1-2. بیان مسئله

در سند چشم­انداز جمهوری اسلامی ایران، که فعالیت­ها، وظایف و برنامه­های کلان دستگاه­های مختلف جمهوری اسلامی ایران را هدایت می‌کند، آمده است جامعۀ ایرانی در افق این چشم­انداز چنین ویژگی­هایی خواهد داشت: دستیابی به اهدافی چون روحیۀ کار، توسعۀ کارآفرینی، پشتیبانی از کارآفرینی، نوآوری و استعداد‌های فنی و پژوهشی، توسعۀ شرکت‌های دانش‌بنیاد، افزایش شبکه‌های تحقیقاتی با رویکرد اقتصادی و نهایتاً افزایش شرکت‌های نوپا مستقر در پارک‌‌ها و مراکز رشد (سند چشم‌اندازجمهوری اسلامی ایران، 2:1385). همچنین در فصل دوم مادۀ 15 قانون برنامۀ پنجم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور آمده است که به منظور تحول بنیادین در آموزش ­عالی، به‌ویژه در رشته­های علوم انسانی، تحقق جنبش نرم­افزاری و تعمیق مبانی اعتقادی، ارزش‌های اسلامی و اخلاق حرفه­ای و با هدف ارتقای کیفی در حوزۀ دانش و تربیت اسلامی، وزارتخانه­های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مکلف­اند اقدامات زیر را انجام دهند:

الف- بازنگری متون، محتوا و برنامه­های آموزشی و درسی دانشگاهی مبتنی بر آموزه­‌‌ها و ارزش‌های دینی با بهره­گیری از آخرین دستاوردهای دانش بشری با اولویت نیاز بازار کار.

ب- همچنین در قسمت «و» همین ماده اشاره شده است که دولت باید نسبت به استقرار نظام جامع نظارت و ارزیابی دانشگاه­‌ها و مؤسسات آموزش عالی اقدام کند.

در مادۀ 20 همین فصل آمده است: به منظور زمینه­سازی برای تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد، دانش­مدار، خلاق و کارآفرین، منطبق با نیازهای نهضت نرم‌افزاری، با هدف توسعۀ کمی و کیفی، دولت مجاز است:

الف- هزینۀ سرانۀ تربیت نیروی انسانی متخصص مورد تقاضای کشور بر اساس هزینه­های آموزش و هزینه­های خدمات پژوهشی، تحقیقاتی و فناوری مورد حمایت را در چهارچوب بودجه­ریزی عملیاتی برای هر دانشگاه و مؤسسۀ آموزشی، تحقیقاتی و فناوری دولتی محاسبه و به طور سالانه تأمین کند.

ب- زمینه‌های حمایت مالی و تسهیل شرایط را برای افزایش تعداد مجلات پژوهشی و . . . ، انجمن­های علمی و دانشگاه‌های برتر در این زمینه فراهم کند.

در فصل پنجم، مادۀ 80 قانون برنامۀ پنجم توسعۀ کشور نیز اشاره شده است که دولت مجاز است در راستای ایجاد اشتغال پایدار، توسعۀ کارآفرینی، کاهش نبود تعادل منطقه­ای و توسعۀ مشاغل نو اقدام­های زیر را انجام دهد:

الف- حمایت مالی و تشویق و توسعۀ شبکه­ها، خوشه­‌ها و زنجیره­های تولیدی، ایجاد پیوند مناسب بین بنگاه­های کوچک، متوسط، بزرگ و توسعۀ بازاریابی در بنگاه‌های کوچک و متوسط و توسعۀ مراکز کارآفرینی، اطلاع‌رسانی و تجارت الکترونیک.

ب- گسترش کسب‌و‌کارها

ج- حمایت مالی و حقوقی از بخش غیر‌دولتی

د- توسعه و گسترش آموزش‌های کسب‌و‌کار و کارآفرینی و فنی و حرفه­ای و علمی- کاربردی

فصول و مواد مندرج در چشم­انداز و برنامۀ پنجم توسعۀ کشور، عزم برنامه­ریزان کشور را برای تحقق شکوفایی کارآفرینی را نشان می­دهد. اما تحقق خواست سیاست‌گذاران، نمایندگان ملت و مدیران کلان کشور بدون توجه به توسعۀ آموزش کارآفرینی به‌ویژه در نظام آموزش­عالی مشکل به نظر می­رسد. در چند سال اخیر، در قوانین بودجۀ سنواتی دولت نیز بخشی از منابع درآمدی به آموزش کارآفرینی ذیل برنامه‌های وزارت‌خانه‌های مختلف از جمله وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش و . . . تخصیص یافته است.

با توجه به اینکه یکی از مهمترین وظایف هر دانشگاهی آموزش است، لذا برنامه‌های آموزش کارآفرینی در دانشگاه­های دولتی از سال 1379 با عنوان طرح کاراد شروع شده است. با وجود این، نتایج تحقیقات داخلی نشان می­دهد، این برنامه­‌ها آنچنان جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده یا تأثیر چندانی در جامعه نداشته است.

از سوی دیگر، در گذشته اعتقاد بر این بود که کارآفرینان دارای ویژگی­های ذاتی هستند و ویژگی‌هایی همچون خلاقیت، نوآوری، تحرک، تمایل در به‌کارگیری ریسک، توان تحلیل و مهارت در روابط انسانی از بدو تولد در آنها وجود دارد. بنابراین، فرض اساسی بر این بود که کارآفرینان از طریق آموزش، پرورش نمی­یابند. اما امروزه کارآفرینی رشته‌ای علمی شناخته شده است و متقاضیان مستعد باید مانند تمام رشته‌های علمی دیگر دانش مربوط به آن را کسب کنند

. اهمیت و ضرورت پژوهش

همان‌گونه که تجارب کشورهای توسعه‌یافته و نتایج مطالعات در زمینۀ کارآفرینی نشان می‌دهد، ایجاد و راه‌اندازی شرکت و مؤسسات کسب‌و‌کار برای توسعۀ مناطق و بخش‌های مختلف یک کشور ضروری است؛ چراکه رشد و توسعۀ اقتصادی جوامع مرهون کارآفرینی و فعالیت‌های کارآفرینانه توسط شرکت‌های کارآفرین آنان است. از سوی دیگر، کارآفرینی امروزه یکی از ارزان ترین ابزارهای ایجاد کارآیی است. پیدایش و تقویت کارآفرینی به وجود بسترهای مناسب نیاز دارد، که مهم ترین آنها بستر فرهنگی است کارآفرینی از جنبۀ فردی مستلزم چهارچوب شخصیتی خاصی است که بخشی از آن اکتسابی است. بنابراین نیازمند پرورش و آموزش است.

بدین رو، زالی و کردناییچ (1386) معتقدند، لازمۀ دستیابی به توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها آموزش کارآفرینی است. برای مثال، نتایج بررسی‌های دیده‌بان جهانی کارآفرینی نشان می‌دهد، بین نرخ فعالیت‌های کارآفرینانه و تولید خالص داخلی در برخی از کشور‌ها همبستگی وجود دارد. به عبارت دیگر، به زعم زالی و کردناییچ، «افزایش فعالیت های کارآفرینانه با افزایش تولید خالص ملی و در نتیجه افزایش درآمد ملی، و رفاه اجتماعی همراه است» (زالی و کردناییچ،5:1386).

لذا طراحی برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی که هدف اساسی پژوهش حاضر است به خط‌مشی‌هایی نیاز دارد که مبتنی بر تجربیات کشورهای پیشرفته و در‌حال‌توسعه از یک طرف و شرایط بومی کشور از طرف دیگر باشد. در ضرورت‌ شناسایی مؤلفه‌های موثر برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1- از آنجا که آموزش کارآفرینی می‌تواند نتایج بلندمدت و کوتاه­مدت با‌اهمیتی در برنامه‌های کارآفرینی ایفا کند، نقش آموزش‌عالی در توسعۀ ‌کارآفرینی بسیار حیاتی و تعیین‌کننده خواهد بود. به زعم هانون و اسکوت[4] (2006)، مهم‌ترین نتایج آموزش کارآفرینی در کوتاه‌مدت عبارت است از: افزایش آگاهی، دانش و شناخت دربارۀ مفهوم و کاربرد کسب‌و‌کار/کارآفرینی، توسعۀ توانایی و اعتماد به نفس شخصی، شناخت و درک روش زندگی کارآفرینانه، نهادینه کردن ارزش‌ها و باورهای کارآفرینانه، ایجاد انگیزه و الهام‌بخشی در فراگیران به سوی مسیر شغلی و زندگی و کسب‌و‌کار و کارآفرینانه، شناخت فرایندهای راه‌اندازی کسب‌و‌کار، توسعۀ توانایی‌‌ها و قابلیت‌های اصلی کارآفرینی، توسعۀ فردی و اجتماعی، توسعۀ مهارت‌های ارتباطی شخصی و شبکه‌ای، آمادگی برای خویش‌فرمایی و مستقل کار کردن، آغاز کسب‌و‌کار جدید، بهره‌برداری از تمام مهارت‌ها و توانایی‌های نهادینه‌شدۀ فردی. در بلندمدت نیز آموزش کارآفرینی موجب تغییر در نگرش‌ها و آگاهی بیشتر، تغییر در فرهنگ، تغییر در سیستم حمایتی جامعه و تأثیر بر نرخ راه‌اندازی کسب‌و‌کار جوانان می‌شود (عزیزی، 1388).

از سوی دیگر، مأموریت دانشگاه بر اساس پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه تدوین می‌شود، هر عنصر با عناصر دیگر مرتبط است و این ارتباط در صورتی کامل می‌شود که جریان به صورت دوسویه باشد. بدین رو، فلسفه و اهمیت آموزش کارآفرینی در دانشگاه‌ها بیشتر در جهت برقراری ارتباط با جامعه از طریق کسب مهارت‌های مورد نیاز بازار کار در دانشگاه، نیاز شدید به تخصص در تولید و ارائۀ محصولات و خدمات در محیط رقابتی است. در همین خصوص،  می‌توان برنامه‌هایی در جهت توسعۀ آموزش کارآفرینی در امتداد سایر برنامه‌‌ها و فعالیت‌های دانشگاه برنامه‌ریزی و اجرا  کرد.

2- از قانون برنامۀ پنج‌سالۀ سوم توسعه در ایران با توجه به سیاست‌های کلی نظام، بر لزوم توجه به توسعه و ترویج کارآفرینی تأکید شده است. با گذشت چندین سال از اجرای این برنامه‌‌ها و آموزش و فارغ‌التحصیلی بیش از هزاران نفر از رشته‌های مختلف، نقش آموزش و توسعۀ کارآفرینی و پرورش کارآفرینان در برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی نادیده گرفته شده است. لذا نیاز جامعه به دانش‌آموختگانی با ظرفیت فکری و خلاقیت بالا که بتوانند به طور مستمر اطلاعات خود را به‌روز کرده و مهارت‌های جدیدی را فراگیرند و در دنیای متحول بازار کار، کارآفرینی کنند، پیش از پیش احساس می شود. از این‌رو، در شرایط حاضر که مشکل بیکاری دانش‌آموختگان آموزش‌عالی در بسیاری از کشور‌‌ها و ایران مسئله‌ای بغرنج تلقی می شود، دولت‌‌ها و سازمان‌های بین‌المللی اعتقاد دارند که چشم‌انداز و برنامه و راهبرد کارآفرینانه در آموزش‌عالی به مثابۀ نوعی مداخله‌گری برنامه‌ریزی‌شده می‌تواند به توسعۀ اقتصادی کشور‌ها و حل مسئلۀ بیکاری جامعه، از جمله بیکاری فارغ‌التحصیلان آموزش عالی  کمک بسیار شایانی کند. به نحوی که به عقیدۀ احمد­پور داریانی (1383)، امروز صحبت از الگوی توسعۀ مبتنی بر کارآفرینی است.

3- ضرورت پژوهش از منظر مضامین برنامه‌های پنج‌سالۀ توسعه، سوم، چهارم و پنجم. در برنامۀ چهارم توسعه، ضمن درک خوب از کارآفرینان دانامحور و تشخیص این مهم که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نقش استراتژیست را به عهده خواهد داشت،  به این نقش در مادۀ 42 (بند‌های الف و د)، مادۀ 45 (بند‌های الف و ه)، مادۀ 21 (بند ج)، مادۀ 39 (بند ز)، مادۀ 46 (بند پ)، مادۀ 48 (بندج) و مادۀ 49 (بند الف و ب) صراحتاً اشاره شده است (سند قانون برنامۀ چهارم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران).

4- ضرورت پژوهش از منظر مضامین چشم‌انداز 20سالۀ نظام در افق 1404 هجری شمسی، در سند چشم‌انداز 20 سالۀ نظام در قسمت اهداف آرمانی (بند 2 سند چشم‌انداز)، بند 9، بند 37 (سیاست‌های ملی)، به دستیابی به اهدافی چون توسعۀ کارآفرینی، پشتیبانی از کارآفرینی، نوآوری و استعداد‌های فنی و پژوهشی، توسعۀ شرکت‌های دانش‌بنیاد، افزایش شبکه‌های

 تحقیقاتی با رویکرد اقتصادی و نهایتاً افزایش شرکت‌های نوپا مستقر در پارک‌‌ها و مراکز رشد اشاره شده است (سند چشم‌انداز 20 سالۀ نظام در افق 1404 هجری شمسی).

لذا به نظر می‌رسد همان‌گونه که نتایج تحقیقات (طالبی،1387) نیز بیان می­کند، نیل به چنین اهدافی جز از طریق طراحی یک نظام خط‌مشی‌گذاری در حوزۀ آموزش کارآفرینی میسر نمی شود. به این منظور، در چند سال اخیر، در قوانین بودجۀ سنواتی دولت، بخشی از منابع درآمدی به آموزش کارآفرینی ذیل برنامه‌های وزارت‌خانه‌های مختلف، از جمله وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش و. . .، تخصیص یافته است.

بهره‌برداری مطلوب و صحیح از بودجۀ عمومی در بخش آموزش کارآفرینی مستلزم نظام بهینۀ خط‌مشی علمی است. لیکن بررسی روند افزایش فارغ التحصیلان آموزش عالی به همراه نرخ بیکاری آنها در سال‌های اخیر حاکی از آن است که سیاست‌های کنونی برای ایجاد اشتغال فارغ‌التحصیلان آموزش عالی در کشور اثربخش نبوده است (کرد نائیج، 46:1382).

1-4. اهداف پژوهش

هدف اصلی این پژوهش:

شناسایی عوامل مؤثر بر برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی در آموزش‌عالی ایران

اهداف فرعی پژوهش:

  • شناسایی عوامل مؤثر بر برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی.
  • طبقه‌‌بندی عوامل مؤثر برای برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی.
  • آزمون الگوی اندازه‌گیری برنامه­های توسعۀ آموزش کارآفرینی.
  • ارزیابی وضع موجود برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی در آموزش‌عالی ایران.
  • تعیین فاصلۀ میان وضع موجود و وضع مطلوب

1-5. پرسش‌های پژوهش

بر اساس مسئله، اهداف و چارچوب تحقیق، مهم ترین سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از:

  • عوامل مؤثر برای برنامه‌های توسعۀ آموزش کارآفرینی در آموزش عالی ایران کدامند؟
  • عوامل مؤثر برای برنامۀ توسعۀ آموزش کارآفرینی به چه ابعادی تقسیم می‌شوند؟
  • آیا الگوی اندازه گیری ابعاد شناسایی‌شده برازش مطلوبی با داده‌ها دارد؟
  • وضعیت موجود دانشگاه‌های کشور به لحاظ عوامل مؤثر چگونه است؟
  • آیا بین وضع موجود و وضع مطلوب تفاوت معناداری وجود دارد؟

 

1-6. تعریف متغیر‌ها و مفاهیم پژوهش

کارآفرینی

 

این مطلب را هم بخوانید :

 

واژۀ کارآفرینی از قرن­ها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول شد. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای «متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) است که در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی (Enterpreneur) در زبان انگلیسی ترجمه شد. کارآفرینی فرایند راه‌اندازی کسب وکار جدید یا توسعۀ کسب‌و‌کار فعلی توسط فرد یا گروهی است که مخاطره‌های مالی، حیثیتی و اعتباری آن را پذیرفته و از این طریق کالا یا خدمتی جدید به بازار ارائه می‌کند.

 

آموزش کارآفرینی

منظور از آموزش کارآفرینی، آموزش مهارت‌های کسب‌‌و‌کار (اعم از آموزش‌های تخصصی و عمومی) استاست که برای سطوح مختلف جامعه ارائه می‌شود. بر اساس مطالعات انجام‌شده در ایران، دو دستۀ آموزش کارآفرینی ارائهارائه می‌شود. دستۀ اول آموزش‌های غیر‌رسمی است که دوره‌‌های کوتاه‌مدت آموزش کارآفرینی به همراه ارائۀ گواهینامه می‌را شامل می‌شود. دستۀ دوم که آموزش‌‌های رسمی کارآفرینی نامیده می‌شود عبارت است از دوره‌‌‌های آموزش کارآفرینی که اخذ مدرک تحصیلی از مراجع رسمی (وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا سایر مراجع ذی‌ربط) منوط به گذراندن آن دوره‌هاست. از جمله ارائهۀ تک‌درس کارآفرینی در مقاطع مختلف تحصیلی،  که در این پژوهش، کانون توجه آموزش‌های رسمی است.

 

توسعه[5]

توسعه را به‌مثابۀ درختی دانسته‌اند که ریشۀ آن را «فرهنگ» و غذای آن را «آموزش» و «سرمایه» تخصیص‌یافته به فعالیت‌‌های توسعه‌ای تشکیل می‌دهد. بر اساس این تعریف، تنه و شاخ و برگ درخت، «نظام مناسب اقتصادی» و میوۀ شیرین آن برطرف شدن فقر و محرومیت، حفظ استقلال و خودکفایی و تأمین اقتصادی ـ اجتماعی مردم است. سازمان ملل متحد، توسعه را فرآیندی می‌داند که «کوشش‌های مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه متحد و مردم این مناطق را در زندگی یک ملت ترکیب  کرده آنها را به طور کامل برای مشارکت در پیشرفت ملی توانا می‌سازد.

عظیمی (1383) در این زمینه معتقد است با برآوردی از مجموع نظرهای علمای توسعه می­توان «توسعه» را به معنای بازسازی جامعه بر اساس اندیشه‌ها و بصیرت‌های تازه تعبیر  کرد. این اندیشه‌ها و بصیرت‌های تازه در دوران مدرن، شامل سه اندیشۀ «علم‌باوری»، «انسان‌باوری» و «آینده‌باوری» است.

سیاست‌گذاری[6] و سیاست‌گذاری آموزشی

منظور از سیاست‌گذاری سیاست‌آفرینی، سیاستگری، وضع­خط‌مشی، تعیین خط‌مشی، و خط‌مشی‌سازی است. به عبارتی دیگر، طراحی و برنامه‌ریزی روش‌ها ‌و راه هایی برای دستیابی به اهداف معین در زمینه‌های مشخص است.

بر اساس یک روند کلی، تحلیل کامل از بخش آموزش، مستلزم درک جریان سیاست‌گذاری آموزشی، به معنای این که «چگونه» و «چه موقع» توسعۀ آموزشی انجام شود، خواهد بود. هدف این بخش نیز تعیین یک الگو یا مشخص کردن مرحله‌های مختلف اقداماتی است که به وسیلۀ آنها سیاست‌های روشن و عملی تهیه و تنظیم می‌شوند و پس از آن با یک برنامه‌ریزی مؤثر به اجرا در آمده ارزیابی و طراحی مجدد می‌گردند.

تدوین سیاست

سیاست، تصمیم گروهی یا انفرادی آشکار یا ناآشکاری است که مجموعه‌ای از رهنمود‌ها برای هدایت تصمیمات آینده، شروع یا کند  کردن یک اقدام یا راهنمایی اجرایی در مورد تصمیمات قبلی را فراهم می‌آورد. سیاست‌گذاری، گام اول یک چرخۀ برنامه‌ریزی است و برنامه ریزان قبل از آن که اجرا و ارزیابی یک فرایند را به طور اثربخش، طراحی کنند، باید یک ارزیابی پویا از چگونگی تنظیم سیاست ها، به عمل آورند (وادی و تری، 1379). بنابراین منظور از تدوین خط­مشی در این تحقیق، خط مشی ‌‌ها خرد و کلان دستگاه‌های خط مشی گذار و دانشگاه­های دولتی در زمینۀ آموزش کارآفرینی است.

[1]-Clark

[2]- Kriesner

[3]- Aldrich & Mcevoy

1- Hannon & Scott

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...