بند سوم: طلاق توافقی در قانون حمایت خانواده 17

بند چهارم: تعریف خلع و مبارات.. 19

گفتار دوم: علل گرایش به طلاق توافقی21

بند اول: سهولت طلاق21

بند دوم: کم‌رنگ شدن نهاد خانواده 22

بند سوم: نقص قانون22

گفتار سوم: موجبات طلاق23

بند اول : به اراده‌ی مرد 23

بند دوم : طلاق به خواسته‌ی زن26

بند سوم: طلاق به توافق28

مبحث دوم : اقسام طلاق30

گفتار اول: اقسام طلاق ازنظر حکم وضعی و فقه 30

بند اول: طلاق بدعی31

بند دوم: طلاق سنی31

بند سوم: طلاق بائن مطابق اجماع فقهای امامیه بر 6 نوع است: 32

بند چهارم : طلاق رجعی32

گفتار دوم: طلاق ازنظر قانون مدنی33

بند اوّل: طلاق قبل از نزدیکی34

بند دوّم: طلاق یائسه 35

بند سوّم: طلاق خلع و مبارات.. 35

بند چهارم: سومین طلاق35

بند پنجم: طلاق به‌عوض… 36

بند ششم :طلاق شوخی یا کنایی37

بند هفتم:طلاق قضایی37

فصل دوم: ماهیت طلاق توافقی38

مبحث اول: ماهیت ازنظر عمل حقوقی41

گفتار اول: عقد یا ایقاع بودن طلاق42

 

بند اول:عقد43

بند دوم:ایقاع43

گفتار دوم : خلع و مبارات.. 44

بند اول: تشابه خلع و مبارات.. 45

بند دوم:تفاوت خلع و مبارات.. 45

گفتار سوم: مبانی خلع و مبارات.. 48

بند اول:مبانی فقهی خلع و مبارات.. 49

بند دوم: ماهیت حقوقی خلع و مبارات.. 52

مبحث دوم: شرایط خلع و مبارات.. 53

گفتار اول: شرایط زوج53

بند اول: بلوغ54

بند دوم: عقل54

بند سوم: اختیار 55

بند چهارم: قصد و رشد56

گفتار دوم: شرایط زوجه 58

بند اول: شرایط عمومی 59

بند دوم: شرایط اختصاصی59

مبحث سوم: زمان طلاق63

گفتار اول: طلاق قبل از نزدیکی یا طلاق در زمان نامزدی65

گفتار دوم: طلاق توافقی بعد ازدواج66

مبحث چهارم: شرایط عمل حقوقی67

گفتار اول: شرایط ماهوی67

بند اول: وجود رابطه‌ی زوجیت.. 67

بند دوم: وجود عوض… 68

گفتار دوم: شرایط شکلی70

بند اول: داوری70

بند دوم: صیغه‌ی طلاق75

 

این مطلب را هم بخوانید :

بند سوم : شهود عادل77

گفتار سوم: شرایط عوض… 78

فصل سوم: آثار طلاق80

مبحث اول: آثار غیرمالی طلاق81

گفتار اول: قطع رابطه زناشویی81

گفتار دوم: حضانت فرزندان82

گفتار سوم: عده و فلسفهی آن88

مبحث دوم: آثار مالی طلاق90

گفتار اول: مهریه 90

گفتار دوم: نفقه 93

گفتار سوم: توارث.. 97

مبحث سوم: طبیعت طلاق پس از رجوع100

گفتار اول: رجوع زن به‌عوض و زمان آن102

نتیجه گیری103

منابع……. 110

مقدمه :

خانواده مهم‌ترین و قدیمی‌ترین گروه اجتماعی است که از آغاز زندگی بشر وجود داشته است و بدون آن زندگی در اجتماع متصور نیست. کانون خانواده مرکز حفظ سنن ملی و اخلاقی، رشد عواطف و احساسات انسان است. کسانی که از حمایت خانواده برخوردار نیستند، بی‌پناه و در معرض فساد و تباهی و بیهودگی قرار می‌گیرند. اما گاهی اوقات، خانواده نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد و ناچار از هم فرومی‌پاشد.

درباره طلاق عقاید و نظرات مختلفی وجود دارد. عده‌ای آن را زیان‌آور و بسیار خطرناک دانسته و به‌طورکلی آن را محکوم کرده‌اند و عده‌ای از وجود آن در شرایطی در‌ اجتماع طرفداری کرده‌اند.

به‌هرحال نمی‌توان طلاق را ازنظر اجتماعی به‌کلی محکوم کرد : زیرا اگر بین زن و شوهر هیچ‌گونه هماهنگی و توافق اخلاقی وجود نداشته باشد، نمی‌توان گفت که زن و مرد باید یک‌عمر در رنج و سختی به سر ببرند و به زندگی زناشویی ادامه دهند. البته شکی نیست که طلاق امری مذموم و ناپسند است.

تا توانی پا منه اندر فراق             ابعض الاشیاء عندی الطلاق (مولوی)

اما در پاره‌ای از موارد چاره‌ای جز آن نیست و باید به‌عنوان یک ضرورت پذیرفته شود.

در فقه و حقوق جامعه ما به‌طورمعمول و غالب اختیار طلاق در دست مرد است و جدایی زوجین، معلول اراده‌ی زوج می‌باشد؛ اما در شرع مقدس اسلام مواردی وجود دارد که صریحاً اجازه می‌دهد که زوجه از حاکم درخواست طلاق کند. در این شرایط دخالت قاضی محکمه نقش مهمی را در حل اختلاف و احقاق حقوق افراد در پی خواهد داشت تا خانواده را به انتخاب راه‌حل‌های مناسبی در جهت اصلاح طرفین دعوی و اصلاح جامعه راهنمایی نماید.

بیان مسئله‌

‌ رشد و بالندگی و سلامت خانواده سبب رشد تعالی جامعه می‌گردد حفظ و بقا و کمک به اکمال آن بر همه خصوصاً بر دولتمردان و قانون‌گذاران واجب است‌ اما گاهی اوقات با هیچ تدبیری نمی‌توان و نباید زن و مرد را وادار به زندگی مشترک زیر یک سقف کرد چراکه تفاهم و مهربانی و عشق نهاد خانواده را استوار نگه می‌دارد. واژه‌ی طلاق ازنظر لغوی به معنی بازنمودن گره‌ ،رها کردن، آزاد ساختن و واگذاشتن است و ازلحاظ شرعی عبارت است از زایل نمودن قید نکاح با صیغه مخصوص.

سال‌ها پیش طلاق پدیده‌ای مذموم و بسیار زشت به شمار می‌رفت و افراد در شرایط بسیار سخت به آن فکر می‌کردند یا گاه آن‌قدر در پیچ‌وخم مراحل قانونی دادگاه‌ها سردرگم می‌شدند که از طلاق گرفتن منصرف می‌شدند اما اکنون متأسفانه با گسترش نوعی از طلاق، دیگر نیاز نیست زمانی طولانی را در راهرو دادگاه‌ها بگذرانند. آن‌ها می‌توانند با گذشتن از حقوق خود از قبیل، مهریه، حضانت و ملاقات فرزند، جهیزیه، نفقه و… به‌راحتی به دادگاه مراجعه کنند و پس از مدت کوتاهی به‌صورت توافقی از هم جدا شوند.

‌ در این تحقیق سعی بر این است که ثابت کنیم طلاق توافقی عقد یا ایقاع است ،ازلحاظ حقوقی طلاق ایقاعی است که بااراده مرد محقق می‌شود، اما بر اساس مقررات قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در سال 1371 و متعاقباً تصویب قانون حمایت خانواده در سال 1392 برای طلاق و جدایی می‌بایستی زوجین یا یکی از آن‌ها به دادگاه مراجعه نموده و گواهی عدم امکان سازش دریافت نمایند تا بتوانند از همدیگر جدا شوند. با توجه به سیر قانون‌گذاری در موضوع نکاح، کنترل و محدودیت‌های وارده بر این عقد، همچون بعضی از قراردادها بر مبنای مصالح و منافعی اعم از فردی و اجتماعی بوده است. حفظ کیان خانواده به‌عنوان جزئی مهم از پیکره اجتماع، از مهم‌ترین مصالح مدنظر قانون تلقی می‌گردد. یکی از راه‌های انحلال نکاح طلاق است که منوط به تحقق موجباتی است که ازجمله‌ی این موارد عبارت‌اند از اراده‌ی مرد درخواست زن و توافق زوجین می‌باشد‌ . بااینکه طلاق در دست مرد می‌باشد ولی مرد نباید از این اختیار سوءاستفاده کرده و زوجه را به‌زانو درآورد و قانونگذار موظف است که در برابر طلاق روشی را در پیش گیرد که امکان سوءاستفاده از این نهاد قانونی را از بین ببرد و مانع از این شود که اساس خانواده به‌راحتی از هم فروریزد و درعین‌حال این امکان را برای زوجین ناسازگار به وجود آورد که از بند پیوندی که تقدس خود را ازدست‌داده است رها شوند. بنابراین هم منافع فرد و هم منافع جامعه تضمین می‌شود اما در حال حاضر اراده مرد به‌تنهایی و بدون حکم دادگاه کافی برای طلاق نیست و این مصلحتی است که قانون جهت بقای خانواده و جلوگیری از خودسری مرد در این زمینه اندیشیده است، حال با توجه به اختیار شرعی و مطلق مرد در طلاق و ایقاع بودن ماهیت طلاق جهت گریز و استخلاص زنان از این مشکلات اجازه داده می‌شود تا زوجه با اعطای مالی به زوج از او طلاق بگیرد شارع و به‌تبع آن قانونگذار چنین طلاقی را خلع و مبارات نامیده است. طلاق خلع یکی از راه‌های قانونی انحلال نکاح و امروزه از شایع‌ترین گونه طلاق در جامعه ماست . دیدگاه‌هایی که در ماهیت خلع ابرازشده‌اند تحت سه عنوان کلی ایقاع و عقد و یا عملی ترکیبی می‌باشند‌ هرچند در قانون نامی از طلاق توافقی به میان نیامده است اما قضات دادگاه با لحاظ قانون با مواد مربوط به طلاق خلع توجیه می‌کنند در این طلاق زن و مرد نسبت به امور مالی و حضانت کودکان توافق می‌کنند و از یکدیگر جدا می‌شوند این توافق در حکم دادگاه ثبت و ضمانت اجرای قانونی پیدا می‌کند.

به نظر می‌رسد احیاء نهاد داوری در طلاق توافقی و توجه به خلأ قوانین ماهوی در بحث شرایط ماهوی طلاق توافقی و نهایتاً عدم تسریع در رسیدگی و توجه مراکز مشاوره از موارد و راهکارهایی حقوقی است که از افزایش جلوگیری می‌نماید.

‌ درواقع این نوع از طلاق‌ نتیجه ی ابتکار زنانی است که در برخورد با نواقص قانونی مردسالار آن را به وجود آورده است‌ البته این نوع طلاق در نوع خود دارای مزایایی هم می‌باشد ازجمله از دعوا و تنش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...