کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



بتواند آن را بپذیرد تا ادامه مسیر زندگی را به شکل پیش آمده بپیماید.

تجربه تایید کرده است که آموزش شیوه های مقابله با استرس در افزایش میزان تاب آوری در چالش های زندگی، نظیر معلولیت ها مؤثر است با آموزش شیوه های مقابله با استرس و آگاهی از چگونگی استفاده از این مهارت ها می توان نگرانی ها و استرس هاس فکری را بهبود بخشید و آموزش برخورد مناسب با مسائل استرس زای زندگی در ایجاد تعاملات درست، ضامن بهبودی مسائل روانی مانند انواع افسردگی و اضطراب در افراد معلول می باشد.

1-2 بیان مسئله

روانشناسی سلامت در سا ل های اخیر اهمیت زیادی برای نحوه ی مواجهه با تنیدگی و چالش های زندگی در بهبود وضعیت سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی افراد قائل شده و یكی از بهترین شیوه ها را حمایت های جمعی، تقویت پاسخ های مقابله ای وتوانمندی های شناختی آنان می داند)آلوی و ریسكیند، 2006). در ایران بیماری های مزمن همچون بیماریهای رایج در جانبازان با توجه به شرا یط مزمن بودن، صعب العلاجی، درمان ناپذیر بودن و هزینه درمان بالا به بیماری های خاص شهرت دارند، که نزدیك به نیم درصد از جمعیت کشوررا تشكیل می دهند. از جمله فشارهای روانی که به این بیماران وارد می شود، شامل طولانی مدت بودن درمان و مراجعه همیشگی به مراکز بهداشتی درمانی، وقتگیر بودن، عوارض ناشی از درمان، ازدست دادن شغل، ناتوانی نسبت به انجام فعالیتها و…است. تحقیقات نشان داد که بسیاری از بیماری های جسمی، تغییر شكل اندام ها، از بین رفتن برخی توانا یی ها و معلولیت ها می تواند به عنوان منبع استرس زا عمل نماید. پژوهش ها نشان می دهد بخش معناداری از جمعیت مبتلا به درد مزمن از افسردگی،ناسازگاری و استرس های اجتماعی و محیط خانوادگی رنج می  برند)آرنت، 2002).

حمایت اجتماعی به عنوان مهیا بودن افرادی تعریف می شود که فرد به آنها اطمینان کرده و احساس می کند به عنوان یك فرد، مورد احترام است و شرایط استرس زا، منابع روانشناختی مهمی به حساب آورده می شود ) شعاع کا می،1392). حمایت اجتماعی را مفهومی چند بعدی می دانندکه هر دو بعد واقعی و تصوری را در بر می گیرد ) علی پور، 1385).رایج ترین انواع حمایت اجتماعی که توسط پژوهشگران معرفی شده و در تحقیقات متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند، شامل سه مقولة حمایت اجتماعی عاطفی ،ابزاری، و اطلاعاتی می باشد )درنتا و همكاران،2006).حمایت اجتماعی می تواند تأثیرات آسیب زای محرک های استرس زا بر سیستم ایمنی بدن را کاهش دهد ) ولمن و گولیا، 1999 ؛ به نقل از قدسی،1382). بدین معنی، کسانی که از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، سیستم ایمنی بدنشان نیز قوی تر بوده و در نتیجه دیرتربیمار شده و در صورت ابتلا به بیماری، زودتر بهبود می یابند)علی پور، 1385).از دیگر متغییرهای مؤثر بر سلامت روانی راهبردهای مقابله ای است.پژوهش های متعدد به شناسایی رابطه بین انواع راهبردهای مقابله ای با آسیب های روانشناختی پرداخته اند و کاربرد برخی از شیوه های مقابله ای را در بهبود سلامت روانی و جسمانی و کاهش آثار منفی تنیدگی در خلال موقعیتهای تنیدگی زای زندگی و رفاه روانشناختی مؤثر دانسته اند) کاسیدی،؛ دمپسی، 2002 ؛ به نقل از پناغی و همكاران، 1387). راهبردهای مقابله ای یك تلاش شناختی رفتاری است، که برای کاهش یا تحمل فشار درونی یا بیرونی که به وسیله عوامل فشارآور ایجاد شده است، بكار می رود) استورا،2006).

امروزه تقریباً تمامی افراد با واژه استرس آشنایی دارند، چرا که جزو جدایی ناپذیر زندگی انسان شده و انسان از کودکی با موقعیت های تنش زا مواجه است. مرگ نزدیكان، حوادث غیر مترقبه، بی کاری و ناکامی های متعدد، از جمله موقعیت هایی هستند که به ایجاد استرس می انجامد با وجود اینكه منابع استرس را نمی توان از بین برد، ولی با شناخت آن می توان راه های مقابله ی موثر را اتخاذ کرد و از تاثیرات منفی آن کاست.یكی از راه های مقابله با استرس، حمایت اجتماعی است که نشان دهنده ی تمایل فرد به در میان گذاشتن مشكلاتش با دیگران و طلب حمایت برای مقابله با مشكل است )خدایاری فرد، پرند، 1390).

از آنجا که درمان مشكلات روانشناختی پرهزینه اند و درمان طولانی مدتی را می طلبند، پیشگیری از این اختلالات و شناسایی عوامل خطر و کنترل آنها ضرورت می یابد. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را قابلیت ارتباط موزون هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب تعریف کرده و بر این باورند که سلامت روان، صرفاً نداشتن بیماری های روانی نیست، بلكه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربیات زندگی به صورت انعطاف پذیر و معنی دار است)صالحی، 1386). حمایت اجتماعی و استفاده صحیح از شیوه های مقابله با استرس به عنوان یك سپر و عامل محافظت کننده در برابر پیامدهای منفی شرایط تنش زا و کاهش آ ثار منف ی تنیدگی در خلال موقعیتهای تنیدگی زای زندگی و رفاه روانشناختی می تواند مؤثر واقع شود. چنانجه در برخی از بررسی ها نشان داده شده که، افراد دارای حمایت اجتماعی بالا، کشمكش های میان فردی کمتری دارند و در رویارویی با رخدادهای فشارزا به طور مؤثری مقابله می نمایند و نشانه های کمتری از آشفتگی یا افسردگی را نشان می دهند)مونرو و همكاران، 1986). از سویی برخی از پژوهشگران معتقدند هرچه حمایت اجتماعی بیشتر باشد استفاده از روشهای مقابله با استرس نیز افزایش می یابد آنان همچنین به نقش مقابله با استرس در صورت افزایش حمایت اجتماعی در مشاغل حساس و پراسترس تاکید می کنند)اکوچیان و همكاران، 1387). بررسی ارتباط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و رویدادهای استرس زای زندگی بابیماریهای روانی از جمله افسردگی، نشان می دهدکه میزان حمایت اجتماعی با نرخ افسرد گی، همبستگی منفی داشته و میانگین حمایت اجتماعی در افراد افسرده، به طور معناداری پایین تر از افراد غیرافسرده می باشد . بدین ترتیب، به نظر می رسد که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندگی در بروز یا تشدید آسیبهای روانشناختی، خصوصا افسردگی دارد)بخشانی و همكاران،1382).بررسی های انجام شده در زمینه نقش عوامل روانشناختی در توانبخشی و سازگاری پس از ضایعه نخاعی نشان داده اند که این عوامل در سازگاری با بیماریهای مزمن و پیامدهای آن دارای اهمیت هستند. به ویوه طرز تلقی بیمار از چگونگی ؛

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 بیماری خود و شیوه سازگاری با آن و منابع حمایتی بیرونی مانند دریافت حمایتهای اجتماعی بسیار مهم می باشد)تریشمن،1980 ؛بامباردییر و دامیكو، 1991 ؛ به نقل از ابراهیمی و همكاران، 1381).اگرچه بیماریهای مزمن مانند ضایعات نخاعی، قطع عضو، ترکش ها و امواج بر جا مانده از انفجارات جنگی و… و پیامدهای آسیب زای آن از جمله افسردگی به عنوان شرایط فشارزا تلقی می شوند، لیكن این واکنش ها پیامدهای گریز ناپذیر این بیماریها نیستد بلكه بستگی به قدرت عوامل خنثی کننده شرایط فشارزا مانند دریافت حمایت های اجتماعی و توانایی راهبردهای مقایله با این شرایط فشارزا دارد) فرانك و همكاران، 1987 ؛ الیوت و همكاران،199 1؛ به نقل ازابراهیمی و همكاران، 1381). هرچند بررسی هایی به صورت مقطعی بر روی گروه محدودی از جانبازان در این رابطه انجام گرفته از جمله پژوهش ابراهیمی و همكارانش(1381)، اما این در حالی است که ما در این پژوهش به بررسی آثار حمایت های اجتماعی و چگونگی استفاده از راهبردهای مقابله ای توسط جانبازان محترم هشت سال دفاع مقدس می پردازیم و به دنبال این هستیم که دریابیم آیا میزان حمایت اجتماعی و استفاده از شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان رابطه دارد؟

3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق

 

سلامت روان شرکت کنندگان در جنگ یک خطّ پژوهشی و مداخله ای در جهان است و سالیانه قسمت اعظم پژوهش ها را به خود اختصاص می دهد.چون که شیوع اختلالات روانشناختی در بین حادثه دیدگان در جنگ همیشه نگران کننده است.سعی و تلاش برای درک آسیب دیدگان روانشناختی ناشی از جنگ و کمک به آن ها نیازمند مداخلات روانشناسی و روانپزشکی و همایت اجتماعی است تا وضعیت سلامت آن ها بهبود و ارتقا حفظ گردد.

جنگ تحمیلی هشت ساله ضایعات و صدمات فیزیکی و عوارض نا مطلوب روانی و اجتماعی را نیز به آورده است که تا سالیان دراز ممکن است تداوم یابد. جنگ  در واقع، یکی از عوامل تأثیر گذار بر میزان شیوع، زمان شروع و سیر اختلالات روانی و رفتاری به حساب می آید زیرا حضور در جنگ منجر به مواجه فرد با موقعیت های بی نهایت حادثه ساز و خطرناک می گردد. یکی از این اختلالات، اختلال استرس پس از حادثه است که به دنبال فشارها و آسیب های جنگ ایجاد شده و به میزان زیادی با شدت و وسعت این آسیب ها در ارتباط بوده و در عرض چند ماه پیشرفت می کند.

از آنجایی که اختلال استرس پس از سانحه یک اختلال بسیار مهمی است که می تواند کلیًت فرد را تحت تأثیر قرار داده و به تبع نه تنها افرادی ک مستقیماٌ درگیر جنگ بوده اند بلکه خانواده ی آن ها نیز بعد از جنگ به دلیل همان آثار روانی و اجتماعی ناشی از حضور در جنبه های جنگ نیز در معرض خطر قرار می گیرد به نحوی که این امر می تواند تأثیرات زیان باری برای آسایش روانی و اجتماعی دیگر اعضای خانواده شخص دچار مشکل شود.

بررسی  پیوسته ی وضعیت روحی و روانی ، اجتماعی و اقتصادی جانبازان یکی از وظایف با اهمیت نهادهای حمایتی است . در این مسیر ، یافتن راهکارهایی برای حل و

این مطلب را هم بخوانید :

سایت دانلود پایان نامه - فصل مشکلات جانبازان  و کاهش نگرانی‌های آنان ضروری است . فراهم کردن امکانات ورزشی و دیگر فعالیت‌های جمعی ،  هنری ،  فرهنگی و تفریحی نیز می‌تواند بر تقویت روحیه  ی این عزیزان تاثیر قابل ملاحظه‌ای داشته باشد .

مطالعه ی  پیوسته  و انجام پژوهش‌های ادامه دار درباره  ی وضعیت اجتماعی ،  اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی جانبازان  و خانواده‌هایشان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ، از دیگر کارهایی است که می‌تواند در این زمینه  ، کشور ما را  به نتایجی اندیشیده شده  رهنمون شود و مقدمه‌ای برای برنامه‌ریزی‌های آتی  آن باشد. انجام این تحقیق و پژوهش های مشابه می توانند به مسولین ذیربط نسبت به شناخت جانبازان و تأثیر حمایت اجتماعی در کاهش استرس و افسرودگی کمک نماید.

4-1 اهداف تحقیق

اهداف اصلی :

  • تعیین رابطه حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان هشت سال دفاع مقدس

اهداف فرعی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-06-31] [ 08:05:00 ب.ظ ]




چكیده:

هدف از پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با پرخاشگری و اضطراب کودکان آنها در مقطع پیش دبستانی استان البرز، شهر فردیس می باشد. جامعه مورد بررسی تعداد 60 نفر از کودکان مشغول به تحصیل در مقطع پیش دبستانی به همراه مادران آنها می باشند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند، پرسشنامه پرخاشگری واحدی و همچنین پرسشنامه اضطراب اسپنس و دیگران بود كه هر دو برای كودكان می باشد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با کمک نرم افزار آماری 21SPSS و LISREL8. 8 استفاده شد. آمار توصیفی که شامل جداول فراوانی، نمودارهای شاخص پراکندگی و نمودارهای شاخص گرایش مرکزی و آمار استنباطی جهت تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس برای بررسی متغیرهای مستقل بر روی متغیر پیش بین از رگرسیون گام به گام استفاده شد. سطح معنی داری01/0= a و 05/0=a به منظور آزمون فرضیه ها در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد شیوه سهل گیر با ضریب مسیر 0.19- پرخاشگری را پیش بینی میکند و شیوه مستبد با ضریب مسیر 0.53 پرخاشگری را پیش بینی میکند. و  شیوه مستبد با ضریب مسیر 0.25 اضطراب را پیش بینی می نماید. این ارتباطات نشان می دهند فرضیه کلی پژوهش تایید شده است و بین شیوه های فرزند پروری با اضطراب و پرخاشگری كودكان پیش دبستانی رابطه وجود دارد.

كلید واژه : شیوه های فرزندپروری، پرخاشگری. اضطراب ، كودكان پیش دبستانی

1-1 مقدمه

تأثیر خانواده به عنوان اولین و مؤثرترین واحد اجتماعی بر فرزندان امری بدیهی و مشخص است و تردیدی نیست كه خانواده به عنوان قویترین سیستم بر پایه ریزی و شكل گیری شخصیت و فرآیندهای درونی فرزند تأثیر عمیق و به سزایی دارد و آنها را شكل می دهد بسیاری از ویژگی های شخصیتی كودك تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی و شیوه های فرزندپروری والدین است. (پارسا،1387؛305)

محیط خانواده با ثبات گرم و آزادمنش باعث الگوی رفتاری خودرهبری، نبودن تنش، وجود آرامش روحیه واقع گرا، ابتكار، استقلال عمل، رقابت با همتایان می شود و محیط خانواده با گذشت حمایت كننده باعث الگوی رفتاری تأخیر در بلوغ، نداشتن خودرهبری، نبودن احساس مسئولیت، كمبود اعتماد به نفس می شود و محیط خانواده سختگیر. خودكامه باعث الگوی رفتاری اطاعت كوركورانه یا آزادی پرخاشجویانه، كشاكش بر سر وابستگی طغیان آشكار و نهان می شود. (پارسا،1387؛305)

با توجه به تحقیقات انجام شده معلوم شده که فرزندپروری دو جنبه گسترده دارد:

جنبه اول: پرتوقع بودن.

بعضی از والدین معیارهای عالی برای فرزندان خود دارند و از آنها توقع دارند تا این معیارها را برآورده سازند. برخلاف این دسته از والدین، والدین دیگری هستند که توقع کمی از فرزندان خود دارند.

جنبه دوم: پاسخدهی است.

برخی از والدین نسبت به فرزندان خود پذیرا هستند و به درخواست­های آنها پاسخ می دهند. آنها معمولاً با فرزندانشان به بحث آزاد می پردزاند و در مقابل بعضی از والدین هم، طرد کننده و  بی اعتنا هستند (ماسن و همکاران، ،1391؛650).

حال که مهمترین کانون رشد و تربیت کودک خانواده است پس چه باید کرد؟ قدری تأمل برانگیز است. طفل با امکانات بالقوه ارثی پا به محیط خانواده می گذارد و بعد این محیط است که با قدرت های رفتاری از بدو تولد و حتی قبل از آن او را احاطه کرده و فرآیند اجتماعی شدن به برکت تعامل با تک تک اعضای خانواده می باشد و از طرف دیگر والدین با ایجاد روابط عاطفی سالم و سازنده، ابراز محبت و پذیرش کودک و با تعیین ملاک های با ثبات از رفتارهای مطلوب بهترین و مؤثرترین شیوه های اجتماعی شدن و بقای یک تربیت صحیح را فراهم کنند (ماسن و همکاران، ،1391؛650).

روی هم رفته والدینی خوب هستند که سعی در شناخت نیازهای جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی و اقتصادی فرزندانشان داشته باشند و با در نظر گرفتن شرایط و نیز جوانب و عواقب آن به رفع آن نیازها بپردازند و با مراجعه به متخصصین امر و مطالعه آثار دانشمندان در زمینه های مربوط به تربیت کودکان بهترین روشها را برای تربیت فرزندانشان برگزینند و در پرورش شخصیت آنان تلاش نمایند (كدیور، 1390؛276).

انسان موجودی سلطه طلب و خطرناک است. این موجود از ترکیب توانایی های ذهنی[1] و تناسب عضلانی و چالاکی توانسته است با مهارت اما بی رحمی به چنین مرتبتی از قدرت دست یابد. اما حتی همین ویژگی ها به تنهایی ضامن استیلا و بقای او نیستند، در ورای همه ی این ها نیرویی عظیم و پویا نهفته است که او را به رقابت و پیروزی و موفقیت سوق می دهد. هرگاه سدی در برابر این نیروها قرار گیرد و یا جریان آن به نحوی مختل شود، این نیروی نهفته به جای آنکه تحلیل برود، وسعت می یابد و تقویت می گردد. نتیجه ی این تقویت، خشم است. متأسفانه در حالیکه نیروی نهفته در رفتار خشمگینانه، ضامن رقابت انسان با جهان پیرامونش است و او را از کناره گیری و انزوا برحذر می کند اما ریشه در سیر تکاملی گذشتة ما دارد و با توانایی های ارزشمند ذهنی ما بی ارتباط است به همین دلیل نیز وقتی خشم عرصه ی تاخت و تاز می یابد، عقل سلیم[2]، آداب پسندیده، احترام به قانون و جامعه به باد فراموشی سپرده می شود. خشم می تواند سازنده و یا مخرب باشد. دکتر روان شناس آنتونی استور یادآوری می کند که خشم سرکوب شده، می تواند به شکل افسردگی، تنش و یا بیماری های جسمی تظاهر کند. (كدیور، 1390؛276).

اضطراب در واقع ترس و بیمی كلی مبهم و بسیار ناخوشایند است آدم های بسیار مضطرب خیلی نگران هستند ولی اضطرابشان لزوماً لطمه ای به عملكردشان نمی زند اختلالات اضطرابی اختلالاتی هستند كه در آنها بی قراری حركتی (از جا پریدن، لرزش، ناآرامی) بیش فعالی (گیجی، تند زدن قلب، و گاهی عرق كردن) و بیمناكی

 دیده می شود تقریباً 1/19 میلیون نفر از بزرگسالان 18 تا 54 ساله آمریكایی یعنی حدوداً 3/13 درصد این گروه سنی اختلال اضطرابی دارند (سانتراگ،2013 ؛ 188) اما به رغم این شیوع بالا،بسیاری از کودکان دچار اختلالهای اضطرابی بدون درمان باقی                   می مانند.(ماناسیز،2008؛71)،و یکی از مهمترین دلایل این موضوع عدم تشخیص دقیق علایم اضطرابی کودکان توسط والدین ونیز عدم توانایی کامل کودکان در بروزحالت های اضطرابی و گزارش آن ها به درمانگر است(بالدوین و همكاران،2007؛252).

در پهنه زندگی، محیط اجتماعی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد كه مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران كودكی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را بوجود می آورند. كودكان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران نحوه كنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند برای مثال اذعان به ترس رویارویی و سپس مقابله با آن در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد كودك است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد ترس و اضطراب چالش های طبیعی رشد برای رسیدن به بلوغ فردی است(كندال،1384؛158).

1-2 بیان مساله

در دهه­های اخیر ، تحقیقات بسیاری در مورد اثرات شیوه­های فرزندپروری والدین بر رشد کودک انجام گرفته است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط را فراهم می­کند. کودک در خانواده نگرش­های اولیه را درباره جهان فرا می­گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می­یابد، شیوه­های سخن گفتن را می­آموزد ، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می­گیرد و سرانجام نگرش­ها، اخلاق و روحیاتش شکل می­گیرد و اجتماعی می­شود (هیبتی،1381؛92). اکثر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده بویژه والدین می­باشد. به عبارت دیگر وجود مشکلات رفتاری کودک به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روش­های تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آنها با فرزندان ارتباط دارد (گلگلی،1391؛102).

پژوهشگران نشان داده­اند که در بین عوامل مختلف شکل­گیری شخصیت ، شیوه­های فرزندپروری، از مهم­ترین و بنیادی­ترین عوامل محسوب می­شوند (نوابی نژاد،1384؛58). از سوی دیگر اهمیت سنین پیش از دبستان مورد تاکید و توجه بسیاری از نظریه­پردازان و روان­شناسان رشد کودک واقع شده است. آنها بر این باورند که کودک قبل از پنج سالگی به 80% رشد نهایی خود می­رسد و هوش، استعداد، مهارت، خلق و خو و شخصیت وی در این دوران شکل می­گیرد ( شفیع آبادی،1381؛83).گزل[3] معتقد است کودکان از سنین پنج تا شش سالگی نسخه کوچک فردی هستند که درآینده خواهند بود . به عبارت دیگر ، گزل بیشترین تاکید را بر اهمیت دوران پیش­دبستانی دارد و سهم حیاتی این دوره را در شکل­گیری شخصیت کودک گوشزد می­کند. چرا که پایه­های راستین شخصیت، در سنین پیش­دبستانی استوار می­شود (مولوی و همکاران، 1385؛15).

بامریند[4] (1966،1971) الگوی نسبتاً متفاوتی برای سبکهای تربیتی ارائه کرده است:

الف- سبک تربیتی استبدادی (والدین خودکامه و مستبد) : والدین واجد این سبک تربیتی         می­کوشند تا رفتار کودک را طبق ارزش­ها و معیارهای مطلق و سنتی، کنترل و ارزیابی کنند. از ویژگیهای این سبک تربیتی ، اطاعت و فرمانبرداری، پرهیز از تشویق­های کلامی و کاربرد روش­های انضباطی سخت و زورمندانه است (رحمانی ، 1390؛69 ).

ب- سبک تربیتی قاطع و اطمینان بخش: والدین دارای یک سبک تربیتی تلاش می کنند تا به فعالیتهای کودک جهت­گیری­های روشن و محکم همراه با آزادی­های معقول و محدودیت­­های منطقی بدهند. همچنین می­کوشند تا در اجرای برنامه­ها از دلایل و توضیحات منطقی استفاده کنند (رحمانی ، 1390؛69).

ج- سبک تربیتی سهل گیر و بی بند و بار: والدین واجد این سبک تربیتی سعی بر آن دارند که محیطی پذیرا ، تاییدکننده و آرام برای کودکان خود بوجود آورنده به رغم این جنبه های مثبت تربیتی ، آنان از کودکان خود در زمینه مسئولیت­های اجتماعی، تصمیم­گیری و اجرای برنامه­ها انتظارات معینی ندارند (رحمانی ، 1390؛69).

پرخاشگری[5] نوعی گرایش در پاسخ به خشم است. طبق نظریه روان کاوی[6]، پرخاشگری  سائقه ای ناشی از ناکامی است و بنابر نظریه یادگیری اجتماعی، پاسخی است آموخته شده که دارای حکمت هاییدیگری نیز از جمله دفاع و دفع خطراتی است که بقا و ادامه زندگی را تهدید کند و اگر مهار نشود و به راه های صحیح هدایت نگردد و همین ابزار دفاعی موجب آسیب های جبران ناپذیری می شود.

خانواده و شیوه های تربیتی والدین تأثیر خیلی مهمی بر روی چگونگی ابراز خشم و میزان پرخاشگری و میزان کنترل پرخاشگری دارد.

سه روش فرزندپروری که شامل آزادگذاری مطلق[7] استبدادی[8] و اقتدارمنطقی[9] است، این سه روش از یک جهت نحوه ارتباط اعضای خانواده را مشخص می سازد و از جهت دیگر در طرز ارتباط آنها با هم تأثیر می کند (رحمانی ، 1390؛73).

طرز برخورد افراد یک خانواده با هم در پرورش شخصیت و رفتار کردن نفوذ شدید دارد. چون فرزندان از درون خانواده یاد می گیرند و می آموزند، علاوه بر آن که خشم سائقه ای ناشی از آن است که نگرش ها، برداشت ها، عوامل محیطی، خانوادگی، عوامل درونی و عاملین خشونت منجر به خشونت می شوند. وقتی که خشم عرصه تاخت و تاز یابد عقل سلیم، آداب پسندیده، احترام به قانون و جامعه به باد فراموشی سپرده می شود. کنترل خشم و پرخاشگری در انسان می تواند باعث جلوگیری از بروز آسیب های ناشی از این امر باشد، بروز خشم در انسان می تواند عوامل متعددی را دربرگیرد و این توجه خاص تا حدودی به دلیل اهمیت اجتماعی مسئله خشم است (رحمانی ، 1390؛73).

از نظر اجتماعی در عصری که سلاح های هسته ای به صورت گسترده در دسترس است حتی یک اقدام پرخاشگرانه نیز می تواند فاجعه به بار آورد. تاکنون گفته شد خشم می تواند در تمامزمینه های زندگی انسان وجود داشته باشد و این نکته حائز اهمیت است که چگونه می توان آن را نمایان کرد و چطور آن را کنترل کرد (کریمی ، 1384؛119).

دیر زمانی است که معلوم شده برخی از گرایش­های تربیتی والدین با پیدایش رفتارهای غیرانطباقی کودکان رابطه دارد (بکر[10] ، 1969) و (فرانز[11] ، 1991) پژوهش­های بسیاری که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکان و روش­های تربیتی انجام شده ، نشان می­دهند که روش­های تربیتی والدین اثرات طولانی بر

این مطلب را هم بخوانید :

منابع تحقیق درباره انقلاب مصر، کرامت انسان، ساختار دانش رفتار، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. والدینی که اجازه نمی­دهند کودک ابزار وجود یا اظهار نظر کنند، مانع بروز هیجانات و احساسات درونی کودک می­شوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده ، مضطرب و پریشان و پرخاشگر خواهند شد (احمدیان، 1384؛58).

از مسائل مبتلا به بسیاری از خانواده­ها مساله­­­ی پرخاشگری کودکان و ابراز خشم و خشونت نسبت به والدین ، برادران و خواهران و حتی افراد کوچه ، مدرسه و خیابان است. رفتار آنان به­گونه­ای است که موجبات رنج و زحمت والدین را فراهم آورده و در مواردی وضعی پدید می­آوردند که دیگر قابل دفاع نیست و سبب شرمندگی اولیای آنهاست. یکی از شایع­ترین مشکلات رفتاری که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران می­شود و بهداشت روانی فرد ، خانواده و جامعه را مختل می کند پرخاشگری است (قائمی ،1383؛223 ).

پرخاشگری، عدم کنترل رفتار در برابر موقعیت­های ناخواسته می باشد. به اعتقاد هیلگارد پرخاشگری به رفتاری اطلاق می­شود که هدف از آن نابود کردن خود یا افراد و یا صدمه رساندن به آنان (جسمانی یا زبانی) است (اتكینسون ، 1388؛125) . بدلیل رشد نایافتگی کافی دستگاه عصبی و عدم تحول روانی کامل در کودکان، رفتار آنان نیز در تحول و تغییر خواهد بود. از آنجا که کودک به رشد فکری لازم دست نیافته است ، لذا نمی تواند مانند بزرگسالان بر رفتار خود کنترل داشته باشد (نساجی زاده،1385؛20) .

اساساً پرخاشگری در دوران کودکی تا حدودی عادی است ، ولی بتدریج کودک با رشد شخصیتی برخورد مسلط می­شود. گاهی پرخاشگری اولین علامت یک افسردگی است ولی اغلب واکنشی است انفجاری و آتشین نسبت به محرومیت و ناکامی ، چون کودک نمی­تواند به تعویق افتادن خواسته­های خود را تحمل کند. پرخاشگری شدید ممکن است به علت احساس رنجش کودک در اثر بی­عدالتی یا تبعیض اولیاء باشد. (نساجی زاده،1385؛20).

شیوه­های فرزندپروری و تعاملات والدین با همدیگر و با کودک می تواند در کاهش یا افزایش پرخاشگری موثر باشد. تربیت نادرست والدین یکی از عوامل موثر در ایجاد پرخاشگری است. عدم ارائه جهت کافی ، داشتن رابطه سرد ، تبعیض میان کودکان ، کتک­زدن و بدرفتاری والدین با کودکان پرخاشگری را تشدید می­کند (فرجاد،1389؛201). اما غالباً کشمکش­های درونی و تضادهای وی در مقابل عوامل آزاردهنده یا احساس عجز و ناتوانی موجد پرخاشگری است (نساجی زاده ،1385؛21).

مددی (1387)، نشان داد که برنامه آموزش مدیریت استرس به والدین دارای نوجوانان با اختلال سلوک مفید است و باعث بهبود روابط والدین- فرزند می­شود.سبحانی (1385)، در تحقیقات خود با عنوان اثربخشی برنامه آموزش خانواده در تغییر نگرش مادران نسبت به رفتار پرخاشگرانه فرزندان­شان تفاوت معناداری در پیش­آزمون و پس­آزمون پیدا کرد و این نشانگر ارتقای بهداشت روانی خانواده­ها بود (داستانی و همکاران،1389؛29).

از انواع پرخاشگری که در اوایل سال­های پیش دبستانی پدیدار می شود ” پرخاشگری خصمانه ” است که شامل  دو حالت پرخاشگری آشکار و رابطه­ای می­باشد. پرخاشگری آشکار فیزیکی و کلامی شامل رفتارهای خصمانه نظیر زدن ، هل دادن، لگد زدن و نیز تهدید به انجام این اعمال به صورت کلامی است. ” پرخاشگری رابطه­ای ” شکلی از پرخاشگری است که فرد پرخاشگر با هدف برهم زدن روابط دوستانه و بین فردی قربانی ، اقدام به پخش شایعات یا بدگویی یا وادار کردن افراد به قطع ارتباط با فرد می­نماید و از این طریق باعث منزوی شدن او می­گردد . پرخاشگری دلایل متعددی دارد که یکی از این دلایل اضطراب است بطور کلی اضطراب نتیجه استرس­های مداومی است که در طول زمان در فرد باقی می­ماند. پرخاشگری بدنی با اضطراب رابطه مثبت دارد، یا می توان گفت افرادی که پرخاشگری بدنی بالایی از خود نشان می­دهند، میزان اضطراب بیشتری را هم تجربه می­کنند. نکته اساسی این است که بین اضطراب و پرخاشگری بدنی، رابطه­ای مستقیم وجود دارد.کودکان مضطرب نمی­توانند کودکان آرامی باشند، آنها رفتارهایی پرخاشگرانه از خود بروز می­دهند (رجب پور ،1390؛20).

“اضطراب” یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشا ناشناخته ، که به فرد دست می­دهد و شامل عدم اطمینان ، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است. وقوع مجدد موقعیت­هایی که قبلاً

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




5-2 اختلالات اضطرابی مبتنی بر DSM-5………………………………………………………………………………….. 44

6ـ2 درآمدی بر اضطراب……………………………………………………………………………………………………………………. 48

7 ـ2 تاریخچه اضطراب………………………………………………………………………………………………………………………. 50

8 ـ2 تعریف اضطراب…………………………………………………………………………………………………………………………. 51

9 ـ2 اضطراب از دیدگاههای مختلف………………………………………………………………………………………………… 52

10 ـ2 رویكردهای نظری به اضطراب………………………………………………………………………………………………. 54

11 ـ2 كنار آمدن با اضطراب……………………………………………………………………………………………………………. 57

12 ـ2 مكانیزمهای دفاعی………………………………………………………………………………………………………………….. 57

13 ـ2 عكس العمل‌های حاصل از اضطراب…………………………………………………………………………………….. 60

14 ـ2 تجارب اضطراب بر انگیزه………………………………………………………………………………………………………. 62

15 ـ2 اختلالات اضطرابی…………………………………………………………………………………………………………………. 63

16 ـ2 درمان های اختلالات اضطرابی…………………………………………………………………………………………….. 69

17-2 پیشینة تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………… 74

فصل سوم

روش­شناسی

1-3 طرح تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………………… 86

2-3 جامعه تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………………… 87

3-3 نمونه و روش نمونه­گیری………………………………………………………………………………………………………… 87

4-3 ابزار اندازه­گیری………………………………………………………………………………………………………………………… 88

5-3 روش تجزیه و تحلیل……………………………………………………………………………………………………………….. 90

فصل چهارم

         استخراج و تحلیل داده‌های تجربی

1-4 آمار توصیفی…………………………………………………………………………………………………………………………….. 94

2-4 تحلیل­های روان­سنجی…………………………………………………………………………………………………………….. 99

فصل پنجم

بحث و نتیجه‌گیری

1-5 بحث و نتیجه‌گیری………………………………………………………………………………………………………………….. 120

2-5 محدودیت­های تحقیق………………………………………………………………………………………………………………. 124

 

3-5 پیشنهادهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………………….. 124

منابع…………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 125

پیوست……………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 129

چکیده

در این تحقیق، به «روایی تشخیصی فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا -2(MMPI-2RF) در گروه اختلالات خلقی» پرداخته شده است. سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح می­شود کهآیا فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا-2 (MMPI-2RF) در افراد با اختلالات خُلقی دارای روایی تشخیصی است؟روش تحقیق حاضر، در حیطه مطالعات روان­سنجی جای گرفته که زیرمجموعه‌ روش پژوهش روش­شناختی است. جامعه آماری تمامی زنان و مردان مراجعه­كننده به مراكز مشاوره و كلینیك­های درمانی كه به روان­شناس، روان­پزشك و یا روان­درمانگر به منظور درمان اختلالات خُلقی مراجعه نموده­اند، تشکیل می­دهند کهبا استفاده از روش نمونه­گیری هدفمند تعداد 60 نفر از مراکز و کلینیک­های درمانی، بیمارستان­های روان­پزشکی و … انتخاب خواهد شد. ابزار اندازه­گیری در این تحقیق فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا – 2 (MMPI-2RF) که دارای روایی و اعتبار مطلوبی می­باشند. مدل آماری مورد استفاده در تحقیق حاضر برای تعیین روایی تشخیصی، ضریب حساسیت، ضریب وضوح­گرایی و ضریب صحت می­باشد. در نهایت، یافته­های تحقیق نشان داد که با استفاده از روش ضریب حساسیت، ضریب وضوح­گرایی و ضریب صحت، مقیاس­های نارسایی هیجانی، هیجانات منفی مختل­کننده، هیجانات مثبت، ضعف روحیه، ناخوشیو … دارای روایی تشخیصی بوده و می­توانند افراد دارای اختلالات خلقی را از دیگر گروه­های هنجاری تشخیص دهند.

واژه­های كلیدی: رواییتشخیصی،فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا -2( mmpi-2rf)، اختلالات خلقی

1-1 مقدمه

در حوزة آسیب‌شناسی روانی[1] و روان‌شناسی بالینی[2] مباحث متعددی مورد بررسی قرار گرفته و وظایف و تكالیف گوناگونی بعهدة این دو رشته علمی، قرار دارد. آسیب‌شناسی روانی علمی است كه در آن كوشش می‌شود با توجه به اصول اساسی روان‌شناسی،‌ رفتار نابهنجار كشف و علل آن مورد بررسی واقع شود (آزاد، 1388).

در این میان، در حیطه آسیب­شناسی روانی می­توان به اختلالات خلقی اشاره نمود. به نظر می‌رسد ژنتیک، محیط اولیه، نوروبیولوژی و فرایندهای روانیو اجتماعی از عوامل مهم و مؤثر در اختلالات خُلقی می­باشند؛ به نظر می‌رسد برخی از مواد مخدر تفریحی و داروها نیز باعث ایجاد یا بدتر شدن علایم می‌شوند. پژوهش حاضر بر روی نقش نوروبیولوژی متمرکز شده است، اگر چه هیچ علت ارگانیک مجزایی یافت نشد. ترکیب بسیار محتمل علائم، بحث‌هایی را در مورد اینکه آیا تشخیص نشان دهنده یک اختلال واحد است یا تعدادی از سندرم‌های گسسته، برانگیخته شده است (بیکیر[3]، 2006).

نقطه اتکای درمان، داروهای ضد افسردگیاست، که عمدتاً فعالیت (گیرنده (بیوشیمی) گیرندهدوپامین) و (گاهی اوقات سروتونین) را سرکوب می‌کنند.درمان روانیو توانبخشی حرفه‌ای و اجتماعی نیز در درمان مهم هستند. در موارد جدی ترکه امکان ایجاد خطر برای شخص بیمار وجود دارد، ممکن است به بستری اجباری نیاز باشد، اگر چه ماندن در بیمارستان در حال حاضر کوتاه تر و کمتر از آن چیزی است که زمانی مرسوم بود(کویل، 2006).

این اختلال عمدتاً خلق را بی­ثبات می­کند، اما معمولاً به مشکلات مزمن در رفتار و احساسات نیز می‌انجامد. افراد مبتلا، اختلالاتی همچونافسردگیو اختلال اضطرابرا نشان می­دهند و در نتیجهمشکلات اجتماعی از قبیل بیکاری طولانی مدت، فقر و بی­خانمانی در آن­ها مشاهده می­شود.امید به زندگیمتوسط افراد مبتلا به این اختلال به دلیل افزایش مشکلات در سلامت روان­شناختی، جسمی و نرخ خودکشیبالاتر (حدود ۵درصد) ۱۲ تا ۱۵ سال کمتر از کسانی که مبتلا به آن نیستند (بیکیر، 2006).

از سویی دیگر، همواره از دیرباز به کاربرد آزمون­های روان­شناختی تأکید شده و تلاش­های متعددی پیرامون شناسایی روایی و اعتبار ابزارهای روان­شناختی انجام گرفته است. اولین تحقیق در زمینه روایی ابزارهای روان­شناختی به اقدامات ترمن و اوتیس[4] در سال 1917 باز می­گردد (کایلوت، بوکاکینی، واریلا، دیویس و روستو[5]، 2010). کاربرد پرسشنامه­های شخصیتی در زمینه رفتارهای بزهکاری به­عنوان اقدامی مؤثر شناخته می­شود. این ابزارها در سنجش گرایش­های پرخاشگری، اختلالات شخصیت و گرایش به سوء استفاده از مواد کاربردهای فراوانی را به نمایش گذاشته است و هر چند که برای اولین مرتبه در غربالگری نیروهای پلیس به کار برده می­شدند ولی امروزه به­عنوان ابزارهایی معتبر در توصیف و تبیین رفتارهای بزهکاری به کار برده می­شوند (گلیدر[6]، 2005).

در فرایند سنجش روانشناختی، با تأكید بر رویكرد درمانی، همواره به شناسایی و تشخیص مشكلات و عوارض روانشناختی پرداخته شده و تلاش می­گردد، با

این مطلب را هم بخوانید :

ارتباط برقرار کردن با مخاطبان سخنرانی تشخیص دقیق بتوان بستر مناسبی را برای ارائه خدمات درمانی فراهم ساخت. در مواقعی كه سنجش روانشناختی مسیر نادرستی را طی كند و به­گونه­ای دقیق، شناسایی عوارض روانشناختی یا علائم و نشانگان[7] اختلالات روانشناختی را مورد غفلت قرار دهد. آنگاه تشخیص مشكلات و اختلالات روانشناسی نادرست بوده و بدون هیچ شكی ارائه خدمات مشاوره و روان­درمانی، از بازدهی اندكی برخوردار است (كامكاری و شُكرزاده، 1392).

این ابزارکه عمدتاً برای ارزیابی ابعاد پایه­ای اختلال شخصیت در جمعیت­های بالینی طراحی شده است،  می­تواند در جهت ارزیابی بیماران با دامنه وسیعی از سایر اختلالات روان­پزشکی شامل اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، اختلال سوء مصرف مواد، اختلال جسمانی شکل و اختلالات بالینی از قبیل اسکیزوفرنیک و اختلال وسواس- اجبار نیز مناسب باشد. بیمارانی با این مشکلات را در بخشهای بیماران بستری، بخش بیماران سرپائی، مراکز بهداشت روانی می­توان یافت. فُرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا-2 (MMPI-2RF) همچنین برای ارزیابی مشکلات مذکور در مراجع قانونی نیز کاربرد دارد.از این­رو، در تحقیق حاضر به بررسی روایی تشخیصی فُرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه­سوتا-2 (MMPI-2RF) در افراد با اختلالات خُلقی پرداخته شده است.

2-1 بیان مساله

از دیرباز به کاربرد آزمون­های روان­شناختی تأکید شده و تلاش­های متعددی پیرامون شناسایی روایی ابزارهای روان­شناختی انجام گرفته است. اولین تحقیق در زمینه روایی ابزارهای روان­شناختی به اقدامات ترمن و اوتیس[8] در سال 1917 باز می­گردد. ترمن و اوتیس به دنبال این بودند تا بتوانند روایی پیش­بین آزمون­های هوشی را در زمینه موفقیت شغلی نیروهای پلیس و آتش­نشانی تعیین نمایند. از آن زمان تا به حال پژوهش­های متعددی در زمینه ویژگی­های روان­سنجی ابزارهای روان­شناختی انجام گرفته است و این سنت دیرینه توسط پژوهشگران در حیطه­های آسیب­های اجتماعی و آسیب­های روانی ادامه یافته است (کایلوت، بوکاکینی، واریلا، دیویس و روستو[9]، 2010).

استفاده از ابزارهای روان­شناختی برای غربالگری روان­شناختی در نیروهای پلیس و آتش­نشانی که در سال 1967 در ایالات متحده آمریکا رسمیت پیدا نمود به کاربرد ابزارها و پرسشنامه­های روان­شناختی تأکید داشته و از آن­ها به­عنوان شیوه مناسب در غربالگری روان­شناختی استفاده می­شد. در استفاده از پرسشنامه­های شخصیتی در راستای غربالگری روان­شناختی نیروهای پلیس می­توان به پرسشنامه شخصیتی چندوجهی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




1-6-2- مکانیسم­های دفاعی.. 13

1-6-2-1- تعریف مفهومی: 13

1-6-2-2- تعریف عملیاتی: 14

1-6-3- رضایت از زندگی.. 14

1-6-3-1- تعریف مفهومی: 14

1-6-3-2- تعریف عملیاتی: 14

1-7- متغیرهای پژوهش… 14

فصل دوم: مروری بر ادبیات و پیشینه پژوهش

2-1- پیش درآمد. 16

2-2- طرحواره 16

2-3- تعریف یانگ از طرحواره 17

2-4- طرحواره­های ناسازگار اولیه. 18

2-5- ریشه­های تحولی طرحواره­ها 19

2-6- حوزه­های طرحواره­های ناسازگار اولیه. 20

2-6-1- حوزه اول: بریدگی و طرد. 20

2-6-2- حوزه دوم: خود گردانی و عملکرد مختل.. 23

2-6-3- حوزه سوم: محدودیت­های مختل.. 24

2-6-4- حوزه چهارم: دیگر جهت مندی.. 25

2-6-5- حوزه پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری.. 26

2-7- طرحواره­ها و جنسیت.. 27

2-8- بیولوژی طرحواره­های ناسازگار اولیه. 28

2-9- طرحواره درمانی.. 28

2-10- نظریه های مختلف درباره طرحواره 30

2-11- مکانیسم­های دفاعی.. 31

2-12- سبک­ها و عمده­ترین مکانیسم­های دفاعی.. 32

2-13- مکانیسم­های دفاعی عمده از نظر فروید. 34

2-14- رویکردهای مکانیسم های دفاعی.. 35

2-14-1- الگوی تحولی: 36

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

2-14-2- الگوی سلسله­مراتبی: 36

2-15- تعریف زندگی.. 37

2-16- رضایت از زندگی.. 37

2-17- وجوه رضایت از زندگی.. 39

2-18- پیشینه مطالعات انجام شده در داخل و خارج از کشور. 40

2-18-1- پیشینه پژوهش در داخل کشور. 40

2-18-2- پیشینه پژوهش در خارج از کشور. 42

فصل سوم: روش اجرای پژوهش

3-1- پیش درآمد. 48

3-2- روش پژوهش… 48

3-3- جامعه آماری.. 48

3-4- نمونه آماری و شیوه نمونه­گیری.. 48

3-5- روش اجرا و جمع­آوری اطلاعات.. 49

3-6- ابزار پژوهش… 49

3-6-1- پرسشنامه طرحواره­های ناسازگار اولیه یانگ(YSQ). 49

3-6-2- پرسشنامه سبک­های دفاعی (DSQ-40). 50

3-6-3- پرسشنامة رضایت از زندگی(SWLS). 51

3-7- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات.. 52

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده­ها

4-1- پیش درآمد. 54

4-2- یافته­های توصیفی.. 54

4-3- یافته­های استنباطی.. 58

فصل پنجم: نتیجه­گیری و پیشنهادات

5-1- پیش درآمد. 69

5-2- مروری کوتاه بر مسئله و هدف پژوهش… 69

5-3- بحث و نتیجه­گیری.. 70

5-4- محدودیت­های پژوهش… 78

5-5- پیشنهادها 79

این مطلب را هم بخوانید :

5-5-1- پیشنهادهای پژوهشی.. 79

5-5-2- پیشنهادهای کاربردی.. 80

منابع

منابع فارسی.. 82

منابع لاتین.. 85

پیوست­ها

پیوست شماره (1): پرسشنامه طرحواره یانگ-فرم کوتاه (YSQ-SF). 93

پیوست شماره (2): پرسشنامه پرسشنامه ی سبک های دفاعی (DSQ-40): 98

پیوست شماره (3): پرسشنامه رضایت از زندگی (SWLS) 101

پیوست شماره (4): مشخصات دموگرافیک: 101

چکیده انگلیسی………………103

مقدمه

یکی از ساختارهای اساسی که اهمیت ویژه­ای برای فهم نقش شناخت در روابط دارد، طرحواره است (چاتاو و ویشمن، 2009). نظریه طرحواره­های معناگذاری، بر این باور است که شناخت و طرحواره­ها خاستگاه آغازین پردازش اطلاعات بوده و پردازش شناختی به کمک طرحواره­های موجود در فرد هدایت می­شوند (فتی و همکاران، 1384). طرحواره عبارت است از ساختاری شناختی برای ادراک، سازمان­دهی، پردازش و       بهره­برداری از اطلاعات، معنادهی به تجربه­ها و کنترل رفتار (اتکینسون، 2000؛ ترجمه براهنی و همکاران، 1385؛ تیم ب، 2010). از جمله سازه­های مهم و جدید که به بررسی سبک پردازش شناختی و نحوه اثرگذاری آن بر پردازش هیجانی در انسان می­پردازد؛ سازه طرحواره­های ناسازگار اولیه[1] می­باشد. طرحواره­های ناسازگار الگوهای هیجانی و شناختی خود آسیب­رسان در فرد هستند که در ابتدای رشد و تحول در در ذهن شکل گرفته و در مسیر زندگی تکرار می­شوند. این طرحواره­ها زمانی به وجود می­آیند که نیازهای اساسی روانشناختی جهان شمول (دلبستگی­ایمن، خودگردانی، آزادی در بیان نیازها، هیجان­های سالم، خودانگیختگی، محدودیت­های واق­بینانه) برآورده نشوند (لطفی، 1385).

طرحواره­های مطرح شده توسط یانگ[2]، با توجه به پنج نیاز هیجانی به پنج حوزه: 1. بریدگی و طرد،       2. خودگردانی و عملکرد مختل،3. محدودیت­های مختل،4. دیگر جهت­مندی و5. گوش­به­زنگی بیش از حد و بازداری تقسیم می­شود. زمانی که این طرحواره­ها فعال می­شوند؛ می­توانند بر ادراک و واقعیت تأثیرگذارند و تحریف شناختی ایجاد کنند. بنابراین تحقیقات تاکنون مشخص کردند که طرحواره­ها موجب سوگیری شیوه­های پردازش شناختی شده و بر آسیب­پذیری فرد نسبت به آشفتگی روانی اثر می­گذارند. یکی از عوامل دیگری که طرحواره­ها را تحت تأثیر قرار می­­دهد، جنسیت است زیرا هیجان­­­های جنسی در هر جامعه­ای بخشی از فرهنگ آن جامعه می­باشد. همزمان با رشد کودک، در شرایطی که رابطه کودک با همسالانش پیچیده­تر می­شود؛ کودک مهارت­هایی را کسب می­کند که خاص جنسیت اوست و اقدام به فعالیت­هایی می­کند که جامعه برای جنسیت او در نظر گرفته است (ژانگ[3]، 2011).

شناخت درمانگران معتقدند که طرحواره­های ناسازگار اولیه قدیمی­ترین مؤلفه شناختی محسوب می­شوند و حتی گاهی اوقات پیش از آن­که کودکان زبان را بیاموزند، شکل می­گیرند و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر هوشیاری اعمال می­کنند و حتی افکار خودآیند دارند (کاظمی، 1390). از آن­جا که طرحواره­ها مانند چهارچوبی برای پردازش اطلاعات به کار می­روند و تعیین­کننده واکنش­های عاطفی افراد نسبت به موقعیت­های زندگی و روابط بین فردی می­باشند؛ گفته شده که با شادکامی[4] رابطه دارند. به عنوان مثال   گفته شده که کسانی که در زندگی خود نگرش مثبت دارند؛ اطلاعات مربوط به زندگی­شان را به شکلی    طبقه­بندی می­کنند که منتهی به نتایج لذت بخش می­گردد. اما کسانی که در زندگی نگرش منفی دارند؛ به   جنبه­های منفی زندگی گرایش بیشتری دارند (شیروانی، 1390). طرحواره­ها در عمیق­ترین سطح شناخت، معمولاً بیرون از سطح آگاهی عمل می­کنند و فرد را به لحاظ روانشناختی نسبت به آشفتگی­هایی چون اضطراب، افسردگی، ارتباطات ناکارآمد، اعتیاد و اختلالات روان­تنی آسیب­پذیر می­سازند (تیم[5]، 2010).

یانگ، بر این باور است که طرحواره­های ناسازگار در افراد به تجربه رویدادهای منفی در زندگی منجر       ­می­شود و حضور چنین رویدادهایی در زندگی شخص، باعث احساس فشار­روانی بیش از حد و نارضایتی از زندگی می­شود. کسانی که از طرحواره­های ناسازگار به طور افراطی استفاده می­کنند بیشتر تحت تأثیر فشار روانی از جمله (اضطراب و افسردگی) در زندگی قرار می­گیرند (شیروانی، 1390). از این رو می­توان گفت: موفقیت دانشجویان در دوره­های تحصیلی تا حد زیادی به طرحواره­های شناختی و نگرش مثبت بستگی دارد. اکثر پژوهشگران عرصه شادکامی در این موضوع که نگرش مثبت، در انسان تأثیر قابل ملاحظه­ای بر تمام  جنبه­های شخصیتی، چگونگی فعالیت و همچنین چگونگی واکنش­های آن­ها به تمام حوادث زندگی دارد، اتفاق نظر دارند. در عین حال این موضوع نیز امر پذیرفته شده­ای است که طرحواره­ها با حوادث منفی و فشارهای روانی زندگی تعامل دارند و هنگامی که طرحواره­های ناسازگار اولیه فعال می­شوند، سطوحی از هیجان­ها منتشر شده و مستقیم یا غیرمستقیم منجر به اشکال مختلفی از آشفتگی­های شناختی نظیر اضطراب و افسردگی بین فردی می­شود. از طرفی با افزایش طرحواره­های شناختی ناسازگار، شیوع برخی از ناگویی­های هیجانی افزایش می­یابد و حضور چنین اختلالاتی به افت عملکرد افراد در تحصیل منجر می­شود (کاظمی، 1390).

مكانیسم­های دفاعی[6] نقش مهمی در آسیب­شناسی و شكل­گیری انواع اختلالات روانپزشكی دارند.             مكانیسم­های دفاعی اولین بارتوسط فروید مطرح  شدند. وایلنت كه یكی از نظریه­پردازان مطرح در زمینه         مكانیسم­های دفاعی است، عقیده دارد دفاع­های سازش­یافته با سلامت جسمانی، رضایت از زندگی و کیفیت     روابط دوستانه در ارتباط است. وی عقیده دارد همانگونه كه از آزمون­های هوش (IQ) جهت سنجش هوش    استفاده می­شود می­توان از دفاع­ها نیز به عنوان شاخص تعیین سلامت جسم و روان استفاده كرد)وایلانت[7]، 2000). هر چه میزان رضایت از زندگی بالاتر باشد فرد معتقد تجربه عواطف و احساسات مثبت است. افرادی که رضایت از زندگی بالاتری دارند از سبک­های مقابله­ای مؤثرتر و مناسب­تر استفاده می­کنند، عواطف و احساسات عمیق­تری را تجربه می­کنند و از سلامت عمومی بالاتری برخوردارند و عدم رضایت از زندگی با وضعیت سلامتی ضعیف­­تر، علائم افسردگی، مشکلات شخصیتی رفتارهای نامناسب بهداشتی و وضعیت و وضعیت ضعیف اجتماعی همبسته است (مالتبی، 2004). در سال­های اخیر، رضایت از زندگی نسبت به اعصار اولیه بسیار پیچیده­تر شده است و عده رو به افزایشی از نارضایتی از زندگی رنج می­برند. شناخت طرحواره­ها که اولین درون دادهای نقش بسته در بستر شکل­گیری شخصیت و موتور محرکه فرد برای بروز رفتارهای متفاوت می­باشند؛ همچنین بررسی نحوه شکل­گیری طرحواره­ها چه به صورت سازگار و چه به صورت ناسازگار بسی جای تأمل دارد. با توجه به توضیحات مندرج، انتظار می­رود طرحواره­های ناسازگار اولیه و مکانیسم­های دفاعی به عنوان متغیرهای مهم شناختی، آثار عمیقی بر روابط و رضایت از زندگی اشخاص داشته باشند. بدین جهت، فراهم آوردن راه حل­هایی مناسب برای شناخت ساختار اولیه طرحواره­ها و بروز   مکانیسم­های دفاعی برای شکل­گیری رفتار و رضایت از زندگی بسیار حائز اهمیت می­باشد.

1-2- بیان مسئله

یانگ (2006) آن دسته از طرحواره­هایی را که به رشد و شکل­گیری مشکلات روانشناختی می­انجامد، طرحواره­های ناسازگار اولیه می­نامد. این طرحواره­ها الگوهای شناختی و هیجانی خود آسیب­رسانی هستند که از جریان اولیه رشد آغاز شده، در طول زندگی تداوم می­یابند (نوردال[8] و همکاران، 2005). این طرحواره­ها موجب سوگیری در تفسیر افراد از رویدادها می­شوند و در آسیب­شناسی روانی بین فردی، این سوگیری­ها خود را به صورت سوءتفاهم­ها، نگرش­های تحریف­شده، گمانه­های نادرست و هدف­ها و چشم­داشت­های    غیرواقع­بینانه نشان می­دهد (یوسفی و همکاران، 1389). از آنجایی­که این طرحواره­ها شامل عقاید زیربنایی فرد در مورد ارتباط با اشخاص مهم زندگی­اش هستند، دارای طبیعتی بین فردی­اند (شهامت و همکاران، 1389؛ تیم ب، 2010). افراد به شدت تمایل دارند اطلاعات را بر اساس آن­چه هیزل مارکوس «طرحواره خود» نامیده، سازماندهی نمایند: یعنی تعمیم شناختی درباره خود که از تجربه­های گذشته نشأت می­گیرد و پردازش اطلاعات مربوط به خود را سازماندهی می­کند (ارونسون، 1999؛ ترجمه شکرکن، 1386). طرحواره­های ناسازگار اولیه، در عمیق­ترین سطح شناخت اغلب در خارج از حیطه هوشیاری، عمل می­کنند و باعث آسیب­پذیری فرد در برابر افسردگی، اضطراب، مشکلات ارتباطی، اعتیاد، اضطراب اجتماعی، سوءمصرف مواد، اختلال­های خوردن، اختلال وحشتزدگی همراه با ترس از مکان­های باز و اختلال­های سایکوسوماتیک می­شوند (نوردال و همکاران، 2005؛ تیم ب،2010؛ بهرامی­احسان و بهرامی­زاده، 2011).

یانگ و همکاران (2003)، 15 طرحواره ناسازگار اولیه را در پنج گروه سازمان­یافته مطرح نمودند: گروه اول (بریدگی/ طرد)[9] شامل زیر مجموعه­های رهاشدگی/ بی ثباتی[10]، محرومیت هیجانی[11]، بی­اعتمادی / بدرفتاری[12]، انزوای اجتماعی/ بیگانگی[13] و نقص / شرم[14]. گروه دوم ( خود گردانی و عملکرد مختل)[15] شامل: شکست[16]، وابستگی/ بی­کفایتی[17]، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری[18] و گرفتار/ خود تحول نیافته[19]. گروه سوم (محدودیت­های مختل)[20] شامل: استحقاق/ بزرگ منشی[21] و خویشتن داری / خودانضباطی ناكافی[22]. گروه چهارم (دیگرجهت­مندی)[23] شامل: تمرکز افراطی بر نیازها، تمایلات و احساسات دیگران، اطاعت[24] و                        ازخودگذشتگی[25]. گروه پنجم (گوش­به­زنگی بیش از حد و باز­داری)[26] شامل: بازداری هیجانی[27] و معیارهای       سرسختانه[28] است. شواهد پژوهشی خبر از وجود رابطه بین سن (جاج و همکاران، 1997)، عملكرد خانواده، سازگاری و سلامتی (دانگایوك، 2007) با رضایت از زندگی می­دهند. یكی از پدیده­های شناختی مورد توجه در این حوزه طرحواره­ها[29] بوده است (دوزویس[30] و همکاران ، 2009).

بررسی­های چندی که در این زمینه انجام شده، نشان می­دهند که طرحواره­های ناسازگار اولیه در شکل­گیری وگسترش بسیاری از مشکلات روانشناختی همچون اختلال­­های شخصیت[31]، افسردگی مزمن[32] و اختلال­های اضطرابی[33] نقش دارند (پلتز[34] و همکاران، 2002). این طرحواره­ها می­توانند بر درک فرد از موقعیت­های گوناگون و از آن جمله، موقعیت­های جنسی تأثیر بگذارند (بک و همکاران، 1990 به نقل از سویتزر، 2006). زمانی كه     افراد نتوانند با روش­های منطقی و مستقیم، اضطراب و مشكلات خود را كنترل كنند به روش­های غیر مستقیم،   یعنی مكانیسم دفاعی متوسل می­شوند. مكانیسم دفاعی به فرد كمک می­كند كه با اضطراب مقابله كند.      دفاع­هایی كه به­كار گرفته می­شوند، به سطح رشد و میزان اضطراب فرد بستگی دارند. مكانیسم­های دفاعی دو   ویژگی مشترك دارند، اول اینكه واقعیت را انكار یا تحریف می­كنند و دیگر اینكه در سطح ناهشیار عمل         می­كنند (كوری[35]، 2005؛ ترجمه یحیی سید محمدی، 1389). پس مكانیزم­های دفاعی مسئولیت محافظت از     من[36] را در مواجهه با شكل­های مختلف اضطراب بر عهده دارند و از آن جهت در نظام روان­تحلیل­گری، هر    اختلال روانی با مكانیسم­های دفاعی غیر­­انطباقی مشخصی همراه است (ریو[37]، 2001؛ ترجمه سید محمدی، 1385). برخی از پژوهشگران بین مکانیسم­های دفاعی رشدنایافته با رفتارهای خودآسیبی به ارتباط معناداری دست یافته­اند (برودی و کارسون[38]، 2012).

رضایت از زندگی [39]لازمه یك زندگی مفید، مؤثر و رضایت­بخش فردی است و شامل ارزیابی شناختی افراد   ازوضعیت زندگی خودشان است (كیز[40] و همکاران، 2002). در واقع رضایت از زندگی مفهومی كلی و      ناشی از نحوة ادراك (شناختی و عاطفی) شخص از كل زندگی است. به همین دلیل افرادی با رضایت از          زندگی بالا هیجان­های مثبت بیشتری را تجربه كرده، از گذشته و آینده خود و دیگران، رویدادهای مثبت          بیشتری را به یادآورده و از پیرامون خود ارزیابی مثبت­تری دارند و آن­ها را خوشایند توصیف می­كنند (تیم، 2010). در حالی كه افرادی با رضایت از زندگی پایین، خود، گذشته و آینده­شان، دیگران و نیز رویدادها و       موقعیت­های زندگی خود را نامطلوب ارزیابی می­كنند و هیجان­های منفی مانند اضطراب و افسردگی بیشتری را  تجربه می­كنند ­(لازاروس و فالكمن، 1984؛ رایت[41] و همکاران ، 2009). رضایت مالی[42] و تأثیر آن برکیفیت  زندگی در دهه­های اخیر مورد توجه قابل ملاحظه­ای قرار گرفته­اند. رضایت فرد از شرایط مالی می­تواند رضایت  شخصی و به طور گسترده­تر، رضایت از زندگی (توسکانو و همکاران، 2006؛ به نقل از فلاحتی و همکاران، 2012) را افزایش دهد و در مقابل مشکلات مالی و نارضایتی فرد از شرایط مالی می­تواند منجر به استرس و افسردگی شود.

درواقع طرحواره­های ناسازگار اولیه در طول زندگی ثابت و پابرجا هستند و اساس ساخت­های شناختی[43]     فرد را تشكیل می­دهند. این طرحواره­ها به شخص كمك می­كنند تا تجارب خود را راجع به جهان پیرامون        سازمان دهند و اطلاعات دریافتی را پردازش كنند (مالتبی و دی، 2004؛  تیم، 2010). ازآنجا كه طرحواره­ها      همانند چهارچوبی[44] برای پردازش اطلاعات به­كار می­روند و تعیین­كننده واكنش­های عاطفی افراد نسبت به        موقعیت­های زندگی و روابط بین فردی می­باشند، گفته شده كه با رضایت از زندگی رابطه دارند (پاپالیا و             همکاران، 2003). به عنوان مثال، كسانی كه از زندگی خود رضایت دارند، اطلاعات مربوط به زندگی­شان را به  شكلی طبقه­بندی می­كنند كه منتهی به نتایج لذت بخشی شود. اما كسانی كه از زندگی خود ناراضی هستند به    جنبه­های منفی زندگی گرایش بیشتری دارند (یانگ و همکاران، 2003). پژوهشگران بر این عقیده­اند كه          طرحواره­های ناسازگار اولیه همچون یك صافی[45] برای اثبات یا تأیید تجارب كودكی عمل می­كنند و به            نشانه­های بالینی نظیر اضطراب، افسردگی و اختلالات شخصیت[46]، تنهایی به دلیل روابط بین فردی مخرب و سوء­مصرف الكل و مواد مخدر، پراشتهایی یا زخم معده منجر می­شوند (گرین هاوس و همکاران، 2003؛ سلیگمن و همکاران، 2007). كسانی كه از طرحواره­های ناسازگار به طور افراطی استفاده می­كنند، بیشتر تحت   تأثیر حوادث منفی زندگی قرار می­گیرند (مك كالوگ و همکاران، 2001). یانگ و کلوسکو، (1997) اعلام کردند باورها و طرحواره­های مربوط به روابط میان فردی در بزرگسالی و در همسرگزینی و روابط زناشویی نمود یافته و بر آن تأثیر زیانبار می­گذارند (یوسفی و همکاران، 1389).

در جمع بندی مبانی نظری و پژوهشی می­توان گفت اكثر پژوهشگران عرصة رضایت از زندگی در این       موضوع كه رضایت از زندگی، در انسان تأثیر قابل ملاحظه­ای بر تمام جنبه­های شخصیتی، چگونگی فعالیت و   همچنین واكنش­های آن­ها به تمام حوادث زندگی دارد، اتفاق نظر دارند. در عین حال این موضوع نیز امر         پذیرفته شده­ای است كه طرحواره­ها با حوادث منفی و فشارهای روانی زندگی تعامل دارند. هنگامی كه           طرحواره­های ناسازگار اولیه فعال می­شوند سطوحی از هیجان منتشر شده و مستقیم یا غیرمستقیم منجر به        اشكال مختلفی از آشفتگی­های شناختی نظیر افسردگی، اضطراب، ناتوانایی شغلی، نداشتن پیشرفت تحصیلی،    سوء­مصرف مواد و تعارضات بین فردی می­شوند (لطفی، 1385). از طرفی با افزایش طرحواره­های شناختی       ناسازگار شیوع برخی از اختلالات افزایش می­یابد و حضور چنین اختلالاتی به افت عملكرد[47] افراد در مشاغل و  تحصیل منجر می­شود (سلیگمن و همكاران، 2007).

از چنین منظری می­توان گفت پیشرفت و موفقیت دانشجویان در دوره­های تحصیلی تا حد زیادی به طرحواره­های شناختی، مکانیسم­های دفاعی مورد استفاده و رضایت آنها از زندگی بستگی دارد. این موضوع در افزایش توجه پژوهشگران به بهداشت روانی[48] و درمان بیماری­های روانی نقش مهمی ایفا می­نماید. هدف اصلی پژوهش حاضر با استناد به شواهد ارائه شده در بیان مسئله، بررسی رابطة بین طرحواره­های ناسازگار اولیه و       مكانیسم­های دفاعی با رضایت از زندگی در میان دانشجویان در نظر گرفته شد تا بدین ترتیب دانش مربوط به   این حوزه در ایران بسط و گسترش یابد.

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

یانگ طرحواره­های ناسازگار اولیه را زیربنای بروز مشکلات و اختلالات روانشناختی و رفتارهای ناسازگارانه در انسان بر می­شمرد و معتقد است که این طرحواره­ها ناکارآمد و خود تداوم­بخش هستند. در طول زندگی با تحریف واقعیت فرد را وادار می­کنند تا بر مبنای الگوی ناسازگارانه آن­ها عمل کنند. همچنین یانگ بیان می­کند که این زیر­ساخت­های عمیق در اختلالات مزمن روانشناختی بسیار قوی عمل می­کنند و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]




علائم آسیب مغزی تروماتیک…. 17

حافظه. 20

انواع حافظه. 21

تقسیم‌بندی حافظه بر اساس زمان.. 21

تقسیم‌بندی حافظه بر اساس نوع پردازش…. 22

تقسیم‌بندی حافظه بر اساس نوع اطلاعاتی که به خاطر سپرده می‌شود. 26

تقسیم‌بندی حافظه بر اساس حس خاص….. 31

مراحل فرایند یادآوری: رمزگذاری، اندوزش، بازیابی.. 32

انواع دیگر حافظه. 36

حافظۀ آشکار و ناآشکار 36

حافظه گذشته‌نگر و آینده‌نگر. 37

حافظه پس‌گستر و پیش‌گستر. 40

بهبود عملکرد حافظه پس از آسیب مغزی… 43

معنای بهبودی چیست؟. 43

مکانیسم‌های بهبودی… 46

میزان بهبود حافظه. 54

توان‌بخشی حافظه. 64

جبران صدمات حافظه با وسایل کمک حافظه. 67

راهبردهای یادیار و مرور ذهنی در توان‌بخشی.. 76

یادیارها 76

جنبش‌های حرکتی به‌عنوان یک راهبرد کمک حافظه. 81

چقدر یادیارها در زمینه توان‌بخشی حافظه، موفق می‌باشند؟. 83

راهبردهای مرور ذهنی.. 86

یادگیری بدون خطا 95

بازیابی بافاصله (مرور ذهنی بسط یافته) 106

محو سرنخ‌ها 113

توان‌بخشی شناختی به کمک رایانه. 122

جمع‌بندی… 127

دانلود پایان نامه

 

فصل 3: روش‌شناسی.. 130

مقدمه. 131

روش پژوهش…. 131

جامعه آماری… 131

نمونه آماری و شیوه نمونه‌گیری… 131

روش اجرای پژوهش…. 133

نرم‌افزار توان‌بخشی حافظه. 135

ابزارهای پژوهش…. 153

روش تجزیه و تحلیل داده‌ها 156

فصل 4: یافته‌های پژوهش…. 158

مقدمه. 159

توصیف داده‌ها 160

تجزیه و تحلیل داده‌ها 162

فصل 5: بحث و نتیجه‌گیری… 177

مقدمه. 178

بحث در مورد یافته‌های پژوهش…. 178

نتیجه‌گیری… 182

موانع اجرایی و محدودیت‌های پژوهش…. 185

پیشنهادهای پژوهش…. 186

فهرست منابع. 188

پیوست‌ها 219

چكیده پژوهش

هدف پژوهش، بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی رایانه­ای بر عملکرد حافظه بیماران آسیب مغزی تروماتیک و ساخت یک برنامه رایانه‌ای توان‌بخشی حافظه بر اساس اصول یادگیری بدون خطا برای افراد مبتلا به آسیب­ مغزی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه گواه و جامعه آماری كلیه بیماران دچار آسیب ‌مغزی مراجعه‌کننده به ‌متخصصان مغز و اعصاب شهركرد در پاییز ۱۳۹۳ بود. ۵۲ بیمار دچار آسیب ‌مغزی پس از احراز ملاک‌های ورود به پژوهش انتخاب و به­طور تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه جایگزین شد. گروه آزمایش، 30 جلسه با استفاده از نرم‌افزار توان‌بخشی حافظه، ‌آموزش دید و افراد گروه گواه مداخله‌ای دریافت نکرد و آموزش این گروه به ‌بعد از انجام پژوهش موکول شد. در این پژوهش از نمایه حافظه کاری (وکسلر، 1997)، پرسشنامه حافظه روزمره (ساندرلند، هریس و بدلی، 1983)، تکالیف سیالی کلمات (کرمی نوری، 1390) حافظه رویدادی (زارع و تاراج، 1389) و پرسشنامه حافظه آینده‌نگر و گذشته‌نگر (کرافورد، اسمیت، مایلور، دلاسالا و لوجی، 2003) در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت بین میانگین نمرات حافظه گروه آزمایش و گروه گواه در پس‌آزمون معنادار است (0001/0p<) و توان‌بخشی شناختی رایانه‌ای تأثیر معناداری بر عملکرد انواع حافظه بیماران دچار آسیب ‌مغزی دارد. همچنین معنادار نبودن تفاوت بین نمره­های پس‌آزمون و پیگیری را در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان‌بخشی شناختی رایانه‌ای بر عملکرد حافظه آینده‌نگر بیماران دچار آسیب ‌مغزی بود. نتیجه‌گیری: توان‌بخشی شناختی رایانه‌ای اثر چشمگیری بر بهبود عملکرد حافظه بیماران آسیب ‌مغزی دارد، بنابراین می­توان از آن به­عنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد حافظه این­گونه بیماران سود جست.

این مطلب را هم بخوانید :

مقدمه

سالانه 10 میلیون نفر در جهان دچار آسیب مغزی تروماتیک (TBI)[1] می‌شوند (کوهلر[2] و همکاران، 2011) و در آمریکا، هر ساله 7/1 میلیون نفر دچار آسیب مغزی می‌شوند تگلیافری، کومپگنون، کورسیک، سروادی و کوراس[3] (2006) بر اساس مطالعات مختلف در کشورهای اروپایی، نرخ بروز سالانه TBI را 235 مورد در 100000 نفر محاسبه کردند. در ایران نیز آسیب مغزی از نظر مرگ‌ومیر دارای رتبه دوم است و یکی از علل ناتوانی‌های طولانی‌مدت و از کارافتادگی در افراد زیر 24 سال شناخته می‌شود (ابراهیمی فخار، مشیری و زند، 1386). هزینه‌های مستقیم (درمان) و غیرمستقیم (مثل از کار افتادگی) این موارد تنها در آمریکا 60 میلیارد دلار تخمین زده شده است (فینکل استین، کورسو و میلر[4]، 2006).

آسیب مغزی تروماتیک ممکن است در اثر برخورد سر با یک مانع، ضربه یا تکان شدید سر اتفاق افتد و عملکرد طبیعی مغز را مختل می‌سازد. شدت علائم و سطح ناتوانی پس از آسیب مغزی بستگی به‌شدت آسیب اولیه دارد، اما در اغلب موارد آسیب مغزی با عوارض جسمی، احساسی و شناختی همراه است. اختلالات حافظه، شایع‌ترین شکایت به دنبال آسیب به سر می‌باشند (کوهلر و همکاران، 2011). آمارها نشان می‌دهند 40 تا 60 درصد از بیماران آسیب مغزی، گرفتار اختلال حافظه می‌شوند و این مشکلات در صورت عدم مداخله نه‌تنها پایدار، بلکه ناتوان‌کننده و مقاوم به درمان می‌شوند (کوهلر و همکاران، 2011).

بیان مسئله

اختلالات حافظه، شایع‌ترین شکایت به دنبال آسیب به سر (کوهلر و همکاران، 2011)، سکته مغزی (چا و کیم[5]، 2013)، صرع (کورنهوف، بکسندیل، اسمیت و تامپسون[6]، 2012)، مولتیپل اسکلروزیس (پنر، اپویس و کاپوس[7]، 2008) و دیگر وضعیت‌های عصبی است. اختلالات حافظه ممکن است توانایی بیمار را در یادآوری رویدادهای گذشته (حافظه گذشته‌نگر) و برای انجام مقاصد آینده (حافظه آینده‌نگر) را تحت تأثیر قرار دهد (ون دن بروک، دانس، جانسون، دایوس و هیلتون[8]، 2000) پژوهش‌های نشان داده است که اختلالات شناختی، اثر منفی بر استقلال رفتاری و اجتماعی بیمار و شرکت فعال در برنامه‌های درمانی و توان‌بخشی دارد (کوهلر و همکاران، 2011). 40 تا 60 درصد از بیماران آسیب مغزی، گرفتار اختلال حافظه می‌شوند (کوهلر و همکاران، 2011). این مشکلات حافظه در صورت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]