کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



2-7- پراكندگی………………………………………………………………………………………………… 34

2-8- ویژگی‌های پراكندگی خودبه‌خودی نور…………………………………………………………… 35

2-9- پراكندگی ریلی…………………………………………………………………………………………. 37

2-10- پراكندگی تصحیح شده …………………………………………………………………………….. 37

فصل سوم: نظریه  هماهنگ دوم اپتیكی و جمع فركانس از ذرات با شكل دلخواه

مقدمه …………………………………………………………………………………………………………….. 40

3-1) مباحث نظری……………………………………………………………………………………………. 41

3-2- پراكندگی از ذرات با شكل دلخواه و سطح‌های ساده………………………………………….. 49

3-3- پراكندگی از ذرات بیضوی…………………………………………………………………………… 50

فصل چهارم: نتایج عددی

نتایج عددی …………………………………………………………………………………………………….. 58

نتیجه‌گیری ………………………………………………………………………………………………………. 62

پیوست الف) …………………………………………………………………………………………………… 63

این مطلب را هم بخوانید :

 

پراكندگی اپتیك غیرخطی از ذرات كروی و استوانه‌ای ………………………………………………… 63

پیوست (ب) ……………………………………………………………………………………………………. 65

ذرات بیضی‌گون ……………………………………………………………………………………………….. 65

منابع و مآخذ …………………………………………………………………………………………………… 66

چكیده انگلیسی…………………………………………………………………………………………………. 67

 

چکیده:

مفهوم پذیرفتاری موثر در اپتیك غیرخطی بیان شده است و شدت پراكندگی تصحیح شده در این محیط نشان داده شده است و سپس یك ساختار تئوری برای تولید و پراكندگی هماهنگ دوم اپتیكی و بسامد مجموع نور از سطح ذرات با اشكال مختلف در دامنه‌ی محدودی از ضریب شكست‌های ثابت فراهم شده است. پراكندگی نور را می‌توان برای سطح‌ها همگن و همسانگرد با یك مجموعه متناهی از تابع‌های پراكندگی توصیف كرد قوانین انتخاب با توجه به این تابع‌ها وجود دارد. تابع‌های مربوط به سطوح انطباق‌پذیر بر تصویر آینه‌ای و غیرانطباق‌پذیر بر تصویر آینه‌ای مستقیماً با حجم و سطح در ارتباط هستند. سرانجام توابع صریحی برای ذرات بیضی گون نشان داده شده است و الگوی پراكندگی زاویه‌ای به عنوان تابعی برای جهت‌گیری ذره و یا هنگردی از ذرات نشان داده شده است.

مقدمه:

پدیده‌های بسیار كاربردی در محیط‌های غیرخطی اپتیكی رخ می‌دهد كه از جمله‌ی این پدیده‌ها تولید هماهنگ دوم و فركانس مجموع است كه در این رساله به طور خاص به الگوی پراكندگی این دو پدیده‌ برای اشكال با شكل دلخواه اشاره شده است كه برای بیان بهتر این موضوع ابتدا اپتیك غیرخطی به صورت مختصر توضیح داده شده است و از آنجایی كه برای بدست آوردن الگوی پراكندگی نیازمند محاسبه شدت هستیم و برای محاسبه شدت پراكندگی نیازمند پذیرفتاری موثر هستیم. بعد از بیان اپتیك غیرخطی پذیرفتاری موثر شرح داده شده است و سپس وارد مسئله اصلی كه بیان الگوی پراكندگی است شده‌ایم.

فصل اول: اپتیک غیرخطی

مقدمه:

اگر تمامی پدیده‌های فیزیكی اطراف ما خطی بودند، هم فیزیك خسته كننده بود و هم زندگی بدون مشاهده بسیاری جذابیت‌ها سپری می‌شد. خوشبختانه ما در یك دنیای غیرخطی زندگی می‌كنیم. البته به خاطر داشته باشیم كه همان‌طور كه خطی بودن فیزیك را جذاب می‌كند غیرخطی بودن نیز فیزیك را زیباتر می‌كند]1[.

پدیده‌های اپتیك خطی در محیط خطی رخ می‌دهند و در مقابل آن پدیده‌های اپتیك غیرخطی در محیط غیرخطی رخ می‌دهند اگر ویژگی‌های اصلی این دو محیط به دنبال هم بیان شوند به درك بهتری راجع به محیط غیرخطی خواهیم رسید. به همین علت ما در اینجا پس از بیان تاریخچه توضیح مختصری راجع به این دو محیط می‌دهیم و سپس به صورت تخصصی‌تر وارد مباحث مربوط به اپتیك غیرخطی می‌شویم.

تاریخچه

اولین بار در سال 1961 میلادی، آزمایشی كه فرانكین[1] و وین ریچ[2] در دانشگاه میشیگان انجام دادند. نشان داد كه اگر نور با طول موج  به بلور كوارتز تابانده شود نوری با طول موج  خارج می‌شود و این آزمایش در واقع تولد اپتیك غیرخطی به حساب می‌آید. در واقع این پدیده مشاهده تولد هماهنگ دوم[3] است این آزمایش روشی در بدست آوردن تابش‌های همدوس با توان بالا است كه در آن می‌توان طول موج كوتاهتر به دست آورد. چشمه‌ی نور معمولی برای چنین آزمایش‌هایی خیلی ضعیف است. در كل میدانی در حدود  یك اثر غیرخطی در محیط القا می‌كند كه این میدان متناظر با باریكه‌ای به شدت تقریبی  است. كه به همین دلیل برای مشاهده هماهنگ دوم باریكه لیزر به كار می‌رود ]1[. در كل بیشترین مطالعه روی این موضوع از قرن بیستم و بعد از آن صورت گرفته است.

1-1- ویژگی های محیط خطی

الف) اصل برهم نهی در این محیط صادق است: می‌دانیم نور یك موج الكترومغناطیس است برای اینكه اثرات تركیب (برهم نهی) را به درستی متوجه شویم باید برایند بردار موج  را در یك نقطه از فضا كه در آن دو جابه‌جایی مستقل  و  با هم وجود دارند دقیقاً تعیین كنیم.

ما می‌توانیم اصل برهم نهی را به بیان دیگر نیز ذكر كنیم. به این صورت تعریف می‌شود كه اگر  و  جوابهای مستقل معادله موج  آنگاه تركیب خطی  نیز یك جواب معادله است.

در واقع از آنجایی كه امواج الكترومغناطیس دارای میدان الكتریكی و میدان مغناطیسی می‌باشند برهم نهش این امواج را به صورت زیر نیز می‌توان بیان نمود.

ب) فركانس نور زمانی كه به محیط خطی وارد می‌شود، به هنگام خروج از این محیط، تغییر نمی‌كند.

ج) در محیط خطی نوری، نور دیگر را تقویت نمی‌كند و باریكه نور در محیط خطی برهم كنش نمی‌كنند.

د) هر محیط خطی دارای یك ضریب شكست است كه تغییر نمی‌كند و به شدت نور بستگی ندارد و فقط با سرعت نور سازگار است.

2-1- ویژگی‌های محیط غیرخطی

الف) اصل بر هم نهی صادق نیست

ب) فركانس نور زمانی كه به یك محیط غیرخطی وارد می‌شود، به هنگام خروج از این محیط تغییر می‌كند.

ج) دو باریكه نور در محیط غیرخطی می‌توانند با یكدیگر آمیخته شوند و یكدیگر را تقویت كنند كه در این مرحله می‌گوییم اختلاط صورت گرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 07:02:00 ب.ظ ]




پذیر از سامانه، را تعیین ­کند. 2- یک تابعی F[n]وجود دارد بطوری­که انرژی کل E[n] می­تواند بصورت زیر نوشته شود: (1-1) این F یک تابعی عمومی است بطوری­که وابستگی تابعی­اش به چگالی برای همه سامانه­های با برهم­کنش ذره- ذره مشابه، یکسان است. حالت پایه این سامانه را می­توان از طریق کمینه کردن تابعی انرژی کل E[n]برحسب چگالی بدست آورد. معادلات كوهن- شم [2](KS) که در سال 1965 معرفی گردید، نظریه تابعی چگالی را به ابزاری خاص برای بدست آوردن چگالی حالت پایه تبدیل كرد. كوهن- شم سامانه برهم­كنش­گر واقعی را كه در آن تمام الكترون­ها به هم مربوط­اند و تحت تأثیر پتانسیل واقعی سامانه قرار دارند را با سامانه­ای غیر برهم­كنش­گر كه در آن ذرات در معرض پتانسیل مؤثری قرار می­گیرند، عوض كردند. با معرفی یك سامانه فرضی، سامانه کوهن- شم، شامل الكترون­های بدون برهم­كنشی و با اعمال یك میدان متوسط موضعی شامل پتانسیل هارتری، پتانسیل خارجی و برهم­كنش­های تبادلی- همبستگی[3](xc)، در روشی مشابه با روش هارتری- فوك به معادلات خود- سازگاری رسیدند كه با روش آن­ها چگالی حالت پایه سامانه محاسبه می­گردد. با قرار دادن این چگالی در تابعی انرژی، انرژی حالت پایه محاسبه می­شود. درطرح کوهن- شم، الکترون­ها ازیک معادله شروینگر تک- ذره­ای ساده با یک پتانسیل خارجی مؤثر vKS پیروی می­نمایند: (2-1) اوربیتال كوهن- شم iφ و ویژه مقادیر كوهن- شم iε بدست آمده، بطور کلی دارای یک معنی و مفهوم فیزیکی مستقیمی نمی­باشند اما برای ساختن چگالی درستی از سامانه برهم­كنشی بر طبق رابطه زیر استفاده می­شوند: (3-1) با توجه به این­كه vKS تابعی از چگالی الكترونی است، این معادلات باید بصورت خود سازگار حل شوند. پتانسیل مؤثر vKS معمولاً بصورت زیر نوشته می­شود: (4-1) در این معادله، جمله اول پتانسیل خارجی، برهم­كنش كولنی بین الكترون­ها و هسته، می­باشد و جمله دوم شامل قسمت كلاسیكی برهم­كنش الكترون- الكترون (هارتری) می­باشد. پیچیدگی مسئله در پتانسیل همبستگی- تبادلی vxc[n]® نهفته است كه بصورت vxc[n]®=δExc[n]/δn® تعریف می­شود كه در آن Exc[n] انرژی همبستگی- تبادلی است. تقریب­های بسیار مؤثری برای محاسبه Exc[n] بیان شده است، نظیر تقریب چگالی موضعی[4] (LDA) [3] یا تقریب گرادیان تعمیم یافته[5] (GGA) [4] و بسیاری از خواص حالت پایه نظیر پارامترهای شبكه یا فركانس­های فونونی، امروزه با استفاده از اصول اولیه با دقتی حدود چند درصد محاسبه می­شوند. با این وجود خاصیت­های حالت پایه­ای وجود دارند که حتی برای سامانه­های ساده بخوبی انجام نشده است. تنها حدود 10% از انرژی­های پیوندی در LDA محاسبه می­شوند و یا گزارش­های نادرستی كه برای خاصیت­های پاسخ استاتیك، همانند ثابت دی­الكتریك ∞ε، كه اغلب بطور قابل ملاحظه­ای زیاد محاسبه می­شوند، بیان شده است [5]. سامانه­های همبستگی قوی نیز مثالی است كه تقریب­های ذكر شده بالا قادر به توصیف خواص الكترونی و اپتیكی آن­ها نمی­باشند [6]. این­چنین مسئله­هایی در محاسبه خاصیت­های حالت پایه، در اعتبار استفاده از تقریب­های بكارگیری شده، محدودیت­هایی ایجاد می­كند. نکته مهم دیگر از حالت پایه مربوط به نظریه تابعی چگالی كوهن- شم، برانگیختگی­ها (پاسخ اپتیكی به میدان الكتریكی وابسته به زمان) می­باشند كه در این نظریه قابل دسترس نیستند. البته هیچ اشكالی به تقریب­های موجود وارد نیست، بلكه واقعیت این است كه نظریه تابعی چگالی برای توصیف ­چنین پدیده­هایی کارآمد نیست. در حقیقت، حتی اگر بتوانیم ویژه مقادیر كوهن- شم را بصورت دقیق محاسبه كنیم، اختلاف آن­ها لزوماً نزدیك به انرژی­های برانگیخته اندازه­گیری شده، نخواهد بود و دوم این­كه آن­ها برای انرژی الكترون­های اضافه شده یا حذف شده هیچ توضیحی ندارند. بنابراین شکاف انرژی كوهن- شم در گزارشات عمومی نسبت به شکاف­های انرژی اندازه­گیری شده، بسیار كوچك است كه این به تقریب­های انتخاب شده برای پتانسیل­های همبستگی- تبادلی وابسته است. اگر بخواهیم با یك هامیلتونی مؤثر كه بتواند ویژه مقادیر را برای انرژی الكترون­های اضافه شده به سامانه یا حذف شده از آن، یا بعبارت دیگر انرژی­های برانگیختگی، تعیین کند کار کنیم، اطلاع از چگالی حالت پایه کافی نیست. برای این منظور دو رهیافت ویژه را مورد توجه قرار می­دهیم: ابتدا، چگونگی انتشار و نوسانات ذرات در سامانه مورد نظر را بررسی می­کنیم كه منجر به پیدایش توابع همبسته مرتبط با توابع پاسخ می­شود (همانند پاسخ خطی برای جذب اپتیكی) بطوری­که این توابع همبسته، توابع گرین تك ذره، دو ذره و یا مراتب بالاتر هستند. با استفاده از تابع گرین تك- ذره­ای كه مربوط به انتشار الكترون یا حفره است، می­توان انرژی الكترون اضافه شده یا حذف شده را اندازه­گیری كرد. بعنوان مثال می­توان به آزمایشات اندازه­گیری مستقیم و معكوس تابش نور به ماده اشاره کرد[6]. علاوه بر این انرژی­های برانگیختگی را می­توان از قسمت حفره- ذره­ی تابع گرین دو‌ ذره‌ای، كه به سهم خود قطب­هایی در انرژی­های برانگیختگی دارد، بدست آورد. بخش کاهش­پذیر از تابع چهار- نقطه­ای L(r, r1, r´, r1´) مربوط به تابع گرین دو- ذره­ای، منجر به تابع پاسخ دونقطه‌ای (r, r´, ω)χ می­شود كه طیف قابل اندازه­گیری، همانند طیف جذب و یا طیف اتلاف انرژی الكترون[7](EELS) را مشخص می­كند. نظریه اختلال بس- ذره­ای[8] (MBPT)، چارچوبی از تقریب­های مناسب برای این­چنین توابع گرین، كه قابل دست­یابی هستند، ارائه می­دهد. بطور خاص تقریب GW، كه در سال 1965 بوسیله لارس هدین[9] [7] معرفی شد، بصورت بسیار موفق انرژی الكترون­های اضافه شده یا حذف شده برای فلزات، نیمرساناها و نارساناها را توصیف می­كند و بنابراین یكی از روش­های مورد انتخاب برای توصیف آزمایش­هایی همچون اندازه­گیری مستقیم و معكوس تابش نور به ماده می‌باشد. در خصوص برانگیختگی­های طبیعی، معادله بته – سالپیتر[10](BSE)، نقطه شروع خوبی برای تقریب­هایی از χ [11-8] خوهد بود. بنابراین، برای یك توصیف كامل و درك فیزیكی قابل اطمینان از یك سامانه برهم­كنش­گر، بعلت ظاهر شدن توابعی نظیر L(r, r1, r´, r1´) كه مهمترین خاصیت آن­ها غیر جایگزیده بودن آن­هاست، بجای توابع جایگزیده n®، هزینه بالای محاسباتی باید پرداخت شود. دومین راه، محاسبه تحول زمانی تابعی چگالی برای سامانه­ای است كه در معرض یك پتانسیل خارجی وابسته به زمان قرار گرفته است. تابع پاسخ χ، برای مثال، بطور مستقیم از رابطه پاسخ خطی بین تغییرات پتانسیل خارجی و چگالی القاء شده بدست می­آید . این روش باعث تعمیم نظریه تابعی چگالی به نظریه تابعی چگالی وابسته به زمان[11](TDDFT) [16- 12] می­شود. با مبنا قرار دادن نظریه رانگ- گراس[12]، می­توان بطور مستقیم خط سیر مکانیک کوانتومی در TDDFT از سامانه تحت تاثیر توسط پتانسیل خارجی وابسته به زمان را، از طریق بررسی کمیت مورد نظر در بینهایت (به جای به کمینه رسانیدن انرژی کل، آن­طوری که برای حالت پایه انجام شد)، مشابه با مکانیک کلاسیک، بدست آورد. بنابراین می­توان معادلات کوهن- شم وابسته به زمان را بصورت تعمیمی از حالت استاتیک بدست آورد و از آن­ها توابع پاسخ توضیح دهنده برانگیختگی­های طبیعی سامانه را محاسبه کرد. در این حالت این مطلب را هم بخوانید : پسر بچه ۲ساله معتاد به سیگار …!!! ، مشکل پیدا کردن تقریب­های مناسب برای پتانسیل همبستگی- تبادلی وابسته به زمان vxc[n](r,t) می­باشد. باید توجه داشت که وابستگی تابعی به چگالی در کل فضا و در همه زمان­های گذشته می­باشد. تقریب­های زیادی برای سامانه­های محدود پیشنهاد و امتحان شده­اند. حتی تقریب بسیار ساده چگالی موضعی بی­درو[13](ALDA که می­توان آن­ را LDA وابسته به زمان نیز نامید) که بصورت داده می­شود، در بسیاری از موارد بسیار موفق بوده است [12و 17]. امروزه، استفاده از روش­هایی نظیر GW ، BSE و TDDFT بطور مداوم در حال گسترش است که در آن برهم­کنش­ها مهم می­باشند. البته حل مستقیم معادله شرودینگر امکان­پذیر نمی­باشد. پژوهش حاضر حاوی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]




انرژی تاریك می‌تواندخط فانتوم را قطع كند. هنگامی‌كه برهمكنش بین انرژی تاریك و ماده تاریك در نظر گرفته شود انتقال پارامتر معادله حالت انرژی تاریک به رژیم فانتوم زودتر از هنگامی است كه از معادله میدان انیشتین استفاده می‌كنیم.

مقدمه:

تاریخچه كیهان‌شناسی به عنوان یك علم به سال 1915 بعد از پیدایش نسبیت عام باز می‌گردد. قبل از نسبیت عام توسط انیشتین نظریات مبهمی توسط فلاسفه و فیزیكدانان در مورد پیدایش و تحول كیهان ارائه شده بود اما به دلیل نداشتن پشتوانه محكم نظری و تجربی، سست و غیر مطمئن بود. در سال 1920 ادوین هابل انبساط عالم را كشف كرد. با این كشف به همراه كشف زمینه ریز موج كیهانی در سال1960 كیهان‌شناسی وارد مرحله مشاهده‌ای شد اما همچنان بر اصل كوپرنیكی، كه می‌گوید جهان هیچ مركزی ندارد، استوار است. بررسی دقیق افت و خیزهای كوانتومی در زمینه ریز موج كیهانی كه نخستین نشانه‌ تشكیل ساختار در كیهان می‌باشد، امكان مطالعه دقیق رشد ناهمگنی‌ها و تشكیل ساختارهای اولیه را فراهم آورد. ارائه نظریه تورم در سال 1918 و تكمیل آن در سال‌های بعد منشأ كوانتومی این افت و خیزها را تا حدی روشن ساخت. تعداد زیادی از مشاهدات كیهان‌شناسی شبیه[1] و[2] از انبساط شتابدار تندشونده جهان حكایت دارند. بررسی دقیق‌تر این داده‌های كیهانی نشان داد كه برای رسیدن به یك تصویر سازگار از ساختارهای بزرگ كیهانی و نحوه تشكیل آن‌ها لازم است كه مقادیر قابل توجهی ماده و انرژی به صورت تاریك در لابلای ستارگان و كهكشان‌ها وجود داشته باشد به گونه‌ای كه ماده مرئی تنها حدود 4 درصد از كل ماده و انرژی كیهان را به خود اختصاص می‌دهد! پس عامل این انبساط چیز دیگری است. ماده‌ای با فشار منفی كه عامل ناشناخته این انبساط است. بنابراین كشف ماهیت ماده و انرژی تاریك یكی از بزرگترین تحولات فیزیك و كیهان‌شناسی خواهد بود كه ممكن است درك ما را از مكانیزم‌های بنیادی طبیعت دچار تحول كند [1]. برای توجیح این مشكل نظریات زیادی در چند دهه اخیر ارائه شد. اولین مدل مطرح شده است كه در آن از ثابت كیهان‌شناسی به عنوان انرژی خلأ یاد شده است [2]. همچنین مدل‌های دیگری نیز وجود دارند كه منطبق بر اصل هولوگرافیك هستند از قبیل مدل هولوگرافیك، ایج گرافیك و…

فصل اول: مقدمه ای بر کیهان شناسی

1-1- اصول کیهان شناسی

برای بررسی کیهان اصولی را به نام اصل کیهان‌شناسی[1] فرض می‌کنند:

۱-جهان همگن[2] است.

۲-جهان همسانگرد[3] است.

3-هیچ نقطه‌ای در جهان بر نقاط دیگر ارجح نیست.

بنا به شرایط اولیه و جزئیاتی که نظر گرفته می‌شود الگوهای متفاوتی برای سرآغاز و سرانجام کیهان پیشنهاد شده است. الگوی کیهان‌شناختی که امروزه مورد پذیرش اکثریت جامعه علمی است به مدل مهبانگ مشهور است. طبق این نظریه که مقبول‌ترین نظریه در پیدایش جهان است، همه ماده و انرژی که هم‌اکنون در جهان وجود دارد زمانی در گوی کوچک بی‌نهایت سوزان ولی فوق‌العاده چگال متمرکز بوده است. این آتشگوی کوچک حدود 15 میلیارد سال قبل منفجر شد و همه مواد در فضا پخش شدند. با گذشت زمان این گسترش و پراکندگی ادامه یافت. تراکم توده‌هایی از این مواد در نواحی مختلف باعث بوجود آمدن ستارگان و کهکشان‌ها در فضا شد، ولی گسترش همچنان ادامه دارد.

 

2-1- انرژی تاریک

داستان انرژی تاریک از سال 1998 آغاز شد. در آن زمان دانشمندان دریافتند که بسیاری از کهکشانهای دور دست با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه که محاسبات موجود پیش بینی کرده‌اند، از یکدیگر دور می‌شوند. تا قبل از این، کیهان‌شناسان همگی فکر می‌کردند که از سرعت گسترش به دلیل وجود گرانش بین کهکشان‌ها، کاسته شده است. به عبارت دیگر محاسبات دقیقا نشان دهنده آن بود که سرعت انبساط جهان لحظه به لحظه در حال افزایش است و از سرعت این انبساط کاسته نمی‌شود. ستاره شناسان به این نتیجه دست یافته‌اند که افزایش سرعت گسترش کائنات وابسته به عاملی است که بر خلاف گرانش عمل می‌کند. این عامل به دلیل ماهیت ناشناخته‌اش انرژی تاریک نام گرفت. این عامل حدود 70% ماده و انرژی موجود در جهان را شامل می‌شود.

3-1- ماده تاریک

در سال 1934 فریتس تسویکی منجم امریکایی سوئیسی تبار با تحلیل داده های رصدی مربوط به مجموعه‌های کهکشانی به این نتیجه رسیدند که ماده موجود در این مجموعه در حدود 10 برابر ماده مرئی آن‌ها است و فقط این ماده مرئی قابل روئت است. تحلیل تسویکی بر پایه اندازه گیری سرعت کهکشان‌های منفرد مجموعه بود. اگر ماده نامرئی وجود نمی‌داشت تا کنون اکثر این مجموعه های کهکشانی از هم می‌پاشیدند. در آغاز این ماده را “ماده گم شده” نامیدند. اما اصطلاح درستی نبود، چیزی گم نشده بود، بلکه وجود داشت ولی ما نمی‌توانستیم آن را ببینیم. از این رو اصطلاح ماده تاریک[1] متداول شد. از این پس یک سوال اساسی مطرح شد: ماده تاریک چیست؟

4-1- تابش زمینه ریز موج کیهانی

 

این مطلب را هم بخوانید :

 

مدل پیشنهادی برای جهان اولیه به عنوان تركیبی از ماده نسبیتی وتابش الكترومغناطیسی در حال تعادل برای اولین بار توسط گاموف[1] فیزیکدان روسی و همکارانش در سال 1945 برای توصیف سنتز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




3-3-1-2  بخش مرکزی برهم­کنش نوکلئون- نوکلئون …………………………….. 49

3-3-1-3  تابع وابسته به انرژی g(Ep) ………………………………………………

فصل چهارم محاسبات و نتیجه ­گیری ………………………………………………… 52

4-1  مقدمه …………………………………………………………………………. 53

4-2  محاسبه پتانسیل کل هسته برای واکنش­های ………………….. 54

4-2-1  محاسبه پتانسیل کولنی ……………………………………………… 54

4-2-2  محاسبه پتانسیل هسته­ ای …………………………………………. 55

4-3  سطح مقطع همجوشی واکنش­های…………………………………….. 61

4-4  پیشنهادات …………………………………………………………………. 70

منابع………………………………………………………………………………. 71

چکیده:

در این تحقیق به بررسی توانایی مدل شبکه ای FCC برای مطالعه برهم‌كنش همجوشی یون‌های سنگین پرداخته ایم.   و با استفاده از پیشگویی مدل شبکه ای FCC برای توزیع ماده هسته ای، هسته های برهم کنشی و نیروی برهم ‌كنش نوكلئون- نوكلئون M3Y-Paris پتانسیل كل را برای واكنش‌های ،  و  محاسبه كرده ایم.  نتایج حاصل از ارتفاع سد و محل سد در توافق خوبی با نتایج حاصل از سایر مدل های نظری مانند مدل های دابل-فولدینگ و باس می باشد. در نتیجه این مطالعه نشان

این مطلب را هم بخوانید :

پایان نامه درباره تقاضای پول، تابع تقاضا، نیروی کار، اوقات فراغت

 می دهد مدل شبکه ای FCC می‌تواند مدل مناسبی برای مطالعه برهم‌كنش‌های همجوشی یون‌های سنگین باشد.

فصل اول: معرفی مدل های هسته ای

1-1- مقدمه

برای شرح خواص و حالت نوكلئون‌ها به تابع موج سیستم نیاز داریم. این كار برای هسته‌های ساده امكان‌پذیر می‌باشد، در حالی كه برای هسته‌های بزرگ بدست آوردن تابع موج كلی حتی اگر امكان‌پذیر هم باشد بسیار پیچیده‌تر از آن است كه مورد استفاده قرار گیرد. مدل ها قیاس بین هسته و سیستم‌های بسیار ساده فیزیكی می‌باشند كه از طریق آنها می‌توان به بررسی مسایل هسته‌ای پرداخت]1[.

در طی چندین سال و با استدلال‌های بی‌شمار مدل‌های مختلفی برای بررسی و مطالعه ساختار هسته توسط فیزیكدانان نظری معرفی شده است، اما از آنجایی كه

 مدل‌های مختلف هسته‌ای در توصیف كامل خواص هسته ناموفق بوده‌اند. امكان پیشنهاد مدلی واحد برای مطالعه ساختار هسته از بین رفته است.

مدل شبكه‌ای FCC[1] در سال 1937 توسط ویگنر[2] مدل‌سازی شده است]2.[ از آنجایی كه این مدل توانایی بازتولید خواص مدل‌های ذره مستقل[3]، قطره مایع[4] و خوشه‌ای[5] را دارا می‌باشد. ادامه این فصل به معرفی این مدل‌ها اختصاص یافته است. همچنین در فصل دوم به طور كامل مدل شبكه‌ای FCC را معرفی كرده ایم. معیار سنجش هر مدل شرح كامل خواص هسته‌ای و توافق مناسب با داده‌های تجربی می‌باشد، بنابراین در فصل سوم خواص هسته را از طریق این مدل مطالعه نموده ایم.  هدف اصلی معرفی این مدل ایجاد هسته از طریق مدل شبكه‌ای FCC و بررسی كارآمد بودن این مدل در برهم‌كنش یون‌های سنگین می باشد. در نتیجه، بعد معرفی سایر مدل‌ها نظیر مدل دابل-فولدینگ[6] و پتانسیل باس[7] برای محاسبه پتانسیل هسته‌ای با استفاده از نیروی برهم‌كنش نوكلئون- نوكلئون M3Y-Paris و توزیع نوكلئون‌ها از طریق این مدل پتانسیل هسته‌ای را محاسبه كرده‌ایم. بنابراین فصل چهارم این تحقیق به بررسی محاسبه پتانسیل هسته‌ای و سطح مقطع همجوشی واكنش‌های ،  و نتیجه‌گیری اختصاص یافته است.

2-1- معرفی مدل های هسته ای

از جمله مدل‌های متداول برای مطالعه ساختار هسته مدل‌های ذره مستقل و مدل دسته‌جمعی[1] می‌باشد.

مدل ذره مستقل: در مدل ذره مستقل ذرات در پائین‌ترین مرتبه صورت مستقل در یك پتانسیل مشترك حركت می‌كنند. مانند مدل لایه‌ای[2].

مدل دسته­ جمعی: در مدل دسته‌جمعی یا برهم‌كنش قوی، به علت برهم‌كنش‌های كوتاه‌برد و قوی‌بین نوكلئون‌ها، نوكلئون‌ها قویاً به یكدیگر جفت می‌شوند. مانند مدل قطره مایع]3[.

1-2-1- مدل قطره مایع

از جمله مدل‌های اولیه برای مطالعه ساختار هسته مدل قطره مایع می‌باشد كه توسط بور[1] وفون وایكسر[2] از روی قطره‌های مایع پیشنهاد شده است. در این مدل هسته بصورت قطرات مایع باردار تراكم‌ناپذیر با چگالی زیاد درنظر گرفته می‌شود كه همچون مولكول‌ها در یك قطره مایع دائماً در حال حركت كاتوره‌ای می‌باشند و هسته تمامیت خود را با نیروهای مشابه كشش سطحی قطره مایع حفظ می‌كند. این مدل برای بیان روند تغییر انرژی بستگی نسبت به عدد اتمی و واكنش هسته‌ای مفید می‌باشد.

مدل قطره مایع برای این سوال كه چرا بعضی از نوكلئیدها مانند  با نوترون‌های كند شكافته می‌شوند و برخی دیگر  نوترون‌های سریع پاسخ ساده‌ای دارد كه علت آن را انرژی فعال‌سازی بیان می‌كند، یعنی حداقل میزان انرژی كه هسته بتواند به قدر كافی تغییر شكل دهد. تغییر شكلی كه نیروهای رانش الكتریكی بتواند بر نیروهای جاذبه الكتریكی غلبه كند. این مقدار انرژی فعال‌سازی را می‌توان به یاری تئوری ریاضی مدل قطره مایع محاسبه نمود كه رابطه تعمیم یافته و كلی انرژی بستگی را می‌دهد. یكی از مهمترین واقعیت‌های موجود در هسته ثابت بودن تقریبی چگالی هسته است. حجم یك هسته با عدد A (تعداد نوكلئون) متناسب می‌باشد و این واقعیتی است كه در مورد مایعات نیز صادق می‌باشد.

در شکل (1-1) متوسط انرژی بستگی بر حسب نوکلئون رسم شده است. نظم و ثبات انرژی بستگی به ازای هر نوکلئون بصورت تابعی از عدد جرمی A و ثابت بودن چگالی هسته ای منجر به ارائه فرمول نیمه تجربی جرم و پیشنهاد مدل قطره مایع توسط وایسکر شد.

نخستین واقعیت لازم برای رسیدن به یک فرمول برای جرم، ثابت بودن تقریبی انرژی بستگی به ازای هر نوکلئون برای  50  است، بنابراین انرژی بستگی متوسط برای یک هسته نامتناهی بدون سطح باید دارای مقدار ثابتی مثل  باشد، که همان انرژی بستگی ماده هسته ای است .از آنجایی که تعداد A ذره در هسته وجود دارد سهم حجمی آن  ، در انرژی بستگی به صورت زیر می باشد.                                     .

نوکلئون های سطحی پیوندهای کمتری دارند و اندازه متناهی یک هسته حقیقی منجر به یک جمله  به صورت رابطه زیر در انرژی بستگی می گرددکه متناسب با سطح هسته بوده و انرژی بستگی را کاهش می دهد،

(1-2)                                                                                               .

انرژی کولنی ناشی از نیروی دافعه الکتریکی است که بین هر دو پروتون وجود دارد. برای سادگی فرض شده است، پروتون ها به صورت یکنواخت در سراسر کره ای به شعاع  توزیع شده اند، با استفاده از معادله انرژی کولنی، ، سهم کولنی در انرژی بستگی به صورت زیر خواهد شد. از آنجایی که این انرژی باعث کاهش انرژی بستگی هسته ای می شود با علامت منفی در رابطه زیر قرار داده می شود،

انرژی تقارنی از اصل طرد ناشی می شود، زیرا این اصل برای آنکه هسته ای بخواهد نوعی از نوکلئون را بیشتر از نوع دیگر داشته باشد انرژی بیشتری مطالبه می کند، که عبارت تقریبی آن به صورت زیر است،

(1-4)                                                                                  .

با ترکیب نمودن روابط فوق انرژی بستگی به ازای هر نوکلئون رابطه ای که وایسکر پیشنهاد کرد به صورت زیر خواهد شد]4[،

(1-5)

مقادیر ثابت در این روابط با برارزش انرژی‌های بستگی مشاهده شده در آزمایش‌ها تعیین می‌شود.

2-2-1- مدل پوسته ای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




2-5-9-2. دیدگاه دوم؛ پذیرش عدم انسجام آرای غزالی درباره‌ی علیّت……. 104

2-5-9-3. داوری درباره‌ی دو نظریه‌ی فوق…………………………………………. 104

2-5-9-3-1. تقریر نظام فیض توسط غزالی……………………………………….. 106

فصل سوم: دیدگاه ابن‌رشد درباره‌ی علیّت……………………………………. 111

3-1. معرفی اجمالی ابن‌رشد……………………………………………………. 112

3-1-1. زندگی‌نامه………………………………………………………….. 112

3-1-2. آثار و آرا………………………………………………………………… 114

3-1-3. فلسفه‌ی ابن‌رشد، تحت تأثیر ارسطو……………………………….. 115

3-2. رویارویی ابن‌رشد و غزالی……………………………………………………. 117

3-2-1. ویران‌سازی غزالی و کتاب وی……………………………………………… 117

3-2-2. تکفیر فلاسفه توسط غزالی و جواب ابن‌رشد………………………….. 118

3-3. علیّت از نظر ابن‌رشد………………………………………………………. 119

3-3-1. مروری اجمالی بر مسأله‌ی هفدهم تهافت التهافت………………… 120

3-3-2. ابن‌رشد و رابطه‌ی ضروری بین علّت و معلول……………………… 122

3-3-3. نقدهای ابن‌رشد به غزالی………………………………………….. 124

3-3-3-1. علیّت و اثبات خداوند………………………………………………… 124

3-3-3-2. علیّت و سنت الهی در جهان…………………………………….. 125

3-3-3-3. علیّت و حكمت الهی………………………………………………….. 126

3-3-3-4. علیّت و شناخت خدا……………………………………………….. 128

3-3-3-5. علیّت و عقل…………………………………………………………… 129

3-3-3-6. علیّت و علم حقیقی (حد و برهان) ……………………………………. 130

3-3-3-7. نفی قول به عادت…………………………………………………………. 132

3-3-3-8. علیّت و تمایز اشیاء از یكدیگر…………………………………………… 135

3-3-3-9. مجهول بالطبع ماندن اشیاء……………………………………………… 135

3-3-3-10. علیّت و نفی اتفاق……………………………………………………….. 136

3-3-3-11. نفی علیّت، ایجاد شكّاكیت…………………………………………. 138

3-3-3-12. انتقاد ابن‌رشد نسبت به پاسخ غزالی…………………………………. 140

3-3-4. معجزه از نظر ابن‌رشد………………………………………………………….. 141

3-3-5. انتقادهای ابن‌رشد از ابن‌سینا و بازگشت او به فلسفه‌ی ارسطو…………. 143

3-3-5-1. نفی قاعده‌ی الواحد و صدور عقل‌ها توسط ابن‌رشد…………………….. 146

3-3-5-2. انتقاد ابن‌رشد از نظریه‌ی «فیض» یا «صدور»…………………………….. 151

3-3-5-2-1. نظر ابن‌رشد درباره‌ی علّت کثرت‌ در جهان‌ هستی‌……………………. 155

3-3-5-3. منشاء پیدایش جهان………………………………………………………. 156

3-3-5-4. جماد را نیز می‌توان فاعل نامید………………………………………… 158

3-3-5-5. تقسیم علّت فاعلی……………………………………………………….. 158

3-3-5-6. تعریف فاعل [علت فاعلی] ………………………………………………… 158

3-3-5-7. معلول در چه چیزی به علّت نیازمند است؟………………………………. 159

3-3-5-8. تأخر معلول از علّت…………………………………………………………….. 162

3-3-5-9. نیاز هر متحرکی به محرک، یک اصل یقینی و عام نیست……………….. 162

3-3-5-10. تأثیر حقیقی علل و عوامل مادی…………………………………………. 163

3-3-5-11. نقش علل فاعل الاهی……………………………………………………. 164

3-3-5-12. امکان که زمینه ساز ایجاد است یک حقیقت عینی است………………. 164

فصل چهارم: تحلیل نظرات غزالی و ابن‌رشد و نتیجه‌گیری……………………………. 166

4-1. تحلیل نظرات غزالی و ابن‌رشد……………………………………………………… 167

4-1-1. اصل علیّت عامه………………………………………………………………….. 167

4-1-1-1. تحلیل نظرات غزالی…………………………………………………………… 167

4-1-1-2. تحلیل نظرات ابن‌رشد………………………………………………………….. 168

4-1-2. اصل ضرورت علّی و معلولی……………………………………………………… 169

4-1-2-1. تحلیل نظرات غزالی…………………………………………………………… 169

4-1-2-1-1. نقد نظریه‌ی عادت غزالی……………………………………………….. 172

4-1-2-2. تحلیل نظرات ابن‌رشد………………………………………………………….. 174

4-1-3. اصل سنخیّت میان علّت و معلول…………………………………………………. 174

4-1-4. معجزه و علیّت……………………………………………………………………… 174

4-1-4-1. تحلیل نظرات غزالی…………………………………………………………… 175

4-1-4-2. تحلیل نظرات ابن‌رشد………………………………………………………….. 176

4-1-5. تعریف فاعل…………………………………………………………………………… 177

4-1-5-1. تحلیل نظرات غزالی…………………………………………………………… 177

4-1-5-2. تحلیل نظرات ابن‌رشد………………………………………………………….. 178

4-1-6. قاعده‌ی الواحد…………………………………………………………………… 178

4-1-6-1. تحلیل نظرات غزالی…………………………………………………………… 178

4-1-6-2. تحلیل نظرات ابن‌رشد………………………………………………………….. 179

4-1-7. ملاک نیاز معلول به علّت…………………………………………………………. 180

4-1-7-1. تحلیل نظرات غزالی…………………………………………………………… 180

4-1-7-2. تحلیل نظرات ابن‌رشد………………………………………………………….. 181

4-1-8. حدوث و قدم عالم…………………………………………………………………. 183

4-1-8-1. تحلیل نظر غزالی در بحث حدوث و قدم عالم………………………………… 183

4-1-8-2. تحلیل نظر ابن‌رشد در بحث حدوث و قدم عالم……………………………… 184

4-1-9. جدال غزالی و ابن‌رشد با ابن‌سینا……………………………………………. 186

4-1-9-1. تحلیل جدال غزالی با ابن‌سینا………………………………………………. 186

4-1-9-2. تحلیل جدال ابن‌رشد با ابن‌سینا………………………………………………. 188

4-2. اشتراک نظرات غزالی و ابن‌رشد………………………………………………….. 189

4-2-1. انتقاد به ابن‌سینا…………………………………………………………. 189

4-2-2. عدم تبیین مناسب از ارتباط معجزه و علیّت……………………………….. 190

4-2-3. رد قاعده‌ی الواحد………………………………………………………….. 190

4-2-4. اثبات علیّت در رابطه‌ی بین خداوند و معلولات………………………………. 190

4-3. اختلاف نظرات غزالی و ابن‌رشد………………………………………………… 190

4-3-1. اصل علیّت عامه………………………………………………………….. 190

4-3-2. ضرورت علّی و معلولی…………………………………………………………… 191

4-3-3. سنخیّت علّت و معلول…………………………………………………………… 191

4-3-4. تعریف فاعل…………………………………………………………… 191

4-3-5. ملاک نیاز معلول به علّت……………………………………………………………. 191

4-3-6. قدم زمانی عالم…………………………………………………………… 191

4-3-7. رابطه‌ی ضرورت علّی و صانع بودن خدا…………………………………………… 191

4-3-8. ابن‌رشدِ ذات گرا و غزالیِ نومینالیست…………………………………………….. 192

4-4. خاتمه؛ داوری در جدال غزالی و ابن‌رشد در بحث علیّت و فروع ………………….. 193

4-4-1. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در بحث علیّت عامه…………………………….. 193

4-4-2. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در بحث ضرورت علّی و معلولی………………. 193

4-4-3. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در بحث معجزه………………………………….. 193

4-4-4. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در تعریف فاعل…………………………………. 194

4-4-5. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در بحث قاعده‌ی الواحد……………………….. 194

4-4-6. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در بحث ملاک نیاز معلول به علّت…………….. 194

4-4-7. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در بحث حدوث و قدم عالم……………………… 194

4-4-8. داوری میان غزالی و ابن‌رشد در جدال با ابن‌سینا……………………………… 195

4-4-9. نتیجه‌ی کلی پژوهش…………………………………………………………….. 195

4-4-10. یافته‌های پژوهش و آزمون فرضیه‌ها……………………………………………. 197

فهرست منابع و مآخذ………………………………………………………………………… 201

چکیده:

اصل علیّت و فروع آن یکی از مهم‌ترین مباحث فلسفی است که در طول تاریخ چالش‌هایی را میان حکما و متکلمین ایجاد کرده است. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، اشکالاتی است که غزالی پیرامون علیّت مطرح کرده است. در نگاه اول ممکن است به نظر آید متکلمی چون غزالی مخالف مطلق بحث علیّت است. اما می‌توان گفت او اصل علیّت را پذیرفته ولی آن را در موجودات عالم جسمانی جاری ندانسته و تنها آن را در رابطه‌ی بین خداوند و موجودات می‌پذیرد. البته در این پژوهش این نکته درباره‌ی غزالی بررسی خواهد شد که آیا از نظر منطقی می‌توان ضرورت علّی را منکر بود و به علیّت هر چند در حد رابطه‌ی خدا و مخلوقاتش معتقد شد؟ از دیگر سو یکی از فیلسوفانی که به پاسخ‌گویی‌ به غزالی می‌پردازد ابن‌رشد است که در مقام فیلسوفی ارسطویی و مسلمان با چالش‌های غزالی روبرو می‌شود. ابن‌رشد معتقد است که حذف علیّت نتیجه‌ای جز حذف عقل و برهان نخواهد داشت. هر چند غزالی از تالی فاسدهایی همچون نفی قدرت مطلقه‌ و اختیار خداوند و هچنین نفی صانعیت خداوند برای قبول ضرورت علّی نام می‌برد اما در مقابل ابن‌رشد با بیان ارتباط علیّت با مواردی همچون حکمت الهی و علم و همچنین اثبات خداوند سعی در اثبات علیّت دارد. ابتدا به ذکر کلیاتی از بحث علیّت و فروع آن که عمدتاً بر اساس نظرات ابن‌سینا در این بحث می‌باشد، پرداخته و سپس در فصل دوم به تقریر نظرات غزالی و انتقادات وی به ابن‌سینا در این بحث پرداخته‌ایم. در فصل سوم نیز به تقریر پاسخ‌ها و نظرات ابن‌رشد در بحث علیّت و فروع آن پرداختیم.

 در انتها یعنی در فصل چهارم نیز بعد از تحلیل نظرات غزالی و ابن‌رشد، به داوری میان این دو متفکر جهان اسلام پرداخته‌ایم. به نظر می‌رسد ابن‌رشد در تحلیل علیّت و برخی فروع آن موفق‌تر از غزالی عمل کرده است ولی در این توفیق به ابن‌سینا نمی‌رسد و غزالی نیز نه تنها نتوانسته نظریه‌ی تمام و کاملی را در باب هستی‌شناسی علیّت ارائه دهد بلکه در درهم شکستن نظام فلسفی سینوی نیز ناموفق بوده است.

مقدمه:

1- بیان مسأله

از مشتركات هر نظام فلسفی بحث از علّت و معلول است، كه هر فیلسوفی بسته به مبانی خود به بحث و بررسی در این موضوع می‌پردازد. این قاعده و لوازم آن در طول تاریخ از سوی فلاسفه و متفكرین گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نقش بحث علیّت در علوم مختلف و فلسفه به حدی است كه می‌توان گفت مبنای تمام علوم طبیعی و حتی دینی در این اصل ‌باشد. اهمیت بحث علیّت تا جایی است كه ارسطو، فلسفه را به علم العلل تعریف كرده است. اولین منكران علیّت را هم می‌توان سوفسطاییان دانست. هیوم هم در عالم فلسفه‌ی غرب منكر این اصل شده است. در عالم اسلام نیز رویكردهای متفاوتی در قبال این اصل اتخاذ شده است؛ از یک سو فلاسفه‌ی مسلمان با اثبات و قبول اصل علیّت و ضرورت علّی و معلولی، كه مفاد اصلی این قاعده تلازم ضروری میان علّت و معلول است، نظام فلسفی خود را تبیین كرده‌اند، و از سوی دیگر چهره‌های شاخصی همچون بزرگان اشاعره مانند ابوحامد محمد غزالی و فخررازی، به مخالفت با این اصل پرداخته‌اند.

محور اصلی این پژوهش نقد، بررسی و تبیین مقایسه‌ای نظریات محمد بن احمد بن رشد اندلسی معروف به ابن‌رشد، از فلاسفه‌ی مسلمان قرن ششم هجری، به عنوان چهره‌ای كه رویكردی مشائی دارد و یكی از بزرگان اشاعره یعنی ابوحامد محمد غزالی معروف به امام محمد غزالی با تأکید بر نقدهای غزالی بر ابن‌سینا در بحث علیّت و لوازم آن است، که در راستای نیل به این هدف ابتدا به ذکر کلیاتی از مفهوم علّت و معلول پرداخته و سپس به تببین جنبه‌های مخالفت غزالی با علیّت و نظرات وی در این باب پرداخته‌ایم. برای درک بهتر

این مطلب را هم بخوانید :

منابع و ماخذ مقاله گروه های اجتماعی

 نظرات غزالی بررسی نظرات ابن‌سینا نیز ضروری می‌نمود که برای دریافت نظرات ابن‌سینا سعی شده است که فصل اول این پژوهش یعنی کلیات بر اساس نظرات ابن‌سینا باشد. در آخر نیز نظرات و دفاعیات ابن‌رشد را در بحث علیّت مطرح کرده و در پایان نتیجه‌گیری از این جدال ارائه کرده‌ایم. اما چرا غزالی و ابن‌رشد؟

غزالی یکی از بزرگ‌ترین متکلمان اشعری است که هم در تبیین و تفسیر نظریه‌ی «عادت‌الله» اشاعره بیش‌ترین نقش را داشته و هم در نقد آرای فلاسفه درباره‌ی علیّت، بالاخص عنصر ضرورت علّی بیش‌ترین تلاش را کرده ‌است. در تبیین نظریه‌ی اشاعره درباره‌ی علیّت، همه‌ی متکلمان اشعری بعد از غزالی، بدون شک وام‌دار او هستند. اگر نگوییم مهم‌ترین نقدها را به علیّت در طول تاریخ غزالی انجام داده‌ است، بی‌تردید یکی از مهم‌ترین متفکرینی است که به این موضوع وارد شده و با نقدهای خود سعی در فرو ریختن بنیان فلسفه‌ی مشاء داشته است. ابن‌رشد نیز در مقام فیلسوفی ارسطویی و مسلمان در تهافت‌التهافت با چالش‌های غزالی روبرو می‌شود و به جهت دفاع از آرای فلاسفه تبیین خود را از علیّت فلسفی ارائه داده است. به نظر می‌رسد بررسی نظرات این دو متفکر پیرامون مسأله‌ی علیّت و فروع آن، گامی مهم در تبیین این مسأله باشد. امید است که بتوانیم در این پژوهش، گامی هر چند کوچک در راستای این هدف برداریم.  

2- اهمیت موضوع

اصل علیّت به عنوان یک اصل کلّی و عام، مورد استناد همه‌ی علومی است که درباره‌ی موضوعات حقیقی بحث می‌کند. از سوی دیگر کلّیت و قطعیّت هر قانون علمی، مرهون قوانین عقلی و فلسفی علیّت است و بدون آنها نمی‌توان هیچ قانون کلّی و قطعی در هیچ علمی به اثبات رسانید.[1]

برای درک بهتر اهمیت مبحث علیّت به موارد ذیل می‌توان اشاره کرد:

الف) علیّت و اثبات حقایق عینی

اثبات وجود حقیقی اشیاء عینی و خارج از نفس، مرهون اصل علیّت است و بدون آن راهی برای اثبات حقایق عینی باقی نمی‌ماند. همچنین اثبات مطابقت ادراکات با اشیاء خارجی نیازمند به قوانین فرعی علیّت است.

توضیح اینکه تصدیق واقع عینی جهان هستی، اگر چه امری قطعی و ضروری است و نیازمند به دلیل نیست، اما این تصدیق ضروری فقط به وجود اجمالی جهان هستی نظر دارد. اینکه هر احساسی، واقعیت عینی دارد، از راه ضرورت حاصل نمی‌شود، لذا باید آن را اثبات نمود. اگر علیّت و نظام علّی و معلولی را نپذیریم اثبات چنین امری ممکن نیست؛ زیرا صورت‌هایی که در ذهن تحت شرایط خاصی پدید می‌آیند، ثابت می‌کنند که علّتی از خارج سبب پیدایش آنها شده است. اگر مبداء علیّت نباشد احساس و یا وجود شیء در حس نمی‌تواند وجود واقع عینی را که در قلمرو دیگری موجود است، کشف نماید.

ب) علیت و استدلال

مبداء علیّت تنها مبدئی است که کلیه‌ی کوشش‌ها در راه استدلال، در کلیه‌ی قلمروهای فکری انسان بکار برده می‌شود، بر آن متوقف است. زیرا غرض از استدلال اثبات امری است که ثابت نشده است. بنابراین دلیل، علّت و واسطه در اثبات است و چیزی را که مجهول است، معلوم می‌گرداند. اگر رابطه‌ی علیّت و معلولیت را درک نکنیم از هیچ استدلالی نمی‌توانیم نتیجه بگیریم. زیرا نتیجه، معلول مقدمه‌ها است و هنگامیکه قانون علیّت از حساب ساقط گردد و هیچگونه ضرورتی بین علّت و معلول وجود نداشته باشد، ارتباطی نیز بین دلیل و آن حقیقت که مورد استدلال قرار گرفته است، نیز باقی نمی‌ماند.

ج) علیت و اثبات خداوند

قانون علیّت، از با ارزش‌ترین قوانین مورد استفاده در فلسفه‌ی الهی است. همین قانون با سایر قوانین منشعب از آن است که ما را ملزم می‌کند که تمام رشته‌های علّی و معلولی را منتهی به یک ذات کامل و غیر معلول بدانیم و همه‌ی نظامات را تحت نظام واحد و قائم به ذات واحد بشناسیم. به همین دلیل است که مرحوم صدرالمتألهین در جلد دوم اسفار می‌نویسد:

أن الطریق إلى إثبات الصانع ینسد بسببه فإن الطریق إلیه هو أن الجائز لا یستغنی عن المؤثر فلو أبطلنا هذه القاعدة لم یمكننا إثبات واجب الوجود.[1]

اگر علیّت نفی گردد، راه اثبات صانع نیز مسدود می‌شود. زیرا طریقه‌ی اثبات صانع این است که هر امر ممکنی محتاج به مؤثر است و چنانچه این طریق باطل شود، امکان اثبات واجب الوجود نخواهد بود.

لازمه‌ی انکار علیّت در میان موجودات، این است که نتوانیم این رابطه را بین خداوند و موجودات نیز اثبات نماییم؛ زیرا اگر در میان موجودات چنین رابطه‌ای وجود نداشته باشد، نسبت هر موجودی به موجود دیگر یکسان و نسبت واحدی خواهد بود که هیچ اختلافی از نظر تأثیر و تأثر در میان این نسبت‌ها نخواهد بود. در این صورت انسان از کجا به لغت و معنای کلمه‌ی «سبب و علّت» آشنا شده و از چه راهی می‌تواند سببیّت خدای تعالی را برای همه‌ی موجودات اثبات نماید.

د) علیت و علم

همه‌ی نظریات علمی در قلمرو مختلف تجربه و مشاهده، بستگی کامل و اساسی به مبداء علیّت و قوانین آن دارد. اگر بین اشیاء رابطه‌ی علّی و معلولی نباشد، در این صورت هیچ قانون و ناموسی هم وجود خارجی نخواهد داشت. زیرا همه‌ی قوانین و نوامیس حاکم بر طبیعت، کیفیت‌های خاص علّی و معلولی اشیاء است. و در این فرض «علم» نیز معنا ندارد، زیرا علم عبارت است از بیان قوانین و نوامیس و روابط واقعی بین اشیاء است و اگر بین هیچ چیز با چیز دیگر رابطه‌ای وجود نداشته باشد، علمی هم وجود نخواهد داشت. پس قانون علیّت و معلولیت پایه و اساس علم است.[1]

هر چند ممکن است به نظر رسد که اصل علیّت، اصلی بدیهی و اینکه هر پدیده‌ای علّتی دارد روشن است، اما مسأله این چنین واضح و بدیهی نیست و حداقل بداهت آن نیازمند تبیین است، به ویژه اگر به این نکته توجه کنیم که اصل علیّت از جانب فیلسوفان و متفکران بزرگی چون غزالی در عالم اسلام و هیوم در جهان غرب مورد تردید قرار گرفته است.

از مطالب گذشته روشن می‌شود که اصل علیّت، اصلی است که از اهمیت شایانی برخوردار است، لذا در این پژوهش با بررسی نظرات دو متفکر بزرگ جهان اسلام یعنی غزالی و ابن‌رشد با تکیه بر نقدهای غزالی به ابن‌سینا در بحث علیّت و پاسخ‌های ابن‌رشد سعی شده تا گامی هر چند کوچک در عرصه‌ی تفکر فلسفی و حقیقت‌جویی برداشته و روشن شود کدام‌یک از این بزرگان در داوری‌های خود به حقیقت نزدیک‌تر بوده‌اند.

3- اهداف پژوهش

پیش از پرداختن به اهداف پژوهش لازم است مفاهیمی که در عنوان این پژوهش أخذ شده ‌است را بررسی کنیم. تطبیق در عنوان این پژوهش به کدام معناست و منظور از علیّت چیست؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:59:00 ب.ظ ]