بنابراین بازنگری در علوم سیاسی موجود، امری ضروری به نظر می­رسد و  این امر بطور منطقی و دقیق شکل نمی­گیرد مگر با جنبش نرم­افزاری و تولید علم در علوم سیاسی. با تولید علم در علوم سیاسی است که می­توان امید به شکل­گیری و تدوین علوم سیاسی­ای داشت که مبتنی بر مؤلفه­های فکری، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی باشد تا از  این طریق بتواند آن کارایی لازم و مفید در راستای درمان دردهای کشور را داشته باشد.

 

3-1-سؤال اصلی پژوهش

سؤال محوری که در این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به آن هستیم این است که مبانی و اصول جنبش     نرم­افزاری و تولید علم در علوم سیاسی چیست؟ به تعبیر دیگر برای تولید علم در علوم سیاسی چه مقدّماتی لازم است و اصول انجام این کار بر چه چیزهایی بنا شده است؟ توجّه شود که ما در این پایان­نامه به دنبال تولید علم در علوم سیاسی نیستیم. یعنی قرار نیست نظریه­ای جدید در علوم سیاسی ارائه کنیم. بلکه       می­خواهیم راه­های تحقق چنین امری را تبیین کنیم.

 

4-1- روش­شناسی پژوهش

ما در این پایان­نامه سعی بر آن داریم تا ابتدا با ارائه تعریفی روشن از تولید علم، مبانی و اصول آن را در علوم سیاسی مطرح نماییم. لازم است به این نکته اشاره شو

پایان نامه - مقاله

د که ما در این پایان­نامه قصد تولید علم در علوم سیاسی را نداریم. بلکه می­خواهیم به مقدّمات و مبانی چنین حرکتی در علوم سیاسی اشاره کنیم. لازمه­ی تبیین مبانی تولید علم در علوم سیاسی، داشتن نگاهی کلان­نگر است. یعنی باید ابتدا از زاویه­ی مفهوم علم و سپس علومانسانی وارد بحث علوم سیاسی شد. بسیاری از مؤلفه­ها و مبانی­ای که در باب تولید علم در علوم سیاسی مطرح است ابتدا باید در چهارچوب مفهوم علم و علوم­انسانی تبیین شود. ابتدا باید بسیاری از مبانی و مؤلفه­ها در علم و علوم­انسانی تغییرکند، سپس وارد بحث علوم سیاسی شویم. از همین رو در این پایان­نامه نگاه از بالا به پایین، سیر از علم به علوم­انسانی و از علوم­انسانی به علوم سیاسی است. « فلسفه­ی علوم سیاسی زیرمجموعه‏ای از فلسفه­ی علوم اجتماعی، و فلسفه­ی علوم اجتماعی زیرمجموعه‏ای از فلسفه­ی علم به شمار می‏رود. پس پژوهش از فلسفه­ی علم به سمت فلسفه­ی علوم اجتماعی و سپس فلسفه­­ی علوم سیاسی، حركت از کلّی به جزئی است» (حقیقت، 1382: 162)

نوع نگاه ما در این پایان­نامه مبتنی بر فلسفه­ی علم است. در همین راستا ما مبانی تولید علم در علوم سیاسی را از سه منظر هستی­شناسی، معرفت­شناسی و روش­شناسی که خود بخشی از فلسفه­ی علم است، تبیین می­کنیم. این سه مفهوم رابطه­ی مسقیمی با هم داشته و بترتیب هر کدام تعیین کننده­ی دیگری    می­باشد. این

این مطلب را هم بخوانید :

پایان نامه درباره انحلال قرارداد/:منظور از بطلان در قاعده - خوشفکری - مرجع ایده ها و آموزش های علمی سه حوزه­ی هستی­شناسی، معرفت­شناسی و روش­شناسی ابتدا در چهارچوب علم، سپس علوم­انسانی و در نهایت علوم سیاسی مطرح می­شود. سعی شده در این سه حوزه مبتنی بر پاردایم اسلامی عمل شود. یعنی تفکر اسلامی در این موارد اساس کار ما قرار می گیرد.

البتّه نباید از این نکته غافل شد که یکی از پایه­های تبیین مبانی و اصول جنبش تولید علم حرکت در بستر فسلفه­ی علم و مبتنی بر مؤلفههای آن است. جنبه­ی مهم دیگری که باید مبانی و اصول جنبش نرم­افزاری و تولید علم بر اساس آنها شکل بگیرد جامعه­شناسی علم است. یعنی بررسی مؤلفه­های اجتماعی مؤثر بر تولید علم. این بخش از کار میتواند در قالب پایان­نامه و پژوهش مستقلی توسط علاقه­مندان به این حوزه­ی مطالعاتی پی­گیری شود، ولیکن در این پایان­نامه سعی شده حداقل در قسمت ارائه راهکارها و پیشنهادات به برخی از مؤلفه­های اجتماعی در تولید علم نیز توجه شود.

روش مورد استفاده در این پایان­نامه مبنایی و تئوریک بوده و مطالعات کتابخانه­ای اساس کار جمع آوری  داده­ها می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...