کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia

 



اغلب این مطالعات که البته با شرکت بیماران بستری در بیمارستان و بیماران سرپایی صورت گرفته است، اگرچه می­تواند اطلاعات زیادی در مورد مراحل حاد سوختگی و روشهای مقابله با آن در روزهای اولیه­ی بدشکلی فراهم سازد، اما اطلاعات مهمی در خصوص اثرات طولانی مدت بدشکلی ارائه نمی­کند(13).

انجام مطالعاتی با رویکرد کیفی که به بررسی مسائل بازماندگان سوختگی  به پردازد نیز اندک است (14)و غالباً اطلاعاتی را در خصوص آنچه که بازماندگان بعد از سوختگی تجربه می­کنند؛ نظیر فقدان­های مرتبط با محدودیت­های فیزیکی، نقش­ها، وابستگی، ارتباطات و اعتماد به نفس(15) ؛ استرس­های قابل ملاحظه خویشاوندان؛ ازدست دادن روابط بین فردی بویژه با اعضای غیر فامیل(16) ،فراهم می­سازد(17). شواهد بدست آمده در ایران ،نیز نشان می­دهد، مقاومت افراد

 در برابر بدشکلی ناشی از سوختگی، عدم پذیرش آن و در نتیجه وضعیت روحی نامساعد آنان و پایداری علیرغم سودمندی اولیه، در طولانی مدت به کیفیت زندگی فرد لطمه وارد می­سازد (18). در مطالعه دیگری در ایران در خصوص مشکلات روانی اجتماعی بیماران سوختگی یافته­ها نشان داده است که صد درصد از  بیماران مشکلات روانی و اجتماعی را در سطوح مختلف تجربه کرده­اند به طوری که احساس غم و اندوه زشت و غیر جذاب بودن آن­ها را آزار می­دهد و اکثریت آنها در زمینه صحبت کردن در مورد نقص عضو خود با دیگران؛ احساس بیزاری و نفرت از وجود خود و در معرض دید بودن عضو مبتلا در بعد روانی دچار مشکل بوده­اند. همچنین نقص عضو باعث مجادله و کشمکش در زندگی، کنجکاوی دیگران، توجه بیش از حد خانواده، مشکلات اقتصادی، طعنه زدن، ممانعت از ازدواج، کاهش ارتباط، کاهش فعالیت­های اجتماعی و شغلی در زندگی آنها شده است و در نهایت انزوای تدریجی فرد از اجتماع را به دنبال داشته است(19).

علی­رغم آنچه در مطالعات فوق الذکر به عنوان اثرات و تجارب منفی عوارض سوختگی بیان شده است، این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که تجارب فلاکت بار ناشی از سوختگی گاها اثرات  مثبتی روی رشد شخصیتی داشته(15) در حالی که در بیشتر مطالعات این جنبه از پیامد­های بعد از سوختگی نادیده گرفته شده است(20).

این مطلب را هم بخوانید :

 همچنین درپژوهش­های فوق، با وجود اینکه تجارب جسمی، روانی و اجتماعی تهدید کننده این گروه از بیماران مطرح  شده، اما چگونگی پذیرش این بیماران در جامعه مورد غفلت قرار گرفته است (13) و مهمتر اینکه مسائل فرهنگی خاص ایران  به عنوان عوامل تاثیرگذار کمتر معرفی شده است(18).

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[سه شنبه 1399-07-01] [ 07:05:00 ق.ظ ]




در برقراری ارتباط و تعامل با دیگران می شود. آسیب بینایی در افراد به ویژه دركودكان موجب عدم توازن شناختی، عاطفی، زبانی، اجتماعی و حركتی می شود. تاخیر در مهارت های مذكور، منجر به تاخیر در تحول اجتماعی می شود و امكان تعامل سالم با دیگران را از فرد آسیب دیده بینایی می گیرد (کریمی درمنی، 1385).

در طی چند دهه گذشته سلامت به عنوان یکی از حقوق اساسی انسانها و یک هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است، که در این میان خودکنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری (کارور و وایت[11]،1994) دو فاکتور تعیین کننده در توانایی سازماندهی و سازگاری محیطی، بهزیستی روانشناختی و سلامت عمومی فرد بوده، که مورد توجه گسترده از سوی روانشناسان سلامت واقع گردیده است. از طرفی نقش نظام های خودکنترلی و  بازداری/ فعال سازی رفتار به عنوان عوامل زمینه ساز در آمادگی فرد برای ابتلا به مشكلات رفتاری و هیجانی درسالهای اخیر بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است. یكی از مهمترین مهارت ها كه مشخصه بهنجاری و سازگازی فراد است، برخورداری از صفت خودكنترلی (خودنظارتی) است. افرادی كه می توانند هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی كنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار كنند، خود كنترل هستند (آقایار و شریفی درآمدی، 1389).

خودكنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی های رفتاری خود با شرایط و موقعیت موجود است. مفهوم خودكنترلی كه در سال1974 توسط اشنایدر[12] گسترش یافت، به این معنی است كه یك شخص در موقعیت خود چه قدر انعطاف پذیر یا چه قدر پایدار است(كاشال و كوانتس[13]، 2006). چندین مطالعه اثر خودكنترلی را در محل كار بررسی كرده و به این نتیجه رسیده اند كه افراد با خودكنترلی بالا بیشترین مهارت اجتماعی را دارند(دای و کلیدوف[14]، 2003). ظرفیت انسان برای اِعمال خودکنترلی،  به طور بحث انگیزی یکى از قدرتمندترین توانایی‌ها و موجب سازگاری سودمند در روان انسانى است. افراد وقتى بتوانند  بین خود و محیطشان هماهنگی و سازگاری مطلوبی ایجاد کنند، شاداب‌ترین و سالم‌ترین شرایط را خواهند داشت و سازگاری مى‌تواند اساساً با تغییر دادن خود در جهت تطابق با جهان پیرامون، بهبود یابد(راث بلوم[15] و همکاران، 1986). علاوه بر این، توانایی خودکنترلی برای اجتناب از تکانه‌های ضداجتماعى و همنوا شدن با نیازهای زندگى گروهى که از نشانه زندگى متمدن است را فراهم مى‌کند. حتی امروزه به نظر می‌رسد، بسیاری از مشکلات عمده فردی و اجتماعی، ناشی از نقص در خودکنترلی باشد (بامیستر[16] و همکاران، 1994).

لوگ[17] (2010) خود کنترلی را اینگونه تعریف می کند: پرداختن به رفتارهایی که پاداش درنگیده، ولی بیشتر به دنبال دارد. خود کنترلی را می توان از ابعاد گوناگونی نگاه کرد. برای مثال خودکنترلی را به عنوان «تاخیر خشنودی» و از نظر عملیاتی طول زمانی که فرد برای رسیدن به پیامد ارزشمندتر ولی دیر آینده منتظر می ماند، توصیف کرده اند (رودریگرز[18]، 1989). از این رو انتظار می رود بخش قابل توجهی از آسیب شناسی روانی نابینایان به خود کنترلی مربوط می شود. از طرفی یكی از موضوع هایی كه امروزه، ذهن پژوهشگران حیطه ی روان شناسی سلامت را به خود مشغول كرده است، رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و ابتلا به بیماری های روانی و جسمانی است. برخی از روانشناسان، به این نظر علاقه نشان می دهند كه شخصیت، مبتنی بر عملكرد دستگاه عصبی است.

 

1-2  بیان مسأله

امروزه بهبود کیفیت زندگی افراد ناتوان جسمی به عنوان یک هدف بازتوانی به شمار می رود. نارسایی خودکنترلی با مفهوم تکانشگری و اضطراب رابطه دارد و نشانگر ناتوانی در تفکر در مورد پیامد رفتاراست. تفکر در مورد پیامد ولی عمل براساس خشنودی آنی به رفتار بدون پیش بینی منجر می شود. نوجوانان وقتی خودکنترلی را به کار میگیرند که بخواهند به هدف بلند مدتی دست بیابند. برای این منظور نوجوان باید از لذت غذا، پول خرج کردن و … چشم پوشی کند. این کار را از طریق مهار وسوسه های دروغ گفتن، فرار از قولی که داده اند و نیز آرام ساختن خود به علت ناکامی به دست آمده انجام می دهند(گاتفردسون[19]،1990). خودکنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات واحساسات نیست. برعکس خودکنترلی یعنی اینکه ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تاکید است، روش ابراز احساسات است به طوری که جریان تفکر را تسهیل کند (گلمن[20]، 1995). هرچه خودكنترلی بالاتر رود كیفیت زندگی بهبود می یابد. مطالعات انجام شده (بلکلی[21]و همکاران، 2003 ؛ بارن[22]، 1989؛ بریک[23] و همکاران، 2005 ؛ کاشال و کوانتس، 2006)، بین خود کنترلی با تعارض، رفتار، شخصیت، سلامت و بهزیستی روانی ارتباط معناداری نشان دادند.

تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان دادند كه مردان نسبت به زنان خودكنترلی بالاتری دارند (اشنایدر، 1974). یكی از مهمترین مهارت ها كه مشخصه سلامت و بهزیستی روانی افراد است، برخورداری آنها از صفت خودكنترلی است. افرادی كه می توانند هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی كنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار كنند، خود كنترل هستند(آقایار و شریفی درآمدی، 1385). ساسمن[24] و همکاران (2003) در پژوهش خود كه با یك نمونه1050 نفری انجام گرفت نشان دادند، كه بین مصرف سیگار، الكل، ماری جوانا و دیگر مواد با خودكنترلی پایین رابطه منفی معنی دار وجود دارد.

آدابرادوتیر و رافنسون[25] (2002) نیز در مطالعه ای طولی نشان دادند، افرادی كه رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری دارند در مقایسه با افراد عادی، سطح خودكنترلی كمتری دارند و در خطر بیشتری برای مواجهه و سوء مصرف مواد و الکل قرار دارند. در واقع خودکنترلی یكی از مشكلات اصلی افراد با اختلال روانشناختی و نقایص جسمانی است. به بیان دیگر، می توان گفت كه افراد با اختلال روانشناختی (مانند كاستی توجه- بیش فعالی) و نقایص جسمانی(مانند نابینایی) همانند افراد دیگر هستند، با این تفاوت كه افراد دیگر می توانند رفتار خودشان را با توجه به شرایط و موقعیت های زمانی و مكانی تنظیم و كنترل كنند، اما افراد با اختلال روانشناختی- جسمانی قادر به مهار رفتار خود و پیش بینی عواقب رفتار خود نیستند و یا در کنترل رفتار خود از ضعف قابل توجه ای برخوردارند. به طور کلی افراد با مشکلات روانشناختی و جسمانی در کنترل خود مشکل دارند و در مقایسه با فراد عادی از خودکنترلی پایین تری برخوردارند. همچنین نتایج مطالعات متعدد نشان می دهد با آموزش مهارت های کنترل خود می توان بسیاری از مشکلات آنان را کاهش داد(به پژوه و همکاران، 2000).

از طرفی چندین دهه است که صاحبنظران تلاش کرده اند تا برای تبیین سبب شناسی حالت های روانشناختی نظیر اضطراب نظریه یا الگویی ارائه دهند یکی از الگوهای ارائه شده سیستم بازداری و فعال ساز رفتاری است، دو سیستم بازداری و فعال ساز رفتاری بخشی از اسانس نوروبیولوژیکال رفتار و عاطفه هستند و اساس انگیزشی پایه ای برای تفاوت های فردی در رفتار، خلق و عاطفه فراهم می سازند. صفات انعکاس دهنده سیستم فعال ساز صفات تکانشوری و صفات انعکاس دهنده سیستم بازداری صفات اضطرابی هستند. سیستم فعال ساز به نشانه های پاداش بدون تنبیه و فرار از تنبیه حساس است و سیستم فعال ساز به عواطف مثبت و هیجان های مثبت(امید، سرخوشی، شادکامی) رابطه دارد (ویلسون و همکاران[26]، 2000). به اعتقاد بارکلی (1997) بازداری رفتاری، فرآیندی

 عصب-  شناختی است که به افراد کمک می کند تا پاسخ درنگیده بدهند. بازداری رفتاری سه فرآیند به هم پیوسته را دربر می گیرد.:1- بازداری پاسخ یا رویداد غالبی2- توقف پاسخ جاری و ایجاد فرصت درنگ در تصمیم گیری برای پاسخ دادن یا ادامه پاسخ 3- حفظ دوره درنگ و پاسخ خود فرمان که اتفاق می افتد.

الگوهای بازداری رفتار بر اندازه­گیری و بررسی بازداری رفتاری در مقایسه با سازه­هایی چون توجه، که احتمالاً قدرت تمایز بالایی برای تشخیص افراد با اختلالاتی چون عدم توانایی در تکلم و نابینایی دارد، تاکید می­کند. درمان مبتنی بر الگوی بازداری رفتاری بدین گونه است که  نارسایی مرکزی این دسته از افراد زمان است و آن­ها نمی­توانند فضاهای خالی بین رویدادها را به خوبی مشاهده کنند و بدین معنی که آنان دارای نزدیک بینی یا کوری زمان هستند. بازداری و فعال سازی رفتار، به عنوان دو سیستم پاسخ دهی با متغیر خلق یا عاطفه در ارتباط است. براساس فرضیة تجانس- خلق می توان گفت كه فرد ترجیحاً محرك­هایی را پردازش می­كند كه با حالت خلق فعلی وی سنخیت دارد. بنابراین، عاطفه مثبت، اساس و پایه   ادراك های خوشایند، توجه و تفسیر مثبت است و سبب یادآوری ماده های خوشایند و مثبت بیش­تری از حافظه می­گردد. در مقابل، عاطفه منفی با ادراك های ناخوشایند و یادآوری ماده های منفی حافظه در ارتباط است (راس[27] و همکاران، 2002).

حساسیت نظامهای بازداری و فعال ساز رفتاری درنظریه گری به نقل از کارور و  وایت منعكس كننده تفاوتهای فردی از حساسیت نظام عصب شناختی زیر بنایی افراد در پاسخ به نشانه های محیطی می باشد (کارور و وایت ،1994). پیامدهای فعالیت نظام بازداری عبارت از اختلال در رفتار فعلی، خلق منفی، سوگیری توجه به سمت منابع تعارض و افزایش برانگیختگی است. این پیامدها موجب می شود تا فرد با اجتناب از منبع تهدید، تعارض خویش راحل كند. در قلمرو روانشناسی تحولی، بازداری رفتاری، نوعی گرایش در افراد است كه موجب اختلال در رفتار جاری وی شده، فرد در هنگام مواجهه با افراد یا موقعیت های نا آشنا با خودداری و كناره گیری واكنش نشان می دهد (کجن[28] و همکاران، 1987). پیامد سیستم بازداری- فعال سازی رفتار عبارت از: تقویت رفتار فعلی، خلق مثبت، سوگیری توجه به سمت منبع پاداش و افزایش برانگیختگی می باشد. این پیامدها رفتار پاداش گرفته را حفظ و تقویت كرده، تماس فضایی و زمانی با پاداش را نزدیك تر می سازند(اسمایلی و جکسون[29]، 2007). همچنین نتایج برخی تحقیقات نشان می دهدكه برخی از اختلال های روانشناختی را می توان به وسیله فعالیت این دو نظام تبیین كرد.

نتایج بررسی گری[30] (1990) نشان داد، این سیستم های مغزی -رفتاری اساس تفاوت های فردی می باشند و فعالیت هر یک از آنها به فراخوانی واکنش های هیجانی متفاوت نظیر ترس و اضطراب می انجامد. همچنین یافته های وی نشان داد، حساسیت سیستم فعال ساز رفتاری نشان دهنده تکانشگری فرد می باشد. مطالعات نشان داد، فعالیت سیستم بازداری رفتار موجب فراخوانی حالت عاطفی اضطراب و بازداری رفتاری، اجتناب فعل پذیر، خاموشی، افزایش توجه و برپایی می گردد .همچنین فعالیت زیاد پایه های نوروآناتومی این سیستم با تجربه اضطراب مرتبط می باشد (کر[31]، 2002).

در ارتباط با عملکرد نظام های بازداری- فعال ساز رفتاری افراد نابینا فرضیه های متفاوتی مطرح است و این فرض وجود دارد که افراد نابینا از حساسیت بالای نظام بازداری/ فعال ساز رفتاری برخوردارند، این امر بیانگر این است که افراد نابینا به علائم و نشانه های تنبیه پاسخ داده و اضطراب بیشتری را تجربه می‌کنند. با این وجود مطالعات علمی دقیقی در ارتباط تفاوت حساسیت نظام های بازداری/ فعال ساز رفتاری افراد نابینا و عادی وجود ندارد. بنابراین با توجه به محدود بودن مطالعات انجام شده در خصوص خودکنترلی و حساسیت نظام بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و اهمیت موضوع، مساله اساسی در پژوهش حاضر مقایسه خودکنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی می باشد.

 

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش

1-3-1 اهمیت نظری

پیش بینی های اخیر بیان می کنند که نزدیک به 45 میلیون نفر در سراسر جهان بر طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO) نابینا هستند و 135 میلیون نفر از لحاظ بینایی ناتوان بوده و نیازمند کمک های اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی می باشند(تیلفورس، 1999 ؛ آتبو و همکاران، 1996). بیش از 90% کل افرادی که از لحاظ بینایی ناتوان و یا نابینا هستند در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و فقط 18% آنها در چین هستند (تابارا و همکاران، 2005 ؛ یان کیکسو، 2002). سازمان جهانی بهداشت اعلام نموده که در صورت ادامه روند کنونی هر ساله حدود 1 تا 2 میلیون نفر به جمعیت نابینایان دنیا افزوده خواهد شد، بطوری که تا سال 2020 تعداد نابینایان به دو برابر افزایش خواهد یافت در همین راستا این موسسه طرح VISION2020 را جهت حذف علل قابل پیشگیری و قابل کنترل نابینایی تا سال 2020 ارائه نموده است (تابارا و همکاران، 2001).

این افزایش، سؤالاتی را در این زمینه مطرح می کند که در مقابله با این عارضه چه باید کرد؟ یا چگونه از انتشار عوارض ناشی از نقص بینایی (مانند: ضعف عملکرد تحصیلی) در بین کودکان نابینا جلوگیری شود؟ این گونه مشکلات و سوالات از آنجا که طیف جمعیتی بسیار وسیعی را در بر گرفته و در سنین حساس و شرایط تربیتی ویژه ای مطرح می شود، ضرورت بررسی های جامع و بسیاری را درباره مشکلات بینایی کودکان سنین مدرسه می طلبد. بنابراین مطالعات درباره تنوع و عوامل مرتبط با شیوع نابینایی و سازوکار شخصی مواجهه با این اختلال در این زمینه بسیار یاری رسان است. نگرانی های موجود در مورد افراد نابینا باعث شده که سبکهای تفکر، سبکهای خودکنترلی و خوشتن داری، نگرشها و سایر ابعاد روانشناختی زندگی این افراد مورد بحث قرار گیرد و گروه کثیری از مشکلات زمینه ای در پیدایش این اختلالات مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر آن، ضرورت پژوهش حاضر آن است که بدون داشتن اطلاعات لازم در مورد وضعیت سلامت روانی و یا چگونگی و تنوع اختلال نابینایی و عوامل موثر بر آن در بین افراد نابینا نمی توان برنامه آموزشی و درمانی درستی برای آنان تدوین نمود. همچنین از آنجا که مطالعات منتشر شده در این زمینه در کشورمان نسبتاً محدود می باشد مطالعه حاضر به بررسی و  مقایسه خود کنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی پرداخته است، تا در راستای برنامه ریزی های آتی و بهبود سلامت روانشناختی این افراد اقدامات مناسبی صورت گیرد.

 

1-3-2 اهمیت كاربردی

این پژوهش واجد اهمیت­های کاربردی زیادی است، از جمله این مضامین کاربردی می­توان به کار بست یافته­های چنین پژوهشی در برنامه ریزی درمان­های

این مطلب را هم بخوانید :

 روانشناختی اختلالات خلقی و هیجانی نابینایان و کم بینایان، اعلام نظر و گزارش نتایج نهایی طرح به متخصصین و مسئولین جهت مطالعه موثر پیرآمون خودکنترلی و نظام بازداری- فعال ساز رفتاری افراد نابینا و عوامل اثرگذار بر آن، جهت ارتقاء سلامت روانشناختی این افراد اشاره نمود، همچنین دست آوردهای این طرح می­تواند زمینه­ای برای انجام مطالعات آتی واقع گردد.

 

1-4 اهداف پژوهش

1-4-1 هدف کلی

تبیین خودکنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی.

 

  • اهداف اختصاصی

الف) تبیین خودکنترکی در افراد نابینا و عادی

ب) تبیین سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی

  • تبیین تاثیر متغیرهای دموگرافیک (جنسیت و تحصیلات) بر خودکنترلی و سیستم بازداری/ فعال ساز رفتاری در نمونه مورد مطالعه.

[1]. mind-body

[2]. Hippocrates

[3]. Socrates

[4]. Aristotle

[5]. Plato

[6]. Johanson&et.al.

[7]. Thylefors & et al

[8] . Attebo

[9]. Tabbara & et al

[10]. Yankexu

[11]. Carver &White

[12]. Snyder

[13]. Kaushal &Kwantes

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:05:00 ق.ظ ]




بدین معنا، یکی از مفاهیم اصلی مدل سلامت، بهزیستی ذهنی است. اهمیّت موضوع بهزیستی ذهنی از آن جهت است که شادکامی نقش بسیار مهمی بر شاخص های برتر روانی و سلامت جسمی دارد (لیوبومیرسکی[20] وهمکاران، 2005؛ به نقل از پیلتزر و پنگ پید،2013). یافته های پژوهش لیوبومیرسکی، کینگ و دینر (2005) نشان می دهد که افراد شاد در بسیاری از حوزه های زندگی خود موفّق هستند و موفقیّت آنها تا حدودی ناشی از شادکامی آنها است. نتایج کینگ[21] (2008) نیز نشان داد که افراد شاد دارای ویژگیهایی از قبیل خوشرویی، نوع دوستی، اجتماعی بودن، فعال بودن، دوست داشتن خود و دیگران، داشتن بدنی سالم و قوی و داشتن مهارت های بالای حل مسئله و تصمیم گیری بهتر هستند (لارسن و اید، 2008).

بهزیستی ذهنی یکی از شاخص های روانشناختی کیفیت زندگی مطلوب است که به عنوان درک افراد از زندگی در حیطه ی رفتارهای هیجانی، عملکرهای روانی و ابعاد سلامت روانی تعریف شده است (روتمن، کریستین و ویزینگ[22]، 2003). بعبارت دیگر، بهزیستی ذهنی یک مفهوم سلسله مراتبی و چند بعدی است که از دو وجه شناختی و عاطفی تشکیل شده است. مؤلفه رضایت از زندگی[23] وجه شناختی و مؤلفه های عاطفه مثبت[24] و عدم حضور عاطفه منفی[25] وجه عاطفی آن می باشد (ریسامب[26]، 2006؛ دینر و همکاران، 1999؛ کییز، شموتکین و ریف[27]، 2002؛ نقل از تقی لو و همکاران، 1390). دینر و همکاران (2003؛ به نقل از تقی لو، 1388)، بهزیستی ذهنی را مترادف با شادکامی در نظر گرفته اند، بنابراین طبق نظرآنها هر فرد از سطح معینی از شادکامی برخوردار است که هر چند رخدادهای زندگی (از قبیل موفقیّت ها و شکست ها) سطح آن را به صورت موقّت تغییر می دهد اما بعد از گذشت یک دوره کوتاه، به سطح پایه باز می گردد. گومز[28] و همکاران (1999؛ به نقل از تقی لو و همکاران، 1390) به دنبال این فرض، هیدی و ویرینگ[29] (1989) در قالب نظریه ای تحت عنوان نظریه تعادل یابی پویا[30] چنین ادعا کردند که هر فرد از سطح متعادلی از رخدادهای زندگی و بهزیستی ذهنی برخوردار است و بازگشت هر فرد به سطح پایه بهزیستی ذهنی، بستگی به شخصیت آنان دارد. به عبارت دیگر، پژوهش هایی که در حوزه عوامل درون فردی انجام شده، نشان داده اند که شخصیت نقش تعیین کننده ای در بهزیستی ذهنی دارد. شاید بتوان شخصیت را اساسی ترین موضوع علم روانشناسی دانست؛ چرا که مفهوم شخصیت از ابعاد مختلف قابل بررسی است. برخی از روانشناسان این کلمه را تنها در ارتباط با رفتارهای عینی به کار می برند و گروهی آنرا مجموعه فردی الگوهای تفکر، انگیزش و عواطف می دانند (راس[31] ، 1992؛ نقل از سروقد و همکاران، 1390). شخصیت، از الگوی نسبتاً پایدار صفات، ویژگی ها یا گرایش هایی تشکیل شده که به تفاوت های فردی در رفتار، ثبات رفتار در طول زمان و تداوم رفتار در موقعیّت های گوناگون می انجامد (فیست و فیست، 2002؛ ترجمه سیدمحمدی، 1391).

روانشناسان، رویکردهای گوناگونی را برای درک پیچیدگی شخصیت انسان ارائه داده اند؛ الگوی پنج عامل بزرگ شخصیت برای محققان علاقمند به شناسایی تفاوتهای فردی زیربنایی در شخصیت، به مثابه ی یک کشف بنیادی به نظر می رسد( گلدبرگ[32]، 1993؛ نقل از خدایی و شکری، 1388). در مجموع الگوی پنج عامل بزرگ، یک ریخت شناسی فراگیر، مشتمل بر پنج عامل نسبتاً پایدار پذیرش[33]، وظیفه شناسی[34]، برونگرایی[35]، سازگاری[36] و روان رنجورخویی[37] است (کاستا و مک کری[38]، 1992؛ نقل از خدایی و شکری، 1388) که به عنوان چارچوبی با اهمیّت در درک ساختار رفتار آدمی، مورد توجه پژوهشگران بوده و اکنون نیز هرکجا که به دنبال تبیین رفتار هستند به عنوان یک متغیر مهم در نظر گرفته می شود (پیکران[39] و همکاران،2002؛ به نقل از دستجردی و همکاران،1390). نتایج پژوهشهایی که در حوزه شخصیت صورت گرفته، نشان داده اند که صفات شخصیت به ویژه روان رنجورخویی و برونگرایی مهمترین متغیرهای تعیین کننده در بهزیستی ذهنی محسوب می شوند (هیس وجوزف[40]، 2003؛ دینر، دینر و دینر، 1995؛ نقل از دستجردی و همکاران، 1390). پژوهشگران عوامل متعددی را در رابطه بین بهزیستی ذهنی و شخصیت بیان کرده اند. کاستا و مک کرا (1992؛ به نقل از لارسن و اید، 2008)، معتقدند بین بهزیستی ذهنی و شخصیت زمینه های بیولوژیکی و فرایندهای زیستی مشترک وجود دارد. بنابراین، تفاوت های فردی در بهزیستی ذهنی، تا حد زیادی با تفاوت های شخصیتی مرتبط است، تفاوت هایی که می تواند ناشی از عوامل ژنتیکی باشد (باس[41]، 2000؛ به نقل از میرزایی و حاتمی، 1389) تأثیر این یافته بر ادبیات بهزیستی ذهنی چنان است که دینر و لوکاس[42](2008؛  نقل از گارسیا و ارلندسون، 2011) آن را مهمترین کشف پژوهشهای حوزه بهزیستی قلمداد کرده اند. لارسن و اید (2008) بر این باورند که افراد برونگرا به دلیل تجربه فراوان هیجانات مثبت و آستانه پایین فعال سازی عواطف مثبت از سطح بهزیستی ذهنی بالا و افراد روان رنجورخو به دلیل تجربه فراوان عواطف منفی و آستانه پایین فعال سازی عواطف منفی از سطح بهزیستی پایینی برخوردارند. بنابراین، دو صفت برونگرایی و روان رنجورخویی در جهت عکس، بهزیستی ذهنی را تحت تأثیر قرار می دهند. از سویی، سازگاری و وظیفه شناسی ممکن است تحت تأثیر پاداش های محیطی باشند. یعنی افرادی که سازگار و وظیفه شناس هستند، تقویت کننده های مثبت بیشتری را از دیگران دریافت می کنند و بنابراین، ممکن است بهزیستی بالاتری را تجربه کنند.

محققان حوزه بهزیستی بر این باورند که بسیاری از متغیرهای روانشناختی احتمالاً رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی را میانجیگری می کنند و به عبارت بهتر، این متغیرها رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی را تبیین می کنند. لذا، مطالعات صورت گرفته از نقش پراهمیّت بسیاری از متغیرهای روانشناختی  از جمله مهارت های مقابله ای [43] (هاریس و لیقتسی، 2005؛ جونز و همکاران[44]، 2003)، حل مسئله اجتماعی[45] (چانگ و همکاران[46]، 2006)، عزّت نفس (لوکاس و دینر، 2008)، رخدادهای زندگی (گومز و همکاران، 2009)، سن (جاج، لاک و دورهام[47]، 1997)، جنسیت و تعداد دوستان (موهنون و تورکلسون[48]، 2004) عملکرد خانواده، سازگاری و سلامتی (دان گایوک[49]، 2007) در پیش بینی بهزیستی ذهنی خبر می دهند. علاوه بر پژوهشهایی که رابطه بین عوامل بیرونی و صفات شخصیت را در بهزیستی ذهنی مورد بررسی قرار داده اند، توجه فزاینده ای نیز به نظریاتی شده که به دنبال شناخت و معرفی فرایندهای شناختی[50] مؤثر در رضایت از زندگی بوده اند (کاچا دوریان، فینچام و داویلا[51]، 2004). یکی از پدیده های شناختی مورد توجه در این حوزه، طرحواره ها[52] بوده است (یوسف نژاد و پیوسته گر، 1390).

طرحواره ها از ابتدای زندگی شکل می گیرند و در تمام طول زندگی، فرد را تحت تأثیر قرار می دهند (یانگ و همکاران[53]، 1999؛ به نقل از تیم، 2011). اما طرحواره های اولیه، باورهایی هستند که افراد درباره خود، دیگران و محیط دارند و به طور معمول از ارضا نشدن نیازهای اولیه به خصوص نیازهای عاطفی در دوران کودکی سرچشمه می گیرند (رنر[54]و همکاران، 2012؛ زانگ و هه[55]، 2010؛ پتروسیلی[56] و همکاران، 2001) و به عنوان زیرساخت های شناختی، منجر به تشکیل باورهای غیرمنطقی می شوند که این باورها و فرضیات، اساساً تعابیر، ادراک، احساسات و رفتار را تحت الشعاع قرار می دهد (بک، 1976؛ آلیس، 1994؛ نقل از ساوا، 2009؛ مالتبی و دی[57]، 2004؛ تیم[58]، 2010). به گونه ای که، این افکار خودکار غیرمنطقی و منفی می تواند منجر به افسردگی شود (آلیس، 1994؛ انگرام و سیگل[59]، 2002؛ به نقل از هالورسن و همکاران، 2009؛ آنموث، 2011). بر این اساس، دینر و همکاران (2003؛ به نقل از بورنز و همکاران، 2011)، سطوح پایین عواطف منفی را در تعریف بهزیستی ذهنی گنجانده اند. پژوهش های بسیاری نیز (لوشر و همکاران،1997؛ روبرتز و کندل،  1999؛ نقل از بورنز و همکاران، 2011) حضور طولانی مدّت هیجانات منفی را در بروز آسیب شناسی روانی و کاهش بهزیستی ذهنی گزارش داده اند.

 

علاوه بر این، شخصیت به عنوان یک عنصر کلیدی بر تعامل و سازگاری های درون روانی، جسمانی و محیط اجتماعی تأثیر می گذارد (گارسیا و ارلندسون، 2011). لذا، یانگ و همکاران (2003؛ به نقل از تیم، 2010) نشان دادند که خلق و خو می تواند نقش مهمی در کنش متقابل با تجربیات دوران کودکی در رشد و پیشرفت طرحواره ها بازی کند. از سویی دیگر، نتایج پژوهشها (تیم، 2010  و 2011؛ ساوا[60]، 2009) نشان داد که همپوشی قابل توجهی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و صفات شخصیت، (خصوصاً روان رنجورخویی) وجود دارد.

طرحواره های ناسازگار اولیه

بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد، نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه را در بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی دانشجویان آزمون کند. بنابراین، سؤالات اصلی پژوهش به قرار زیر است: آیا طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی را میانجیگری می کند؟ طرحواره های ناسازگار اولیه چند درصد از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین می کند؟ آیا رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی معنادار است؟ با توجه به سؤالات پژوهش حاضر، مدل مفروض پژوهش به شکل زیر می باشد. .

شخصیت
بهزیستی ذهنی

اهمیّت و ضرورت تحقیق

با اینکه زندگی انسان از یک طرف با تجارب لذت، علاقه، عشق، رضایت، هیجان و از طرف دیگر با تجارب غم، آشفتگی، خشم، سردرگمی و … تشکیل شده، در طول تاریخ روان شناسی اغلب پژوهش ها به موضوع بیماری ها و مشکلات نوع بشر پرداخته و کمتر به تجارب خوشایند پرداخته است. بهزیستی ذهنی در سه دهه ی اخیر در ادبیات پژوهشی به وفور مورد بررسی قرار گرفته و دامنه مطالعات آن از حوزه ی زندگی فردی به تعاملات اجتماعی کشیده شده است (کول[61]، 2002). به گونه ای که، ایرینا[62] و همکاران (2007؛ به نقل از هاشمی نصرت آباد و همکاران، 1391) در پژوهش خود نشان دادند که افرادی که دارای بهزیستی ذهنی بالا هستند، از زندگی خانوادگی خود رضایت دارند، تعاملات اجتماعی مطلوب و دوستان زیادی دارند و هیجانات منفی کمتری را تجربه می کنند.

دیدگاه های اخیر نشان داده است که از نظر مردم هدف نهایی، دست یابی به شادکامی است (لوکاس و دینر، 2008؛ نقل از گارسیا و ارلندسون، 2011). همچنین پژو هش های انجام شده، اثر طولانی مدت شادکامی را بر موفقیّت های شغلی (دینر وهمکاران، 2002)، ازدواج (هارکر و کلنتر[63]، 2001) و طول عمر (دانر و همکاران[64]، 2001) نشان داده است. کییز و همکاران (2002) با استناد به تعریف سرجن جنرال[65] از سلامت روانی (حالتی از عملکرد موفق و کارکرد ذهنی که خود منجر به فعالیت های بارورانه، روابط رضایت مندانه مردم و توانایی سازش با تغییر و مقابله با مشکلات می شود) نشان داد که بهزیستی چیزی مهمتر از عدم وجود بیماری است. بطوری که افراد با بهزیستی بالا کمتر از افراد فاقد هر گونه بیماری در مقایسه با آنها به صورت قابل توجهی دوره های افسردگی کمتری را تجربه می کنند. از طرف دیگر، پارک[66] (2004؛ به نقل از تقی‌لو، 1388) نشان داد افرادی که از شادکامی پایینی برخوردارند، بیشتر از افراد دیگر در معرض ابتلا به مسائل روان شناختی و اجتماعی چون افسردگی، اضطراب، ناسازگاری، عدم توانایی در برقراری ارتباط مناسب و …. هستند.

تئوری های شناختی افسردگی، روی نقش فرایند تفکر غیرمنطقی تأکید دارند. یکی از نظریاتی که در زمینه افسردگی بزرگسالان، پژوهش های زیادی به بار آورده است نظریه شناختی بک است. هسته مرکزی نظریه بک، طرحواره ها هستند. بر اساس توصیف اولیه بک از آسیب شناسی روانی، هر یک از اختلالات روانی با طرحواره ها و الگوهای تفکر عادتی بسیار عمومی و فراگیری همراه هستند که نوع آسیب پذیری مربوط به آن اختلال را مشخص می کند. طرحواره های افسردگی، بازتاب اشتغال فکری با فقدان، شکست، طرد و خلاء هستند (منتظری و همکاران، 1390). از سوی دیگر، طرحواره ها می توانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم به پریشانی های روانی و اختلالات شخصیتی منجر شوند (یانگ، 1999؛ یانگ و همکاران، 2003؛ به نقل از تیم،2011) و نقش عمده ای در افکار، احساس، رفتار و تعاملات اجتماعی افراد بازی کنند (مارتین و یانگ[67]، 2010؛ نقل از بهرامی احسان و بهرام زاده،2011).

در طول سه دهه گذشته یکی از موضوعاتی که همواره مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، تبیین بهزیستی ذهنی است. با این وجود، غالب پژوهش ها تلاش کرده اند تا با استفاده از متغیرهای جمعیّت شناختی و روانشناختی از قبیل سن، جنس، تأهل، عزت نفس و…) به پیش بینی بهزیستی ذهنی بپردازند (ریسامب، 2006 ؛ لنت ، 2004؛ به نقل از تقی لو، 1388). لذا، پژوهش حاضر بر خلاف مطالعات متمرکز بر متغیرهای بیرونی، بدنبال پیش بینی بهزیستی ذهنی با استفاده از متغیرهای درونی (شخصیت و طرحواره های ناسازگاراولیه) است. انجام چنین پژوهش هایی ما را در شناخت منابع درونی بهزیستی ذهنی یاری می رساند. موضوع دیگری که می‌تواند گویای اهمیّت پژوهش حاضر باشد، آن است که به رغم نتایج مطالعات مختلف که نشان داده اند شخصیت یکی از اساسی ترین تعیین کننده های بهزیستی ذهنی است، اما مکانیزم تأثیر آن چندان روشن نیست (لوکاس و دینر، 2008؛ استیل[68] و همکاران، 2008؛ به نقل از تقی لو، 1388). به همین جهت نتایج پژوهش حاضر با بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین شخصیت و بهزیستی ذهنی می تواند به روشن شدن مکانیزم ارتباط شخصیت و بهزیستی ذهنی کمک کند.

 

اهداف پژوهش

هدف کلّی پژوهش حاضر عبارت است از: نقش میانجیگر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در دانشجویان.

با توجه به یافته های پژوهشهای انجام شده پژوهشگر اهداف جزیی زیر را دنبال می کند:

این مطلب را هم بخوانید :

 

1 – بررسی رابطه مستقیم بین متغیر صفات شخصیت (روان رنجورخویی، برونگرایی، سازگاری، وظیفه شناسی،  پذیرش) با متغیر بهزیستی ذهنی.

2 – بررسی رابطه مستقیم بین متغیرطرحواره های ناسازگار اولیه (گسیختگی، خودمختاری آسیب دیده، حریم های آسیب دیده و معیارهای اغراق آمیز) با متغیر بهزیستی ذهنی.

3 – بررسی رابطه مستقیم بین متغیر صفات شخصیت (روان رنجورخویی، برونگرایی، سازگاری، وظیفه شناسی، پذیرش) با متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه (گسیختگی، خودمختاری آسیب دیده، حریم های آسیب دیده و معیارهای اغراق آمیز).

4 – بررسی رابطه غیر مستقیم بین صفات شخصیت (روان رنجورخویی، برونگرایی، سازگاری، وظیفه شناسی پذیرش) و بهزیستی ذهنی (رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و عاطفه منفی) به واسطه طرحواره های ناسازگار اولیه.

 

سؤالات پژوهش

1 – آیا بین صفات شخصیت(پذیرش، سازگاری، وظیفه شناسی، برون گرایی و روان رنجورخویی) و بهزیستی ذهنی رابطه وجود دارد؟

2 – آیا بین طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی ذهنی رابطه معنادار وجود دارد؟

3 – آیا بین صفات شخصیت (پذیرش، سازگاری، وظیفه شناسی، برون گرایی و روان رنجورخویی) و طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه وجود دارد؟

4 – آیا طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه بین صفات شخصیت (برونگرایی، روان رنجورخویی، پذیرش، سازگاری و وظیفه شناسی) و بهزیستی ذهنی را میانجیگری می کند؟

 

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

بهزیستی ذهنی

تعریف مفهومی: بهزیستی ذهنی شامل تحلیل علمی چگونگی ارزیابی افراد از زندگی خود – هم در لحظه حاضر و هم در دوره های زمانی طولانی مثل سال گذشته – است. این ارزیابی شامل واکنش هیجانی افراد به حوادث، خلقیات آنان و قضاوت هایی است که آنان درباره رضایت از زندگی ایجاد می کنند. بنابراین، بهزیستی ذهنی هر آن چیزی است که مردم عادی آن را رضایت یا شادکامی می نامند (دینر، اوشی و لوکاس،2003؛ به نقل از تقی لو، 1388).

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر، منظور از بهزیستی ذهنی (رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و عاطفه منفی ) متغیری است که توسط پرسشنامه بهزیستی ذهنی سنجیده می شود (کییز و همکاران، 2002).

صفات شخصیت

       تعریف مفهومی: شخصیت عبارت است از الگوهای نسبتا پایدار صفات، گرایشها و یا ویژگیهایی که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد. این صفات می تواند منحصر به فرد باشد، در برخی گروهها مشترک باشد، یا کل اعضای گونه در آن سهیم باشند، ولی الگوهای آن در هر فرد تفاوت دارد (فیست و فیست، 2002؛ ترجمه سیدمحمدی، 1391). بر این اساس کاستا و مک کری(1985؛ به نقل از شکری و خدایی، 1388)، با استفاده از تحلیل عاملی به این نتیجه رسیدند که می توان بین تفاوتهای فردی در خصوصیات شخصیتی، پنج بعد عمده را منظور کرد: روان رنجورخویی، برونگرایی، پذیرش، سازگاری، وظیفه شناسی. روان رنجورخویی به تمایل فرد برای تجربه اضطراب، تنش، خصومت، افسردگی و عزت نفس پایین مربوط می شود، درحالیکه برونگرایی به تمایل فرد برای مثبت بودن، جرأت طلبی، پرانرژی بودن و صمیمی بودن اطلاق می گردد. پذیرش به معنای کنجکاوی، عشق به هنر، هنرمندی، انعطاف پذیری و خردورزی است، درحالیکه سازگاری بخشندگی، مهربانی، سخاوت، همدلی و همفکری و نوعدوستی و اعتمادورزی را شامل می شود. سرانجام اینکه وظیفه شناسی به تمایل فرد برای منظم بودن، کارابودن، قابلیت اعتماد و اتکا، خودنظم بخشی، پیشرفت مداری، منطقی بودن و آرام بودن اشاره دارد.

 تعریف عملیاتی: صفات شخصیت (برونگرایی، روان رنجورخویی، سازگاری، پذیرش، وظیفه شناسی) متغیری است که توسط پرسشنامه44 سؤالی NEO-BFI سنجیده می شود.

 

طرحواره ناسازگار اولیه

تعریف مفهومی: طرحواره بازنمایی[69] انتزاعی خصوصیات متمایز کننده یک واقعه است. به عبارت دیگر، طرحی کلّی از عناصر برجسته یک واقعه را طرحواره می گویند. در روانشناسی، احتمالا این واژه بیشتر با کارهای پیاژه[70] تداعی می شود، در حوزه رشد شناختی، طرحواره به عنوان “نقشه انتزاعی شناختی” در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطّلاعات و حل مسئله است (یانگ، کلوسکو و ویشار؛ ترجمه، حمیدپور و اندوز، 1391).

طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود – آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند. یانگ معتقد است که رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود می آیند. بنابراین، رفتارها از طرحواره ها نشات می گیرند، ولی بخشی از طرحواره ها محسوب نمی شوند (یانگ، کلوسکو و ویشار؛ ترجمه، حمیدپور و اندوز، 1391).

تعریف عملیاتی: طرحواره ناسازگار اولیه شامل پانزده طرحواره (رها شدگی/ بی ثباتی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، محرومیت هیجانی، نقص/ شرم، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، وابستگی/ بی کفایتی، آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری، خودتحول نیافته/ گرفتار،  شکست، استحقاق/ بزرگ منشی، خویشتن داری و خودانضباطی ناکافی، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی) می باشد که توسط پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (75 گویه) سنجیده می شود.

 

[1]. Seligman

[2]. Psychological Well – being

[3]. Mental Well – being

[4]. Subjective Well – being

[5]. Eid & Larsen

[6]. Argyle

[7]. Cohen & Herbert

[8]. Egan

[9]. Franssis & Bolger

[10]. Lisager

[11]. Karadmas

[12]. Romero & Gomez & Villar

[13]. Lamers & Westerhof & Kovacs & Bohlmeijer

[14]. Malkoc

[15]. Garcia & Erlandsson

[16]. Vitterso

[17]. Peltzer & Pengpid

[18]. Prof & Ozmete

[19]. Diener

[20]. Lyubomirsky

[21]. King

[22]. Roothman & Kirsten & Wissing

[23]. Life satisfaction

[24]. Positive affect

[25]. Absence of negative affect

[26]. Roysamb

[27]. Keyes , Shmotkin & Ryff

[28]. Gomez

[29]. Hidy & Wiring

[30]. Dynamic equilibrium theory

[31]. Rass

[32]. Goldberg

[33]. openness

[34]. conscientiousness

[35]. extraversion

[36]. agreeableness

[37]. Neuroticism

[38]. McCrae & Casta

[39]. Pekrun

[40]. Hayes & Joseph

[41]. Buss

[42]. Lucas

[43]. coping skills

[44]. Jones & et al

[45]. social problem solving

[46]. Chang & et al

[47]. Judge , Locke & Durham

[48]. Muhonen & Torkelson

[49]. Donghyuck

[50]. Cognitive process

[51]. Kachadourian , Fincham & Davila

[52]. Early maladaptive schemas

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:04:00 ق.ظ ]




6-قرارگیری پاها به سمت عقب

7- قرارگیری پاها به سمت جانب

با توجه به فشاری که به نخاع پرنده وارد می شود درنتیجه قدرت حرکتی خودرا ازدست داده و فلج میگردد ودیگر نمیتواند تغذیه خوبی داشته باشد ازطرف دیگر با توجه به شیوع این بیماری در مرغداری های گوشتی و تلفاتی که وارد می کند توجه به این بحث از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. با توجه به این که اسپوندیلایتیس در طیور درمانی ندارد و پرندگان مبتلا همگی تلف می شوند در صورت بروز این بیماری در مرغداری چاره ای جز حذف این پرندگان وجود ندارد. بهترین راهکارپیشگیری است و با توجه به این که عمده عوامل موثردر این بیماری عوامل باکتریایی و قارچی و گاهی مدیریت فارم می باشد شناسایی نوع باکتری یا قارچ می تواند راه گشای کنترل و پیشگیری از آن باشد وچون در این استان هیچ گونه تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است لذا در این مطالعه به شناسایی عوامل عفونی پرداخته خواهد شد.

 

1-2- مروری بر سابقه تحقیق

-تحسین عزیز و همکاران در تحقیقی که در کارولینای شمالی در آمریکا انجام دادند  باکتری Entrococcus secorum ررا یکی از عوامل شایع در جوجه های گوشتی 30 الی 40 روزه گزارش کردند(7).

-ادگار و رندون(2011)طی تحقیقی در استرالیا از طریق مقایسه بین جوجه هایی که از نظر دوره انکوباتور به خصوص درجه حرارت هچر ،شرایط تهویه ،مدیریت هچری

ها و مسائل مربوط به حمل و نقل به فارم شرایط مطلوب تری نسبت به گروه دیگرجوجه ها که در تحقیق بودند داشتند به این نتیجه رسیدند که موارد گفته شده در میزان شیوع خارج شدن پا از مفصل یا splay leg موثر است(27).

-مایکل و همکاران (2012) عامل اسپوندیلایتیس را در انسان عفونی گزارش کردند و گفتند این عفنوت در صورت توسعه می تواند چشم و ریه را نیز در گیر کند همین طور پاسخ استخوانی ناشی از تغییر شکل مهره ها می تواند موجب کاهش انعطاف پذیری ستون فقرات و تحت فشار قرار گرفتن نخاع شود(26).

-در تحقیقی که برگمن و همکاران دردانشگاه utrechtهلند انجام داده است قارچ آسپرژیلوس فومیگاتوس به عنوان عامل شایع اسپوندیلایتیس درجوجه  های گوشتی 17الی19روزه عنوان شده است. این تحقیق دردوگله گوشتی انجام شده و علائمی ازجمله گوژپشتی ،فشار بر نخاع ناشی از استئومیلایتیس[2] در ستون مهره ها که موجب فلجی قسمت های ابتدایی و انتهایی اندام حرکتی شده بود گزارش شده است(12).

-آنتونی و گرت در سال (1997) طی تحقیقی باکتری استافیلوکوکوس اورئوس را به عنوان عامل اصلی عفونی در بیماری استئومیلیت مزمن در گوسفند گزارش کردند(24).

-کانر و همکاران در سال (2010)  در تحقیقی درلندن مورد عوامل باکتریایی دربیماری استئومیلیت در جوجه های گوشتی باکتری استافیلوکوکوس اورئوس را گزارش

کردند(31).

-اسمیت و همکاران در سال (1997) طی تحقیقی در استرالیا عوامل باکتریایی استاف وانتروکوک ها را به عنوان عوامل اصلی آلوده کننده در بیماری استئو میلیت گزارش کردنداین تحقیق در 52 گوسفند مبتلا به استئومیلیت مزمن صورت گرفت که دارای علائم رادیلوییکی شامل ایجاد بافت استخوانی جدید به صورت گسترده بودهمچنین زیر میکروسکوپ خوشه هایی از باکتری رویت شد و بافت گرانوله نیز در اطراف ناحیه ضایعه مشاهده شده است(19).

 

 

-بالکو در سال (2011) طی تحقیقی در استرالیا آلودگی میکروبی در بیماری Tibial Dyschondroplasia را به علت وقوع شکستگی در استخوان ناشی از روند نامناسب کلسیفیکاسیون در نژادهای گوشتی با رشد سریع دانست(10).

-طی تحقیقی دیگر استرپتوباسیلوس مونیلیفرمیس[3] به عنوان عامل اسپوندیلایتیس در انسان گزارش شده است که از افراد مبتلا چهارنمونه خون گرفته شد و به سیستم های عیب یاب دقیق داده شد و پس از سه روز انکوباسیون و رنگ امیزی گرم باکتری های دوکی و میله ای شکل گرم منفی مشخص شد(11).

-گریفیتس و همکاران در سال( 1984)طی تحقیقی دراسترالیا باکتری استافیلوکوکوس اورئوس را به عنوان عامل عفونی در بیماری نکروز سر استخوان ران در طیور

گزارش کردند(11).

 

-جوزف و همکاران در سال (2013) طی تحقیقی در سگهای جوان نژاد مینیاتوری و کوچک که دچار Necrosis of femoral head  بودند ودارای علائمی نظیر لنگشاندام تحتانی آتروفی عضلات ران و درد در هنگام دستکاری ناحیه بودند به بررسی عامل باکتریایی این بیماری پرداخت و انتروکوک ها را به عنوان عامل باکتریایی این بیماری گزارش داد(21).

– بری تروب و همکاران در سال( 2005)از موسسه Rosilin اروپا در تحقیقی در موردعوامل عفونی درگیرکننده استخوان طیور استاف اورئوس را یکی از عوامل اصلی باکتریایی درگیرکننده استخوان در طیور گزارش کردند و همین طور به این مسئله اشاره کرد که نکروز سر استخوان ران بیشتر زمانی رخ می دهد که باکتری ها به عروق دیواره متافیز متصل شده و موجب ترومبوز و نکروز گسترده غضروف می شوند(32).

-در تحقیقی دیگر علت اصلی اسپوندیلایتیس در انسان ناشناخته عنوان شد و حدس زده شد که ژنتیک می تواند در بروز آن موثر باشد همین طور به این مسئله اشاره شده درد در زمان های عدم فعالیت مثل شب تشدید می شود طوری که می تواند باعث بیدارشدن بیمار شود(22).

 

1-3- اهداف، فرضیات و سوالات تحقیق

1-3-1- اهداف تحقیق:(اهداف کلی ،اهداف جزئی)

1-3-1-1- هدف کلی

بررسی عوامل میکروبی شایع در بیماری اسپوندیلایتیس ئر جوجه های گوشتی.

 

1-3-1-2- هدف جزئی

مقایسه میزان عوامل عفونی شایع در بیماری

این مطلب را هم بخوانید :

 

 

1-3-2- فرضیات تحقیق

-عوامل باکتریایی عامل اصلی بروز اسپوندیلایتیس است.

-عوامل مدیریتی در بروز بیماری در گله موثر است.

 

1-3-3- سوالات تحقیق:

-ایا عوامل باکتریایی عامل اصلی بروز اسپوندیلایتیس است؟

-ایا عوامل مدیریتی و تغذیه ای در بروز اسپوندیلایتیس موثر است؟

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:04:00 ق.ظ ]




فصل اول:  کلیات و بررسی منابع

1-1- کنجد

کنجد Seasamum indicum   متعلق به راسته Tubiflorae  و از خانواده Pedaliaceae می باشد که دارای 16 جنس و حدود 60 گونه است.

 

1-2- تاریخچه کشت کنجد

کنجد یکی از قدیمی ترین دانه های شناخته شده توسط بشر است . هر چند که بنظر می رسد اصل و منشاء این دانه به هند و قاره آفریقا برمی گردد، اما نخستین دست نوشته های مربوط به این دانه به حدود 3000 سال قبل از میلاد مسیح به تمدن  آشوری تعلق دارد. هرودوت مورخ یونانی (425-484  قبل از میلاد مسیح) در آثار خود به این گیاه در محدوده بین النهرین اشاره می کند و Watt منشاء اصلی کنجد را آسیا و ایران می داند. در قدیمی ترین اطلاعات می توان به کشت آن در ایران توسط حکام شهر اور در فواصل سالهای 2000-2130 قبل از میلاد یعنی 4000 سال پیش دسترسی یافت که اثبات می کند ایران یکی از نقاط عمده کشت کنجد بوده است (منصوری، 1381).

 

1-3- ترکیبات دانه کنجد

دانه کنجد به خاطر مقدار زیاد پروتئین و روغن آن ارزش غذائی بالائی دارد. دانه کنجد همچنین دارای مقادیر زیادی هیدرات­های کربن ،فیبر و مواد معدنی است. ترکیبات دانه کنجد در جدول شماره 1-1 آمده است (منصوری، 1381).

 

جدول شماره 1-1- ترکیبات موجود در بذر کنجد (منصوری، 1381).

ترکیبات مقدار (درصد)
آب 7-6
پروتئین 28-20
روغن 55-48
قند 16-14
فیبر 8-6
مواد معدنی 7-5

 

دامنه تنوع مقدار روغن دانه کنجد (63-37 درصد ) بسته به اثرات ژنوتیپ و محیط بسیار گسترده است . دانه های سفید رنگ معمولا روغن بیشتری دارند. مقدار پوست با مقدار روغن همبستگی منفی دارد . دانه پوست­ کنده کنجد حدود 55 در صد روغن دارد .قریب 80-75 درصد از کنحد تولید شده در دنیا جهت استخراج روغن استفاده می شود. دو درصد تولید بعنوان مصرف بذر برای کاشت به کار می رود و بقیه بطور مستقیم به مصرف خوراک می­رسد (بی نام، 1378).

1-4- کیفیت روغن کنجد

روغن کنجد رنگ کهربائی یا زرد تیره دارد و بو و طعم آن مطلوب است. ارزش روغن کنجد از قدیم الایام برای پخت و پز و سایر مصارف به اثبات رسیده است. روغن کنجد جهت سرخ کردن مواد غذایی از دوامی استثنایی برخوردار است. خواص کلی روغن کنجد در جدول شماره 2 آمده است. 65 درصد از تولید جهانی کنجد به تولید روغن و 35 درصد آن بعنوان غذا مصرف می گردد (شکوه فر، 1390).

 

 

 

جدول شماره 1 – 2- ویژگی های روغن کنجد:

ویژگی ها دامنه تغییرات
وزن مخصوص 924/0-902/0
ضریب شکست نور در 25 درجه سانتی گراد 4770/1-4760/1
عدد اسیدی 2/2-0/1
عدد یدی 113-103
عدد صابونی 200-186
در صد اسید های چرب آزاد 3-1
عدد غیر صابونی (درصد) 2-1
دمای دود کردن 165 درجه سانتی گراد

 

روغن کنجد حدود 80 درصد اسیدهای چرب غیر اشباع دارد که عمدتا مشتمل بر اسید اولئیک و اسید لینولئیک می باشد . حدود 20 درصد باقی مانده ترکیبات روغن کنجد از اسید های چرب اشباع مانند اسید استئاریک و اسید پالمیتیک تشکیل می شود . ترکیب اسید های چرب روغن کنجد در جدول شماره 3 آمده است (شکوه فر، 1390).

جدول شماره 1-3- ترکیب اسیدهای چرب روغن کنجد (درصد) :

اسیدهای چرب دامنه تغییرات (درصد)
پالمیتیک 10-8
استئاریک 8-4
اولئیک 48-40
لینولئیک 45-30
آراشیدیک 1-3/0

روغن کنجد مصرف زیادی در تهیه شیرینی و سایر ترکیبات خوراکی دارد . علاوه بر مصرف خوراکی ، از روغن کنجد برای مصارف داروئی ، تهیه عطر (بعنوان ماده تثبیت کننده ،لوازم آرایشی ،حشره کش (سینرژیست)و صنایع صابون سازی استفاده می شود.

1-5- کنجاله و پروتئین کنجد

کنجاله کنجد خوراک با ارزشی برای دام ها است و بعنوان غذای انسان نیز استفاده می شود . کنجاله های نا مرغوب به عنوان کود آلی استفاده می گردد . کنجاله های کنجد دارای 45-40 درصد پروتئین و 8-6 درصد فیبر است . کنجاله حاصل از استخراج روغن با حلال های شیمیائی حدود 55 درصد پروتئین دارند (بی نام، 1387) .

ترکیبات کنجاله کنجد در جدول شماره 2-4 آمده است.

جدول شماره 1-4- ترکیبات کنجاله کنجد:

کنجاله حاصل از استخراج شیمیائی ترکیبات (درصد)
دانه پوست کنده دانه کامل
8/8 6/8 آب
1/1 8/0 روغن
7/46 6/39 پروتئین این مطلب را هم بخوانید :
2/5 7/9 خاکستر
2/3 1/6 فیبر خام
5/0 6/3 اسید اگسالیک
5/34 6/31 هیدرات کربن
5/0 1/2 کلسیم
2/1 1 فسفر

 

1-6- خواص کیفی روغن کنجد

1 – رنگ روغن کنجد زرد روشن و دارای طعم مطبوع است .

2- وجود ترکیبات غیر صابونی منحصر بفرد در روغن کنجد نظیر سزامول ،سزامین و سزامولین که سزامول و سزامین باعث دوام فوق العاده زیاد روغن کنجد در دمای اتاق و در دمای لازم برای سرخ کردن می شوند (خواص آنتی اکسیدانی )

3- ثبات و پایداری روغن کنجد بعلت وجود مواد ضد اکسیداسیون زیاد و در مجاورت هوا خیلی دیر اکسید می شود .

4- قابلیت هضم روغن کنجد بسیار بالا است و می توان آن را در مصارف سرخ کردنی و مخلوط با روغن های دیگر بعنوان روغن سالاد بکار برد .

5- بیش از 80 درصد اسیدهای چرب روغن کنجد اشباع نشده و 15-11 درصد آن اسیدهای چرب اشباع شده می باشد.

 

1-7- خواص داروئی روغن کنجد

1- روغن کنجد بطور طبیعی یک ترکیب ضد باکتری است و باعث از بین رفتن باکتری های پوست نظیر استافیلوکوکوس و استرپتوکوکوس می شود .

2- روغن کنجد یک ماده ضد ویروس است و از زمانهای قدیم بعنوان یک مرهم آرامش بخش و ضد التهاب از آن استفاده می شود .

3- روغن کنجد می تواند در درمان چندین بیماری مزمن همچون هپاتیت ،دیابت و میگرن موثر واقع شود .

4- روغن کنجد باعث کنترل رشد سلولی شده و از رشد بی رویه و تبدیل شدن به سلولهای سرطانی جلوگیری بعمل می آورد .

5- روغن کنجد بعلت وجود اسیدهای چرب غیر اشباع و سزامین در کاهش فشار خون موثر است .

6- روغن کنجد علاوه بر نرم و شاداب کردن پوست به مفاصل کمک می کند تا خاصیت انعطاف پذیری خود را حفظ کنند.

7- کاهش 85 درصدی باکتری های مولد ژنژویت در افرادی که دهان خود را با روغن کنجد شستشو می دهند .

8- روغن کنجد یک محافظت کننده طبیعی در برابر اشعه ماوراء بنفش است .

9-روغن کنجد باعث کشته شدن شپش موی سر کودکان میگردد .

10- روغن کنجد بعنوان قطره بینی باعث درمان سینوزیت می گردد .

11- مولکولهای این روغن سطح کلسترول خوب خون را حفظ کرده و کلسترول بد خون را کاهش می دهد .

12- روغن کنجد یک آنتی اکسیدان قوی است که می تواند در بافتهای زیرین پوست باعث بی اثر شدن رادیکالهای اکسیژن شود .

13- استفاده از روغن کنجد در کنترل شوره سر موثر است و …

موارد مصرف دانه ،روغن و کنجاله کنجد

1- دانه کنجد خام و بو داده، در نانوائیها و قنادیها بصورت مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.

2- کنجد پوست گیری شده برای تهیه ارده، حلوا ارده و انواع شیرینی کاربرد دارد.

3- روغن کنجد مطبوع بوده و بصورت سالاد و مارگارین مصرف می شود.

4- در طب و دارو سازی از روغن کنجد استفاده می شود.

5- در صنعت برای وسایل آرایشی ،صابون و شامپوو همچنین مواد حشره کش و …

6- در تهیه کاغذ کاربن و نوار ماشین تحریر

7- کنجاله کنجد دارای پروتئین ،کلسیم و فسفر است و در غذای دام و طیور استفاده می شود.

8- کنجاله کنجد در تغذیه گاوهای شیری باعث مرغوبیت، کیفیت شیر و کره می گردد.

9- کنجاله روغن کشی شده بدلیل دارا بودن پروتئین قابل ملاحظه (29-25 درصد) با ضریب بالای قابلیت جذب می توان در صنایع مربوطه و در صنایع پروتئینی تغذیه انسانی و همچنین از پروتئین کنجاله برای غنی کردن آرد خبازی و ماکارونی جهت افزایش قدرت ماندگاری و نیز ارزش غذایی کمک گرفت .

10-کنجاله کنجد در بعضی از کشورها بدلیل داشتن فسفر و کلسیم بعنوان کود مورد استفاده قرار می گیرد و …

1-8- سطح کشت ،تولید و عملکرد کنجد در جهان

سطح زیر کشت کنجد در جهان در سال 2005 بر اساس آمار  FAO ،609/544/7 هکتار ،متوسط عملکرد 441 کیلو گرم در هکتار و تولید دانه 679/325/3 تن بوده است . در این سال از بین کشورهای تولید کننده کنجد ،هند با سطح 000/850/1 هکتار و تولید 000/680 تن بالاترین سطح و میزان تولید را به خود اختصاص داده است . در این سال شش کشور صاحب مقام از نظر تولید کنجد بشرح جدول ذیل می باشد.

جدول شماره 1-5- تولید کنجد در شش کشور صاحب مقام در جهان در سال 2010 میلادی

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:03:00 ق.ظ ]