1-4 اهداف تحقیق  8

1-4-1هدف کلی   8

1-4-2 اهداف جزئی   9

1-5 سؤالات تحقیق  9

1-5-1 سؤال اصلی   9

1-5-2 سؤالات فرعی   9

فصل دوم  10

ملاحظات نظری   10

2-1 پیشینه مطالعاتی موضوع  11

2-2 ادبیات نظری پژوهش    22

2-2-1 مقدمه  23

2-2-2 سبک زندگی   23

2-2-2-1 تورشتاین وبلن: ثروت و سبک زندگی   25

2-2-2-2 ماکس وبر: منزلت اجتماعی و سبک زندگی   27

2-2-2-3 زیمل، فرهنگ مدرن و سبك زندگی   29

2-2-2-4 دیوید چنی: مصرف فرهنگی و سبک زندگی   30

2-2-2-5 ژان بودریار: مصرف و سبك زندگی   31

2-2-2-6 آنتونی گیدنز: ساختاریابی و سبک زندگی   33

2-2-2-7 پیر بوردیو  35

2-2-3 مفهوم سرمایه‌ی فرهنگی   38

2-2-3-1 اشکال سرمایه از نظر بوردیو  43

2-3 چارچوب نظری تحقیق  45

2-4 مدل نظری پژوهش    48

2-5 فرضیه های پژوهش: 48

2-5-1 فرضیه اصلی: 48

2-5-2 فرضیه های فرعی: 48

فصل سوم  50

روش تحقیق  50

 

3-1 مقدمه  51

3-2روش تحقیق  51

3-3 تکنیک جمع آوری داده ها 53

3-4 اعتبار و پایایی ابزار سنجش    53

3-4-1 اعتبار(روایی) 54

3-4-2 پایایی   54

3-5 جامعه و نمونه آماری   55

3-5-1 جامعه آماری   55

3-5-2 نمونه آماری   55

3-6 نمونه گیری   56

3-7 واحد تحلیل و مشاهده 57

3-8 مطالعه مقدماتی   57

3- 9 تعریف مفاهیم و شاخص سازی متغیرهای تحقیق  58

3-10 روش تجزیه و تحلیل  66

فصل چهارم  67

تجزیه و تحلیل داده ها 67

4-1یافته های توصیفی   68

4-2 یافته های تبیینی   82

تحلیل رگرسیون  102

فصل پنجم  108

نتیجه گیری و پیشهادات    108

5-1 مقدمه  109

5-2 بحث و نتیجه گیری   111

5-3 پیشنهادات   119

5-4 محدودیت‏های تحقیق  119

پیوست   127

مقدمه

این مطلب را هم بخوانید :

قرن یست ویكم به دلیل وقوع تحولات جهان سوم، گسترش وسایل ارتباط جمعی و پیشرفت­های تكنولوژیك از نظر تحلیل­گران مسائل اجتماعی، عصر توجه به عوامل و شرایط دگرگونی­های اجتماعی محسوب می­شود. تمام جوامع، چه به صورت ناگهانی و چه به صورت آرام و نامحسوس، هر روز تغییراتی را كه كم وبیش به گذشته­ا­ش هماهنگی داشته و طرح و مسیر كم وبیش مشخصی را تعقیب می­كنند به خود می­بیند(گی­روشه، 1375: 4). به همین دلیل بررسی زمان حال برای یك جامعة در حال گذار می­تواند وسیله­ای برای نظاره­ی آینده باشد. هر جامعه­ای در حالتی از تلاطم یا دگرگونی به سر می­برد و آنچه را كه در آینده پدید خواهد آمد باید پیوندهایی با زمان حال داشته باشد. این دگرگونی­ها و تغییرات در یك فرآیند تاریخی رخ می­دهند و به معنای جریان مداوم یكسری از حوادث، پدیده­ها و كنش­هایی هستند كه در مجموع به تغییر اجتماعی می­انجامند. حال اینكه این عوامل و حوادث چه هستند؟ چگونه شكل می­گیرند؟ چطور باعث ایجاد تغییر در جامعه می­شوند؟ و چه تغییراتی را ایجاد می­كنند؟ و… مجموعه سؤالاتی است كه ذهن جامعه­شناسان را به خود مشغول كرده است.

مانند همه­ی جوامع در حال دگرگونی در دهه­های اخیر، جامعه­ی ایران نیز دچار دگرگونی در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… شده است. ایران کشوری است که اغلب زنان آن تا دو دهه‌ی پیش سبک زندگی سنتی داشتند. اما در دو دهه‌ی اخیر به دلیل پایان یافتن جنگ، تولد نسلی جدید بین سال‌های 1357 تا 1367 که ارزش‌ها و نگرش‌های متفاوتی نسبت به نسل‌های قبلی از خود به نمایش گذاشتند و اهتمام به امور روزمره و خردگرایانه، توجه به تحصیل و اشتغال، تغییر ذائقه‌ی زیباشناختی، تغییر در ارزش‌های دینی و فرهنگی، تأثیرات جهانی‌شدن و ارتباطات جهانی از طریق وسایل ارتباط جمعی‌(اینترنت، تلویزیون، ماهواره و…)، زنان کم‌کم از زندگی سنتی فاصله گرفته‌اند و به دلیل افزایش تحصیلات و رفاه اجتماعی تغییرات اساسی در سبک زندگی[1] خود به وجود آورده‌اند؛ به طوری که امروزه بیشتر راه یافته‌ها به دانشگاه‌ها را زنان تشکیل می‌دهند و این مسئله به‌طور طبیعی در سبک زندگی زنان تأثیرات مهم و اساسی ایجاد می‌کند. وجود این تفاوت‌ها سبب شکل‌گیری خرده‌فرهنگ مختص زنان شد که تا حدی با فرهنگ هنجاری و غالب تعارض نشان می‌داد و هویت‌های تازه‌ای را شکل داده است؛ توجه به رسانه‌های برون‌مرزی و تماشای سریال‌های تلویزیون‌های ماهواره‌ای، تغییر ذائقه‌ی زنان در مصرف موزیک، فیلم، لباس، آرایش، اشتغال و غیره نشان دهنده‌ی تحولات فرایندهای اجتماعی و در نتیجه سبک زندگی است. در دهه­های اخیر، زنان که هم حضور بیشتری در عرصه­های شغلی و تحصیلی یافته­اند و هم در اثر تغییر سبک زندگی غالباً مسئولیت خرید و تهیه­‌ی اقلام مصرفی خانواده­ها را برعهده گرفته­اند، بیشتر مخاطب تبلیغات مصرفی شده و نحوه­‌ی حضور و الگوهای ارزشی و نگرشی و رفتاری آن‌ها تأثیرات فردی و اجتماعی مهم‌تری بر جای گذارده است (رفعت جاه، 1386، 8-137).

بررسی­های متعددی در خصوص این تحولات در سال­های اخیر صورت گرفته است. در اغلب این پژوهش­ها جامعه­ی هدف، کلان­شهرها بوده است. در حالی كه شهرهای کوچک كشور نیز به عنوان جامعه­ی در حال گذار دستخوش این تغییرات و دگرگونی­ها بوده است ولی در تحلیل­های جامعه­شناختی مورد توجه قرار نگرفته­ اند

شهر ایلام، مرکز استان ایلام، به­رغم آنکه در زمره­ی شهرهای صنعتی و بزرگ ایران نیست، لیکن در دو دهه­ی اخیر شاهد وقوع تحولات اقتصادی، زمینه­ای و اجتماعی-فرهنگی بوده است. نیروهای محرکه و علل وقوع این تحولات هرچه باشد(نوسازی اقتصادی دهه­ی هفتاد، پیشرفت­های صنعتی کل کشور، جهانی­شدن ارتباطات و…)، حاصل آن دگرگونی در حیات اجتماعی گروه زنان در ابعاد مختلف(فعالیت­های فراغت، الگوهای مصرف و خرید، رفتارهای خانوادگی، مدیریت بدن و غیره) است. مطالعه تجربی گونه­های مختلف سبک زندگی در میان این گروه اجتماعی زمینه­ درک تحولات فرهنگی- اجتماعی و مسائل و معضلات زندگی شهری را فراهم می­سازد.

1-2 بیان مسئله

سبک زندگی یکی از مفاهیمی است که در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جدی و اقبال جامعه­شناسان قرار گرفت. بررسی پیشینه­های تجربی در زمینه سبک زندگی در ایران نشان می­دهد که سابقه پژوهش در این زمینه به کمتر از بیست سال می­رسد البته از سال 1380 تاکنون اقبال محققان به سوی این موضوع بیشتر شده است. به گفته فاضلی (1382) گستردگی ابعاد و پیچیدگی موضوع موجب شده است که مرزهای محدود­کننده این موضوع لغزنده و مبهم باشد و لذا برداشت­های متفاوتی از این موضوع و قلمرو آن به وجود آید که در بررسی­ها قابل مشاهده است.

مفهوم سبك زندگی اولین بار در سال 1929 توسط آلفرد آدلر روان‌شناس اجتماعی، مطرح شد و پس از یك دوره‌ی افول، مجدداً از سال 1961 مورد اقبال اندیشمندان؛ به‌خصوص جامعه‌شناسان قرار گرفت. با طرح مباحث مربوط به مدرنیته، هویت، مصرف و انگیزه‌های مصرف‌كنندگان از سوی جامعه‌شناسان بستر مناسبی جهت رشد مطالعات و تحقیقات تجربی در این زمینه فراهم شد. این گسترش با محوریت نظریات و آرای جامعه‌شناسانی همچون ماكس وبر، گیدنز، وبلن، بوردیو، پیترسون و… انجام گرفت.

در ادبیات جامعه­شناسی، از مفهوم سبک زندگی، دو برداشت و دوگونه مفهوم­سازی متفاوت ارائه شده است. در برداشت نخست که سابقه آن به دهه 1920 بازمی­گردد، سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد است و اغلب به عنوان شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی به کار می­رود، اما در برداشت دوم سبک زندگی نه راهی برای تعیین طبقه اجتماعی، بلکه مفهومی است که فقط در متن تغییرات فرهنگی عصرمدرنیته و رشد فرهنگ مصرف­گرایی معنا پیدا می­کند. در این معنا تعریف سبک زندگی راهی برای تعریف ارزش­ها، نگرش­ها و رفتارهای افراد است که با مفهوم هویت ارتباط پیدا می­کند.

سبك زندگی جنبه‌های عینی، مشهود و ملموس فرهنگ و نظام ارزشی در یك جامعه است و گویای بخش قابل رؤیت هویت جمعی و هویت فرهنگی در یك جامعه می‌باشد. سبك زندگی را می‌توان در اوقات فراغت، تفریح، رفتارهای جنسیتی، علایق حرفه‌ای و شغلی، پوشش، علایق هنری و ادبی و ورزشی، زبان و… مورد بررسی قرار داد. سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی کاربردی ندارد چون با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکان‌های موجود ارتباط دارد. سبک‌های زندگی به صورت عملکردهای روزمره در می‌آیند. عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار، محیط‌های کار برای ملاقات با دیگران،… تجلی می‌یابند. هر چه محیطی که فرد در آن زندگی می‌کند بیشتر به دنیای مدرن و غیر سنتی تعلق داشته باشد سبک زندگی او بیشتر با هویت شخصی‌ او سر و کار دارد(گیدنز، 1383: 120).

در بین عوامل گوناگون در جامعه، به جهت اهمیت و اثرگذاری سرمایه‌ی فرهنگی بر دیگر واقعیت‌های اجتماعی، بر آن شدیم تا به بررسی تأثیر این عامل بر سبك زندگی بپردازیم، چرا كه اولاً کسب مشروعیت از طریق سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و نمادین منوط به تبدیل‌شدن آن ها به سرمایه‌ی فرهنگی است، یعنی کسی که بواسطه‌ی سرمایه‌ی فرهنگی منزلت دارد می‌تواند روایت و برداشت خود را از دنیای اجتماعی بر دیگران تحمیل کند. ثانیاً داشتن سرمایه‌ی فرهنگی بدان معنا است که فرد می‌تواند خود را از الزامات زندگی روزمره جدا کند و نوعی گزینش دلخواه در عرصه‌ی فرهنگ انجام دهد.

مسأله رابطه بین سبک زندگی و سرمایه فرهنگی محور اصلی مباحثی است که امروزه در جامعه­شناسی به طور عام و در جامعه­شناسی فرهنگ و مطالعات فرهنگی به­طور خاص مطرح است. تلاش­های نظری-تجربی محققانی مانند بوردیو، گیدنز، هال، چینی، سوبل و پانتام در زمره­ی بارزترین نمونه­های بسط تأمل جامعه­شناسانه در وضعیت نوین مدرنیته­ی پسین هستند. در بدنه معرفت و پیشینه کلاسیک جامعه­شناسی برای تحلیل سبک زندگی و ارزش­ها و نگرش­های فرد یا گروه به نقش متغیر طبقه و یا منزلت اجتماعی- اقتصادی(SES) توجه می شد، اما از دهه­ی 1970 به این سو، همزمان با رشد و گسترش فراینده­ی کالاهای مصرفی و تبلیغات تجاری و وسایل ارتباط جمعی، مطالعه مصرف و رابطه آن با سبک زندگی و معنا بخشی و ارزش­ها و نگرش­های حاکم بر زندگی روزمره­ی افراد در کانون اصلی تلاش­های جامعه­شناسان و پژوهشگران مطالعات فرهنگی قرار گرفته است. کالایی شدن فرهنگ و پیوند خوردن آن با سلطه و مکانیسم­های بازتولید نظام سرمایه­داری موضوع محوری پژوهش­هایی بوده است که درصدد تبیین کیفیت زندگی و نحوه­ی معناسازی و هویت یابی انسان­ها در متن زندگی روزمره­ی مدرن برآمده­اند. مسأله اصلی این پژوهش تبیین مناسبات بین سرمایه فرهنگی و سبک زندگی در میان زنان شهر ایلام است. به بیان دیگر، قصد این جستار علمی تبیین وضعیت کنونی زنان ایلام با تکیه بر مفاهیم سرمایه فرهنگی و سبک زندگی است. این مفاهیم یا متغیرها نه فقط در عالَم واقع بلکه حتی در سطح تحلیلی نیز به شیوه­ای دیالکتیکی درهم تنیده­اند، لذا لازمه­ی به­کارگیری آن­ها برای مطالعه تجربی یک وضعیت اجتماعی، تشریح و تدقیق آن­ها در قالب رویکردهای نظری منسجم و روشن است. پیش­فرض ما این است که سبک­های زندگی جزء لاینفک زندگی اجتماعی روزمره در جهان مدرن هستند و نقشی اساسی در تعاملات بین افراد دارند. سبک­زندگی، برخلاف فرهنگ، به معنای ” شیوه کلی زندگی” یک گروه یا قوم یا ملت نیست، بلکه عبارت است از ” مجموعه کردارها و نگرش­هایی که در یک زمینه­ اجتماعی خاص معنا دارند”(چنی، 2002: 4-6). سبک­های زندگی همان الگوهای کنش­اند که افراد بر اساس آن­ها از هم متمایز می­شوند، الگوهایی که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده­اند و در لباس پوشیدن، غذا خوردن، شیوه­های صحبت کردن و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران، جلوه می­کنند. این رفتارها بازتابگر هویت­های شخصی، گروهی و اجتماعی­اند(فاضلی، 1382: 61-84)

براین اساس، پرسش این مطالعه، در یک سو، این است که عناصر برسازنده­ی یک سبک زندگی چه چیزهایی هستند؟ اما در سوی دیگر، مسأله اساسی آن مناسبات سبک زندگی با اشکال سرمایه فرهنگی است. مفهوم سرمایه فرهنگی به مجموعه­ای از نمادها، عادت­ها، منش­ها، شیوه­های زبانی، مدارک آموزشی و تحصیلی، ذوق و سلیقه­ها گفته می­شود. سرمایه فرهنگی واجد ابعاد عینی، درونی و نهادی یا ضابطه­ای است(بوردیو، 1986: 47). سرمایه فرهنگی دربرگیرنده­ی تمایلات پایدار فرد است، یعنی شامل گرایش­ها و عاداتی است که در طی فرآیند جامعه­پذیری حاصل می­شوند و شامل کالاهای فرهنگی، مهارت­ها و انواع دانش مشروعه است(همان: 47). به­ طور کلی، سبک زندگی و سرمایه فرهنگی واجد تعاملاتی دو سویه­اند: سرمایه فرهنگی فرد یا خانواده می­تواند سبب ایجاد برخی سبک­های زندگی شود و سبک زندگی نیز می­تواند در جهت افزایش سرمایه فرهنگی عمل کند.

1-3 ضرورت تحقیق

مطالعات سبك زندگی در دو یا سه دهه‌ی گذشته دائماً در علوم اجتماعی قوت یافته است. گروه مهمی از این مطالعات محصول تحولی است كه در فاصله‌ی دهه‌های 1950 تا 1990 میلادی رخ داد. در طول این دوران زنان به منزله‌ی اصلی‌ترین مصرف‌كنندگان عطر، جواهرات، لباس، محصولات مربوط به كودكان، اسباب و اثاثیه‌ی منزل و… شناخته می‌شدند. بررسی سبك زندگی‌هایی كه مبتنی بر مصرف این گونه محصولات بود، دل مشغولی بزرگ خیلی از پژوهش‌های سبك زندگی و به تبع آن توجه به نقش جنسیت بوده است.

جامعه‌ی­ در حال گذاری مثل ایران نیز در دهه‌های اخیر، تحولات زیادی را در زمینه‌ی پدیده­ی مصرف تجربه کرده است. طبق آمارهای رسمی منتشر شده در سال 1388، متوسط انرژی مصرفی در ایران بیش از 2 برابر متوسط جهانی است. این در حالی است که نسبت انرژی مصرف شده به کالاهای تولید شده، 8 برابر کشورهای پیشرفته است. ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی در دنیا مقام اول است. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان به انجام عمل زیبایی تمایل دارند. رئیس انجمن جراحان پلاسیتک و زیبایی بیان می‌کند که 60 تا70 درصد از تقاضاهای جراحی زیبایی به‌ویژه جراحی بینی غیرضروری است. در کشور زنانی را داریم که بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپرده­اند و در واقع از بینی­شان چیزی باقی نمانده است. طبق این آمار حدود 90 درصد از کسانی که بینی خود را جراحی می­کنند، دچار مشکلات تنفسی می­شوند. ایرانی­ها از نظر رشد مصرف لوازم آرایش، رتبه‌ی­ سوم را در دنیا دارند. در کشور ما تنها 10 درصد از لوازم آرایش موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شده­اند. سن مصرف لوازم آرایش به 15 سال رسیده است در حالی‌که در کشورهای توسعه‌یافته، تمایل به آرایش بیشتر در زنان مسن دیده می­شود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست داده‌اند(ترکاشوند، 1388).

با گسترش مطالعات سبک زندگی، اطلاعات دقیق­تری را می­توان راجع به گروه­های اجتماعی به دست آورد. زنان از جمله گروه­های اجتماعی مهم محسوب می­گردند که با توجه به نقش مادری در خانواده و سایر نقش­های جنسیتی، یکی از اصلی­ترین عناصر فرآیند هویتی­یابی و جامعه­پذیری فرزندان و نسل آینده جامعه هستند و بر هویت نسل­های آتی جامعه تأثیرگذارند. ضرورت رصد تحولات در سبک زندگی از این منظر نیز قابل توضیح است که چه بسا به دلیل تأثیرپذیری زنان از ارزش­ها و نگرش­ها و الگوهای رفتاری بیگانه و ناسازگار با هویت دینی و ملی جامعه ایرانی، روندی را شاهد باشیم که پیوند منطقی نسل­ها و انسجام هویتی جامعه را تهدید و مخدوش سازد و به جهت همین اهمیت است كه در تمامی چالش‌ها و معضلات اجتماعی وقتی در پس ریشه‌یابی مسائل اجتماعی به مباحث تربیتی بر‌می‌خوریم، زنان (بالاخص در

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...