دانلود پایان نامه ارشد:بررسی ساختارهای مجهول در زبان مازندرانی |
چکیده
جملات مجهول جملاتی هستند که در آنها برخلاف جملات معلوم، مفعول نهاد جمله واقع میشود و فعل جمله به آن نسبت داده میشود. علل مختلفی وجود دارند که گویشوران از این جملات به جای جملات معلوم استفاده میکنند از جمله هنگامی که فاعل جمله ناشناخته باشد، ذکر مفعول یا فعل اهمیتش از ذکر فاعل بیشتر باشد و یا گوینده میخواهد فاعل ناشناخته بماند. در این نوشته به کاربردها و ساختهای متنوع این نوع جملات به ویژه در زبان مازندرانی پرداخته شد و پیشینهای از این ساخت را در تعدادی از آثار مازندرانی به جا مانده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به ساخت صفت مفعولی در این زبان پرداخته شده است. با بررسی آثار مکتوب این زبان مشخص گردید که ساختهای مجهول زبان مازندرانی بر دو نوع هستند. نوع اول آن که ساخت ترکیبی نامیده میشود از ترکیب صفت مفعولی و صرف فعل «شدن» ساخته میشود. نوع دوم ساختهای مجهول این زبان همان مجهول غیرشخصی است که در آن فاعل جمله حذف شده و فعل جمله دارای شناسه سوم شخص جمع است. همچنین مشاهده شد که در زیر مجموعه مجهول غیرشخصی، ترکیبات مجهول مصدری همراه با افعال مّعین بدون ذکر فاعل وجود دارند که میتوان آنها را نیز تحت عنوان مجهول دسته بندی کرد. در مازندرانی امروزی هر دو این ساختها مورد استفاده قرار میگیرند ولی با بررسی آثار قدیمی برجای مانده از این زبان مشخص شد که در گذشته ساخت مجهول غیرشخصی از عمومیت بسیار بالاتری برخوردار بوده است و میتوان نتیجه گرفت که شیوع استفاده از ساخت ترکیبی تحت تاثیر نفوذ زبان فارسی روی داده است. همچنین در جریان تحقیق این نکته روشن شد که ذکر عبارت کنادی در جملات مجهول مازندرانی به هیچ وجه عمومیت ندارد. همچنین تبعیت کامل ساخت ترکیبی مجهول زبان مازندرانی از همگانیهای مجهول مورد اثبات قرار گرفت.
کلمات کلیدی: ساختار مجهول، زبان مازندرانی، صفت مفعولی، مجهول اصلی، مجهول غیرشخصی، عبارت کنادی، مجهول مصدری (وجه مصدری مجهول)
1-1 مقدمه
زبان یک سیستم قراردادی منظم از آواها یا نشانههای کلامی یا نوشتاری بوده که توسط انسانهای متعلق به یک گروه اجتماعی یا فرهنگی خاص برای نمایش و فهم ارتباطات و اندیشهها به کار برده میشود. بنا به تعریف دیگر، زبان مجموعهای سامانمند از نشانههای اختیاری و قراردادی است که همچون نهادی اجتماعی برای برقراری ارتباط به کار میرود. به عبارتی زبان پدیدهای ذهنی است که به صورت گفتار و نوشتار یا اشاره تجلی مییابد. زبان محلی نیز زبانی است که مردم یک ناحیه بدان تکلم میکنند. زبانها و گویشهای محلی منبعی بسیار غنی برای پژوهشهای زبانی، ادبی، جامعهشناختی، مردمشناختی و تاریخی می باشند. سخنگویان هر زبانی بنا به اهداف مورد نظرشان برای انتقال مفاهیم و بیان اندیشهها، افکار و خواستههای خویش از ساختارهای مختلف موجود در زبان خود بهره می برند. در مورد زبان مازندرانی نیز اهل زبان با تکیه بر امکانات و تواناییهای زبان خویش از ساختارهای متنوعی از جمله ساختارهای مجهول[1] استفاده میکنند. مجهول، گونهای از ساختار زبانی است که در آن مفعول، جایگاه فاعل را در ابتدای جمله میگیرد و فاعل جمله یا حذف می شود و یا از اهمیت آن کاسته شده، به موقعیتی جز ابتدای جمله فروکاهیده می شود. در مقابل این ساختار، گونه معلوم قرار دارد که در آن فاعل در ابتدای جمله قرار دارد. هنگامی که گوینده بخواهد بر مفعول جمله یا فعل آن بیشتر از فاعل تاکید کند و یا هنگامی که فاعل جمله ناشناخته باشد یا ذکر آن اهمیتی نداشته باشد، استفاده از ساختار مجهول بر ساختار معلوم رجحان دارد.
در این فصل به تعریف این ساختار و ارائه تعریفی کلی از زبان مازندرانی پرداخته شده است.
1-2 بیان مسئله
میتوان گفت ساختار جملات زبان یا به صورت معلوم[2] است و یا به صورت مجهول.[3] در نخستین دستورهای سنتی كه برای زبان فارسی تدوین گشته به تمایز بین ساخت معلوم و مجهول اشاره شده است در دستور پنج استاد معلوم و مجهول به این صورت تعریف شده است: فعل معلوم آن است كه به فاعل نسبت داده میشود مانند: «احمد نشست» و فعل مجهول به مفعول نسبت داده می شود مانند: «سهراب كشته شد» .قریب و ناتل خانلری(1364) نیز معلوم و مجهول را چنین تعریف كردهاند :فعل مجهول به آن گونه از فعلها اطلاق می شود كه چون در جملهای به كار روند، نهاد جمله پدیدآورنده اثر فعل نیست بلكه پذیرنده آن است. او در جای دیگری میافزاید كه در فعلهای مركب به منظور ساختن مجهول، كردن یا معادل آن را حذف می كنند و به جای آن شدن می آورند.
در مورد چرایی رجحان ساخت مجهول به ساخت معلوم در برخی از موقعیت ها می توان موارد زیر را برشمرد: هنگامی که فاعل جمله ناشناخته باشد و یا ذکر آن اهمیتی نداشته باشد، یا اهمیت مفعول و یا فعل جمله بیشتر از فاعل آن باشد، و یا وقتی بخواهیم به عللی از ذکر مستقیم نام فاعل اجتناب کنیم استفاده از لحن مجهول نسبت به لحن معلوم برتری دارد.
ساخت مجهول در مطالعات سنتی و زبانشناختی فارسی همواره یك موضوع بحث برانگیز بوده است. برخی از زبانشناسان و دستورنویسان این ساخت را در زبان فارسی منكر شده و آن را به عنوان فعل ناقص(خیام پور 1352)، ساختهای ناگذر (موین 1974)، و افعال مركب (واحدی لنگرودی1377) تلقی كردهاند.
از طرف دیگر، بسیاری این ساخت را بدیهی دانسته و حتی انواعی نیز برای آن برشمردهاند.(باطنی 1384 ؛ لمبتون[4] 1984 ؛ دبیرمقدم 1364، طیب 2001 ، پاكروان 1381)
در میان كسانی كه ساخت مجهول را رد کردهاند. تفسیرهای متفاوتی وجود دارد. خیام پور (1352) از این جهت مجهول را انكار كرده است كه در زبان فارسی فعل
صیغة خاصی برای بیان آن ندارد. او مینویسد: «اصطلاح فعل مجهول و نایب فاعل در جملهای مانند «علی كشته شد» كه در بعضی از كتابهای دستور مورد بحث می باشد، از فعل ناقص« شد» است و لفظ «كشته» متمم آن است و ظاهراً آن را به تقلید از زبان عربی گرفتهاند.»
موین (1974) نیز ادعا نموده است كه مجهول در زبان فارسی نوین وجود ندارد و تمام مواردی كه مجهول نامیده میشوند در واقع ساخت ناگذر هستند. او بر اساس تحول تاریخی زبان فارسی و این كه حروف اضافهای كه قبل از كنندة عمل در جملاتی كه مجهول نامیده می شوند، قرار می گیرد مفهوم وسیله را القا می كنند، به این نتیجه می رسد كه چنین ساختی در فارسی وجود ندارد.
سومین زبانشناسی كه این ساخت را در زبان فارسی مورد پرسش قرار داده است واحدی لنگرودی(1377) است. او ادعا نموده است كه فعل «شدن» یك فعل اصلی سبك است و چون فعل سبك دارای محتوای معنایی ناقص است، لذا باید یك عنصر غیرصرفی دیگر كه میتواند اسم مفعول و یا اسم و صفت باشد تركیب شده و یك مسند مركب بسازد. در واقع، واحدی لنگرودی بر این باور است كه ساخت مجهول با فعل شدن یك نوع فعل مركب است و جملههای مجهول را از نوع جملههای اسمیه تلقی می نماید.
دستورنویسان و زبان شناسانی كه قائل به وجود ساخت مجهول هستند نیز دارای تحلیلها و دیدگاههای متفاوتی در خصوص چند و چون این فرایند نحوی می باشند. برخی از آنها ساخت مجهول را تقریباً به ساختهای تشكیل شده از اسم مفعول و فعل كمكی«شدن» محدود نمودهاند. (دبیر مقدم 1364؛ مشكوة الدینی1384) در این نوع جملهها گروه اسمی اثرپذیر در جایگاه نهاد ظاهر میگردد و گروه اسمی اثرگذار یا به طور كامل حذف می شود و یا به صورت یك گروه حرف اضافهای حاشیهای در میآید.
الف) شكارچی آهو را كشت.
ب) آهو كشته شد.
ج ( آهو به دست شكارچی كشته شد.
چند تن از زبانشناسان علاوه بر ساخت مذكور ساختهای دیگری را نیز مجهول تلقی نمودهاند. یكی از این ساختها جملههایی است كه در آنها فاعل حضور ندارد و شناسه فعل به صورت سوم شخص جمع میآید. مانند نمونههای زیر:
– ماشین را دزدیدند.
– خانه را خراب كردند.
نوع سوم ساخت مجهول را میتوان در برخی از زبانها از جمله بعضی زبانهای محلی ایران مشاهده کرد. در این زبانها، میتوان نمونههایی از استفاده از وندهای تصریفی برای ساخت مجهول را دید. مثل كردی، زازا، تالشی، خوانساری، خوری و… و همچنین بختیاری. فعل مجهول در این گروه ساختار تصریفی دارد؛ یعنی از پیوستن پسوند مجهولساز به مادة فعل (اغلب مادة مضارع) ساخته میشود. چنین شیوهای، ادامة ساخت اصلی فعل مجهول در زبانهای ایرانی باستان و فارسی میانه است كه با تغییرات آوایی اندكی در این گویشها باقی مانده است.
در زبان مازندرانی جملاتی همچون جملات زیر را میتوان زیرمقوله مجهول محسوب کرد:
غذا خورده شد. غذا بَخِرد بَیِّه. //qəza: bæxərd bæi-jə
این مطلب را هم بخوانید :
لباس ها شسته شدند. لباسشون بَشِست بَینه. /leba:seʃu:n bæshəst bæinə/
او را به زندان انداختند. وِرِه دَکِردِنِه زِندون. /vərə dækerdenə zendu:n/
ونه معجزه ره ونه بَدیین. معجزه او را باید دید(ن). medʒeze re vənə bædien/ /vənə
1-3 پرسشهای پژوهش
نوشته حاضر با هدف پاسخگویی به چند پرسش شکل گرفته است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-07-01] [ 02:09:00 ق.ظ ]
|