کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia

 



1-4-4- پایگاه اجتماعی- اقتصادی.. 19

1-4-5- هویت قومی (قوم مداری) 19

1-4-6- گردشگر (زائر) 20

1-5- تاریخچه موضوع. 20

1-6- پیشینه تحقیق. 22

1-6-1- تحقیقات داخلی. 22

1-6-2- تحقیقات خارجی. 27

1-6-3- جمع بندی پیشینه تجربی تحقیق. 34

فصل دوم: مبانی نظری.. 41

مقدمه. 41

2-1- مروری بر مفاهیم 41

2-1-1-  تصورات قالبی. 41

2-1-2- تفاوت تصورات قالبی با پیشداوری و تبعیض…. 44

2-1-3-  اعتماد اجتماعی. 45

2-1-4- سطوح اعتماد اجتماعی. 46

2-2- مبانی نظری تحقیق. 48

2-2-1- مروری بر نظریات مرتبط با تصورات قالبی. 48

2-2-1-1- نظریه تضاد  واقع گرایانه. 48

2-2-1-2- نظریه هویت اجتماعی. 49

2-2-1-3- نظریه تصورات اجتماعی: سرژموسکوویچی. 51

2-2-1-4- تئوری توجیه سیستمی. 52

2-2-1-5- تصورات قالبی و اختلال در ارتباطات اجتماعی. 53

2-2-1-6- نظریه تفکر گروهی. 54

2-2-2- مروری بر نظریات اعتماد اجتماعی. 55

2-2-2-1- جیمز کلمن. 56

2-2-2-2- فرانسیس فوکویاما………………………………………………………………………………………..   57

2-2-2-3- آنتونی گیدنز. 57

2-2-2-4- کریستوفر مور. 58

 

2-2-2-5- انگیزه سفر: رایان. 59

2-3- چارچوب نظری تحقیق. 60

2-4- فرضیات تحقیق. 64

2-4-1- فرضیات اصلی. 64

2-4-2- فرضیات فرعی. 65

2-5- مدل تحقیق. 65

فصل سوم : روش تحقیق.. 66

مقدمه. 66

3-1- روش انجام تحقیق. 66

3-2- جامعه آماری.. 67

3-3- شیوه ی تعیین حجم نمونه. 67

3-4- روش نمونه گیری.. 68

3-5- ابزار گردآوری داده ها 68

3-6- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها و نحوه شاخص سازی.. 69

3-6-1- اعتماد اجتماعی. 69

3-6-2- تصورات قالبی. 70

3-6-3- قوم مداری.. 71

3-6-4- رضایت از مردم مشهد 72

3-6-5- ویژگیهای سفر. 73

3-6- 6- پایگاه اجتماعی- اقتصادی.. 74

3-7- روایی و پایایی ابزار تحقیق. 74

3-7-1- روایی. 74

3-7-2- پایایی. 75

3-8- روش تحلیل داده ها 76

فصل چهارم : یافته های تحقیق.. 77

مقدمه. 77

4-1- توصیف متغیرهای زمینه های.. 77

4-1-1- جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال  و محل سکونت پاسخگو. 77

این مطلب را هم بخوانید :

4-1-2-  سن پاسخگو. 78

4-1- 3- سطح تحصیلات پاسخگو و سرپرست.. 78

4-1-4-  قومیت پاسخگو. 79

4-1- 5- نوع اقامتگاه و الگوی سفر. 80

4-1-6- منزلت شغلی سرپرست پاسخگو. 81

4-2- توصیف متغیرهای تحقیق. 81

4-2-1-  پایگاه اجتماعی- اقتصادی.. 81

4-2- 2- ویژگیهای سفر. 83

4-2-3- قوم مداری.. 85

4-2-4-  میزان رضایت از مردم مشهد 86

4-2-5- تصورات قالبی. 88

4-2-6-  اعتماد اجتماعی. 90

4-2-7- توصیف متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق. 93

4-2-8- سنجش همبستگی میان متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته. 94

4-2-9- سنجش همبستگی میان متغیرهای مستقل. 95

4-3- آزمون فرضیات.. 96

4-3-1- تأثیر متغیرهای زمینه ای بر اعتماد اجتماعی. 96

4-3-2- تأثیر متغیرهای زمینه ای بر تصورات قالبی. 98

4-3-3- عوامل مؤثر بر تصورات قالبی و اعتماد اجتماعی. 100

4-3-3-1- عوامل مؤثر بر تصورات قالبی ……………………………………………………………………………………………………101

4-3-3-2- عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی. 102

4-3- 4- تحلیل واریانس چند متغیره (کواریانس) 104

4-4- آزمون مدل نظری.. 107

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری.. 109

مقدمه. 109

5-1- خلاصه یافته های تحقیق. 110

5-2- بحث و نتیجه گیری.. 113

5-3- پیشنهادات.. 117

5-3-1- پیشنهادات کاربردی.. 117

5-3-2- پیشنهادات موضوعی. 118

منابع. 118

پیوست.. 126

فصل اول: کلیات تحقیق

مقدمه

ارتباط اجتماعی شالوده حیات اجتماعی است و بدون آن هیچ یک از عناصر حیات جمعی پدید نمی آید. ارتباط اجتماعی منشاء فرهنگ است و تعالی فرهنگ بدان مربوط است و به عنوان محور فرهنگ و حیات جمع، محدوده ای بس وسیع دارد که در برگیرنده تمامی صور روابط انسانی است.

تصورات قالبی می تواند عامل مهمی در شکل گیری و یا بن بست در روابط میان افراد و گروه های هویتی باشد. تحلیل فرایندهایی که از طریق آن بتوان تصورات اجتماعی و قضاوت های افراد و گروه ها را درباره یکدیگرمورد ارزیابی قرار داد یکی از شیوه های مؤثر برای سنجش احساسات و تصورات افراد جامعه از یکدیگر و در رابطه با گروه های هویتی است(ساروخانی، 1373: 29).

در شکل گیری و دوام روابط و تعاملات اجتماعی عوامل مختلفی نقش دارند از جمله عوامل موثر بر روابط اجتماعی بویژه در حوزه گردشگری و تعامل با غریبه ها، وجود یا عدم وجود تصورات قالبی و اعتماد اجتماعی متقابلِ گردشگر- میزبان است. تصورات قالبی عامه، گهگاه در جوامع مختلف، نسبت به برخی از گروههای قومی، نژادی یا محلی بروز می‌کند. در بسیاری از کشورها تصورات قالبی عامه از قبیل نسبت دادن هر یک از صفات خسّت، سادگی، زرنگی، مهمان نوازی و تعصب به ساکنان هر یک از مناطق جغرافیایی کشور وجود داشته است؛ اما واقعیت این است که این صفات به طور انحصاری در هیچ یک از مناطق عمومیت ندارد. در میان ساکنان مناطقی که تصورات قالبی خسّت، نسبت به آنها رواج دارد، افراد سخاوتمند بسیاری وجود دارد(بروس کوئن ،1385: 349). وجود تصورات قالبی منفی نسبت به افراد و گروههای غریبه موجب کاهش اعتماد به آنها و اختلال در روابط با آنها می شود. در نتیجه، نگرش منفی گردشگر- میزبان نسبت به هم منجر به روابط موقت و ناپایداری می شود که بر اساس برداشت های نادرست از یکدیگر است. بررسی این موضوع بویژه برای شهر مشهد که هر ساله میزبان میلیون ها گردشگر و زائر است ضروری به نظر می رسد.

1-1-        بیان مسئله

یکی از حوزه های مورد توجه جامعه شناسی که به ویژه در سالهای اخیر مورد اقبال جامعه شناسان و مسئولان قرار گرفته است جامعه شناسی گردشگری و توسعه گردشگری است. گردشگری تأثیر فراوانی بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشورها می‌گذارد.

گردشگری مذهبی[1] یکی از قدیمی ترین و پررونق ترین گردشگری های گذشته و حال حاضر است. گردشگری مذهبی بویژه سفرهای زیارتی فرصت مناسبی را برای برقراری ارتباط میان فرهنگی و تقویت هویت مشترک دینی فراهم آورده است. در چارچوب این سفرها، تماس مداوم و نزدیکی با افراد از فرهنگ های مختلف، موجب تغییر نگرشها شده و می­تواند قالب­های فکری از پیش تعیین شده را که مبتنی بر تصورات قالبی[2] وپیش­داروی ها[3] است دگرگون نماید و روابط بین گروهی[4] را بهبود بخشد، نزدیکی در پهنه­ی فرهنگها موجب اصلاح نگرشهای افراد نسبت به یکدیگر شده و آنان را نسبت به هم حساس­تر و معقول­تر می­کند (بونی فیس، 1382: 241).

شهر مشهد، یکی از قطب های گردشگری مذهبی در جهان اسلام است، بارگاه حضرت امام رضا (ع) پرجاذبه­ترین مکان مذهبی در ایران است. کلان شهر مشهد سالانه پذیرای میلیون ها زائر و گردشگر داخلی و خارجی است، طبق اعلام سازمان گردشگری خراسان رضوی؛ آمار زائران و مسافران داخلی شش ماهه نخست سال نود و دو، 19 میلیون و 85 هزار و 379 نفر است که نسبت به سال های گذشته افزایش چشمگیری داشته است(سایت گردشگری خراسان رضوی). برای افزایش ماندگاری زائر و ایجاد نگرش مثبت و رضایت خاطرآنها به نظر می رسد در کنار عواملی چون بهبود زیر ساخت های مناسب شهری، امکانات تفریحی و رفاهی مناسب و توسعه فضاهای گردشگری، عوامل اجتماعی چون روابط و تعاملات مناسب بین گردشگر و میزبان موجب جذب گردشگران و افزایش تمایل به مسافرت مجدد خواهد شد (مؤمنی و همکاران، 1387: 26-24).

تعاملات و روابط “میزبان” و “میهمان” در مطالعه گردشگری اهمیت ویژه ای دارد. ماهیت روابط بین میزبان و میهمان بستگی به عوامل متعددی دارد. یکی از آن عوامل، نگرش ها و تصورات قالبی میزبان–  میهمان نسبت به هم است، که این نگرش ها وتصورات قالبی در هر دو جانب رابطه ی میزبان – میهمان می تواند موجب سوء تفاهم و احساس خودبرتربینی یا خودکمتربینی شود (برنز، 1385: 159).

والتر لیپمن[5] (1922) نخستین کسی است که در کتابش با عنوان “نظر عامه”[6] تصورات قالبی را به معنای تصاویر ثابت و محدود ذهنی درباره دیگر گروه های اجتماعی و قومی به کار می برد. تصورات قالبی (کلیشه های ذهنی) شناخت ساده ای درباره ی گروههای اجتماعی هستند که با تعمیم های نا به جا و ساده انگارنه افراطی همراه است و مانع می شود که شخص به خصایص هرفرد بخصوص درگروه یا دسته دینی، نژادی، ملی، جنسیتی و… توجه کند و فرد را از شناخت وارزیابی درست منحرف می کند (کیسی[7] و همکاران، 2002: 265).

وجود تصورات قالبی نسبت به افراد و گروههای غریبه موجب کاهش اعتماد و اختلال در روابط آنها می شود در نتیجه نگرش منفی نسبت به مردم (میزبان) درآنها (میهمان) شکل گرفته و باب تعاملشان بسته می شود و این امر باعث کاهش تمایل به سفر مجدد و مدت زمان ماندگاری آنها در مقصد می شود، که بر رابطه اجتماعی افراد و اعتماد بین فردی بسیار تأثیرگذار است و موجب کاهش اعتماد فرد به غریبه ها خواهد شد. هنگامی که با غریبه ها ارتباط برقرار می کنیم تصورات قالبی به طور خودکار فعال می شوند و به طور ناخود آگاه فکر می کنند این تفکرات صحیح است و بر اعتماد اجتماعی و بویژه رفتار آنها با غریبه ها مؤثر است. تصورات قالبی درباره دیگران، الگوهای ارتباطی آنان را محدود می سازد و موجب برقراری ارتباطی می گردد که تأیید کننده آن تصورات باشد(گودیکانست، 1383: 112).

از سوی دیگر، امروزه بیشترین توافق در این زمینه وجود دارد که اعتماد اجتماعی[8] مؤلفه ای ضروری در همه انواع روابط اجتماعی است با اعتماد، روابط اجتماعی محکم و صلح آمیز حفظ می شود که اینها به نوبه خود پایه و اساس رفتارهای جمعی و همکاری سازنده است. می توان گفت اعتماد نتیجه برهمکنش های اجتماعی موجود در گروه ها، انجمن ها و فعالیتهای اجتماعی است که وجود آن در روابط اجتماعی تسهیل کننده رفتار جمعی، ایجاد کننده فضای اجتماعی مبتنی بر مشارکت و مشوق توجه به منافع و علایق جمعی است( نیوتن،2001: 202).

هرقدر میزان اعتماد اجتماعی در جامعه‌ای بیشتر باشد، تمایل به سفر و گردشگری نیز بیشتر است، در نقطه مقابل تعصب، تصورات قالبی و انحصارگرایی فرهنگی موجبات کاهش تعداد گردشگر را فراهم می‌سازد. بنابراین در روابط گردشگر- میزبان (زائرین با مردم مشهد)، تصورات قالبی می توانند با ایجاد سوء تفاهم، عواطف منفی وکاهش اعتماد فرد به دیگران تأثیر کاهنده در روابط اجتماعی آنها داشته باشد که خود می تواند از موانع توسعه گردشگری و روابط بین گروهی موفق، در شهر مشهد باشد مسلماً اگر بتوان این تصورات قالبی را کاهش یا تغییر داد، شاهد اعتماد بیشتر افراد به هم و روابط سالم تر و همکاری سازنده ترخواهیم بود، تغییراتی که در روابط بین گروه ها ایجاد می شود، در تصورات قالبی و تغییر آنها موثرند. از طرف دیگر، با توسعه گردشگری تماس مداوم و نزدیکی با افراد از فرهنگ های مختلف، موجب تغییر نگرشها شده و می­تواند قالب­های فکری از پیش تعیین شده را که مبتنی بر تصورات قالبی وپیش­داروی ها است دگرگون نماید و روابط بین گروهی و اعتماد اجتماعی را افزایش دهد.

لذا بررسی و شناخت تصورات قالبی و اعتماد اجتماعی زائرین و گردشگران نسبت به مردم مشهد به عنوان دو مؤلفه مهم و اثرگذار در روابط و تعاملات اجتماعی میزبان – میهمان می تواند گام مهمی در پیشگیری از پیشداوری، تفکر قالبی و اختلال در روابط آنها باشد و موجب افزایش اعتماد اجتماعی زائرین و در نتیجه توسعه گردشگری در شهر مشهد گردد. از این رو تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به سؤالات زیر است:

  • تصورات قالبی زائرین نسبت به مردم مشهد چگونه است ؟
  • اعتماد اجتماعی زائرین نسبت به مردم مشهد چقدر است؟
  • چه رابطه ای بین تصورات قالبی زائرین و اعتماد اجتماعی آنها وجود دارد؟

 

1-2-         اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

همواره انگاره ها و کلیشه هایی(تصورات قالبی) در رابطه با افراد منسوب به شهرهای مختلف وجود دارد که در نگرش سایر افراد نسبت به آنها، جذب گردشگر، ترغیب یا ممانعت از سفردوباره به آن شهر، بالا رفتن ظرفیت های اقتصادی و… تأثیر دارد. این موضوع در رابطه با شهر مشهد به عنوان یکی از کلان شهرهای مذهبی که هر ساله میزبان میلیون ها زائر داخلی و خارجی است حائز اهمیت بیشتری است. جذب گردشگر همواره یک دغدغه برای مدیران شهر مشهد به حساب می آید که تنها از طریق تدوین برنامه های مناسب و مدیریت صحیح و تأمین شدن خواسته ها وانتظارات زائرین میسر خواهد شد. گسترش و آموزش فرهنگ میزبانی در شهر مشهد به منظور توسعه ی صنعت گردشگری یک ضرورت است(مؤمنی و همکاران، 1387: 98).

تعاملات و روابط میزبان- میهمان در مطالعه گردشگری اهمیت ویژه ای دارد. یکی از عوامل تأثیر گذار بر ماهیت روابط بین میزبان و میهمان “تصورات قالبی” هستند، یعنی نگرش هایی که افراد نسبت به یکدیگر پیدا می کنند. تصورات قالبی، باورهای همگانی درباره ویژگی های اشخاص یک گروه از مردم هستند که این ویژگی ها معمولاً صفت های شخصیتی و غالباً رفتاری اند(اسپیرز و همکاران، 1391: 49).

برداشت ها، انگیزه ها و دانسته های گردشگر از مقصدها را، نگرش او نسبت به جامعه و تصورات قالبی نسبت به کل جمعیت شکل می دهد. میزبان و میهمان درباره ی هم تصورات قالبی و نگرش های از پیش تعیین شده دارند که روابط موقت آنها را شکل می دهد(برنز، 1385: 166).

از آنجا که این تصورات در میان گروه های بزرگی از افراد به طور گسترده مشترکند یک موضوع مهم برای تحقیق به شمار می روند. جالب است خاطر نشان کنیم در حالی که تعداد زیادی از تحقیقات راجع به فرایند قالبی کردن در جهت فهم مبناهای روان شناختی تصورات قالبی انجام شده، تحقیقات کمی وجود دارد که به بررسی ویژگی های جمعی و میان ذهنی پرداخته باشند. یکی از حوزه هایی که تصورات قالبی نقش مهمی بازی می کند در حوزه روابط و تعاملات اجتماعی با گروه ها و اقوام و افراد غریبه است بویژه در حوزه گردشگری و روابط گردشگر- میزبان تأثیرگذار است. در خصوص رابطه گردشگران با ساکنان محلی یا «میزبانان و میهمانان» آثار تئوریک زیادی منتشر شده است، با این حال تحقیقات کمی به شیوه تجربی به ماهیت و پویایی این رابطه توجه کرده­اند. رابطه گردشگر و میزبان دارای سه بعد اصلی تعاملات افراد، اداراکات آنان و نگرش هایشان می­باشد. تمرکز عمده مطالعات در این زمینه، بر مقاصد گردشگری (آثار و پیامدهای توسعه گردشگری) است و خود گردشگران، کمتر مورد قرار گرفته اند و کمتر موضوع مطالعات و تحقیقات بوده است(هال و پیچ[9]، 2001: 126).

بنابراین این حوزه نیازمند نگاه و توجه ویژه و اتخاذ تصمیمات و فراهم سازی زیر ساخت های مناسب برای جذب گردشگران و زائران است. علاوه براین، ضرورت بررسی نگرش زائرین از آنجا اهمیت می یابد که هر چه زائرین در محیط مقصد احساس نارضایتی و بدبینی از مردم محلی داشته باشند در نتیجه نگرش منفی نسبت به مردم در آنها شکل گرفته، اعتماد اجتماعی آنها کاهش می یابد و باب تعاملشان بسته می شود و این امر باعث جلوگیری از سفر مجدد آنها به این شهر و کاهش مدت زمان ماندگاری آنها می شود که مانع توسعه گردشگری و جذب گردشگر می گردد از این رو می بایست با مطالعه و سیاست گذاری های مناسب در جهت رفع و کاهش نارضایتی و تصورات قالبی منفی و افزایش اعتماد اجتماعی و توسعه فرهنگ میزبانی، اقدامات لازم به عمل آید.

علی رغم اهمیت این موضوع، در ایران طرح پژوهشی با محوریت تصورات قالبی و نقش آن در روابط اجتماعی گروه ها بسیار کم و انگشت شمار است و در آثار موجود یا صرفاً بحث تصورات قالبی به صورت نظری مورد بررسی قرار گرفته و یا در خصوص کلیشه های جنسیتی در میان اقوام، زنان، رسانه ها و… تحقیقات و مقالاتی انجام شده است و از این لحاظ نوعی خلأ در تحقیقات تجربی احساس می شود.

1-3-         اهداف تحقیق

1-3-1- اهداف اصلی

  • توصیف تصورات قالبی زائرین نسبت به مردم مشهد
  • توصیف میزان اعتماد اجتماعی زائرین نسبت به مردم مشهد
  • تبیین رابطه تصورات قالبی و اعتماد اجتماعی زائرین نسبت به مردم مشهد

1-3-2- اهداف فرعی

  • بررسی رابطه ی بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی زائرین و تصورات قالبی آنها نسبت به مردم مشهد
  • بررسی رابطه ی بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی زائرین و اعتماد اجتماعی آنها نسبت به مردم مشهد
  • بررسی رابطه ی بین قوم مداری (هویت قومی) و تصورات قالبی زائرین نسبت به مردم مشهد
  • بررسی رابطه ی بین قوم مداری زائرین و اعتماد اجتماعی آنها نسبت به مردم مشهد
  • بررسی ویژگیهای سفر زائرین (مدت اقامت، تعداد سفر) و تأثیر آن بر تصورات قالبی زائرین نسبت به مردم مشهد
  • بررسی میزان رضایت زائرین از نحوه برخورد مردم مشهد(کسبه، رانندگان، کارکنان اقامتگاه ها، خادمین حرم و مردم عادی) با آنها
  • بررسی رابطه ی بین ویژگیهای فردی زائرین(جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال) و تصورات قالبی آنها نسبت به مردم مشهد
  • بررسی رابطه ی بین ویژگیهای فردی زائرین و اعتماد اجتماعی آنها به مردم مشهد

1-4-        تعریف مفاهیم

1-4-1- نگرش

از آنجا که تصورات قالبی نوع نگرش و باورهای افراد را به گروه خاصی نشان می دهد، برای سنجش تصورات قالبی زائرین علاوه بر طیف آزگود(برش قطبین)، باید از گویه های نگرشی و طیف لیکرت هم استفاده کنیم. بنابراین لازم است ابتدا مفهوم نگرش[10] را تعریف کنیم. نگرش عبارت است از یک حالت عاطفی مثبت یا منفی به یک موضوع. می‌نارد[11]  نگرش را آمادگی درونی و یا به طور کلی آمادگی برای انجام عمل به نحوی خاص تعریف می کند. در تعریف دیگری از فریدمن(1970) آمده است: نگرش نظامی با دوام است که شامل یک عنصر شناختی[12]، یک عنصر احساسی[13] و یک تمایل به عمل[14] است. (کریمی و فسایی، 1384: 263). در نهایت، با توجه به تعریف استوتزل[15] می توان گفت: نگرش یک مفهوم چند بعدی شامل عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری است که نحوه ی رفتار فرد را تعیین می کند و هر نگرشی دارای موضوع خاصی است که این موضوع می تواند افراد، اشیاء و رویدادها باشد.

1-4-2- تصورات قالبی

در روانشناسی و علوم اجتماعی تعاریف متعددی از تصورات قالبی (کلیشه های ذهنی) ارائه شده است. گیدنز تفکرات قالبی را فرایندهای فکری که در بر گیرنده مقوله های خشک و انعطاف ناپذیر است تعریف می کند(گیدنز، 1377: 816). قالبهای ذهنی: مجموعه ای ازعقاید تعمیم یافته درباره گروه خاصی ازمردم است که متداول ترین آن ها جنسی، نژادی وشغلی است و می تواند مثبت یا منفی باشد(لییل[16]، 2003: 102). والتر لیپمن تفکر قالبی را به معنای تصاویر ثابت و محدود در ذهن می داند. در نظر او تفکر قالبی شامل باورها، اندیشه ها و قالب های ساخته و پرداخته ذهنی است که به ادراکات شخص از محیط پیرامون خود رنگ و هیأت خاصی می بخشد و به صورت میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند (کیسی و همکاران، 2002 : 268).

با توجه به تعاریف ذکر شده افکار یا تصورات قالبی، تعمیمی کلی اند که عبارت اند از نسبت دادن خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه بدون در نظرگرفتن تفاوت های واقعی میان آنها. اگر قالبهای فکری بر تجربه استوار بوده و دقیق وصحیح باشد، راهی مطلوب و کوتاه برای سازگاری با دنیای خارج است و اگر قالبهای فکری ما را از دیدن اختلا فات فردی در طبقه ای از مردم بازدارد، نا سازگارانه است و مانع ارتباط درست ومداوم با دیگران می شود.

1-4-3- اعتماد اجتماعی

اندیشمندان اجتماعی تعاریف مفهومی بسیاری از اعتماد اجتماعی مطرح کرده اند که دارای تفاوت های زیادی است. دورکیم: اعتماد را آرامشی می داند که حاصل زندگی مسالمت آمیز بشر در کنار همنوعانش در حالت صلح و به دور از هر گونه دشمنی و خصومت است. زیمل: اعتماد را معادل کلمه ایمان به کار می برد و به اعتقاد وی نوعی ایمان و اعتقاد به افراد جامعه است (زتومکا،1384:28).آنتونی گیدنز در تعریف اعتماد به فرهنگ آکسفورد استناد می کند و به اعتقاد وی اعتماد نوع خاصی از اطمینان است (گیدنز، 1384: 37).

1-4-4- پایگاه اجتماعی- اقتصادی

نظریه پردازان کلاسیک مانند مارکس در تعیین قشربندی جامعه بیشتر به عامل اقتصادی یعنی وضعیت  فرد در ساختار تولید توجه داشته اند. اندیشمندان معاصر به تدریج بر عوامل دیگری تأکید کردند، برای مثال دارندروف در تمایز سطوح مختلف قشربندی جامعه به برخورداری های متفاوت از قدرت و اقتدار سیاسی، وبر به بهره مندی های متفاوتی از منزلت اجتماعی، بوردیو به نوع مصرف و سبک زندگی و گیدنز به آموزش و مهارت های آموزشی تاکید نموده اند(لیپست و دیگران، 1381: 27). از نظر بروس کوئن، پایگاه به موقعیت اجتماعی فرد در یک گروه یا به مرتبه اجتماعی او در یک گروه، در مقایسه با گروه دیگر اطلاق می شود. به عقیده وبر، پایگاه اجتماعی فرد همراه با طبقه یا درآمد و قدرت سیاسی سه بعد اصلی  قشربندی اجتماعی را تشکیل می دهند. با جمع بندی تعاریف فوق می توان گفت پایگاه اجتماعی- اقتصادی[17] جایگاه و منزلتی است که هر فرد در سلسله مراتب اجتماعی جامعه، اشغال می کند. شاخص های مستقیم سنجش پایگاه اقتصادی- اجتماعی میزان درآمد ماهانه، میزان تحصیلات و منزلت شغلی افراد در جامعه هستند(کاظمی پور، 1378: 142).

1-4-5- هویت قومی (قوم مداری)

هویت قومی[18] مجموعه ای از ایده های فرد درباره اعضای گروه قومی خود و بازشناسی خود با استفاده از نشانگان و برچسب های قومی  است. فیجین بیان می کند که گروه قومی به معنای این است که یک فرد به طور اجتماعی و بر پایه ی خصیصه های فرهنگی یا ملیت اش از دیگران متمایز یا جدا شده باشد(فیجین،1978: 9 به نقل از اشرف نظری،1391) مهم ترین خصوصیات یک گروه قومی از نظر برتون مواردی چون نیاکان مشترک واقعی یا اسطوره ای، نام مشترک، سرزمین و زبان مشترک، فضاهای مشترک زیستی، آداب و رسوم مشترک، ارزش های مشترک و احساس تعلق به یک گروه واحد را شامل می شود(قانعی راد و دیگران، 1386: 6). تقویت هویت قومی در بین اقوام یک جامعه منجر به  قوم‌مداری[19] می شود که عبارت است از پیشداوری و بدگمانی به غیرخودی‌ها همراه با گرایشی به ارزیابی دیگران براساس فرهنگ خویش(گیدنز، 1386: 369). ویلیام سامنر قوم مداری را اینگونه تعریف می کند: نوعی نگرش که براساس آن فرد یا گروه خود را مرکز و اساس همه چیز می پندارد و دیگر افراد را در مقایسه با آن درجه بندی و ارزیابی می کند. قوم مداری نوعی سوگیری متعصبانه نسبت به گروه خودی است که باعث می شود به جای آنکه تلاش کنیم الگوهای رفتاری متفاوت را درک کنیم ، آنها را به صورت منفی مورد ارزیابی قرار دهیم(گودیکانست، 1383: 96).

1-4-6- گردشگر (زائر)

طبق تعریف سازمان جهانی گردشگری و صاحب نظران این حوزه، گردشگر[20] کسی است که به طور موقت (حداقل 24 ساعت و حداکثر یک سال) از خانه خود دور می­شود و به منطقه­ای دیگر سفر می­کند(کاظمی، 1385: 20). زائران در واقع گردشگران حوزه گردشگری مذهبی هستند. در میان گردشگران مذهبی با دو گروه مواجه هستیم: یکی زائران، کسانی که انگیزه‌ی آنها از مسافرت، فقط انجام امور مذهبی است و زمان و مدت اقامت آنها، تابع اوقات فراغت نیست و دیگری، گردشگران مذهبی که ضمن انجام زیارت و شرکت در مراسم مذهبی از مکان های دیگر گردشگری (اعم از مذهبی و غیر زیارتی) نیز دیدن می‌کنند و یا به عبارتی دیگر، اهداف مسافرت آنها چند منظوره با اولویت زیارت است (مؤمنی و همکاران، 1378: 14).

 

1-5-         تاریخچه موضوع

تاریخچه ی پژوهش درباره تصورات قالبی به رغم پیشینه غنی، جذاب و کاربردی، جوان و نوپا است. در طول دهه های اخیر که شاهد گسترش علایق پژوهشی در خصوص آن هستیم، تلاش شده است تا فهم منابع، زمینه ها و ریشه های باورها و نگرش های قالبی و تبیین آن به عنوان دیدگاهی اجتماعی که بر رفتار افراد اثر می گذارد مطمح نظر قرار گیرد(استنگور،2009: 1).

والترلپیمن(1992) نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی نخستین کسی است که اصطلاح تفکر قالبی را در روانشناسی اجتماعی بکاربرد. منظور او از تفکرقالبی در بحث از باورها واندیشه ها، قالبها ی ساخته و پرداخته ذهنی است که شخصی ادراکهای خود را در آن جای می دهد واین قالبها به ادراکهای او رنگ خاصی می بخشد. از نظر لیپمن تفکرات قالبی دارای دو خصوصیت اند: اول، در برابر تغییر مقاوم اند. دوم، عموماً دامنه معانی محدود و تحقیر آمیزی را ارائه می دهند. اعتقاد به سرنوشت و تقدیر، به نحسی عدد 13و… نمونه هایی از تفکرات قالبی هستند که به صورت میراث اجتماعی ممکن از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند. او می گوید انسان به سائقه صرفه جویی دراندیشیدن، باور های قالبی را ابداع کرده است تا ناچار در هرشرایطی نیندیشند و تنها بر اساس باورهای قالبی اش واکنش نشان دهد(ستوده ،1381: 176). اولین اندازه گیری تصورات قالبی را کاتزو بریلی(1933) انجام داده اند، آنها تصورات قالبی نژادی را مطالعه کردند و دریافتند آمریکاییها در مورد ترکها، سیاهپوستها، یهودیها  تصورات قالبی آشکارونسبتاً منفی داشتند و پاسخ دهندگان می بایستی صفات مشخصه برخی اقوام را مشخص می کردند. امروزه دیگر این فن بکار نمی رود زیرا مردم از اختصاص دادن یک صفت به یک قوم، بدون تصریح آن، اکراه دارند. قدیمی ترین شیوه مطالعه تصور قالبی بیشتر بر مبنای تئوری تداعی بود که در تحقیقات کاتز و بریلی در زمینه سنجش تصور قالبی انجام گرفت و ویژگی هایی را که آزمودنی ها آن ها را به گروههای خاصی نسبت می دادند مطالعه کردند(لوک بدار و دیگران ،1380: 126).

در تحقیقات انجام شده پس از تحقیق کاتز و بریلی مانند سولومون اش1946، آباته و برین(1967)، برور و همکارانش1981، اندرسون و سدیکیدز1991، برینک و همکارانش(1994)، در زمینه سنجش تصورات قالبی به نوعی از روش و نتایج اولین مطالعه استفاده کرده و با ارائه فهرستی از صفات و ویژگی ها نسبت به فرد یا گروه خاصی به مطالعه نگرش افراد نسبت به آن فرد یا گروه خاص می پردازند و تصور قالبی را برحسب بررسی صفت هایی که فرد برای شرح یک گروه بکار می برد، ارزیابی می کنند(اسپیرز و همکاران،1391: 136).

نقطه شروع پژوهش های علمی جدید درباره تصورات قالبی به نیمه نخست قرن بیستم باز می گردد. در این مقطع با انتشار کتاب شخصیت قدرت طلب از سوی آدرنو و همکارانش، مفهوم تصورات قالبی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت. این اثر به بحث در مورد چرایی ظهور احساسات نژادپرستانه در آلمان نازی اختصاص داشت. نتایج این پژوهش آشکار ساخت که ظهور احساسات بر ضد نژادهای دیگر متأثر از وجود تصورات قالبی و پیشداوری درباره دیگر گروه ها است و شخصیت های قوم گرا و نژادپرست غالبا دارای شخصیت قدرت طلب هستند. در طول دو دهه اخیر (1990-2010م) علایق پژوهشی در خصوص تصورات قالبی گسترش یافته است و پژوهشگران توجه اصلی خود را به درک فرآیندهایی معطوف کردند که تصورات قالبی از طریق آنها، ادراک و نگرش اجتماعی، پیشداوری و تبعیض و آزار دیگران را شکل می دهد. در پژوهشی که توسط پری و دارلی (1997) درباره تصورات قالبی در ورزش بسکتبال انجام شد مشخص شد که در اغلب گزارش ها متأثر از نوعی تصور قالبی افراد سفید پوست به عنوان افرادی باهوش و سیاه پوستان به عنوان افرادی که دارای فیزیک ورزشی طبیعی هستند معرفی می شدند. آثار انتشار یافته در این دوره، در رابطه با فرایندهای شناختی تسهیل کننده تصورات قالبی(براون،1995)؛ ابعاد نظری تصورات قالبی و پیشداوری(استنگور،2000)؛ محتوای تصورات قالبی(فیسک و دیگران:2002) و اتخاذ رهیافتی استقرایی برای تجزیه و تحلیل تصورات قالبی (فیدلر و والتر: 2004) به بحث پرداختند(اشرف نظری، 1391: 64). مرکز مطالعه فرایندهای گروهی در دانشگاه کنت[21] هر ساله با انجام پیمایش هایی در سطح ملی، گزارشی با عنوان برابری، تنوع و پیشداوری در بریتانیا منتشر می کند که در اختیار کابینه قرار می گیرد. در این گزارش یافته های پیمایشی به دست آمده بر پایه روش های روان شناسی اجتماعی در رابطه با مسائلی نظیر برابری و حقوق بشر، نمودهای پیشداوری و تجارب آن، شرایط پیشداوری و تصورات قالبیِ تقویت کننده پیشداوری مورد بررسی قرار می گیرد(آبرامز و هوستون،2006: 11؛ فیسک و دیگران، 2009: 78 به نقل از اشرف نظری،1391).

 

1-6-1- تحقیقات داخلی

اشرف نظری(1391) در تحقیقی ضمن تشریح پدیده ی تصورات قالبی و بهره گیری از نظریه های مختلف (نظریه تعارض واقع بینانه، نظریه هویت اجتماعی و نظریه بیناگروهی) برای فهم مسئله، رابطه ی میان احساس تعلق هویتی و میزان تصورات قالبی و پیشداوری را از طریق روش پیمایش مورد سنجش قرار داده است. متغیرهای مستقل تحقیق سن، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، احساس پایبندی به فرهنگ و هویت ملی(هویت ملی)، عضویت در گروه های هویتی و زمینه قومی(هویت قومی)، میزان ارتباط با گروه های قومی، زبانی و مذهبی دیگر، و متغیر وابسته تصورات قالبی درباره دیگر گروه های هویتی می باشد. از آنجا که محور اصلی این پژوهش، مقیاس سازی برای سنجش تصورات و نگرش های دانشجویان دانشگاه یزد در خصوص سایر گروه های هویتی می باشد برای سنجش مفهوم تصورات قالبی و ابعاد کیفی آن، از طیف های لیکرت و بوگاردوس استفاده شده است.

تجزیه و تحلیل داده های تحقیق نشان داد هم بستگی معنی داری بین سن، درآمد خانواده، تحصیلات پدر و مادر و درآمد فرد با میزان پیشداوری و تصورات قالبی وجود دارد. در مورد متغیر میزان مشاجره با گروه های مختلف قومی و نژادی، اختلاف قابل ملاحظه ای بین گروه های مختلف در میزان مشاجره و درگیری ها وجود ندارد یعنی افراد بر حسب ویژگی ها و تمایزات قومی با دیگر افراد و گروه ها به مشاجره و منازعه نپرداخته اند و خطوط تمایز هویتی بر پایه قوم نمی تواند مبنایی برای ایجاد نزاع باشد. نتایج تحقیق هم چنین نشان داد که بین هویت ملی و تصورات قالبی هم بستگی منفی و معنی داری وجود دارد و افرادی که دارای هویت ملی بالاتری بوده اند پیشداوری و تعصبات قالبی کمتری دارند. در حالیکه بین هویت قومی و تصورات قالبی هم بستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و افرادی که از هویت قومی بالاتری برخوردارند میزان پیشداوری بالاتری داشته اند و در نهایت مدل رگرسیونی نشان داد متغیرهای هویت ملی و هویت قومی به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی پیشداوری و تصورات قالبی نسبت به سایر گروه ها داشته اند.

در تحقیق دیگری اشرف نظری(1392) به مطالعه نقش رسانه ها بر تصورات قالبی و روابط بین گروهی پرداخته است . متغیرهای مستقل این تحقیق پیمایشی، سن، جنسیت، پایگاه اقتصادی، هویت ملی، هویت قومی، استفاده از رسانه ها و متغیر وابسته تصورات قالبی درباره گروه های هویتی دیگر است. نتایج تحقیق نشان داد بسیاری از باورها و نگرش های ما متأثر از نقش رسانه های جمعی شکل گرفته اند و شبکه های ماهواره ای، از بیشترین فراوانی در مقایسه با دیگر وسایل ارتباطی در خصوص ترویج ذهنیتی خاص نسبت به اقوام برخوردار است. تلویزیون داخلی، تلفن همراه و اینترنت نیز از سهم زیادی در این زمینه برخوردارند. در این میان رادیو از فراوانی اندکی برخوردار است. بنابراین، با افزایش استفاده از رسانه ها میزان تصورات قالبی درباره گروه های هویتی افزایش خواهد یافت (وسایل ارتباطی جدید نظیر تلفن همراه و شبکه های ماهواره ای در مقایسه با روزنامه و تلویزیون در شکل گیری و گسترش تفکر قالبی نقش مؤثرتری دارند).

حسینی(1391) تحقیقی با هدف توصیف نگرش زنان شهر نیشابور نسبت به کلیشه های جنسیتی و تحلیل عوامل مؤثر بر آن انجام داده است. یافته ها نشان می دهد بین سن، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با نگرش زنان نسبت به کلیشه های جنسیتی رابطه وجود دارد. به طوری که زنان در گروه های سنی بالا ، متأهل و تحصیلات پایین بیشتر پذیرای کلیشه های جنسیتی هستند. هم چنین متغیرهای دینداری، مردسالاری، استفاده از رسانه ها و جامعه پذیری جنسیتی از عوامل تأثیرگذار بر نگرش نسبت به کلیشه های جنسیتی بوده اند؛ بدین معنا که هر چه پذیرش مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، میزان دینداری و استفاده از رسانه ها توسط زنان بیشتر باشد نگرش آنان سنتی تر خواهد بود و میزان باورپذیری شان به کلیشه های جنسیتی افزایش پیدا می کند. در این بین متغیر دینداری بیشترین تأثیر(83/0) را بر متغیر وابسته داشته است که بر نقش کلیدی دین در جامعه ایران و تأثیر آن بر شکل گیری نگرش ها و گرایش های افراد دلالت دارد.

یوسفی (1388) در طرح پژوهشی خود، درصدد است اثر سفر زیارتی بر روابط اجتماعی و ارتباطات میان فرهنگی زائران کشورهای خارجی با مردم مشهد را بررسی کرده و مسائل و مشکلاتی که مانع این ارتباط می­شوند را شناسایی نماید. متغیرهای مورد تحلیل دراین تحقیق ملیت، طول سفر به روز، تعداد سفرهای قبلی، روابط معاشرتی (تعداد دوست در جامعه میزبان)، روابط آشنائی (درصد آشنائی و بازدید از اماکن توریستی)، مانع زبانی (درصد ناآشنائی زبانی) می باشد. براساس نتایج این مطالعه سفر زیارتی با دو ویژگی طول و تعداد سفر، تأثیرکاملاً معناداری بر ارتباطات میان فرهنگی (روابط اجتماعی و فرهنگی مهمان – میزبان) دارد، هر چند اثرگذاری این دو متغیر، متاثر از موانع زبانی است. از بین دو نوع رابطه مورد بررسی، سفر زیارتی تاثیر زیادتر و تعیین کننده­تری بر روابط آشنایی یا فرهنگی مهمان– میزبان دارد که عنصراصلی آن، دانستن و تبادل آگاهی است. با این حال، تأثیر سفر زیارتی بر روابط اجتماعی مهمان – میزبان که عنصر اصلی آن احساس و عاطفه است، نیز کاملاً معنادار و مثبت است. در سفر زیارتی، فرصت مناسک مشترک بین زائر و مجاور فراهم می­آید و این امر خود مقدمه­ای برای آشنائی و شکل­گیری انواع ارتباط میان آنها می­گردد. مناسک مشترک زیارت باعث می­شود که حتی در شرایط ناآشنائی زبانی، ارتباط فرهنگی در بین زیارت کنندگان اعم از مهمان یا میزبان برقرارشود. یافته­های حاضر نیز نشان می­دهد با کنترل آماری اثر مشکلات ارتباطی، تأثیر طول و تعداد سفر بر ارتباطات میان فرهنگی، همچنان معنادار و مثبت باقی می ماند. یافته مذکور متضمن این معنای اساسی  نیز هست که مذهب این پتانسیل را دارد که همه هویت­های قومی و ملی را به حاشیه رانده و پیوندهای اجتماعی گوناگونی را در بین پیروان یک مذهب در جوامع مختلف ایجاد نماید و توریسم مذهبی در این میان نقش بی بدیلی خواهد داشت.

صادقی فسایی و کریمی(1384) در تحقیقی به دنبال پاسخ به این سؤال بودند که آیا در تلویزیون ایران، کلیشه های جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایران در حال باز تولید است؟ بدین منظور برای بررسی کلیشه های جنسیتی با شیوه نمونه گیری احتمالی غیر هدفمند به تحلیل محتوا کمی و کیفی چهار سریال (غریبانه، طلسم شدگان، عشق گمشده، مهر و ماه)پرداخته اند. واحد ثبت این پژوهش صحنه و واحد تحلیل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[دوشنبه 1399-06-31] [ 01:25:00 ب.ظ ]




   فهرست مطالب

عنوان صفحه                                                                                 شماره صفحه

فصل اول؛ کلیات تحقیق

مقدمه…………………………………….. 2

بیان مسئله………………………………… 2

ضرورت تحقیق……………………………….. 3

اهداف تحقیق……………………………….. 5

سوالات تحقیق……………………………….. 6

پیشینه تحقیق………………………………. 7

جمع­بندی………………………………….. 10

 

فصل دوم: مطالعات فرهنگی؛ تعاریف و رویکردها از آغاز تا کنون

مقدمه…………………………………….. 13

موقعیت آکادمیک…………………………….. 14

مشخصات برجسته……………………………… 15

رسالت…………………………………….. 16

همسایگان………………………………….. 16

سه نسل مطالعاتی……………………………. 18

مطالعات فرهنگی در چهار برهه…………………. 19

چرخش در مطالعات فرهنگی……………………… 20

جمع بندی و نتیجه­گیری……………………….. 23

 

فصل سوم؛ گذار از سیاست فرهنگی به سیاستگذاری فرهنگی

مقدمه…………………………………….. 25

سیاست و سیاستگذاری…………………………. 25

پیشینه توجه به سیاستگذاری عمومی و سیاستگذاری فرهنگی.. 27

نسبت مطالعات فرهنگی با سیاست………………… 29

سیاست فرهنگی………………………………. 31

دانلود پایان نامه

 

جایگاه قدرت در مطالعات فرهنگی……………….. 32

فرهنگ؛ عرصه سلطه و مقاومت…………………… 34

سیاستگذاری فرهنگی………………………….. 36

ورود مقوله سیاستگذاری به گفتمان مطالعات فرهنگی… 38

مطالعات سیاستگذاری فرهنگی…………………… 40

جمع بندی و نتیجه گیری………………………. 43

 

 

فصل چهارم؛ ملاحظات تونی بنت در باب مطالعات فرهنگی

مقدمه…………………………………….. 45

تونی بنت، طرح اولیه………………………… 45

تولد مطالعات سیاست فرهنگی از دل انتقاد به وضع موجود.. 47

بیرون از ادبیات؛ نقطه شروع………………….. 47

جای دادن سیاست درون مطالعات فرهنگی؛ قدم بعدی….. 48

بنت و بازاندیشی در تعریف فرهنگ………………. 49

گرامشی و فوکو؛ چهره های تاثیرگذار بر بنت……… 53

میراث نظری گرامشی برای مطالعات فرهنگی………… 54

فوکو و ایده حکومتمندی………………………. 56

تعاریف و تاریخچه…………………………… 56

هنرحکومت کردن و الزامات زمانه……………….. 60

نقد مفهوم هژمونی و کاربست ایده حکومتمندی……… 63

جایگاه موزه­ها در سیاستگذاری فرهنگی…………… 66

بنت و سیاست نمایش………………………….. 68

رویکرد ترکیبی بنت………………………….. 69

نقد رویکرد بنت…………………………….. 71

جمع بندی و نتیجه­گیری……………………….. 73

 

فصل پنجم؛ روش­شناسی تحقیق

این مطلب را هم بخوانید :

مقدمه…………………………………….. 75

جامعه آماری……………………………….. 75

دوره زمانی مورد مطالعه……………………… 76

روش تحقیق…………………………………. 76

روش تحلیل…………………………………. 76

روند انجام کار…………………………….. 77

مطالعات فرهنگی ایرانی در نگاه نخست…………… 77

 

فصل ششم؛ یافته­های تحقیق

مقدمه…………………………………….. 80

بخش اول: محورهای موضوعی…………………….. 81

حوزه­های موضوعی در دانشگاه­های علامه و علم و فرهنگ.. 87

حوزه­های موضوعی در دانشگاه تهران……………… 90

بخش دوم: روش­شناسی………………………….. 93

نقد روش­شناختی مطالعات فرهنگی ایرانی………….. 95

مطالعات کمی و کیفی…………………………. 96

از روش­شناسی تا روش…………………………. 98

روش­های تحلیل متن…………………………… 99

تئوری مبنایی…………………………… 100

قوم­نگاری………………………………. 101

مصاحبه کیفی……………………………. 101

بخش سوم: مواد مورد مطالعه …………………. 102

مطالعات خوانش…………………………….. 105

مطالعات متن………………………………. 107

مطالعات بازنمایی………………………….. 112

مطالعات فرهنگی از دریچه مطالعات بازنمایی….. 113

بازنمایی مطالعات بازنمایی در ایران……….. 114

دو سنت مطالعات بازنمایی در ایران…………. 115

موضوعات ………………………………. 116

الزامات ………………………………. 117

روش شناسی……………………………… 120

مطالعات میدانی……………………………. 121

بخش چهارم: پیشنهادات کاربردی……………….. 125

جمع بندی و نتیجه­گیری………………………. 127

 

فصل هفتم؛ بحث و نتیجه گیری

آن­چه گذشت………………………………… 130

بحث و نتیجه­گیری…………………………… 132

پیشنهادات………………………………… 134

 

منابع و مآخذ

منابع فارسی………………………………. 138

منابع انگلیسی…………………………….. 142

پایان­نامه­های مطالعات شده…………………… 144

 

چکیده انگلیسی……………………………. 150

[1]-  قطعه کیفر از احمد شاملو

 

مقدمه

حدود نیم قرن از آغاز مطالعات فرهنگی که پایگاه اولیه خود را مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام [1]می­داند می­گذرد. در این بازه زمانی مطالعات فرهنگی دو رویکرد مطالعاتی اصلی را تجربه کرده است؛ نخست توجه به زندگی روزمره از خلال مطالعه متون ادبی و سپس استقبال از مطالعات جامعه شناختی به ویژه با تکیه بر آموزه­های گرامشی و آلتوسر.

در ایران نیز حدود یک دهه از تاسیس رشته­ای به نام مطالعات فرهنگی که در ابتدا در دانشگاه علامه طباطبایی صورت گرفت گذشته است. بررسی این تاریخ نه چندان طولانی به دلیل تمامی بحث­ها و مناقشاتی که همواره بر سر موقعیت آکادمیک این حوزه مطالعاتی و موضوعات مورد بررسی آن و گاه اساسا فلسفه وجودی­اش در وهله نخست در زادگاه آن یعنی غرب و در نگاهی جزئی­تر ایران (آنچه مدنظر ما در این پژوهش می­باشد) وجود داشته، موضوع مناسبی را برای مطالعه فراهم نموده است.

با توجه به گستردگی بحث و لزوم دقت و موشکافی در محرک و سبب اصلی نگارش این پایان نامه برآن شدم تا بخش کوچکی از پژوهش­های انجام شده در حوزه مطالعات فرهنگی در ایران از ابتدای تاسیس رشته­ای به نام مطالعات­فرهنگی در کشور را برای بررسی انتخاب نمایم. لازم به ذکر است که این رشته تنها در مقطع کارشناسی ارشد راه­اندازی شده و بدین لحاظ پایان نامه­های نگارش یافته توسط دانشجویان این مقطع مواد مناسبی برای ارزیابی مطالعات فرهنگی در نظام دانشگاهی ما فراهم خواهد کرد.

از این منظر پژوهش پیش رو مطالعه­ای اکتشافی خواهد بود تا از خلال آن وضعیت مطالعات فرهنگی در دانشگاه­های مجری این رشته بررسی و موضوعات مورد توجه در سه دانشگاه علامه طباطبایی، تهران و علم و فرهنگ استخراج شود.

بیان مسئله

یکی از پرسش­های مهمی که پاسخ بدان نگارنده را به انتخاب موضوع فوق برای نگارش پایان نامه برانگیخته است همانی است که به ویژه در دو دهه اخیر توجه بسیاری از طرفداران، صاحب نظران و البته منتقدان حوزه مطالعات فرهنگی را به خود جلب نموده است. مشابه این پرسش را استوارت هال[2] (2003، :23-19) در مقاله “مطالعات فرهنگی و میراث نظری آن” با عنوان سوال از موضع و فایده مطالعات بازنمایی مطرح می­کند. مسئله اصلی از این دیدگاه این است که مطالعات فرهنگی باید از جایگاه یک گفتمان روشنفکرانه که خود را در حصار متون گرفتار نموده فراتر رود. چرا که اگر نتواند به ایجاد دگرگونی و وادارکردن کسی به انجام کاری بینجامد به تعبیری که هال به کار می­برد نظریه بازی آن عملا مفید به فایده نخواهد بود. درواقع متن­مندی افراطی مطالعات فرهنگی و دلمشغولی­های سیاسی­اش این گونه وانمود می کند که که قدرت و سیاست صرفا اموری مربوط به زبان و متن است. این در حالی است که مسائل قدرت و امر سیاسی، همواره مسائلی گفتمانی­اند.

متاسفانه مطالعات فرهنگی در ایران نیز از ابتدا تا دوره حاضر از این مشخصه مستثنا نبوده و متن­محوری افراطی آن را در عمل فاقد تاثیرگذاری بر دگرگونی­های اجتماعی در جامعه ایرانی نموده است. در ادامه و در بخش تحلیل پایان­نامه­ها مستندات لازم برای تایید این ادعا ارائه خواهد شد.

با این وجود نمی­توان کمک­های فکری مهم مطالعات فرهنگی به درک ما از فرهنگ، قدرت و سیاست را نادیده گرفت هرچند همچنان باید پذیرفت که سیاست­های فرهنگی مطالعات فرهنگی به عنوان اشکالی از مداخله تاثیر زیادی نداشته است. البته واکنش منفی و مقاومت­های مستمر در سطح کلان نسبت به علوم انسانی در وهله نخست و بین رشته­ای­هایی همچون مطالعات زنان و مطالعات فرهنگی در بسیاری موارد ذهن نگارنده را به این سمت معطوف می­سازد که قطعا احساس بیمی وجود دارد که متعاقب آن مقاومت­هایی شکل می­گیرد این احساس خطر نیز  می­تواند دال بر تاثیرگذاری هرچند غیرمستقیم مطالعات فرهنگی بر تغییرات و دگرگونی­های سیاسی و اجتماعی در جامعه ایرانی می­باشد.

انتقادات نسبت به ناتوانی مطالعات فرهنگی در درگیری با سیاست فرهنگی[3] از دهه 1990 میلادی به بعد در غرب و در طول سال­های اخیر در ایران( به عنوان نمونه مورد مطالعه محقق) به طرح پیشنهادات متعددی نیز انجامیده است. خواسته مک کیگان و کلنر(1997) مبنی بر درگیری کامل با اقتصاد سیاسی فرهنگ یعنی پرسش­هایی از مالکیت، نهادها، کنترل و قدرت در برهه تولید محصولات فرهنگی دقیقا دراینجا قابل طرح و امعان نظر می­باشد(بارکر[4]،1387: 756).

به عقیده این گروه از محققان با رهاشدن از عینیت­گرایی متنی می توان به کمک­های فکری مهمی که مطالعات فرهنگی به درک ما از فرهنگ، قدرت و سیاست کرده است می­توان اندیشید. مسئله اساسی در مطالعه جریان و وضعیت مطالعات انجام شده در این حوزه این است که سیاست­های فرهنگیِ مطالعات فرهنگی به عنوان اشکالی از مداخله بایستی بتواند خود را به مهارت­هایی تجهیز نماید که تاثیر سازنده­ای در امر سیاستگذاری فرهنگی در جوامع داشته باشند به گونه­ای که ضمن حفظ فاصله خود با سیاستگذاران و تکنوکرات­ها قادر به گفتگو و تعامل با آن­ها بوده تا از خلال این سیاست رفت و برگشتی بتواند در تغییر شرایط موجود موثر واقع شود.

 

ضرورت تحقیق

فرهنگ موضوعی بسیار پیچیده و کلان است و با تمام اجزای جامعه و حتی در سطوح وسیع­تر جامعه جهانی به طور مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط است. اهمیت انکار ناپذیر و حیاتی مقوله فرهنگ و ابزارها و کالاهای فرهنگی در شرایط کنونی جامعه انسانی در وهله نخست و جامعه ایران در وهله بعد
اقتضا می­کند که این مقوله بیش از این مورد توجه قرار گیرد و به تبع سیاستگذاری پیرامون آن نیز باید با عنایت به حساسیت­های ویژه موضوع مورد نظر صورت گیرد.

با این وجود نه تنها در زمینه رویکرد مطالعات فرهنگی به سیاست و سیاستگذاری فرهنگی منابع فارسی چندانی در اختیار نداریم بلکه بطور کلی بحث سیاستگذاری فرهنگی در ایران چندان به مثابه یک موضوع دانشگاهی مورد توجه نبوده و دانش چندانی در این زمینه تولید نشده است.

این درحالی است که علی­رغم سابقه نسبتا قابل توجه سیاست فرهنگی در ایران، اشکال حداکثری مداخله دولت در این امر از زمان شکل­گیری دولت-ملت مدرن تا به امروز، کمتر برای توسعه دانش شناخت و تحلیل سیاست فرهنگی، تلاش شده است. همچنین موضوع سیاست فرهنگی کمتر به نحو نظام­مند توجه روشنفکران عمومی و مستقل را به خود جلب نموده است. حاصل این امر، یعنی بی میلی دولت و روشنفکران به شناخت سیاست فرهنگی در ایران، فقر دانش نظری و البته تجربی در حیطه مذکور است. این فقر و محدودیت منابع، زمانی که پای سیاست فرهنگی از منظر مطالعات فرهنگی به میان کشیده می شود، با توجه به نوپا بودن حوزه مذکور بسیار بیشتر احساس می­شود.

از سوی دیگر ما شاهد تفوق امر فرهنگی بر امر اجتماعی در جهان معاصر هستیم جهانی که در آن قدرت در تمامی لایه های زندگی اعضای جامعه رسوخ کرده است و بیش از همه از طریق مکانیسم­های فرهنگی اهداف خود را پیش می­برد و به ابزاری برای پیشبرد اهداف سلطه جویانه دولت­ها و گروه­های فرادست مبدل گشته است. در این میان مطالعات فرهنگی که رسالت بزرگ خود را رهاسازی و حرکت به سمت تغییر برای تحقق شرایط عادلانه­تری از زندگی می­داند به تبع بایستی در سیاست­ها و اصولش بازاندیشی جدی نموده و با برقراری ارتباط با حوزه تصمیم­گیری و حتی اجرایی، راه را برای رسیدن به آرمان­ها و مدعیاتش هموار کند.

علاوه براین شرایط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی جامعه ایرانی به ویژه در سال­های اخیر و با عنایت دوچندان به وقایع و رخدادهای پیش و پس از 22 خرداد 1388که جامعه ایرانی را وارد عرصه نوینی کرد(چیزی که نطفه اولیه­اش ماه­ها و شاید سال­ها پیش منعقد شده بود) بیش از بیش ضرورت توجه به مسائل فرهنگی و ارتباط ناگزیر آن با شرایط و امور سیاسی در جامعه دانشگاهی و حوزه مطالعات فرهنگی در ایران را هویدا می­سازد.

ناکارآمدی علوم اجتماعی پس از گذشت چندین دهه موضوع مقالات، کتاب­ها و به ویژه مصاحبه­های متعددی بوده است. به گونه­ای که تعطیلی و تغییر بنیادین در این حوزه از دانش در دستور کار نهادها و سازمان­های سیاستگذار در این حوزه قرار گرفته است. وضعیت میان رشته­ای­هایی همچون مطالعات فرهنگی پس از گذشت حدود یک دهه از نهادینه شدن آن در ایران بسیار وخیم تر به نظر می­رسد. بحث بر سر سودمندی دستاوردها و نتایج حاصل از پژوهش­های اجتماعی به ویژه از منظر تاثیرات عملی بر روند زندگی مردم و رویکردهای معطوف به حل مسئله در سال­های اخیر همواره مطرح بوده است. لزوم بازنگری در جهت­های مطالعاتی و رویکردهای پژوهشی خود و نزدیک ساختن آن­ها با روند عملی سیاستگذاری در جامعه یکی از مواردی است که می­تواند برای برون­رفت از تنگناهای موجود محل بحث قرار گیرد. ضرورت بازاندیشی در شکل و نوع رابطه علوم اجتماعی با نهاد دولت و تلاش در جهت ترتیب دادن گفتگوهایی راهگشا قطعا در تغییر سیاستهای موجود و تلخی­ها و ترشرویی­های مکرر نسبت به این حوزه تاثیرگذار خواهد بود.

با این تفاسیر این پایان نامه نقطه آغازی خواهد بود برای ورود جدی­تر به مباحث سیاستگذاری فرهنگی از سوی عالمان مطالعات فرهنگی در ایران و تلاش برای رهاشدن از مطالعات تکراری و تقلیدگونه­ای که با اتخاذ رویکردی متن محور و در موارد معدودی مطالعات میدانی و اتنوگرافی­های بیشتر مردم­نگارانه صورت گرفته­اند.

از آنجایی که بخش اعظم مطالعات فرهنگی ایرانی را پایان­نامه­های دانشجویی تشکیل می­دهد و سهم مقالات و کتاب های منتشرشده در این میان به مراتب کم­تر می باشد برآن شدیم تا در نقد و بررسی مطالعات فرهنگی ایرانی بر این بخش متمرکز شویم.

 

اهداف تحقیق

نگارنده در این پایان نامه درصدد است تا با مطالعه پایان­نامه­های انجام شده درحوزه مطالعات فرهنگی در ایران در مرحله نخست میدان­های تحقیق مطالعات فرهنگی در ایران را استخراج کند. با این توضیح مهم­ترین هدف تحقیق حاضر، کشف، استخراج و ارائه دسته­بندی از مولفه­های اصلی مورد توجه در تحقیقات انجام شده از سوی دانشجویان رشته مطالعات فرهنگی در دانشگاه­هایی است که مجری این رشته بوده و هستند. براین اساس پایان­نامه­های دفاع شده از ابتدای پذیرش دانشجو در رشته مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از سال 1380، دانشگاه علم و فرهنگ و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از سال 1384 مبنای پژوهش قرار گرفته­اند. لازم به ذکر است که گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی سال گذشته منحل گردید از سویی در سال 1388 نیز شاهد شکل­گیری و آغاز به کار گروه مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه کاشان بودیم که طبیعتا امکان لحاظ کردن پایان­نامه­های اولین دانشجویان فارغ­التحصیل در این دانشگاه در مجموعه حاضر فراهم نمی­باشد.

یکی دیگر از اهدافی که نگارش این پایان­نامه را موجب شد، معرفی جریان متاخر مطالعات فرهنگی در جهان است. جریانی که مداخله در امر سیاستگذاری فرهنگی را وظیفه اصلی خود می­داند و با این تمهید برآن است تا از حالت روشنفکری و فانتزیک و نقد صرف قدرت به درآمده و مفیدبودگی خود با قرار گرفتن در کنار نیروی مدیریتی و اجرایی نشان دهد.

بر این اساس امید آن می رود که از خلال نقد شرایط موجود و معرفی نسخه اخیر مطالعات فرهنگی در جهان با تکیه برآثار تونی بنت[5] (متفکر استرالیایی و استاد دانشگاه وسترن سیدنی[6] که پیشرو و پرچمدار ورود به حوزه جدید مطالعاتی در مطالعات فرهنگی می باشد) چشم انداز و دورنمایی مناسب و مفید برای پیوند میان دانش مطالعات فرهنگی و سیاستگذاری در ایران ترسیم گردد. امید است دانش تولید شده در طول نگارش این اثر به عنوان یک پرژه بنیادی شرایط لازم را برای نگارش و تدوین سیاست های مناسب فرهنگی و رسانه ای در گذر زمان در ایران فراهم شود.

 

بنابراین اهداف اصلی که در این پایان­نامه دنبال می­شود به شرح زیر عبارتند از:

  • ارزیابی وضعیت مطالعات فرهنگی در ایران با معیار سودمندی و مفیدبودگی عملی (دستاوردها و ناکامی های مطالعات فرهنگی ایرانی).
  • ارائه مدلی مطلوب و کارآمد در تغییر وضعیت موجود برای مطالعات فرهنگی ایرانی.

 

اهداف فرعی نیز شامل موارد زیر می باشد:

  • کشف و استخراج مولفه­های اصلی مورد توجه در پایان­نامه­های نوشته شده از سوی دانشجویان رشته مطالعات فرهنگی و ارائه دسته­بندی از آن­ها
  • معرفی نسخه اخیر مطالعات فرهنگی در جهان با تکیه برآثار تونی بنت و معرفی آن به عنوان مدلی برای مطالعات فرهنگی در کنار مدل­های پیشین
  • فراهم کردن بخشی از شرایط لازم برای نگارش و تدوین سیاست­های مناسب فرهنگی و رسانه­ای در برقراری پیوند میان دانش مطالعات فرهنگی و حوزه سیاستگذاری فرهنگی

 

سوالات تحقیق

آنچه در ابتدا ذهن نگارنده را درگیر نموده و به انتخاب موضوع این پایان­نامه انجامید چشم­انداز تازه­ای است که  گروهی از منتقدان و حتی طرفدران مطالعات فرهنگی از حدود دو دهه پیش در نقد‌ آن مطرح کردند. واکنش نسبت به متن­گرایی و پوپولیسم غالب بر رویکردهای پژوهشی مطالعات فرهنگی مسائل جدیدی را پیش روی ما قرار داده­اند که بر ضرورت بازاندیشی در رویکردهای پیشین تاکید روزافزون داشته است. از سوی دیگر وضعیت مطالعات فرهنگی در ایران و واکنش­های متعددی که از داخل و خارج نظام دانشگاهی نسبت بدان شکل گرفته است سوالات متعددی را درمورد چیستی، کیفیت و دستاوردهای مطالعات انجام شده در این حوزه مطالعاتی طرح نموده­اند.

همانطور که استوارت کانینگهام[7]( 2002: 13) در مقاله­ای با عنوان «مطالعات فرهنگی از منظر سیاست فرهنگی» اشاره می­کند، به گونه دیگری به توضیح این تغییر پرداخته و به سوالات فراوانی که سیاست فرهنگی به مثابه یک زمینه مطالعاتی جدید پیش روی مطالعات فرهنگی قرار داده است. اشاره می­کند. سوالاتی همچون؛

 

  • مفصل بندی سیاست و فرهنگ در جوامع مدرن غربی چگونه صورت می گیرد؟
  • آیا اساساً رابطه ای میان مطالعات فرهنگی و سیاست فرهنگی وجود دارد ؟ درصورتی که پاسخ این سوال مثبت باشد پرسش های مهمی مطرح می شود؛
  • رابطه پیش گفته میان مطالعات فرهنگی و سیاست فرهنگی چگونه است؟

 

با توجه به هدفی که در این پژوهش دنبال می­شود سوالات اصلی این پژوهش به شرح زیر عبارت­اند از:

  • رویکردهای موجود و غالب در مطالعات فرهنگی ایرانی کدام­اند؟ چه نقدهایی می­توان به آن­ها مطرح کرد؟
  • مولفه­های اصلی رویکرد سیاستگذاری در مطالعات فرهنگی که بنت استرالیایی بنیان­گذار آن می­باشد چیست؟
  • تا چه اندازه می­توان سیاستگذاری فرهنگی را به عنوان رویکرد مطلوب و سودمند برای مطالعات فرهنگی ایرانی پیشنهاد کرد؟

 

پیشینه تحقیق

ورود مطالعات فرهنگی در ایران به طور رسمی دارای سابقه چندان زیادی نیست. مفاهیم، مباحث و دیدگاه­های اندیشمندان این حوزه در طول دو دهه گذشته در قالب مقالات و مباحث زیادی به تدریج مطرح شده­اند. مقالاتی نیز در مجله ارغنون و از طریق مترجمان، اساتید و همکاران گروه فرهنگی ترجمه شد که در این زمینه کمک زیادی به طرح و در مراحل بعدی به سازماندهی این رشته کرد.

اگرچه از قبل تاحدودی بعضی از مباحث این حوزه در قالب رشته مدیریت فرهنگی در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی مطرح بوده است، اما شروع مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی طی دو سال متوالی دنبال شد، برخی از موضوعات مورد علاقه و ضروری در  این حوزه به تدریج مطرح و ساماندهی رشته مطالعات فرهنگی در گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده ممکن شد. البته این گروه در سال 1388 با تصمیم شورای آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی منحل شد. طراحی رشته مطالعات فرهنگی با پسوند رسانه به عنوان یک حوزه آموزشی در سالهای 1383-1382 برای اولین بار انجام شد و گروه ارتباطات دانشگاه تهران برای اولین بار در سال 1384 اقدام به پذیرش دانشجو در این گرایش کرد. در طی چند سال گذشته با همکاری اساتید مطالعات فرهنگی و دیگر علاقه­مندان به این حوزه ترجمه مقاله و کتاب، تالیف، تشکیل همایش و جلسات نقد و بررسی از یک طرف و تشکیل انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات جهت تکمیل این حوزه مهم شدند(بهار، 1386: 97- 196).

در طول چند سال گذشته بزرگان این رشته در ایران در قالب مصاحبه­ها و در موارد معدودی مقالاتی که عموما هم در دست انتشار است به نقد و بررسی وضعیت این رشته در ایران پرداختند در زیر اشاره ای گذرا به آن ها می­شود؛

محمود شهابی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز، با عنوان «گفتمان­های مطالعات فرهنگی در ایران»[8] در سال 2007 به ارائه مقاله و سخنرانی در کنفرانس بین المللی مطالعات فرهنگی دردانشگاه شرق لندن پرداخت که البته دسترسی به آن به دلیل عدم انتشار مقاله میسر نشد.

تقی آزاد ارمکی در مصاحبه­ای که از سوی محمدسروی زرگر انجام و بر روی سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه­ای همشهری منتشر شد به تشریح تاریخ مطالعات فرهنگی و سرگذشت آن پس از ورود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 01:25:00 ب.ظ ]




2-2-1-2- دیویس و مور. 13

2-2-2- دیدگاه تضادگرایی. 13

2-2-2-1-  کارل مارکس. 14

2-2-2- 2- نیکوس پولانزاس. 17

2-2-3- دیدگاه تلفیق گرایان. 18

2-2-3-1- ماکس وبر. 18

2-2-3-1-1- طبقه. 19

2-2-3-1-2- پایگاه(منزلت). 20

2-2-3-1- 3- حزب. 21

2-2-3-2- دارندورف. 22

2-2-3-3- بوردیو و مفهوم سرمایه ، فرهنگ ، طبقه ، عادت واره و رابطه آن با طبقه. 24

2-2-3-3- 1- سرمایه از دیدگاه بوردیو. 24

2-2-3-3- 2- فرهنگ و طبقه. 26

2-2-3-3- 3- عادات واره و رابطه آن با طبقه. 27

2-2-3-4-گیدنز. 28

2-3- پیشینه پژوهش. 30

2- 3- 1- مطالعات داخلی. 30

2-3- 2- مطالعات خارجی. 38

2-3- 3- نقد و بررسی پیشینه مطالعاتی پژوهش. 40

2- 4- چارچوب نظری. 41

2-4-1- مارکس. 41

2-4-2- وبر. 41

2-4-3- بوردیو. 44

2-4-4- گیدنز. 45

2-5- مدل مفهومی پژوهش. 48

2-6- فرضیه های پژوهش. 50

پایان نامه ها

 

2- 7- جمع بندی فصل. 51

3- 1- مقدمه. 52

3- 2- روش تحقیق. 52

3- 3- معرفی ابزارهای جمع آوری اطلاعات. 53

3- 4- واحد تحلیل. 54

3- 5- جمعیت آماری. 54

3- 6- شیوه نمونه گیری. 55

3- 7- تعیین حجم نمونه. 56

3- 8- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق. 57

3- 9- تعیین روایی و پایایی. 57

3- 9- 1- روایی (اعتبار). 57

3- 9- 2- پایایی. 58

3- 9- 2- 1- محاسبه آلفای کرونباخ. 59

3- 10- روش تجزیه و تحلیل داده ها. 60

3- 11- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای جمعیت شناختی. 61

3- 12- تعریف مفهومی و عملیاتی دیگر متغیرهای مستقل.. 62

3-13- متغیر وابسته : قشربندی اجتماعی. 69

3-14- جمع بندی فصل. 71

4-1- مقدمه. 72

4-2- آمار توصیفی. 72

4-2-1- توصیف ویژگی های جمعیت نمونه. 72

4-2-1-1- متغیر سن. 73

4-2-1-2- متغیر جنسیت. 74

4-2-1-3- متغیر وضعیت تاهل. 75

4-2-1-4-متغیر تحصیلات. 75

4-2-1-5-متغیر قومیت. 77

این مطلب را هم بخوانید :

4-2-1-6- متغیر میزان درآمد خانواده. 78

4-2-2-2- آماره های توصیفی سایر متغیرهای مستقل تحقیق. 79

4-3-1- آزمون فرضیه های تحقیق. 81

4-3-1-1- آزمون فرضیه نخست. 81

4-3-1-2- آزمون فرضیه دوم. 82

4-3-1-4- آزمون فرضیه چهارم. 83

4-3-1-5- آزمون فرضیه پنجم. 85

4-3-1-6- آزمون فرضیه ششم. 85

4-3-1-7- آزمون فرضیه هفتم. 86

4-3-2-آزمون متغیرهای زمینه ای با متغیر قشربندی اجتماعی. 87

4-3-2-1- آزمون فرضیه نخست. 87

4-4- ضرایب همبستگی تفکیکی بین متغیرهای مستقل و وابسته. 88

4-5- یافته ها و تحلیل های رگرسیون چند متغیره تحقیق. 90

5-1- مقدمه. 94

5-2- نتایج تئوریکی فرضیات و مقایسه نتایج با پیشینه و نظریات تحقیق   95

5-3- پیشنهادات راهبردی. 99

5-4- پیشنهادات پژوهشی. 100

5-5- محدویت ها. 101

5-6- خلاصه فصل. 103

منابع فارسی. 103

منابع انگلیسی. 108

چکیده:

 

هدف از این پژوهش، بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی موثر بر شکل گیری قشربندی اجتماعی شهروندان شهر اهواز می باشد. این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان 15 سال و بالاتر شهر اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران  384نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1392-1391 اجرا شده است.نتایج تحقیق نشان می­دهد که تمامی متغیرهای مستقل این پژوهش با متغیر شکل گیری قشربندی اجتماعی رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می­دهد که تنها سه متغیر سبک زندگی، میزان درآمد خانواده و سرمایه فرهنگی معنادار بوده اند که در مجموع 31 درصد از تغییرات مربوط به شکل گیری قشربندی اجتماعی را این سه متغیر تبیین می کنند.

 

 

1-1- مقدمه

قشربندی اجتماعی[1] فرایندی است که از طریق آن جایگاه اعتبار و حیثیت افراد جامعه متناسب با فرهنگ آن جامعه تعیین و مشخص می شود. منزلت اجتماعی یا پایگاه اجتماعی یکی از ابعاد قشربندی اجتماعی است. از نظر توسلی (1369). پایگاه اجتماعی ، مرتبه یا ارزش هر فرد در محیط گروهی، سازمانی یا اجتماعی را منعکس می کند. چلبی معتقد است: منزلت یا پرستیژ با مفاهیمی نظیر شهرت ، اعتبار، حیثیت، آبرو ، نفوذ، تایید اجتماعی و احترام هم خانواده است (چلبی ، 1375 :187)

قشربندی اجتماعی مفهوم جامعه شناختی عامی است که بیانگر سلسله مراتب اجتماعی در نطام ها و ساخت های مختلف اجتماعی در جامعه می باشد (توسلی ،1389)اصطلاح قشربندی از زمین شناسی گرفته شده و عبارت است از دسته بندی ترتیبی انسان ها بر اساس تمایزات در وضعیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و یا رتبه بندی افراد بر اساس مجموعه ی کیفیت های مطلوبی که این افراد به طور مشترک دارا هستن. بنابراین قشر بندی اجتماعی بر تقسیم جامعه به طبقاتی که افراد آن دسترسی نابرابر به فرصت ها و پاداش های اجتماعی دارند دلالت می کند .مردم در مناسـبات متقـابل خود با دیگران ، آنان را از نظر پایگـاه اجـتماعی در موقـعـیت های بالا و یا پایین طبقه بندی می کنند، به همین لحاظ جامعه دارای بخـش های متفـاوت و متشکل از قـشـرهای گوناگون می شود که با نظام سـلسله مـراتبی مو جود مطابقـت دارد ( سحر خیز ،1389) قـشربندی اجتماعی نیز از کـنـش مـتقابل میان افراد جامعه به وجـود می آیـد .کلیه اجتماعات بشری مبتنی بر طبقه بندی وسلسله مراتبی است که اغلب بسیار پیچیده ودارای صور گوناگونی است.از خلال این این طبقه بندی وسلسه مراتب به صورت کم بیش طبقاتی اجتماعی ظهور می کنند واین طبقات ، برمبنای تعریف امانوئل مونیز[2] دسته ها و رده هایی را تشکیل می دهند که از جهت حیثیت با یکدیگر مساوی نیستند واعضای هر دسته از حیث رابطه با سایر دسته ها ، یا در مرحله پایین تر ویا در مرحله بالاتری قرار دارند .

نابرابری اجتماعی ناظر به وضعیتی است که در آن ، منابع وخدمات ارزشمند به طور مساوی در دسترس افراد قرار نمی گیرد. معنای اولیه نابرابری به تمایز بین افراد اشاره دارد، به نحوی که بین زندگی آنها ،به ویژه از نظر حقوق وفرصت های زندگی،پاداش ها وامتیازات،اختلافات آشکار وپنهان زیادی وجود داشته باشد.(گرب ،1377: 10)

قشربندی اجتماعی نظامی است که افراد را بر حسب میزان برخورداری شان از کیفیت های مطلوب رتبه بندی کرده و آنها را در طبقات اجتماعی متناسب با وضعیت شان جای می دهد. این کیفیت های خوشایند را فرهنگ هر جامعه ای مشخص می کند.(کوئن،1377: 178). در حقیقت قشر بندی اجتماعی رده بندی گروهها و افراد بر حسب سهم آنان از دستاوردهای مطلوب و حائز ارزش اجتماعی است. (ساروخانی ،1370: 731).گرب قشربندی اجتماعی را پیوستار[3] نبردبانی متشکل از مقوله هایی مجزا دانسته است.(گرب ، 1379: 129).تامین هم قشربندی اجتماعی را توزیع افراد هر گروه اجتماعی یا جامعه بر روی یک «مقیاس موقعیت»[4]  تعریف کرده است. (تامین،1385: 21).

اگر بخواهیم در یک جمع بندی تعریفی از قشربندی اجتماعی ارائه دهیم باید بگوییم قشربندی اجتماعی مجموعه ای است سازمان یافته که درآن افراد وگروههای انسانی تحت تاثیر نابرابری های اجتماعی در سطحی از سلسله مراتب دستیابی به منابع با ارزش زندگی قرار می گیرند.تا اینجا تلاش کردیم تعریفی از نابرابری و قشربندی اجتماعی ارائه دهیم.برای آنکه درک روشن تری از بحث داشته باشیم بهتر است در مقام مقایسه این دو مفهوم به این نکته اشاره کنیم که نابرابری اجتماعی مجموعه ای از تفاوتهای میان افراد وگروهها از نظر میزان دسترسی به منافع مادی ونمادین است حال آنکه قشربندی اجتماعی نظامی منسجم ورتبه بندی شده مبتنی برهمین نابرابری های اجنماعی است.همچنین مناسبات بین نابرابری اجتماعی و قشربندی اجتماعی مناسباتی دوسویه ودیالکتیکی است . همانطور که نابرابری ها عامل شکل گیری قشربندی اجتماعی هستند ،نظام قشربندی اجتماعی هم به نوبه خود نابرابری های اجتماعی را بازتولید می کنند.

اکنون این پرسش مطرح است که قشربندی اجتماعی افراد وگروههای اجتماعی چگونه و بر اساس چه معیاری امکان پذیر است؟ اندیشمندان حوزه قشربندی اجتماعی معیارهای متفاوتی را برای این منظور ارائه کرده اند.گرب عقیده دارد در  اکثر موارد پژوهشگران معرفی عینی از رتبه ی اقتصادی همچون درآمد، میزان تحصیلات و سطح شغلی را استفاده می کنند. (گرب ، 1379: 129). تامین چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی را پیشنهاد کرده است. (تامین،1385: 21).ساروخانی هم قدرت، ثروت و پایگاه را به عنوان معیارهای رایج سنجش وتعیین قشربندی اجتماعی معرفی می کند. (ساروخانی ،1370: 731).

اگرچه بین معیارهای معرفی شده برای تعیین قشر اجتماعی افراد وگروهها تفاوتهایی به چشم می خورد اما گرایش کلی بسیاری از پژوهشگران قشر بندی اجتماعی در جهتی است که از سویی نابرابری ها را با شاخص های عینی مانند میزان درآمد وسطح تحصیلات بررسی کرده وازسوی دیگر شاخص های ذهنی چون احترام یا حیثیت اجتماعی را مورد سنجش ومطالعه قرار دهند

1-2- بیان مساله

در تمام جوامع پیچیده ، جوامعی که دارای تقسیم کار اجتماعی هستند، دسترسی مردم به امکانات و تسهیلات زندگی و برخوداری از شان و حرمت(پرستیژ) اجتماعی، کم و بیش نابرابر است. قشربندی اجتماعی، واژه عامی است برای وصف ساختارهای منظم این نوع نابرابری اجتماعی، یا به عبارت دیگر دسته بندی سلسله مراتبی توزیع نابرابر پاداش های مادی و نمادی است. در جوامع ماقبل سرمایه داری ف نابرابری ها و قشربندی اجتماعی عمدتا پیامد نابرابری های ذاتی به شمالر می آمد و امری طبیعی یا تقدیر الهی محسوب می شد (کرامپتون ،1993). به عنوان مثال ارسطو در کتاب سیاست، بردگی را امری طبیعی و سودمند می داند: » آیا کسی هست که طبیعت او را برای بردگی در نظر گرفته باشد و برای او چنین وشغی متناسب و درست نباشد؟… هم لازم و هم سودمند است که برخی فرمانروایی کنند و برخی فرمانبری. برخی از مردم دم زدن برای عبودیت و برخی برای حکومت معین شده اند»

در عصر جدید، از زمان ظهور و گسترش مدرنیسم ، نظام اعتقادات سنتی ، از جمله اعتقاد به طبیعی یا مقدر بودن نابرابری های اجتماعیمورد تایید قرار گرفت. در مخالفت مستقیم با این اعتقاد که انسان به طور طبیعی یا مقدر به دینا می آید، این اعتقاد پا گرفت که حکم انسانیت همه انسان ها برابر زاده می شوند نه نابرابر. بدین ترتیب مفروض داشتن برابری انسان ها، بر مفروض داشتن نابرابری های اجتماعی چیره شد. پرسش هایی نظیر « اگر برابری وضعیت طبیعی اسنان است چرا نابرابری اجتماعی وجود دارد؟» ، اگر همه افراد داری حقوق طبیعی اند چرا که برخی دیگران تفوق دارند؟ از جمله موضوعات اصلی تاملات نظری شد( همان ، 3). به طور کلی جریان های عمده جامعه شناسی با دو دیدگاه نظری متفاوت به این پرسش ها پاسخ داده اند: یکی دیدگاه کارکردگرایی و دیگری دیدگاه تضاد .در دیدگاه کارکردگرایی قشربندی اجتماعی داری کارکردی مثبت برای حفظ تعادل نظام اجتماعی جامعه به شمار می آید (تامین، 1388) . قشربندی ، مکانیسمی به شمار می آید که جایگاه های اجتماعی[5] توسط افراد شایسته را تضمین می کند. اما در دیدگاه تضاد توزیع نابرابر قدرت، مالکیت و پرستیژ ، نوعی امتیاز اجتماعی به شمار می آید که نخبگان و سرآمدان جامعه به زیان منافع اکثریت افراد جامعه آن را به خود اختصاص داده اند. در هر جامعه ای که امکان تولید مازاد فراهم می آید، عده ای بیش از دیگران به ثروت و قدرت ( که متقابلا همدیگر را تقویت می کنند) دست می یابند و به اتکای همان ثروت و قدرت همواره در پی حفظ جایگاه رفیع شان هستند، در حالی که دیگران می کوشند جایگاه­شان را ارتقا بخشند. از این رو قشربندی اجتماعی سرچشمه کشمکش و تضاد دائمی در جامعه است و مایه تضعیف یگانگی اجتماعی و مانعی در راه رشد و شکوفایی جامعه می شود ( تامین ، 1388 :19).

با توجه به آنچه تاکنون گفته شد،  در تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به این سول اصلی هستیم که چه عواملی بر شکل گیری قشربندی اجتماعی موثر است ؟ و سهم هر یک از این عوامل در تبیین شکل گیری قشربندی اجتماعی موجود در میان شهروندان شهر اهواز تا چه اندازه می باشد ؟

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

دستیابی به منابع ارزشمند و کمیابی مانند ثروت، قدرت دانش و منزلت ، افراد را در لایه های مختلف سلسله مراتب جای می دهد؛ و به این ترتیب جایگاه آن ها در جامعه یا به عبارت پایگاه  پایگاه اجتماعی – اقتصادی آان را تعیین می کند. پایگاه اجتماعی – اقتصادی همانند یک قالب یا ظرف اجتماعی است که در چارچوب آن شیوه مواجهه افراد با محیط اجتماعی ساخته و پرداخته می شود.

تاثیر نظام قشربندی جامعه بر الگوهای فکری و رفتاری مردم، موضع مهمی است که از سال ها پیش از جنبه های مختلف توجه جامعه شناسان کلاسیک( در راس آن ها مارکس ، وبر ، و پاره تو) و جامعه شناسان معاصر( مانند دارندوف ، لنسکی ، پولانتزاس ، رایت ، پارکین و گیدنز) را به خود جلب نموده است.

جامعه شناسان تاکنون دریافته اند که تقریبا هر جنبه ای از زندی ما انسان ها از جمله بهره هوشی ، موفقیت تحصیلی ، معیارهای تغذیه ، عقاید سیاسی، بیماری هایی که از آن رنج می بریم و حتی نوع عادت های ما در روابط جنسی ، با پایگاه ما در سلسله مراتب اجتماعی مان مرتبط است( رابرتسون ، 1372 :204).

به رغم اهمیتی که قشربندی جامعه و گستردگی نفوذ آن بر پدیده­ها و امور اجتماعی مختلف ، مطالعه اختصاصی آن چندان مورد توجه محققان ایرانی قرار نگرفته است. در اغلب پژوهش ها وضعیت طبقاتی یا پایگاه اجتماعی – اقتصادی به منزله یک متغیر زمینه ای یا مداخله کننده بررسی شده و به منزله یک متغیر مستقل و مجزا کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است.

این در حالی است که جست و جو در ساختار قشربندی جامعه ایران و پیامدهای حاصل از آن در جهات مختلف حایز اهمیت است و این قبیل تاملات می تواند برای جامعه شناسی ایران سرچشمه بصیرت های تازه ای باشد.

در جامعه امروزی ، قشربندی اجتماعی با پنج خصلت اصلی تعریف شده است: (تامین،1388: 27)

قشربندی خصلتی اجتماعی دارد به دلیل برخوداری از 5 ویژگی شامل ؛ ضرورت صفات اجتماعی قشربندی ،هنجارها و ضمانت اجراها، ضرورت جامعه پذیر کردن هر نسل، ناپایداری ذاتی آرایش قشربندی اجتماعی ، ارتباط قشربنید با نهادهای اجتماعی دیگر (لیپست ، 1381)

قشربندی پدیده ای قدیمی است : براساس پژوهش های تاریخی قشربندی در دسته های کوچک ایلی که از صورت های اولیه زندگی اجتماعی بوده وجود داشته است (همان)

قشربندی پدیده ای جهانی است : در واقع قشربندی در دو سطح وجود دارد ،یکی نظام جهانی قشربندی که کشورها وملت ها را به دودسته دارا وندار تقسیم می کند . واین نظام در درون قشربندی هرکشور وجود دارد

قشربندی پدیده ای با صورت گوناگون : صورت های گوناگون نابرابری از لحاظ شدت وضعف ونابرابری، نظام های قشربندی میان دو حد نهایی توزیع شده اند. حد نهایی همه پایگاهای اجتماعی (از لحاظ نظری)برابر تلقی شده وسهم مساوی از قدرت ومالکیت وحیثیت اجتماعی دارند.در حد نهایی مقابل پایگاهای اجتماعی بسیار نابرابرتوزیع شده است وجابجایی میانشان غیر ممکن است (همان)

قشربندی ، پدیده ای با پیامدهای ویژه : نابرابری در قدرت و ثروت، در ارزیابی اجتماعی و در پاداش روانی پیامدهایی را دارد که می توان آن ها را در دو مقوله بزرگ جای داد. ا- فرصت های زندگی ، 2-

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 01:24:00 ب.ظ ]




ث-تعریف مفاهیم 7

ج-پیشینه تحقیق 7

چ- روش انجام تحقیق و ابزار گردآوری اطلاعات 12

ح-محدوده زمانی و مکانی 12

خ-فصول و سازمان دهی تحقیق 12

فصل دوم:  مبانی نظری و تاریخچه مرجعیت 14

مقدمه 15

الف- تعریف و کارکردهای احزاب سیاسی 16

1- تعریف حزب سیاسی 16

1-1- کارکرد احزاب سیاسی 17

1-1-1- کارکردهای انتخاباتی 17

1-1-2- شکل دادن به افکار عمومی 18

1-1-3- گزینش نامزدها 18

1-1-4- کارکردهای آموزشی 18

1-1-5- تجمع منافع.. 19

1-1-6- جامعه‌پذیری سیاسی 19

1-1-7- بسیج رأی دهندگان 20

ب- نظریه‌هایی در مورد احزاب سیاسی 20

1- نظریه‌های مختلف در مورد کارکرد احزاب سیاسی 20

1-1- نظریه گابریل آلموند 20

1-2- نظریه پیتر مرکل 21

1-3- نظریه لاپالومبار و واینر 21

پ- تحزب در ایران و علل ناکارآمدی آن 22

1- ادوار تحزب در ایران 24

1-1- تحزب در دوره مشروطه و پهلوی اول 24

1-2- تحزب در دورۀ پهلوی دوم 25

2- علل ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران 28

2-1- علل سیاسی 29

 

2-1-1- ساختار استبدادی حاکم 29

2-1-2- عشیره‌ای بودن قدرت سیاسی 29

2-1-3- ضعف جامعه مدنی 30

2-1-4- نقش تشریفاتی احزاب موجود 31

2-1-5- وابستگی احزاب به بیگانگان 31

2-1-6- فقدان امنیت و وجود احساس ناامنی 32

2-2- علل فرهنگی 32

2-2-1-  بدبینی و ناآگاهی عمومی نسبت به جایگاه احزاب 33

2-2-2- ضعف روحیه کار جمعی 33

2-2-3- فرهنگ سیاسی مبتنی بر انفعال 33

2-3- علل اجتماعی 34

2-3-1- فقدان تحولات بنیادین ساختاری 34

2-3-2- فقدان طبقات اجتماعی متمایز 35

2-3-3- وجود نهادهای رقیب سنتی 35

2-4- علل مذهبی 35

2-4-1- اعتقاد به مشروطیت دینی نظام حاکم 35

2-4-2- نهاد دین جایگزین احزاب 36

2-4-3- مرجعیت به مثابه یک نظام شبه حزبی 37

ت- جایگاه مرجعیت در فرهنگ سیاسی تشیع 38

1- فرهنگ سیاسی تشیع 38

2- تاریخچه مرجعیت 41

3- نقش مرجعیت در جامعه‌پذیری سیاسی 46

3-1- مفهوم جامعه پذیری سیاسی 47

3-2- بسترهای جامعه‏پذیری سیاسی مردم از طریق مراجع 49

3-2-1-  مرجعیت دینی 49

3-2-2- رهبری سیاسی 50

3-2-3- نظام آموزشی 51

جمع بندی 52

این مطلب را هم بخوانید :

فصل سوم: نقش مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از مشروطه تا انقلاب اسلامی 54

مقدمه 55

الف- نقش ساختاری مرجعیت در اسلام به عنوان واسطه 56

1- مرجعیت و تقلید در اسلام 59

1-1- مفهوم اجتهاد 60

1-2- مرجعیت در قرآن 60

1-3- مرجعیت در سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) 61

2- نقش مرجعیت در ساختار اجتماعی جامعه 62

2-1- کارگزاران مراجع در جامعه 64

2-2- باز تولید قدرت مرجعیت از طریق وسایل ارتباطی در جامعه 65

2-3- تقلید پل ارتباطی مردم و مراجع 66

ب– دلایل واسطه بودن مرجعیت بین مردم و حکومت 67

1- ایدئولوژی و مکتب اسلام 68

2- تشکیلات و ساختار مرجعیت 70

2-1- حاکمیت دوگانه رسمی‌ و غیر رسمی 71

3- استقلال مالی از دولت 71

4- شخصیت کاریزمایی مراجع 74

5- جایگاه مردمی‌ مرجعیت در مقابل حکومت 75

5-1- مرجعیت شیعه ملجا مردم 77

جمع بندی 78

فصل چهارم: ابزارهای مرجعیت برای جامعه پذیری سیاسی مردم از مشروطه تا انقلاب اسلامی 80

مقدمه 81

الف- جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق خطابه 82

1- نقش و مفهوم خطابه و منبر 83

2- نمونه‌هایی از خطابه‌هایی تاثیرگذار 84

2-1-  سخنرانی امام در روز عاشورا 84

2-2- سخنرانی‌های آیت‌الله فلسفی به نمایندگی از آیت‌الله بروجردی 85

2-3- سخنرانی‌های علامه بهلول به درخواست آیت‌الله اصفهانی 86

ب-جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق فتوا 86

1- مفهوم و نقش فتوا 86

2-  بیان نمونه‌هایی از فتاوای تاثیرگذار 87

2-1- فتوای آخوند خراسانی در مورد وجوب آموزش نظامی 87

2-2- فتوای سیدمحمدکاظم طباطبایی در دفاع از ممالک اسلامی 88

2-3- فتوای امام خمینی (ره) در مورد حرمت تقیه 88

پ- جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق بیانیه 89

1- مفهوم و نقش بیانیه 89

2- نمونه‌هایی از بیانیه‌های تاثیر گذار 90

2-1- بیانیه سیدطباطبایی یزدی در حمایت از شیخ فضل‌الله نوری 90

2-2- بیانیه سید طباطبایی در تشویق مردم به استقلال اقتصادی 90

2-3- بیانیه امام خمینی(ره) در اعلام عزای عمومی عید نوروز 42 91

2-4- بیانیه آیت‌الله گلپایگانی در اعتراض به اصول ششگانه انقلاب سفید 92

ت-جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق تجمعات سیاسی 93

1- مفهوم و نقش تجمعات سیاسی 93

2- نمونه‌هایی از تجمعات سیاسی تاثیرگذار 94

2-1- تجمع و تحصن در دانشگاه تهران برای بازگشت امام خمینی(ره) 94

2-2- راهپیمایی 17 شهریور 95

ث- جامعه‌پذیری مردم از طریق شاگرد پروری 96

1- مفهوم و نقش شاگرد پروری 96

2- نمونه‌هایی از شاگردان مراجع 97

2-1- شاگردان مرحوم آخوند خراسانی 97

2-2- شاگردان آیت‌الله بروجردی 98

2-3- شاگردان امام خمینی(ره) 98

ج- جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق رسانه‌ها 99

1- مفهوم و نقش رسانه‌ها 99

2- انتشارکتاب 99

2-1- تنبیه الامه و تنزیه المله 100

2-2- تذکره‌ الغافل و ارشاد الجاهل 100

2-3- کشف المراد 101

2-4- حرمت مشروطه 101

2-5- کلمه حق یراد بهاالباطل 102

2-6- قانون مشروطه مشروعه 102

2-7- کشف الاسرار امام خمینی(ره) 103

2-8- آیت‌الله بهشتی و طرح کلی حکومت اسلامی 104

3- رادیو. 105

3-1- سخنرانی آیت‌الله فلسفی به درخواست آیت‌الله بروجردی در رادیو 105

چ-جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق مهاجرت 106

1- مفهوم و نقش مهاجرت 106

2- نمونه‌هایی از مهاجرت‌های تاثیر گذار 107

2-1- مهاجرت صغری 107

2-2- مهاجرت کبری 108

2-3- مهاجرت علما به تهران بعد از دستگیری امام خمینی(ره) 109

ح- جامعه‌پذیری سیاسی مردم از طریق نظریه‌پردازی سیاسی 110

1- مفهوم و نقش نظریه‌پردازی سیاسی 110

2- نمونه هایی از نظریه‌پردازی سیاسی تاثیرگذار 111

2-1- شورا در اسلام 111

2-1-1-نظریه‌پردازی آیت‌الله نایینی در مورد شورا 112

2-2- مشروطیت 114

2-3-  ولایت فقیه 115

جمع بندی 120

فصل پنجم :نقش مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از مشروطه تا انقلاب اسلامی 123

مقدمه 124

الف- تاثیرگذاری در تصمیم سازی سیاسی از طریق تماس با رجال سیاسی 125

1- مفهوم تماس با رجال سیاسی و راه‌های تماس 125

1-1- ارسال نامه 125

1-1-1- نامه آیت‌الله خویی در مخالفت با شرکت زنان در انتخابات 125

1-1-2- نامه‌ آیت‌الله گلپایگانی در اعتراض به حکومت نظامی و سرکوب مردم 126

1-1-3- نامه آیت‌الله گلپایگانی در حرمت صدور نفت به کشورهای حامی شاه 127

1-1-4- نامه آیت‌الله حائری به رضا شاه 128

1-1-5- نامه امام خمینی (ره) در اعتراض به اصلاحات دولت هویدا 129

1-1-6- نامه آیت‌الله گلپایگانی در رد شائبه حمایت از بختیار 130

1-2- ارسال نماینده 131

1-2-1- آیت‌الله بهبهانی واسطه مراجع و دربار در مواجهه با بهائیت 131

1-2-2- آیت‌الله بهبهانی واسطه مراجع و دربار در مواجهه با قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی 131

1-2-3- آیت‌الله فلسفی نماینده آیت‌الله بروجردی در مواجهه با فعالیت‌های ضد دینی دربار 133

ب-تاثیر گذاری در سیاستگذاری از داخل نظام حاکم 135

1- مفهوم سیاستگذاری از داخل نظام حاکم 135

2- مصادیقی از سیاستگذاری‌ها از طریق حضور در نظام حاکم 136

2-1- آیت‌الله مدرس نماینده مردم در مجلس 136

2-1-1- ورود مدرس به مجلس به عنوان مجتهد طراز اول 136

2-1-2- اعتراض مدرس به اولتیماتوم روس‌ها 137

2-1-3- مخالت مدرس با به تعویق انداختن انتخابات مجلس 137

2-1-4- تدبیر مدرس در مبارزه با استعمار در مجلس سوم 138

2-1-5- مخالفت علیه کابینه صمصام السلطنه 139

2-1-6- مخالفت با قرارد با انگلیس‌ها 139

2-1-7- مجلس چهارم و نائب رئیسی مدرس 140

2-1-8- مبارزه مدرس با رضا خان 141

2-1-9- مدرس و ریاست جمهوری رضاخان 142

2-1-10- استیضاح رضاخان 144

2-1-11- مخالفت آیت‌الله مدرس با سلطنت رضا شاه 144

2-2- آیت‌الله کاشانی در مجلس 145

2-2-1- مخالفت آیت‌الله کاشانی با نخست وزیری سپهبد رزم‌آرا 146

2-2-2- آیت‌الله کاشانی و دولت مصدق 147

2-2-3- مخالفت آیت‌‌الله کاشانی با رفراندوم انحلال مجلس 148

جمع‌بندی 149

فصل ششم:  نقش مرجعیت در انتقاد از حکومت و اعتراض علیه آن از مشروطه تا انقلاب اسلامی 151

مقدمه 152

الف-  نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل سیاسی داخلی 154

1- از مشروطه تا پهلوی اول از 1285 تا 1304 154

1-1- اعتراض‌های آخوند به روند الحادی مشروطیت و فرمان اخراج تقی‌زاده 154

1-2- اعتراض آیت‌الله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی نسبت به مشروطه وارداتی 155

2- دوره پهلوی اول رضاشاه، (از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) 156

2-1- انتقاد آیت‌الله اصفهانی به نوسازی دستگاه قضایی 156

3- دوره پهلوی دوم از 1320 تا 1357 157

3-1- اعتراض امام خمینی (ره) به اعدام رهبران فدائیان اسلام 157

3-2- اعتراض مرجعیت به لایحه انجمن‌های ایالتی ولایتی 157

3-3- اعتراض امام خمینی (ره) و مراجع به رفراندوم لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی 163

3-4- انتقاد مرجعیت نسبت به واقعه فیضیه 167

3-5- اعتراض آیت‌الله گلپایگانی به تبعید امام خمینی (ره) 170

3-6- اعتراض آیت‌الله گلپایگانی به حزب رستاخیز 171

3-7- انتقاد آیت‌الله گلپایگانی به کشتار مردم در 19دی 172

3-8- انتقاد آیت‌الله گلپایگانی به کشتار مردم در 17 شهریور 174

ب- نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل سیاسی خارجی 174

1- از مشروطه تا پهلوی اول 174

1-1- اعتراض آخوند خراسانی به اشغال‌گری‌های روس و انگلیس 174

1-2- اعتراض آیت‌الله سید محمد کاظم طباطبایی به اشغال بیگانگان 179

2- دوره پهلوی اول 179

2-1- اعتراض علما به دولت در رابطه با مسائل فلسطین و رابطه با اسرائیل 179

3- دوره پهلوی دوم 183

3-1- اعتراض علما به دولت در رابطه با مسائل فلسطین و رابطه با اسرائیل 183

3-2- اعتراض مراجع به کاپیتولاسیون 185

ج-نمونه‌هایی از انتقاد و اعتراض مرجعیت علیه حکومت در مسایل فرهنگی و مذهبی 188

1- دوره پهلوی اول 188

1-1- اعتراض مراجع در مقابل قانون نظام اجباری و ابلاغیه ضدمذهبی رییس‌الوزرا 188

1-2- اعتراض مراجع در تغییر پوشش مردان و کشف حجاب 191

2- پهلوی دوم 194

2-1- مخالفت آیت‌الله بروجردی با تغییر قانون اساسی 194

2-2- اعتراض آیت‌الله بروجردی به گسترش بهائیت 195

2-3- اعتراض آیت‌الله بروجردی به حمل مشعل در مسابقات ورزشی 196

جمع بندی 197

نتیجه‌گیری 199

منابع 209

پیوست‌ها 218

الف- بیان مسأله

اسلام به خصوص مذهب شیعه، حوزه دین را فراگیر می‌داند، به گونه‌ای که دین طرز تلقی و شیوه نگرش فرد به همه امور زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد(ربانی، 1384: 25). ساختار جامعه ایرانی چه قبل از اسلام و چه پس از گسترش اسلام جامعه‌ای که مذهبی بوده و دارای ویژگی‌هایی بوده که آنرا با سایر جوامع غیر دینی متمایز می‌کند. نفوذ روح مذهبی در تمام هنجارها، رفتارها، آداب و سنن و عادات اجتماعی جامعه ایران قابل رویت است؛ نهاد سیاست هم از این قاعده مستثنی نیست.

در بخش سیاست بیشتر نهادهای تحت پوشش آن مانند وزارت، قضاوت، امور دیوانی، اوقاف و بعضی مراکز آموزشی یا به طور مستقیم به دست اولیا مذهبی مدرسه اداره می‌شدند و یا تحت تاثیر تعالیم دینی قرار داشتند.بدون تردید تعالیم اجتماعی اسلام عامل نیرومندی در نزدیک سازی و پیوند امور اجتماعی و سیاسی با اعتقادات دینی مردم بود.

بطور کلی مدل فرهنگ سنتی جامعه ایرانی مدلی مذهبی بوده که تمامی شئون اجتماعی را تحت نفوذ خود داشته است. بالطبع نهاد سیاست و تمام عناصر و نهادهای وابسته بدان نیز نمی‌توانستند از قلمرو نفوذ دین خارج باشند و در سیطره آن قرار نگیرند.

اگر در اسلام سنی قدرت سیاسی خلفا شام و بغداد قدرتی مشروع و حتی دینی تفسیر می‌شد، اسلام شیعی از روزگار نخست هرگونه قدرتی خارج از محدوده امامت را غیرمشروع می‌دید و سر ناسازگاری با آن داشت. از نقطه نظر فقهای شیعه و به‌ویژه از عصر شیخ طوسی، مشروعیت دینی جامعه مؤمنان با حضور فقیهانی تضمین می‌شد که در عصر غیبت کبرای امام عصر (عج) محل مراجعه مؤمنان در امور دینی خویش قلمداد می‌شدند و آن هم به دلیل اجازه‌ای بود که آنان در عصر غیبت از ناحیه امام عصر (عج) بدان نائل آمده بودند.

مرجعیت یکی از نهادهای دیرینه متعلق به حیطه جامعه ایران است که در فرایندی انتخابی، کاملا طبیعی و مردمی بر اساس ضوابط و شرایط خاصی به وجود می‌آید و تداوم می‌یابد. به همین دلیل نهادی پایدار بوده و در همه زمان‌ها تا حدودی از تعرض‌های بنیاد برافکن در امان مانده است(باقی، 1383: 185).

در تمام دوره‌ی تاریخ مذهبی ایران، به ویژه از عصر صفویه به بعد که مفهوم تازه‌ای از مرجع شکل گرفت، جامعه مذهبی ایران تابعی از مرجعیت دینی به شمار می‌آمد. بدین معنا که در تصمیم‌گیری‌های عمومی جامعه غیر از آنچه که به حکومت مربوط می‌شد، قدرت مرجعیت در آنها به ایفای نقش می‌پرداخت. این بخش به لحاظ تاثیرگذاری در جامعه سازوکار مخصوصی داشت و همان گونه که ساختمان دارالحکومه و دارالاماره در اختیار نماینده دولت مرکزی بود، «بیت مرجعیت» به عنوان مرکز ثقل این بخش از تصمیم‌گیری‌ها عمل می‌کرد.

افزون بر این، آنکه به طور طبیعی در جوامع دینی میان سررشته‌داران دین با عامه متدینین رابطه‌ای وجود دارد که در جامعه شیعی بر اساس مفهوم تقلید شکل می‌گیرد. لزوم زنده بودن مجتهد، مسلمان شیعه معتقد را در ارتباطی نزدیک با رهبر مذهبی زنده خود قرار می‌دهد و طبعا او را به عنوان عضوی از یک مجموعه متشکل و متحد در می‌آورد(جعفریان، 1387: 35).

درباره اجتهاد در اندیشه شیعه، تعریف‌های زیادی ارائه شده است، اجتهاد گفتمان ویژه‌ای است که با پیوند نظام‌وار بین عناصر چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل، چونان دستگاهی به تولید و آفرینش احکام و قواعد زندگی و طبعا زندگی سیاسی شیعه می‌پردازد؛نوعی فرایند فکری است که با گذار از نظام معنایی ایجاد شده، احکام مشروع و الزام آوری برای زندگی سیاسی شیعه تولید می‌کند و لاجرم، شرایط امکان و نتایج خاصی در اندیشه و عمل سیاسی شیعیان بر جای می‌نهد(فیرحی، 1388: 291).

اهمیت اجتهاد تا جایی است که فیرحی اجتهاد را به مثابه یک گفتمان در جامعه شیعی تعریف کرده است.«اجتهاد به مثابه گفتمانی است که در یک سوی آن توده بی‌شمار مقلدان و در سوی دیگر آن مرجع تقلید قرار دارد و مناسبات بین این دو کانون قدرت همواره در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران حایز اهمیت بوده است.» (فیرحی، 1388: 291).

تنها گروهی که در ایران توانستند با از بین بردن قدرت حاکمه دست به انقلاب بزنند و پس از آن حکومتی بر مبنای احکام اسلام بنا نهند روحانیون بودند. با وجود اینکه عوامل بیشماری در پیروزی انقلاب ایران دخیل هستند یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار را باید حضور مراجع عظام و در رأس آنها امام خمینی(ره) بدانیم.

اگر در جامعه فقه سنی و حکومتهای معتقد به تسنن، فقیهان آرزومند تحقق و عمل سیاسیون به احکام سلطانی مطابق با شرع بودند و گاه تنها این هدف در حد نظری جلوه می‌کرد، در تشیع و دست کم از عصر صفوی به بعد، مشروعیت حکومتها با ولایت فقیهان پیوندی استوار داشته است یا دست کم قدرتهای سیاسی نمی‌توانستند آنها را در نظر نیاورند.

این امر به دلیل آموزه‌های اندیشه دینی سیاسی تشیع بوده است. در جنگهای ایران و روس، در قضیه تنباکو، ملی شدن صنعت نفت، مخالفت آیت‌الله مدرس با قرارداد 1919 و نیز در انقلاب مشروطه تأثیر تمام عیار این اندیشه به روشنی دیده شد و در انقلاب اسلامی تجلی کامل آن هویدا گشت.

در واقع در طول تاریخ اندیشه سیاسی ایران مراجع تقلید به خصوص از عصر صفویه به بعد نقشی اساسی و مهم در کنش‌های سیاسی مردم ایفا کرده‌اند، می‌توان گفت در وقایع تاریخی و کنش‌های سیاسی مراجع در مرکز توجه مردم قرار داشته‌اند و آنها بودند که مردم را تحریک، سازماندهی و بسیج می‌کردند. بسیاری از این کارکردها را در سایر کشورها احزاب سیاسی ایفا می‌کنند.

نگاهی به تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سال‌های مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون اشکال سازمان یافته‌ای به خود گرفت تا به امروز بیانگر این مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. تجربه‌ تحزب در ایران به خوبی نشان می‌دهد که این پدیده نتوانسته به طور مطلوب کارویژه‌ها و اهداف مورد نظر را تأمین کند و معمولاً در نحوه‌ شکل‌گیری، تداوم حیات حزب، کارویژه‌های عضوگیری و تعیین خط مشی‌ها و… با نقصان‌هایی همراه بوده است (اخوان کاظمی،1388: 5).

احزاب در غرب صورت تکوین یافته شوراها و سندیکاهای کارگری و گروه‌های نفوذ هستند(نوذری،1381: 27). اما در کشور ما هیچ گاه چنین احزابی به وجود نیامد، یکی از عوامل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، نقش فرهنگ سنتی، اعتقادات مذهبی و نهادهای وابسته آن است.

جامعه ایران جامعه‌ای حزب گریز است و ما در تاریخ اجتماعی ایران نتوانسته‌ایم به تحزب در معنای غربی آن دست یابیم. و برخی از تحلیل‌ها حاکی از این است که فرهنگ ایرانی مغایر با کنش جمعی سازمان یافته است در حالی که در چارچوب مرجعیت و در شبکه مرجع – مقلد در انقلاب اسلامی ایران کنشی جمعی از نوع سازمان یافته آن منجر به پیروزی انقلاب ایران شد. سوالی که مطرح است این است که مرجعیت چگونه کارکردهای احزاب در بستر تاریخ تحولات سیاسی معاصر ایران را انجام داده است؟

مرجعیت به عنوان رهبری مذهبی همواره در تاریخ سیاسی ایران دارای نقش‌ها و کارکردهای متفاوتی بوده‌است. تحقیق حاضر در نظر دارد به تبیین و توصیف این نقش‌ها و کارکردها بپردازد.

ب- اهمیت و ضرورت تحقیق

فواید نظری

1- توسعه ادبیات علمی مربوط به نقش و جایگاه سیاسی مرجعیت.

2-  مطالعه مناسبات قدرت بین مراجع، توده‌ها و حکومت.

3-  بررسی کارکردهای حزبی مراجع در ایران.

4- ارتقا دانش سیاسی موجود و لزوم توجه به ساز و کارهای مذهبی در پیشبرد اهداف سیاسی.

فواید عملی

1- ایجاد زمینه برای سایر پژوهشگران برای ادامه تحقیقات مفصل و مستقل در این حوزه.

2- استفاده از نتیجه تحقیق در ارائه راهکار و پیشنهاد به سیاستگذاران کشور.

3- توصیف جایگاه مرجعیت در نظام سیاسی ایران.

پ-هدف های تحقیق

هدف اصلی

شناخت کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی

 اهداف فرعی

1- شناخت مبانی نظری مربوط به فرهنگ سیاسی تشیع، مرجعیت و احزاب سیاسی.

2- شناخت جایگاه مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی.

3-  شناخت ابزارهای مرجعیت در جامعه پذیری سیاسی مردم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.

4- شناخت نقش مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.

5- شناسایی نقش مرجعیت در انتقاد از حکومت و اعتراض علیه آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی.

ت-سوال های تحقیق

سوال اصلی

کارکردهای حزبی مرجعیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران چیست؟

سوالات فرعی

1- مبانی نظری مربوط به فرهنگ سیاسی تشیع، تاریخچه مرجعیت و احزاب سیاسی در ایران چیست؟

2- مرجعیت به عنوان واسطه بین مردم و حکومت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران چه نقشی داشته است؟

3- مرجعیت از چه ابزارهایی برای جامعه‌پذیری سیاسی مردم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی استفاده کرده است؟

4- مرجعیت در سیاستگذاری و تصمیم سازی سیاسی نظام حاکم از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی داشته است؟

5- مرجعیت چه نقشی در انتقاد علیه حکومت و اعتراض علیه آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی داشته‌اند؟

ث-تعریف مفاهیم

مقلد: مقلد کسی است که رای مجتهد را بدون آن که مطلع باشد و بر او لازم باشد که از آن اطلاع یابد، اخذ می‌کند( جعفریان،1387: 170).

مرجع تقلید: مرجع تقلید در مذهب فقهی امامیه به مجتهد جامع الشرایطی گفته می‌شود که توضیح المسائل (رساله عملیه) یا کتاب استفتائات داشته باشد و دارای پیروانی باشد که در فروع دین و احکام فقهی اسلامی از وی پیروی کنند.

نهاد مرجعیت: نهاد مرجعیت تنها شخص مرجع نیست بلکه نهادی متشکل از مقلدان، روحانیون و مراجع است که در شبکه مرجع – مقلد فعالیت می‌کنند.

حزب: در این تحقیق حزب نهادی متشکل و سازمانمند است که به عنوان واسطه بین مردم و حکومت ظاهر شده، به جامعه پذیری سیاسی مردم می‌پردازد و در فرایند نظام سازی سیاسی نقش دارد و در شرایط لزوم به انتقاد و اعتراض علیه سیاست‌های دستگاه حاکمه می‌پردازد.

کارکرد:.کارکرد در معانی فعالیت سودمند، کار، وظیفه، فایده، انگیزه، غایت، نیت، نیاز، نتیجه و پی‌آمد به کار می‌رود؛ اما جامعه شناسان بیش از همه بر سه معنای کار، وظیفه و نقش تاکید دارند. (توسلی، 1371: 216 – 217)

تصمیم‌سازی: فرایندی که در آن شخص یا گروه بر روند تصمیمات اتخاذ شده اثر می‌گذارد و این روند را تغییر می‌دهد.

سیاستگذاری: فرایندی که در آن شخص یا گروه بر سیاست‌هایی که از سوی دستگاه حاکم اتخاذ شده تاثیر می‌گذارد و روند و نتیجه این سیاست‌ها را با تصمیمات خود تغییر می‌د

6- مقاله «نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی ایران معاصر» در 24 صفحه نقش نهاد مرجعیت را در تحولات اجتماعی ایران معاصر بررسی کرده است . در این مقاله، ضمن اشاره به جریان تاریخی شکل‏گیری نهاد مرجعیت شیعه، تلاش‏های حکومت پهلوی برای تضعیف حوزه و روحانیت به بحث گذارده شده، سپس فعالیت سیاسی نهاد مرجعیت دینی در رهبری انقلاب اسلامی ایران و فعالیت‏های فرهنگی حوزه علمیه قم در مقابله با جریان غیردینی شدن ایران ارائه گردیده است.

در بخشی از این مقاله آمده است: مردی که مقام « مرجعیت کل» را احراز می‌کند باید دانشمندترین همه هم قطاران خویش باشد. یک فرد ممکن است مجتهد و یا حتی «مرجع تقلید» نامیده شود، ولی اگر در او ویژگی های مجتهدان دیگر نباشد، ممکن است قدرت، نفوذ و پیروان کمتری داشته باشد. هنگامی که فردی به عنوان مرجع شناخته می‌شود از او انتظار می‌رود که فتوای خود را در مسائلی که مورد نیاز مردم می‌باشند در کتابی به نام کلی «رساله عملیّه» بنویسد و در آغاز هر رساله عملیّه، معمولاً مجتهد بیان می‌کند که هر مسلمانی باید یا مجتهد باشد و یا مقلّد و یا اینکه به احتیاط عمل کند. کسی که به احتیاط عمل می‌کند باید مطمئن شود که آنچه انجام می‌دهد خلاف فتوای هیچ یک از مجتهدان صاحب رساله عملیّه نیست. این شیوه کار کم و بیش تا زمان حاضر ادامه یافته است.

گرچه مراجع کلی تقلید از نظر معلومات و شرایط دیگر مرجعیت، که معمولاً مورد انتظار بوده، مانند وارستگی و تقوا به شیوه ای بسنده، شایستگی مقام احراز شده را داشته اند، ولی نباید تصور کرد که هیچ مجتهد دیگری به شایستگی مجتهدان یاد شده گام بر جهان روحانیت ننهاده است. بسیاری از مجتهدان بوده اند که به هیچ وجه جامعیت و شایستگی شان کمتر از رهبران مزبور نبوده، ولی پرهیز از قبول مسئولیت، مانع پذیرش مرجعیت آن ها شده است.

این مقاله در تابستان 1383 در شماره دهم مجله شیعه‌شناسی به قلم علی ربانی خوراسگانی به چاپ رسیده  است.

7- کتاب «جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران» تالیف حجت الاسلام رسول جعفریان است که به دوره 1320 تا 1357 از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است؛ در این کتاب نویسنده جرایان و سازمان های مذهبی و سیاسی ایران را از نظر منشا پیدایش و اثرگذاری در انقلاب مورد بررسی قرار داده است.

کتاب حاضر، گزارش کوتاهی از چگونگی رشد و برآمدن جریان‌های مذهبی ‌ـ سیاسی در روزهای پس از شهریور 1320 (زمان تبعید رضا شاه) تا پیروزی انقلاب اسلامی است، دوره‌ای که روحانیان، دینداران و گروه‌هایی که به نوعی در اندیشه احیای دین یا هماهنگ ساختن آن با دنیای جدید بودند، کوشیدند با اقدام به نوعی خانه‌تکانی، دین را که در دوره رضاخان گرفتار انزوا شده بود، احیا کنند و آن را در پیوند بیشتری با جامعه و سیاست قرار دهند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 01:24:00 ب.ظ ]




یافته‌های پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………………….55

الگوهای بازنمایی خانواده در هر فیلم …………………………………………………………………………………………………………89

الگوهای بازنمایی خانواده در فیلم‌های تلویزیونی …………………………………………………………………………………………92

 

فصل پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری………………………………………………………………………………………………………………………… 100

پیشنهادات و محدودیت‌های پژوهش………………………………………………………………………………………………………..109

فهرست منابع………………………………………………………………………………………………………………………………………..110

طرح مسئله

پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه‌ی عناصر موجود در فیلم‌های تلویزیونی پخش شده از شبکه‌های سراسری تلویزیون ایران، الگوهای مختلف زندگی و روابط خانوادگی را در آن‌ها شناسایی کند.

در دوران معاصر با توجه به تحولات مهم و گسترده‌ای که در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی مردم جهان، از جمله مردم ایران، در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژیک و … وقوع یافته است، برخی از نهادهای سنتی جوامع، دست‌خوش تغییر، دگردیسی، تزلزل و یا حتی انحلال شده‌اند.  خانواده ـ به عنوان یکی از نهادهای اساسی موجود در همه‌ی جوامع ـ در گذشته جایگاهی مستحکم، شکلی نسبتاً ثابت و اهمیتی خلل‌ناپذیر در ساختار جوامع داشته است.  اما در دوران معاصر، این نهاد دیرپا در نتیجه‌ی تأثیرات روندهای متنوع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … با مسایل و چالش‌های کم‌سابقه‌ای روبرو شده است.

در نتیجه‌ی تحولات اجتماعی صورت گرفته در خانواده شکل ثابت و نهادینه‌ی خانواده در جوامع مختلف، متناسب با این تحولات، تغییر یافته و به گونه‌های متفاوت و متکثری تبدیل شده است.  شکل‌گیری گونه‌های جدید خانواده، همچون خانواده‌های هم‌جنس‌گرا، خانواده‌های تک‌والد، خانواده‌های بدون ازدواج و دیگر تحولات واقع شده در این عرصه، سبب شده است برخی از بحران در نهاد خانواده و فروپاشی آن سخن بگویند و بر آسیب‌های ناشی از روند جاری تحولات خانواده بر ساختار جامعه و بی جایگزین ماندن کارکردهای خانواده‌ی سنتی در جوامع جدید تأکید کنند.

تزلزل نهاد خانواده در بسیاری از کشورهای صنعتی بسیاری از رهبران جهان صنعتی را نگران کرده و دغدغه‌ای به نام حل مسایل مربوط به خانواده را پدید آورده است.  به نظر می‌رسد مشکلاتی که در غرب گریبان‌گیر خانواده و زندگی خانوادگی شده است، کم کم در ایران نیز رخ می‌نماید و به یک «مسئله‌ی اجتماعی» تبدیل می‌شود.

خانواده در ایران، همچون سایر نهادهای اجتماعی، بیش و کم تحت تأثیر شرایط و روندهای اجتماعی برشمرده قرار گرفته و از تأثیرات این تحولات مصون نبوده است.  امروزه در ایران انوع متکثری از الگوهای زندگی خانوادگی وجود دارد که هر یک دچار محدودیت‌ها، مشکلات و آسیب‌هایی هستند.  این مشکلات و آسیب‌ها تا حدی خود را در افزایش نرخ تجرد قطعی، افزایش سن ازدواج، کاهش آمار ازدواج و افزایش آمار طلاق در جامعه‌ی ایران و روند رو به افزایش این آمار در سال‌های اخیر نشان می‌دهند.  برخی آمارهای منتشر شده در سال‌های اخیر از سوی سازمان‌های مختلف که مؤید این مسئله است.  بر اساس آمار سازمان ملی جوانان در شش ماهه‌ی نخست سال 1388 میانگین سن ازدواج برای پسران 7/27 سال و برای دختران 8/23 سال بوده است که این رقم نسبت به آمار مشابه در سال قبل افزایش سه درصدی  و نسبت به ده سال قبل افزایش 27 درصدی داشته است.  بر اساس آمار منتشر شده‌ی شورای فرهنگی اجتماعی زنان نرخ تجرد قطعی (جمعیت مجرد بالای 50 سال) در سال 1385، برای زنان 8/1 در هر هزار نفر و برای مردان 4/1 در هر هزار نفر بوده است که این میزان نسبت به سه دهه‌ی گذشته بیش از 3 درصد افزایش برای زنان و بیش از 2 درصد افزایش برای مردان را نشان می‌دهد.  همچنین بر اساس آمار سازمان ثبت احوال در 11 ماه ابتدایی سال 1388، به ازای هر 7 ازدواج یک طلاق صورت گرفته است.  آمار منتشر شده‌ی سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد در مورد 11 ماه ابتدایی سال 1388، میزان ازدواج نسبت به مدت مشابه سال قبل 5/2 درصد کاهش داشته و میزان طلاق نسبت به این دوران 2/13 درصد افزایش داشته است.

تعدیل و حل آسیب‌های اجتماعی و مشکلات خانواده در ایران، نیاز به مدیریت فرهنگی اجتماعی صحیح و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه‌ی ایرانی دارد.  تعیین و ترویج الگوهای مطلوب می‌تواند در این زمینه راه‌گشا باشد.

تأثیر رسانه‌های جمعی بر افکار عمومی و نگرش افراد جامعه، تأثیری انکارناپذیر است.  رسانه‌ها می‌توانند در ایجاد و ارتقاء منزلت و پایگاه اجتماعی اقشار مختلف مردم و هدایت افکار عمومی جامعه تأثیر گذار باشند.  این که رسانه‌ها چه موضع و رویکردی در قبال مسایل اجتماعی اتخاذ می‌کنند، آن را چگونه باز می‌نمایانند و یا چه روش‌هایی را به عنوان راه‌های مطلوب حل مسایل و مشکلات ارائه می‌دهند، در جهت‌گیری نگرش‌های عمومی افراد در قبال مسایل اجتماعی و در مهار یا گسترش دامنه‌ی آن‌ها مؤثر است.

توجه اصلی این پژوهش معطوف به عملکرد سیمای جمهوری اسلامی، به عنوان فراگیرترین رسانه‌ی جمعی در ایران در زمینه‌ی خانواده و الگوهای زندگی خانوادگی

دانلود مقاله و پایان نامه

 است.

در میان رسانه‌ها تلویزیون در عین تأثیر گذاری بسیار بالا، از فراگیرترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌ها در جهان و از جمله در ایران محسوب می‌شود و به خصوص در ایران با توجه به محدودیت سایر رسانه‌ها، اهمیت ویژه‌ای دارد.  این رسانه‌ی فراگیر علاوه بر تأثیرگذاری بالا، یکی از مهم‌ترین ابزارهای مدیریت فرهنگی در ایران است که به خصوص در زمینه‌ی مسائل و بحران‌های مربوط به خانواده می‌تواند نفوذ و تأثیر به سزایی داشته باشد.

این پژوهش می‌کوشد با رویکردی اکتشافی، دریابد در میان الگوهای متکثر زندگی خانوادگی، فیلم‌های تلویزیونی چه الگوهایی را بازنمایی می‌کنند؟ کدام الگوها به عنوان الگوهای مطلوب و کدام در حکم شیوه‌های نامطلوب زندگی خانوادگی تصویر می‌شوند؟

تحلیل فیلم‌های تلویزیونی از این منظر می‌تواند با آشکار نمودن رویکرد کلی رسانه‌ی فراگیر تلویزیون ایران به خانواده و الگوهای زندگی خانوادگی، زمینه را برای تشخیص تأثیرات گسترده‌ی این رسانه بر روند تحولات خانواده در ایران فراهم نماید.

در میان پژوهش‌هایی که تا کنون در این زمینه صورت گرفته، مطالعه‌ای که مستقلاً به شناخت گونه‌های مختلف ساخت خانواده، از نظر نقش و روابط جنسیتی، در فیلم‌ها و سریال‌های سینما و تلویزیون ایران پرداخته باشد یافت نشد.  اغلب مطالعات این حوزه به شکل غالب خانواده و عمدتاً از منظر نقش‌های جنسیتی و کلیشه‌های جنسیتی بازنمایی شده در سریال‌های تلویزیونی توجه کرده‌اند.  با مرور این پژوهش‌ها می‌توان گونه‌های مختلف خانوادگی مستتر در نتایج این پژوهش‌ها را بر اساس نیازهای پژوهش  استخراج کرد که به تعدادی از این پژوهش‌ها اشاره می‌شود.

 

اقدامی (1388) در پژوهش بازنمایی ساخت خانواده در در سینمای ایران به با نگاه به آثار تهمینه میلانی و رخشان بنی‌اعتماد به نوع تصویر و نمایش خانواده و به خصوص زنان در خانواده، توسط این دو فیلم‌ساز زن ایرانی پرداخته است.  نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که در فیلم‌های مورد مطالعه، هرچند همچنان بر کلیشه‌های جنسیتی تأکید شده است، اما تغییر و تحولاتی در ساختار قدرت خانواده‌ها به نمایش گذاشته است.  این تحولات اگرچه کم و به صورت بطئی است اما روندی را به نمایش می‌گذارد می‌توان تغییر به سمت موازنه‌ی قدرت زنان و مردان در خانواده را از آن استنباط کرد (اقدامی، 1388).

 

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که گونه‌ی خانوادگی بازنمایی شده در فیلم‌های سینمایی مد نظر این پژوهش، عموماً نوعی از خانواده با کلیشه‌ها و نقش‌های جنسیتی را بازنمایی می‌کنند که در عین حال ساختار قدرت بین دو جنس در آن‌ها در حال تغییر است و به برابری نزدیک می‌شود.

 

محمد رضایی و عباس کاظمی در مطالعه‌ای برای آشکار ساختن شیوه‌های بازنمایی زنان در مجموعه‌های تلویزیونی به تحلیل محتوای سه سریال پخش شده از تلویزیون ایران در سال 1383 پرداخته‌اند.  در این مطالعه محققین با تحلیل پژوهش‌ها و نظریات مختلف موجود خاطرنشان می‌کنند که در این پژوهش‌ها «اعتقاد بر این است که بازنمایی زنان در رسانه های جمعی و برنامه های تلویزیونی با نقش‌های کلیشه‌ای فرهنگی در جامعه سازگاری دارند.  در مورد بازنمایی مناسبات جنسیتی، معمولاً مردان به صورت انسان هایی مسلط، فعال، مهاجم و مقتدر به تصویر کشیده می شوند و نقش‌های متنوع و مهمی را که موفقیت در آن‌ها مستلزم مهارت حرفه‌ای، کفایت، منطق و قدرت است ایفا می‌کنند.  در مقابل، زنان معمولاً تابع، منفعل، تسلیم و کم‌اهمیت‌اند و در مشاغل فرعی و کسل‌کننده‌ای ظاهر می‌شوند که جنسیت‌شان، عواطف‌شان و عدم پیچیدگی‌شان به آنان تحمیل کرده است.  رسانه‌ها با نشان دادن مردان و زنان به این صورت بر ماهیت نقش‌های جنسی و عدم برابری جنسی صحه می‌گذارند.  در چنین وضعیتی است که رسانه‌های جمعی نه تنها در جهت بسط عدالت در جامعه نیستند بلکه نقش بازنمایی کلیشه‌ها یا تصورات قالبی جنسیتی را به عهده می‌گیرند» (کاظمی و رضایی، 1387: 89).

از پژوهش فوق چنین نتیجه حاصل شده است که در هیچ یک از مجموعه‌های تلویزیونی نقش مادر، نقشی غایب محسوب نمی‌شود؛ اما همواره نقشی اصلی نیست. در اغلب موارد نقش زنان نقشی حاشیه‌ای یا مکمل است.  در این مجموعه‌ها روابط زناشویی چندان مورد اعتنا نبوده‌اند.  در واقع، علیرغم حضور زن و شوهرها، عموماً ، رابطه زناشویی محور اصلی داستان تلقی نمی شود.  «نکته مهم دیگر، ناهمگنی یا عدم یکدستی نقش‌های زنان در این مجموعه‌هاست. نقش‌های فعال زنان به طرز معناداری با سایر زنان مجموعه‌ها فرق می‌کنند.  این تفاوت آن قدر زیاد است که این نقش ها بیشتر در قالب یک استثنا بروز می‌کنند و باورپذیری آن‌ها را مشکل می‌سازند.  از حیث نمایش زنان و مردان در موقعیت‌های طبقاتی، در اغلب مجموعه‌ها زنان و مردان در موقعیت طبقاتی متوسط نشان داده شده‌اند.  مطالعه‌ی نحوه‌ی نمایش زنان و مردان در طبقات مختلف نشان می‌دهد که تفاوت معناداری میان نمایش آن‌ها وجود ندارد.  اما، نمایش زنان و مردان برحسب وضع تحصیلی آن‌ها کاملاً متفاوت است.  به طور کلی زنان در مراتب تحصیلی بالاتری نشان داده شده‌اند» (همان: 106).

در نتیجه می‌توان گفت بر اساس این پژوهش سریال‌های تلویزیونی بیشتر شکل سنتی خانواده را با تأکید بر کلیشه‌ها و تصورات قالبی جنسیتی باز نمایی کرده است و بر نقش حاشیه‌ای زنان تأکید نموده است.  در عین حال گونه‌های خانوادگی که در آن تصویر فعالی از زنان به نمایش گذاشته، به صورت استثنا مطرح شده است به نحوی که باورپذیری نسبت به آن را کم کرده است.

 

اعزازی در پژوهشی جهت شناخت روند نمایش خانواده در تلویزیون، به مطالعه پژوهش‌های صورت‌گرفته در طول سال‌های 1370 تا 1383 پرداخته است.  یافته‌های این تحقیق برخی تغییرات خانواده در نمایش‌های تلویزیونی را نشان می‌دهد.  افزایش تحصیلات و نوع شغل، توجه بیشتر به آسیب‌های اجتماعی از جانب خانواده‌ها و نزدیک شدن برخی کلیشه‌های مردانه و زنانه به یکدیگر از جمله این تغییرات است.  در سال‌های اولیه بر خانواده‌ای تأکید شده است که اعضای آن شامل مرد نان‌آور و زن خانه‌داری است که حتی اگر شاغل نیز باشد، در حوزه‌های زنانه و یا در خانه فعالیت می‌کند.  مرد در دنیای شغلی و عرصه عمومی فعالیت دار

این مطلب را هم بخوانید :

دانشگاه ارومیه – سبز اندیشان امروزد و زن در دنیای خانوادگی.  خانواده مذکور که نشان‌دهنده خانواده طبقه متوسط است، از لحاظ تحصیل و شغل نیز در رده متوسط جامعه قرار می‌گیرد.  در رابطه زن و شوهر، زن منفعل و وابسته به شوهر خود است اما در رابطه با فرزندان دارای اقتداری است که به شکل پرخاش‌گری ظهور می‌کند.  در سال‌های بعد خانواده‌ای به نمایش درمی‌آید که در آن هرچند زنان و مردان از سطح تحصیل بالاتری برخوردارند و دارای مشاغل میانی و بالای جامعه هستند، اما در روابط میان اعضایش تغییر چشم‌گیری به وجود نیامده است.  تقسیم نقش بر اساس جنس هنوز پا بر جاست و زنان به صورت عمده در حوزه خصوصی و مردان در حوزه عمومی قرار دارند.  در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی نیز تصمیم‌گیری‌‌های عمومی خاص مردان و تصمیم‌گیری‌های خصوصی خاص زنان است.  ویژگی دیگر این خانواده‌ی مدرن تداخل کلیشه‌های جنسیتی زنان و مردان است، با این توضیح که اگر مردان دارای ویژگی مثبت عواطف و احساسات کلیشه زنانه شده‌اند، برعکس زنان با ویژگی منفی کلیشه مردانه یعنی پرخاش‌گری نسبت به اعضای خانواده به نمایش درآمده‌اند.  با وجود تغییرات ظاهری در موقعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده، موقعیت‌های فرودست خانوادگی و شغلی به زنان و موقعیت‌های فرادست به مردان داده شده است.  مردان در کار خانه، مددکار زنان نمایش داده می‌شدند اما زنان، گذشته از نقش‌های سنتی مادری- همسری که مهم‌ترین وظیفه‌ی آنان در نظر گرفته می‌شد، تنها در تصمیم‌گیری‌های مربوط به مسایل جزئی خانواده دخالت داشتند و حتی اگر به صورت منفی با اقتدار تصمیم‌گیری می‌کردند، به طور معمول تصمیمی غلط و دارای عواقب منفی اتخاذ می‌کردند.  تصویر مردان در خانواده در طول زمان به تدریج به تصویر مردی تبدیل شد که دارای ویژگی‌های مثبت است. او نه فقط به نسبت همسر خود پرخاش‌گری کم‌تری با اعضای خانواده دارد، بلکه هم‌دلی و هم‌دردی بیشتری با آنان نشان می‌دهد.  نقش او در خانواده و در جامعه مهم‌تر و سنگین‌تر از زنان است.  برعکس مردان سنتی احساسات خود را پنهان نمی‌کند و دارای احساسات و عواطف مثبت به نمایش درمی‌آید.  در کار خانه به همسران خود کمک می‌کند.  این مردان که دارای ویژگی‌های مثبت هستند، با جلب هم‌دلی مخاطب برای تجدید نظر در روابط خانوادگی به پدیده‌ی چند همسری رو می‌آورند.  در مقابل تصویر زنان در حوزه‌ی عمومی نیز دارای ویژگی مثبت شده است.  هرچند زنان همچنان کم‌تر از مردان در حوزه‌ی عمومی به نمایش درآمده‌اند، اما به تدریج در این سال‌ها به مسایل اجتماعی علاقه نشان داده و در مباحث مربوط به جامعه وارد شده‌اند.  اگر در سال‌های قبل، کلیشه‌های زنانگی که در خانواده به زنان نسبت داده می‌شد، نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌های منفی مانند انفعال و وابستگی بود، در برخورد با پدیده‌های اجتماعی، استفاده از کلیشه‌های احساساتی- عاطفی در مورد زنان بار مثبت به خودگرفت و ورود آن‌ها به جامعه با این ویژگی‌ها به نمایش درآمد.  با این حال هرچند که زنان در عرصه‌های عمومی با رفتارهای مناسب مطرح شده‌اند و حضوری مثبت دارند، اما تأثیر  حضور در عرصه‌ی عمومی بر روابط خانوادگی آنان بیشتر به صورت قدرت‌طلبی و نه مشارکتی مطرح می‌شود (اعزازی، 1386: 7- 34).

پژوهش فوق در خصوص گونه‌‌های مسلط خانواده‌های بازنمایی شده از تلویزیون به برخی از مؤلفه‌های مورد توجه پایان‌نامه‌ی حاضر از جمله روابط زن و شوهری، نقش‌های جنسیتی، موقعیت اجتماعی و نظام تصمیم‌گیری در خانواده توجه  نموده است.  بر اساس نتایج این پژوهش، تغییرات حاصل شده در بازنمایی خانواده در طول مدت زمان مورد نظر  حاکی از تحول روابط خانوادگی میان زوجین و عدم تغییر در نقش‌های دو جنس در خانواده است.  به این ترتیب که روابط زن و شوهری شامل درجه‌ی بالاتری از صمیمیت متقابل تصویر شده، اما در مقابل همچنان بر نقش‌های کلیشه‌ای و جنسیتی دو طرف تأکید گردیده است.

 

میرساردو و صداقت در مطالعه‌ی چگونگی نمایش نقش و منزلت زنان و مردان در سریال‌های تلویزیونی ایرانی و خارجی (پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران) سریال‌های ایرانی و خارجی پخش شده در فاصله زمانی 8 تا 11 شب شبکه‌های یک، دو، سه و پنج سیما در تابستان و پاییز 1383 را مورد تحلیل قرار داده‌اند  و به این نتیجه رسیده‌اند که در سریال‌های خارجی نمایش داده شده هیچ نقش فرهنگی از سوی بازیگران نقش اول ایفا نشده است و زنان در همه‌ی این سریال‌ها دارای پایگاه اقتصادی مستقل و اکتسابی بوده‌اند.  در سریال‌های ایرانی مورد مطالعه‌ی این پژوهش، زنان در تمام صحنه‌ها منفعل و وابسته به نمایش درآمده‌اند همه‌ی آن‌ها از لحاظ اقتصادی به پدر یا برادر خود وابسته بوده‌اند.  همچنین نتایج پژوهش حاکی از برتری میزان تحصیلات زنان بر مردان، بالا بودن منزلت شغلی مردان نسبت به زنان (در سریال‌های داخلی)، تایید و تثبیت نقش‌های قالبی بر اساس جنس، تسلط خانه و امور خانوادگی برای زنان و محل کار و شغل برای مردان و برتری میزان اقتدار مردان بر زنان در سریال‌های مورد مطالعه بوده است (میرساردو و صداقت، 1386: 29-56).  بنا بر نتایج این پژوهش گونه‌ی مسلط خانوادگی نمایش داده شده در سریال‌های تلویزیونی مبتنی بر تفکیک نقش‌های جنسیتی و روابط نابرابر و موقعیت فرودست زنان بوده است.

 

الیاسی، پورنوروز و محمدی‌مهر در مطالعه نمایش خانواده در سریال‌های ایرانی به تحلیل آماری ترکیب وساختار خانواده‌های نمایش داده شده در سریال‌های تلویزیونی با متغیرهای متعدد پرداخته‌اند.  در نتیجه ‌این پژوهش، ترکیب متعادل اعضای خانواده‌ها، تعداد متناسب فرزندان، تنوع شغل پدران، بالا بودن میزان استحکام خانواده و بالا بودن میزان خانواده های طبیعی و عادی، بالا بودن رابطه همکاری در میان اعضای خانواده، بالا بودن روابط نزدیک بین اعضا ، رعایت حجاب مادران و دختران، به کار نبردن سخنان زشت و نبودن خشونت در صحنه‌ها به عنوان نقاط مثبت و در مقابل شهری بودن تمام خانواده‌ها و تهرانی بودن اکثر آنان و همچنین مشارکت نکردن مردان در وظایف خانه‌داری و نمایش ندادن اقامه احکام اسلامی را به عنوان نقاط منفی سریال‌های مورد مطالعه مطرح شده‌اند (الیاسی، پورنوروز و محمدی‌مهر، 1386: 136- 156).  در نتیجه‌ی این پژوهش می‌توان چنین برداشت کرد که شکل غالب خانوادگی نمایش داده شده در سریال‌های تلویزیونی بر روابط نزدیک میان اعضا و در عین حال تفکیک و تمایز نقش‌های جنسیتی در انجام امور خانواده تأکید داشته است.

 

صادقی فسایی و کریمی در پژوهشی به تحلیل جنسیتی بازنمایش ساخت خانواده در سریال‌های تلویزیونی ایرانی سال 1383 پرداخته‌اند. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد خانواده‌های تصویر شده در تلویزیون، خانواده‌‌ی هسته‌ای با کمترین تعداد عضو است که صرفه‌جویی در هزینه‌های ساخت سریال از عوامل این امر ذکر شده است.  همچنین با وجود این که اغلب خانواده‌ها به صورت تک‌همسر نمایش داده می‌شوند اما در موارد زیادی به مردان دو زنه پرداخته می‌شود که در نهایت از اتهام خیانت و بی‌وفایی تبرئه می‌شود.  در این سریال‌ها خانواده موفق به گونه‌ای نمایش داده می‌شود که پدری مهربان، دلسوز، راهنما، عادل و البته پول‌دار یا دارای موقعیت شغلی رده بالا، مدیریت خانواده را عهده‌دار باشد.  تمکن مالی به نوعی تأکید بر کلیشه نان‌آوری مرد در خانواده است که برای نشان دادن حالت مطلوب برخورداری از ثروت و امکانات زیاد به تصویر کشیده می‌شود.  در عین حال تقسیم وظایف اعضای خانواده در سریال‌ها بر اساس جنسیت است.  زن نمایش داده شده متعلق به فضای اندرونی و وظیفه‌ی اصلیش کدبانوگری است و اگر در حالتی غیر از این تصویر شوند در نهایت به این نتیجه می‌رسند که کدبانوگری نجات‌بخش زندگی آنان است و تحصیلات، اشتغال و دارایی فراوان هیچ‌یک سرمایه قابل اتکایی برای زنان نیست و زن تنها باید به خانه و خانواده‌اش تکیه کند و با هنر کدبانوگری این تکیه‌گاه را برای همیشه حفظ کند.  مرد خانواده تلویزیونی نیز متعلق به فضای بیرون از خانه است و تنها کار خوب و پر درآمد است که می‌تواند ابهت و اقتدار او را حفظ کند.  این پژوهش نشان می‌دهد که خانواده‌های نمایش داده شده در تلویزیون، خانواده‌هایی کاملاً سنتی هستند که پوسته‌ای از تجدد و ظاهر امروزی دارند (صادقی و کریمی، 1385: 83- 109).

در نتیجه‌ی این پژوهش گونه‌ی مطلوب خانوادگی نمایش داده شده در سریال‌های تلویزیونی بر نقش‌های سنتی (مرد نان‌آور- زن خانه‌دار) تأکید دارد.

 

صادقی فسایی و کریمی در تبیین کلیشه‌های جنسیتی در سریال‌های تلویزیون ایران در سال 1383 به این نتیجه رسیده‌اند که این سریال‌ها به بازتولید بخش زیادی از کلیشه‌های جنسیتی زنان و مردان پرداخته‌اند.  آن‌ها با استخراج و شناسایی کلیشه‌های شخصیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایران به پنج کلیشه شخصیتی دست یافته‌اند. کلیشه‌های به دست آمده زن را فریب‌کار، ناقص‌العقل، بی‌وفا، منفعل و فرودست، و مرد را صادق، عاقل، وفادار، فعال و فرادست معرفی می‌کنند.  نتایج این پژوهش نشان می‌دهد از میان این کلیشه‌ها، چهار کلیشه در سریال‌های تلویزیونی در حال بازتولید هستند.  در این سریال‌ها زنان دارای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 01:23:00 ب.ظ ]