فهرست مطالب

عنوان صفحه                                                                                 شماره صفحه

فصل اول؛ کلیات تحقیق

مقدمه…………………………………….. 2

بیان مسئله………………………………… 2

ضرورت تحقیق……………………………….. 3

اهداف تحقیق……………………………….. 5

سوالات تحقیق……………………………….. 6

پیشینه تحقیق………………………………. 7

جمع­بندی………………………………….. 10

 

فصل دوم: مطالعات فرهنگی؛ تعاریف و رویکردها از آغاز تا کنون

مقدمه…………………………………….. 13

موقعیت آکادمیک…………………………….. 14

مشخصات برجسته……………………………… 15

رسالت…………………………………….. 16

همسایگان………………………………….. 16

سه نسل مطالعاتی……………………………. 18

مطالعات فرهنگی در چهار برهه…………………. 19

چرخش در مطالعات فرهنگی……………………… 20

جمع بندی و نتیجه­گیری……………………….. 23

 

فصل سوم؛ گذار از سیاست فرهنگی به سیاستگذاری فرهنگی

مقدمه…………………………………….. 25

سیاست و سیاستگذاری…………………………. 25

پیشینه توجه به سیاستگذاری عمومی و سیاستگذاری فرهنگی.. 27

نسبت مطالعات فرهنگی با سیاست………………… 29

سیاست فرهنگی………………………………. 31

دانلود پایان نامه

 

جایگاه قدرت در مطالعات فرهنگی……………….. 32

فرهنگ؛ عرصه سلطه و مقاومت…………………… 34

سیاستگذاری فرهنگی………………………….. 36

ورود مقوله سیاستگذاری به گفتمان مطالعات فرهنگی… 38

مطالعات سیاستگذاری فرهنگی…………………… 40

جمع بندی و نتیجه گیری………………………. 43

 

 

فصل چهارم؛ ملاحظات تونی بنت در باب مطالعات فرهنگی

مقدمه…………………………………….. 45

تونی بنت، طرح اولیه………………………… 45

تولد مطالعات سیاست فرهنگی از دل انتقاد به وضع موجود.. 47

بیرون از ادبیات؛ نقطه شروع………………….. 47

جای دادن سیاست درون مطالعات فرهنگی؛ قدم بعدی….. 48

بنت و بازاندیشی در تعریف فرهنگ………………. 49

گرامشی و فوکو؛ چهره های تاثیرگذار بر بنت……… 53

میراث نظری گرامشی برای مطالعات فرهنگی………… 54

فوکو و ایده حکومتمندی………………………. 56

تعاریف و تاریخچه…………………………… 56

هنرحکومت کردن و الزامات زمانه……………….. 60

نقد مفهوم هژمونی و کاربست ایده حکومتمندی……… 63

جایگاه موزه­ها در سیاستگذاری فرهنگی…………… 66

بنت و سیاست نمایش………………………….. 68

رویکرد ترکیبی بنت………………………….. 69

نقد رویکرد بنت…………………………….. 71

جمع بندی و نتیجه­گیری……………………….. 73

 

فصل پنجم؛ روش­شناسی تحقیق

این مطلب را هم بخوانید :

مقدمه…………………………………….. 75

جامعه آماری……………………………….. 75

دوره زمانی مورد مطالعه……………………… 76

روش تحقیق…………………………………. 76

روش تحلیل…………………………………. 76

روند انجام کار…………………………….. 77

مطالعات فرهنگی ایرانی در نگاه نخست…………… 77

 

فصل ششم؛ یافته­های تحقیق

مقدمه…………………………………….. 80

بخش اول: محورهای موضوعی…………………….. 81

حوزه­های موضوعی در دانشگاه­های علامه و علم و فرهنگ.. 87

حوزه­های موضوعی در دانشگاه تهران……………… 90

بخش دوم: روش­شناسی………………………….. 93

نقد روش­شناختی مطالعات فرهنگی ایرانی………….. 95

مطالعات کمی و کیفی…………………………. 96

از روش­شناسی تا روش…………………………. 98

روش­های تحلیل متن…………………………… 99

تئوری مبنایی…………………………… 100

قوم­نگاری………………………………. 101

مصاحبه کیفی……………………………. 101

بخش سوم: مواد مورد مطالعه …………………. 102

مطالعات خوانش…………………………….. 105

مطالعات متن………………………………. 107

مطالعات بازنمایی………………………….. 112

مطالعات فرهنگی از دریچه مطالعات بازنمایی….. 113

بازنمایی مطالعات بازنمایی در ایران……….. 114

دو سنت مطالعات بازنمایی در ایران…………. 115

موضوعات ………………………………. 116

الزامات ………………………………. 117

روش شناسی……………………………… 120

مطالعات میدانی……………………………. 121

بخش چهارم: پیشنهادات کاربردی……………….. 125

جمع بندی و نتیجه­گیری………………………. 127

 

فصل هفتم؛ بحث و نتیجه گیری

آن­چه گذشت………………………………… 130

بحث و نتیجه­گیری…………………………… 132

پیشنهادات………………………………… 134

 

منابع و مآخذ

منابع فارسی………………………………. 138

منابع انگلیسی…………………………….. 142

پایان­نامه­های مطالعات شده…………………… 144

 

چکیده انگلیسی……………………………. 150

[1]-  قطعه کیفر از احمد شاملو

 

مقدمه

حدود نیم قرن از آغاز مطالعات فرهنگی که پایگاه اولیه خود را مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام [1]می­داند می­گذرد. در این بازه زمانی مطالعات فرهنگی دو رویکرد مطالعاتی اصلی را تجربه کرده است؛ نخست توجه به زندگی روزمره از خلال مطالعه متون ادبی و سپس استقبال از مطالعات جامعه شناختی به ویژه با تکیه بر آموزه­های گرامشی و آلتوسر.

در ایران نیز حدود یک دهه از تاسیس رشته­ای به نام مطالعات فرهنگی که در ابتدا در دانشگاه علامه طباطبایی صورت گرفت گذشته است. بررسی این تاریخ نه چندان طولانی به دلیل تمامی بحث­ها و مناقشاتی که همواره بر سر موقعیت آکادمیک این حوزه مطالعاتی و موضوعات مورد بررسی آن و گاه اساسا فلسفه وجودی­اش در وهله نخست در زادگاه آن یعنی غرب و در نگاهی جزئی­تر ایران (آنچه مدنظر ما در این پژوهش می­باشد) وجود داشته، موضوع مناسبی را برای مطالعه فراهم نموده است.

با توجه به گستردگی بحث و لزوم دقت و موشکافی در محرک و سبب اصلی نگارش این پایان نامه برآن شدم تا بخش کوچکی از پژوهش­های انجام شده در حوزه مطالعات فرهنگی در ایران از ابتدای تاسیس رشته­ای به نام مطالعات­فرهنگی در کشور را برای بررسی انتخاب نمایم. لازم به ذکر است که این رشته تنها در مقطع کارشناسی ارشد راه­اندازی شده و بدین لحاظ پایان نامه­های نگارش یافته توسط دانشجویان این مقطع مواد مناسبی برای ارزیابی مطالعات فرهنگی در نظام دانشگاهی ما فراهم خواهد کرد.

از این منظر پژوهش پیش رو مطالعه­ای اکتشافی خواهد بود تا از خلال آن وضعیت مطالعات فرهنگی در دانشگاه­های مجری این رشته بررسی و موضوعات مورد توجه در سه دانشگاه علامه طباطبایی، تهران و علم و فرهنگ استخراج شود.

بیان مسئله

یکی از پرسش­های مهمی که پاسخ بدان نگارنده را به انتخاب موضوع فوق برای نگارش پایان نامه برانگیخته است همانی است که به ویژه در دو دهه اخیر توجه بسیاری از طرفداران، صاحب نظران و البته منتقدان حوزه مطالعات فرهنگی را به خود جلب نموده است. مشابه این پرسش را استوارت هال[2] (2003، :23-19) در مقاله “مطالعات فرهنگی و میراث نظری آن” با عنوان سوال از موضع و فایده مطالعات بازنمایی مطرح می­کند. مسئله اصلی از این دیدگاه این است که مطالعات فرهنگی باید از جایگاه یک گفتمان روشنفکرانه که خود را در حصار متون گرفتار نموده فراتر رود. چرا که اگر نتواند به ایجاد دگرگونی و وادارکردن کسی به انجام کاری بینجامد به تعبیری که هال به کار می­برد نظریه بازی آن عملا مفید به فایده نخواهد بود. درواقع متن­مندی افراطی مطالعات فرهنگی و دلمشغولی­های سیاسی­اش این گونه وانمود می کند که که قدرت و سیاست صرفا اموری مربوط به زبان و متن است. این در حالی است که مسائل قدرت و امر سیاسی، همواره مسائلی گفتمانی­اند.

متاسفانه مطالعات فرهنگی در ایران نیز از ابتدا تا دوره حاضر از این مشخصه مستثنا نبوده و متن­محوری افراطی آن را در عمل فاقد تاثیرگذاری بر دگرگونی­های اجتماعی در جامعه ایرانی نموده است. در ادامه و در بخش تحلیل پایان­نامه­ها مستندات لازم برای تایید این ادعا ارائه خواهد شد.

با این وجود نمی­توان کمک­های فکری مهم مطالعات فرهنگی به درک ما از فرهنگ، قدرت و سیاست را نادیده گرفت هرچند همچنان باید پذیرفت که سیاست­های فرهنگی مطالعات فرهنگی به عنوان اشکالی از مداخله تاثیر زیادی نداشته است. البته واکنش منفی و مقاومت­های مستمر در سطح کلان نسبت به علوم انسانی در وهله نخست و بین رشته­ای­هایی همچون مطالعات زنان و مطالعات فرهنگی در بسیاری موارد ذهن نگارنده را به این سمت معطوف می­سازد که قطعا احساس بیمی وجود دارد که متعاقب آن مقاومت­هایی شکل می­گیرد این احساس خطر نیز  می­تواند دال بر تاثیرگذاری هرچند غیرمستقیم مطالعات فرهنگی بر تغییرات و دگرگونی­های سیاسی و اجتماعی در جامعه ایرانی می­باشد.

انتقادات نسبت به ناتوانی مطالعات فرهنگی در درگیری با سیاست فرهنگی[3] از دهه 1990 میلادی به بعد در غرب و در طول سال­های اخیر در ایران( به عنوان نمونه مورد مطالعه محقق) به طرح پیشنهادات متعددی نیز انجامیده است. خواسته مک کیگان و کلنر(1997) مبنی بر درگیری کامل با اقتصاد سیاسی فرهنگ یعنی پرسش­هایی از مالکیت، نهادها، کنترل و قدرت در برهه تولید محصولات فرهنگی دقیقا دراینجا قابل طرح و امعان نظر می­باشد(بارکر[4]،1387: 756).

به عقیده این گروه از محققان با رهاشدن از عینیت­گرایی متنی می توان به کمک­های فکری مهمی که مطالعات فرهنگی به درک ما از فرهنگ، قدرت و سیاست کرده است می­توان اندیشید. مسئله اساسی در مطالعه جریان و وضعیت مطالعات انجام شده در این حوزه این است که سیاست­های فرهنگیِ مطالعات فرهنگی به عنوان اشکالی از مداخله بایستی بتواند خود را به مهارت­هایی تجهیز نماید که تاثیر سازنده­ای در امر سیاستگذاری فرهنگی در جوامع داشته باشند به گونه­ای که ضمن حفظ فاصله خود با سیاستگذاران و تکنوکرات­ها قادر به گفتگو و تعامل با آن­ها بوده تا از خلال این سیاست رفت و برگشتی بتواند در تغییر شرایط موجود موثر واقع شود.

 

ضرورت تحقیق

فرهنگ موضوعی بسیار پیچیده و کلان است و با تمام اجزای جامعه و حتی در سطوح وسیع­تر جامعه جهانی به طور مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط است. اهمیت انکار ناپذیر و حیاتی مقوله فرهنگ و ابزارها و کالاهای فرهنگی در شرایط کنونی جامعه انسانی در وهله نخست و جامعه ایران در وهله بعد
اقتضا می­کند که این مقوله بیش از این مورد توجه قرار گیرد و به تبع سیاستگذاری پیرامون آن نیز باید با عنایت به حساسیت­های ویژه موضوع مورد نظر صورت گیرد.

با این وجود نه تنها در زمینه رویکرد مطالعات فرهنگی به سیاست و سیاستگذاری فرهنگی منابع فارسی چندانی در اختیار نداریم بلکه بطور کلی بحث سیاستگذاری فرهنگی در ایران چندان به مثابه یک موضوع دانشگاهی مورد توجه نبوده و دانش چندانی در این زمینه تولید نشده است.

این درحالی است که علی­رغم سابقه نسبتا قابل توجه سیاست فرهنگی در ایران، اشکال حداکثری مداخله دولت در این امر از زمان شکل­گیری دولت-ملت مدرن تا به امروز، کمتر برای توسعه دانش شناخت و تحلیل سیاست فرهنگی، تلاش شده است. همچنین موضوع سیاست فرهنگی کمتر به نحو نظام­مند توجه روشنفکران عمومی و مستقل را به خود جلب نموده است. حاصل این امر، یعنی بی میلی دولت و روشنفکران به شناخت سیاست فرهنگی در ایران، فقر دانش نظری و البته تجربی در حیطه مذکور است. این فقر و محدودیت منابع، زمانی که پای سیاست فرهنگی از منظر مطالعات فرهنگی به میان کشیده می شود، با توجه به نوپا بودن حوزه مذکور بسیار بیشتر احساس می­شود.

از سوی دیگر ما شاهد تفوق امر فرهنگی بر امر اجتماعی در جهان معاصر هستیم جهانی که در آن قدرت در تمامی لایه های زندگی اعضای جامعه رسوخ کرده است و بیش از همه از طریق مکانیسم­های فرهنگی اهداف خود را پیش می­برد و به ابزاری برای پیشبرد اهداف سلطه جویانه دولت­ها و گروه­های فرادست مبدل گشته است. در این میان مطالعات فرهنگی که رسالت بزرگ خود را رهاسازی و حرکت به سمت تغییر برای تحقق شرایط عادلانه­تری از زندگی می­داند به تبع بایستی در سیاست­ها و اصولش بازاندیشی جدی نموده و با برقراری ارتباط با حوزه تصمیم­گیری و حتی اجرایی، راه را برای رسیدن به آرمان­ها و مدعیاتش هموار کند.

علاوه براین شرایط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی جامعه ایرانی به ویژه در سال­های اخیر و با عنایت دوچندان به وقایع و رخدادهای پیش و پس از 22 خرداد 1388که جامعه ایرانی را وارد عرصه نوینی کرد(چیزی که نطفه اولیه­اش ماه­ها و شاید سال­ها پیش منعقد شده بود) بیش از بیش ضرورت توجه به مسائل فرهنگی و ارتباط ناگزیر آن با شرایط و امور سیاسی در جامعه دانشگاهی و حوزه مطالعات فرهنگی در ایران را هویدا می­سازد.

ناکارآمدی علوم اجتماعی پس از گذشت چندین دهه موضوع مقالات، کتاب­ها و به ویژه مصاحبه­های متعددی بوده است. به گونه­ای که تعطیلی و تغییر بنیادین در این حوزه از دانش در دستور کار نهادها و سازمان­های سیاستگذار در این حوزه قرار گرفته است. وضعیت میان رشته­ای­هایی همچون مطالعات فرهنگی پس از گذشت حدود یک دهه از نهادینه شدن آن در ایران بسیار وخیم تر به نظر می­رسد. بحث بر سر سودمندی دستاوردها و نتایج حاصل از پژوهش­های اجتماعی به ویژه از منظر تاثیرات عملی بر روند زندگی مردم و رویکردهای معطوف به حل مسئله در سال­های اخیر همواره مطرح بوده است. لزوم بازنگری در جهت­های مطالعاتی و رویکردهای پژوهشی خود و نزدیک ساختن آن­ها با روند عملی سیاستگذاری در جامعه یکی از مواردی است که می­تواند برای برون­رفت از تنگناهای موجود محل بحث قرار گیرد. ضرورت بازاندیشی در شکل و نوع رابطه علوم اجتماعی با نهاد دولت و تلاش در جهت ترتیب دادن گفتگوهایی راهگشا قطعا در تغییر سیاستهای موجود و تلخی­ها و ترشرویی­های مکرر نسبت به این حوزه تاثیرگذار خواهد بود.

با این تفاسیر این پایان نامه نقطه آغازی خواهد بود برای ورود جدی­تر به مباحث سیاستگذاری فرهنگی از سوی عالمان مطالعات فرهنگی در ایران و تلاش برای رهاشدن از مطالعات تکراری و تقلیدگونه­ای که با اتخاذ رویکردی متن محور و در موارد معدودی مطالعات میدانی و اتنوگرافی­های بیشتر مردم­نگارانه صورت گرفته­اند.

از آنجایی که بخش اعظم مطالعات فرهنگی ایرانی را پایان­نامه­های دانشجویی تشکیل می­دهد و سهم مقالات و کتاب های منتشرشده در این میان به مراتب کم­تر می باشد برآن شدیم تا در نقد و بررسی مطالعات فرهنگی ایرانی بر این بخش متمرکز شویم.

 

اهداف تحقیق

نگارنده در این پایان نامه درصدد است تا با مطالعه پایان­نامه­های انجام شده درحوزه مطالعات فرهنگی در ایران در مرحله نخست میدان­های تحقیق مطالعات فرهنگی در ایران را استخراج کند. با این توضیح مهم­ترین هدف تحقیق حاضر، کشف، استخراج و ارائه دسته­بندی از مولفه­های اصلی مورد توجه در تحقیقات انجام شده از سوی دانشجویان رشته مطالعات فرهنگی در دانشگاه­هایی است که مجری این رشته بوده و هستند. براین اساس پایان­نامه­های دفاع شده از ابتدای پذیرش دانشجو در رشته مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از سال 1380، دانشگاه علم و فرهنگ و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از سال 1384 مبنای پژوهش قرار گرفته­اند. لازم به ذکر است که گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی سال گذشته منحل گردید از سویی در سال 1388 نیز شاهد شکل­گیری و آغاز به کار گروه مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه کاشان بودیم که طبیعتا امکان لحاظ کردن پایان­نامه­های اولین دانشجویان فارغ­التحصیل در این دانشگاه در مجموعه حاضر فراهم نمی­باشد.

یکی دیگر از اهدافی که نگارش این پایان­نامه را موجب شد، معرفی جریان متاخر مطالعات فرهنگی در جهان است. جریانی که مداخله در امر سیاستگذاری فرهنگی را وظیفه اصلی خود می­داند و با این تمهید برآن است تا از حالت روشنفکری و فانتزیک و نقد صرف قدرت به درآمده و مفیدبودگی خود با قرار گرفتن در کنار نیروی مدیریتی و اجرایی نشان دهد.

بر این اساس امید آن می رود که از خلال نقد شرایط موجود و معرفی نسخه اخیر مطالعات فرهنگی در جهان با تکیه برآثار تونی بنت[5] (متفکر استرالیایی و استاد دانشگاه وسترن سیدنی[6] که پیشرو و پرچمدار ورود به حوزه جدید مطالعاتی در مطالعات فرهنگی می باشد) چشم انداز و دورنمایی مناسب و مفید برای پیوند میان دانش مطالعات فرهنگی و سیاستگذاری در ایران ترسیم گردد. امید است دانش تولید شده در طول نگارش این اثر به عنوان یک پرژه بنیادی شرایط لازم را برای نگارش و تدوین سیاست های مناسب فرهنگی و رسانه ای در گذر زمان در ایران فراهم شود.

 

بنابراین اهداف اصلی که در این پایان­نامه دنبال می­شود به شرح زیر عبارتند از:

  • ارزیابی وضعیت مطالعات فرهنگی در ایران با معیار سودمندی و مفیدبودگی عملی (دستاوردها و ناکامی های مطالعات فرهنگی ایرانی).
  • ارائه مدلی مطلوب و کارآمد در تغییر وضعیت موجود برای مطالعات فرهنگی ایرانی.

 

اهداف فرعی نیز شامل موارد زیر می باشد:

  • کشف و استخراج مولفه­های اصلی مورد توجه در پایان­نامه­های نوشته شده از سوی دانشجویان رشته مطالعات فرهنگی و ارائه دسته­بندی از آن­ها
  • معرفی نسخه اخیر مطالعات فرهنگی در جهان با تکیه برآثار تونی بنت و معرفی آن به عنوان مدلی برای مطالعات فرهنگی در کنار مدل­های پیشین
  • فراهم کردن بخشی از شرایط لازم برای نگارش و تدوین سیاست­های مناسب فرهنگی و رسانه­ای در برقراری پیوند میان دانش مطالعات فرهنگی و حوزه سیاستگذاری فرهنگی

 

سوالات تحقیق

آنچه در ابتدا ذهن نگارنده را درگیر نموده و به انتخاب موضوع این پایان­نامه انجامید چشم­انداز تازه­ای است که  گروهی از منتقدان و حتی طرفدران مطالعات فرهنگی از حدود دو دهه پیش در نقد‌ آن مطرح کردند. واکنش نسبت به متن­گرایی و پوپولیسم غالب بر رویکردهای پژوهشی مطالعات فرهنگی مسائل جدیدی را پیش روی ما قرار داده­اند که بر ضرورت بازاندیشی در رویکردهای پیشین تاکید روزافزون داشته است. از سوی دیگر وضعیت مطالعات فرهنگی در ایران و واکنش­های متعددی که از داخل و خارج نظام دانشگاهی نسبت بدان شکل گرفته است سوالات متعددی را درمورد چیستی، کیفیت و دستاوردهای مطالعات انجام شده در این حوزه مطالعاتی طرح نموده­اند.

همانطور که استوارت کانینگهام[7]( 2002: 13) در مقاله­ای با عنوان «مطالعات فرهنگی از منظر سیاست فرهنگی» اشاره می­کند، به گونه دیگری به توضیح این تغییر پرداخته و به سوالات فراوانی که سیاست فرهنگی به مثابه یک زمینه مطالعاتی جدید پیش روی مطالعات فرهنگی قرار داده است. اشاره می­کند. سوالاتی همچون؛

 

  • مفصل بندی سیاست و فرهنگ در جوامع مدرن غربی چگونه صورت می گیرد؟
  • آیا اساساً رابطه ای میان مطالعات فرهنگی و سیاست فرهنگی وجود دارد ؟ درصورتی که پاسخ این سوال مثبت باشد پرسش های مهمی مطرح می شود؛
  • رابطه پیش گفته میان مطالعات فرهنگی و سیاست فرهنگی چگونه است؟

 

با توجه به هدفی که در این پژوهش دنبال می­شود سوالات اصلی این پژوهش به شرح زیر عبارت­اند از:

  • رویکردهای موجود و غالب در مطالعات فرهنگی ایرانی کدام­اند؟ چه نقدهایی می­توان به آن­ها مطرح کرد؟
  • مولفه­های اصلی رویکرد سیاستگذاری در مطالعات فرهنگی که بنت استرالیایی بنیان­گذار آن می­باشد چیست؟
  • تا چه اندازه می­توان سیاستگذاری فرهنگی را به عنوان رویکرد مطلوب و سودمند برای مطالعات فرهنگی ایرانی پیشنهاد کرد؟

 

پیشینه تحقیق

ورود مطالعات فرهنگی در ایران به طور رسمی دارای سابقه چندان زیادی نیست. مفاهیم، مباحث و دیدگاه­های اندیشمندان این حوزه در طول دو دهه گذشته در قالب مقالات و مباحث زیادی به تدریج مطرح شده­اند. مقالاتی نیز در مجله ارغنون و از طریق مترجمان، اساتید و همکاران گروه فرهنگی ترجمه شد که در این زمینه کمک زیادی به طرح و در مراحل بعدی به سازماندهی این رشته کرد.

اگرچه از قبل تاحدودی بعضی از مباحث این حوزه در قالب رشته مدیریت فرهنگی در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی مطرح بوده است، اما شروع مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی طی دو سال متوالی دنبال شد، برخی از موضوعات مورد علاقه و ضروری در  این حوزه به تدریج مطرح و ساماندهی رشته مطالعات فرهنگی در گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده ممکن شد. البته این گروه در سال 1388 با تصمیم شورای آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی منحل شد. طراحی رشته مطالعات فرهنگی با پسوند رسانه به عنوان یک حوزه آموزشی در سالهای 1383-1382 برای اولین بار انجام شد و گروه ارتباطات دانشگاه تهران برای اولین بار در سال 1384 اقدام به پذیرش دانشجو در این گرایش کرد. در طی چند سال گذشته با همکاری اساتید مطالعات فرهنگی و دیگر علاقه­مندان به این حوزه ترجمه مقاله و کتاب، تالیف، تشکیل همایش و جلسات نقد و بررسی از یک طرف و تشکیل انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات جهت تکمیل این حوزه مهم شدند(بهار، 1386: 97- 196).

در طول چند سال گذشته بزرگان این رشته در ایران در قالب مصاحبه­ها و در موارد معدودی مقالاتی که عموما هم در دست انتشار است به نقد و بررسی وضعیت این رشته در ایران پرداختند در زیر اشاره ای گذرا به آن ها می­شود؛

محمود شهابی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز، با عنوان «گفتمان­های مطالعات فرهنگی در ایران»[8] در سال 2007 به ارائه مقاله و سخنرانی در کنفرانس بین المللی مطالعات فرهنگی دردانشگاه شرق لندن پرداخت که البته دسترسی به آن به دلیل عدم انتشار مقاله میسر نشد.

تقی آزاد ارمکی در مصاحبه­ای که از سوی محمدسروی زرگر انجام و بر روی سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانه­ای همشهری منتشر شد به تشریح تاریخ مطالعات فرهنگی و سرگذشت آن پس از ورود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...