فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه 1
1-2- بیان مسئله 2
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش 8
1-4- اهداف تحقیق 10
1-5- سئوالات تحقیق 10
1-6- تعاریف کلیدی 11
1-6-1- کارآفرینی 11
1-6-2- گردشگری 11
1-6-3- تعاونی 12
فصل دوم: ادبیات تحقیق
2-1- مقدمه 13
2-2- کارآفرینی و توسعه کارآفرینی 14
2-2-1- اهمیت کارآفرینی 14
2-2-2- کارآفرینی و توسعه 15
2-2-3- تعریف کارآفرین 16
2-2-4- کارآفرینی 20
2-2-5- انواع کارآفرینی 24
2-2-6- توسعه کارآفرینی 24
2-2-7- عوامل مؤثر بر توسعه كارآفرینی 25
2-2-8- نقش دولت در ارتقاء کارآفرینی 32
2-3- گردشگری و توسعه کارآفرینی در گردشگری 37
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه 1
1-2- بیان مسئله 2
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش 8
1-4- اهداف تحقیق 10
1-5- سئوالات تحقیق 10
1-6- تعاریف کلیدی 11
1-6-1- کارآفرینی 11
1-6-2- گردشگری 11
1-6-3- تعاونی 12
فصل دوم: ادبیات تحقیق
2-1- مقدمه 13
2-2- کارآفرینی و توسعه کارآفرینی 14
2-2-1- اهمیت کارآفرینی 14
2-2-2- کارآفرینی و توسعه 15
2-2-3- تعریف کارآفرین 16
2-2-4- کارآفرینی 20
2-2-5- انواع کارآفرینی 24
2-2-6- توسعه کارآفرینی 24
2-2-7- عوامل مؤثر بر توسعه كارآفرینی 25
2-2-8- نقش دولت در ارتقاء کارآفرینی 32
2-3- گردشگری و توسعه کارآفرینی در گردشگری 37
2-3-1- تعریف گردشگری 37
2-3-2- جاذبه های گردشگری 39
2-3-3- گونه های گردشگری 40
2-3-4- تاریخچه گردشگری 40
2-3-5- اهمیت گردشگری در توسعه کشورها 42
2-3-6- جایگاه کارآفرینی در گردشگری 45
2-3-7- تأثیر کارآفرینی در چرخه عمر محصولات گردشگری 48
2-3-8- عوامل مرتبط بر توسعه فرصت های کارآفرینی در گردشگری 51
2-4- تعاونی و اهمیت آن در گردشگری 54
2-4-1- مفهوم تعاون و تعاونی 54
2-4-2- تعاونی های گردشگری 55
2-4-3- اهداف تعاونی های توریستی 57
2-4-4- انواع تعاونی گردشگری 58
2-4-5- مروری بر مطالعات بهینه کاوی انجام شده در خصوص تعاونی های گردشگری 59
2-5- مروری بر مطالعات پیشین 65
2-5-1- مروری بر مطالعات خارجی 65
2-5-2- مروری بر مطالعات داخلی 67
فصل سوم: روش تحقیق
3-1- روش پژوهش 73
3-2- جامعه و نمونه آماری پژوهش 73
3-3- مراحل و طرح کار 73
3-3-1- طراحی ابزار پژوهش(پرسشنامه) 74
3-3-2- بررسی روایی پژوهش 74
3-3-3- بررسی پایایی پژوهش 74
3-3-4- تجزیه و تحلیل داده ها 75
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
4-1 – مقدمه 77
4-2- تجزیه و تحلیل داده ها 78
4-2-1- تشریح ویژگی آمار توصیفی پاسخگویان به پرسشنامه 78
4-2-2- نتایج آزمون فریدمن برای پاسخ به سئوال اول 81
4-2-3- نتایج آمار توصیفی داده ها برای پاسخ به سئوال دوم 85
4-2-4-بررسی اولویت عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی برای پاسخگویی به سئوال سوم 94
4-3- جمع بندی نتایج تجزیه و تحلیل داده ها 95
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه 97
5-2- نتایج و دستاوردهای پژوهش 97
5-2-1- پاسخ به سئوال اول تحقیق 98
5-2-2- پاسخ به سئوال دوم تحقیحق 102
5-2-3- پاسخ به سئوال سوم تحقیق 104
5-2-4- مقایسه دستاوردهای تحقیق با مطالعات مشابه 105
5-3- نتیجه گیری 107
منابع و ماخذ
پیوستها
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول 2-1: تعاربف کارآفرینی بر حسب سیر زمانی و بعد تأکیدی 23
جدول 2-2: نگرش به توسعه ی کارآفرینی و شاخصهای سنجش آن 30
جدول 2-3: نقش کارآفرینی در مراحل چرخه عمر مقصد 50
جدول 2- 4: عوامل مرتبط در به وجود آوردن فرصت های کارآفرینی در گردشگری 53
جدول 2- 5: جمع بندی تجارب تعاونیهای گردشگری در کشورهای منتخب 60
جدول 3-1: نتایج آزمون آلفای کرونباخ 75
جدول 4-1- نتایج آزمون فریدمن پرسشنامه 82
جدول 4-2- نتایج جدول آزمون فریدمن 82
جدول4-3: نتایج توصیفی داده های تحقیق در خصوص عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی 87
جدول 4-4: نتایج آزمون T تک نمونه ای 88
جدول 4-5- نتایج آزمون فریدمن جهت عوامل اصلی مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونی های گردشگری 94
جدول 4-6- نتایج جدول آزمون فریدمن برای اولویت بندی عوامل اصلی مرتبط بر توسعه کارآفرینی 95
جدول 5-1- مؤلفه های مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونی های گردشگری 99
فهرست اشکال و نمودارها
عنوان صفحه
شکل 2-1 : شمای کلی از فضای کارآفرینی 29
شکل 2-2: نمودار مراحل چرخه عمر مقصد گردشگری 49
شکل 2-3: عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی گردشگری 52
شکل 2-4: مدل مفهومی تحقیق 72
نمودار 4-1- توزیع جنسیت پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 78
نمودار 4-2: توزیع سنی پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 79
نمودار4-3- توزیع تحصیلی پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 80
نمودار4-4- توزیع تجربه کاری پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 81
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
امروزه همه کشورهای جهان به عنوان یک اصل و شاخص توسعه،سعی در افزایش درآمد ملی دارند و برای نیل به این هدف مهم نیز از راهکارهای گوناگون و متعددی با مدیریت کارآمد و تدبیر و هوشمندی سود میجویند.یکی از شناخته شدهترین و محبوب ترین این راهکارها در نزد مسؤولان و دولتها، صنعت گردشگری است.
بسیاری از کشورها، از راه توسعه و گسترش صنعت گردشگری و جذب گردشگران داخلی و خارجی موفق شدهاند، درآمدهای فراوانی به دست آورند و نیز کشور خودشان را به مردم جهان بشناسانند. بهطوری که حتی درآمد بعضی از کشورها، تنها از راه صنعت گردشگری تأمین میشود.برای مثال کشورهای اسکاندیناوی،ترکیه، تایلند، چین و ژاپن و فرانسه از راه جلب گردشگران خارجی درآمد فراوانی بدست میآورند و در این کشورها مقادیر قابل توجهی از درآمد ملی از همین راه تأمین میگردد.
تعاونیهای گردشگری به عنوان تشکلهای غیردولتی در بسیاری از کشورها نقش خود را در توسعه گردشگری به خوبی ایفا کردهاند. این تعاونی ها کلیه مراحل گردشگری مشتمل بر تبلیغات، پذیرش، راهنمایی، اسکان، مسافرت و… مرتبط با گردشگران را به خوبی ساماندهی و برگزار میکنند.
از طرف دیگر امروزه بر نقش مؤثر کارآفرینی در توسعه ی اقتصادی بسیار تأکید میشود. با توجه به اینکه یکی از جنبههای توسعه ی اقتصادی، توسعهی بخش گردشگری میباشد، با تکیه بر نوآوری و با اعمال تغییراتی در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سرمایه گذاری لازم میتوان به کشف بازارهای جدید و ارائه ی محصولات و خدماتی متفاوت پرداخت.مناطق روبه رشدی وجود دارد که دارای ویژگیهای فرهنگی و طبیعی بسیار میباشند و پتانسیل لازم برای شکلگیری و توسعه ی کارآفرینی در بخش گردشگری را دارا میباشند.
لذا در مطالعه پیش رو با توجه به موارد مذکور به دنبال نقش عوامل مرتبط با توسعه كارآفرینی در تعاونیهای گردشگری در استان مازندران میباشد.
1-2- بیان مسئله
یکی از مهمترین برنامهها و مباحثی که همواره، از سوی دولتها مطرح شده است تلاشی برای ایجاد میلیونها فرصت شغلی جدید و مهار نرخ بیکاری بوده است. هر چند تلاش دولتها و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در این بخش بر کسی پوشیده نیست اما آن گونه که طرحهای دولت بر روی کاغذ مشکل بیکاری جوان را در کشور حل کرده است، در عمل محقق نشده و کشور همچنان با بیکاری گسترده به ویژه در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی مواجه است.
بدین رو یكی از مهمترین مشكلات موجود در جامعه امروز ما كه تبعات بسیار شدیدی نیز در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشته، مسأله اشتغال و ایجاد فرصتهای شغلی است. امروزه ایجاد اشتغال بهعنوان یكی از مهمترین شعارهای سیاستمداران مورد توجه بوده و در تبیین اهداف و سیاستهای كلان اقتصادی، نرخ بیكاری، بهعنوان یكی از محوریترین متغیرهای هدف مورد توجه خاص قرار میگیرد، بههمین دلیل از دیرباز یكی از مهمترین دغدغههای دولتها ایجاد فرصتهای شغلی جدید و كاهش نرخ بیكاری بوده و هست. ایجاد اشتغال در كشور باتوجه به ابلاغ سیاستهای اصل44 و تأكید بر خصوصیسازی و كوچككردن دولت، سایر بخشها را نیز دخیل میكند. بخش خصوصی و تعاونی بهعنوان متولیان اصلی ایجاد شغل در كشور مورد توجه قرار گرفتهاند و نقش دولت بهعنوان یك مكانیسم حمایتی و نظارتی مورد توجه می باشد(رحمن زاده،1385).
در این گذار باتوجه به تأكیدات صورت گرفته در سند برنامه چهارم، سند چشمانداز و اصل 44 بخش تعاونی جایگاه ویژهای یافته است كه در خود قابلیت ایجاد مشاغل جدید را داراست، ولی مسأله این است كه صرف تأكید بروی تعاونی شغل ایجاد نمیشود و بایستی سیاستها و راهكارهایی به منظور تشویق افراد برای سرمایهگذاری و مشاركت درنظر گرفته شود تا توسعه و اشتغالزایی تعاونیها در چارچوب برنامههای توسعه ملی قرار گیرد(سازمان مدیریت و برنامه- ریزی کشور، 1382). پس مسأله اصلی نبود چشمانداز روشنی از برنامه اقدامات در زمینه اشتغالزایی در تعاونیهاست، آیا با توسعه تعاونیها و گسترش آنها اشتغال ایجاد میشود؟ جواب این سوال روشن است و مطالب زیادی در این زمینه نگاشته شده است و همه این موارد تأكید براین دارد كه هر اقدامی كارآفرینانه نیست.
کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر بفردی از منابع بهمنظور بهرهگیری از فرصتهاست(مقیمی،1381). در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار که با تحولات و تغییرات سریع و شتابان محیط همراه است، از کارآفرینی بهعنوان موتور توسعه اقتصادی یاد میشود که می تواند سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهرهوری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی شود(ملیتو،1380). تأسیس و فعال نمودن تعاونیها و توسعه فعالیتهای کارآفرینانه در آن باتوجه به توزیع نامتعادل درآمد حاصل از رشد اقتصادی كشور راهحل مناسبی برای توسعه فعالیتهای کارآفرینی و تحقق عدالت اجتماعی است(جعفرزاده و همکاران،1383). تعاونیها علاوه بر ایجاد اشتغال زمینه مناسبی برای شکلگیری مشارکتهای مردمی و گسترش خلاقیت و نوآوری بهمنظور تحقق عدالت اقتصادی واجتماعی می باشند. به این دلیل تعاونیها برای ایجاد و تأمین شرایط و امكانات كار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال كامل، قرار دادن وسایل كار در اختیار افراد قادر به كار ولی فاقد وسایل كار، پیشگیری از تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص برای تحقق عدالت اجتماعی، جلوگیری از كارفرمای مطلق شدن دولت، قرارگرفتن مدیریت و سرمایه و منافع حاصل در اختیار نیروی كار و تشویق و بهرهبرداری مستقیم حاصل كار، پیشگیری از انحصار، احتكار، تورم و اضرار به غیر و… می توانند مثمرثمر باشند(چراغعلی،1383).
یافتهها نشان می دهد تمامی شركتها به تعاونی كارآفرین نیاز ندارند. بعضی از شركتها كسبوكار خود را به نحو احسن و مؤثر و برنامهریزی شده به پیش میبرند، اما بعضی دیگر به یك شوك و القای خلاقیت نیاز دارند. خصوصاً اگر در محیطهای ناآرام و محیطهایی كه دچار تغییرات سریع و آنی شدهاند كار كنند، زیرا چنین محیطهایی غیرقابل پیشینی هستند و برنامهریزی برای آنها مبهم است (شین[1]،2000). خودباوری، ریسکپذیری، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و … از ویژگیهای کارآفرینی در بخش تعاونی است، ولی گروهی از کارشناسان حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت را عامل مهمی در موفقیت کارآفرینان در بخش تعاونی کشورهای درحال توسعه میدانند (لاک[2] و همکاران، 2003). برخی معتقدند که برای ارتقاء توانمندی، دولت باید كمبود نقدینگی و سرمایه کارآفرینی در بخش تعاونی را مورد توجه قرار دهد و به نحو مقتضی این مشكل را حل كند. بسیاری از کارشناسان بر لزوم اجرای برنامههای آموزشی و مشاورهای دولت برای قابلیت آفرینی در میان کارآفرینان بخش تعاونی و هدایت آنان در مسیر کارآفرینی تأکید بهعمل آوردهاند. ولی گروهی از کارشناسان معتقدند که حمایتهای مستقیم دولت به صورت کمکهای مالی بهصورت وامهای کمبهره و بلندمدت، برای توسعه کارآفرینی در کارآفرینی بخش تعاونی ضروری است (هیسریج[3] و همکاران، 2002). برخی نیز معتقدند که نقش دولت برای توسعه کارآفرینی به حمایتهای مالی محدود نمیشود و اجرای همزمان سیاستهای مناسب آموزشی و فرهنگی، اصلاح و تسهیل قوانین مرتبط با کسب و کار، برای پرورش و حضور نیروهای کارآفرین ضروری است (شین، 2000). مطالعات تجربی نشان میدهد، که وامهای دولتی با نرخهای بهره ارزان یا سبب شکلگیری شرکتهای صوری میگردد که در عمل وجود خارجی ندارند، و یا به تأسیس شرکتهای ضعیفی منجر می شوند که عموما قادر به ادامه کار نیستند، بهعلاوه پرداخت وامهای كم بهره و با اقساط بلندمدت، و تأمین تسهیلات بیمه سرمایهگذاری و… از سوی دولت، بدون تلاش در جهت ارتقاء آگاهی عمومی نسبت به استعداد و توانمندی کارآفرینان در عرصههای مختلف اجتماعی – اقتصادی، در بسیاری موارد به هدر دادن منابع است (پیرس[4]، 2003). بررسی سیاست كارآفرینی در کشورهای گوناگون نیز نشان میدهد که استراتژیهای توسعه کارآفرینی در این کشورها بیشتر بر خدمات مشاورهای، تكنولوژی، حمایتهای اطلاعاتی، پیوندهای درونبخشی، ظرفیتسازی علمی، وام و اعتبارات و آموزش قرار دارد(ملیتو،1380). از نظر كورنوال و پرمن[5](1990)، ویژگیهایی كه قادر بوده مانع از تدوین یك استراتژی كارآفرین در تعاونی گردد به سه دسته عوامل محیطی، عوامل داخلی تعاونی و عواملی كه هم در نتیجه محیط خارجی و هم ساختاری و فرایندهای سازمانی هستند میباشد. برخی از صاحب نظران این عوامل را در كمبود رقابت، وجود مراجعین مختلف، مسئولیتپذیری عمومی و اهداف تعاونی میدانند. از سوی دیگر تعاونیها نسبت به سازمانهای انتفاعی امكان كمتری برای حضور در بازار دارند. این امر و عدم رقابت در بازار باعث عدم تمایل آنها به كاهش هزینهها، فعالیت اثربخش و اجرای مؤثر طرحها میگردد. بدون نیروهای رقابتی و بدون توجه به مناسب بودن ایدههای جدید، دلیل اندكی برای نگران بودن درباره از دست دادن اهداف وجود خواهد داشت و علاوه برآن برای كارآفرینی نیز دلیل چندانی وجود نخواهد داشت.
بسیاری از تعاونیها باید رضایت چندین گروه از جمله مشتریان، مالیاتدهندگان، سیاستگذاران، مراجع مختلف دولتی، گروههای ذیربط و دیگران را برآورده سازند. بدلیل بحث و مناظره عمومی كه همواره وجود دارد، برای مدیریت تعاونی دشوار است كه به تصمیمی دست یابد كه ناشی از ارزیابی جامع از استراتژی جایگزین باشد و صلاحیتهای یك استراتژی كارآفرینی رابه هنگام انتخابهای استراتژیك، ارزیابی كند. همچنین در بیشتر کشورها اهداف توسط بخش دولت تدوین میگردد. این اهداف باید توسط قانونگذاران خارج از سازمان تدوین شوند كه حد و مرز مدیریت سازمان را تعیین میكنند. بهعلاوه از آنجایی كه ممكن است چندین گروه خارج از تعاونی، در تعیین مقاصد و اهداف دخیل باشند، لذا اغلب تعابیر مختلفی از این پرسش صورت میگیرد كه منافع عمومی در چیست؟ تعاونی باید در چه جهتی عمل كند؟ انتخاب یك استراتژی كارآفرینی توسط مدیریت یك سازمان غیرانتفاعی دشوار است، زیرا تعابیر چندگانهای از اهداف و مقاصد سازمانی وجود دارد(مقیمی، 1381).
باتوجه به تحقیقات انجام شده در خصوص تشکیل تعاونیها در کشورهای مختلف، اشتغالزایی در سطوح محلی، افزایش درآمد، توسعه کاربریهای صنعتی و تجاری و توزیع جغرافیایی بازارها (کورتنی[6] ، 2002)، جلوگیری از افزایش قیمت محصولات (هیسریج و همکاران، 2002)، کاهش هزینهها و توسعه بخش روستایی، توزیع بهینه کالاها و خدمات، پل ارتباطی بین شهر و روستا، صنعت و کشاورزی، تولیدکننده و مصرفکننده و رونق کشاورزی و بسیج و تخصیص عادلانه منابع، ایجاد تنوع در اقتصاد روستایی، بسترسازی لازم به منظور افزایش ثروت روستائیان و تسهیل توزیع کالاهای تولیدی صنعتی از پیامدهای توسعه و گسترش کارآفرینی در تعاونیها است(کبیری،1383).
گردشگری ابزاری توانمند برای افزایش درآمد ملی كشورهای كمتر صنعتیشده است. در این زمینه ایران و مناطق شمالی آن از جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای بالفعل وسیعی برای گسترش تعاونیهای گردشگری برخوردار است. تعاونیهای گردشگری میتوانند نقش عمدهای در توانمندسازی مردم محلی و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در ارتباط تنگاتنگ با سایر بخشهای اقتصادی ایفا نمایند و در این رابطه میتوان با سیاستگذاری، برنامهریزی و سرمایهگذاری مطلوب به اهداف و دستاوردهای برشمرده شده برای تعاونیهای گردشگری در رویهای پایدار نایل آمد. شرایط بالقوه مناسب برای حضور تعاونیها در عرصه گردشگری کشور بهدلیل ناتوانی پاسخگویی سازمانها و شرکتهای کنونی به ارضاء نیازهای بالقوه متقاضیان قشر متوسط و فقیر جامعه، از مهمترین ضرورتهای این پژوهش است. از طرف دیگر، بخش گستردهای از شوراهای شهر و روستا به گردشگری بهعنوان یک فعالیت تأثیرگذار اقتصادی و فرهنگی توجه دارند و متأسفانه قادر به سازماندهی مناسب برای تقویت آن نمیباشند، در این شرایط نیز تعاونیها میتوانند نقش مهمی ایفا نمایند.
براساس آمار وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی تعداد كل تعاونیهای گردشگری فعال در كشور 177 تعاونی فعال و 112 تعاونی غیرفعال است. استانهای مازندران، گیلان، اردبیل، خوزستان، قم و هرمزگان استانهایی هستند كه هم از نظر تعداد تعاونی فعال و هم غیرفعال در سطح كشور در ردههای اول قرار دارند. بیشترین تعداد و سهم از تعاونیهای كل كشور در استانهای توسعهیافته و كمترین آنها در استانهای كمتر توسعه یافته است. از مجموع 177 تعاونی فعال 70 تعاونی در استانهای توسعهیافته، 68 تعاونی در استانهای درحال توسعه و 39 تعاونی در استانهای كمتر توسعه یافته واقع شدهاند ( فرزین، 1384).
راهبردهای توسعه تعاونیهای گردشگری را میتوان در بازاریابی داخلی و خارجی،تعاونیهای بازاریابی یك جاذبه خاص، تعاونیهای اماكن تفریحی عمومی، تعاونیهای بازاریابی توسط آژانسها، هتلها، مراكز تفریحی و نهادهای محلی جهت حضور در بازارهای خارجی، تشكیل تعاونیهای ارائه خدمــات اقامتی و تورگردانی، تقویت ائتلاف بین بخشهای حملونقل و گردشگری، ایجاد تعاونیهای گردشگری بهمنظور حفظ محیطزیست و توسعه منابع اكوتوریسم، ایجاد تعاونیهای گردشگری روستایی در حوزههای صنایع دستی، ایجاد تعاونیهای گردشگری كشاورزی، تشكیل تعاونیهای گردشگری ورزشی، تشكیل تعاونی برای ایجاد مناطق نمونه گردشگری، تشكیل تعاونیهای مقصد توسط شوراهای شهر و روستا جهت تقویت تلاشهای بازاریابی برای مقصد و تشكیل تعاونی برای اداره موزه ها و سایت موزهها دانست.
براین اساس، مسئله اصلی تحقیق حاضر نقش عوامل مرتبط با توسعه كارآفرینی در تعاونیهای گردشگری و رتبهبندی آنها باتوجه به بسترهای فعلی فعالیت تعاونیها و نقاط قوت و ضعف، همچنین چالشهای موجود بصورت راهكارهای سیاستی، هدایتی، نظارتی و حمایتی خواهد بود. از آنجا که جامعه آماری این تحقیق استان مازنداران میباشد نتایج این تحقیق برای استان مازنداران که دارای جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای گردشگری بالقوه میباشد بسیار مفید واقع میگردد و در واقع با گسترش تعاونی های گردشگری در این استان امید است که ابزاری توانمند برای افزایش درآمد این استان ایجاد گردد و نقش عمدهای را در توانمندسازی مردم محلی استان مازندران و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در آن استان را ایفا نماید.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
به خاطر تغییرهای بنیادی صورت پذیرفته در اقتصاد جهانی از سال 1970 به بعد با محوریت تشدید رقابت جهانی، افزایش میزان عدم اطمینان و رشد در بخش بندی بازار و پیشرفت تكنولوژیكی، یعنی اتوماسیون منعطف و منجر به انتقال فعالیتهای اقتصادی از سازمانهای بزرگ به كوچك، توسعه کارآفرینی الزامی است (خانکا[7]، 2003). با تزلزل بازارهای تولید انبوه در دهه هفتاد، مرگ تولید انبوه اتفاق افتاده و بهبود و انعطافپذیری در روند تولید میسر شده است، وقوع چنین تغییراتی در مسیر توسعه تكنولوژیكی منجر به این امر گردیده كه مقیاس بزرگ، قابلیتهای اقتصادی خود را از دست بدهد (کورتکو[8] و همکاران، 2001). از طرف دیگر، عوامل مؤثر بر حركت به سمت شركت های كوچك در قالب ادله دوگانه فوق خلاصه نگردیده و عوامل دیگری نیز در این بین مؤثر بودهاند (لاک و همکاران، 2003):
- افزایش عرضه ی نیروی كار باعث نزول سطح دستمزدها و سبب افزایش سطح آموزش شده است،
- ایجاد تغییرات در سلیقههای مصرفكنندگان،
- انعطافپذیری در مقررات ورود(سازمانها به بازار كار).
براین اساس پذیرش این حقیقت كه جهان در یك دوره تخریب سازنده یا خلاق بسر میبرد امكانپذیر خواهد بود. از طرف دیگر باتوجه به ماهیت اقتصادی- اجتماعی فعالیت تعاونیها و نیازمندی به حركت تعاونیها بشكل همزمان در حوزههای كارآفرینی شركتی و اجتماعی و همچنین عدم جاذبه كارآفرینی اجتماعی جهت بخش خصوصی(در غالب موارد)، میبایست به نوعی، تقویت این بخش صورت پذیرد. باید توجه داشت كه فعالیت غیرهدفمدار و غیرهدایت شده در روند تأسیس تعاونیها(تاكنون) نیز سبب شده تعاونیها از قابلیت و قدرت كافی جهت فعالیت رقابتی در مقابل بخش خصوصی برخوردار نبوده و توسعه كارآفرینی در این حوزه، فواید عدیده درون سازمانی مرتبط با تعاونیها و تقویت منابع ملی را به دنبال خواهد داشت. بطور خلاصه در بعد نظری یا تئوریك، با تأكید و محوریتدهی به اصول بهرهوری، میتوان اقدام به تبیین ضرورت و اهمیت پرداختن به طرح حاضر جهت بخش تعاون در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریتی، در سطوح خرد و كلان، در قالب برنامههای كوتاه، میان و بلندمدت(حتی استراتژیك بخش تعاون) و هماهنگسازی فعالیتهای درون، بین و فرابخشی نمود.
2-3-1- تعریف گردشگری 37
2-3-2- جاذبه های گردشگری 39
2-3-3- گونه های گردشگری 40
2-3-4- تاریخچه گردشگری 40
2-3-5- اهمیت گردشگری در توسعه کشورها 42
2-3-6- جایگاه کارآفرینی در گردشگری 45
2-3-7- تأثیر کارآفرینی در چرخه عمر محصولات گردشگری 48
2-3-8- عوامل مرتبط بر توسعه فرصت های کارآفرینی در گردشگری 51
2-4- تعاونی و اهمیت آن در گردشگری 54
2-4-1- مفهوم تعاون و تعاونی 54
2-4-2- تعاونی های گردشگری 55
2-4-3- اهداف تعاونی های توریستی 57
2-4-4- انواع تعاونی گردشگری 58
2-4-5- مروری بر مطالعات بهینه کاوی انجام شده در خصوص تعاونی های گردشگری 59
2-5- مروری بر مطالعات پیشین 65
2-5-1- مروری بر مطالعات خارجی 65
2-5-2- مروری بر مطالعات داخلی 67
فصل سوم: روش تحقیق
3-1- روش پژوهش 73
3-2- جامعه و نمونه آماری پژوهش 73
3-3- مراحل و طرح کار 73
3-3-1- طراحی ابزار پژوهش(پرسشنامه) 74
3-3-2- بررسی روایی پژوهش 74
3-3-3- بررسی پایایی پژوهش 74
3-3-4- تجزیه و تحلیل داده ها 75
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
4-1 – مقدمه 77
این مطلب را هم بخوانید :
4-2- تجزیه و تحلیل داده ها 78
4-2-1- تشریح ویژگی آمار توصیفی پاسخگویان به پرسشنامه 78
4-2-2- نتایج آزمون فریدمن برای پاسخ به سئوال اول 81
4-2-3- نتایج آمار توصیفی داده ها برای پاسخ به سئوال دوم 85
4-2-4-بررسی اولویت عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی برای پاسخگویی به سئوال سوم 94
4-3- جمع بندی نتایج تجزیه و تحلیل داده ها 95
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه 97
5-2- نتایج و دستاوردهای پژوهش 97
5-2-1- پاسخ به سئوال اول تحقیق 98
5-2-2- پاسخ به سئوال دوم تحقیحق 102
5-2-3- پاسخ به سئوال سوم تحقیق 104
5-2-4- مقایسه دستاوردهای تحقیق با مطالعات مشابه 105
5-3- نتیجه گیری 107
منابع و ماخذ
پیوستها
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول 2-1: تعاربف کارآفرینی بر حسب سیر زمانی و بعد تأکیدی 23
جدول 2-2: نگرش به توسعه ی کارآفرینی و شاخصهای سنجش آن 30
جدول 2-3: نقش کارآفرینی در مراحل چرخه عمر مقصد 50
جدول 2- 4: عوامل مرتبط در به وجود آوردن فرصت های کارآفرینی در گردشگری 53
جدول 2- 5: جمع بندی تجارب تعاونیهای گردشگری در کشورهای منتخب 60
جدول 3-1: نتایج آزمون آلفای کرونباخ 75
جدول 4-1- نتایج آزمون فریدمن پرسشنامه 82
جدول 4-2- نتایج جدول آزمون فریدمن 82
جدول4-3: نتایج توصیفی داده های تحقیق در خصوص عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی 87
جدول 4-4: نتایج آزمون T تک نمونه ای 88
جدول 4-5- نتایج آزمون فریدمن جهت عوامل اصلی مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونی های گردشگری 94
جدول 4-6- نتایج جدول آزمون فریدمن برای اولویت بندی عوامل اصلی مرتبط بر توسعه کارآفرینی 95
جدول 5-1- مؤلفه های مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونی های گردشگری 99
فهرست اشکال و نمودارها
عنوان صفحه
شکل 2-1 : شمای کلی از فضای کارآفرینی 29
شکل 2-2: نمودار مراحل چرخه عمر مقصد گردشگری 49
شکل 2-3: عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی گردشگری 52
شکل 2-4: مدل مفهومی تحقیق 72
نمودار 4-1- توزیع جنسیت پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 78
نمودار 4-2: توزیع سنی پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 79
نمودار4-3- توزیع تحصیلی پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 80
نمودار4-4- توزیع تجربه کاری پاسخ دهندگان (نمونه آماری) 81
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
امروزه همه کشورهای جهان به عنوان یک اصل و شاخص توسعه،سعی در افزایش درآمد ملی دارند و برای نیل به این هدف مهم نیز از راهکارهای گوناگون و متعددی با مدیریت کارآمد و تدبیر و هوشمندی سود میجویند.یکی از شناخته شدهترین و محبوب ترین این راهکارها در نزد مسؤولان و دولتها، صنعت گردشگری است.
بسیاری از کشورها، از راه توسعه و گسترش صنعت گردشگری و جذب گردشگران داخلی و خارجی موفق شدهاند، درآمدهای فراوانی به دست آورند و نیز کشور خودشان را به مردم جهان بشناسانند. بهطوری که حتی درآمد بعضی از کشورها، تنها از راه صنعت گردشگری تأمین میشود.برای مثال کشورهای اسکاندیناوی،ترکیه، تایلند، چین و ژاپن و فرانسه از راه جلب گردشگران خارجی درآمد فراوانی بدست میآورند و در این کشورها مقادیر قابل توجهی از درآمد ملی از همین راه تأمین میگردد.
تعاونیهای گردشگری به عنوان تشکلهای غیردولتی در بسیاری از کشورها نقش خود را در توسعه گردشگری به خوبی ایفا کردهاند. این تعاونی ها کلیه مراحل گردشگری مشتمل بر تبلیغات، پذیرش، راهنمایی، اسکان، مسافرت و… مرتبط با گردشگران را به خوبی ساماندهی و برگزار میکنند.
از طرف دیگر امروزه بر نقش مؤثر کارآفرینی در توسعه ی اقتصادی بسیار تأکید میشود. با توجه به اینکه یکی از جنبههای توسعه ی اقتصادی، توسعهی بخش گردشگری میباشد، با تکیه بر نوآوری و با اعمال تغییراتی در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سرمایه گذاری لازم میتوان به کشف بازارهای جدید و ارائه ی محصولات و خدماتی متفاوت پرداخت.مناطق روبه رشدی وجود دارد که دارای ویژگیهای فرهنگی و طبیعی بسیار میباشند و پتانسیل لازم برای شکلگیری و توسعه ی کارآفرینی در بخش گردشگری را دارا میباشند.
لذا در مطالعه پیش رو با توجه به موارد مذکور به دنبال نقش عوامل مرتبط با توسعه كارآفرینی در تعاونیهای گردشگری در استان مازندران میباشد.
1-2- بیان مسئله
یکی از مهمترین برنامهها و مباحثی که همواره، از سوی دولتها مطرح شده است تلاشی برای ایجاد میلیونها فرصت شغلی جدید و مهار نرخ بیکاری بوده است. هر چند تلاش دولتها و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در این بخش بر کسی پوشیده نیست اما آن گونه که طرحهای دولت بر روی کاغذ مشکل بیکاری جوان را در کشور حل کرده است، در عمل محقق نشده و کشور همچنان با بیکاری گسترده به ویژه در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی مواجه است.
بدین رو یكی از مهمترین مشكلات موجود در جامعه امروز ما كه تبعات بسیار شدیدی نیز در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشته، مسأله اشتغال و ایجاد فرصتهای شغلی است. امروزه ایجاد اشتغال بهعنوان یكی از مهمترین شعارهای سیاستمداران مورد توجه بوده و در تبیین اهداف و سیاستهای كلان اقتصادی، نرخ بیكاری، بهعنوان یكی از محوریترین متغیرهای هدف مورد توجه خاص قرار میگیرد، بههمین دلیل از دیرباز یكی از مهمترین دغدغههای دولتها ایجاد فرصتهای شغلی جدید و كاهش نرخ بیكاری بوده و هست. ایجاد اشتغال در كشور باتوجه به ابلاغ سیاستهای اصل44 و تأكید بر خصوصیسازی و كوچككردن دولت، سایر بخشها را نیز دخیل میكند. بخش خصوصی و تعاونی بهعنوان متولیان اصلی ایجاد شغل در كشور مورد توجه قرار گرفتهاند و نقش دولت بهعنوان یك مكانیسم حمایتی و نظارتی مورد توجه می باشد(رحمن زاده،1385).
در این گذار باتوجه به تأكیدات صورت گرفته در سند برنامه چهارم، سند چشمانداز و اصل 44 بخش تعاونی جایگاه ویژهای یافته است كه در خود قابلیت ایجاد مشاغل جدید را داراست، ولی مسأله این است كه صرف تأكید بروی تعاونی شغل ایجاد نمیشود و بایستی سیاستها و راهكارهایی به منظور تشویق افراد برای سرمایهگذاری و مشاركت درنظر گرفته شود تا توسعه و اشتغالزایی تعاونیها در چارچوب برنامههای توسعه ملی قرار گیرد(سازمان مدیریت و برنامه- ریزی کشور، 1382). پس مسأله اصلی نبود چشمانداز روشنی از برنامه اقدامات در زمینه اشتغالزایی در تعاونیهاست، آیا با توسعه تعاونیها و گسترش آنها اشتغال ایجاد میشود؟ جواب این سوال روشن است و مطالب زیادی در این زمینه نگاشته شده است و همه این موارد تأكید براین دارد كه هر اقدامی كارآفرینانه نیست.
کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر بفردی از منابع بهمنظور بهرهگیری از فرصتهاست(مقیمی،1381). در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار که با تحولات و تغییرات سریع و شتابان محیط همراه است، از کارآفرینی بهعنوان موتور توسعه اقتصادی یاد میشود که می تواند سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهرهوری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی شود(ملیتو،1380). تأسیس و فعال نمودن تعاونیها و توسعه فعالیتهای کارآفرینانه در آن باتوجه به توزیع نامتعادل درآمد حاصل از رشد اقتصادی كشور راهحل مناسبی برای توسعه فعالیتهای کارآفرینی و تحقق عدالت اجتماعی است(جعفرزاده و همکاران،1383). تعاونیها علاوه بر ایجاد اشتغال زمینه مناسبی برای شکلگیری مشارکتهای مردمی و گسترش خلاقیت و نوآوری بهمنظور تحقق عدالت اقتصادی واجتماعی می باشند. به این دلیل تعاونیها برای ایجاد و تأمین شرایط و امكانات كار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال كامل، قرار دادن وسایل كار در اختیار افراد قادر به كار ولی فاقد وسایل كار، پیشگیری از تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص برای تحقق عدالت اجتماعی، جلوگیری از كارفرمای مطلق شدن دولت، قرارگرفتن مدیریت و سرمایه و منافع حاصل در اختیار نیروی كار و تشویق و بهرهبرداری مستقیم حاصل كار، پیشگیری از انحصار، احتكار، تورم و اضرار به غیر و… می توانند مثمرثمر باشند(چراغعلی،1383).
یافتهها نشان می دهد تمامی شركتها به تعاونی كارآفرین نیاز ندارند. بعضی از شركتها كسبوكار خود را به نحو احسن و مؤثر و برنامهریزی شده به پیش میبرند، اما بعضی دیگر به یك شوك و القای خلاقیت نیاز دارند. خصوصاً اگر در محیطهای ناآرام و محیطهایی كه دچار تغییرات سریع و آنی شدهاند كار كنند، زیرا چنین محیطهایی غیرقابل پیشینی هستند و برنامهریزی برای آنها مبهم است (شین[1]،2000). خودباوری، ریسکپذیری، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و … از ویژگیهای کارآفرینی در بخش تعاونی است، ولی گروهی از کارشناسان حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت را عامل مهمی در موفقیت کارآفرینان در بخش تعاونی کشورهای درحال توسعه میدانند (لاک[2] و همکاران، 2003). برخی معتقدند که برای ارتقاء توانمندی، دولت باید كمبود نقدینگی و سرمایه کارآفرینی در بخش تعاونی را مورد توجه قرار دهد و به نحو مقتضی این مشكل را حل كند. بسیاری از کارشناسان بر لزوم اجرای برنامههای آموزشی و مشاورهای دولت برای قابلیت آفرینی در میان کارآفرینان بخش تعاونی و هدایت آنان در مسیر کارآفرینی تأکید بهعمل آوردهاند. ولی گروهی از کارشناسان معتقدند که حمایتهای مستقیم دولت به صورت کمکهای مالی بهصورت وامهای کمبهره و بلندمدت، برای توسعه کارآفرینی در کارآفرینی بخش تعاونی ضروری است (هیسریج[3] و همکاران، 2002). برخی نیز معتقدند که نقش دولت برای توسعه کارآفرینی به حمایتهای مالی محدود نمیشود و اجرای همزمان سیاستهای مناسب آموزشی و فرهنگی، اصلاح و تسهیل قوانین مرتبط با کسب و کار، برای پرورش و حضور نیروهای کارآفرین ضروری است (شین، 2000). مطالعات تجربی نشان میدهد، که وامهای دولتی با نرخهای بهره ارزان یا سبب شکلگیری شرکتهای صوری میگردد که در عمل وجود خارجی ندارند، و یا به تأسیس شرکتهای ضعیفی منجر می شوند که عموما قادر به ادامه کار نیستند، بهعلاوه پرداخت وامهای كم بهره و با اقساط بلندمدت، و تأمین تسهیلات بیمه سرمایهگذاری و… از سوی دولت، بدون تلاش در جهت ارتقاء آگاهی عمومی نسبت به استعداد و توانمندی کارآفرینان در عرصههای مختلف اجتماعی – اقتصادی، در بسیاری موارد به هدر دادن منابع است (پیرس[4]، 2003). بررسی سیاست كارآفرینی در کشورهای گوناگون نیز نشان میدهد که استراتژیهای توسعه کارآفرینی در این کشورها بیشتر بر خدمات مشاورهای، تكنولوژی، حمایتهای اطلاعاتی، پیوندهای درونبخشی، ظرفیتسازی علمی، وام و اعتبارات و آموزش قرار دارد(ملیتو،1380). از نظر كورنوال و پرمن[5](1990)، ویژگیهایی كه قادر بوده مانع از تدوین یك استراتژی كارآفرین در تعاونی گردد به سه دسته عوامل محیطی، عوامل داخلی تعاونی و عواملی كه هم در نتیجه محیط خارجی و هم ساختاری و فرایندهای سازمانی هستند میباشد. برخی از صاحب نظران این عوامل را در كمبود رقابت، وجود مراجعین مختلف، مسئولیتپذیری عمومی و اهداف تعاونی میدانند. از سوی دیگر تعاونیها نسبت به سازمانهای انتفاعی امكان كمتری برای حضور در بازار دارند. این امر و عدم رقابت در بازار باعث عدم تمایل آنها به كاهش هزینهها، فعالیت اثربخش و اجرای مؤثر طرحها میگردد. بدون نیروهای رقابتی و بدون توجه به مناسب بودن ایدههای جدید، دلیل اندكی برای نگران بودن درباره از دست دادن اهداف وجود خواهد داشت و علاوه برآن برای كارآفرینی نیز دلیل چندانی وجود نخواهد داشت.
بسیاری از تعاونیها باید رضایت چندین گروه از جمله مشتریان، مالیاتدهندگان، سیاستگذاران، مراجع مختلف دولتی، گروههای ذیربط و دیگران را برآورده سازند. بدلیل بحث و مناظره عمومی كه همواره وجود دارد، برای مدیریت تعاونی دشوار است كه به تصمیمی دست یابد كه ناشی از ارزیابی جامع از استراتژی جایگزین باشد و صلاحیتهای یك استراتژی كارآفرینی رابه هنگام انتخابهای استراتژیك، ارزیابی كند. همچنین در بیشتر کشورها اهداف توسط بخش دولت تدوین میگردد. این اهداف باید توسط قانونگذاران خارج از سازمان تدوین شوند كه حد و مرز مدیریت سازمان را تعیین میكنند. بهعلاوه از آنجایی كه ممكن است چندین گروه خارج از تعاونی، در تعیین مقاصد و اهداف دخیل باشند، لذا اغلب تعابیر مختلفی از این پرسش صورت میگیرد كه منافع عمومی در چیست؟ تعاونی باید در چه جهتی عمل كند؟ انتخاب یك استراتژی كارآفرینی توسط مدیریت یك سازمان غیرانتفاعی دشوار است، زیرا تعابیر چندگانهای از اهداف و مقاصد سازمانی وجود دارد(مقیمی، 1381).
باتوجه به تحقیقات انجام شده در خصوص تشکیل تعاونیها در کشورهای مختلف، اشتغالزایی در سطوح محلی، افزایش درآمد، توسعه کاربریهای صنعتی و تجاری و توزیع جغرافیایی بازارها (کورتنی[6] ، 2002)، جلوگیری از افزایش قیمت محصولات (هیسریج و همکاران، 2002)، کاهش هزینهها و توسعه بخش روستایی، توزیع بهینه کالاها و خدمات، پل ارتباطی بین شهر و روستا، صنعت و کشاورزی، تولیدکننده و مصرفکننده و رونق کشاورزی و بسیج و تخصیص عادلانه منابع، ایجاد تنوع در اقتصاد روستایی، بسترسازی لازم به منظور افزایش ثروت روستائیان و تسهیل توزیع کالاهای تولیدی صنعتی از پیامدهای توسعه و گسترش کارآفرینی در تعاونیها است(کبیری،1383).
گردشگری ابزاری توانمند برای افزایش درآمد ملی كشورهای كمتر صنعتیشده است. در این زمینه ایران و مناطق شمالی آن از جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای بالفعل وسیعی برای گسترش تعاونیهای گردشگری برخوردار است. تعاونیهای گردشگری میتوانند نقش عمدهای در توانمندسازی مردم محلی و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در ارتباط تنگاتنگ با سایر بخشهای اقتصادی ایفا نمایند و در این رابطه میتوان با سیاستگذاری، برنامهریزی و سرمایهگذاری مطلوب به اهداف و دستاوردهای برشمرده شده برای تعاونیهای گردشگری در رویهای پایدار نایل آمد. شرایط بالقوه مناسب برای حضور تعاونیها در عرصه گردشگری کشور بهدلیل ناتوانی پاسخگویی سازمانها و شرکتهای کنونی به ارضاء نیازهای بالقوه متقاضیان قشر متوسط و فقیر جامعه، از مهمترین ضرورتهای این پژوهش است. از طرف دیگر، بخش گستردهای از شوراهای شهر و روستا به گردشگری بهعنوان یک فعالیت تأثیرگذار اقتصادی و فرهنگی توجه دارند و متأسفانه قادر به سازماندهی مناسب برای تقویت آن نمیباشند، در این شرایط نیز تعاونیها میتوانند نقش مهمی ایفا نمایند.
براساس آمار وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی تعداد كل تعاونیهای گردشگری فعال در كشور 177 تعاونی فعال و 112 تعاونی غیرفعال است. استانهای مازندران، گیلان، اردبیل، خوزستان، قم و هرمزگان استانهایی هستند كه هم از نظر تعداد تعاونی فعال و هم غیرفعال در سطح كشور در ردههای اول قرار دارند. بیشترین تعداد و سهم از تعاونیهای كل كشور در استانهای توسعهیافته و كمترین آنها در استانهای كمتر توسعه یافته است. از مجموع 177 تعاونی فعال 70 تعاونی در استانهای توسعهیافته، 68 تعاونی در استانهای درحال توسعه و 39 تعاونی در استانهای كمتر توسعه یافته واقع شدهاند ( فرزین، 1384).
راهبردهای توسعه تعاونیهای گردشگری را میتوان در بازاریابی داخلی و خارجی،تعاونیهای بازاریابی یك جاذبه خاص، تعاونیهای اماكن تفریحی عمومی، تعاونیهای بازاریابی توسط آژانسها، هتلها، مراكز تفریحی و نهادهای محلی جهت حضور در بازارهای خارجی، تشكیل تعاونیهای ارائه خدمــات اقامتی و تورگردانی، تقویت ائتلاف بین بخشهای حملونقل و گردشگری، ایجاد تعاونیهای گردشگری بهمنظور حفظ محیطزیست و توسعه منابع اكوتوریسم، ایجاد تعاونیهای گردشگری روستایی در حوزههای صنایع دستی، ایجاد تعاونیهای گردشگری كشاورزی، تشكیل تعاونیهای گردشگری ورزشی، تشكیل تعاونی برای ایجاد مناطق نمونه گردشگری، تشكیل تعاونیهای مقصد توسط شوراهای شهر و روستا جهت تقویت تلاشهای بازاریابی برای مقصد و تشكیل تعاونی برای اداره موزه ها و سایت موزهها دانست.
براین اساس، مسئله اصلی تحقیق حاضر نقش عوامل مرتبط با توسعه كارآفرینی در تعاونیهای گردشگری و رتبهبندی آنها باتوجه به بسترهای فعلی فعالیت تعاونیها و نقاط قوت و ضعف، همچنین چالشهای موجود بصورت راهكارهای سیاستی، هدایتی، نظارتی و حمایتی خواهد بود. از آنجا که جامعه آماری این تحقیق استان مازنداران میباشد نتایج این تحقیق برای استان مازنداران که دارای جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای گردشگری بالقوه میباشد بسیار مفید واقع میگردد و در واقع با گسترش تعاونی های گردشگری در این استان امید است که ابزاری توانمند برای افزایش درآمد این استان ایجاد گردد و نقش عمدهای را در توانمندسازی مردم محلی استان مازندران و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در آن استان را ایفا نماید.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
به خاطر تغییرهای بنیادی صورت پذیرفته در اقتصاد جهانی از سال 1970 به بعد با محوریت تشدید رقابت جهانی، افزایش میزان عدم اطمینان و رشد در بخش بندی بازار و پیشرفت تكنولوژیكی، یعنی اتوماسیون منعطف و منجر به انتقال فعالیتهای اقتصادی از سازمانهای بزرگ به كوچك، توسعه کارآفرینی الزامی است (خانکا[7]، 2003). با تزلزل بازارهای تولید انبوه در دهه هفتاد، مرگ تولید انبوه اتفاق افتاده و بهبود و انعطافپذیری در روند تولید میسر شده است، وقوع چنین تغییراتی در مسیر توسعه تكنولوژیكی منجر به این امر گردیده كه مقیاس بزرگ، قابلیتهای اقتصادی خود را از دست بدهد (کورتکو[8] و همکاران، 2001). از طرف دیگر، عوامل مؤثر بر حركت به سمت شركت های كوچك در قالب ادله دوگانه فوق خلاصه نگردیده و عوامل دیگری نیز در این بین مؤثر بودهاند (لاک و همکاران، 2003):
- افزایش عرضه ی نیروی كار باعث نزول سطح دستمزدها و سبب افزایش سطح آموزش شده است،
- ایجاد تغییرات در سلیقههای مصرفكنندگان،
- انعطافپذیری در مقررات ورود(سازمانها به بازار كار).
براین اساس پذیرش این حقیقت كه جهان در یك دوره تخریب سازنده یا خلاق بسر میبرد امكانپذیر خواهد بود. از طرف دیگر باتوجه به ماهیت اقتصادی- اجتماعی فعالیت تعاونیها و نیازمندی به حركت تعاونیها بشكل همزمان در حوزههای كارآفرینی شركتی و اجتماعی و همچنین عدم جاذبه كارآفرینی اجتماعی جهت بخش خصوصی(در غالب موارد)، میبایست به نوعی، تقویت این بخش صورت پذیرد. باید توجه داشت كه فعالیت غیرهدفمدار و غیرهدایت شده در روند تأسیس تعاونیها(تاكنون) نیز سبب شده تعاونیها از قابلیت و قدرت كافی جهت فعالیت رقابتی در مقابل بخش خصوصی برخوردار نبوده و توسعه كارآفرینی در این حوزه، فواید عدیده درون سازمانی مرتبط با تعاونیها و تقویت منابع ملی را به دنبال خواهد داشت. بطور خلاصه در بعد نظری یا تئوریك، با تأكید و محوریتدهی به اصول بهرهوری، میتوان اقدام به تبیین ضرورت و اهمیت پرداختن به طرح حاضر جهت بخش تعاون در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریتی، در سطوح خرد و كلان، در قالب برنامههای كوتاه، میان و بلندمدت(حتی استراتژیك بخش تعاون) و هماهنگسازی فعالیتهای درون، بین و فرابخشی نمود.