آثارش بهرهمند شود. او در مصاحبهای با در روزنامهی تهران امروز اظهار داشت: “من در جست و جوی زبانی هستم که از مینیاتور، اساطیر و تمدّنِ ایران (تعزیه، نمایشِ تختِحوضی و انواع نمایشهای میدانی) الهام گرفته باشد من حاصل این هنرها در زمانهایکه خود در آن به سَر میبرم، هستم. تمامی کار خلاّقانهی من با تاریخ و با گذشتهی ایران و کاری که میتوانم در شرایط جدیدِ پذیرش و تأثیرِ فرهنگها و تمدّنِ غربی بکنم، است”. (بیضایی، 1386: 10).
او همواره از هزارهها و اعداد رمزیای استفاده میکند، که برگرفته از باورها و اعتقادات اصیل ایرانی در ارتباط با تقسیمِ زمانِ آفرینش و دورههای گوناگونِ جهان به هزارههاست.
“… و هزار سال از آن پس، مردی که از راه دوری میگذشت به فریاد بلند گریست…” (اژدهاک، 1376: 40).
این پایاننامه تلاش دارد در چهار فصل و به طور اجمال به بررسی و انعکاس زبانِ نمایشیِ سمبلیکِ بهکار رفته در آثار بیضایی خصوصاً نمایشنامهی”مرگ یزدگرد” با بررسی و رمزگشایی این اثر ماندگار به نکتهها و رازهای نهفته در آن پی برده و از طریق ابزارِ”زبان” به عمق معانیِ آثار وی دست یابد. لذا با مساعدت و عنایت اساتید عرصهی هنر نمایش و بررسی استتیک و جنبههای زیبایی شناسانهی زبانِ خاصِ ” نویسنده” کوشش میشود تا جرقه و روزنهای جهت آشنائی بیشتر علاقهمندان و نوآموزان این رشتهی هنری/ ادبی فراهم آید.
پیشاپیش و با کمال تواضع، دست تمام اساتیدی که خاکِ”کوی هنر” سرمهی چشمشان گردیده و چراغ فروزانی بر این راه میباشند، را فشرده و میبوسم.
1- 1- تعریف و اهمیّت مسئلهی پژوهش:
…و سرانجام انسان توانست، از طریق رقص، حرکت، موسیقی و زبان، به جذبه و خلسه دست یافته و به پالایش و تزکیهی نفس برسد. نفس هنر، خلاقیّت است و هنرمند ویژگیهای غریزی ممتازی دارد كه او را در این آفرینش یاری میرساند این غریزه، قویتر از آن است كه بشناسیم یا بتوانیم تشریحاَش كنیم تمام وجود هنرمند جسمش، فكرش، روحاَش و آن جوهر تعیینكنندهای كه نامش استعداد است بایستی وقف هدفی شود که برای آن میکوشد.” تئاتر” نیز شاخهای از هنرهای نمایشی است که به باز نمودن داستانها و وقایع مختلف در برابر مخاطبان و تماشاگران میپردازد. تئاتر هنری دراماتیک است که پنج قرن قبل از میلاد در آتن و روم به وجود آمد و سپس در آثار قرون وسطی، رنسانس و در عصر جدید نیز ادامه یافت. منظور از تئاتر، مجموعهای هنری از یک نظام سازمان یافته است که بیش از هر چیز به یک متن یا نمایشنامه و سپس به کارگردان نیاز دارد و همچنین شامل (بازیگران، صحنهآرایی، موسیقی، سخنوری، نورپردازی، نقّاشی و معماری) نیز می
شود.
تئاتر از مهمترین هنرهای هفتگانه است که در مقایسه با هنرهای دیگر از امکانات زیادی برخوردار است. کسانی که دربارهی بهوجود آمدن تئاتر تحقیق کردهاند، گفتهاَند که سرچشمهی آن از آیینها است. این هنر نمایشی با فرهنگ رابطهای تقابلی دارد بنابر این از فرهنگ مایهگرفته و بهنوبهی خود بر آن میافزاید و ماحصل این داد و سِتد، همانا رشد و تعالی جامعه و بهینهسازی فرهنگ میشود. طبق این تعریف، موضوعات و شخصیّتهای آثار کهن و اساطیری، دستمایههای مناسبی خواهند بود جهت ورود به عرصهی صحنههای تئاتری که هم از لحاظ موضوعی و هم از لحاظ اجرایی؛ توانائی شکوفاتر کردن و غنیتر ساختن آن را دارند. امّا متأسفانه به این مهم کمتر پرداخته شده و به جرأت میتوان گفت که دلیل این کم توجُّهی نیز برگردن مسئولین آگاهان و دانشمندان مربوطه است.
البته هنوز هستند معدود کسانیکه با تلاش شبانهروزی و بیشائبهی خود نگذاشتهاند این چشمهی جوشانِ هنر (الهی/ ازلی) خشک شود که بهعنوان نمونه میتوان به کسی چون “بهرام بیضایی” اشاره نمود. او که از سال 1342 کار خلاّقهی خود را در عرصهی تئاتر و درام آغاز نمود تا کنون پژوهشها، مقالات و آثار گرانبهائی در زمینه هنرهای نمایشی ارائه داده که همگی از دلِ فرهنگِعامّهی این مرز و بوم به دست ما رسیده؛ وی هنرمندی است که با همّتِ فراوان کوشید “شاهنامه، اساطیر و حماسه” را با نگاهی نو بازخوانی نموده و در عین حال از لحاظ محتوا و فُرم با ساختار نمایشی یونانی فاصله گرفته و به نمایشهای ایرانیای چون: “نگارگری، دایرهوار با حلقههای تو در تو و همزمانیِ چند اتّفاق، مانند قصّههای هزار و یکشب” نزدیک شود. وی بیش از: 30 نمایشنامه، 46 فیلمنامه و نیز پژوهشهایی در باب نمایش (ایران، هند، ژاپن و چین) ارائه داده که همگی در نوع خود اگر نگوئیم بینظیر، کمنظیرند. آثار بیضایی از بسیاری جهات قابل توجّه و تعمّقاَند چه از لحاظ تأثیرگذاری در روند نمایشی و چه از لحاظ تکنیک نوشتاری؛ بیشک وی تمام زمینههای نمایشی را بررسی کرده و آنها را با فرهنگِ اصیل ایرانی هم خوان نموده است، به طور کلّی آثار این هنرمند را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف) منابعی که نشانههایش را در افسانهها و تاریخ میتوان جستوجو کرد.
ب) شگردهای اجرایی؛ که میتوان از آن، به مَثَلِ رهایی نمایش، از قیدوبند “وحدتِ مکان و زمانِ” ارسطویی یاد کرد. تنها وحدت موضوع میماند که آنهم اگر چه
این مطلب را هم بخوانید :
ایجابی است امّا در شیوهی تئاتر بهرام بیضایی میتوان از کنار آن نیز به سادگی گذشت.
تئاتر پدیدهی پیچیدهای است كه وجوه مختلف آن به اقتضای دورههای مختلف تاریخی مورد توجّه قرار میگیرد. البته حقیر قصد معرفی تئاتر را ندارم بلكه فقط میخواهم نشانههای آن را پیگیری كرده تا به
[سه شنبه 1399-07-01] [ 09:02:00 ق.ظ ]
|