۱-۷-۲-۲-۲-۴- بزه‌دیده نماها

 

دستۀ دیگر از بزه‌دیدگان سایبری افرادی هستند که وانمود می‌کنند بزه‌دیده واقع شده اند. به عبارت دیگر این افراد موقعیتی را بیان می‌کنند که در آن واقع نشده اند یا اینکه خود را جای کسانی قلمداد می‌کنند که بزه‌دیده واقع شده اند. این اعمال می‌تواند به انگیزه های مختلفی از جمله انتقام‌گیری، جلب توجه، به دست آوردن پول و اعمالی از این قبیل باشد (زررخ، ۱۳۹۰: ۱۴۰).

 

 

 

۱-۷-۲-۳- حمایت

 

حمایت واژه‌ای عربی است که با همان معنای اصلی خود در زبان فارسی استفاده می‌شود. در فرهنگ واژگان فارسی، واژۀ حمایت این گونه تعریف شده است:

 

“حراست از اهالی اراضی مفتوحه از طرف فاتح. حراست از جان و مال و ناموس کشور از طرف سلطان” (جعفر جعفری لنگرودی، ۱۳۸۶: ۱۷۶۳). واژۀ حمایت در لاتین معادل واژۀ (Protection) به معنی حمایت، محافظت، پشتیبانی (آقایی، ۱۳۸۶: ۹۲۷) و همچنین (Support) به معنی پشتیبانی و حمایت کردن و طرفداری است.

 

علی اکبر دهخدا نیز در لغت نامه، واژۀ حمایت را «نگاهبانی کردن، دفاع کردن از کسی و پشتیبانی کردن» (دهخدا، ۱۳۳۵: ۸۰۶) معنی ‌کرده‌است. در خصوص ریشه‌یابی حمایت، واژگان (حمی و حمیه و حمایت) ‌به این صورت معنا شده است:

 

«حمی به فتح (ح) و سکون میم: حمایت، نگاه‌داشتن، نگهبانی کردن و… حمیه، حمایت، حموه (به کسر حاء)، در هر سه به معنای یاری دادن، پرهیز نمودن از آن چه برای او ضرر دارد» (معین، ۱۳۹۰: ۹۶۶).

 

۱-۷-۲-۴- بزه‌دیده

 

بزه‌دیده رکن اصلی و ساختاری جرایم را تشکیل می‌دهد. واژۀ بزه‌دیده معادل (Victim) در لاتین و در زبان فارسی معادل عربی واژه های قربانی، مجنی‏علیه و زیان‏دیده است. (دهخدا، ۱۳۷۷: ۳۲۳۲). این واژه در فرهنگ لغات این گونه تعریف شده است:

 

«کسی که طرف جرم یا شبه جرم واقع شده است مثل قربانی سرقت» (آقایی، ۱۳۸۶: ۱۰۸۵) و یا «آن که بر اثر حادثه‌ای، ناخواسته جان خود را از دست بدهد: قربانی تصادف… زلزله» (انوری، ۱۳۸۲: ۱۰۷۸).

 

در زمینۀ شناسایی مفهوم بزه‌دیده، تعریف‌های متفاوتی از سوی جرم‌شناسان ارائه شده که به چند نمونه از آن‌ ها اشاره می‌گردد: «کسی که جرم یک خسارت قطعی و آسیب به تمامیت شخصی او پدید آورده است و اکثر افراد جامعه هم ‌به این مسئله اذعان دارند» (کرد علیوند و محمدی، ۱۳۷۹: ۹۶) همچنین در جایی دیگر در تعریف بزه‌دیده آمده است:

 

«شخصی است که به دنبال رویداد یک جرم، به آسیب بدنی، روانی، درد و رنج عاطفی، زیان مالی یا آسیب اساسی به حقوق بنیادی خود دچار شده باشد» (رایجیان اصلی، ۱۳۹۰الف: ۱۶-۱۵).

 

اسناد بین‌المللی متعددی نیز به تعریف بزه‌دیده پرداخته‌اند، از جمله سازمان ملل متحد در یازدهم دسامبر ۱۹۸۵ در قطعنامه‌ای تحت عنوان «اعلامیه اصول بنیادین عدالت برای بزه‌دیدگان و قربانیان سوءاستفاده از قدرت»، به تعریف بزه‌دیده اقدام نموده است. این اعلامیه در تعریف بزه‌دیده بیان می‌دارد:

 

«بزه‌دیدگان کسانی هستند که به طور فردی یا گروهی متحمل خسارت شده‌اند. این خسارات به ویژه در زمینه‌های مربوط به آسیب به تمامیت جسمانی و روانی، رنج روحی، خسارت مادی و وارد شدن لطمۀ بزرگی به حقوق انسانی افراد است و این خسارت ناشی از فعل یا ترک فعلی است که قوانین یک دولت را نقض می‌کند» (بند الف مادۀ یک اعلامیۀ اصول بنیادین عدالت برای بزه‌دیدگان و قربانیان سوءاستفاده از قدرت، مصوب ۱۹۸۵).

 

۱-۷-۲-۵- تروریسم

 

از واژۀ تروریسم در فرهنگ‌ها و دایره‌المعارف‌های مختلف، تعاریف کم و بیش مختلفی ارائه شده است. قبل از پرداختن به تعریف اصطلاح تروریسم، از نظر واژه‌شناسی به تبیین آن پرداخته می‌شود. از لحاظ واژه‌شناسی، تروریسم از ریشۀ لاتین فعل (terrere) و فرانسوی (Terreur) و شبیه به (Trein) یونانی گرفته شده است و به معنی ترساندن است. در زبان عربی، “واژۀ تروریسم از «ارهاب» به معنی ترس و ترساندن گرفته شده که مصدر آن «رهب» است. در مفهوم عامیانه، استفاده از واژۀ تروریسم، «ترور شخصیت» مد نظر بوده، یعنی اهانت، تهمت، نه با خشونت بلکه با سرکوب روح و جان” (سلامتی، ۱۳۸۷: ۲۰). این واژه در فراز و فرود تاریخ بشری جلوه‌های گوناگونی داشته است، گاهی دربارۀ افعال دولت‌ها، گاهی برای توصیف اقدامات انقلابی و یا برای توجیه مبارزات ضد استعمارگری و غیره، به کار گرفته شده است.

 

در خصوص تعریف تروریسم و عناصر آن تعاریف و نظریات مختلفی ارائه شده است، به طوری که اَلکس اشمید و یانگمن جی. آلبرت، در سال ۱۹۸۸ در طرحی تحقیقاتی به سفارش ارتش آمریکا، ۱۰۹ تعریف با ۲۲ جزء تعریف متفاوت را برای تروریسم برشمردند (Schmid& Jongman, 1995: 50)، این امر گویای تشتت نظرات در تعریف واحد از تروریسم است. به طور کلی در تعریف تروریسم در بین کشورها، دو گرایش عمده در نظرات رسمی و غیررسمی وجود دارد:”گرایش غالب که در کشورهای اروپایی عضو سازمان ملل متداول است، این است که سعی دارند هر گونه فعالیت دارای خصیصۀ خشونت آمیز علیه نظام‌های سیاسی حاکم را فارغ از انگیزۀ مسببان آن محکوم ‌سازند و آن‌ ها را در زمرۀ اقدامات و جرایم تروریستی قلمداد کنند. اما گرایش دیگر سعی بر این دارد که انگیزه ها و اقداماتی که در راستای اعمالی مانند تبعیض نژادی یا نهضت‌های استقلال‌طلبانه انجام می‌شود، از مصادیق تروریسم نداند. این گرایش، بیشتر از جانب کشورهای جنوب و کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی سرچشمه می‌گیرد”(بزرگمهری، ۱۳۸۷: ۱۹). در زمینۀ شناسایی مفهوم تروریسم می‌توان به چند تعریف از این اصطلاح اشاره نمود. در تعریف تروریسم آمده است:

 

«به‌کارگیری اقدامات خشونت بار شدید و غیر قانونی، بر ضد جان و یا مال عموم شهروندان غیر نظامی یا بخشی از آنان و یا تهدید به آن، به منظور ایجاد هراس عمومی» (هاشمی، ۱۳۹۰: ۴۵).

 

حقوق‌دانان نیز در تعریف تروریسم نظریات و تعاریف مختلفی را ارائه داده‌اند. از جمله محمد علی اردبیلی، تروریسم را «قصد ایجاد رعب و وحشت برای رسیدن به مقاصد خاص» تعریف ‌کرده‌است (اردبیلی، ۱۳۸۱: ۱۲۱). در خصوص تعریف تروریسم در اسناد بین‌المللی نیز، می‌توان به تأثیرگذارترین سازمان بین‌المللی، یعنی سازمان ملل متحد اشاره نمود که طی تلاش‌های صورت گرفته در این سازمان، چندین کنوانسیون به تروریسم اختصاص داده شده است. از میان اسناد این سازمان، دو کنوانسیون به صورت اختصاصی به تروریسم پرداخته‌اند. این دو کنوانسیون عبارت انداز: کنوانسیون مبارزه با بمب گذاری تروریستی و کنوانسیون بین‌المللی سرکوب حمایت مالی از تروریسم. ‌بنابرین‏ عناصر مشترک اغلب تعاریف تروریسم عبارت اند از: استفاده از خشونت، ارعاب یا تهدید به خشونت علیه یک شخص و یا گروه، به منظور دستیابی به اهداف سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی و مذهبی یا اعمال فشار و یا ارعاب گروه دیگری از مردم و یا فرد دیگری به انجام اقدامات مد نظر آن‌ ها.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...