کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia

 



2-2-1- نظریه گروه مرجع در جامعه شناسی………………… 8

2-2-2- نظریه گروه مرجع در روانشناسی اجتماعی……….. 14

2-2-3- گروههای مرجع و جنسیت……………………………. 20

2-2-4- سرمایه فرهنگی…………………………………………21

2-2-5- پوشش و هویت اجتماعی…………………………….. 23

2-3- پیشینه تجربی پژوهش در ایران………………………… 26

2-4- پیشینه تجربی تحقیق در خارج…………………………. 30

2-5- چارچوب و الگوی نظری پژوهش………………………… 31

فصل سوم : روش شناسی تحقیق…………………………. 35

3-1- روش تحقیق……………………………………………… 36

3-2- فرضیات تحقیق……………………………………………. 36

3-3- متغیرهای تحقیق………………………………………… 36

3-4-تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها……………………. 37

3-5- تکنیک های جمع آوری اطلاعات……………………….. 43

3-6- جامعه( جمعیت) آماری………………………………….. 44

3-7- نمونه آماری و شیوه نمونه گیری………………………… 45

3-8-تکنیک(آماره های) تجزیه و تحلیل اطلاعات…………….. 46

فصل چهارم:  یافته های پژوهش……………………………… 47

4-1- مشخصات جامعه آماری…………………………………. 48

4-1-1- جنس……………………………………………………. 48

4-1-2- سن……………………………………………………… 49

4-1-3- رشته تحصیلی………………………………………….. 50

4-2- گروه مرجع و معیارهای پوشش………………………….. 53

 

4-2-1- مهمترین معیارهای پوشش از نگاه دانش آموزان…… 53

4-2-2- مهمترین گروههای مرجع در انتخاب لباس…………… 54

4-2-3- مهمترین گروههای مرجع در انتخاب مدل موی یا آرایش موی سر….55

4-2-4- معیارهای انتخاب لباس از نظر تعلق به گروههای عضویتی و غیرعضویتی…..56

4-3- آزمون فرضیات……………………………………………… 58

فصل پنجم: نتیجه گیری………………………………………… 64

5-1- نتیجه گیری تحقیق……………………………………….. 65

5-2- پیشنهادات………………………………………………… 68

منابع و مآخذ…………………………………………………….. 70

این مطلب را هم بخوانید :

ضمائم……………………………………………………………. 74

چکیده:

در فرایند شکل­ گیری رفتار، نگرش و کنش افراد در جامعه، عوامل متعددی نقش دارند؛ از جمله مهمترین آنها افراد یا گروه­های مرجع هستند که مبنا و معیار داوری و ارزیابی کار کنش گران اجتماعی قرار می­گیرند. گروه­های مرجع شامل اشخاص و یا گروه­هایی می­باشند که افراد برای تصمیم­گیری و ارزیابی رفتار و نگرش­هایشان به آنها اتکا دارند. در دوران حاضر، به علت فرایندهای جهانی شدن و گسترش فن آوری های اطلاعاتی، گروه­های مرجع با عبور از قلمروهای محلی، به قلمروهای جهانی وارد شده­اند. در جوامع مدرن، نوع لباس افراد از اولین نشانه­ها و ابزاری است که موجب شناخته شدن و تشخیص هویت آنان می­شود و نماد و نشانه­ی فرهنگی و اجتماعی محسوب می­شود. پژوهش حاضر در پی مطالعه­ی تأثیر گروه­های مرجع به عنوان عامل هویت ساز افراد بر سبک­های مختلف پوشش جوانان می­باشد. این تحقیق با رویکردهای جامعه­شناسانه و روانشناسی اجتماعی به موضوع گروه­های مرجع و سبک پوشش پرداخته و با روش توصیفی – پیمایشی در یک نمونه­ی 258 نفری از میان دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی شهر سنگر انجام گرفته است. روش نمونه­گیری از نوع خوشه­ای چند مرحله­ای بوده و اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع­آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می­دهد که در عصر مدرن و جوامع کنونی معیارهای پوشش کارکردهای اولیه خود را از دست داده و معانی فرهنگی و تمایز بخشی پیدا کرده­اند. همچنین، بررسی روابط متغیرها نشان می­دهد که پسران به طور معناداری در زمینه­ سبک پوشش مدرن متاثر از گروه­های غیرعضویتی می­باشند؛ در مقابل دختران گرایش بیشتری به گروه­های عضویتی دارند.

فصل اول: کلیات طرح

1-1- مقدمه

اگر وجود اختلاف در سبک های پوشش[1] جوانان را به عنوان یک واقعیت اجتماعی بپذیریم آنگاه می توانیم در یابیم که سبک های مختلف پوشش از طریق چهره ها یعنی انتخاب نوع لباس و پوشش ظاهری مثلا نوع آرایش مو و صورت بیان می شوند. در کنار این ویژگی اگر اصطلاح گروه مرجع[2] را به این معنا که ارزش ها و در نهایت هویت ما اغلب از گروههایی که به آن متعلقیم قرض گرفته می شود، در نظر بگیریم می توانیم میان سبک های مختلف پوشش و گروه های مرجعی که باورها، ارزشها و نگرشهای افراد را شکل می دهند پیوندی ساختاری بیابیم.

با توجه به اینکه جامعه ایران با جوانی جمعیت رو به رو است و جوانی دوران کسب هویت و شکل گیری شخصیت است و گروههای مرجع می توانند نقش موثری در این زمینه داشته باشند، لذا شناخت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[سه شنبه 1399-07-01] [ 05:43:00 ب.ظ ]




1-4 مروری بر مفاهیم بنیادی پژوهش……………………………… 6

1-4-1 تاریخ گرایی……………………………………………………… 7

1-4-2 تاریخ نگاری…………………………………………………….. 8

1-4-3 فلسفه تاریخ…………………………………………………… 8

1-4-4 تاریخیت (تاریخی بودن)………………………………………. 9

1-4-5 تبیین…………………………………………………………… 9

1-4-6 مکتب……………………………………………………………. 9

1-4-7 نظریه انتقادی…………………………………………………. 11

1-4-8 پوزیتیویسم……………………………………………………. 11

1-4-9 تجربه گرایی……………………………………………………. 12

1-4-10 دیالکتیک………………………………………………………. 13

1-4-11 امر ناهمسان…………………………………………………. 13

1-5- پرسش‌های پژوهش…………………………………………… 14

1-6- فرضیه‌های پژوهش……………………………………………… 14

1-7- محدودیت و مشکلات پژوهش………………………………….. 15

فصل دوم – پیشینه طرح و مطالعات نظری…………………………… 18

2-1- مقدمه…………………………………………………………….. 19

2-2 بررسی مطالعات انجام شده……………………………………. 19

2-2-1 کتاب‌ها…………………………………………………………. 19

2-2-2 پایان‌نامه‌ها ……………………………………………………..24

2-2-3 مقالات………………………………………………………… 25

2-3 مرور بر نظریه ها و اندیشه ها…………………………………. 28

2-3-1 پیشینه ………………………………………………………..28

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

2-3-2 تعاریف بنیادی مکتب فرانکفورت…………………………….. 29

2-3-3 اندیشه‌های اندیشمندان مکتب فرانکفورت…………………. 42

2-3-4 نگاه تاریخی علم ارتباطات…………………………………… 44

2-3-5 تعریف واژهها و اصطلاحات……………………………………. 50

2-3-6 الگوی نظری پژوهش…………………………………………… 55

فصل سوم – روش شناسی تحقیق…………………………………. 62

3-1 مقدمه………………………………………………………………. 63

3-2 روش مطالعه و پژوهش علوم انسانی در تاریخ………………… 64

3-3 تبیین تاریخی چیست؟……………………………………………. 65

این مطلب را هم بخوانید :

3-4 ابزار پژوهش………………………………………………………… 67

3-5 جامعه آماری………………………………………………………. 67

3-6 روش گردآوری داده ها……………………………………………… 67

3-7 متغیرها…………………………………………………………….. 67

3-7-1 جایگاه و مکان یابی اندیشه های نظریه پردازان انتقادی……..67

3-7-2 اندیشه انتقادی………………………………………………… 70

3-7-3 مطالعات ارتباطی و رسانه ای………………………………… 70

3-7-4 متون و اسناد تاریخی…………………………………………… 71

3-7-5 تبیین…………………………………………………………….. 71

3-7-6 دیدگاه های انتقادی- تاریخی [مکتب فرانکفورت]…………… 72

3-7-7 عقلانیت ابزاری…………………………………………………. 72

3-7-8 تحلیل رسانه ها ………………………………………………72

3-7-9 صنعت فرهنگ……………………………………………….. 73

3-7-10 فرهنگ توده وار……………………………………………… 73

3-7-11 دیدگاه های فکری و روش اندیشه های انتقادی هورکهایمر و آدورنو….73

3-7-12 دوران نضج اندیشه های مکتب فرانکفورت………………. 74

فصل چهارم – تجزیه و تحلیل یافته ها……………………………… 76

4-1 مقدمه…………………………………………………………….. 77

4-2 تحلیل فرضیه های پژوهش…………………………………….. 78

4-2-1 فرضیه یکم…………………………………………………….. 78

4-2-2 فرضیه دوم…………………………………………………….. 92

4-2-3 فرضیه سوم…………………………………………………… 99

4-2-4 فرضیه چهارم………………………………………………… 103

4-3- یافته های جنبی پژوهش……………………………………. 109

4-3-1 دیدگاه های انتقادی آدورنو و هورکهایمر نسبت به هم (افتراق و اشتراک)……109

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 05:43:00 ب.ظ ]




1-6 پیشینه…………………………………… 8

1-6-1 پیشینه خارجی……………………………. 9

1-6-2 پیشینه داخلی……………………………. 9

1-7 کلید واژه‌ها……………………………… 11

فصل دوم: مروری بر تحقیقات پیشین و ادبیات تحقیق

مقدمه………………………………………. 13

2-1  سینما………………………………….. 14

2-1-1 سینما هنر، صنعت یا رسانه………………… 14

2-1-2 سینما و کارکردهای آن……………………. 16

2-1-3 آگاهی اجتماعی ـ جامعه‌پذیری در سینما………. 18

2-1-4 سینما، زن، مذهب و سیاست ایران تا دهه‌ی 70….. 21

2-2 هویت چیست؟………………………………. 25

2-2-1 ابعاد هویت…………………………….. 26

2-2- 2 دشواری‌ها و پیچیدگی‌های هویت جمعی…………. 28

2-2-3 هویت ینی………………………………. 28

2-3 دین چیست؟……………………………….. 30

2-3-1 دشواری‌های تعریف دین…………………….. 30

2-3-2 مفهوم دین از نظر لغوی در گستره ی تاریخ……. 30

2-3-3 تعاریف دین…………………………….. 31

2-3-4 کارکرد‌های دین………………………….. 33

2-3-5 اسلام چیست؟…………………………….. 37

2-4 دولت و هویت‌‌سازی………………………….. 40

2-5 رویکرد‌های نظری تحقیق……………………… 45

 

2-5-1 رویکردهای روانشناسی به هویت……………… 45

– ویلیام جیمز……………………………….. 46

– زیگموند فروید……………………………… 46

– اریکسون…………………………………… 47

– مارسیا……………………………………. 48

2-5-2 رویکردهای روانشناسی اجتماعی به هویت………. 49

– کنش متقابل نمادین………………………….. 50

– نظریه پردازان کنش متقابل نمادین……………… 51

– جرج هربرت مید……………………………… 51

این مطلب را هم بخوانید :

– چارلز کولی………………………………… 52

– موریس روزنبرگ……………………………… 53

– جنکینز……………………………………. 56

– هنری تاچفل………………………………… 58

– جوانا واین، راب رایت……………………….. 60

2-5-3دیدگاه‌های جامعه شناختی…………………… 61

– مانوئل کاستلز……………………………… 61

2-5-4مبانی نظری رسانه‌ها………………………. 62

– نظریه پردازان  رسانه‌ها……………………… 66

– دیوید رایزمن………………………………. 66

– مارشال مک لوهان……………………………. 67

– فردیناند تونیس…………………………….. 67

– الوین تافلر……………………………….. 68

– والتر لیپمن……………………………….. 68

– استوارت‌هال………………………………… 69

– برنارد برلسون……………………………… 69

-‌هاولند، جانیس………………………………. 69

– لازارسفلد………………………………….. 69

– ژوزف کلاپر…………………………………. 70

– تامپسون…………………………………… 70

– فانک‌هاوزر، شاو…………………………….. 71

– مک کورمک………………………………….. 71

– لاسول……………………………………… 71

– نظریات رسانه‌های جمعی……………………….. 72

– نظریه تجربه تأثیرات‌ترکیبی…………………… 72

– نظریه وابستگی……………………………… 73

– نظریه مارپیچ سکوت………………………….. 74

– نظریه دروازه بانان…………………………. 74

– نظریه گروه مرجع……………………………. 75

– نظریه برجسته‌سازی…………………………… 76

– نظریه کاشت………………………………… 77

– نظریه کارکرد گرایی رسانه……………………. 77

2-5-5 جامعه شناسی شناخت………………………. 80

2-6 هویت زن در اسلام………………………….. 82

2-6-1 شخصیت انسان در قرآن…………………….. 83

2-6-2 زن و خانواده…………………………… 86

2-6-3 استقلال اقتصادی زن………………………. 99

2-6-4 زن و حضور اجتماعی……………………… 104

2-6-5 جمع بندی هویت زن در اسلام……………….. 111

2-7 چارچوب نظری تحقیق……………………….. 117

فصل سوم: روش شناسی

مقدمه…………………………………………… 122

3-1 تعاریف عملی موضوعات……………………… 124

3-1-1 هویت اجتماعی………………………….. 124

3-1-2 هویت زن در خانواده…………………….. 124

3-1-3 استقلال اقتصادی زن……………………… 126

3-1-4 ابعاد رفتاری هویت……………………… 126

3-1-5 حضور اجتماعی زن……………………….. 127

3-1-6 شرایط مشترک اجتماعی و خانوادگی (شخصیت انسانی) 127

3-1-7 پیام‌های تصویری حجاب……………………. 127

3-2 ابزار گردآوری داده‌ها…………………….. 128

3-3 آزمون مقدماتی…………………………… 128

3-4 اعتبار چک لیست………………………….. 128

3-5 پایایی چک لیست………………………….. 129

3-6 جامعه آماری…………………………….. 129

3-7 حجم نمونه……………………………….. 129

3-8 روش نمونه‌گیری…………………………… 133

3-9 واحد تحلیل……………………………… 134

3-10 ابزار تجزیه و تحلیل…………………….. 134

3-11پرسش ها و فرضیه تحقیق……………………. 134

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل

مقدمه……………………………………… 135

4-1 یافته‌های توصیفی…………………………. 136

4-1-1 تعداد فیلم‌های بررسی شده به تفکیک موضوع…… 136

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 05:42:00 ب.ظ ]




2-6- گرامشیِ هال ……………………………………………………………………… 38

2-7- سیاست هم­آیندی در مطالعات فرهنگی و مولفه های آن …………………….. 40

2-7-1- فروبستگی خودسرانه …………………………………………………………… 43

2-7-2- مفصل­بندی ………………………………………………………………………… 45

2-7-3- انحراف نظریه­ای ………………………………………………………………….. 50

2-8- گروسبرگ، زمینه­گرایی رادیکال و «مطالعات فرهنگی»ها ……………………… 52

2-9- مطالعات فرهنگی در ژاپن ………………………………………………………….. 60

2-10- مطالعات فرهنگی در ترکیه ……………………………………………………….. 63

2-11- جمع­بندی …………………………………………………………………………….  66

فصل سوم-روش­شناسی ………………………………………………………………….. 67

3-1- روش­شناسی ………………………………………………………………………….. 67

3-2- روش انجام پژوهش …………………………………………………………………. 70

3-3- ملاحظات اخلاقی پژوهش ………………………………………………………….. 75

فصل چهارم-تحلیل داده­ها ……………………………………………………………… 76

4-1- پیش­درآمد …………………………………………………………………………….. 76

4-2- ارغنون و ظهور امر فرهنگی:  از زمینه­های امکان تا بزنگاه پایان…………………. 78

4-3- مرکز پژوهش­های بنیادی و کندو­کاو­هایی بیشتر پیرامون امر فرهنگی: بزنگاهِ نخستین مواجهه……. 100

4-4- امر فرهنگی و جامعه­شناسی نظری-فرهنگی: تدارک استلزامات سازمانی…..107

4-5- دانشجویان دکتری جامعه­شناسی نظری-فرهنگی دانشگاه تهران و ملاحظاتی پیرامون مواضع سوژگی­شان…..119

4-6- یوسف اباذری در آستانه: دیالکتیک نزولی در بزنگاه اصلاحات ………………..126

4-7- یوسف اباذری، زندگی روزمره و مطالعات فرهنگی …………………………….. 135

4-8- شاگردان اباذری و مطالعات فرهنگی: دشواری­ها و پیامدهای یک کشف …….. 143

4-8-1- رویکرد هاله لاجوردی ……………………………………………………………. 146

دانلود پایان نامه

 

4-8-2- رویکرد عباس کاظمی ………………………………………………………….. 150

4-8-3- رویکرد محمد رضایی ……………………………………………………………. 158

4-9- گروه ارتباطات دانشگاه تهران و مطالعات فرهنگی: پس سهم ما از کیک چه می­شود؟….. 162

4-10- مطالعات فرهنگیِ علم و فرهنگ: فضایی آستانه­ای در سرحدات درون و بیرونِ آکادمی …..171

4-11- از مدیریت امور فرهنگی به مطالعات فرهنگی در دانشگاه علامه طباطبایی: چرخشی پیشامدی……..182

4-12- توفیق در آستانه: بزنگاه مطالبه­ی بازگشت امر کلی به مطالعات فرهنگی….192

4-13- توفیق و مطالعات فرهنگی: از توضیح نسبت امر کلی و جزئی، تا رادیکال­کردن فضای آکادمی…. 206

4-14- انحلال گروه مطالعات فرهنگی علامه: واسازی روایت رسمی………. 217

4-15- انحلال گروه مطالعات فرهنگی علامه: روایتی ازسطوح چندگانه­ی ستیز بر سر مواضع سوژگی….. 227

این مطلب را هم بخوانید :

4-16- سیاست کژبازنمایی و مورد عجیب کاشان: ماورای اطلاق عام و خاص مطالعات فرهنگی………….243

فصل پنجم-بحث و نتیجه ­گیری ……………………………………………………..246

فهرست مراجع ……………………………………………………………………….251

چکیده:

اغلب گفته­ ها و نوشته ­ها پیرامون مطالعات فرهنگی در ایران، به توصیف و بازگویی نمودهای آشکار و عموماً نهادی آن پرداخته­اند. این مجموعه گفتارها، یا حالتی تجویزی داشته و سنجه­ای را در مطالعات خود پیشاپیش مفروض گرفته­اند، یا آن­که شأنی استعلایی برای روایت خویش قائل بوده­اند. در جملگی آنها، آنچه مغفول مانده­است، مطالعه­ی امکان­های ظهور مطالعات فرهنگی به­عنوان پیکره­ای از دانش، در بستر هم­آیندی­های تاریخی، جدال­های معرفت­شناختی، مناسبات قدرت، امور پیشامدی و تفاسیر ناشی از مواضع سوژگی کارگزاران و بازیگران عمده­ی این عرصه بوده­است. پژوهش حاضر با معرفی امکان­ها و ملاحظات موجود در مطالعات فرهنگی به­منظور اتخاذ موضعی تاریخی، به­ویژه شیوه­ی تحلیل هم­آیندی می­کوشد نمودهای حاضرِ مطالعات فرهنگی در ایران را، در پرتو امکان­های پدیداری­شان مطالعه نماید. استدلال پژوهش حاضر بر­اساس مجموعه­ی گفت­و­گوهای روایی جامع با اصحاب مطالعات فرهنگی در ایران چنین است که مطالعات فرهنگی در ایران، به­هنگام ورود به مناسبات نهادی و رشته­ای، ارتباط معنادارش را با علل معرفت­شناختی ممکن­شدن­اش از دست داد و بیشتر در سطح اسمی و گزاره­محوری که صرفا با نمودهای رشته­ای مطالعات فرهنگی در ارتباط است، باقی ماند. این رخداد، پیامدهای جدی برای سیاست مطالعات فرهنگی، به­ویژه امکان­های مداخله­ای آن به­همراه داشته­است. این پژوهش همچنین می­کوشد نشان دهد، چگونه بی­توجهی به هم­ آیندی­های تاریخی و امکان­های پدیداری دانش، بر سیاست­های آن، تأثیراتی عمیق و بنیادین برجای می­گذارد.

فصل اول: کلیات پژوهش

1-1- بیان مسأله

مطالعه­ی پیکره­ای از دانش به عنوان واقعیتی تاریخی و فرهنگی و مجموعه­ی عواملی که پدیداری چنین پیکره­ای را ممکن می­سازد، دشواری­ها و در عین حال ملاحظات خاص خود را دارد. برخی این مطالعه را برپایه­ی پدیدارشناسی استعلایی استوار می­سازند و فعالیت­های معنابخش سوژه­ی خودمختار و آزاد را مطمح نظر قرار می­دهند. برخی رویه­ای هرمنوتیکی پیش می­گیرند و می­کوشند حقیقتی غایی را از متن کردارهای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی کشف نمایند؛ جمعی نیز ممکن است از منظری ساختارگرایانه در پی ایجاد الگوی صوریِ قاعده مندی برای مطالعه ی این پیکره ها باشند. بنابراین اتخاذ رویکردی که بتواند چنین مطالعه­ای را به سامان رساند آسان نیست. از سویی اتخاذ هر یک از این رویکردها نیازمند اقامه­ی دلایلی متقن بوده و از جانب دیگر، رفتن به سمت هر یک از این رویکردها، پیامدهای خاصی نیز به همراه دارد.

بنابراین اگر پیکره­های دانش را به مثابه سوژه در نظر آوریم، نحوه­ی مطالعه­ی این سوژه مسأله ساز می­شود. مسأله­ساز بودن این مطالعه بیشتر به جهت آن است که فلسفه­ی سوژه، بسته به آنکه در کدامین چهارچوب هستی­شناسانه دیده شود، پیامدهای نظری و عملی خاصی به همراه می­آورد. برای مثال فلسفه­ی سوژه­ای که متکی بر گفتمانِ انسان­شناسانه­ی علوم انسانی استوار گردد، می تواند مدعی دارا بودن مقولاتی شود که حوزه­ی کل تجربه­ی ممکن را تعریف می­کند و در­پی بنیادیابی برای شرایط چنین امکانی در فعالیت برسازنده­ی ذهن استعلایی است، آنچه که از آن در نظم اشیای فوکو به مثابه «خودشیفتگی استعلایی» یاد شده­است (به نقل از دریفوس و رابینو، 1389: 183). مسأله­ی تغییرات رخ­داده در تعبیرهای تاریخی از فلسفه­سوژه به اختصار در فصل دوم مطرح خواهد شد، اما آنچه در این مرحله ذکر آن ضرورت دارد، توجه دادن به وجوه پروبلماتیک فلسفه­ی سوژه­ای است که در دل گفتمان­های مختلف جهت مطالعه­ی پیکره ها یا مختصات خاصی از دانش به­کار می­رود. این فلسفه­ی سوژه به ویژه اگر از جانب کارگزاران همان پیکره­ی دانش به­کار برده می­شود، نمی­تواند بی توجه به ویژگی­های هستی شناسانه و معرفت­شناسانه­ی آن قلمرو خاص دانش باشد.

درباره­ی مطالعات فرهنگی و چگونگی ممکن­شدن آن نیز چون بسیاری از پیکره­های دانش، این ملاحظات بایستی مدنظر قرار گیرند. چرا که بدون در نظر گرفتن بسیاری از این ملاحظات، مطالعه­ی مطالعات فرهنگی به عنوان واقعیتی تاریخی و فرهنگی دشوار خواهد بود. البته کنار هم ردیف کردن گزاره­های تاریخی ساده به عنوان واقعیاتی محتوم و مشخص می­تواند پیشبینی­پذیرترین اقدام در جریان این مطالعه باشد. برای مثال اگر بنا باشد مبنای مطالعه، مطالعات فرهنگی بریتانیایی باشد گزاره ای بدین شکل جعل کنیم: «مرکز مطالعات فرهنگی بیرمنگام از سال 1964 کار خود را آغاز کرد». چنین به نظر می­رسد که این یک گزاره­ی­ تاریخی است که حکایت از آغاز به کار یک مرکز مطالعاتی در جوار دانشگاهی بریتانیایی دارد. به همین سیاق می­توان گزاره­های دیگری راجع به این مرکز تولید کرد؛ گزاره­هایی رسمی با عناوین و تاریخ­هایی صریح و قطعی. چنین شیوه­ای در توصیفات تاریخی، بسیار به کار رفته است. روایتی رسمی و پیوسته که از نقطه­ای آغاز و در سیری خودآگاهانه و تعلیلی و تحت رهبری داهیانه­ی مورخ یا توصیف­گرِ تاریخ، به خط پایان می رسد. چنین روایتی با درک سنتی از تاریخ که به شماری از رویدادهای دارای گستره­ی زمانی و نسبت متقابلاً معلوم یا به تعبیر دیگری مطالعه­ی «در­زمانی» رویدادها می پردازد نیز سازگار است (استنفورد، 1389: 355). به همین ترتیب می­توان مطالعات فرهنگی در ایران را نیز روایت کرد. آغاز یا آغازهایی صریح برایش متصور بود، دستورِ­کارها و نمودهایی عینی برایش برشمرد و پیکره ای غول آسا از مقالات، پایان نامه ها و گفتارها را برای به­دست دادن روایتی از ظهور و بروز آن در ایران شاهد آورد.

این شیوه گرچه مداوماً به جعل گزاره­های تاریخی می­­پردازد، اما شیوه­ای به شدت غیرتاریخی است. این همان رویکرد داهیانه و استعلایی­ای است که فوکو بدان خرده می­گیرد و صریحاً عنوان می دارد که: «چیزی به­نام متفکر غیرتاریخی که برخوردار از مزیت روشنفکری باشد و نیز چیزی به­عنوان گفتمان نابی که دیرینه­شناس مدعی کاربرد آن است، وجود ندارد» (دریفوس و رابینو، 1389: 190) وسوسه­ی درافتادن در خط­سیری که آمال­اش به دست دادن گفتمانی ناب باشد، بسیاری از کارگزاران قلمروهای گوناگون دانش از جمله مطالعات فرهنگی را تهدید می­کند، تا بدانجا که ممکن است این کارگزاران مدعی قدرت تجویزی برای توصیف تاریخی­شان شوند که این قدرت خود متکی بر قواعدی استعلایی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 05:42:00 ب.ظ ]




1-1- مقدمه

شهر مجموعه­ای از فضاهاست. فضاهایی که یکی از وجوه تمایز محیط شهری با محیط غیرشهری (روستایی، طبیعی، دست نخورده و واژگان دیگری که می­توان در مقابل شهر قرار داد) است. فضا مفهومی ادراکی[1] است. ادراک از فضا را نمی­توان به عنوان عنصری یکپارچه در نظر گرفت که در تمامی افراد یکسان است. یک فضای واحد می­تواند بسته به سن، جنسیت، قومیت، طبقه­ی اجتماعی و متغیرهای دیگر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جمعیت­­شناختی به اشکال متفاوتی ادراک شود.

برای نمونه، تصوری که یک کودک از بیلبورد تبلیغاتی یک شرکت تولید شکلات دارد، تصویری از یک حسرت است، برای یک زن مستخدم که چهار فرزند کوچک دارد و برای پیرزنی که مبتلا به بیماری دیابت است نیز یک حسرت است اما این «حسرت» تنها عنوانی یکسان دارد و ماهیت آن در ادراک افراد نام­برده یکسان نیست. زیرا هر احساس یا شناختی از خاستگاه­های متفاوتی برمی­خیزد. یک بیلبورد تبلیغاتی می­تواند برای کسی که شیرینی­گریز است حس نامتبوعی ایجاد کند و برای یک طرفدار حقوق حیوانات احساس انزجار[2] و فردی که گرایش­های ضد سرمایه­داری دارد احتمالا بیش از آن که مجذوب بیلبورد شود به چهره­­ی سرمایه­­داری و چرخه­ی سودی که پشت نصب این بیلبورد نهفته است توجه می­­کند. تفاوت نگرش این افراد ناشی از ماهیت تمایزات اجتماعی – فرهنگی است. اگر یک بیلبورد ساده­ی شهری بتواند تصوراتی این چنین متمایز را در ذهن بینندگان ایجاد کند، باید انتظار داشت تصور ادراک­شده­­ی[3] افراد از رابطه­ای که در شهر با «چیزها» و «فضاها» برقرار می­کنند و احساسی که از این رابطه در آنان ایجاد می­شود نیز بسته به ­زمینه­ اجتماعی و فردی متفاوت باشد.

چنان­­چه پیش ­فرض وجود رابطه میان فضاهای شهری و نگرش­­های افراد را پذیرا شویم به این نتیجه­گیری خواهیم رسید که روابط اجتماعی افراد نیز از فضاهای شهری تاثیر می­گیرد. زیرا پیوند میان شناخت­ها و احساسات با منش­ها و کنش­ها از دیدگاه جامعه­شناختی امری بدیهی است. با توجه به اهمیت جنسیت به مثابه­­ی یک عامل تعیین­کننده­ی بنیادین در شیوه­­های جامعه­پذیری افراد،‌ پیش­بینی می­­شود که نگرش­های مردان و زنان نیز نسبت به مولفه­های فضایی متمایز باشد و به تبع آن کنش­ها و منش­های فضایی به شکل متفاوتی در دو جنسیت بروز یابد.

برای نمونه، یک کوچه­ی تاریک در یک مرد ورزشکار که با ساک ورزشی به سمت باشگاه می­رود همان ادراکی را تولید نمی­کند که در یک دختر پانزده ساله که از کلاس به خانه برمی­گردد. انتظار زن جوان برای تاکسی در کنار یک اتوبان نیز همان تجربه­­ای نیست که یک مرد با آن مواجه می­شود. اما عنصر متمایزکننده­­ی این ادراک­ها چیست؟ آن­چه که دختر پانزده ساله را از کوچه­ی تاریک می­ترساند یا احساس زنی که کنار اتوبان منتظر تاکسی ایستاده است، یعنی «احساس ناامنی» ناشی از تنظیمات فضایی، نه ناشی از جنس[4] این افراد بلکه تابعی از مولفه­های فضایی و موقعیت این افراد در اجتماعی است که به آن تعلق دارند. فرض ما بر این است که احساس ناامنی برای زن شهرنشین تجربه­ای زیسته است. اما آیا شهر به خودی خود این ترس را ایجاد می­کند؟ به نظر می­­رسد که چنین نباشد. همین زن، زمانی که همراه با فرد دیگری (به خصوص اگر همراه او مرد باشد) در همان نقطه­­ی اتوبان ایستاده باشد، احساس ناامنی در او به شدت کاهش می­یابد. پس مکان شهری به خودی خود نمی­تواند عامل تولید احساس ناامنی در کنشگران باشد. یک زن به تنهایی در مرکز شهر قدم می­زند بدون این که احساس ناامنی داشته باشد. شاید علت حضور و تجمع مردم در مرکز شهر است. اما آیا مردمی که در اتوبان سوار بر اتومبیل­های خود می­گذرند فرقی با این افراد دارند؟ آن­چه میان مرکز شهر و اتوبان تمایز ایجاد می­کند نحوه­ی تنظیم مولفه­های فضایی است. حضور مردم چه در اتوبان­ها و چه در مرکز شهر عنصری ثابت است. چیزی که در اتوبان ایجاد تمایز می­کند نوع طراحی فضا است که افراد پیاده را به درون اتومبیل­هایشان منتقل کرده است. فضای اتوبان، با حذف پیاده­روها قدرت قدم زدن را از افراد سلب می­کند. فرد خود را به عنوان عنصری مزاحم در فضایی که قرار نیست کسی در آن راه برود تصور می­کند. اما این احساس برحسب جنسیت اشکال متفاوتی به خود می­گیرد. ادراک زنان از این نوع هنجارشکنی جزئی چیزی متفاوت از ادراک مردان است. برای یک زن، یک کوچه­ی خلوت در میانه­ی روز، یک خیابان تاریک، کنار اتوبان، درون یک تاکسی که سرنشینان دیگرش همه مرد هستند، صندلی جلوی همان تاکسی، پل­های عابرپیاده، کوچه­های بن­بست، پارک­های خلوت،‌ زیر پل­های بزرگ، محله­هایی که برچسب ناامنی خورده­­اند یا به هر دلیلی بدنام هستند، حومه­ های خلوت شهری،‌ پیاده­­روهای کم­­عرض، خیابان­­هایی که محل کسب­ و­کار مردان هستند[5]، سرویس­­های بهداشتی عمومی، اتوبوس­­های حمل و نقل عمومی خلوت (به خصوص در ابتدا و انتهای روز)، حتا خانه­­ی خود فرد زمانی که در آن تنهاست، اتومبیل­­های شخصی غیرتاکسی که در حمل و نقل عمومی مشغول به کار هستند، همه تصور ناامنی را تداعی می­کنند.

این احساس ناامنی می­تواند ریشه در تجربیات مستقیم خود فرد، تجربیات غیر مستقیم فرد (نزدیکان او)،‌ حافظه­­ی جمعی شهروندان از این فضاها و تا حد زیادی شکل فضاهای شهری داشته باشد. فردی که یک بار در یک کوچه ­ی تاریک مورد حمله قرار گرفته باشد، احتمال کمی می­­رود که هنگام عبور مجدد از مکان­­های مشابه احساس امنیت داشته باشد. اگر دوست یا خواهر او نیز تجربه­­ی مشابهی را برای او بازگو کرده باشد، باز تصور او از فضایی که در ذهن او ایجاد شده است می­­تواند به تولید احساس ناامنی در فضاهای مشابه فضاهای تصورشده­­ی قبلی بیانجامد. تجربیاتی که شهروندان یک شهر از خشونت در فضاهای مختلف شهری دارند می­­تواند در حافظه­­ی جمعی ثبت شده و آن را نسبت به فضاهای مشابه احساس کند. اگر شهری در زمانی نزدیک تجربه­ی ناگواری، مانند ربوده شدن افراد در اتوبان، را داشته باشد، نمی­توان انتظار داشت که شهروندان آن از حضور در اتوبان­ها احساس امنیت کافی داشته باشند. حافظه­­ی جمعی در شهر می ­تواند عنصری تعیین­ کننده در نحوه­­ی نگرش شهروندان به فضاها و روابط شهری باشد. اما می­­توان تصور کرد که همین شهروندان اگر می­­توانستند در اتوبان­هایی قدم بزنند که محل­هایی مخصوص عبور عابران پیاده داشت که از طریق موانع یا چنان­چه در برخی خیابان­­ها مرسوم است، کانال­­های بزرگ آب از محل عبور اتومبیل­ها جدا می­­شد، شاید احساس بهتری از قدم زدن در اتوبان­­ها حاصل می­شد (رهبری، 1393).

بحث ناامنی شهری که در چند بند گذشته به آن پرداخته شد تنها یک نمونه از تاثیر فضاهای شهری بر ادراک شهروندان است که چنان­چه شرح آن رفت، بسته به

 جنسیت متفاوت است. مجموعه­ی این برداشت­های احساسی و شناختی تولید شده در شهروندان به یک ادراک عمومی از حقوق شهروندی می­انجامد که تمرکز ما در این پژوهش مطالعه­ی ابعاد و عوامل تاثیرگذار بر آن و ارتباط آن با مفهوم جنسیت است. بدیهی است که هم زنان و هم مردان از مولفه­های فضایی تاثیر می­پذیرند. از این رو به جای تمرکز بر ادراک زنان، مفهوم جنسیت را به عنوان عاملی تعیین­کننده در ادراک از فضاهای شهری در نظر گرفتیم تا علاوه بر بررسی وضعیت ادراک زنان از حق به شهر، به مطالعه­ی تفاوت­های جنسیتی نیز بپردازیم.  بدین منظور این نوشتار به شرح زیر به شش فصل تقسیم­بندی شده است:

فصل یکم: کلیات

در این فصل به بیان مساله، اهمیت و ضرورت پژوهش، پرسش­ها، اهداف و فرضیه­های پژوهش و هم چنین مشکلات و محدودیت­های پژوهش پرداخته شده است.

فصل دوم: پیشینه­ پژوهش

در این فصل پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. این فصل به دو بخش پژوهش­های داخلی (ادبیات تولید شده توسط محققان داخل ایران) و پژوهش­های خارجی (ادبیات بین­المللی) تقسیم­بندی شده است ضمن این که جایگاه پژوهش حاضر در ادبیات مربوطه مشخص می­شود.

فصل سوم: مبانی نظری

در این فصل مرور نظریه­های استفاده شده در پژوهش و چهارچوب­های نظری و مفهومی این پژوهش به تفصیل معرفی شده و نحوه­ی استفاده از مفاهیم و مدل­های کلیدی در پژوهش به بحث گذاشته شده است.

این مطلب را هم بخوانید :

فصل روش­ پژوهش به معرفی روش­ها و تکنیک­های انتخاب شده برای انجام پژوهش اختصاص­یافته و نشان می­دهد که در تولید هر بخش­ از داده­های مورد نیاز، از چه رویکردهای روش­شناختی بهره گرفته شده است. ضمن این که مواردی چون جامعه آماری، نمونه­گیری، بررسی ابزار تحقیق با انجام آزمون­های اعتبار و روایی نیز در این فصل مدنظر گرفته است.

فصل پنجم: یافته­ها

فصل یافته­ها به گزارش یافته­های تحقیق می­پردازد که در سه بخش یافته­های کمی (گزارش یافته­های حاصل از پیمایش)، یافته­های کیفی (گزارش یافته­های حاصل از روش­های کیفی از جمله مصاحبه و مشاهده عمیق) و یافته­های مشاهده­ای به بحث گذاشته شده است.

فصل ششم: نتیجه­گیری

در این فصل که مهم­ترین بخش پژوهش محسوب می­گردد به پرسش­های اصلی و فرعی پژوهش که در بخش کلیات مطرح شده­اند پاسخ داده می­شود و یافته­های پژوهش به بحث گذاشته می­شود. این فصل شامل برخی پیشنهادها نیز خواهد بود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و توسعه­ای است و انتظار می­رود بخش نتیجه­گیری آن ضمن گسترش مرزهای مفهومی و نظری جامعه­شناسی شهر و فضا، به ایجاد ایده­های جدید نظری نیز بینجامد. بنابراین آن­چه در بخش پیشنهادها مطرح می­گردد (با توجه به کاربردی نبودن تحقیق) بیش از آن که شامل برنامه­ها­­ی عملی باشد، در راستای راهبردهای نظری است.

بخش ضمایم و منابع دو بخش انتهایی نوشتار حاضر را تشکیل می­دهند.

2-1- بیان مسأله

شهر به عنصری غالب در زندگی انسان امروزی بدل شده است. گزارش جمعیتی سازمان ملل متحد در سال 2014 نشان می­دهد که در حال حاضر در سطح جهان، جمعیت شهرنشین از جمعیت روستانشین بیشتر است. در سال 1950، 30 درصد از جمعیت جهان در شهرها زندگی می­کردند. در سال 2014، این جمعیت به 54 درصد افزایش یافت و انتظار می­رود که در سال 2050، 66 درصد جمعیت جهان ساکن شهرها باشند (سازمان ملل متحد[1]، 2014). در ایران نیز مانند شاخص­های جهانی، درصد شهر‌نشینی در‌حال افزایش است و شاهد افزایش 24‌ درصدی شهرنشینی در 35 سال گذشته هستیم كه این روند ممكن است همچنان ادامه داشته باشد. درصد شهرنشینی از 47‌ درصد در سال 1355 به  71.4 درصد در سال 1390 رسیده است. شاخص شهرنشینی ایران نسبت به میانگین جهانی بسیار بالاست و در حال حاضر، حدود سه چهارم جمعیت كشور در مناطق شهری زندگی می­­كنند (مشفق و حسینی، 1391). در ایران شهر تهران به عنوان مادر شهر اصلی با اختصاص یک چهارم جمعیت شهری کشور و شهرهای مشهد، تبریز، اصفهان و شیراز نیز به عنوان شهرهای بزرگ با هجوم گسترده مهاجرین، افزایش شدید جمعیت، توسعه حاشیه‌نشینی، رشد فزاینده اشتغال کاذب و بروز انواع مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روبرو می‌باشند (کاظمی­پور، 1385). این مسائل در کنار روندهای رو به رشد نرخ شهرنشینی در جهان و ایران، نشان­دهنده­ی اهمیت مطالعات شهری در جهان امروزی است.

جامعه­شناسی شهر و فضا یکی از زیرشاخه­های رشته­ی جامعه­شناسی است که در دهه­ی اخیر بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان این رشته قرار گرفته است. این شاخه از جامعه­شناسی به گمان اندیشمندان این

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 05:41:00 ب.ظ ]