می‌سازد و شهریاران و پهلوانان شاهنامه (تا پایان داستان اسکندر) نماینده ادوار و حوادث فراموش شده و نمودار ازلی شخصیت انسان ایرانی و ایستادگی و پیکار و غم و شادی و بهروزی و تیره‌روزی و صلاح و فساد او به شمار می‌روند.

شاهنامه‌ داستان رویاروئی و خصلتهای نیکان و بدان و پهلوانان و جباران و ایران و انیران و عناصر اهورائی و اهریمنی و جلوه گاه آرمانها و امیدها و ناامیدیها و روزهای تاریک و روشن مردم ایران و از این لحاظ در عرصه پهناور فرهنگ و ادبیات ایران منحصر به فرد و به نظر بسیاری از دانایان و پژوهندگان در ادب و فرهنگ سایر اقوام و ملل جهان بی نظیر است.

جهان بینی ژرف و حکمت والای فردوسی در سراسر شاهنامه متجلی است ولی پیام اساسی شاهنامه بدون آگاهی از روح مجموعه منسجم روایات قابل فهم و درک نخواهد بود. در واقع شاهنامه در اجزاء، پیام مشخصی ندارد ولی در نهایت تمام شاهنامه تبدیل به پیامی کلی  می‌شود. راز سرگذشت و سرنوشت بشر، مبارزه بی پایان خیر و شر، حاکمیت متعادل قانون جبر سهمگین آفرینش و اختیار محدود انسان، ارتباط مستقیم تأیید الهی با کیفیت پندار و کردار انسان، تداوم هویت ایرانی و پیکار ایران و انیران و بالاخره ضرورت آگاهی ایرانیان از نشیب و فراز سرگذشت و هوشیاری نسبت به سرنوشت خود، پیام اساسی و کلی شاهنامه محسوب می‌شود.

یکی از مشخصات کم نظیر شاهنامه اینست که فردوسی در سرودن این اثر عظیم به هیچ وجه اصول مورد قبول فرمانروایان روزگار اعم از سامانیان و غزنویان را رعایت نکرده.

وجود رستم به تنهائی نوعی تأیید و تجویز در مورد استقلال شخصیت اخلاقی و انسانی و پهلوانی و حق اعتراض فرمنبران در برابر ظلم و بیداد و استبداد و فساد

 فرمانروایان محسوب می‌شود. طبعاً چنین دیدگاهی برای سامانیان که با خانان ترک و سیمجوریان و البکین مواجه بودند و محمود و مسعود، که جز تسلیم محض و اطاعت مطلق و تحمل رفتاری دیگر نداشتند، نمی‌توانست قابل قبول باشد. استقلال و عظمت شخصیت رستم و جاه طلبی و نامجوئی اسفندیار و چهره منتقد و متعرض پیران نسبت به افراسیاب چنین تضاد استثنائی و آشکاری را نشان می‌دهد.

یک اثر هنگامی جاودانه و اثر ملی می‌شود که به نحوی از انحاء راضی کننده و پاسخگوی «آمال» و «آلام» ضمیر آگاه و ناآگاه فردی و جمعی باشد و این ویژگی مسأله ای ژرفتر و فراتر از ارزش ادبی و زیبائی هنری است. ارزش ادبی و هنری می‌تواند اثری را در دفتر و فهرست میراث ادبی و فرهنگی ثبت بکند، ولی نمی‌تواند اثری را بدون احراز آن ویژگی وصف ناپذیر بر اریکه آثار جاودان ملی بنشاند.

از میان ده تا دوازده اثر جاودان ملی و «کلاسیک» ایران، بی تردید، می‌توان آثار چهار شخصیت بزرگ یعنی فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی را با شکوه ترین آثار ملی 

این مطلب را هم بخوانید :

و در ردیف بزرگترین آثار ادبی و فرهنگی جهان به شمار آورد.

هرگاه، چنانکه بعضی دانایان معتقدند، به سه نوع آگاهی، یعنی «خودآگاهی» و «ناخودآگاهی» باور داشته باشیم، می‌توانیم سعدی را مظهر خودآگاهی و حافظ را جلوه گاه ناخودآگاهی و مولانا را تجلی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...