1-علت انتخاب موضوع

در طول هزاران سال گذشته این مطلب ثابت شده است که انسان نیاز دارد، خودش را خوب بداند و تمام کارکردهایش را اخلاقی و منطقی جلوه دهد. بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است. از میان این افراد (کارن هورنان) روشی را که توسط آن افراد تلاش می کنند خود پنداره ای خوب و مطلوب از خویش بدست آورده و از آن دفاع می کند را مورد بحث قرار داده است.

برخورداری از اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیم گیری و ابتکار، خلاقیت و نوآوری، سلامت فکری و بهداشت روانی از جمله مفاهیمی است که در رابطه مستقیم با عزت نفس یا احساس خودارزشمندی فرد قرار دارد که از برجسته ترین ویژگی صاحبان تفکر واگرا است در آن سوی قضیه افسردگی قرار دارد. یک نوع حس بلاتکلیفی و سرخوردگی، که شخص را تا به سر منزل بیماری های روان تنی و روانی می رساند. بیماری های روان تنی ناشی از تاثیر اختلالات روانی مانند اضطراب، ترس، دلهره و … بر روی جسم آنان است که به عقیده عده ای از دانشمندان و محققین بیش از 60% کلیه بیماری های جسمی را تشکیل می دهد.در پژوهش حاضر محقق در صدد آن است که رابطه بین دو متغیر عزت نفس و افسردگی را در پیشرفت تحصیل مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهد. عزت نفس در حقیقت اجرای برآورده شده از خود پندار خود فرد است. خودپندار نیز عبارت است از ارزیابی های ویژه فردی در خصوص کفایت ها و ارزش هایش را ارائه میکند. کفایت ها و ارزش هایی که هر شخص می تواند به عنوان دانشجو، کارمند، معلم، ورزشکار و یا هر چه که به او مربوط می شود، در ذهن خود به همراه داشته باشد، عقیده بر این است که برای پیشرفت تحصلی باید به عواملی مانند افزایش عزت نفس و خودپنداری توانایی در افراد و از طرفی کاستن میزان اضطراب و افسردگی به خصوص در امر تحصیل توجه داشت.در این فصل پژوهشگر بیان می دارد به دنبال چه چیزی هست و چه اهدافی را مدنظر دارد و چرا به دنبال این هدف هاست. پژوهش مورد نظر رابطه بین عزت نفس و افسردگی در پیشرفت تحصیلی را ذکر می کند. حس عزت نفس مجموعه ای از افکار، احساسات و عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود. مجموعه برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا برعکس اساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم.عزت نفس و افسردگی واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر می گذارد. در حقیقت بررسی های گوناگون حاکی از آن است که چنانچه  نیاز به عزت نفس ارضاء نشود نیازهای گسترده تری نظیر نیاز به پیشرفت و یا درک و شناسایی استعدادهای بالقوه محدود می ماند. پژوهشگر در پایان این فصل فرضیه هایی را بیان می دارد که در صدد پاسخ گویی به این فرضیه در فصول بعد بر می آید.

گفته اند که نوجوانان با عزت نفس پایین نسبت به ماهیت انسان عقده حقارت دارند، اینگونه اشخاص معمولاً از ابراز وجود ناتوان و چنین تصور می کنند که دیگران دوستشان ندارند.بنابراین در فعالیت های فوق برنامه شرکت نمی کنند و به ندرت به مدیریت جهت موقعیت های خاص انتخاب می شوند و بیشتر تمایل دارند که ناشناخته باشند و چنین اشخاصی می کوشند که از حضور در بحث های رسمی و غیر رسمی اجتناب کننده که در پایان این تحقیق پژوهش گر پاسخ علت های چنین رفتارهایی را بازگو خواهد کرد.

2-بیان مساله

 

همراه با زیستن در شرایط اجتماعی نیاز به احساس ارزش به نحو سالم و متعادل آن در انسان به وجود می آید و برای حفظ سلامت و تعادل روانی و حتمی، تکامل وجودی او بسیاری ضروری است و اگر خللی وارد شود احساس حقارت و یا خودبزرگ بینی در فرد ایجاد می گردد که میتوان علل اصلی را در طرد شدن مستمر و مداوم از طرف والدین دانست که عوامل زیادی در ایجاد و حفظ این دو ویژگی در افراد موثر است از عوامل خانواده، مدرسه، جامعه و امکانات در دسترس گرفته تا عوامل حاکم بر این موارد که از دسترس خارج است.

تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از دانشجویان در توجیه موفقیت ها و شکست های خود قضاوت منطقی ندارند بلکه بگونه ای نتایج رفتارهای خود را به عوامل

این مطلب را هم بخوانید :

 بیرونی اسناد می دهند و در خویشتن کمتر نشانه  هایی از ارزشمندی و توانایی را می جویند. پژوهش های مربوط به عزت نفس موید این است که دور شخص دارای یک تصویر از خود و یک تصویر آرمانی است که همگرایی بین این دو تصویر خود به منزله شاخص عزت نفس و از ویژگی های مهم شخصیت است که بر جوانب گوناگون زندگی از جمله پیشرفت تحصیلی تاثیر می گذارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...