دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته معماری گرایش: طراحی شهری |
3-4 روش پژوهش…………………………… 99
3-5 راهبرد پژوهش…………………………… 99
3-6 فلسفه پژوهش…………………………… 99
3-7 تئوری پژوهش……………………………… 101
3-8 سیاست پژوهش……………………………… 102
3-9 سوژة پژوهش…………………………….. 102
3-10 رویه پژوهش……………………………… 104
3-11 ماهیت تحقیق…………………………… 105
3-11-1 تحقیقات توصیفی…………………………… 105
3-11-2 بررسی موردی…………………………….. 106
3-12 روش گردآوری اطلاعات…………………………… 106
3-12-1 روش کتابخانهای…………………………… 106
3-12-2 روش مصاحبه…………………………… 106
3-12-3 روش مشاهده……………………………107
3-13 نمونهگیری و روش انتخاب آن…………………………… 107
3-13-1 نمونههای احتمالی…………………………… 107
3-13-2 نمونههای غیر احتمالی…………………………… 108
3-14 خلاصه متدولوژی………………………….108
3-15 ساختارپایانامه…………………………… 108
فصل چهارم: شناخت شهر و مطالعه نمونه موردی
4-1 مقدمه…………………………… 111
4-2 وجه تسمیه و پیدایش شهر اولیه کرمان……………………………. 112
4-3 بررسی روند شکل گیری شهر کرمان……………………………. 112
4-4 تحولات ساختار بافت کهن کرمان از سال 1300 تاکنون………….. 138
4-5 بررسی طرح سا ختاری بافت تاریخی شهرکرمان……………… 144
4-5-1 بخش مرکزی بافت…………………………….. 146
4-5-2 بخش حاشیهای…………………………….. 147
4-5-3 شناسایی سازمان فضایی بافت کهن و تعیین جایگاه آن در سازمان فضایی شهر…….148
4-5-4 شبکه معابر بافت…………………………….. 148
4-5-5 بازار و مراکز فعالیت اصلی…………………………….. 148
4-5-6 مراکز عمده خدماتی…………………………….. 149
4-5-7 عرصههای عمومی مهم……………………………. 149
4-6 بررسی طرح جامع کرمان……………………………. 151
4-6-1 بخش مركزی بافت…………………………….. 151
4-6-2 بخش حاشیهای…………………………….. 151
فصل پنجم: تحلیل و آنالیز اطلاعات
5-1 بررسی وتحلیل لایههای ساختاربافت تاریخی کرمان براساس طرح جامع و ساختاری…….155
5-2 بررسی ادراکات ذهنی مردم در مورد ساختار بافت تاریخی کرمان………..157
5-2 تحلیل ادراکات ذهنی مردم به وسیله AHP……………………..
5-3 تحلیل لایههای ساختاربافت تاریخی کرمان براساس ادراک ذهنی مردم………167
فصل ششم: نتیجهگیری
6-1 ساختاربافت تاریخی کرمان براساس اداراک ذهنی مردم…………….172
6-2 مقایسه ساختاربافت تاریخی کرمان براساس اسناد طرح جامع وطرح ساختاری وساختاربافت براساس تصویرذهنی مردم………174
6-3 دستکاری ماهرانه درساختاربافت تاریخی کرمان…………………… 175
6-3-1 ساماندهی محدوده قلعه دختر……………………………. 175
6-3-2 ساماندهی محدوده مسجد ملک…………………………… 180
منابع فارسی……………………………. 186
منابع لاتین……………………………. 190
پیوست 1……………………………. 191
پیوست 2……………………………. 192
چکیده:
شهرساز به عنوان کسی که با جسم شهر سر و کار دارد باید متوجه ناظر و عوامل خارجی که بر او اثر میگذارد و تصاویری از محیط که در ذهن او میسازد، باشد جریان دریافت تصاویر از محیطهای مختلف توسط افراد با شرایط مختلف (سنی، جنسی، فرهنگی، خلق و خو و …) گاه آسان و زمانی مشکل است اما در تصاویر ذهنی افراد مختلف شباهتهای بسیاری مشاهده میشود، این تصاویر مشابه مشترک در واقع حاصل توافق شمار بسیاری از مردم بر اهمیت تصویر خاص است و همین تصویر ذهنی مشترک است که توجه شهرساز را به خود میخواند زیرا محیطی که شهرساز به وجود میآورد مورد استفاده بسیاری از مردم است (لینچ 1383) بر این اساس برای دستیابی به ساختارشهرنیز لازم است تصویر ذهنی مشترک مردم مورد توجه قرار گرفته و با استخراج عناصری که در تصویر ذهنی مشترک مردم اهمیت یافتهاند عناصر و روابط ساختار فضایی شهر را تشخیص داد. طراح برای ارتقاء کیفیت ساختار شهر، میتواند بر عینیتی که این تصویر ذهنی را ایجاد میکند، تأثیر بگذارد در واقع طراح به گفته گوردن کالن به وسیله دستکاری ماهرانه در ساختار شهر میتواند مراحل شکلگیری تصویر ذهنی (ادراک، شناسایی) را تقویت و باعث ایجاد حس مکان شود.دراین پایان نامه سعی شده است با استفاده از تصویر ذهنی مردم کرمان به بازشناسی مجددساختاربافت تاریخی شهر کرمان پرداخت وبا
این مطلب را هم بخوانید :
مقالات : اهمیت اجتماعی و اقتصادی بهداشت روانی (سلامت روانی)
استفاده ازادراکات ذهنی ساکنان آن سعی درشکل گیری تصویرذهنی روشن ازساختارشهروارتقاءکیفیت وتقویت حس مکان نمود.
فصل اول: کلیات طرح
1-1- بیان مسأله
نظری:
ساختارها نمایش واقعی از واقعیت نیستند؛ بلكه مدلهای شناختی از واقعیتند. ساختارها بخشهایی از شهر هستند كه مدلهای ذهنی از شهر را ایجاد میكنند. در حقیقت بخش عمدهای از تصور ذهنی مردم از شهر به ساختار اصلی آن باز میگردد. مردم یك شهر قادرند مهمترین و اصلیترین عناصر و فضاهای آن را شناخته و پیوند و ارتباطی بین این اجزا و عناصر در ذهن خود برقرار سازند. به بیانی دیگر اگر فرض كنیم كه واقعیتی كه ما با آن سروكار داریم یك شهر باشد، روابط حاكم میان مهم ترین عناصر شهر قابل ادراك بوده و باعث آن میگردد كه ما ساختاری از آن روابط حاكم در ذهن خود ترسیم كنیم.
این تصویر به وسیلهی اطلاعاتی كه فرد از محیط دریافت میكند، ساخته میشود. در حقیقت شهر سرچشمهی اصلی اطلاعات است. با این حال انسان تحت تاثیر فقط یك محرك یا فرستنده قرار نمیگیرد. بلكه مجموعهای از اطلاعات از فرستندهها در زمانها و مكانهای مختلف، به انسان ارسال میشود. لذا فرد در مواجهه با محیط خود با سیلی از اطلاعات روبه روست كه برای درك آن به مرتب كردن آنها میپردازد و هر جز از این اطلاعات را در محل خود قرار میدهد. به عبارتی انسان در هر زمان و هر فضا تنها بخشی از اطلاعات محیط را در ذهن خو ثبت میكند. آنچه را كه انسان از محیط میداند از بسیاری جهات با واقعیت متفاوت است. زیرا نه تنها شناخت انسان از محیط انتخابی بوده، بلكه به دلیل محدودیتهای بیولوژیكاش نمیتواند كلیهی اطلاعات ارسالی را ادراك و پردازش كند. لیكن همین اطلاعات محدود تصویر كامل و جامعی، هرچند نادرست و غیرواقعی از محیط اطراف به دست میدهد. فرض اصلی بر این است كه مردم اطلاعات را به صورت یك ساختار كاملا مرتبط با اطلاعات مربوطه، در تصویر ذهنی خود از شهر سازماندهی میكنند. انسان از مجموعه اطلاعات رسیده تنها به تجزیه و تحلیل آنهایی میپردازد كه به او بهترین امكان را برای كنترل محیط میدهند. لذا ذهن انسان به طور ناخودآگاهانه به ساده كردن محیط اطراف خود پرداخته تا بدین وسیله بتواند حجم اطلاعات را كاهش داده و محیط را آسان تر درك كند.
شناخت محیط مستلزم چیزی بیشتر از شناخت عناصر و فضاهاست. آگاهی از چگونگی پیوند و ارتباط بین آنها نیز ضروری است. بنابراین برای ایجاد آگاهی از محیط نه تنها به تصاویر ذهنی نیاز است بلكه این تصاویر باید با یكدیگر در ارتباط باشند. مجموعهای از چنین تصاویر مرتبطی، یك تصویر ذهنی را به وجود میآورد كه پیوندی بین فرآیند فكر انسان و محیط برقرار میسازد. در این فرآیند، انسان دادههای دریافتی از محیط را در ذهن منظم كرده و علاوه بر اجزای محیط، نظم یا رابطهی میان آنها را نیز در ذهن خود به تصویر كشیده و به آن معنا میبخشد.
در چنین تصویری همواره مكانها یا نقاط پررنگی در ذهن وجود دارد كه صحنهی رویدادها و تجربههای بسیار مهم زندگی اوست و دیگر چیزها (دیگر فضاها) به دور این مكانها و نسبت به آنها تعریف و متصور میشود.
بر این اساس لازم است برای دستیابی به ساختار شهر، تصویر ذهنی مردم مورد توجه قرار گرفته و با استخراج عناصری كه در تصویر ذهنی مردم اهمیت یافته اند، عناصر و روابط ساختار فضایی شهر را تشخیص داد و در جهت ارتقاء كیفیت محیطی به كار گرفت.
عملی
کرمان شهری با تاریخ پر فراز و نشیب و مردمانی سختکوش در دل کویر که به گفته فرد ریچاردز غیر از شهر تبریز که در مرز شمال ایران واقع شده به هیچ شهری در این کشور به اندازه شهر کرمان از منجنیق فلک سنگ نباریده است.
کرمان منسوب است به کرمان بن هیتال بن ارنخشدین سام بن نوح(ع) که در داستانهای اساطیری، کرمان به کرمی (ابریشمی) منسوب است که هفتواد نام داشته است.
حکایت آن یعنی حکایت کرم و پشم ریسی دختران هفتواد را فردوسی شاعر حماسه سرای ایران به نظم در آورده است.
یکی دژ بکندند بر تیغ کوه شد آن شهر با او همه همگروه
چو یک چند بگذشت بر هفتواد مرا آن حصن را نام کرمان نهاد
بر اساس منابع و اسناد تاریخی ساخت تاریخی و شکلگیری شهر کرمان به شرح زیر است.
1- عهد هخامنشیان و پیش از آن: شکلگیری قلعه دختر بر بالای کوهی که نخستین آثار شهر کرمان در پای آن تشخیص داده شده است.
2-دوره ساسانی: شکلگیری قلعه دیگری بر بلندی تپه مقابل قلعه دختر به نام قلعه اردشیر.
1و 2 شکلگیری هسته شهر به عنوان یک قلعه محصور به مرکزیت قلعه دختر و بعد قلعه اردشیر (در اثر توسعه آن)، ساکنان شهر هنوز داخل قلعه جای ندارد بلکه در بیرون قلعه به صورت نابسامان زندگی میکنند، قلعه به وسیله خندقی عمیق از محل زندگی مردم جدا شده. اجزای تشکیل دهنده شهر را در این دوره معبد، قلعه، خانههای طبقه برگزیده، حصار و خندق که بر جدایی خود از ناحیه دیگر تاکید میکند، تشکیل میدهد.
3- با ورود اسلام قلاع ساسانی چه مذهبی و چه نظامی فرو میریزند و این مهمترین حادثه در بنیان گذاری سازمان نوین در شهر است. لذا شهر کرمان در سده نخستین هجری در جوار حصارهای شهر قدیمی و به دور از قلعه دختر و قلعه اردشیر علیرغم ارزشهای دفاعی آنها به سوی دشت غربی مستقر میشود.
4- در قرن دوم و سوم هجری ابتدا حصار جدید شهر که محلههای جدید را نیز شامل میشود، شکل میگیرد در این دوره کسی از شهروندان بیرون دروازهها رها نمیشود.
5- در قرن چهارم ملک تورانشاه سلجوقی محله شاه عادل را برای استقرار سپاهیان مسجد جامع ملک، بازار، گرمابه، خانقاه و کتابخانه مرکز جدید شهر را میسازد.
تلاش حاکم سلجوقی برای انتساب شهر کرمان به خود و زدودن خاطره حکومت قبلی، مبتنی بر توسعه است لکن نظامی که او بدان تمسک میجوید همان سازمان گذشته شهر است که اینک مرکز آن جابجا شده است.
6- در قرن هفتم، حاکمان قراختایی از یک سو برای پاسخ به نیاز جمعیت جدید به توسعه شهر و از سوی دیگر ثبت حاکمیت خود بر تارک شهر، محله ترک آباد را در شمال غرب شهر آن روز سامان میدهند. مرکز جدید شهر نیز این بار کل کوچک و مستقلی شامل مقبره براق حاجب، مدرسه، مارستان درب خبیص، بازار، مسجد و آب انبار است.
7- در قرن هشتم، امیر محمد مظفر با تسخیر کرمان، حکومت جدید را بنیان مینهند. وی مسجد جامع قدیم در دروازه شرقی کرمان را مرکز جدید شهر قرار میدهد. سیاست وی برای تبلور تغییر حکومت، جابجایی مرکز از منتهی الیه غربی به لبه شرقی شهر است.
8- گنجعلی خان حاکم صفوی کرمان در قرن دهم، مرکزیت جدید را در مجموعه تازه احداث در قلب فرسوده شهر بنیان میگذارد تا بدین طریق موجبات ایحیا شهر را فراهم آورده باشد. مجموعهای مرکب از میدان، بازار، مسجد، حمام، ضرابخانه و آب انبار. در عین حال، سازمان فضایی همچنان تداوم سنت قبلی است.
9- وکیل الملک در عهد قاجار نیز مرکز جدید شهر را در جوار مرکز صفوی بنا میکند. این روایت تا دوره معاصر آن که با تغییر اندیشه روشنفکران مدرسهای در کسوت مشاوران رضاخان دچار دگرگونی بنیادین شد، به همان شیوه و سبک سنتی خود باقی بود.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 06:59:00 ب.ظ ]
|