الف- تربیت   …………………………………………………………………………………………….    14

ب- آموزه­های تربیتی  ………………………………………………………………………………..    15

ج- مفاتیح الجنان  ……………………………………………………………………………………….   15

د- دعا    …………………………………………………………………………………………………..    16

پیشینه نظری و تجربی     ………………………………………………………………………………    16

الف- پیشینه نظری   ……………………………………………………………………………………    16

پیشینه تجربی    ………………………………………………………………………………………….    20

ب- چکیده تحقیقات انجام شده در ایران   …………………………………………………….    20

ج- چکیده تحقیقات انجام شده در خارج از ایران    ………………………………………..    22

روش اجرای تحقیق    …………………………………………………………………………………..  22

الف- نوع تحقیق بر اساس طرح تحقیق و اهداف آن     ………………………………………  22

ب- ابزار و روش جمع آوری داده ها     …………………………………………………………..  23

ج- منابع اطلاعاتی      ………………………………………………………………………………….   23

د- روش تجزیه و تحلیل داده ها یا اطلاعات   …………………………………………………..   23

فصل دوم: مبانی خداشناسی در مفاتیح و آموزه های تربیتی آن

مقدّمه    …………………………………………………………………………………  24

خداوند، مهربان است.    ……………………………………………………………  26

آموزه­های تربیتی   ………………………………………………………………..  40

خداوند، حکیم است.    …………………………………………………………..    56

آموزه­های تربیتی     …………………………………………………………….     60

خداوند، پوشاننده خطاست.   …………………………………………………       77

آموزه­های تربیتی    …………………………………………………………………………..        79

خداوند، هدایت کننده است.    ……………………………………………..        86

  • هدایت عمومی یا تکوینی ………………………………………………………….          86
  • هدایت تشریعی ……………………………………………………………………..          86
  • هدایت توفیقی ……………………………………………………………………..           86
  • هدایت در آخرت به سوی بهشت و وصول به مطلوب ………………………..       86

آموزه­های تربیتی    ………………………………………………………………..     88

فصل سوم: مبانی انسان شناسی در مفاتیح و آموزه­های تربیتی آن

مقدّمه    ………………………………………………………………………………..     91

 

انسان، حریص است.    ……………………………………………………………..     94

آموزه­های تربیتی      ……………………………………………………………..     102

انسان، ممکن الخطاست.    …………………………………………………………    111

آموزه­های تربیتی    ………………………………………………………………..    119

انسان، ضعیف است.    ……………………………………………………………….   121

آموزه­های تربیتی    ………………………………………………………………..   122

فصل چهارم: مبانی دنیا شناسی در مفاتیح و آموزه­های تربیتی آن

مقدّمه    …………………………………………………………………………………   125

دنیا، آفریدۀ خداست.    …………………………………………………………..    128

آموزه­های تربیتی   ………………………………………………………………..    141

دنیا، فریبکار است.    ……………………………………………………………….     147

آموزه­های تربیتی   …………………………………………………………………    149

دنیا، زودگذر است.   ………………………………………………………………… 154

آموزه­های تربیتی    …………………………………………………………………. 159

دنیا، محل سختی­هاست.    …………………………………………………………  164

آموزه­های تربیتی    …………………………………………………………………. 170

فصل پنجم: مبانی مرگ شناسی در مفاتیح و آموزه های تربیتی آن

مقدّمه     …………………………………………………………………………………  174

مرگ، حقیقت است.    ………………………………………………………………  177

آموزه­های تربیتی    …………………………………………………………………   184

نحوۀ مرگ، عین نحوۀ زندگی است.    ……………………………………….   189

آموزه­های تربیتی   ………………………………………………………………..    195

فصل ششم: نتیجه­گیری …………………………………………………………….    198

محدودیّت­های محقّق ……………………………………………………………..   201

محدودیتّ­های تحقیق  …………………………………………………………….  202

پیشنهادات  ……………………………………………………………………………..  202

فهرست منابع  ………………………………………………………………………..   203

منابع فارسی    ………………………………………………………………………..  203

 

این مطلب را هم بخوانید :

منابع عربی   ………………………………………………………………………….   213

 فصل اول

طرح مسئله

مقدّمه:

«هم دعـــــــا از تو اجابت هــم ز تو ایمــنی از تو مهـــــابت هــم ز تو

جز تو پیش کی بر آرد بنده دســـت  هم دعا و هم اجابت از تـــوسـت»

(مولوی، 1388)

انسان در اعماق وجود خویش در می یابد که نیازمند تضرّع و ناله به سوی قدرتی نامتناهی است تا به زبان فطرت خود، خالق خویش را بخواند و نیاز خود را به سوی بی نیاز مطلق بیاورد و از او استمداد طلبد. خلجی مترجم صحیفه سجّادیه (1380) در این باره می­گوید: «دعا، به معنای خواندن خداوند و خواستن از او، یکی از امور قطعی و دستورهای حتمی در ادیان توحیدی است» (ص 14). امام سجّاد علیه السلام (1380) می فرمایند: «و باز فرمودی: «مرا بخوانید شما را پاسخ می­گویم، آنان که از بندگی من سر برتابند، خوار به دوزخ درآیند»[1]. پس خواندن خود را عبادت، و ترکَش را کبرورزی نامیدی، و بر ترک آن به درآمدن به دوزخ، همراه با خواری تهدید کردی» (دعای 45 صحیفه سجادیه). «فَإِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ لِی بِالْإِجَابَهِ، زیرا تو خود دستور دعایم دادی و اجابت آن را نیز برایم به عهده گرفتی » (اعمال مخصوص شب اول ماه رمضان، ص779).

در آیه شریفه 60 سوره مبارکه مؤمن (غافر) در قسمت اوّل خداوند انسان را دعوت به دعا می نماید و در ادامه می فرماید کسانی که از «عبادت» من سر برتابند…؛ از این آیه می­توان استدلال نمود که مغز و جان عبادت و پرستش، دعاست…[2] یعنی کسی که عزم رسیدن به هدف اصلی آفرینش خود «عبودیت» را دارد، «دعا» از مهمترین و بلکه تنها راه «عبد شدن» است. دعا اکسیری گرانبها در اعماق جان آدمی است که با فطرت او سرشته گردیده است. «انسان دعایی غریزی و درخواستی فطری دارد که با زبان فطرتش از پروردگارش حاجت می خواهد» (موسوی همدانی، 1387 الف، ص 47). فقر ذاتی انسان، او را به دعا وا می دارد و بهترین دلیل بر عرضه حاجت به سوی وجود مطلق، همان احساس عجز و ناتوانی در برابر قدرت کامل است.

دعا، هم یک نیاز ذاتی است و هم راهی برای برآورده شدن نیازها، و هم طریقی برای محو فلاکتهاست. دعای غریزی و فطری را همه موجودات عالم فریاد می کنند: «یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأنٍ[3]» (رحمن: 29)؛ «همه کسانی که در آسمانها و زمینند از او درخواست می‏کنند، و او همه روزه مشغول کاری نو است‏» (تفسیر المیزان، ج19، ص154) و انسان که اشرف مخلوقات است به نحو برتر، دعا را با زبان فطرت خود بیان می نماید و به حضرت باریتعالی عرض حاجت می کند: «اللّهم … فَإِلَیْکَ عَجَّتِ الْأَصْوَاتُ بِصُنُوفِ اللُّغَات، خدایا … صداها با انواع مختلف لغاتشان (و هر کس به زبانی ناله اش) بسوی تو بلند است» (دعای عرفه،ص875). خداوند اجابت دعا را بی­قید و شرط قرار داده (بقره: 186) به شرط آنکه دعا، دعای حقیقی باشد و دعا کننده از زبان فطرت خود ـ که هیچگاه دروغ نمی گوید ـ دعا کند. ارکان اصلی دعا از نظر علامه طباطبایی (ره) (1387الف) اخلاص در دعا، مطابقت قلب و زبان، بریدگی از اسباب ظاهری و توسّل به خدای تعالی است و آدابی از قبیل خوف و طمع، رغبت و رهبت، خشوع و تضرّع، اصرار، ذکر، عمل صالح، ایمان و ادب حضور باعث می شودکه دعا، نیایش حقیقی شود و بی قید و شرط به استجابت برسد و این آداب و مقدمات وسایلی برای پرورش و تربیت روح انسان است. دعا به صورت دعای فطری و دعای زبانی صورت می گیرد. دعای فطری نیازی به تعلیم ندارد؛ چون پروردگار عالم آن را با سرشت آدمی تنیده است. «زبان دعا زبان مشترک آدمیان است و منشأ فطری دارد و می تواند محور وحدت انسان ها و بستر گفتگوی تمدنها و ادیان قرار گیرد» (سلمانپور، 1384، ص 38). هر انسانی نیز، می تواند به هر زبان و لهجه ای و با هر محتوایی که مطابق با دعای فطری اوست، به زبان، «دعا» گوید.

ائمه طاهرین علیهم السلام به عنوان انسان هایی که به کمال رسیده اند، در این زمینه دعاهایی را به انسان ها تعلیم فرمودند که نه تنها با زبان غریزه آنها هم­نواست، بلکه متون آموزشی متقنی را برای انسان به ارمغان آورده اند. « نکته بارزی که با کمی تدبّر در ادعیه اسلامی موجود در کتب دعا … جلوه می کند این است که دعاهای ائمه علیهم السلام تنها دعا نیست بل متن درس اسلام­شناسی است، متن درس برای عقاید اسلامی، احکام، اخلاق و درس زندگی و آداب معاشرت، آداب جهاد و … می باشد و چه نیکو درسهایی که معلمان آنها ائمه سلام الله علیهم اجمعین باشد» (برازش، 1368، ص48). با توجه به نکات ذکر شده ـ که «الدّعاءُ مُخُّ العِبادهِ» (مجلسی،1404ق ب، ص 300) « دعا مغز و جان‏ عبادت است» (غفاری ساروی، 1375، ص334) ـ و اینکه هدف نهایی آفرینش انسان «عبودیت» (باقری، 1387) و «هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست» (صاحبدل، 1388)؛ و با توجه به اینکه ائمه اطهار علیهم السلام منابع اصیلی از معارف الهی را به انسان تعلیم فرموده اند، پس می توان اینگونه نتیجه­گیری کرد که بررسی ادعیه ائمه اطهار علیهم السلام و تعمّق در آن، می تواند نکات ظریف و دقیقی را در طریق تربیت انسان و «عبودیت» به بشر تعلیم دهد.

در فرهنگ تشیع، اهمیت بسیار به مسئله نیایش داده شده است و شرط لازم و ضروری رسیدن به کمال واقعی انسان، دعا معرفی شده است (کلباسی، 1362). از سوی دیگر رسیدن به کمال مطلوب انسانیت، جز با پرورش قوای فطری و درونی او امکان­پذیر نخواهد بود و «عبودیت» جز از راه «تربیت» میسّر نمی­شود. از همه اینها این نتیجه را می توان اخذ نمود که از مضامین ادعیه در جهت تربیت انسان سود بسیاری می توان جُست و تعمّق در ادعیه باعث دریافت معارف ارزشمندی در باب تربیت خواهد گردید.

در طول تاریخ، انسان به عنوان موجودی دارای اندیشه، همواره در پی کشف مجهولات ذهنی خود بوده است. او در ورای زندگی مادی خویش، با سؤالاتی روبرو می شود که پاسخ به آنها برای او حیاتی به نظر می رسد. پاسخ صحیح به سؤالات ذهن او، باعث ترجیح و تعیین گزینه های خاص در زندگی و جهت­گیری او در مسیری معین می گردد. موجود چند ساحتی «انسان» برای پرورش ابعاد گوناگون وجود خود نظیر جسم، عقل، عاطفه، اخلاق، معنویت و … باید چارچوبی در ذهن خود بسازد و از فلسفه ای پیروی نماید. «می توان فلسفه را نوعی دانش جامع و ژرف قلمداد کرد که آدمی می تواند نسبت به اشیا و امور و نحوه انجام کارها به دست آورد، به طوری که اینچنین دانشی می تواند سبب گردد انسان امور عالم را آنگونه که هستند ببیند و کارها را آن گونه که باید انجام دهد» (علوی، 1386، ص 17). نگاه جامع و ژرف به همه جوانب زندگی سبب می شود که بصیرتی در فرد ایجاد گردد و کارها را آنگونه که باید، انجام بدهد. در قرآن کریم، خداوند متعال به کَرّات انسان را به فیلسوفانه نگریستن دعوت می نماید (نساء: 86) و از پیروی کورکورانه از روشها منع می نماید (مائده: 104). مفاتیح الجنان تألیفی از ادعیه و زیارات منقول از ائمه­اطهار علیهم السلام می باشد که معارف زلال وحی را به نسل امروز منتقل می نماید. در صورتی که «تدبّر» به جای سطحی نگریستن به ادعیه و زیارات قرار گیرد، مسلمین به گنجی عظیم دست خواهند یافت که هر چه بیشتر استخراج گردد، معادن جدیدتری کشف خواهد شد.

شریعتی (1387) یکی از عناصری که دعای اسلامی را تشکیل می دهند را عنصر فکری می­داند: «عنصر فکری یعنی این که تمام متن دعای اسلامی از اول تا آخر … درباره خداشناسی، انسان شناسی، اصول اخلاقی و اصول اجتماعی و حقوق افراد نسبت به هم و طبقات نسبت به هم و بیان ایده­آل های بشری و همچنین بیان ترس و گریز از خطرها و پستی های اجتماعی و فردی و اخلاقی است» (ص83).

قرآن و اهل بیت دو ثقل مهم دین الهی اسلام می باشند که هر کدام با دیگری تفسیر می گردد و هر دو با هم اصول اعتقادی و عملی انسان را ترسیم می نمایند و غفلت از هر کدام باعث ورود ضربات مهلک به پیکره «برنامه زندگی انسان» خواهد بود. همانگونه که مسلمین امر به تدبّر در قرآن شده اند، در مفاهیم متون دعایی به یادگار مانده از ائمه نیز تدبّر واجب و لازم به نظر می­رسد.

حال اینگونه بحث ادامه می یابد که دعا چیست؟ «آن حالت روحی که میان انسان و معبودش رابطه انس ایجاد نموده و کشش برقرار می سازد نیایش نامیده می شود» (جعفری، 1347، ص 3).

دعا از جمله مفاهیم اسلامی است که عقیده مسلمانان درباره آن بسیار متفاوت است. عده ای دعا را در متن زندگی خویش قرار می دهند و اعمالشان را در هم تنیده با دعا انجام می دهند و گروهی می پندارند که دعا می تواند جای عمل را در زندگی انسان بگیرد و آنها می توانند عمل را در پرتو دعا کنار گذاشته و در سایه دعا به همه چیز دست یابند (برازش، 1368). از دیدگاه ائمه کسی که به گناهش ادامه می دهد و از خداوند طلب آمرزش می نماید مانند کسی است که پروردگارش را مسخره کرده است (رضایی، 1377). پس در سیره ائمه اطهار علیهم السلام کنارگذاشتن عمل و دعا کردن در قبال آن، مردود است و در زندگی آنها به زیبایی مشاهده می گردد که ایشان در عین مأنوس بودن با دعا و نیایش، به جهاد و کوشش، تفکر و اندیشه و کسب علم می پرداختند و شجاعت و حمیت و مسئولیت پذیری در زندگی آنان موج می زند. «شناخت ما از استعدادهایمان باعث برداشت درست و دقیق از دعا شده، ما را در سعی و تلاش با انرژی مضاعف یاری می رساند» (خوشناموند، 1388).

تربیت از دیدگاه مطهری عبارت است از پرورش دادن استعدادهای درونی بالقوّه موجود در یک شیء و به فعلیت درآوردن آن (مطهری،1388الف)؛ و تربیت اسلامی از دیدگاه باقری، شناخت خدا به عنوان ربّ یگانه انسان و جهان و برگزیدن او به عنوان ربّ خویش و تن دادن به ربوبیت وی و تن زدن از ربوبیت غیر اوست (1387)؛ و به مفهوم واضح تر تربیت اسلامی عبارت است از عبد شدن و رسیدن به مقام عبودیت. حال که تربیت در اسلام رسیدن به مقام عبودیت معرفی می شود و با توجه به حدیث «الدّعاء مخّ العباده»، پس عبودیت که از راه عبادت حاصل خواهد شد جز با دعا، بدست نخواهد آمد و تربیت جز از راه دعا به انجام نخواهد رسید.

حال اینگونه به مسئله نگاه می­کنیم که آیا پرورش ابعاد مختلف وجودی انسان یعنی بعد دینی، جسمانی، عقلانی، عاطفی و اجتماعی انسان در پرتو دعا می تواند انجام بگیرد؟ و اهداف مترتّب بر دعا می تواند پرورش این ابعاد را پوشش بدهد؟ (علوی، 1388).

دعا بدلیل ایجاد ارتباط با پروردگار، چه به صورت دعای فطری و چه به صورت دعای زبانی (از زبان خود داعی و یا از زبان انسان های کامل) می تواند در پرورش بعد دینی و معنوی انسان نقش داشته باشد. وصول روح انسان به سرچشمه معنویت و رحمت، تشنگی­های او را سیراب نموده و از امواج رحمت فیض، او را مملوّ خواهدکرد. در دین اسلام و مذهب شیعه توجه خاص به فرهنگ دعا شده است و ادعیه متعدّدی که از امامان شیعه بر جا مانده و تأکید فراوان بر دعا و نقش آن در زندگی انسان به این امر اذعان دارد که از دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام دعا از روشهای مهم تربیت بعد دینی در انسان است. البته دیدگاه انسان نسبت به دعا در این مقوله بسیار اهمیت دارد. در دیدگاه ائمه علیهم السلام، کلیه افعال انسان می تواند رنگ و بوی دعا به خود بگیرد و حتی حرکات و سکنات روزمره او می تواند نیایش به درگاه باریتعالی به حساب آید. شرایط و لوازمی که باعث می گردد این مهم تحقّق یابد، شرایط و لوازم خاصّی است که ما را به شرایط تربیت و تدریس رهنمون می­گردد. فردی که عبادات خود و نیایش به درگاه باریتعالی را با کاهلی اشتباه نمی گیرد و سعی و تلاش مضاعف را در راه خدمت به جهان هستی و خلق، خود و خانواده اش مصداقی از نیایش فرض می نماید، با تلاش و تهجّد خویش جسم خود را هم قوّت خواهد بخشید و لبیک پروردگار را در ازای «قَوِّ عَلی خِدْمَتِکَ جَوارِحی» (دعای کمیل، ص107) خواهد شنید.

ایجاد رابطه عاطفی و محبّت آمیز بین خالق و مخلوق، شکوفه های عاطفه و مهر را در نهاد انسان به عطرافشانی وا می دارد. پروفسور والتر رکوفمان استاد دانشگاه بریستول انگلیس به نقل از پناهی می­نویسد: «هنگام ستایش و نیایش چنان صمیمیت و اخلاقی در ما ایجاد می شود که در هیچ یک از حالات عادی میسّر نیست. سکوت تنهایی را می شکند و فضای گسترده ای را پیش روی نیایش کننده باز می­کند. احساسات و عواطفی که در گفت و گوهای معمولی با مردم دچار شرمساری ها و رودربایستی ها می شود، در اینجا به شکل سپاسگزاری های صمیمانه، و خواهش های دوستانه در می آید.آن چه در عقده دل به شکل غنچه های ناشکفته و پژمرده بوده، اکنون هم چون گل خندانی باز و شکفته می شود؛ روح آدمی پر و بال گرفته به آسمان ها پرواز کرده و اوج می گیرد» (1384، ص 156).

در حیطه پرورش بعد عقلانی سیریل برت، روان شناس انگلیسی می گوید: «ما بوسیله نماز (نیایش) می توانیم وارد آنچنان محیط گسترده­ای از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی یارای وصول به آن را نداریم.

روژه گارودی، دانشمند و فیلسوف مشهور فرانسوی، با بیان هماهنگی عبادت مسلمانان، که به سوی کعبه با صفهای فشرده و با همدلی مجذوب سرچشمه­ی علم و قدرت هستی می­شوند به طور غیر مستقیم  نقش نیایش را در پرورش بعد اجتماعی مورد تأیید قرار می­دهد (پناهی،1384).

امام خمینی رحمه الله علیه (1387) درباره تربیت اجتماعی دعا می فرمایند: «… ما اگر هم قطع نظر از این بکنیم که برای رسیدن انسان به کمال مطلق این ادعیه کمک می کند، برای اداره یک کشوری هم اینها کمک می کنند. … وقتی جامعه (جمع) افراد است، افراد اگر فرض کنید نصفشان اشخاصی باشند که به واسطه اشتغال به همین دعا و ذکر و امثال ذلک از معاصی (دوری می کنند)، کاسب است کسبش را می کند، معصیت هم نمی کند، دزدی هم نمی کند. … تربیت جامعه به همین چیزهاست، به همین ادعیه است، به همین اموری است که از پیغمبر و از خدا وارد شده است» (ص104).

برای تربیت روانی انسان و دور شدن از امراض روانی و عصبی و رسیدن به آرامش، دعا، راه حل چاره ساز و نهایی است. «نهرو» مردی که از سنین جوانی لامذهب شده بود به نقل از مطهری در اواخر عمر می گوید: « من در روح و جانم خلأی احساس می کنم که هیچ چیز نمی تواند آن را پر کند مگر یک معنویت. علت این اضطرابی که در جهان پیدا شده، تضعیف نیروهای معنوی است. امروز که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده، در اثر این است که برخی مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این حساب را نکرده بودیم؛ ولی بدانید که هست» (پناهی، 1384و مطهری، 1388ب).

گاندی، هیل، ویلیام جیمز، مارسلی بوازار، کارل یونگ، هنری لینک و صدها دانشمند و فیلسوف شرق و غرب از ابعاد مختلف، دعا و نیایش را مورد تأیید و تصریح قرار داده اند و برای آن ارج و منزلتی غیرقابل وصف بر می شمارند. دانشمندان و صاحبنظران اسلامی نیز به این مهم پرداخته اند و بیشتر نقش تربیت معنوی و عاطفی دعا را مورد بررسی قرار داده اند (بختیاری، 1383، جعفری، 1347، شهیدی، 1387و …). به نظر می رسد شرایط بررسی تربیتی دعا و اثرات آن و استخراج آموزه های تربیتی از ادعیه مأثوره از ائمه اطهار علیهم السلام مهیا می باشد و می توان با تکیه بر تأییدات و تأکیدات اندیشمندان جهان و صاحبنظران اسلامی با قدرت این راه را ادامه داد.

بیان مسأله:

در دنیای معاصر به دلیل فاصله گرفتن بشر از بنیان فطرت خویش و روی آوردن به آنچه با عنصر وجودی و معنوی او فاصله دارد، دچار اضطراب و نگرانی شده است و آرامش درونی خویش را از دست داده است. «انواع گرفتاری هایی که امروزه بشر دست به گریبان است همگی ناشی از غفلت انسان از تربیت و سازندگی روحی و اخلاقی است» (سلیمانی میمند، 1385). دعا، معجونی از تعلیم و تربیت است که هم روح انسان را تربیت می کند و از طریق رابطه با معبود، صفای باطن و فیوضات معنوی را برای بشر به ارمغان می­آورد و هم اینکه حاجات انسان را برآورده ساخته و بلاها و رنجها را از انسان دفع می نماید. از طرفی تضرّع و خشوع هنگام دعا، غرور و منیت انسان را می شکند و آرامش دل و روحیه قوی برای او به ارمغان می آورد. همچنین است توجه به معانی و معارف ادعیه، که با افزایش شناخت و معرفت انسان، او را در پیمودن صحیح مسیر زندگی یاری نموده و وی را ثابت قدم می نماید (محمدی اشتهاردی، 1380). «دعاهای شیعی علاوه بر مفهوم نیایش و طرح نیازهای بندگان دارای جنبه های عاطفی، آموزشی و حتی فرهنگی و سیاسی اجتماعی دیگری نیز هست» (عسگری، 1387، ص7). انسان امروز، که از اصل خویش دور گشته و روز به روز بر حیرانی و اضطراب او افزوده می گردد جز با پناه آوردن به دامان معنویت و دعا نمی تواند آرامش خویش را باز یابد. الکسیس کارل به نقل از پناهی (1384) می­گوید: «اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید خواهید دید که زندگی شما به صورت عمیق و مشهودی تغییر خواهد کرد. باید بگوییم دعا فعالیتی است که برای تکامل صحیح شخصیت و تمامیت عالی ترین ملکات انسانی ضرورت دارد. تنها در دعا و نماز اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روح حاصل می شود و به آدمی که هم چون نی شکننده­ای است، نیرومندی و استقامت بیرون از حدّ تصوّر می بخشد. دعا و نماز عملی است که آدمی را در حضور خدا قرار می دهد» (ص 161).

«هنری لینک[4] در کتاب «بازگشت به ایمان» اظهار می دارد: در نتیجه تجربه طولانی خود در اجرای آزمونهای روانی، به این مطلب پی برده ام که مؤمنان، دارای شخصیتی قوی و بهتر از افراد بی ایمان هستند. توین بی[5] معتقد است بحرانی که بیش­تر اروپائیان و امریکائیان در قرن حاضر دچار آن شده­اند، اساساً به فقر معنوی آنان باز می گردد. او عقیده دارد تنها راه درمان این فروپاشی اخلاقی که دنیای غرب گرفتار آن است، بازگشت به دین و معنویت می باشد» (پناهی، 1384، ص 160).

««بِک» یکی از روانشناسان معروف می­گوید: تصوّر خطرهای قریب­الوقوع که در زیربنای اعتقادات مبتلایان به اضطراب قرار دارد، باعث این بیماری شده است، به همین سبب اگر این افراد بخواهند خود را از احساسات اضطرابی فراگیر رها سازند، باید این اعتقادات و باورها را تغییر دهند؛ از این رو «بک» با استفاده از همین روش، یعنی تغییر باورهای بیماران به درمان آنها می­پرداخت و بیمار وقتی به نادرست بودن افکار و باورهای خود پی می برد، کمتر دچار اضطراب فراگیر می شد» (همان، ص 36). در بینش اسلامی، هر چه شناخت انسان از پدیده­های مرتبط با خود کاملتر و دقیقتر باشد، کمتر دچار سردرگمی و اضطراب می گردد و به وجود آمدن باورهای دقیق و صحیح از «خدا»، «انسان»، «دنیا» و «مرگ» می تواند انسان را به آرامش درونی و دور شدن از سردرگمی و اضطراب در زندگی برساند (پناهی، 1384). «ایجاد دگرگونی در تلقّی افراد از جمله لوازم قطعی تغییر رفتارها و اعمال آن هاست. زیرا نوع تلقّی و به عبارت دیگر نحوه ارزیابی امور، یکی از مبانی مؤثر در نوع رفتار و اعمال است… بینش نوعی آگاهی عمیق و گسترده است و از این رو آدمی را با واقعیت مورد نظر کاملاً در می پیوندد، امّا اصل آگاهی ممکن است سطحی و کم دامنه و لذا گمراه­کننده باشد. بر این اساس، خداوند گاه منحرفان را موصوف به «آگاهی» (علم) می­داند، اما همواره «بینش» (بصیرت) را از آنها منتفی دانسته است. در قرآن هم، روش «اعطای بینش» مورد تصریح قرار گرفته است: قَدْ جَاءکُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا، به راستی بینش هایی از نزد پروردگار شما برایتان آمده است. پس هر که در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده است و هر که کوری ورزد، به زیان خود عمل کرده است… (انعام: 104)» (باقری، 1387، ص 104).

رفیعی مترجم کتاب «سیر آرای تربیتی در تمدن اسلامی» در رابطه با اعتقاد شیعه در مورد علم امامان می گوید: «شیعه امامت علی علیه السلام و یازده فرزند او را منصبی الهی می داند که رسول خدا به آن تصریح فرموده است. یکی از ویژگی های امامان معصوم علیهم السلام احاطه آنان بر علوم الهی است، … امامان علیهم السلام در احاطه بر علوم … از هر رطب و یابسی در قرآن آگاه بوده اند. امامان علیهم السلام علوم الهی را آن مایه که لازم بوده است به شیعیان می آموختند و به آموزش علوم اهلبیت علیهم السلام به شیعیان بسیار اهتمام داشتند … » (1387، ص45). بنابراین ائمه اطهار علیهم السلام که شاگردان بر حق مکتب معرفتی قرآن کریم می باشند و از چشمه زلال معارف الهی قرآن نوشیده اند، در قالب بیان ادعیه، انسان ها را به بینش هایی می رسانند که منجر به «بینایی» (بصیرت) آنها خواهند شد و «سود» (رسیدن به کمال) آنان را در پی خواهد داشت. باقری (1387) بینش هایی را که در قرآن برای برداشت صحیح انسان ها از امور مطرح شده است را در پنج مورد بیان می نماید:

الف- بینش در مورد جهان هستی

ب- بینش در مورد دنیا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...