عقلانیت ارتباطی.. 104

موازین عقلانیَت ارتباطی.. 105

تلخیص آرای هابرماس… 113

از عقلانیت هدفمند ” وبر” تا عقلانیت ارتباطی “هابرماس”. 118

کنش ارتباطی و کنش راهبردی.. 118

جمع بندی.. 120

هابرماس و فوکو. 126

حوزه عمومی در اندیشه هابرماس… 130

افول حوزه عمومی.. 135

کنش ارتباطی.. 135

افول حوزه عمومی.. 136

پست‌مدرن‌ها 137

فصل پنجم: نتیجه گیری.. 142

ایرادهایی بر رویكرد هابرماس… 143

انتقادات بر هابرماس… 147

رویكرد اپل و نقد او بر هابرماس… 153

جداول تحلیل ساختار……………………………………………………………………………………………….154

منابع. 163

1بیان مساله تحقیق :

سیر مطالعه عقلانیت ارتباطات ریشه در فلاسفه پیشین  دارد كه شاخصه های این فلاسفه : ماركس و منتقدین اندیشه او در كتب فرانكفورت همچون ماركوزه، هوركهایمر و وبر بودند كه در نهایت به زایش عقلانیت ارتباطی توسط هابرماس انجامید

طبق نظر هابرماس ارتباط از طریق زبان ضرورتاً مستلزم مطرح كردن ادعای اعتبار مشخصاً حقیقت حقانیت صداقت است كه وضع آن را به هنگام اختلاف نظر، نهایتاً فقط از طریق گفتگو می‌توان حل كرد. هابرماس علاوه بر این معتقد است كه اهل یك زبان، شرایطی را كه چنین گفتگویی در آن نتیجه‌ای واقعاً صحیح به بار می‌آورد كاملاً می‌شناسند و این شرایط را او بر حسب ویژگی‌های «وضعیت» مساوات‌طلبانه [و] «آرمانی گفتار» توضیح داده است. عقلانیت ارتباطی بر این نكته دلالت دارد كه انسان این توانایی را دارد كه در شرایطی نزدیك به این وضعیت آرمانی («گفتمان» در اصطلاح هابرماس) با هدف دستیابی به وفاق، به احتجاج بپردازد.

هابرماس بر مفهوم عقلانیت ارتباطی تكیه می‌كند تا این نكته را بیان دارد كه آنچه اَشكال دموكراتیك سازمان اجتماعی نشان از آن دارند، از اولویت‌هایی صرف در سنت فرهنگی و سیاسی فراتر است. در دیدگاه او، کنش-گفتاری را بدون اتخاذ موضع در قبال ادعای اعتباری كه پیش می‌كشد، حتی نمی‌توان فهم كرد، و این موضع به نوبه خود گفتگویی رها از قیود را تدارك می‌بیند كه وضعاین ادعا را مشخص می‌سازد. بنابراین، ترتیبات اجتماعی و سیاسی مانع چنین گفتگویی را از موضعی فارغ از هرگونه تعهد ارزش خاص می‌توان به نقد كشید، چون طبق نظر هابرماس نیل به توافق[1]  یا هدفی است كه برای زبان انسانی، امری ذاتی است. برنامۀ فلسفی مشابهی را كارل‌‑اُتو اَپل نیز مطرح كرده است؛ او بر ویژگی‌های «استعلایی» احتجاج، بیشتر تأكید می‌كند.

یورگن هابرماس متفكر برجستۀ نسل دوم مكتب فرانكفورت، مفهوم عقلانیت ارتباطی را بدین منظور مطرح ساخت تا آنچه را كه «نقصان هنجاری» كار متفكران اولیه این سنت می‌انگاشت برطرف كند. این نقصان از جمله، فقدان هرگونه مبنای روشن فلسفی برای نقد جامعۀ مدرن بود.

هابرماس تصریح می‌كند كه شركت‌كنندگان در كنش ارتباطی باید بتوانند اظهارات مطرح شده در جریان گفتگو را از منظر اعتبارشان بنگرند، و باید هم در باب شیوه‌های مناسب حل و فصل موارد اختلاف بر سر ادعای اعتبار و هم در باب شرایطی (كه همواره ضدواقعیت است) كه در آن پیگیری چنین شیوه‌هایی نتیجۀ واقعاً صحیحی به بار می‌آورد شناخت كامل داشته باشند. برای مثال، وقتی كه پی بردن به اعمال فشار پنهانی، وفاقی را كه قبلاً حاصل شده بود بی‌اعتبار می‌سازد، این شناخت بسیج می‌شود.

در سنت فلسفه غرب، مفهوم عقلانیت برای مدتی مدید با قوۀ تأمل و ارایۀ دلیل برای باورها و كنش‌های ناشی از آنها مرتبط بوده است. وانگهی در فلسفه مدرن، غالباً فقط باورهای قادر به هدایت كنش هدف محورند كه نامزد مفهوم عقلانیت قلمداد می‌شوند. در مقابل، هابرماس اظهار می‌دارد كه [آن] نوع كنشی كه محور آن، نیل به توافق در زبان است، قابل تقلیل به كنشی نیست كه محور آن را مداخلۀ موفقیت‌آمیز در دنیای عینی تشكیل می‌دهد. رسیدن به اهداف کنش-گفتاری به جز آنها كه به سبك بیان مربوطند از طریق همكاری ممكن است؛ این امر بستگی به این دارد كه دیگران، ادعاهای متكلم راجع به اعتبار را آزادانه بپذیرند؛ این، چیزی بیش از معلولی است كه بتوان به طور مكانیكی آن را ایجاد كرد. از این رو قوۀ نیل به وفاق از طریق پیش نهادن ادله، شكل متمایزی از عقلانیت را نشان می‌دهد كه «در شیوۀ ارتباط روزمره وجود دارد» و هابرماس بدین لحاظ آن را «عقلانییت ارتباطی» می‌نامد.

هابرماس تعبیر حوزه عمومی را در اطلاق به عرصه ای اجتماعی به کار می برد که در آن افراد از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر برای تمام طرف های مشارکت کننده مجموعه ای از رفتارها، مواضع و جهت گیری های ارزشی و هنجاری را تولید می کند.

آنچه موجب جلب نظر هابرماس به مقوله حوزه عمومی شده است، اهمیت این مفهوم به عنوان اساس نقد جامعه مبتنی بر اصول دموکراتیک بوده است. حوزه عمومی عرصه ای است که در آن افراد به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گرد هم می آیند. از نظر هابرماس حوزه عمومی به معنی دقیق کلمه عرصه ای است که هیچ حد و حدودی بر فعالیت آن وضع نشده باشد، حوزه عمومی حوزه عقلانی و حقیقت یاب و حقیقت ساز جامعه است.

این حوزه، عرصه فکر، گفت وگو، استدلال و زبان است. شرایط مکالمه باز و آزاد در حوزه عمومی متضمن این اصل است که هیچ فرد یا گروهی نمی تواند در خارج از این حوزه (یعنی در عرصه قدرت) مدعی شناخت بهتر خیر و صلاح جامعه باشد. پاسخ به پرسش هایی از این قبیل که آزادی، عدالت، برابری، عقلانیت و جزء آن چیست تنها در حوزه عمومی

 هر جامعه ای ممکن است داده شود و مورد پذیرش و باور قرار گیرد.

  • در این مطالعه بیشتر سعی شده است به این سوال مهم پاسخ داده  شود گه روند تغییرات جایگاه عقلانیت ارتباطی به چه شکل صورت پذیرفته  و  همچنین پیدایی تفاوت های اصلی میان فلاسفه مدرنیه در حوزه های مختلف ارتباطی پیرامون عقلانیت ارتباط چگونه است؟

در این پژوهش همچنین خواستار تعیین دیدگاههای فلاسفه مدرنیته درحوزه عمومی هستیم . و یكی از مهمترین و كاربردی ترین برنامه این پژوهش را میخواهیم به تفاوتهای اصلی و باورهای هر یك از فلاسفه این رشته درخصوص عقلانیت ارتباطی درحوزه عمومی بگذاریم.

 1-2اهمیت موضوع پژوهش:

در دنیای عقلانیت ، حوزه عمومی بر میگردد به مباحث مدنی و اصلی ترین پارادایم حاكم بر جامعه گفتگوی دو سویه است و برای رسیدن به مولفه های تاثیر گذار قابل بررسی است كه باید از جامعه ارتباطی بهره گرفت جامعه ای كه پارادایم  حاكم بر گفتمان آنرا دانش، اطلاعات شكل میدهد و با فربه شدن اطلاعات روابط از سطحی متعالی تر برخوردار میشود . پس برای رسیدن به جامعه مطلوب باید جامعه آگاه و عقلانی شكل بگیرد. عقلانیت ارتباطی و یا بهتر فلسفه ارتباطی  در حوزه ارتباطات  هنوز جایگاه خود را بازنكرده است .

وقتی سیر تاریخی  ارتباطات را دوره میكنیم مقوله فلسفه ارتباطات  در ایران وجود ندارد و یا كمتر وجود دارد. همانطور كه ماركس معتقد است لازم میدانم بتوانم با سیر تاریخی و قیاس نظرات فلاسفه و همچنین چگونگی استفاده این فلسفه برای تغییر كنش های ارتباطی بتوانیم برای تاثیر گذاشتن بر كنش های ارتباطی سود بجویم نه برای تفسیر  بلكه با تكیه بر عقلانیت ارتباطی كه حظور آن  در جامعه آكادمیك بسیار كم رنگ می باشد.

این مطلب را هم بخوانید :

 

با توجه به گسترش ارتباطات دیجیتالی و تغییر كنش های ارتباطی یكسویه به چند سویه كنش های رفتاری دستخوش تغییر می گردد ، چرایی این تغییر به ماهیت ارتباطات باز میگردد قبل از بسط و توسعه ارتباطات دیجیتالی نوعی عقلانیت ابزاری كه كنشی یكسویه و منفعت طلبانه بود درفضاهای ارتباطی حاكم بوده. با این ذهنیت بررسی فلسفه ارتباطی عقلانی در چنین ساختاری حائز اهمیت است.

3-1 اهداف پژوهش:

  • بررسی روند تغییرات سیر جایگاه عقلانیت بویژه عقلانیت ارتباطی از نظر هر یك از نطریه پردازان مدرنیته
  • سیر تعیین جایگاه عقلانیت در حوزه عمومی نزد نطریه پردازان ارتباطات مدرنیته
  • سیر تعیین دیدگاه نظریه پردازان مدرنیته در رابطه با عقلانیت ارتباطی
  • بررسی تفاوتهای نگرشی میان نطریه پردازان مدرنیته درحوزه های مختلف ارتباطات پیرامون عقلانیت ارتباط.

 

 

4-1 سوالات پژوهش:

  • آیا روند تغییرات جایگاه عقلانیت ارتباطی در گسترش حوزه عمومی از نظر هر یك از فلاسفه متفاوت می باشد.؟
  • آیا فلاسفه ارتباطی برای عقلانیت در حوزه عمومی جایگاهی قائل شده اند؟
  • در دیدگاه فلاسفه مدرنیته مسئله عقلانیت به چه شكل مطرح شده است.؟
  • تفاوت های اصلی میان فلاسفه مدرنیه در حوزه های مختلف ارتباطی پیرامون عقلانیت ارتباط كدام ها هستند؟

5-1روش تحقیق :

در پژوهش حاضر، روش تحقیق ، در واقع در شباهتهای ساختاری در نظامهای مختلف فلسفی و بتبع آن مقوله ارتباطات در جوامع بشری است .

این روش هنگامی کاربرد دارد که استفاده از روشهای کمی با مشکلات منطقی جدی مواجه میگردد بکار می رود . این روش نسبت به منطقی بین دو پدیده اجتماعی یا دو مقوله ارتباطی اجتماعی را به اثبات می رساند.

در این پژوهش انواع نظریات آرمانی پیش از رنسانس ، رنسانس و مدرنیته در خصوص عقلانیت بویژه عقلانیت ارتباطی سنجیده می شود. البته در پژوهش حاضر به دلیل جاری بودن تحولات در بستری تاریخی و نیز پیونده این تحولات با جنبشهای اجتماعی و نقش متفکران در این جنبشها ، نظری به تحولات تاریخی در سده های گذشته و اخیر غرب نیز افکنده شده است .

علاوه بر وضعیت که استفاده از روشهای کمی با مشکلات منطقی قابل ملاحظه ای مواجه می شود ، حالت حدی نیز ، وجود دارد که بنابه تعریف استفاده از روشهای کمی در آن منتفی است این حالت هنگامی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...