُکرَکُم، فَقَد أعذَرَ اللهُ اِلیکُم بِحُجَج مُسفِرَه ظَاهِرَه،وَ کُتُب بَارِزَهِ العُذرِ وَاضِحَه.

ای مردم!((زهد)) همان کوتاه آرزو، و شکر و سپاس در برابر نعمت، و پارسایی در برابر گناه است. و اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، لااقل مراقب باشید حرام بر اراده و صبر شما چیره نگردد، و در برابر نعمت الهی شکر خدا را به فراموشی می­سپارید، چه اینکه خداوند با دلایل روشن و آشکار و کتب آسمانی واضح، اتمام حجّت ‌کرده‌است!(نهج‌البلاغه،خطبه۸۶).

در مواعظ اخلاقی نهج­البلاغه- موضوعی که پس از تقی به رعایت آن توصیه بیشتر شده است، زهد و پارسائی و بی­اعتنایی به ظواهر فریبای جهان فانی است. و به تعبیر امام علی(ع) خرد آدمی را ضایع می­ کند و او را به اشتباه‌کاری وا­­می­دارد و از یاد خدا دور می­سازد « وَ اَعلَمُوا اَن الآمل یَسهی اَلعَقل وَ یَنسی اَلذکر فَاَکَذَّبوا اَلآمل فَاَنهُ غُرور وَ صاحِبُه مَغرور». « آرزو موجب اشتباه‌کاری عقل و فراموشی از یاد خداوند می­ شود. پس آن را دروغ انگارید، زیرا آرزو فریب‌دهنده و آرزومند فریب‌خورده است»(نهج­البلاغه،خطبه۸۴).

    1. عمل صالح و خدمت به خلق: غالباً پس از بیان اهمیت ایمان بر عمل صالح و کردار نیک و کوشش در راه خدا و خلق تأکید می­ شود و این خود مبین آن است که ایمان و علم بدون عمل ارزش ندارد، همان گونه که پیامبر (ص) فرموده است: « لا یَقبَل بِلاَعمل وَ لا عَمل بِالاِیمان» « ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان مقبول نیست»(نهج­الفصاحه،صفحات۱۴۶و۵۳۰).
  1. دانش­اندوزی توأم با عمل: از دیدگاه نهج­البلاغه، علم توأم با عمل و عالمان عامل از پایگاهی رفیع برخوردار هستند، و به تعبیرات گوناگون- نظیر عبارات ذیل- در بزرگداشتشان سخن گفته‌شده و به فراگیری دانش و انجام عمل صالح توصیه گردیده است: « اَخَذَ الله عَلی اَلعُلَماء اَن لایَقاروا عَلی کَظهُ ظالِمُ وَ لا سَغَب مَظلوم»، « خداوند مجازات می­ کند دانشمندانی را که راضی هستند بر سیر بودن شکم ستمگر و گرسنگی ستمدیده»(نهج­البلاغه،خطبه۱۰۳).

۲- سؤال دوم : اصول تربیت اخلاقی کودکان از دیدگاه امام علی(ع) چیست؟

اصل در فارسی و عربی به معنای مختلفی از جمله: مبدأ اولی ، اساس، رکن و قاعده به کار رفته است. اصول منشأ و اساس فعالیت­ها و صفات که به صورت قاعده و قانون مطرح می­شوند که در نظام تربیت برای رسیدن به هدف، عمل به آن لازم و ضروری است(ملکی،۱۳۹۰،ص ۱۲۳-۱۲۲).

اصول تربیت اخلاقی ، راهنمای عمل در جریان پرورش اخلاقی است. از این اصول ، روش‌های مختلفی اخذ می­ شود، به عبارتی اصول معیار و میزان برای روش­ها است(دهشیری،۱۳۷۰،ص۱۱۵).

این حقیقت در امور تربیتی نیز صادق است چنانچه اصول و قوانین اساسی در امر تربیت ضایع گذرانده شود. نه تنها سامان نمی­یابد، گرفتار انحطاط و سقوط می­ شود. از این رو توجه به اصول در امر تربیت و شناختن آن‌ ها و به کار گرفتن­شان در عمل از مهم­ترین وجوه کار تربیت، بلکه از شاخصه­ های عقل عملی و به هنجار است. هم­چنان که در بیانات امام علی (ع) تصریح شده است:

« مَن طَلَبَ العقلَ المتُعارِفَ، فَلیَعرف صُوَرَهَ الاُصولِ وَ العقول؛ فَاِنَّ کثیراً مِنَ النّاسِ یَطلبونَ، الفضولُ، وَیَصنَعونَ الاصولَ وَ العقول؛ فَاِنَّ کثیراً مِنَ النّاسِ یَطلبونَ، الفضولُ، وَیَصنَعونَ الاصولَ، فَمَن اَحرزَ الاصلَ، اکتفی بِهِ عَنِ الفَضلِ». هر که جویای عقل عملی و به هنجار باشد، باید امور اصلی و غیر اصلی را از یکدیگر باز شناسد و تمیز دهد؛ و از به دست آوردن امور اصلی غافل می­مانند. هرکس اصل را به دست آورد، از غیر اصل دست می­کشد. ‌بنابرین‏، شناخت اصول تربیت و پایبندی بدان‌ها در عمل مهم­ترین نقش را در سازمان­دهی درست تربیت و سیر به سوی اهداف تربیت ایفا می­ کند. در بیان اصول با توجه به ویژگی­ها و خصوصیات دوران کودکی است. اصول تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی (ع) شامل:

۱-اصل اصلاح شرایط محیطی کودکان

یکی از عوامل مهم تکوین و تغییر کودکان، شرایط مختلف محیطی اعم از زمان مکان و محیط اجتماعی است، منظور مجموعه علل و اسبابی که در افراد فکر و احساسات بخصوصی ایجاد کرده و فرد زندگی و محیطش را می­سازد. محیطی که در آن آلودگی، فساد و انحراف است و امکان اصلاح و سازندگی وجود ندارد و یا فوق‌العاده ضعیف ‌می‌باشد .همچنان که در محیطی که در آن بیماری است امکان سلامتی وجود ندارد . و طبعاً برای سازندگی باید آن را از آلودگی نجات داد.( قائمی،۱۳۸۸)

بر اساس این اصل ریشه برخی از خلقیات، افکار، نیّات و رفتارهای آدمی را ‌می‌توان در محیط و روابط و مناسبات اجتماعی جستجو کرده که به شدت از آن تأثیر می­پذیرد . امیرالمؤمنین علی (ع) در مواقع گوناگون به تأثیر محیط و نقش آن در سازندگی کودکان یادآور شده است . چنان که در نامه خود به حارث همدانی فرمود:

(( وَ ِاسکن اَلاَمصارِ اَلعَظام، فَاِنها جَماعَ المُسلِمین، وَ اَحذَرَ مَنازِلَ اَلغِفلَه وَ اَلجَفاء وَ قله اِلاخوان عَلی طاعَه الله، در شهر­های بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است، و پرهیز از جاهایی که در آن یاد خدا غافل‌اند و آنجا که به یکدیگر ستم می­رانند، و بر اطاعت از خدا به یکدیگر کمک نمی­کنند)). (همان)

در محیط‌هایی که افراد نسبت به یکدیگر ظلم ‌می‌کنند و ارزش­های انسانی و اخلاقی در آن حاکم نمی ­باشد، بستر مناسبی برای تربیت و رشد اخلاقی نیست. و اثرات نامطلوب روی متر بی خواهد گذاشت. لذا می­طلبد با تغییر شرایط و دست‌کاری محیط و فراهم نمودن شرایط تربیتی مساعد مناسب، رفتار، افکار و خلقیات متر بی را تغییر داد. و ویژگی‌های جدید را جایگزین ساخت. امیر المومنین (ع) در ادامه همان نامه می­نویسد: (( ایاکَ وَ مَقاعِدُ اَلاسَواقُ، فَاِنَّها مَحاضِر اَلشیطان وَ معابِیضُ اَلفِتن، از نشستن درگذرهای عمومی و بازار، پرهیز کن که جای حاضر شدن شیطان و برانگیخته شدن فتنه­هاست)).

حضرت سفارش به دوری کردن، از محیط­های نامناسب دارد. طبق نظر روانشناسان یادگیری اجتماعی، مردم به محیط اطراف خود پاسخ می­ دهند. همچنین اعمال و رفتار انسان‌ها عمدتاًً از طریق یادگیری مشاهده­ای است (سیف،۱۳۷۳).

۲-اصل عزّت

عزت گوهر آدمی است. به بیانی روشن­تر؛ آدمیت آدمی به عزت و کرامت اوست و بمیزان و درجه­ای که واجد این خصیصه است به همان میزان ‌می‌توان او را انسان، آن گونه که باید باشد و خدایش خواسته نامید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...