2-2-3 رویکرد اسنادی :.. 26

2-3-1 سایر نظریه ها و پژوهشهای روانشناختی بیحوصلگی.. 28

2-3-2 دیدگاه فیزیولوژیکی :.. 30

2-3-3 رویکرد عوامل صنعتی- انسانی :.. 32

2-3-4 مدل اجبار- تلاش.. 36

2-3-5 مدل مقاومت.. 37

2-3-6 مدل بیحوصلگی به عنوان یک سازه ی اجتماعی.. 39

2-4  اندازه گیری وسنجش آمادگی برای بیحوصلگی :.. 42

2-4-1 مقیاس آمادگی بیحوصلگی (BPS).. 43

2-5 پیش بینی کنندههای بیحوصلگی :.. 43

2-5-1 هیجان خواهی :.. 43

2-5-2 خشم و پرخاشگری:.. 45

2-5-3 معنا در زندگی :.. 46

2-5-4 انگیزش تحصیلی.. 49

2-6 پیشینه تجربی.. 51

2-6-1 تحقیقات انجام شده ساختار عاملی  BPS :.. 51

2-6-2  تحقیقات انجام شده پیش بینی کننده ها ی آمادگی برای بی حوصلگی   56

2-7 خلاصه فصل دوم :.. 58

3-1 روش.. 55

3-2 جامعه، نمونه و روش نمونه گیری.. 55

3-3-1 مقیاس هیجان خواهی زاکرمن – فرم پنجم.. 55

3-3-2  مقیاس پرخاشگری باس و پری.. 56

3-3-3  مقیاس معنا و هدف زندگی.. 57

3-3-4  مقیاس انگیزش تحصیلی:.. 57

3-3-5 مقیاس آمادگی برای بیحوصلگی (BPS):.. 57

3-4 روش جمع آوری داده ها.. 58

3-5 روشهای تجزیه و تحلیل داده ها:.. 58

4-1 مقدمه.. 60

4-2 بخش توصیفی.. 60

4-3 بخش استنباطی و پاسخ به سؤالات پژوهشی.. 61

4-3-2 روایی سازه.. 67

5-1 مقدمه.. 85

5-1-1 سؤال 1: مؤلفه های آمادگی برای بی حوصلگی در دانشجویان ایرانی کدامند؟   85

5-1-2 سؤال 2: آیا هیجان خواهی، خشم و پرخاشگری، معنا و هدف در زندگی و انگیزش تحصیلی می توانند آمادگی برای بی حوصلگی را در دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند؟.. 88

5-1-3 سوال3: آیا ماجراجویی و هیجان زدگی، تجربه جویی، بازداری زدایی و حساسیت نسبت به یکنواختی و ملال می توانند آمادگی برای بیحوصلگی را در دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند.. 89

5-1-4 سؤال4) آیا پرخاشگری کلامی، پرخاشگری بدنی، خشم و بدگمانی می توانند آمادگی برای بیحوصلگی را دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند؟.. 90

5-1-5 سوال 5) آیا انگیزش درونی و بیرونی می توانند آمادگی برای بیحوصلگی را در دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند؟.. 91

5-1-6 سؤال 6: آیا میزان آمادگی برای بیحوصلگی در دانشجویان دختر و پسر متفاوت است؟.. 92

5-1-7 سؤال 7: آیا میزان آمادگی برای بیحوصلگی بر حسب مقطع تحصیلی متفاوت است؟.. 93

5-1-8 سؤال 8: آیا میزان آمادگی برای بیحوصلگی بر حسب رشته تحصیلی متفاوت است؟.. 93

5-2 محدودیتهای این پژوهش :.. 93

5-3 پیشنهادات برای پژوهش آتی :   94

مقدمه

بی­حوصلگی[1]، یک حالت روانی است که با فقدان توجه و تمرکز مشخص می­شود ­(میکلاس و ودانویچ[2]،1993). پدیده بی حوصلگی بر اساس پنج بعد عاطفی (احساسات ناخوشایند و بیزاری آور)، شناختی (ادراک زمان تغییر و تحریف یافته)، فیزیولوژیکی (برانگیختگی پایین)، ابرازی (تظاهرات چهره ای، بدنی و کلامی)، و انگیزشی (انگیزه تغییر فعالیت و یا ترک موقعیت) تعریف می شود (آلرک[3]، نت[4]، توماس[5]، گوتز[6]، لیا [7]و دنیلز[8]،2010). بی­حوصلگی شامل پردازش­ها و فرآیندهای عاطفی، شناختی، فیزیولوژیکی، ابرازی، و انگیزشی ویژه­ای، همراه با پردازش هیجانات همزمان است. با این حال، آن فراتر از یک حالت بی اثر است که فقط به فقدان لذت و علاقه اشاره دارد (پیکرون[9]، گوتز، دنیلز، استاپ­نیسکی[10]، و پری[11]، 2010).

با ارائه­ی توضیح فوق، بهتر است بی­حوصلگی یک هیجان ویژه در نظر گرفته شود، که ممکن است اغلب در افراد  نادیده گرفته شود، زیرا در مقایسه با هیجاناتی مثل خشم و اضطراب چندان مشهود و آشکار نیست (پیکرون و همکاران، 2010).

نگاهی به عرصه های پژوهشی نشان می دهد که بی حوصلگی توسط محققان معاصر مورد بی­توجهی قرار گرفته است؛ چرا که بررسی­های اندکی در رابطه با آن انجام شده است (لوهرمان[12]، 2008). همچنین، بی­حوصلگی معمولاً از حوزه هیجانات حذف شده است (لوییس[13] و هاویلند[14]- جونز[15]، 2000). بدین معنی که بر اساس مطالعات فراتحلیلی مشاهده می شود که درباره­ی استرس امتحان، در حدود 1000 مطالعه به انجام رسیده است، ولی با این حال فقط مطالعات معدودی در مورد بی­حوصلگی در مدرسه و دانشگاه یا بی­حوصلگی اوقات فراغت انجام شده است (پیکرون، گوتز، تیتز، و پری، 2002).

به هر حال با آنکه بی­حوصلگی  تجربه مشترک و فراگیر انسانهاست،  اما پیشینه نظری  و تجربی کمی دارد  (وودانویچ، 2003). علی‌رغم این محدودیت، پژوهش بر روی سازه بی­حوصلگی از تنوع زیادی برخوردار است، به­ طوری­که برخی آن را یک خصیصه ذاتی و برخی نیز آن را ناشی از شرایط محیطی می­­دانند (میکلاس و وودانویچ، 1993؛ تادمن[16]، 2008). به­علاوه  ممکن است یک مؤلفه­ی کلیدی در تعدادی از اختلال­های عصب شناختی و روان شناختی، از افسردگی تا آسیب­های مغزی، محسوب شود (سی­سرون[17] وهمکاران، 2006). بر این اساس یکی از پیامدهای آشکار این تنوع عدم وجود یک تعریف مورد قبول از بی­حوصلگی است (گلدبرگ[18]، 2008)، چرا که  بیشتر اوقات به عنوان  یک حس مشابه و مشترک قابل درک نیست.

بی­حوصلگی احساس معمولی (رایج) است که تقریباً هرکس به طور ذهنی آن را می شناسد، اما به رغم شیوع بالا و استفاده از آن در زبان عامیانه، به سختی تعریف می‌شود. محققان روی مؤلفه­های اصلی یا کافی که حالات و احساس بی­حوصلگی را تعیین می کنند توافق ندارند. با این حال میکلاس و وودانویچ (1993) تعریف کاربردی زیرا را ارائه کرده­اند: بی­حوصلگی حالتی از انگیختگی نسبتاً پایین و عدم رضایت است که به محیطی که از لحاظ میزان تحریک نامناسب است، نسبت داده می شود. حالت انگیختگی نسبتاً پایین مربوط به نظریه­های انگیختگی و سایق است که بیان می کنند افراد برای ماندن در یک سطح بهینه از انگیختگی تلاش می­کنند (زاکرمن، 1979؛ به نقل از یوریچ، 2004). در مواردی که انگیختگی پایین وابسته به بی­حوصلگی است افراد به دنبال یک محیط تحریک کننده­تر جهت بالا بردن سطح انگیختگی خود اقدام می­کنند (جستجوی­تازگی ، تغییر، موقعیت های مهیج تر، چالش­برانگیز یا پیچیده).

حالت بی­حوصلگی به شیوه­های متفاوتی توسط پژوهشگران  توصیف شده­است. برای مثال فنیچل[19] (1951؛ به نقل از گلدبرگ، 2008)، بی­حوصلگی را به عنوان تجربه­ای توصیف می­کند که نتیجه­ی سرکوب یک سایق یا تمایل و کارهایی که فرد می­خواهد انجام دهد، و یا از دست دادن احساس هدفمندی در افراد است. مشابه به این هایدگر [20](1995) آن را به عنوان ماندن درحالت برزخ می داند که در آن فرد هم می­خواهد در دنیا به عنوان یک کل باشد، و درعین حال می­خواهد خودش را با جداشدن از آن بشناسد. این نظریه­ها تأیید می­کنند که بی­حوصلگی با یک هدفمندی[21] مشخص می­شود که به موجب آن فرد می­خواهد در دنیایی درگیر باشد؛ اما اقداماتی که انجام می­دهد موفقیت کمی به همراه دارد. از طرف دیگر به عنوان یک حالت بی­تفاوتی یا آنچه که بی­حوصلگی عمیق نامیده می­شود مفهوم سازی شده است (به نقل از مانسیکا[22]، 2009).

1-2 بیان مسأله

بی­حوصلگی، موضوعی است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است.  هرچند به طورعامیانه (غیررسمی) هرکس می­تواند بی­حوصلگی را تعریف کند، اما به طور کلی بی­حوصلگی به عنوان یک حالت تنفر یا ناسازگاری با هر نوع تجربه تکراری مثل کار روزانه یا برخورد با افراد کسل کننده و ملال­آور و بی قراری زیاد در شرایطی که رهایی از ثبات (یکنواختی)[23] امکان پذیر نیست، تعریف می شود (زاکرمن،[24] 1979؛ به نقل از وات[25] و وودانویچ، 1999). بی­حوصلگی که در طیفی از متوسط تا شدید قرار می گیرد، به عنوان یک احساس ملالت،[26] بی معنایی،[27] پوچی،[28] کسل سازی[29] و فقدان تمایل به ارتباط با محیط فعلی توصیف می­شود. رفتارهایی که اغلب با حالت بی­حوصلگی همراه است شامل: خمیازه کشیدن، نشانه های بی­توجهی، و بی­قراری است (ساندبرگ[30]، لاکتین[31]، فارمر[32] و ساد[33]؛ 1988). شواهد تجربی پیشنهاد می کنند که بی­حوصلگی امر شایعی است. بر اساس منابع سالهای 1960 تا 1980 در همه جا 018/0 تا 050/0 افراد بی­حوصله هستند. آمادگی برای بی­حوصلگی[34] یک خصیصه یا زمینه برای بی­حوصله شدن ، گرایش به تجربه بی حوصلگی در خیلی از موقعیت ها  و نداشتن رغبت کافی در زندگی است. رفتارهای وابسته به بی­حوصلگی خصیصه­ای شامل : غیبت کردن، مشکلات ایمنی با کار، کناره­گیری و تمرد و سرکشی در محل کار است (ساندبرگ و همکاران، 1988).

در مورد ماهیت و عناصر بی­حوصلگی نظریه­های متفاوتی وجود دارد. بی­حوصلگی اغلب به عنوان تنفر از تکراری بودن و روزمر­ه­گی توصیف می­شود و معمولاًزمانی بروز می­کند که محیط فاقد تحریک مناسب باشد (وات و وودانویچ، 1999). یکی از جنبه­هایی که در ادبیات بی­حوصلگی به آن اشاره شده­، آمادگی برای بی­حوصلگی (بی­حوصلگی خصیصه­ای) و تأکید بر تأثیر تفاوت­های فردی در احتمال بروز آن در موقعیت خاص است (نیل[35]، 2006). علی­رغم آنکه بی­حوصلگی در ابتدا به عنوان یک ساخت تک ­بعدی مفهوم­سازی شده بود، اما اکنون به عنوان یک مفهوم چند بعدی در نظرگرفته می شود (نیل، 2006). وودانویچ و کاس[36] (1990) مدعی شده­اند که در بی­حوصلگی پنج عامل متمایز وجود دارد: 1- تحریک بیرونی که به بر انگیختگی و تنوع در محیط اطلاق می­شود 2-  تحریک درونی که توصیفی از بی­علاقگی و مشکل درحفظ توجه است. 3- پاسخ مؤثر بازتابی است از پاسخ های هیجانی نامناسب به بی­حوصلگی 4- ادراک زمان که به تحمل وقت و اینکه زمان به کندی می گذرد اطلاق می شود. همچنین ممکن است مربوط به افرادی باشد که معتقدند اوقات پرنشده[37] (وقت خالی) زیادی دارند 5- عامل اجبار، احساس بی­قراری و بی­حوصلگی را در یک موقعیت محدود اندازه می­گیرد.

اما گوردن[38] و همکاران (1997) یک راه­حل[39]چهار عاملی را مطرح کردند که به ­طور قابل ملاحظه­ای از عوامل وودانویچ و کاس(1990) متفاوت بودند. این چهار عامل عبارت بودند از: نیازهای نامشخص[40] ناتوانی در خودتنظیمی[41]، فقدان خلاقیت[42]، و بی قراری در مهار[43].

وودانویچ (2003) در یک مقاله مروری بیان کرده­است که عموماً بین دو تا پنج عامل با استفاده از مقیاس آمادگی بی­حوصلگی[44] استخراج می­شود اما دو عامل که  بطور نسبتاً ثابتی در هر تحلیل عاملی تکرار شده­ تحریک بیرونی و تحریک درونی است. این فرض توسط وودانویچ (2005) با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (دو عامل تحریک بیرونی وتحریک درونی) به گونه معتبری تأیید شد. بررسی نیل (2006) نیز بی­حوصلگی را فقط به عنوان تحریک بیرونی و درونی ارزیابی کرده­ است.

آنچه مسلم است، نظریه ها و مدل های بی­حوصلگی، ساختار آن را متشکل از عوامل و مؤلفه­های مختلفی می‎دانند. این مؤلفه­ها گاهی به عوامل درونی و شخصیتی (فارمر و ساندبرگ، 1986؛ وودانویچ، 2003؛ ملتون و شالن برگ[45]، 2007) وگاهی نیز به شرایط اجتماعی و زمینه­های فرهنگی (لارسن وریچاردز[46]، 1991؛ وگنر[47]، آلن[48]، فیشر[49]، چیکوب وید[50]، لمبارد[51] و کینگ[52]؛  2008) مربوط می­شوند.

این مطلب را هم بخوانید :

 
 

به نظر می­رسد فرهنگ به واسطه­ی تضاد بین انتظارات و فرصت­های واقعی برای تحریک، تضاد بین نقش­های فرهنگی و حد و مرزها با تلاش­ها و تمایلات خود مختار فردی برای رفتار مناسب بر احساس بی­حوصلگی مؤثر باشد. بعضی از اثرات فردی-فرهنگی بیانگر آن است که احتمالا” در جوامع صنعتی، تحصیل کرده و ثروتمند بی­حوصلگی بیشتر بروز می­کند، به­طوری که در اروپا «بیماری سلطنتی[53]» نامیده می­شود. اما این پدیده در همه گروههای ثروتمند، متوسط و فقیر بروز می­کند. این امکان می­رود در جوامع سنتی و جمعی[54] در مقایسه با جوامع فردگرا[55] سبک زندگی کمتر مفرح و جذاب باشد، بنابراین بی­حوصلگی نیز ممکن است بالا باشد (ساندبرگ و همکاران، 1988). شیلک[56] (2008) نیز در یک مقاله مروری با عنوان بی­حوصلگی در روستاهای مصر بیان می کند که بی­حوصلگی از محرومیت نشأت می­گیرد نه از اشباع[57] . علی­رغم آرامش، ریتم یکنواخت و قابل پیش­بینی ، برانگیختگی و شگفت­انگیزی[58]پایین باعث شده که زندگی روستایی فی­نفسه یکنواخت و در نتیجه بی­حوصلگی بالا باشد (شیلک، 2008).

وجود این­گونه تفاوتها و تناقض­ها استنباط یک ساختار عاملی واحد و منسجم از بی‎حوصلگی را با دشواری مواجه ساخته و از این­رو، امکان تدوین برنامه‎ای برای مداخله‎های روان‎شناختی، آموزشی و مانند آن را، مشکل ساخته است. با توجه به تفاوتها و در برخی مواقع تناقض­­های موجود در عوامل تشکیل‎دهنده سازه بی‎حوصلگی، به‎ویژه متأثر بودن آن از شرایط و زمینه‎های فرهنگی و اجتماعی می‎توان این مسأله را مطرح کرد که با در نظر گرفتن تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و خانوادگی در دانشجویان ایرانی، ساختار عاملی بی­حوصلگی در این افراد چگونه است و تا چه اندازه با ساختارهای  موجود همخوانی یا تفاوت دارد ؟

از سویی، براساس مطالعات انجام شده شرایط مختلفی می­تواند به بروز بی­حوصلگی منجر شود. بعضی از پیش­بینی کننده­های بی­حوصلگی که در مطالعات مختلف تأیید شده اند عبارتند از: 1- پیش بینی کننده های تحصیلی (شامل تکالیف زیاد، محیط تحصیلی نامناسب و رابطه­ی خصمانه معلمین و دانش آموزان) (هیلی،1984 به نقل از مارتین[59]، 2006؛ رابینسون[60]، 1975به نقل از لارسن و ریجاردز 1991؛ تادمن، 2008). 2- پیش بینی کننده های روانی: مهمترین پیش بینی کننده های روانی بی­حوصلگی بی­معنایی و بی­هدفی در زندگی است (ملتون و شالن برگ ، 2007؛ شلی[61]، فالمن کیم بلی[62]، مرسر[63]، آدرینی[64]، ایس وود[65]، جان[66] و ایس وود؛ 2009). سایر پیش­بینی کننده های روانی شامل:  بی لذتی[67]، بی­احساسی[68]، از خودبیگانگی، افسردگی، ناامیدی، تنهایی، خوداگاهی منفی و خصومت هستند (فارمر و ساند برگ، 1986؛ احمد[69]،1990 به نقل از گلدبرگ 2008؛ سب[70] و وودانویچ، 1998؛ گلدبرگ،[71] 2008). 3-  پیش بینی کننده های شناختی: مشکل در حفظ توجه، مهارتهای شناختی ناکارآمد (کزیکزنت میهالی،[72] 1975؛ هامیلتون[73] و همکاران، 1984؛ چیین،[74] کرایره[75] و سمیلک[76]، 2006؛ ماریون­مارتین[77] و همکاران، 2006؛ ایس وود[78] و همکاران؛ 2007؛ به نقل از

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 گلدبرگ، 2008)، توانایی ذهنی بالا ( تاکرای[79]، 1981) 4- پیش بینی کننده های شخصیتی (شامل جهت گیری انگیزشی بیرونی و جستجوی حسی[80])  زاکرمن، 1979 به نقل از گلدبرگ، 2008؛ باربالت[81]، 2000؛ لین و همکاران، 2006؛ بینما، 2004؛ مک دونالد، 2002؛ ملتون و شالن برگ، 2007؛ پتیفورد[82] و همکاران، 2007؛ کزیکزنت میهالی، 1975؛ هامیلتون[83] و همکاران ،1984 به نقل از گلدبرگ 2008؛ وودانویچ، 2003).

چنانکه بیان شد صاحب­­نظران مختلف عوامل و پیش‎بینی کننده­های متفاوتی را برای ایجاد و بروز بی­حوصلگی معرفی کرده‎اند که می‎توان آنها را متأثر از شرایط فرهنگی و اجتماعی دانست. برای نمونه تحصیل (به عنوان یکی از پیش­بینی کننده­های بی­حوصلگی) در کشور ایران به لحاظ روش و شرایط با بسیاری از کشورها متفاوت است (معدن­دار آرانی، عباسی، 1386)، از این­ رو، انتظار می‎رود میزان تأثیر آن بر بی­حوصلگی نیز متفاوت باشد.

بطور کلی با توجه به موارد ذکر شده  و نقش بی­حوصلگی در تعاملات اجتماعی و بزهکاری[84] و اعتیاد (پتیفورد، 2007)، پیشرفت تحصیلی (تادمن، 2008) و نقش کلیدی آن در اختلال­های روانشناختی (فارمر و ساندبرگ، 1986؛  وودانویچ، 2003) این مطالعه با هدف پاسخگویی به سؤالات زیر طراحی شده­است: 1- مؤلفه های بی­حوصلگی در دانشجویان ایرانی کدامند؟ 2-  بی حوصلگی درچه موقعیت­ها، شرایط و حالاتی بروز می­کند؟ به عبارت دیگر پیش بینی­کننده­های بی­حوصلگی در دانشجویان ایرانی کدامند؟

1-3 اهمیت وضرورت پژوهش

شواهد تجربی نشان می دهند که بی­حوصلگی امر شایعی است. منابع پژوهشی از سال 1960 تا 1980 نشان می دهند که بین 018/0 تا 050/0 افراد بی­حوصله هستند. در یک زمینه­یابی که اخیراً انجام شده است نشان می دهد که 051/0 از نوجوانان 19-12 سال به آسانی بی­حوصله می­­شوند (تادمن، 2008).

بیشتر ادبیات مربوط به بی­حوصلگی و آمادگی برای بی­حوصلگی بر عوارض و پیامدهای بی­حوصلگی متمرکز شده اند (نیل، 2006). به عنوان مثال سامرز و وودوانویچ (2000) گزارش کردند که نمرات بالا در مقیاس بی­حوصلگی با پیامدهای منفی فیزیولوژیکی و روانی همراه است. هرچند پژوهش­ها بیشتر بر اثرات منفی بی­حوصلگی در محیط­های خاصی از قبیل محیط کار و تحصیل تاکید کرده­اند (نیل،2006)؛ اما عوارض و پیامدهای بی­حوصلگی در زمینه های مختلفی وجود دارد که می­توان به موارد زیر اشاره کرد: در آموزش و پرورش با افت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی پایین (تادمن، 2008)، وقت گذرانی (ایروینگ و پارکر- جنکیز[85]، 1995؛ به نقل از کلدبرگ، 2008)، ترک تحصیل (رابینسون،1975؛ به نقل از لارسن و ریچاردز، 1991) نارضایتی از مدرسه (جیسن، 1977؛ به نقل از وات و وودانویچ، 1999) و نافرمانی (سرکشی) (لارسن و ریچاردز، 1991) ارتباط دارد. در حیطه سازمانی-  صنعتی با نارضایتی شغلی (او هنلون[86]، 1981؛ به نقل از لارسن و ریچاردز، 1991) خسارت های مالی (دروری[87]، 1982؛ به نقل از لارسن و ریچاردز، 1991) و افزایش دامنه حوادث و تصادفات  (برانتون،[88] 1970؛ به نقل از وات و وودانویچ، 1999) ارتباط دارد.

در زمینه های بالینی ارتباط مثبت و معناداری بین بی­حوصلگی با افسردگی، اضطراب، ناامیدی، تنهایی، خصومت (فارمر و ساندبرگ، 1986)، نارسیسم آشکار و پنهان (وینک و دوناهیو،[89]1997) و اختلال شخصیت مرزی (جیمز[90]، برلویز [91]و ورکر،[92] 1996؛ به نقل از نیل، 2006) گزارش شده است. همین طور، بین بی حوصلگی و خودشکوفایی (مک لود[93] و وودانویچ، 1991)، داشتن هدف در زندگی (وینستین[94]، زاگی[95] ، کلین تاوز[96]، 1995؛ ملتون و شالن برگ، 2007) ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد.

در خصوص سوء مصرف مواد، مطالعات بر نقش تعیین کننده بی­حوصلگی بر سوء مصرف مواد تأکید دارد (جانسن و او میلی، 1986). ارتباط مثبت بی حوصلگی و وابستگی به نیکوتین نیز تأیید شده است (مک اوین[97]، مک روبی؛[98] 2008). همچنین به تأثیر آن بر قمار بازی پاتولوژیک (بلاس زاکی ناسکی[99] ، مک کوناکی[100] و فران کووا[101]؛ 1990) اشاره شده است.

این مفهوم مانند استرس می‎تواند ارتباط مفیدی بین ویژگی­های محیطی و عوامل زمینه­ای شخصی برقرار می کند. با توجه به عوارض زیاد بی­حوصلگی و مطالعات اندکی که در ایران انجام گرفته است و عدم انجام این مطالعه در دانشجویان ایرانی، انجام این مطالعه می تواند نتایج ارزشمند نظری و درک بهتر و معتبری از این پدیده در ایران بدست دهد و به عنوان یک مفهوم جدید در حیطه روانشناسی در ایران زمینه ساز پژوهش های متعددی گردد. با شناخت این مفهوم و شناخت راههای مقابله با آن می­توان از تأثیر آن بر برخی رفتارهای نابهنجار دانشجویان نظیر گرایش به مواد مخدر، ترک تحصیل، اختلالهای روانی آگاه شد و راههای مناسب جهت کاهش آن ارائه داد.

1-4 اهداف کلی و اختصاصی پژوهش

1-4-1 هدف کلی

1- تعیین ساختار عاملی مقیاس آمادگی برای بی­حوصلگی در دانشجویان ایرانی، و تعیین نقش هیجان خواهی، خشم و پرخاشگری، معنا و هدف در زندگی و انگیزش تحصیلی در آمادگی دانشجویان برای بی حوصلگی.

1-4-2 اهداف اختصاصی

1-تعیین تفاوت دختران و پسران در میزان آمادگی برای بی حوصلگی

2-مقایسه میزان آمادگی برای بی­حوصلگی بر حسب رشته تحصیلی

3-مقایسه میزان آمادگی برای بی حوصلگی بر حسب مقطع تحصیلی

1-5 سؤالات پژوهش

1- مؤلفه های آمادگی برای بی­حوصلگی در دانشجویان ایرانی کدامند؟

2- آیا هیجان خواهی، خشم و پرخاشگری، معنا و هدف در زندگی و انگیزش تحصیلی می توانند آمادگی برای بی­حوصلگی را در دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند؟

3- آیا ماجراجویی و هیجان زدگی، تجربه جویی، بازداری زدایی و حساسیت نسبت به یکنواختی و ملال می توانند آمادگی برای بی­حوصلگی را در دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند؟

4- آیا پرخاشگری کلامی، پرخاشگری بدنی، خشم و بدگمانی می توانند آمادگی برای بی­حوصلگی را در دانشجویان ایرانی پیش بینی کنند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...