است. بدیهی است كه گام های بعدی همانا استفاده از آموزش های مناسب در خصوص مباحث رفتار سازمانی برای مدیران و البته كاركنان است مراحلی اساسی تر و ضروری خواهد بود.

1-2 بیان مساله

به گفته مارتین هولیس اعتماد موضوع بسیار مهمی است كه در تمام علوم اجتماعی و بشری ریشه دارد. اعتماد یك ساختار اجتماعی است و تا زمانی كه سازمان ها در قالب  اجتماعی وجود دارند، اعتماد شرط لازم برای آن ها است(هولیس،1998). ماكس وبر اعتماد را به عنوان پیش نیاز ساختار اجتماعی می داند. وی معتقد است كه با افزایش پیچیدگی یك سیستم، نیاز به اعتماد نیز به طور نسبی افزایش می یابد.

تامپسون می گوید: اعتماد دستاورد و نتیجه مدیریت خوب است. به عبارت دیگر نمی توان اعتماد را مدیریت كرد بلكه با رفتارهای مدیریتی مناسب و با درك متقابل و بهترانتظارات می توان آن را ایجاد و حفظ كرد. اعتماد یك عامل اساسی در فعالیت مدیریت­ها است و برای برقراری ارتباط و همكاری اثربخش لازم است و مبنایی است برای روابط پربارتر که می تواند پیچیدگی های سازمانی را كاهش داده و بهتر، اقتصادی تر و سریع تر از هر ابزار دیگری معاملات و مذاكرات سازمانی را تسهیل کند(هوی، اسمیت و سویئیتلند[4]،2002) و ارتباط مؤثر، همكاری و سازگاری را كه زیربنای روابط پربار در سازمان ها می باشد ارتقا بخشد (آرسن، بل و پلنك[5] ، 2004).  مطالعة تجربی درخصوص اعتماد اولین بار در اواخر دهة 1950 ، به منظور حل مشكل رشد فزایندة بدگمانی در جنگ سرد، به عنوان عاملی كلیدی در بهبود محیط باز و سالم انجام گرفت. اعتماد حالتی روانی است که در آن فرد به نتایج کار اطمینان دارد، بدون آنکه آن نتایج را پیش بینی کند. بدیهی است که این حالت روانی ممکن است با ریسک همراه باشد یعنی انسان مطمئن باشد ولی در عمل غیر از آن اتفاق بیفتد. با وجود این اعتماد داشتن، باتمایل به قبول ریسک همراه است. همین ویژگی  است که اعتماد داشتن را با نوآوری وخلاقیت مرتبط ساخته است. علاوه بر این، اعتماد سطح بالاتری از تعهد را به دنبال دارد. اعتماد به  مدیریت رفتارهای کارکنان را متأثر می سازد. دلایل یاد شده و سایر عوامل موجب شده است تا اعتماد یک خواست مهم و عمومی کارکنان در دنیای امروز به شمار آید. با توجه به مطالب مطرح شده، فقدان اعتماد یا ضعف اعتماد کارکنان به سازمان و مدیریت آن گسترش رفتارهای زیر را موجب می شود: سکوت و بی تفاوتی کارکنان نسبت به سرنوشت و برنامه های سازمان، عدم درک و تفاهم موثر بین کارکنان و مدیریت حرکات و تفسیر متفاوت از پیام های مدیریت. دو نوع اعتماد وجود دارد.یک اعتماد دو جانبه، که در آن هم مدیریت به کارکنان اعتماد دارد و هم کارکنان به مدیریت. در اعتماد دو جانبه تلاش و توجه بیشتری به حفظ و استمرار روابط معطوف می شود و طرفین سعی می کنند در شرایط مختلف این اعتماد را بازسازی کنند.

نوع دوم اعتماد را می توان احتیاطی نام نهاد که در آن به کارکنان آزادی و اختیار تصمیم گیری اعطا شده و برای ارایه نتایج مورد نظر به آنان اعتماد می شود. این نوع اعتماد با پاسخگویی و مسئولیت خواهی کارکنان مرتبط است. در تعریفی كه از اعتماد ارائه گردید عموماً آن را انتظارات یا باورهایی می دانند كه افراد دوست دارند به دیگران به طریقی قابل پیش بینی و نه صرفا در راستای منفعت شخصی خود نشان دهند (بایر،1986). بر اساس این تعریف، یكی از مسائل و مشكلات سازمان های

 امروزی، كمبود اعتماد بین كاركنان و مدیران است. در سازمان ها ی ما به خصوص، سازمان های دولتی، شكاف قابل توجهی بین كاركنان و مدیریت و خواسته های این دو وجود دارد. در نتیجه این شكاف، تصمیمات معمولاً با مشكلات اجرایی روبرو می شود زیرا كاركنان در اجرای تصمیمات سرسختی نشان می دهند و در مقابل مدیران نیز به كاركنان اعتماد نمی كنند و آنها را در جریان تصمیم گیری مشاركت نمی دهند و این­ها همه باعث ایجاد فضای بی اعتمادی در محیط کاری می شود. نتیجه بی اعتمادی، پدید آمدن رفتار ها یی مانند شایعه پراكنی، تضاد، سیاسی كاری و كم كاری در محیط کاری خواهد بود كه انرژی بالایی ازسازمان ها گرفته و هزینه ها را افزایش می دهد. در چنین  محیط کاری صحبت از مباحثی مانند خود مدیریتی و خود كنترلی، همكاری، بروز خلاقیت، مدیریت جامع كیفیت و … بی فایده است و اكثر تلاش ها برای افزایش بهره وری به نتیجه مطلوب نخواهد رسید زیرا تحقق اهداف در هرسازمان  مستلزم همكاری اعضای آن با یكدیگر است و مهمترین راه تسهیل همكاری، اعتماد متقابل كاركنان به یكدیگر و نیز اعتماد میان كاركنان و مدیران می باشد ( چاوشی، 1386). در این راستا موضوع رضایت شغلی نیز دارای اهمیت زیادی می باشد زیرا گاهی به علت وجود فضای بی اعتمادی، اعضای سازمان در صدد بر می آیند تا سازمان را ترك كنند و در پی شغل دیگری باشند. به همین خاطر بررسی های نگرشی می تواند ابزار ارزشمندی برای درك بهتر مدیران از كاركنان در سازمان باشد. با توجه به اهمیتی كه این دو نگرش یعنی اعتماد و رضایت شغلی

این مطلب را هم بخوانید :

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی جرایم زنان و راه های پیشگیری از آن – گزیده ها دارند، در این پژوهش به دنبال تاثیر اعتماد به مدیریت و رضایت شغلی هستیم. اشتغال از جمله مسائلی است که همواره ذهن انسان ها، دولت ها و ملت ها را به خود مشغول داشته است. هر چند شغل و حرفه به ظاهر، به بعد اقتصادی – معیشتی انسان ها مربوط می شود، ولی با بعد فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد. رضایت شغلی حوزه ای است که در آن دیدگاه های روان شناختی اجتماعی، جامعه شناختی،مدیریت، اقتصادی، علوم سیاسی و تربیتی هر یک به سهم خود در آن سخن گفته اند. امروزه در هر کشوری، هزاران هزار شغل و حرفه وجود دارد که افراد به آن اشتغال داشته و از این طریق، به زندگی خود ادامه می دهند. آنچه همواره مورد توجه روان شناسان و اندیشمندان علوم اجتماعی بوده رضایت شغلی افراد و آثار این رضایت در روحیه آن ها و بازدهی کارشان می باشد. اگر کسی به شغل خود علاقه مند باشد، خلاقیت و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...