4-2-1- گروه سنی.. 59

4-2-2- وضعیت تاهل. 59

4-2-3- تحصیلات.. 60

4-2-4- میزان درآمد ماهیانه. 61

4-2-5- وضعیت شغلی.. 62

4-2-6- آزمون همسانی واریانس ها 63

4-2-7- آزمون همسانی واریانسها 63

4-2-8- میانگین و انحراف معیار نمرات نگرشهای ناکارآمد در گروهها 64

4-2-9- میانگین و انحراف معیار نمرات باورهای مرتبط با مواد در گروهها 64

4-3- آمار استنباطی.. 65

4-3-1- فرضیه (1) 65

4-3-2- فرضیه (2) 66

4-3-3-فرضیه (3) 66

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها

5-1- مقدمه. 68

5-2- بحث (آزمون فرضیات) 68

5-3- نتیجه گیری.. 72

5-4- راهکارها و پیشنهادات.. 74

5- 4-1- پیشنهادات کاربردی.. 75

5-4-2- پیشنهادات پژوهشی.. 76

5-5- محدودیت‌های پژوهش… 76

منابع. 78

پیوست ها 87

 

فهرست جدول‌ها

عنوان                                                                                                            صفحه

این مطلب را هم بخوانید :

جدول 3-1- سؤالات و شاخص‌های مربوط به هر کدام از متغیرهای پژوهش… 53

جدول 3-2- پایایی پرسشنامه به تفکیک هر متغیر در پژوهش حاضر. 53

جدول 3-3- شرح جلسات آموزش شناخت درمانی در کاهش نگرش‌های ناکارآمد و باورهای مرتبط با مصرف مواد  55

جدول 4-1- توزیع فراوانی و درصد سن گروه‌های مورد مطالعه. 59

جدول 4-2- توزیع فراوانی و درصد وضعیت تاهل در گروههای مورد مطالعه. 59

جدول 4-3- توزیع فراوانی تحصیلات گروههای مورد مطالعه. 60

جدول 4-4- توزیع فراوانی میزان درآمد گروه‌های مورد مطالعه. 61

جدول 4-5- توزیع فراوانی وضعیت شغلی گروه‌های مورد مطالعه. 62

جدول 4-6- آزمون لوین برای بررسی یكسانی واریانس… 63

جدول 4-7- نتایج آزمون كولموگروف اسمیرنف برای بررسی نرمال بودن توزیع ها در متغیرهای مورد مطالعه. 64

 

جدول 4-8- میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نمرات نگرش ناکارآمد در دو گروه 64

جدول4-9- میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نمرات باورهای مرتبط با مواد در دو گروه 64

جدول 4-10- نتایج تحلیل کواریانس تاثیر شناخت درمانی بر میزان نمرات نگرش ناکارآمد پس آزمون وپیگیری.. 65

جدول 4-11- نتایج تحلیل كواریانس برای بررسی اثربخشی شناخت درمانی بر باورهای مرتبط با مواد. 66

جدول 4-12- ضریب همبستگی پیرسون بین باورهای مرتبط با مواد و نگرشهای ناکارآمد با عوامل زمینه‌ای (متغیرهای دموگرافیک) 66

 

فهرست نمودارها

عنوان                                                                                                            صفحه

نمودار 4-1- توزیع فراوانی و درصد سن گروه‌های مورد مطالعه. 59

نمودار 4-2- توزیع فراوانی و درصد وضعیت تاهل گروه‌های مورد مطالعه. 60

نمودار 4-3- فراوانی و درصد تحصیلات گروههای مورد مطالعه. 61

نمودار 4-4- توزیع فراوانی میزان درآمد گروه‌های مورد مطالعه. 62

نمودار 4-5- توزیع فراوانی وضعیت شغلی گروه‌های مورد مطالعه. 63

 

فهرست شکل‌ها

عنوان                                                                                                            صفحه

شکل 2-1- مدل شناخت درمانی، برگرفته از کتاب شناخت درمانی گروهی. 17

 

فصل اول:

کلیات تحقیق

 

1-1- مقدمه

مصرف مواد یكى از جدّى‌ترین معضلات بشرى در سال‌هاى اخیر است كه پایه‌ها و بنیان‌هاى جامعۀ انسانى را تضعیف مى‌كند و پیشگیرى از آن نیازمند كاربرد نظریه‌هاى متعدد در رشته‌هاى علمى مختلف و روش‌ها و فنون متنوع است (علائی و همکاران 1389، 52)، طبق گزارش دفتر پیشگیرى از مصرف مواد و جرم سازمان ملل متحد[1] كشور ایران داراى بیشترین تعداد سوءمصرف­‌كنندگان موادّ افیونى به نسبت جمعیت در جهان است و بالاترین شیوع سوء مصرف با 2/8 درصد در بین افراد در ایران وجود دارد (ضیایى 1388، 42). تاکنون جامعه شناسان، روان شناسان، روانپزشکان و بطورکلی محققان و متخصصان بر پایه دیدگاه‌های، مختلف علل وعوامل متعددی رابرای اعتیاد وسوء مصرف مواد مخدر برشمردند.براساس مطالعات اکتشافی انجام شده می‌توان این عوامل را در سه سطح خرد، میانه و کلان تقسیم کرد. منظور از سطح خرد همان دیدگاه روان­شناسانه است. براین اساس کلیه عواملی که مربوط به فرد، شخصیت و حتی ناراحتی‌های جسمی و روانی او می‌شود، بررسی می‌گردد (میری آشتیانی 1385، 40)، از میان متغیرهای فردی تأثیر‌گذار بر مصرف مواد مخدر می‌توان به نگرش‌های ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد اشاره نمود که دو متغیر اصلی در نظر گرفته شده پژوهش حاضر می‌باشد، در این زمینه می‌توان اذعان نمود که بسیارى از شناخت درمانگران بر این باورند كه واكنش‌هاى هیجانى و رفتارى به وسیله فرآیندهاى شناختى ایجاد مى‌شوند. از این‌رو افكار، باورها و سایر فرآیندهاى شناخت تعیین كننده‌ى اصلى خلق و هیجان مى‌باشند (تیزدیل[2] 1997؛ به نقل از آذرگون و کجباف، 1380، 80). با توجه به توضیح مختصر داده شده، پژوهش حاضر با هدف مشخص كردن كارایی شناخت درمانی در اصلاح نگرش‌های ناكارآمد و باورهای مرتبط با مواد در افراد دچار سوء­مصرف مواد مخدر شهر ایلام صورت گرفته تا بتوان از این نوع درمان به عنوان یك درمان مكمل در زمینه ارتقای بهداشت روانی و یكی از فاكتورهای پیشگیری کننده در افراد دچار به سوء­مصرف مواد همچنین از رویکرد‌های مؤثر مقابله‌ای، جهت کنترل مصرف و جلوگیری از بازگشت معتادین به سوء‌مصرف مواد با تأکید بر متغیرهای روان شتاختی استفاده نمود.

 

 

 

1-2- بیان مسأله

از موضوعاتی که اکنون در تمام جوامع بشری مورد بحث و بررسی می­باشد و به عنوان یک معضل اجتماعی بسیار خطرناک و مضر تجزیه و تحلیل می­شود. مساله اعتیاد است. متاسفانه این معضل در تمام جوامع در میان اقشار رایج می­باشد و فرد بدون آگاهی نسبت به آخر کار به دنبال آن می­رود و چه بسا در آمارهای جهانی اعتیاد روز به روز زیاد و زیادتر می­شود. برداشتن قدم‌هاى جدى و محكم در جهت ریشه‌یابى این مسئله از اهمیت اساسى برخوردار خواهد بود (حسینی 1389، 5). به طوری که اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهم­ترین و شایع‌ترین آسیب‌های اجتماعی در جوامع امروزی محسوب می‌شود (دالی و مارلات[3] 2005). در سالیان اخیر در زمینه سوءمصرف مواد در سطوح مختلف سبب­شناسی، تشخیص و درمان پیشرفت‌های چشمگیری بدست آمده و در درمان از رویکردهای چند رشته‌ای و الگوهای زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی بهره گرفته شده است (بروک و اسپیتز[4] 2002) یکی از ابزارهای بکارگرفته شده توسط درمانگران «شناخت درمانی[5]» می‌باشد که به طور گسترده‌ای در درمان بیماری‌هایی از جمله درمان اعتیاد به مواد مخدر بکار گرفته می‌شود. شناخت درمانی یا به طور دقیق­تر، درمان شناختی یکی از روش­های درمان روانشناختی است که هم اکنون در سرتاسر جهان به عنوان یکی از گونه­های استاندارد درمانی برای بسیاری از اختلالات روانشناختی بکار می‌رود. در این روش فرض بر این است که یکی از علل بسیاری از اختلالات روانشناختی اشکال در فکر یا باورهای بیمار است و با اصلاح این باورها می‌توان به بیمار کمک کرد. این درمان بر تغییر رفتاری متناسب با فکر درست‌تر هم تاکید دارد (حسن شاهی 1382). در این روش روانشناختی، درمانگر در طول جلسات ملاقات خود با بیمار تلاش می‌کند تا افکار و باورهای او را مورد بررسی قرار دهد. اغلب افرادی که سوء­مصرف مواد را تجربه می‌کنند، دارای افکار و باورهای مخربی هستند که به عنوان علت احساسات ناخوشایند بیمار به شمار می‌روند. به طور کلی این افراد باورهایی دارند که عزت نفس آن ها را مرتب در هم می‌کوبد و وجود آن ها را سرزنش می‌کند. در این حالت شناخت، درمانگر تلاش می‌کند با استفاده از تکنیک­های مختلف به بیمار نشان دهد که این باورها، خطاهای شناختی هستند و در همه حال نمی‌توانند صحت داشته باشند (فیشر و ولز[6] 2008)، شناخت درمان­گر به فرد کمک می‌کند تا به این نکته ایمان پیدا کند که همیشه همه انسان­ها مطابق میل آن­ها رفتار نمی‌کنند و یا همیشه همه امور مطابق میل آن‌ها پیش نمی‌رود. ابن امر به فرد کمک می‌کند تا شناخت­های خود را تغییر دهد (کاویانی و همکاران 1387)، براساس تحقیقات و بررسی‌های انجام شده، فرآیندهای اعتیاد تحت تأثیر باورها و نگرش‌های فرد است (هولمن[7] 2004)، نگرش­هایی که گاها و اغلب نادرست می‌باشند، نگرش‌های ناکارآمد فرض‌ها و باورهای جهت­گیرانه­ای هستند که فرد نسبت به خود، جهان، اطراف و آینده دارد (آبلا و اسکیتچ[8] 2007) این نگرش­ها موجب جهت­گیری فهم و ادراک فرد از رویدادها شده و احساسات و رفتارها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و فرد را مستعد افسردگی و سایر آشفتگی‌های روانشناختی می‌کنند. درمان شناختی، یک نظام روان درمانی است که تلاش می‌کند تا واکنش‌های فرآینده عاطفی و رفتار خود تخدیری را با اصلاح تفکر معیوب یا خطادار و عقاید ناسازگارانه­ای که زیربنای این واکنش ها هستند، کاهش دهد (بک، راش و شاو[9] 1979؛ به نقل از گودرزی 1380)، در واقع درمان‌های شناختی اعتیاد، بر کمک به بیمار، برای کسب مهارت‌های مقابله­ای لازم به منظور مدیریت موقعیت‌های خطرساز و درمان اختلالات روانشناختی همراه، تمرکز دارند. (حاجی علیزاده 1387، 68) برخی از مطالعات نشان داده که نگرش افراد با پاسخ‌های شناختی و عاطفی آ­ن­ها مطابقت دارد (فرهودیان 1381) به طوری که شانس بروز اختلالات روانی طی یکسال، در صورت‌ افزایش نمره‌های نگرش ناکارآمد به‌طور معناداری افزایش می‌یابد (ویچ[10]‌ و همکاران 2003). به‌ این ترتیب، چون نارسایی عملکرد تفکر از مهم‌ترین علل آشفتگی‌هاست (والن‌[11] و همکاران 1992)، هرچه نگرش‌های ناکارآمد و باورهای غیرمنطقی افراد بیشتر شود آشفتگی‌های هیجانی نیز بیشتر خواهد شد (اسمیت و هوستنکنت[12] ‌1983؛ واتسون‌[13] و همکاران 1998). متغیر دیگر مد نظر در پژوهش حاضر، باورهای مرتبط با مصرف مواد مخدر می‌باشد، باوهای مرتبط با مواد، به دسته‌ای از عقاید اطلاق می‌شوند که بر محور لذت‌جویی، حل مسأله و تسکین و فرار متمرکز هستند، محتوی این عقاید خاص بسته به نوع مواد مورد علاقه متفاوت خواهد بود (گلداسمیت[14] و همکاران 2009). به طوری که محققان امروزه ثابت کرده‌اند که از عوامل مهم مؤثر کشیده شدن فرد به منجلاب اعتیاد، باورهای غلطی از قبیل آرامش بخش بودن مواد، کمک برای فراموشی و فرار از مشکلات، نشانه بزرگ بودن و… می‌باشد؛ لذا پژوهشگران تأکید دارند که روان­شناسان در حوزه شناخت درمانی باید به کاهش نگرش‌های ناکارآمد و باورهای مرتبط به افراد معتاد کمک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...