دارند .
وقتی بدرفتاری اتفاق می افتد نقش معلم است که منجر به آگاهی ازفعالیت هایش برای آماده شدن دانش آموزان برای صحبت کردن درباره مسائل اساس اش می شود .یک رشته از فعالیت هایی است که به رفتار هدفمندتر منجر می شوداین است بعداز این كه نقش ها تعیین می شود معلم هدایت می کند بحث را وکمک می کند به دانش آموزان برای شناسایی رفتار مناسب وانتخاب نتایج حاصل از رفتارآنها .
رویکرد دوم مبتنی براین اعتقاد است که کنترل رفتار دانش آموزان ترکیبی است ازمسئولیت معلمان و دانش آموزان است عنصر اساسی این رویکرد همکاری معلمان ودانش آموزان است تصمیم می گیرند با هم که چگونه دانش آموزان بایستی رفتار کنند وچه نتایجی برای رفتار نامناسب وقتی بد رفتاری رخ می دهد دربر دارد.
نقش معلمان مواجه شدن بابد رفتاری دانش آموزان یابه عبارت دیگر متوقف کردن بد رفتاری است معلم دانش آموزان را تشویق می کند که تصمیم بگیرد چگونه او تغییر دهد رفتارش را و به یک توافق متقابل برای تغییررفتاربرسد.
این بدیهی ترین نكته هادرنوشته ولیام گلاسر 1969 ورادولف دریکوزرات آل 1971 هستندکارشان اعمال مقدارزیادی دموکراسی رادرباره انظباط منعکس می کند .
آنها برای نمونه تاکید کردند که افراد باید فرصت برابر برای شرکت داشته باشند وبنابراین بایدباهم روی اصول تجربی دموکراسی درمدرسه تصمیم بگیرند ازآنجایی عقیده دارند که تنها ازآن طریق میتوانند آنها شهروندانی مسئول شوند .
رویکرد سوم که بیشترین قدرت مداخله ای راتوسط معلم نشان می دهد مبتنی است برفلسفه ای که دانش آموزان درتحقق بخشیدن به آنچه که برایشان بهترین است لایق نیستند . بنابراین مسئولیت معلمان است که برای دانش آموزان تصمیم بگیرند .
نقش معلم به این منجر می شود که چه رفتاری مناسب ترین است. برای تقویت این نوع رفتار وحذف رفتار نامناسب وقتی بدرفتاری اتفاق می افتد. معلم بررسی دانش آموزان را برای رفتار مناسب ترمتوقف می کند این چنین نظریه هایی ممکن است درنظریه کارلی کانتر پیداشود (1996 )
ولف گانت ات آل 1999 ، ولف کانگ، ولف کانگ1995 ثابت کردند که معلمانی که میل دارند به اولین رویکرد معمولا ازتکنیک های مداخله ای کمتری استفاده می کنند شبیه روش های غیرکلامی وعبارات غیر دستوری استفاذه میكنند.
معلمانی که میل به رویکرددوم دارند معمولا ازتکنیک های سوال کردن ومعمولا ازقدرت تکنیک هایی شبیه بیانات غیر دستوری ، نتایج بحث ها، قالب سازی ، تقویت ومداخله فیزیکی استفاده می کنند با توجه به اختلاف تکنیک ها برای برگرداندن انظباط این سوال پیش می آید که کدام یک به طوراثر بخش تری به سمت هدف اصلی انظباط درجامعه دموکراتیک هدایت می شود. باگلی 1914 اولین چیزی راكه توصیف کرداین بود كه چه چیزی درایجاد ونگهداری شرایطی که اساسی هستند درپیشرفت کاری طولانی مدت و برای کدام مدرسه وجود دارد .دوم اینکه آگاه کردن افراد برای شرکت اثربخش دریک جامعه بزرگسال سازمان یافته چه وقت مقدارزیادی آزاده خواهی می بخشد . هردو مبنای این نوع انظباط بایستی درنوشته جامعه مدرن مورد بحث قراربگیرد . اخیرا ممکن که تغییرات مبنایی دراینکه چگونه باانظباط مدرسه برخورد کند دریافت کند . درگذشته کارشناسان خارجی تعیین کردند که كدام رویکرد انظباطی بیشترین تاثیررا درحل کردن رفتار نامناسب داشت .
هنگامی که معلم تصمیماتی برای برنامه های ا نظباطی اتخاذ می کند تعدادی عوامل موردنیازاست که باید بررسی شود .اولااین كه معلم چگونه مشکلات انظباطی را که مربوط به خودش می شود را مدیریت می کند به همین دلیل معلم باید ازمیان سایر عوامل عقایدوارزش های شخصی خودرا درمورد انظباط مشخص کند . عقاید معلم نقش مهمی درتعیین میزان استقلال درابراز احساس را حتی به دانش آموزان برای کنترل رفتارهای دانش آموزان اعمال می کند. معلم همچنین باید عواملی که مربوط به شخصیت دانش آموزان درکلاس هست راهم به صورت جمعی هم به صورت فردی درنظر بگیرد. کلاس درس یک محیط اجتماعی است وبراساس تئوری مارتین وساگارمن مجموعه دانش آموزان تجربیات متفاوتی دارند تجربیاتی که دانش آموزان از فرهنگ های متفاوت ، محیط های اقتصادی، اجتماعی ،که برروش شخصی اودرعکس العمل اودرکلاس تاثیر میگذارد، به دست آورده اند .
بنابراین دانش آموزان به حوادث کلاس عکس العمل های متفاوتی نشان می دهند حتی ویژگی های فردی دانش آموزان دربرابر عمل شخص معلم درموقعیت های متفاوت ممکن است متفاوت باشد . دراتخاذ یک برنامه انظباطی معلم نباید دیدگاه کلی به عوامل زیادی مثل طبیعت بدرفتاری ، شرایط حوادث ، ریشه های موجود مرتبط بابدرفتاری ، خواسته های مدرسه واجتماع وحقوق بچه هاراداشته باشد .
با یك دیدگاه دموکراسی حقوق بچه ها نقش مهمی رابازی می کند . راهنمایی های اساسی درمورد تصمیمات معلم مربوط به انظباط باید براساس stkey، starkey حقوق به
دست آمده از مجمع حقوق کودکان باشد بخش 28 این کنوانسیون به انظباطهای مدرسه که مربوط به انسانیت می شود تنظیم شده است این موردباید در نظر گرفته شودو در بخش 19 همین کنوانسیون کشورهایی كه آن را امضا نموده اند که از بچه هادر برابر انواع تجاوزها ی جسمی و روحی ،آسیب و شکنجه دادن حتی تحت حظانت والدین یا مراقبتهای دولتی یا هر گونه مراقبتی باید محافظت کنند بنابر این بخش مطرح شده نه تنها تنبهات تحقیر کننده یا تنبیهات جسمانی وحشیانه را ممنوع میکند بلکه خواستار اجرای انظباطی است که به ارزشهای انسانی کودکان احترام بگذارند.
از میان همه حقوق مرتبط به انظباط lewis تاکید ویژهای بر حقوق کودکانی که در جوامع دموکراسی بزرگ شده اند تاکید دارد ،حقوقی که انظباط انها را برای شهروندان آینده آماده می کنند . ما در زمان رشد سریع اطلاعات و پیشرفت تکنولوژی و رشد اجتماعی و همه پشرفتهای عمومی زندگی میکنیم که حاکی از نوعی دمکراسی اجتماعی است .
بنابراین کودکان امروز در شرایطی متفاوت از زمان ما زندگی می كنند .نویسندگان مثلjanthan,medrey ، عقیده دارند که ما نمتوانیم انها رابرای زندگی اینده با اجبار و تقلید واستفاده ازمدلهای رفتاری مشخس شده اماده کنیم . هدف اموزش باید تشویق استعدادهای کودکان به منظور ایجاد رفتارهای اخلاقی شایسته و پیشرفت استقلال و خلاقیت می باشد .
براساس kohlber که شکلی از اصولی اخلاقی آزاد و مستقل است از عدالت برای تمام شرکت کنند گان در موسسهایی به ساختارعدالت نیازمند است .برنامه ها اموزش در مدارس عمومی در سطح متفاوت برنامه ریزی شده است که شامل مواردی از انظباط است که توسط معلم اجرامی شود شکل انظباطیlewis شامل ارزشهای آرمانی برای اجرای در مدارس است مدرسه های که انتظار می رود دانش اموزان را برای شرکت در فعالیتهای گروهی مثل پیشرفتهای قانونی و ثبات تعارض تشویق کند تا شانسی برای پیشرفت دانش ومهارتهاوارزشهای مورد نیاز برای حضور در جامعه دمکراسی را داشته باشد .
Jewis,jone عقیده دارندکه علم میتواند به دانش اموزان کمک کنند که شهروندان متعهد ومسولی بشوند وبا رفتار های بد آنها طوری برخورد کنند که آنها به نظم و انظباط ومسولیت پذیری تشویق بشوند . یک پرسش ضروری در اینجا این است که زمانی که رفتارهای بد اتفاق می افتند همکاری امکان پذیر است ؟
همچنین نقش مهم ادبیات در انظباط مدارس نیز وجود دارد مطا لعات اندکی در مورد تمرینهای لنظباطی برای کنترل ملعمان وجود دارد مطالعات مناسبی در تمرینهای
این مطلب را هم بخوانید :
انظباط مدارس در استرالیا وامریکا یافته ایم .lewis شیوهای انظباطی دانش اموزان 200 مدرسه ابتدایی و 100 مدرسه راهنمایی در ویکتریاواسترالیا رابررسی کرده است تا مشخص شود کدام برنامه انظباطی مناسبتر است و و متوجه شد معروفترین شیوه برنامه اجراشده است این كه برنامه شامل قوانین روشنی برای دانش آموزان است .
معلمان با کمک قانون تشویق وتنبیه اعمال دانش آموزان را برای اجرای قوانین کنترل می کنند.
نویسنده همچنین کزارش داده است که مدارس کمی دانش اموزان خود را برای برنامه های پیشرفتی انظباط شرکت میدادند . در تحقیقات بعدی lewisاز 21 مدرسه ابتدایی و 21 مدرسه دبیرستانی نقش انظباط کلاس را در مسولیت پذیری دانش آموزان بررسی کرد نتایج نشان داداز میان سایر عوامل معلمان باافزایش كاربرد از انظباطهای اجباری باعث عکس العمل رفتاری نامناسب در دانش آموزان می شوند . همچنین بعضی مطالعات در آمریکا به نقش فردی برنامه انظباطی واستراتژی برای کنترل مدارس توجه کردند . در مطالعات brophy,mccalin معلم با 24 توصیف 12 نوع از مشکلات رفتاری دانش آموزان را نشان داده اند. از معلمان خواسته شده است تا استراتژی انظباطی که در هر مورد برای رفتارهای بد دانش اموزان استفاده می شده را مشخص کرده و هر کدام را توضیح دهند . پاسخ معلمان نشان میدهد که بیشتر علاقه مند به استراتزی های کنترل کننده سخت هستند به طور مثال دستورات ایستادن ،تنبیهای،تهدید ها ، فریاد کشیدن، سرزنش دانش آموزان ، انتقاد ،ناسزا گفتن ،پرخاش کردن را بیشتر از استراتزیهای مثبت مثل ارتباط چشمی ،حضور فیزیکی ،خنده شوخی ، رفتارهای ستایش وتمجید ،اعتماد،احترام ،پرسیدن سوال های بدیعی در بر گیرنده والدین کودکان برای پاسخ گویی مشکلات انظباطی باشند
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت