واژگان کلیدی: ظرفیت های نمایشی، ادبیات تطبیقی، طرح، پیچیدگی، کشمکش.

فهرست مطالب

عنوان                    صفحه

فصل اول«کلیات پژوهش».. 1

1.1 مقدمه.. 2

2.1 بیان مسأله.. 5

3.1 اهداف پژوهش.. 5

4.1 سؤالات پژوهش.. 6

5.1 روش پژوهش.. 6

6.1 پیشینة تحقیق.. 7

7.1 ظرفیت های نمایشی ( تعاریف و عناصر ).. 11

8.1 ادبیات تطبیقی: اهمیت و جایگاه آن.. 48

فصل دوم « فردوسی و شاهنامه؛ تحلیل ظرفیت های نمایشی داستان فریدون در شاهنامه»   56

1.2 ابوالقاسم فردوسی.. 57

1.1.2 زندگینامة فردوسی.. 61

1.1.1.2 عصر فردوسی (سامانیان).. 64

2.1.2 شاهنامه و ویژگی های آن.. 66

1.2.1.2 حضور فردوسی و شاهنامه در فرهنگ و ادبیات  ملل دیگر.. 75

3.1.2 فردوسی و شاهنامه از دیدگاه اندیشمندان.. 84

4.1.2 منابع فردوسی برای خلق شاهنامه.. 91

5.1.2 ظرفیت های نمایشی شاهنامه.. 94

6.1.2 داستان فریدون و پسران در شاهنامه.. 120

1.6.1.2 تحلیل ظرفیت های نمایشی داستان فریدون و پسران در شاهنامه.. 131

فصل سوم« شکسپیر و مجموعه آثارش؛ درباره  نمایشنامه لیرشاه»194

1.3 ویلیام شکسپیر.. 195

1.1.3 زندگینامة شکسپیر.. 199

1.1.1.3 عصر شکسپیر (دوران الیزابت).. 204

2.1.3 مجموعة آثار شکسپیر و ویژگی های آن.. 206

 

1.2.1.3 حضور شکسپیر و مجموعه آثارش در میان فرهنگ و ادبیات ملل دیگر.. 219

3.1.3 شکسپیر و مجموعه آثارش از دیدگاه اندیشمندان.. 227

4.1.3 منابع شکسپیر برای خلق مجموعه آثارش.. 232

5.1.3 دربارة نمایشنامة ((لیرشاهِ)) شکسپیر.. 242

فصل چهارم« مقایسة تطبیقی داستان ((فریدون و پسران)) در شاهنامه با ((لیرشاه)) شکسپیر، تأثیرپذیری شکسپیر از فرهنگ و ادبیات کهن ایران زمین».. 247

1.4 مقایسة تطبیقی ((داستان فریدون و پسران)) در شاهنامه با ((لیرشاه)) شکسپیر   248

2.4 تأثیر پذیری شکسپیر از فرهنگ و ادبیات کهن ایران زمین.. 281

فصل پنجم«نتیجه گیری».. 290

منابع و مآخذ.. 295

بخش عملی: نمایشنامه: «پدر! ما متهم نیستیم.».. 306

 

1.1 مقدمه

به نام خداوند جان و خرد           کزین برتر اندیشه برنگذرد

این مطلب را هم بخوانید :

 

اغراق نخواهد بود اگر مدعی شویم کمتر کسی را در ایران عزیزمان می توان پیدا کرد که بیت فوق برای یکبار هم که شده به گوشش نخورده باشد؛ یا با داستان های ((رستم و سهراب)) و ((رستم و افراسیاب)) آشنایی نداشته و در کنار آنها اسامی پهلوانانی چون ((آرش)) و ((سیاوش)) را نشنیده باشد. جای بسی خوشحالی است و در عین حال بسی جای افسوس و حسرت! چرا که ستمی بالاتر از این را نمی توان به ادبیات کهن ایران متصوّر بود که شاهکاری چون شاهنامه صرفاً با بیت مذکور و یا با داستان ها و شخصیت هایی انگشت شمار شناخته شود. شاهکاری که داستان ها و قهرمانانش را در آنسوی مرزها بهتر از ما می شناسند و قدر و منزلتش را بیشتر از ما می دانند و به جای می آورند.

صاحبان اندیشه و نظریه پردازان در زمینة درام بر این باور و اندیشه اند که اکثر درام ها از داستان ها، قصه ها و اسطوره ها و تاریخ سرچشمه گرفته اند. “آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم.” شاهنامة حکیم طوس نیز سرشار از داستان های حماسی است که از طرفی از داستان ها و قصه های کهن که سینه به سینه نقل شده اند سرچشمه گرفته و از طرفی دیگر ریشه در اسطوره ها و تاریخ ایرانِ کهن دارند. داستان هایی که به نقل از صاحب نظران دارای ظرفیت های نمایشی بالقوه ای در بطن خویش بوده و می توانند به صورت نمایشنامه هایی فاخر به فعل درآیند. داستان ضحاک، داستان ایرج و سلم و تور، داستان زال و رودابه، داستان سام و اژدهای رود کشف، داستان کین نریمان، داستان هفت خان رستم، داستان جنگ رستم و افراسیاب، داستان فرود سیاوشان، داستانِ بهرام و تازیانه، داستان سیاوش و سودابه و داستان های دیگری که در مبحث مربوطه به آنها اشاره خواهد شد از آن جمله اند.

دلیل انتخاب داستان «فریدون و پسران» از میان داستان های شاهنامه به منظور تحلیل ظرفیت های نمایشی، از یک سو شباهت انکار ناپذیر این داستان با نمایشنامة لیرشاه شکسپیر بود. نمایشنامه ای که یکی از

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...